بخش 7
4. تاریخ وفات 5. بارگاه سلمان 6. زیارتنامة سلمان فارسی کتابنامه
و مردم از شنيدن اين داستان شگفتزده شدند.(1)
3. مدت عمر
دربارة مدت عمر سلمان، اختلافنظرهاي تاريخي بسياري وجود دارد؛ از جمله:
الف) شيخ طوسي، سلمان را از معمّرين دانسته كه حضرت عيسي ( عليه السلام ) را درك نموده2 و در اين صورت، سلمان 500 سال عمر كرده است.(3)
ب) طبق روايتي كه از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) نقل شده، سلمان 450 سال عمر كرده است.(4)
ج) سيد مرتضي و شيخ طُريحي مينويسند: از آثار و اخبار استفاده ميشود كه سلمان، 350 سال زندگي كرده است.(5)
د) مورّخان بسياري، مدت حيات سلمان را 250 سال دانستهاند.(6)
ه) شيخ عبدالله سُبيتي ميگويد: براي من ثابت شده است كه سلمان، بيش از هشتاد سال زندگي نكرده است.(7) او خواسته با اين نظريه قابليت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. بحارالانوار، ج 22، ص 368؛ فتاوي صحابي كبير، ص 648.
2. الغيبه، شيخ طوسي، ص 79.
3. نفس الرحمن، ص 649.
4. همان، ص 650.
5. همان
6. همان
7. سلمان الفارسي، ص 136.
|
|
ازدواج سلمان را توجيه پذير كند؛ زيرا به نظر ابن اثير، ازدواج سلمان با سنيني كه در بالا آمده، بعيد به نظر ميرسد.(1)
و) محدّث نوري، نظرية 250 سال را، معتبرتر ميداند.(2) ابن عبدالبر نَمري قُرطبي3، ابن اثير جزري4، قاضي نور الله شوشتري5، ابن حجر عسقلاني6، سيد علي خان مدني شيرازي7 و علامه عبدالحسين اميني8 نيز اين نظريه را تأييد كردهاند.
به گواهي قرآن كريم و منابع تاريخي افراد ديگري (به جز سلمان) هم از طول عمر برخوردار بودهاند از جمله: نوح پيامبر كه به بيان قرآن كريم در ميان قوم خويش 950 سال به دعوت و تبليغ پرداخت.(9)
همچنين در تاريخ ميخوانيم: حضرت آدم ( عليه السلام ) 930 سال، سليمان بن داود 712 سال10، ابراهيم خليل ( عليه السلام ) 200 سال11، شيث ( عليه السلام ) 912 سال،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. همان.
2. سلمان الفارسي، ص 136.
3. الاستيعاب، ج 2، ص 195.
4. اسد الغابه، ج 2، ص 322.
5. مجالس المؤمنين، ج 1، ص 208.
6. الإصابة، ج 2،ص 62.
7. الدرجات الرفيعه، ص 220.
8. الغدير، ج 7، ص 282.
9. عنكبوت: 14.
10. كمال الدين، ج 1، ص 202.
11. تاريخ الامم و الملوك، ج 1، ص 160.
|
|
لوط ( عليه السلام ) 732 سال و ادريس 300 سال عمر كردهاند.(1)
شيخ الرّييس، بوعلي سينا هم ميگويد: براي عارفان، خوارق عاداتي هست كه آنان كه عارف به آن نيستند، آن را ناممكن ميشمارند، ولي آن كس كه عارف است، آن خوارق عادات را دليل عظمت و بزرگي ميداند.(2)
4. تاريخ وفات
درباره تاريخ وفات سلمان حكيم اختلاف است؛ برخي وفات وي را در اواخر خلافت عثمان سال 35 هجرت و برخي در اوايل خلافت اميرمؤمنان ( عليه السلام ) دانستهاند.
