بخش 40

40-

سفرنامه عمره يك خبرنگار (‌40)

اي بر لب‌هاي ديگران ترانه‌ساز، آهنگ نيستان خويش كن!


خداوندا ! در قرآنت ( به ابراهيم )‌فرمودي و فرموده ات درست است كه :" مردم را به حج فراخوان تا پياده و سواره برمركب هاي لاغر اندام از هر راه دور به سويت آيند ." خداوندا ! من اميدوارم از كساني باشم كه دعوتت را پاسخ گفته اند . از سرزمين و راه دوري آمده ام ، ‌ندايت را شنوا و پذيرا و فرمانبردارت مي باشم ،‌ و اين همه به فضل و احسان توست ، پس سپاس ترا سزد كه مرا به آن توفيق بخشيدي كه به سويت تقرب جويم و نزديكي به سوي تو و جاه و منزلت نزد تو و مغفرت گناهانم را خواستار شوم كه بر من به لطف خويش ببخشايي . خداوندا ! درود فرست بر محمد و آلش ، و بدنم را بر آتش حرام ساز ، و از عذاب و كيفرت امانم ده به رحمتت اي مهربانترين مهربانان ." ...

 

همه كساني كه با هم به مكه مكرمه مشرف شديم  سرگرم كارهاي خود شده اند . چند نفري به اتاق هايشان در هتل رفته اند و انجام اعمال را به فرصتي ديگر احتمالا موكول كرده اند و چند نفري نيز كه بناي انجام مناسك و خروج از احرام را دارند ، قصد تشرف به مسجد الحرام را دارند. با آقاي معماريان و چند نفري از دوستان گروه تلويزيوني حج همراه مي شوم . اتوبوس ها در بيرون در هتل آماده هستند. ايران در مكه مكرمه يك شبكه اتوبوسراني براي زائران خود دارد كه 24ساعته و رايگان زائران را به حرم مي برد و به هتل باز مي گرداند. فاصله هتل با حرم در حدود سه كيلومتر و احتمالا كمي بيشتر است .يك كيلومتر و نيم اين مسير را بايد در تونل طي كرد كه منطقه عزيزيه – محلي كه بعثه در آن واقع شده - را به محدوده حرم مطهر وصل مي كند. تونل هاي متعددي در مكه مكرمه بخش هاي مختلفي از شهر را به هم متصل مي كند.

   تا به اذان صبح حدودا سه ساعتي مانده است . فرصت خوبي است . اگر به موقع برسيم مي توانيم اعمالمان را تا قبل از نماز صبح تمام كنيم .   

  هم آقاي معماريان و هم من قبلا توفيق تشرف داشته ام ولي سه نفر از دوستان تلويزيون بار اول است كه سعادت زيارت خانه خدا را مي يابند. با اين وصف كاملا احساس مي كنم كه وجود همه ي ما را التهابي زيبا و دلنشين فراگرفته است . شوق زيارت خانه خدا دعاي همه روزه ما و بخصوص ضجه هاي شب هاي قدر ما بود. شب هاي قدر ديگري پيش روي است .

    يكي دو روز ديگر ماه نو خواهد شد و رمضان مي آيد .  

  در پايان تونل كه به پايانه مانندي ختم مي شود . اتوبوس از حركت مي ايستد . گلدسته هاي حرم شريف پيدا مي شود. سبحان الله - سبحان الله – ماشاالله – الحمدالله – يا حي يا قيوم -  بسم الله الرحمن الرحيم كه برجسته ترين صفات ذات اقدس الهي را در خود را دارد و او است كه ارحم الراحمين است .  همه با هم شروع به خواندن دعاي ويژه ورود  ا زروي كتاب راهنماي مصور انجام اعمال عمره مي كنيم. كارهاي ساختماني گسترده اي براي توسعه حرم همچنان در جريان است . ما از سمت صفا و مروه مشرف مي شوم . ساعت نزديك به دو بامداد است و شايد هم كمي از آن گذشته باشد . ساعتي در دست ندارم . مي خواهم زمان برايم بايستد . زيارت خانه خدا نهايت آرزوي من بوده است .

