بخش 10
10ـ حفظ احترام در ظاهر و قطع ارتباط امام با جامعه موضع امام در برابر قیامهای الهی قیامهای مسلحانه علویان قیام زید قیام حسین بن علی وشهدای فخ خلاصه و نتیجه پرسشهای این فصل منابع سیره منابع و مآخذ
10ـ حفظ احترام در ظاهر و قطع ارتباط امام با جامعه
اين دوره از زمان امام جواد(عليه السلام) آغاز شد و تا اول غيبت صغرا استمرار داشت.
بني عباس در اين دوره اهداف ذيل را در نظر داشتند:
الفـ قطع ارتباط امام با جامعه.
بـ شناسايي شيعيان و افرادي كه با امام مرتبط بودند.
جـ جلوگيري از رهبري قيامهاي سادات علوي توسط امام.
دـ نظارت بر تمام رفتار امام.
هـ شناسايي حضرت مهدي(عج)تادرپندارخام خودشان ازتولد آن حضرت جلوگيري كنند ويا او را به شهادت رسانند.
در اين دوره ارتباط ظاهري امام با جامعه قطع شد و منزل امام دركنترل بود.همسر و فرزندان امام تحت نظربودند.منزل امام هرچندگاه يك بار به صورت ناگهاني وگاه نيمه شب بازرسي ميشد و امام نيز موظف بود كه در روزهاي
324 |
مشخص ايام هفته به دربار حضور يابد و در آنجا به ظاهر به امام احترام گذاشته ميشد.
سيره امام در اين دوره چنين بود:
1ـ ارتباط و ملاقاتهاي سري با شيعيان.
2ـ ارائه معجزه براي تحكيم مباني اعتقادي افراد ويژه.
3ـ تعيين افراد به عنوان وكيل در شهرها.
4ـ پاسخ به نامهها و ارسال نامه براي افراد ويژه.
5ـ تأكيد بر امامت حضرت مهدي(عج)ومعرفي آن حضرت پس از تولد براي برخي از ياران.
موضع امام در برابر قيامهاي الهي
امامان معصوم(عليهم و السلام)تشكيل حكومت اسلامي و به دست گرفتن زمام امور را مشروط به دو چيز ميدانستند كه اگر پديد نيايد، هرحركتي مسلمانه بي نتيجه است.
1ـ پيدايش جامعهاي كه به امامت امام معصوم(عليه السلام) ايمان داشته باشد و زندگي را بر اين باور دروني استواركنند.دستورائمه رابه عنوان حكم خداوند درتمام جزئيات وكليات زندگي لازم و ضروري بدانند، زيرا چنين جامعهاي ميتواند پذيراي حكومت معصوم باشد.
2ـ تشكيل سپاه مكتبي ومتكي به افراد داوطلب جنگ و مبارزه برضد سلاطين كه نخست اعتقاد به امامت امام معصوم داشته وهدفشان از جنگ، سپردن حكومت به امام معصوم باشد. دوم ازنظرتعدادنيزبه اندازهاي باشندكه درجنگهاي مستمر وخونين، پيروزي را به دست آوردند.
پيروزي بر سلاطين و رسيدن امام معصوم به حكومت ثبات و استمرار دولت آنها مشروط به همين دو شرط بود.به اين جهت، ائمه معصومين (عليهم و السلام) ترجيح دادند
325 |
به آگاهي بخشي جامعه و تربيت ياران مخلص بپردازند و در قيامهاي فاقد اين دو شرط وارد نشدند واز قيامهايي كه هدف سپردن حكومت به معصوم را نداشتند، حمايت نكردند.
قيامهاي مسلحانه علويان
زندگي علويان در طول تاريخ ائمه و پس از آنها توأم با مبارزه و زندان بود. بسياري از آنها دربرابرظلم ظالمان سكوت نكردند و مردم را به مبارزه و قيام مسلحانه فراخواندند و اكثر يا تمام آن مبارزات، مورد تأييد امامان بوده است.ليكن برخي را به اين عنوان تأييدكردند كه در نظر داشتند حكومت را پس از پيروزي به امام معصوم بسپارند.
قيام زيد
يكي از موارد روشن اين قيامها، قيام زيد فرزند امام زين العابدين(عليه السلام) بود كه در كوفه بر ضد امويان قيام كرد و به شهادت رسيد.
زيد پيش از قيام با امام صادق(عليه السلام) مشورت كرد. امام، اصل مبارزه و قيام او را تأييد كرد. هرچند كه او را از شهادتش نيز خبرداد و زيد با آنكه ميدانست، مردم كوفه بي وفا خواهند بود و به شهادت خواهد رسيد. اما در عين حال به عنوان امر به معروف و انجام وظيفه الهي قيام كرد و امام نيز در مدينه به طور مرتب در جريان قيام اوقرار ميگرفت.