امّا دربارة ماه و روز وفات سلمان، بر اساس محاسباتي كه سيد جلال احمد الحسيني انجام داده، وفات آن بزرگوار را هشتم صفر سال 35 ه .ق اعلام كرده است.(3) در اين صورت، پس از گذشت 55 روز از خلافت امام علي ( عليه السلام ) در حالي كه آن حضرت هنوز در مدينه اقامت داشته، وفات وي واقع شده است.(4)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. مروج الذهب، ج1، صص 49ـ 57.
2. الاشارات و التّنبيهات، ج 3، ص 364؛ النمط التاسع، في مقامات العارفين؛ فتاوي صحابي كبير، ص 647.
3. تاريخ اليعقوبي، ج 2، صص 187 و 182.
4. نفس الرحمن، ص 619.
|
|
5. بارگاه سلمان
همة مورخان، دربارة محل آرامگاه سلمان حكيم، در مدائن اتفاق نظر دارند.
زمخشري مينويسد: سلمان، خود قبل از وفات، روي كفن خويش، اين رباعي را نوشته بود:
وَفَدْتُ علي الكَريم بِغَيرِ زادٍ
مِنَ الحَسناتِ وَالقَلبِ السَّليم
وَحَمْلُ الزّادِ أقْبَحُ كُلِّ شَيءٍ
إذا كانَ الوُفُود عَلي الكَريمِ1
به پيشگاه خداي كريم، بدون توشهاي از حسنات و قلب سالم، وارد شدم و همراه برداشتن هرگونه توشهاي، براي ورود به پيشگاه خداي كريم، بدترين چيزها خواهد بود.
به هر حال، سلمان فارسي كه حدود 20 سال (16 ـ 35ه .ق) استانداري و فرمانروايي مدائن را برعهده داشت و مردم آن سرزمين را با مديريت زاهدانه و مدبرانه خويش و بر اساس معارف ناب اسلامي پرورش داد، در همان سرزمين به آغوش خاك آرميد.
خلاصة تغيير و تحولات و سير تاريخي مدائن و بارگاه سلمان، بدين قرار است:
الف) بين سالهاي 204ه .ق كه مأمون الرشيد از خراسان به عراق آمد تا عهد معتصم عباسي و واثق تا اواخر سال 232ه .ق و پيش از
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. اسد الغابه، ج 2، ص 332؛ الاستيعاب، ج2، ص161.
|
|
خلافت متوكّل، آرامش و آزادي نسبياي براي شيعيان به وجود آمد. در اين سالها آنها از اين فرصت استفاده كردند و توانستند براي امام علي ( عليه السلام ) و حضرت حسين بن علي ( عليه السلام ) قبر و بارگاهي بسازند و در مدائن براي سلمان هم قبر و بقعهاي ساختند.(1)
ب) خطيب بغدادي مينويسد: مقدّسي، جهانگرد و جغرافيدان مشهور كه بيشتر كشورهاي اسلامي را سياحت كرده و كتاب «حسن التقاويم في معرفة الاقاليم» را در سال 375ه .ق نوشته2 به زيارت سلمان رفته است.(3)
ج) همچنين خطيب بغدادي (392 ـ 463ه . ق) كه به نيشابور، اصفهان، بيت المقدس، مكه و طرابلس سفر كرده و در اواخر عمر در بغداد ميزيسته، به مدائن رفته و در اين باره مينويسد: اكنون قبر سلمان، نزديك ايوان مدائن قرار دارد، ساختماني براي آن تأسيس شده، خادمي براي حفاظت و عمارت و ادارة امور آنجا فعاليت ميكند. من آن بقعه را ديدهام و چند بار به زيارت آن رفتهام.(4)
د) ابن جوزي(508 ـ 597ه .ق) كه از دانشمندان مشهور در علوم فقه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. فتاوي صحابي كبير، ص 610.
2. فرهنگ عميد، تاريخ و جغرافيا، ص 824.
3. تاريخ بغداد، ج 1، ص 164.