از سمت مروه به كساني كه در مسعي هستند مي پيونديم و به سمت صفا مي رويم . بين دو كوه صفا و مروه در پايين كوه 394 متر و در بالاي آن 420 متر فاصله است.

حضرت آدم ( عليه السلام ) زماني كه از بهشت رانده شد بر صفا فرود آمد و حضرت حوا ( عليها السلام ) بر مروه - و حضرت هاجر ( عليها السلام ) در طلب آب براي فرزند خود اسماعيل ( عليه السلام ) هفت بار مسير صفا و مروه را طي كرد تا به اذن الهي زمزم بارو شد و هنور هم زائران خانه خدا را سيراب مي كند .

شروع سعي بين صفا و مروه از صفا شروع مي شود و زائر بايد هفت بار اين مسير را طي كند .

صداي سنگين ثانيه هاي زمان را در قلبم كاملا حس مي كنم هر لحظه داريم به خانه خدا نزديك و نزديك تر مي شويم . سرم را به پايين انداخته ام از نگاه به خانه خدا شرم دارم . خداوندا تو ارحم الراحميني تو را به بزرگي ات ، تو را كه خالق من هستي و من بنده اي بسيار ضعيف ،  از تو مي خواهم ،‌التماس مي كنم كه من را مورد عفو و رحمت واسعه خودت قرار دهي يا ارحم الراحمين . بارالها بر كرده و ناكرده من تو آگاهي،‌ از من براي خطاهايم بگذر  و ياري ام نما تا ناكردهاي من آنچيزي باشد كه تو مي خواهي . پارسال كه توفيق تشرف يافتم  دانشمند محترم حضرت حجت الاسلام و المسلمين رضا مختاري در همين لحظات بود كه  تذكر داد"‌كعبه پيش رو است " . به سجده مي رويم . دلم مي خواهد با خداي خودم كلي راز و نياز كنم . اين بار من اعمالم را از روي كتاب راهنما انجام مي دهم . دلشوره و نگراني بسياري نسبت به درستي و صحت اعمالم دارم . روحانيوني كه از سوي بعثه مقام معظم رهبري حتي در اين دل نيمه شب در حرم براي راهنمايي زائران حضور دارند ،‌مايه و موجب قوت قلب من در انجام مناسك است .   از زير سالن قديمي صفا و مروه زير گذري را احداث كرده اند كه زائران با عبور از آن وارد محوطه و صحن مطاف مي شوند . همين كه از گذرگاه عبور مي كنم مقابل خود پله هايي را مي بينم كه مي توانم با عبور از روي آنها به صحن مطاف مشرف شوم .

  اينجا محل و زمان ، زمان عهد كردن است : خداوند اگر آن چيزي هستم و يا خواهم بود كه تو مي پسندي و قبو ل داري ، اجازه بده به خانه ات نگاه كنم در غير اين صورت ، خدا  خودش مي داند كه به او چه گفتم و از او چه خواستم. الله اكبر - الله اكبر - سبحان الله - ماشاالله كعبه پيش روي من قرار دارد .

" سلام و رحمت و بركات خداوند بر تو اي پيامبر ،‌ به نام خدا و به ياري او و ياري از خداست و خواست، خواست خداست ،‌ سلام بر رسول خدا و آل او ، سلام بر ابراهيم خليل الله و آلش ،‌ سلام بر پيامبران خدا و فرستادگانش و سپاس مخصوص خداوند ، كه پروردگار جهانيان است.

خداوندا ! در قرآنت ( به ابراهيم )‌فرمودي و فرموده ات درست است كه :" مردم را به حج فراخوان تا پياده و سواره برمركب هاي لاغر اندام از هر راه دور به سويت آيند ." خداوندا ! من اميدوارم از كساني باشم كه دعوتت را پاسخ گفته اند .