فضيل بن سيار گويد: پس ازشهادت زيد به مدينه رفتم و امام را در جريان قرار دادم.
عن مهزم بن أبي بردة الأسدي، قال: دخلت المدينة حدثان صلب زيد (رض) قال: فدخلت علي أبي عبدالله(عليه السلام)، فساعة رآني قال: يا مهزم، ما فعل زيد؟ قال: قلت: صلب. قال: أين؟ قال: قلت: في كناسة بني أسد. قال: أنت رأيته
326 |
مصلوبا في كناسة بني أسد؟ قال: قلت نعم، قال: فبكي حتي بكي النساء خلف الستور ( 1 ) ، ثم قال: أما والله لقد بقي لهم عنده طلبة، ما أخذوها منه بعد. قال: فجعلت أفكر و أقول: أي شئ طلبتهم بعد القتل و الصلب! فودعته و انصرفت حتي انتهيت إلي الكناسة، فإذا أنا بجماعة، فأشرفت عليهم، فإذا زيد قد أنزلوه من خشبته يريدون أن يحرقوه. قال: قلت: هذه الطلبة التي قال لي. ( 2 )
عن حمزة بن حمران، قال: دخلت إلي الصادق جعفر بن محمد(عليه السلام) فقال لي: يا حمزة، من أين أقبلت؟ قلت له: من الكوفة. قال: فبكي(عليه السلام) حتي بلت دموعه لحيته، فقلت له: يابن رسول الله، ما لگ أكثرت البكاء؟ فقال: ذكرت عمي زيدا و ما صنع به فبكيت. فقلت له: و ما الذي ذكرت منه؟ فقال: ذكرت مقتله، و قد أصاب جبينه سهم، فجاءه ابنه يحيي فانكب عليه، و قال له: أبشر يا أبتاه، فإنگ ترد علي رسول الله و علي و فاطمة و الحسن و الحسين(عليه السلام). قال: أجل يا بني،ثم دعا بحداد فنزع السهم من جبينه، فكانت نفسه معه، فجيء به إلي ساقية ( 3 )تجري عند بستان زائدة، فحفر له فيها و دفن، و أجري عليه الماء و كان معهم غلام سندي لبعضهم، فذهب إلي يوسف ابن عمر من الغد فأخبره بدفنهم إياه، فأخرجه يوسف بن عمر فصلبه في الكناسة أربع سنين، ثم أمر به فأحرق بالنار، و ذري في الرياح، فلعن الله قاتله و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1. پرده
2. الأمالي ؛ الشيخ الطوسي / 672 /1418 / 25؛ بحا رالانوار 46/ 201
3. نهر آب.
327 |
خاذله، و إلي الله جل اسمه أشكو ما نزل بنا أهل بيت نبيه بعد موته، و به نستعين علي عدونا، و هو خير مستعان. ( 1 )
فضيل بن يسار پس از شهادت زيد به مدينه نزد امام صادق(عليه السلام) رفت. امام پرسيد: فلعلك شاك في دمائهم (اهل شام)؟ قال: فقلت: لو كنت شاكا ما قتلتهم. قال: فسمعته و هو يقول: أشركني الله في تلگ الدماء، مضي والله زيد عمي و أصحابه شهداء، مثل ما مضي عليه علي بن أبي طالب(عليه السلام) و أصحابه. ( 2 )
عن عبدالله بن سيابة قال: خرجنا و نحن سبعة نفر فأتينا المدينة، فدخلنا علي أبي عبدالله (عليه السلام) ... فقرأ و بكي، ثم قال: إنا لله و إنا إليه راجعون، عندالله أحتسب عمي إنه كان نعم العم، إن عمي كان رجلا لدنيانا و آخرتنا مضي والله عمي شهيدا كشهداء استشهدوا مع رسول الله و علي و الحسن و الحسين صلوات الله عليهم. ( 3 )
اين روايات دليل بر اين است كه قيام زيد مورد تأييد امام بوده است.
قيام حسين بن علي وشهداي فخ
ازديگر افرادي كه قيام كرد ومورد تأييد ائمه قرارگرفت، حسين بن شهيد فخ بود وپيامبر نيز از شهادت وي خبر داده بود.
عن أبي جعفر محمد بن علي، قال: مر النبي(صلي الله عليه و آله ) بفخ فنزل فصلي ركعة، فلما صلي الثانية بكي و هو في الصلاة، فلما رأي الناس النبي(صلي الله عليه و آله ) يبكي بكوا، فلما انصرف قال: ما يبكيكم؟ قالوا:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. الأمالي - الشيخ الصدوق / 320( الأمالي - الشيخ الصدوق / 476 / 643 / 3.