4. همان؛ الغدير، ج 5، ص 184.
|
|
و فلسفه و تاريخ و نويسندة آثاري چون «المنتظم في اخبار الامم» است، در اين باره ميگويد: ما (در همان قرن ششم ه .ق) قبر سلمان را زيارت كرديم و به بغداد برگشتيم.(1)
ه ) ياقوت حَمَوي (575 ـ 626ه .ق) صاحب اثر معجم البلدان كه براي تجارت به ايران، هندوستان، مصر و شام و بعضي ممالك اروپا سفر كرده، از مدائن و زيارت سلمان از سوي مسلمانان، سخن به ميان آورده است.(2)
و) ابويحيي زكريا بن محمد قزويني (600 ـ 682ه .ق) هم در اين باره مينويسد: در قرن هفتم، هنوز مدائن به صورت دهكدهاي كه كشاورزان در آن سكونت داشته و جز شيعيان تند رو، در آنجا كسي نبوده و زنان مجاز نبودند قبل از غروب آفتاب از خانه بيرون بيايند، برقرار و آباد بوده است.(3)
ز) به هر حال، ايوان مدائن كه شاپور ذوالاكتاف، در سال 376م.
بنيان گذارد و سالياني مقرّ فرمانروايي ساسانيان بوده، كاخ عظيمي
داشته، الان به صورت دهكدهاي است و اكنون (1431ه .ق) شنيده
شده، شيعيان در آنجا قدرت يافته، به آباداني و توسعة بعقه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. الغدير، ج 5، ص 184.
2. فرهنگ عميد، تاريخ ـ جغرافيا، ص 949؛ سلمان فارسي، ص 411.
3. عجايب المخلوقات، ج 2، ص 302؛ سلمان فارسي، ص 411.
|
|
و بارگاه سلمان و حذيفه اشتغال دارند. محدث قمي هم مينويسد:
«در آن مكاني كه امام علي ( عليه السلام ) نماز خوانده، نماز خواندن نيكو خواهد بود».(1)
6. زيارتنامة سلمان فارسي ( رحمه الله )
فقيه بزرگ و نامدار شيعه، ابوجعفر محمد بن حسن طوسي (385ـ460 ه .ق) در كتاب عظيم فقهي «التهذيب» در مورد زيارتهاي روايت شده از امامان معصوم ( عليهم السلام ) ، زيارتنامهاي را براي سلمان فارسي آورده است.(2)
همچنين سيد رضي الدين، علي بن موسي بن طاووس حسيني حلّي (متوفاي 664 ه .ق)3، علامه محمد باقر مجلسي (متوفاي 1111 ه .ق)4 و حسين بن محمد تقي، معروف به محدّث نوري (متوفاي 1320 ه .ق)5 هر كدام چهار نوع زيارتنامه براي سلمان فارسي آوردهاند كه ما مناسبترين آنها را به اميد تقرّب به ذات خداوند و دريافت پاداش الهي، در زير قرائت ميكنيم:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. مفاتيح الجنان، ص 494. نيز ر.ك: بحارالانوار، ج 41، ص 213؛ لغتنامه دهخدا، ج 45، ص 16؛ مروج الذهب، ج 1، ص 278؛ ج 2، ص 310؛ تاريخ اليعقوبي، ج 2، ص 8.
2. التهذيب، ج 6، ص 118.
3. مصباح الزائر و جناح المسافر، صص 261 ـ 263.
4. بحارالانوار، ج 99، صص 287 ـ 294.