از سرزمين و راه دوري آمده ام ، ‌ندايت را شنوا و پذيرا و فرمانبردارت مي باشم ،‌ و اين همه به فضل و احسان توست ، پس سپاس ترا سزد كه مرا به آن توفيق بخشيدي كه به سويت تقرب جويم و نزديكي به سوي تو و جاه و منزلت نزد تو و مغفرت گناهانم را خواستار شوم كه بر من به لطف خويش ببخشايي . خداوندا ! درود فرست بر محمد و آلش ، و بدنم را بر آتش حرام ساز ، و از عذاب و كيفرت امانم ده به رحمتت اي مهربانترين مهربانان ."

 در اول قدم بايد به اقيانوس طواف كنان پيوست . سياه و سفيد ، سرخ و زرد ،‌ما همه برادران و خواهران يك پدر و مادر ،‌آدم و حوا هستيم . هيچ كس نمي تواند بركسي فخر بفروشد . زياده خواهي كند. تندي بگويد. اينجا حرم است . هفت بار به دورخانه آفريننده ام مي گردم.

حج در عين زيبايي مانند همه ي عباداتهاي اسلام ، ‌رمز و رازهاي خود را دارد و شايد بتوان و حتي گفت كه : "حج پر رمز و راز ترين عبادت اسلام است ."

"حج بر اساس دو عمل اصلي استوار است :1- طواف 2- سعي ، و اين دو عمل تجديد خاطره دو كاري است كه هاجر و ابراهيم كرده اند.

به فرمان خداوند ، هاجر و كودك شير خوارش به اين سرزمين متروك و غريب و سوزان و خشك آمده اند ، ابراهيم اين دو را آورده است و در وسط اين دره اي كه حتي خار و خسي از آن نمي رويد ، گذاشته و خود باز گشته است.

هاجر با ايمان و يقين و تكيه بر لطف خداوند ، توكل اين ماموريت شگفت را مي پذيرد.... توكل مطلق ! با اين همه مي بينيم كه كودكش را در اين دره خشك به اميد خدا و توكل بر اراده او مي گذارد و در عين حال تنها و بي پناه بر پست و بلند اين كوه ها « مي دود و مي كوشد » تا مگر چشمه آبي يا آبداني بيابد و كودكش را و خودش را از عطش نجات دهد‌ . كوشش مطلق ! و اساس حج همين دو اصل است .

در هفت بار طواف برگرد كعبه. عدد هفت نشانه بي نهايت و بي شمار است ، يعني حركت ابدي و همه عمر در مداري كه محور اصلي اش خداست و مسير زندگي كه از هر نقطه اي فاصله اش با كانون (خدا) يكي است و هر گامي جهتش به زندگي اي هاجر وار و پس از طواف ، بي درنگ ، هفت بار ميان دو كوه « سعي كردن ».

هجرت از " از خانه خويش " به " خانه خدا"، "خانه مُردم" ! اي بر لب‌هاي ديگران ترانه‌ساز، آهنگ نيستان خويش كن!

طواف: آفتابي در ميانه و برگردش، هر يك، ستاره‌اي، در فلك خويش.

 * برداشتي از بخش هايي از كتاب حج مرحوم شريعتي

 در تحليل اين گفته ها هستم كه هفت بار طواف به گرد خانه خدا پايان مي يابد. حالا بايد نماز طواف را به جاي آورد . حتي در اين ساعات اوليه بامداد هم پشت مقام حضرت ابراهيم (عليه السلام) به سختي مي توان جايي پيدا كرد . هنوز تا اذان صبح ساعتي وقت باقي است . در پشت مقام قرار مي گيرم . مامورين دائما به زائران تذكر مي دهند كه سريعتر نماز خود را بخوانند و حتي ديدم كه نه در يك مورد كه در چندين مورد !! دست نمازگزار را در حال اقامه نماز گرفته و او را به سويي رانده اند !. بعضي اينها فارسي را هم تا حدي يادگرفته اند.