2. امالي الصدوق2/286؛ الأمالي الصدوق430/567/1؛ عيون أخبارالرضا1/252/7، بحارالأنوار46/171/20.
3. بحار الأنوار46 /175؛ عيون أخبار الرضا 1/ 248.
328 |
لما رأيناگ تبكي بكينا يا رسول الله، قال: نزل علي جبريل لما صليت الركعة الأولي فقال: يا محمد إن رجلاًمن ولدگ يقتل في هذا المكان، و أجر الشهيد معه أجر شهيدين.
امام صادق (عليه السلام) نيز آنجا نماز خواند و فرمود:
يقتلهاهنا رجل من أهل بيتي في عصابة تسبق أرواحهم أجسادهم إلي الجنة. ( 1 )
قال إبراهيم بن إسحاق القطان: سمعت الحسين بن علي، و يحيي بن عبدالله يقولان: ما خرجنا حتي شاورنا أهل بيتنا، و شاورنا موسي بن جعفر فأمرنا بالخروج. ( 2 )
قيامهاي سادات علوي در دو دولت بني اميه و بني عباس را دركتاب مقاتل الطالبيين بنگريد.
شايد بسياري از قيامهاي ديگر علويان نيز مورد تأييد ائمه بوده است و اخبار آنها به ما نرسيده است.
از ديگرافرادي كه به طور مسلحانه قيام كردند، محمد و ابراهيم، فرزندان عبدالله محض از نوادگان امام حسن مجتبي(عليه السلام) بودند. امام صادق(عليه السلام) قيام محمد را به عنوان مهدي موعود باطل دانست. اما فرمود اگربه عنوان امر به معروف باشد مورد تأييد است. ( 3 )
1. مقاتل الطالبيين/290
2. مقاتل الطالبيين/ 304
3. مقاتل الطالبيين/ 1237و138
329 |
خلاصه و نتيجه
حكومت معصوم عامل اجرايي دين است. به همين جهت، تمام امامان معصوم اين جايگاه الهي خود را معرفي كردند وحكومت را حق مسلم خود دانستند. از اين رو درتمام زندگي امامان اصول ثابتي مشاهده ميشود.اما عامل تغيير برخي از شيوههاي سياسي امامان، حكومت ومردم بودند كه هميشه ثابت نبود. حاكمان نيز در برابرائمه اصول ثابت وغير ثابت داشتند كه شرايط سياسي امامان را تغيير ميداد.
330 |
- رابطه حكومت ودين را بيان كنيد.
- منظور از اصول ثابت در سيره سياسي ائمه چيست؟
- ائمه معصومين جايگاه الهي خود راچگونه معرفي كردند؟ دو مورد را بيان كنيد.
- امامهادي (عليه السلام) عامل بر خورد عباسيان را با امامان معصوم چه چيز بيان كرد؟
- چهارنفررانام ببريدكه به دستورائمه به دربار نفوذ كردند.
- عوامل تغيير موضع سياسي ائمه در برابر سلاطين چه بود؟
- چهار مورد ازشيوه ثابت سلاطين را در برابرائمه به اختصاربيان كنيد.
- آثار تبليغات حاكمان برضد ائمه چه بود؟
- هارون الرشيد براي چه هدفي كنيزي رابه زندان خدمت امام كاظم(عليه السلام) فرستاد؟
- مأمون براي چه هدفي امام رضا (عليه السلام) را ولي عهد خود قرارداد؟
- چرا امام حسن(عليه السلام) با معاويه صلح كرد؟
- قيام امام حسين (عليه السلام) چه آثاري را در پي داشت؟
- بني عباس دردوره امامت امام جواد(عليه السلام)تاامام عسكري(عليه السلام)چه اهدافي رادنبال كردند؟
- آيا قيام زيد مورد تأييد امام بود؟ به چه دليل؟ دو دليل را بيان كنيد.