5. نفس الرحمن في فضائل سلمان، صص 637 ـ 641.
|
|
اَلسَّلامُ عَلي سَيِّدِنا مُحَمَّدٍ النَّبِيِّ خاتَمِ النَّبِييّنَ وَعَلي آلِهِ الاَئِمَّةِ الطّاهِرِينَ، اَلسَّلامُ عَلي أنبياءِ اللهِ أجمَعينَ وَمَلائِكَتِهِ المُقَرَّبينَ وَعِبادِهِ الصّالِحينَ، اَلسَّلامُ عَلَيكَ أيُّهَا العَبدُ الصّالِحُ المُؤمِنُ المُخلِصُ النّاصِحُ، اَلسَّلامُ عَلَيكَ يا مَن خَلَطَهُ إيمانهُ بِأهلِ البَيتِ الطّاهِرِينَ وَباعَدَهُ إسلامُهُ مِن جُملَةِ الكُفّارِ وَالمُشرِكينَ، اَلسَّلامُ عَلَيكَ يا أبا عَبدِالله وَوَصيَّهُ وَصاحِبَ رَسولِهِ وَصَفيِّهِ، اَلسّلامُ عَلَيكَ أيُّهَا الطّائِعُ العابِدُ الخاشِعُ الزّاهِدُ، اَلسَّلامُ عَلَيكَ يا سَلمانُ وَرَحَمةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ.
أشهَدُ أنَّكَ عِشْتَ حَميداً وَمَضَيْتَ سَعيداً، لم تَنْكُثْ عَهْداً وَلا حَلَلتَ مِنَ الشَّرعِ عَقداً، وَلا رَضِيتَ مُنكَراً وَلا أنكَرتَ مَعروفاً، وَلا وَالَيْتَ مُخالِفاً وَلا خالفَتَ مُؤالِفاً وَلا بِعْتَ دِينَكَ بِدُنياكَ، وَلا آثَرتَ عَلي ما يَبقي ما يَفني، وَأَشهَدُ أَنَّكَ مَضَيْتَ عَلي سُنَّةِ خاتَمِ النَّبِييّنَ وَوَلايَةِ أَميرِالمُؤْمِنينَ وَأهَلِ بَيتِ الطّاهِرِينَ، وَأَنَّكَ صِرْتَ إلي أحْمَدِ جِوارٍ و أسعَدِ قَرارٍ، فَهَنَّأَكَ اللهُ إنعامَهُ المُؤَبَّدَ وَاِكرامَهُ المُجَدَّدَ، وَجَعَلَكَ في زُمرَةِ مَواليكَ الطّاهِرِينَ وَأَئمَّتِكَ الأكرَمينَ، وَنَفَعنَِي بِزيارَتِكَ وَإخلاصي في مَحَبَّتِكَ، وَجَمَعَ بَينَنا في مُستَقَرِّ الرَّحْمَةِ وَمَحَلِّ النِّعمَةِ إنَّهُ عَلي ذلِكَ قَديرٌ.
اَللّهُمَّ إنّي أَسأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَأَهلِ بَيته الطّاهِرِينَ الهادينَ أن تُصَلِّيَ عَلَيهِم أجمَعينَ وَأن تُضاعِفَ إنعامَكَ وَإكرامَكَ وَ
|
|
تُرادِفَ إحسانَكَ وَامتِنانَكَ عَلي عَبدِكَ سَلمانَ الَّذي شَرَّفتَهُ بِالإسلامِ وَالايمانِ وَالقُربِ مِنْ نَبِيّكَ وَوَصِيّهِ ( عليهما السلام ) وَأَن تَجعَلَ زِيارَتي لَهُ كَفّارَةً لِذُنوُبي وَمُمَحِّصَةً لِعُيوُبي وَزيادَةً في يَقيني وَمُؤَكِّدَةً لإِيماني، وَأَن تَحمَدنَي عاقِبَةَ أمرِي في دُنيايَ وَدِيني، وَتَغفِرَلي وَلِوالدَيَّ وَأهلي إنَّكَ عَلي كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ، وَحَسبِيَ اللهُ وَنِعمَ الوَكيلُ نِعمَ المَولي وَنِعمَ النَّصيرُ.