 آنها از ريزه كاريها و دقايق زبان فارسي بي اطلاعند و مثلا كاربرد لغات و معناي آنرا در بافت جملات نمي دانند و  در نتيجه در گذشته ديده بودم كه وقتي تذكري مي دهند ، توام با احترام و رعايت ادب نيست و موجبات سوء تفاهمي فراهم مي آمد. سال گذشته به بعثه مقام معظم رهبري توصيه كردم با اداره امورحرمين شريفين هماهنگي كنند كه عده اي از اين مامورين زبان فارسي را در كلاس هايي به بعثه تشكيل دهد ، بياموزند. از اين پيشنهاد حجت الاسلام و المسلمين حسيني شريف مسئول بعثه مقام معظم رهبري در عربستان سعودي كه امسال مسئوليت بعثه در عتبات عاليات را برعهده دارد ،‌ استقبال كرد ،‌ولي حرف اين بود كه بعيد بنظر مي رسد به دلايلي چند آنها از اين پيشنهاد استقبال كنند . اميدوارم اين پيشنهاد پيگيري شود. مامورين سعودي متاسفانه بعضا از شرايط ميزباني خوب استفاده نمي كنند و البته من هم تاييد نمي كنم كه زائري با ايستادن و يا نشستن در محلي نامناسب ،‌ مزاحم عبادت زائري ديگر گردد.

نيت نماز مي كنم و دو ركعت نماز طواف به جاي مي آورم. مقام ابراهيم سنگي است كه پس از ساختن خانه خدا ،خداوند به ابراهيم ( عليه السلام ) ‌ماموريت داد تا مردم را به حج دعوت كند . ابراهيم نيز بر بالاي اين سنگ ايستاد و مردم را به حج دعوت كرد. ( من لايحضره الفقيه ج 2 ص 131)

نماز طواف واجب بايد پشت مقام به جاي آورده شود . دو ركعت نماز پشت مقام معادل 6 بنده آزاد كردن است.

 بعد از طواف و نماز طواف بايد هفت بار فاصله دوكوه صفا و مروه را سعي كرد. كارهاي ساختماني براي توسعه صحن با سرعت ادامه دارد . صداي دستگاههاي مختلف ساختماني به شدت گوش آزار است . نيت و سعي خود را شروع مي كنم . صفا كوهي بوده در قسمت شرقي مسجد الحرام و در دامنه كوه ابوقبيس كه الان كاخ ملك بر فراز آن ساخته شده است مروه كوهي است كه در دامنه كوه قعيقعان قرار داشته است . كوه صفا محلي است كه پيامبر بربالاي اين كوه رسالت جهاني خود را اعلام نمود : قولوا لااله الاالله تفلحوا

كارهاي توسعه اي محدوده صفا و مروه بخشي اش به سمت شعب ابوطالب است كه بخشي از آن كنار كوه خندمه است و مدخل آن محل تولد پيامبر بوده كه الان مكتبه المكه المكرمه (كتابخانه شهر مكه )‌در محل آن ساخته شده است . دراين محل مسلمانان سه سال محاصره اقتصادي بودند.

جواني لاغر اندام و سوخته از حرم آفتاب سوزان جايي در روي همين كره زمين ، خانه اجدادي ما ، ‌از كنارم به سرعت مي گذرد. تا منتهاي ديدن ، جمعيت در حال حركت است . همه يك كار مي كنند . و در بخشي از مسير بر سرعت رفتن خود مي افزايند . شايد به نشانه اينكه بايد بيشتر و بيشتر جست . همه ي عمر جستن حقيقت است و بس ! همچنان به آن سياه مي نگرم كه صاحب اصلي خانه است كه اسماعيل اين چنين بود ، و عيسي ( عليه السلام ) كه مديترانه اي بود ،‌ چشماني آبي و موهايي بور نداشت . از حضرت آدم ابوالبشر( عليه السلام ) تا خاتم پيامبران حضرت محمد مصطفي ( صلَّي اللّه عليه و آله وسلَّم ) اينجا حج كرده اند . معصومين اينجا بوده اند. اينجا شريف ترين نقطه روي زمين است .  