331 |
منابع سيره
شرح زندگي ائمه به صورت روز شمار تدوين نشده است. از اين رو دانستن اين موضوع كه هر اماميدرچه تاريخي چه اقدامهايي انجام داده است، دشوار ميباشد و دراين خصوص دچاركاستي عظيمي هستيم وبسياري ازاقدامهاي ائمه وجريانات زندگي آنها براي ما ناشناخته ميباشد.آن چنان كه زندگي پيامبر گزارش شده، زندگي امامان گزارش نگرديده است. هرچند كه روايات بسياري در موضوعات مختلف از ائمه، به ويژه امام باقر وامام صادق (عليه السلام) نقل شده اما داستان زندگي آنها چندان بيان نشده است. شايد اين براي اين باشد كه تاريخ زندگي امامان معصوم به وسيله دانشمندان شيعه نوشته نشده است و افرادي هم كه نوشته اند به گزارشهاي بسيار خلاصه ومختصر بسنده كرده اند. در اين باره كتاب كافي تأليف كليني و كتاب الإرشاد تأليف شيخ مفيد را بنگريد. اهل سنت نيز به دليل آنكه امامان شيعه را قبول نداشتند بديهي است كه به بيان شرح حال ائمه نميپرداختند.درقرنهاي بعدي كه مباحث كلاميپيش آمد،برخي نويسندگان شيعه براي اثبات امامان شيعه به بيان معجزات پرداختند تا امامت را اثبات كنند.
به اين جهت درتدوين سيره ائمه دچاركاستي بزرگي هستيم. درهرصورت بامطالعه منابع ذيل ميتوانيم اندكي به اين مهم دست يابيم.
الف: كتابهاي روايي وبررسي روايات مختلف كه در موضوعات فقه واخلاق وغيره روايت شده است وشرح زندگي ائمه را در آنها جستجو كنيم.
332 |
ب: كتابهايي كه از سوي مؤلفان شيعه درباره ائمه نوشته شده است. اين كتابها به دليل آنكه چند قرن پس از زندگي ائمه نوشته شده اند از نظر سند ضعيف ميبا شند واستناد به آنها از اين جهت دچار مشكل است.
ج: كتابهاي تاريخ اهل سنت كه اندكي به بيان شرح زندگي امامان شيعه پرداخته اند و برخي ازگزارشهايي كه دركتابهاي شيعه نوشته شده نيز از همين كتابها گرفته شده است. اين كتابها نيز از نظر سند دچار مشكل است.
د:كتابهاي رجال و تراجم اهل سنت.
ازآن جاكه اهل سنت ائمه شيعه را قبول نداشته اند، به اين جهت مطالبي را آورده اند كه دليل بر امامت امامان شيعه نباشد. به هرحال برخي از منابع سيره معصومين كه موضوع آنها تاريخ ميباشد، كتابهاي ذيل هستند:
1- بصائر الدرجات في فضائل آل محمد، ابوجعفر محمد بن الحسن بن فروخ الصفار القمي، متوفي 290.
2- اصول الكافي، ثقة الاسلام أبي جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق الكليني الرازي، المتوفي سنة 328/ 329 ه . در اين كتاب بسيار مختصر بحث شده است.
3- الإرشاد في معرفة حجج الله علي العباد، أبي عبد الله محمد بن محمد بن النعمان العكبري البغدادي الشيخ المفيد (336 ـ 413 ه )
4- خصائص الأئمة، الشريف الرضي أبو الحسن محمد بن أبي أحمد الطاهر "ذي المنقبتين" الحسين بن موسي الأبرش بن محمد الأعرج بن موسي "المعروف بأبي سبحة" بن إبراهيم ( الأصغر) بن الإمام موسي بن جعفر ] وي در سال359 متولد ودر سال404 در بغداد رحلت كرده است.
5- دلائل الامامة، محمد بن جرير الطبري (الشيعي)(ق 4)
333 |
6- نوادر المعجزات في مناقب الأئمة الهداة (عليهم و السلام)، أبي جعفر محمد بن جرير بن رستم الطبري من أعاظم علماء الإمامية في المائة الرابعة
7- ألقاب الرسول و عترته (المجموعة)، من قدماء المحدثين (ق 4)
8- عيون المعجزات، المحدث الجليل الشيخ حسين بن عبد الوهاب (من علماء القرن الخامس)
9- روضة الواعظين، محمد بن فتال نيشابوري، متوفي 508 (بخش كوچك اين كتاب مربوط به تاريخ امامان است).
10- إعلام الوري بأعلام الهدي، امين الاسلام ابوعلي فضل بن حسن طبرسي، متوفي 548 هـ صاحب مجمع البيان.
11- الثاقب في المناقب، ابن حمزة الطوسي، المؤلف: هو الشيخ الفقيه المتكلم المحدث عماد الدين أبو جعفرمحمد بن علي بن حمزة الطوسي المشهدي. به احتمال قوي اين كتاب را در سال560 نوشته ودر سال585 رحلت كرده وچند كتاب به اين نام نيز مي باشد. وي معاصر شيخ طوسي بوده است. راجع الذريعه 5/5
12- تاريخ مواليد الأئمة (المجموعة) و وفياتهم، الحافظ الشيخ أبي محمد عبدالله بن النصر ابن الخشاب البغدادي، المتوفي في سنه 567 ه ق
13- الخرائج و الجرائح، الفقيه المحدث و المفسر الكبير قطب الدين الراوندي (ره)، المتوفي سنة 573 هجرية.