پس از پايان زيارت، هرگاه خواستي برگردي، بايست و بگو:
اَلسَّلامُ عَلَيكَ يا أَبا عَبدِاللهِ، أنتَ بابُ اللهِ المُؤْتي مِنْهُ وَالمَأْخُوذُ عَنْهُ، أشْهَدُ أنَّكَ قُلتَ حَقّاً و دَعَوْتَ صِدقاً وَدَعَوتَ إلي مَولايَ وَمَولاكَ عَلانِيَة وَسِراً، أتيتُك زائِراً وَحاجاتي لَكَ مُسْتَودِعاً، و ها أنا ذا مُوَدِّعُكَ أَستَودِعُكَ دِيني وَأمانَتي وَخَواتيمَ عَمَلي وَجَوامِعَ أمَلي إلي مُنتَهي أَجَلي، وَالسَّلامُ عَلَيكَ وَرَحمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ وَصَلَّي اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ الأخيارِ.
سپس هر چه ميتواني دعا كن و به ياري خداوند راه بازگشت را پيش بگير.
|
|
|
|
كتابنامه
* قرآن كريم.
* نهج البلاغه، صبحي صالح، بيروت، 1387 ه . ق.
1. الاحتجاج، احمد بن علي بن ابي طالب طبرسي، نجف، 1386ه . ق.
2. الاخبار الطوال، ابوحنيفه احمد بن داود دينوري، بغداد، افست، بيتا.
3. الاختصاص، محمد بن محمد بن نعمان عكبري (شيخ مفيد)، قم، بيتا.
4. ارشاد القلوب، حسن بن ابي الحسن محمد ديلمي، قم، 1416ه . ق.
5. الاستيعاب في معرفة الاصحاب، ابن عبدالبر نمري قرطبي، در حاشيه الاصابه، بيروت، 1328ه . ق.
6. اسدالغابة في معرفة الصحابة، علي بن محمد بن عبدالكريم جزري، تهران.
7. الاصابة في تمييز الصحابه، احمد بن علي بن حجر عسقلاني، بيروت، 1328ه . ق.
8. امالي المفيد، محمد بن محمد بن نعمان عكبري (شيخ مفيد)، قم.
9. الامامة و السياسة، محمد بن عبدالله بن مسلم دينوري، مصر، 1388ه . ق.
بحارالانوار، محمدباقر مجلسي، بيروت.
|
|
1.
بهجة الآمال في شرح زبدة المقال، ملا علي علياري تبريزي، تهران، 1371 ه . ش.
2. پيامبر9، زين العابدين رهنما، چاپ نوزدهم، تهران، 1345ه .ش.
3. تاريخ الامم و الملوك، ابوجعفر محمد بن جرير طبري، بيروت.
4. تاريخ الخلفاء، جلال الدين عبدالرحمن بن ابوبكر سيوطي، مصر، 1371ه . ق.
5. تاريخ اليعقوبي، احمد بن ابي يعقوب، بيروت، 1379ه . ق.
6. تاريخ پيامبر اسلام، محمد ابراهيم آيتي، چاپ چهارم، دانشگاه تهران، 1366ه . ش.
7. ترجمه و شرح نهج البلاغه، علي نقي فيض الاسلام، تهران.
8. تفسير نور الثقلين، عبد علي بن جمعه عروسي حويزي، قم، 1413ه . ق.
9. التنبيه و الاشراف، ابوالحسن بن علي بن حسين المسعودي، قاهره، 1357ه . ق.
10. حدود العالم من المشرق الي المغرب، تهران، 1403ه . ق.
11. حلية الاولياء و طبقات الاصفياء، ابونعيم احمد بن عبدالله الاصبهاني، قم، 1378ه . ق.
12. خدمات متقابل اسلام و ايران، مرتضي مطهري، تهران، 1349ه . ش.
13. الدر المنثور في التفسير بالمأثور، جلال الدين سيوطي، بيروت.
الدرجات الرفيعة في طبقات الشيعه، سيدعلي خان مدني شيرازي، قم، 1397ه . ق.
|
|
1.
دلائل الامامة، محمد بن جرير طبري امامي، قم، 1413ه . ق.
2. ديباچهاي بر رهبري، محمدحسن ناصرالدين صاحب الزماني، تهران، 1348ه . ق.