سعي هم تمام مي شود. اذان نماز شب را گفته اند . جماعتي براي آن اقامه نمي شود. هر مومني خودش مي تواند اين نماز را بخواند. در داخل صحن ها عده اي خواب هستند. راحت ! هيچ جاي راحت تر از خانه پدري نيست و خانه پدري سهم همه است و همه هم در آن جاي مي گيرند. زن ،‌مرد ، ‌سياه ،‌سفيد ، ‌سرخ و زرد ،‌ همه ي ما آفريده هاي يك خالق هستيم .

 و در پايان هفتمين سعي ، بر بلنداي مروه، تقصير كن، آزاد شو ، از احرام بدر آي ، مسعي را ترك كن، تنها، تشنه و با دستان خالي، به سراغ اسماعيلت ...! از سنگستان مروه ، به سراغ زمزم رو، از آن بياشام.

تا دير نشده است بايد طواف و نماز طواف نسا را نيز انجام دهم. هر قدمي كه بر مي داري بايد با نام و ياد خداوند تبارك و تعالي باشد.

گفتن يك سبحان الله در مكه معادل با انفاق ماليات كوفه و بصره در راه خدا است ." امام سجاد (عليه السلام) - من لايحضره الفقيه ج 2ص 146) و مكه حرم خدا و حرم رسول خدا و حرم علي مرتضي اميرالمومنين ( عليه السلام ) است . يك نماز در مكه برابر با صد هزار نماز و يك درهم خرج كردن در راه آن برابر باصد هزاردرهم است . " امام صادق ( عليه السلام ) كافي ج 4 ص 586

شروع و خاتمه هر طواف از حجر الاسود است كه سنگي بهشتي مي باشد و آن سنگي سياه رنگ است كه در ركن شرقي كعبه شريف و در ارتفاع 10/1 سانتيمتري نصب شده است .

علي مرتضي ( عليه السلام ) مي فرمايد : چهار نقطه دنيا از باغهاي بهشت است . مسجد الحرام ، مسجد النبي ، مسجد بيت المقدس و مسجد كوفه (امالي طوسي ص 379)

كعبه داراي چهار ركن است . ركن اسود يا ركن حجر ،‌چون در اين ركن حجر الاسود نصب شده است . ركن عراقي چون به سمت عراق است . ركن غربي چون به سمت غرب است و ركن يماني چون به سمت يمن است . كمي مانده به ركن يماني محلي كه شكافته شد و فاطمه بنت اسد براي زايمان علي مرتضي ( عليه السلام ) ‌ وارد كعبه شد . اين حادثه سي سال پس از عام الفيل روز 13رجب اتفاق افتاد و علي عليه السلام در داخل كعبه چشم به جهان گشود.

مردي در حال طواف از كنارم مي گذرد .دائم حمد و سبحان الهي را مي گويد . به مستجار كه مي رسد با صدايي رسا شهادت مي دهد كه علي ( عليه السلام ) ولي خداست .

 پيامبر اكرم در مورد ركن يماني فرموده است : هيچگاه كنار ركن يماني نيامدم ، مگر اينكه ديدم جبرئيل زودتر از من خود را به آن چسبانيده است . (كافي ج 4 ص 408 ) و از امام صادق ( عليه السلام ) نقل است كه فرمود : ركن يماني دري از درهاي بهشت است كه هيچگاه بسته نشده است . (بالا) بين ركن يماني و حجر الاسود 70 پيامبر خدا دفن هستند (بالا)‌ . بعد از حجر الاسود دركعبه قرار دارد به فاصله اين دو ملتزم مي گويند چون مردم دراين مكان دستها و سينه خود را به آن مي چسبانند و دعا مي كنند ،‌آنجا را ملتزم مي نامند.