14- مناقب آل أبي طالب، الإمام الحافظ ابن شهرآشوب مشير الدين أبي عبدالله محمد بن علي بن شهرآشوب ابن أبي نصر بن أبي حبيشي السروي المازندراني المتوفي سنة 588 ه.
334 |
15- كشف الغمة في معرفة الأئمة، العلامة المحقق أبي الحسن علي بن عيسي بن أبي الفتح الأربلي، المتوفي سنة 693 ه.
16- معارج الوصول إلي معرفة فضل آل الرسول (عليهم و السلام)، شمس الدين محمد بن يوسف الزرندي الشافعي ( 693 - 750 ه (
17- عمدة الطالب في أنساب آل أبي طالب، جمال الدين أحمد بن علي الحسيني المعروف بابن عنبة، المتوفي سنة 828 هجرية.
18- الفصول المهمة في معرفة الأئمة، الشيخ الإمام العلامة والبحر الفهامة علي بن محمد بن أحمد المالكي المكي المعروف بابن الصباغ المتوفي سنة 855 ه
19- الطبقات الكبري، ابن سعد. ولد سنة 168هـ بالبصرة، فنسب إليها، و ارتحل إلي بغداد و أقام فيها ملازماً لأستاذه الواقدي يكتب له، حتي عرف باسم "كاتب الواقدي". و كانت له رحلة إلي المدينة و الكوفة، توفي يوم الأحد لأربع خلون من جمادي الآخرة سنة 230 ه، بمدينة بغداد.
20- المنتخب من كتاب ذيل المذيل من تاريخ الصحابة و التابعيه، محمد بن جرير بن يزيد بن كثير بن غالب الآملي، أبو جعفر الطبري، ( 224 - 310 ه )
21- تاريخ الطبري.
22- تاريخ مدينة دمشق و ذكر فضلها و تسمية من حلها من الاماثل أو اجتاز بنواحيها من وارديها و أهلها، الامام العالم الحافظ أبي القاسم علي بن الحسن ابن هبة الله بن عبد الله الشافعي المعروف بابن عساكر، 499 - 571 ه
335 |
23- صفة الصفوة، ابوالفرج عبدالرحمن ابن جوزي، 510- 597 ه
24- تذكرة الخواص، سبط ابن جوزي، المتوفي 654 ه
25- وفيات الأعيان و أنباء أبناء الزمان، أبوالعباس شمس الدين أحمد بن محمد بن أبي بكر بن خلكان، 607 -681.
26- تهذيب الكمال في اسماء الرجال، الحافظ المتقن جمال الدين ابي الحجاج يوسف المزي، 654 - 742.
27- سير اعلام النبلاء، الامام شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان الذهبي، المتوفي 748 ه 1374.
28- تاريخ الاسلام.
29- البداية و النهاية، الامام الحافظ ابي الفداء اسماعيل بن كثير الدمشقي، المتوفي سنة 774 ه
30- شذرات الذهب في اخبار من ذهب، ابن عماد حنبلي، المتوفي 1089.
31- نور الابصار في مناقب آل بيت النبي المختار، مؤمن بن حسن مؤمن شبلنجي (ازتوابع مصر)، 1298 درس ميخوانده است.
336 |
- احقاق الحق، كتابخانه آية الله نجفي مرعشي، 1409.
- احياء علوم الدين، غزالي، دار الفكر، بيروت، 1414.
- أخبار إصبهان، ابونعيم احمد بن عبدالله، افست، جهان تهران.
- اختيار معرفة الرجال، طوسي، دانشگاه مشهد.
- اُسد الغابة، ابن اثير، دار إحياء التراث العربي، 1416.
- اسرار آل محمد، سليم بن قيس، دليل ما.
- اعلام الوري، ابوعلي طبرسي، الاحياء التراث، 1417.
- اعلام الهدايه، مجمع جهاني اهل بيت.
- أعيان الشيعة، سيد محسن امين، دار التعارف، 1403.
- الاتقان في علوم القرآن، سيوطي، المكتبية الثقافية، بيروت، 1973 م.
- الإحتجاج، ابومنصور طبرسي، انتشارات اسوة 1413.
- الاحكام في أصول الأحكام، ابن حزم ظاهري، دار الكتب العلمية.
- الاختصاص، شيخ مفيد، جامعه مدرسين.
337 |
- الأدب في ظل التشيع، عبدالله نعمة.
- الإرشاد، شيخ مفيد، آل البيت، 1413.