3. الذريعة الي تصانيف الشيعة، شيخ محمدمحسن آقا بزرگ طهراني، قم.
4. رجال النجاشي، احمد بن علي نجاشي، قم، مكتبة الداوري.
5. روزبه يا سلمان محمدي، علي مهاجراني، تهران، 1351ه . ش.
6. سفينة البحار و مدينة الحكم و الآثار، عباس بن محمد رضا القمي، آستان قدس رضوي.
7. سلمان الفارسي، شيخ عبدالله سُبيتي، چاپ سوم، بيروت، 1977م.
8. سلمان پاك، لوئي ماسينيون، ترجمه علي شريعتي، تهران، 1343ه . ش.
9. سلمان فارسي، احمد صادقي اردستاني، تهران، 1348ه . ش.
10. السيرة النبوية، عبدالملك بن هشام حميري، مصر، 1355ه . ق.
11. شرح نهج البلاغة، عز الدين ابوحامد هبة الله ابن ابي الحديد، مصر.
12. صحيح مسلم، مسلم بن حجاج قشيري نيشابوري، مصر.
13. علل الشرائع، محمد بن علي بن بابويه قمي، نجف، 1385ه . ق.
14. الغدير في الكتاب و السنة والادب، عبدالحسين اميني، تهران،
1396ه . ق.
15. الغيبة، ابوجعفر محمد بن حسن طوسي، قم.
فتاوي صحابي كبير سلمان فارسي، شيخ خليل كمرهاي، تهران، 1351ه . ش.
|
|
1.
فتوح البلدان، احمد بن يحيي بلاذري، ترجمه دكتر محمد توكل، تهران، 1337ه . ش.
2. فرهنگ عميد، تاريخ و جغرافيا، حسن عميد، تهران، 1346ه . ش.
3. فرهنگ فارسي، محمد معين، چاپ چهارم، تهران، 1360ه . ش.
4. الفهرست، ابوجعفر محمد بن حسن طوسي، قم.
5. قاموس الرجال، شيخ محمد تقي تستري، قم، 1379ه . ق.
6. الكافي، محمد بن يعقوب كليني، تهران.
7. كنزالعمال، علاء الدين متقي هندي، بيروت، 1405ه . ق.
8. الكني و الالقاب، عباس بن محمدرضا القمي، نجف، 1376ه . ق.
9. لغت نامة دهخدا، علي اكبر دهخدا، تهران.
10. متن كامل ديوان شيخ اجل سعدي، تصحيح مظاهر مصفا، تهران، 1340ه . ش.
11. مثنوي معنوي، جلال الدين محمد بلخي (مولوي)، تهران.
12. مجمع البيان في تفسير القرآن، فضل بن حسن طبرسي، تهران.
13. مروج الذهب و معادن الجواهر، علي بن حسين المسعودي، بيروت، 1385ه . ق.
14. المعارف، ابن قتيبه دينوري، بيروت، 1390ه . ق.
15. معالم العلماء، محمد بن علي بن شهر آشوب مازندراني، نجف، 1380ه . ق.
مكاتيب الرسول، علي بن حسينعلي الاحمدي الميانجي، چاپ سوم، قم، 1363ه . ش.
|
|
1.
مكارم الاخلاق، حسن بن فضل طبرسي، بيروت، 1392ه . ق.
2. من لا يحضره الفقيه، محمد بن علي بن بابويه قمي، تهران.
3. مناقب آل ابي طالب، محمد بن علي بن شهر آشوب، قم.
4. ناسخ التواريخ خلفاء، ميرزا محمد تقي لسان الملك سپهر، تهران، 1385ه . ق.
5. نفس الرحمن في فضائل سلمان، ميرزا حسين بن محمد تقي النوري، تحقيق جواد قيومي، تهران، 1411ه . ق.
|
|
ايوان كسري (مدائن)
مزار سلمان فارسي و حذيفه بن يمان (مدائن