در ادامه بايد از كنار حجر اسماعيل گذاشت . هيچ طواف كننده اي حق ورود به آنرا ندارد و بايد از بيرون خانه هاجر و اسماعيل عبور كند . حجر نيم دايره اي است از ركن عراقي تا ركن غربي - و هفتاد پيامبر الهي نيز دراين مكان دفن هستند. و ناودان طلا كه آب برسقف خانه خدا را به حجر مي ريزد . ناودان اوليه خانه خدا چوبي بود . گفته اند كسي كه زير ناودان طلا دعا كند ،‌دعايش مستجاب مي شود. انشاالله .

  طواف پايان مي پذيرد . جرعه اي از زمزم مي نوشم كه نوشيدن آن براي طواف كننده مستحب است. زمزم در محلي  است كه آب زير پاي حضرت اسماعيل ( عليه السلام ) جاري گشت . اين چاه در 21متري كعبه به سمت حجر الاسود است به طرف كوه صفا، عمق چاه 30متر است .26 متر داراي آب و 4متر آن خشك است و چشمه اصلي آن به طرف حجر الاسود و كعبه است و هر ثانيه 11ليتر آب از آن استخراج مي شود . امام صادق ( عليه السلام ) ‌مي فرمايد : آب زمزم داروي درد كسي است كه آن را به قصد درمان بنوشد.

 * كعبه شناسي

كعبه، بيت‌الله الحرام، بيت العتيق، بيت‌الله، خانه خدا، دومين قبله مسلمانان، ساختمان چهار گوشه مسقفي است در داخل مسجدالحرام. نماي ظاهري خانه از سنگ سبز مايل به خاكستري است كه از كوه‌هاي مكه آورده‌اند. خانه كعبه در تمام مدت سال با پرده‌اي سياه كه حاشيه فوقاني آن قلاب دوزي شده پوشيده است.

بناي خانه كعبه بر روي پايه‌اي از سنگ مرمر است و آن پايه را «شاذروان» مي‌گويند. ساختمان مربع شكل خانه كعبه با زاويه‌هاي آن، چنان است كه بتواند فشار بادهاي سخت را بشكند و خانه را از آسيب نگاه دارد. بلندي خانه كعبه تقريباً پانزده متر است..

دَرِ خانه بر ضلع شرقي قرار دارد و بلندي آن از زمين دو متر است. براي در آمدن به خانه، بايد از نردبان استفاده شود. دَرِ خانه كعبه در تمام مدت سال بسته است، مگر هنگامي كه بخواهند داخل خانه را شست‌وشو كنند (اين مراسم در اين سال‌ها معمولاً در دو نوبت برگزار مي‌گردد) و يا شخصيت‌هاي بزرگ اسلامي را به زيارت درون خانه مشرف سازند. اما در سال‌هاي پيش، گاه خادمان كعبه در مقابل دريافت پول از زائران، رخصت مي‌داده‌اند تا به درون خانه بروند.

ركن‌ه

اگر خط‌هايي از مركز كعبه به چهار گوشه آن امتداد دهيم، اين خطوط در امتداد جهت‌هاي چهارگانه اصلي قرار مي‌گيرد، و اين گوشه‌ها ركن نام دارد. هر يك از چهار ضلع خانه يا چهار ركن آن به نامي موسوم است: ركن شمالي را عراقي، ركن غربي را شامي، ركن جنوبي را يماني و ركن شرقي را اسود مي‌نامند. اين ركن را اسود گويند، چون حجرالاسود در آن است. درون خانه كعبه مربع شكل و مسقف است. و كف خانه با سنگ مرمر سفيد و سياه فرش شده، در وسط آن سه ستون از چوب عود قرار دارد كه بسيار گران‌بهاست و گويند از عهد «عبدالله بن زبير» همچنان باقي است. سقف و ديوارهاي خانه از پرده‌هاي حرير سرخ پوشيده شده است. اين سقف در دوره سلطان عثماني به سال 959 تعمير شده. پرده‌ها را «سلطان عبدالعزيز» از پادشاهان عثماني در آن‌جا آويخته است. بر ديوارهاي دروني خانه لوحه‌ها نصب شده كه نام تعمير كنندگان و يا هديه كنندگان زيور در آنها ثبت شده است.