- الإشراف علي فضل الأشراف.
- الاعتقادات في دين الإمامية، الشيخ الصدوق، مصنفات شيخ مفيد، كنگرة جهاني شيخ مفيد، 1314.
- الاغاني، ابوالفرج اصفهاني، دار إحياء التراث العربي.
- الأمالي، الشيخ الصدوق، مؤسسة الاعلمي، بيروت، 1400.
- ألأمالي، الطوسي، دار الثقافة، 1414.
- الإمام جعفر الصادق، احمد مغنية.
- الأنوار البهيه، شيخ عباس قمي، جامعه مدرسين، 1418.
- الأوائل، أبوهلال العسكري.
- البداية و النهاية، ابن كثير، احياء التراث العربي، 1408.
- البيان و التبيين، جاحظ، دار إحياء التراث العربي.
- التحقيق في كلمات القرآن، حسن مصطفوي، بنگاه ترجمه و نشركتاب، 1360.
- التوحيد، الصدوق، جامعه مدرسين.
- الخرائج و الجرائح، قطب الدين راوندي، مؤسسة الامام المهدي، 1409.
- الخصال، الشيخ الصدوق، مؤسسة العلمي، بيروت، 1410.
- الرياض النضرة، محب طبري، دارالكتب العلمية، بيروت.
- السرائر، ابن ادريس، جامعه مدرسين، 1413.
- السنة، إبن أبي عاصم.
338 |
- الصحيفة السجادية.
- الصحيفة الصادقية، باقر شريف القرشي، دار الكتاب الاسلامية.
- الصواعق المحرقة، ابن حجر هيثمي، قاهرة.
- الطبقات الكبري، ابن سعد، دار بيروت، 1405.
- الطرائف، سيد بن طاوس، دفتر نشر نويد.
- العقد الفريد، ابن عبد ربه، دار الكتب العلمية، 1404.
- العمدة، ابن بطريق، حج و زيارت، 1412.
- الغارات، ابواسحاق اصفهاني، انجمن آثار ملي.
- الغدير، علامة اميني، مركز الغدير، 1416.
- الغيبة، الطوسي، جامعه مدرسين، 1411.
- الفتوح، ابن أعثم كوفي، انتشارات آموزش انقلاب اسلامي، 1372.
- الفتوحات الإسلامية.
- الفروق اللغوية ابوهلال العسكري، جامعه مدرسين، 1412.
- الفصول المختار، شيخ مفيد، داودي، 1396.
- الفصول المهمة، ابن صباغ، مؤسسة اعلمي، بيروت، 1408.
- الفهرست، ابن النديم.
- الكامل في التاريخ، ابن الأثير، دار الكتاب العربي، بيروت، 1420.
- الكامل، المبرد، دارالفكر، بيروت.
- المحاسن، ابوجعفر احمد بن خالد برقي، مجمع جهاني اهل بيت، 1416.
- المختصر في الشمائل المحمدية، الترمذي.
339 |
- المسند، أحمد بن حنبل، دار الفكر، بيروت، 1414.
- المصنف، ابن أبي شيبة، دار الفكر، بيروت، 1409.
- المعارف، ابن قتيبة، شريف رضي، 1417.
- المعجم الأوسط، الطبراني، مكتبة المعارف، رياض، 1416.
- المعجم الصغير، الطبراني، دار الفكر، بيروت، 1401.
- المعجم الكبير، الطبراني، دار إحياء التراث العربي.
- المعجم الموضوعي لنهج البلاغة.
- المفردات لالفاظ القرآن، الراغب الإصبهاني، دار الكتب العلمية، قم، 1392 (افست).
- الملل و النحل، شهرستاني، دار المعرفة، بيروت.
- المنتظم، ابن جوزي، دار الكتب العلمية، بيروت.
- الموسوعة الامام المهدي، الغيبة الصغري، سيد محمد صدر، مكتبة الإمام اميرالمؤمنين، 1400.
- النصائح كافية، سيد محمد بن عقيل علوي، مؤسسة الفجر،1412.
- النهاية في غريب الحديث المكتبة العلمية بيروت.
- أنساب الأشراف، بلاذري، دار الفكر، بيروت، 1417.
- أوائل المقالات، الشيخ المفيد.
- بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء، بيروت، 1413.
340 |
- بصائر الدرجات، محمد بن حسن قمي، كتابخانه آيت الله نجفي مرعشي.
- تاريخ ابن وردي، ابن وردي، دار الكتب العلمية، 1417.
- تاريخ الاسلام، ذهبي، دار الكتب العربي، 1413.
- تاريخ الخلفاء، سيوطي، دار القلم، 1406.
- تاريخ الخميس، حسين بن محمد ديار بكري، دار الفكر، بيروت.
- تاريخ الطبري، بيروت.
- تاريخ بغداد، خطيب بغدادي، دار الكتب العلمية، 1409.
- تاريخ دمشق، ابن عساكر، دار الفكر، 1416.
- تاريخ يعقوبي، يعقوبي، مؤسسة الاعلمي، بيروت، 1413.
- تحف العقول، علي بن شعبة حراني، جامعه مدرسين.
- تذكرة الحفاظ، ذهبي، دار إحياء التراث العربي.
- تذكرة الخواص، سبط ابن جوزي، مؤسسة آل البيت، بيروت، 1401.
- تصنيف غرر الحكم، دفتر تبليغات اسلامي.
- تفسير الإمام الحسن العسكري.
- توحيد المفضل، بيروت.
- تهذيب الاحكام، شيخ طوسي، دار الأضواء بيروت.
- تهذيب الأسماء، يحيي بن شرف نووي، دارالكتب العلمية.
- تهذيب التهذيب، ابن حجر عسقلاني، دار صادر، بيروت.
341 |
- تهذيب التهذيب، ابن حجر، دار صادر، بيروت.
- تهذيب الكمال، المزي، مؤسسة الرسالة، 1413.
- تهذيب تاريخ دمشق، عبدالقادر بدران، دار إحياء التراث العربي، 1407.
- ثواب الأعمال، صدوق، مكتبة الصدوق.
- جامع الرواة، الاردبيلي، كتابخانه آية الله نجفي، 1403.
- جامع السعادات، محمد مهدي نراقي، دارالكتب العلمية، بيروت، 1383.
- جامع بيان العلم و فضله، ابن عبدالبر، مؤسسة اعلمي، بيروت.
- جواهر العقدين، سمهودي، بغداد، 1405.
- حلية الاولياء، ابونعيم، دارالكتب العلمية، 1409.
- حياة الإمام الحسن، باقر شريف القرشي، دارالكتاب الإسلامية، 1408.
- حياة الإمام الحسين، باقر شريف القرشي، دارالكتاب الإسلامية، 1408.
- حياة الامام الرضا، باقر شريف القرشي، سعيد بن جبير.
- حياة الامام الصادق، باقر شريف القرشي، دار الأضواء، بيروت، 1413.
- حياة الامام زين العابدين، باقر شريف القرشي، دار الكتاب الإسلامية، 1408.
- حياة الإمام علي الهادي، باقر شريف القرشي، دار الكتاب الإسلامية، 1408.
- حياة الإمام محمّد الجواد، باقر شريف القرشي، دار الكتاب الإسلامية، 1418.
- حياة الامام موسي بن جعفر، باقر شريف القرشي، دار الكتاب الإسلامية، 1389.
342 |
- حياة الحيوان الكبري، كمال الدين الدميري، دار القاموس، بيروت.
- خصائص امام علي، نسايي، دار الكتب التربية، بيروت، 1987م.
- خطط المقريزية، تقي الدين مقريزي، دار صادر، بيروت.
- ذخائر العقبي، محب الدين الطبري، مكتبة القدسي، 1356.
- ربيع الأبرار، زمخشري، شريف رضي،1410.
- رجال النجاشي، نجاشي، دار الأضواء، بيروت، 1408.
- رسائل الجاحظ، دار الجيل، بيروت، 1411.
- روضة الواعظين، فتال نيشابوري، دليل ما.
- سنن ابن ماجة، ابن ماجة قزويني، احياء التراث العربي، 1395.
- سنن ابي داود، ابوداود سجستاني، دار الفكر، بيروت.
- سنن الكبري، البيهقي، دار الكتب العلمية، 1414.
- سنن ترمذي، ترمذي، احياء التراث العربي، بيروت.
- سنن نسايي، نسايي، دار الفكر، بيروت.
- سير اعلام النبلاء، ذهبي، مؤسسة الرسالة، 1409.
- سيرة الإمام علي الهادي.
- شرح القصيدة الشافية، أبو فراس.
- شرح نهج البلاغة، ابن ابي الحديد، دار إحياء التراث العربي.
- شعب الإيمان، البيهقي، دار الكتب العلمية، 1410.
343 |
- شواهد التنزيل، حاكم حسكاني، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1411.
- صحيح ابن جبان، دار الكتب العلمية، بيروت.
- صحيح مسلم، دارالقلم، بيروت.
- صفة الصفوة، ابن جوزي، دار الكتب العلمية، 1409.
- طبقات الفقهاء، ابواسحاق شيرازي، دار الرائد، بيروت.
- طبقات الكبري، الشعراني، دار الكتب العلمية، 1418.