حجرالاسود

حجرالاسود در ركن شرقي به ارتفاع يك متر و نيم از زمين قرار گرفته است و آن سنگي است سياه، مايل به سرخي، بيضي شكل به قطر سي سانتي‌متر كه در آن نقطه‌هاي قرمز ديده مي‌شود و در پوششي از نقره است و علامت شكستگي دارد، علت اين شكستگي آسيب‌هايي است كه در طول زمان بر اين سنگ مقدس وارد آمده است.

نخستين آسيبي كه تاريخ اسلام آن را نشان مي‌دهد، ضربه‌هايي است كه به وسيله سنگ پرتاب، هنگام محاصره «حجاج بن يوسف ثقفي» بدان رسيد. ديگر شكستگي‌هاي آن از فتنه قرامطه است. در اين فتنه، قرمطيان بر مكه تاختند، مردمِ آن را كشتند، به خانه كعبه بي‌حرمتي كردند و حجرالأسود را با خود به بحرين بردند. حجرالأسود مدت بيست و دو سال در بحرين قرار داشت و سپس در سال 329 هجري قمري نخست به كوفه و سپس به مكه منتقل شد و روز سه شنبه دهم ذوالحجه همان سال در محل خود نصب گرديد.

ميزاب

ناودان يا ميزاب، بر بام خانه بين ركن شمالي و غربي و بر فراز جايي است كه به نام حجر اسماعيل است. گويند اين ناودان را نخست حجاج بن يوسف نهاد تا باران بر بام خانه جمع نشود، سپس «وليد بن عبدالملك» آن را در زر گرفت. به سال 455 هجري قمري بنوالطيب آن را به يمن بردند كه حاكم يمن آن را خريد و به مكه برگرداند. به سال 959 هجري قمري «سلطان سليمان قانوني»، ميزاب را از نقره ساخت و به سال 1021 «سلطان احمد» آن را به ناوداني از نقره منقش به طلا و مينا و لاجورد تبديل كرد. در سال 1273 «سلطان عبدالمجيد» ميزابي از طلا براي خانه كعبه فرستاد كه هم اكنون باقي است.

 حطيم و حجر اسماعيل( عليه السلام )

درباره تحديد حطيم اختلاف است. بيشتر اهل سنّت به مقابل ديواري كه حجر اسماعيل( عليه السلام ) ناميده مي‌شود حطيم مي‌گويند، ولي شيعيان حطيم را ميان حجرالاسود و مقام ابراهيم( عليه السلام ) و در كعبه مي‌دانند. حجر اسماعيل( عليه السلام ) با ديواري به ارتفاع 31/1 محدود است. مؤلف «معجم معالم الحجاز» مي‌نويسد: امروز نزد مردم مكه معروف است كه حطيم ميان ركن و زمزم و مقام ابراهيم( عليه السلام ) است كه طواف از آن‌جا آغاز مي‌شود.

 ملتزم

 آن قسمت از ديوار خانه كه پشت ديوار كعبه نزديك ركن يماني واقع است، ملتزم نام دارد. آن را ملتزم گويند چون حاجيان خود را موظف مي‌دانند كه در آن‌جا دعا كنند.

بخش "كعبه شناسي " اين نوشته از سايت بعثه مقام معظم رهبري و بخش هاي حديثي آن از سفرنامه قبلي ام " و من نه ذره اي در اين اقيانوسم " نقل شد.


| شناسه مطلب: 78297