- عقد الدرر في اخبار المنتظر، مقدسي شافعي، عالم الفكر، قاهرة.
- علل الشرائع، صدوق، مكتبة الحيدرية، نجف، 1385.
- عوالم العلوم، بحراني، مدرسة الامام.
- عيون أخبار الرضا، صدوق، رضا مشهدي، 1360.
- فتح الباري، ابن حجر عسقلاني، دار الكتب العلمية، بيروت، 1410.
- فرائد السمطين، جويني خراساني، مؤسسة محمودي، بيروت، 1398.
- فرهنگ معارف اسلامي.
- فضائل الخمسة من الصحاح الستة، سيد مرتضي حسيني، مؤسسة الاعلمي، بيروت، 1402.
- فلاح السائل، سيد بن طاووس، دفتر تبليغات اسلامي.
- قاموس المحيط، محمد بن يعقوب فيروزآبادي، دار إحياء التراث، بيروت، 1412.
- قرب الاسناد، عبدالله بن جعفر حميري، مؤسسة آل البيت، 1413.
344 |
- كافي، محمد بن يعقوب كليني، دار الأضواء، بيروت، 1405.
- كامل الزيارات، جعفر بن محمد قولويه، نجف، 1356.
- كشف الغمة، اربلي، دار الكتب اسلامية، بيروت.
- كمال الدين و تمام النعمة، صدوق، جامعه مدرسين، 1400.
- كنز العمال، متقي هندي، دار الكتب العلمية، 1414.
- كشف الغمة، صدوق، جامعه مدرسين، 1405.
- كشف المراد، يوسف بن مطهر حلي، جامعه مدرسين، 1415.
- كفاية الأثر، خرازي، انتشارات بيدار، 1401.
- كفاية الطالب، گنجي.
- كنز اللغة.
- لسان العرب ابن منظور، دار إحياء التراث العربي، 1408.
- مجمع الزوايد، هيثمي، دار الفكر، بيروت، 1414.
- مجموعة ورام، دار الكتب العلمية، بيروت، 1368.
- مختصر تاريخ دمشق، ابن منظور، دار الفكر، بيروت، 1404.
- مروج الذهب، مسعودي، دار المعرفة، بيروت، 1403.
- مستدرك عوالم العلوم.
- مستدرك، الحاكم، دار الكتب العلمية، بيروت، 1411.
- مسند ابي يعلي، ابويعلي موصلي، دار المأمون للتراث، 1410.
345 |
- مشكل الآثار، طحاوي، دار صادر، بيروت، 1333.
- مصباح المنير، احمد بن محمد، فيو مي، مصر، 1347.
- مصنفات شيخ مفيد، چاپ كنگره جهاني شيخ مفيد، 1314.
- معاني الأخبار، صدوق، جامعه مدرسين، 1361.
- معجم احاديث المهدي.
- معجم رجال الحديث، آيت الله خويي، مدينة العلم.
- مفاتيح الجنان، زيارت آل ياسين.
- مقاتل الطالبيين، ابوالفرج اصفهاني، دارالكتاب، قم.
- مقتل الحسين، خوارزمي، جامعه مدرسين، 1414.
- ملحقات إحقاق الحق، كتابخانه آيت الله نجفي مرعشي، 1409.
- من لايحضره الفقيه، صدوق، جامعه مدرسين، 1414.
- مناقب آل أبي طالب، ابن شهر آشوب، دار الأضواء بيروت،1412.
- مناقب الإمام أميرالمؤمنين، محمد بن سليمان الكوفي، مجمع إحياء الثقافة، 1412.
- مناقب امام علي، ابن مغازلي، المكتبة الاسلامية، 1403.
- منهج المقال.
- موسوعة الإمام الحسين، آموزش و پرورش، 1387.
- مهج الدعوات، سيد بن طا وس، مؤسسة الاعلمي، بيروت، 1414.
346 |
- ميزان الإعتدال، ذهبي، دارالمعرفة بيروت 1382.
- نقض العثمانية ، ابو جعفر اسكافي.
- نورالأبصار، شبلنجي، دارالجيل، بيروت 1409.
- نهاية الارب، وزارت ارشاد مصر.
- نهج البلاغة، صبحي الصالح.
- نهج الحق وكشف الصدق، يوسف بن مطهر حلي، مؤسسة دار الهجرة 1407.
- نهج السعادة، محمودي، مؤسسة التضامن الاسلامي، 1385.
- وسائل الشيعة، المكتبة الاسلامية.
- وفيات الاعيان، ابن خلكان، شريف رضي، 1364.
- ينابيع المودة، سليمان بن ابراهيم قندوزي، شريف رضي، 1371.
347 |