بخش 2

وضعیت خلافت عباسی وضعیت دولت سلجوقی وضعیت دولت فاطمی رقابت سلجوقی ـ فاطمی خطبه


25


به مستنصر فاطمي ، از وي خواست تا بار ديگر براي حمله به حجاز و نبرد با امير مكه به وي اجازه دهد . مستنصر با نوشتن نامه اي كوشيد تا نگراني وي از ناحيه امير مكه را از بين ببرد ، چرا كه از انتقام گيري حاكم مكه هراسان بود و علاوه بر آن چنين حمله اي را موجب هتك حرمت اماكن مقدّسه مي دانست . ( 1 )

زماني كه محمد بن جعفر از اين وضعيت آگاه شد ، بار ديگر تبعيت از مستنصر فاطمي را رها كرده و اطاعت از قائم عباسي را از سر گرفت . و اين واقعه با موسم حج سال 458 مقارن بود . ( 2 ) در اين هنگام ، صليحي كوشيد تا از فرصت استفاده كرده ، زمينه را براي تسلّط مجدّد خود بر مكه فراهم سازد و با كسب اجازه از خليفه فاطمي ، مشروعيت كار خود را توجيه كند . وي در صفر سال 458 ( 3 ) هيأتي متشكل از عمران بن فضل ، نجيب بن عفير ، يوسف بن محمد و عنتر بن عشم را نزد مستنصر فرستاد تا براي اداي مناسك حج توسط صليحي از خليفه اجازه بگيرند و صليحي ضمن انجام حج ، به اصلاح اوضاع مكه بپردازد و « فسادي را كه در حرم خداي پديد آمده از ميان برده ، عدل را برپاي دارد و راه هاي سفر را ايمن گرداند و آن را از مفسدان پاك گرداند » . ( 4 ) مستنصر اين درخواست را پذيرفت و در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ماجد ، السجلات ، سجل 4 ، ص 39 ج 43 ؛ سجل 7 ، ص 50-47

2 . ابن كثير ، البداية و النهايه ، ج 12 ، ص 92 ؛ قلقشندي ، م آثر الانافه ، ج 1 ، ص 346 ؛ ابن فهد ، اتحاف ، ج 2 ، ص 471-470 ؛ سخاوي ، التحفة اللطيفه ، ج 2 ، ص 466

3 . همداني ، الصليحيون ، ص 96 ( از عمادالدين ادريس ، عيون الاخبار ، ج 7 ، ص 78 )

4 . زيعلي ، مكة و علاقاتها الخارجيه ، ص 68 ؛ همداني ، الصليحيون ، ص 306 ( از عمادالدين ادريس ، عيون الاخبار ، ج 7 ، ص 86-82 )


26


ربيع الاول سال 459 ضمن صدور فرماني ، با درخواست صليحي موافقت كرده واز وي خواسته بود تا با تدبير خويش به اصلاح اوضاع مكه بپردازد . همچنين خليفه در فرمان خود ، بر جلوگيري از هتك حرمت اماكن مقدّسه و ريخته شدن خون و تا سر حد امكان جلوگيري از فتنه تأكيد كرده بود . ( 1 )

زماني كه هيأت يمني با اين فرمان بازگشت و صليحي از موافقت مستنصر آگاه شد ، آهنگ مكه كرد تا ضمن اداي حج ، آن را از سيطره خاندان هواشم بيرون آورد . وي در اواخر سال 459 پسرش احمد را به جاي خود گماشت ، و از او خواست تا در غياب وي ، امور يمن را اداره كند و خود به سوي مكه حركت كرد . ( 2 ) زماني كه به شهر مهجم ، يكي از شهرهاي شمال يمن ( 3 ) وارد شد ، براي استراحت در مزرعه اي به نام « ام دهيم » و در كنار چاه ام معبد فرود آمد . در اين هنگام ، سعيد بن احول بن نجاح به وي حمله كرده ، او را كشت و سپاهش را شكست داد و بر همه چيز مسلط گرديد . ( 4 ) هم زمان با اين رويداد ، محمد بن جعفر بار ديگر به نام مستنصر فاطمي خطبه خواند ، چرا كه يارانش وي را به خاطر ذكر نام خليفه عباسي در خطبه سرزنش كرده بودند . ( 5 ) و در مورد حمله نظامي مجدد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همداني ، الصليحيون ، ص 305 ج 306 ؛ ( از عماد الدين ادريس ، عيون الاخبارف ج7 ، ص 96-82

2 . عمارة اليمني ، تاريخ اليمن ، ج 1 ، ص 162-161

3 . همداني ، صفة جزيرة العرب ، ص 75 ؛ ياقوت ، معجم البلدان ، ج 5 ، ص 229

4 . عمارة اليمني ، تاريخ اليمن ، ص 55 ؛ ابن ظافر ازدي ، اخبار الدول المنقطعه ، ص 73 ؛ خزرجي ، العسجد المسبوك ، ص 66 ؛ بامخرمه ، تاريخ ثغر عدن ، ج 2 ، ص 163 ؛ همداني ، الصليحيون ، ص 100-99

5 . قلقشندي ، صبح الاعشي ، ج 4 ، ص 275


27


حاكم يمن به او هشدار داده بودند .

زماني كه شريف مكه از كشته شدن صليحي آگاه شد ، نفس راحتي كشيد ؛ زيرا خطري كه مي توانست دولت او را تهديد كند ، از ميان رفته بود . وي آخرين رشته هاي ارتباط خود را با دولت فاطمي قطع كرده و اموالي را كه صليحي در سال 460 در مكه قرار داده بود تا براي حرم صرف شود ، تصاحب كرد . وي خطبه خواندن به اسم عباسيان را از سر گرفت و اين پس از آن بود كه او را به خاطر قطع خطبه به نام آنان ملامت كرده بودند . ( 1 ) اين كار در سال 462/1069 به انجام رسيد تا آن كه ميان عباسيان و حاميان سلجوقي آنان از يك طرف و دولت فاطمي از طرف ديگر ، رقابت تازه اي در زمينه سيادت بر حجاز آغاز شد .

وضعيت خلافت عباسي

وضعيت خلافت عباسي در نيمه نخست قرن پنجم هجري كاملاً بحراني بود و براي خليفه عباسي ، از خلافت جز عنواني نمانده بود . علت اين امر ، تسلط آل بويه ( 334-447 /945 - 1055 ) بر خلافت و اداره حكومت بدون خلفا و دور كردن آنان از عرصه هاي سياسي خلافت بود ، زيرا آل بويه شيعه بودند و مشروعيت خلافت عباسي را قبول نداشتند و آن را نمي پذيرفتند ( 2 ) و در نتيجه ، عملاً قدرتي براي خليفه عباسي باقي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . بنگريد : ماجد ، السلجلات المستنصريه ، سجل 4 ، ص 140-137

2 . بنگريد : ابن اثير ، كامل ، ج 8 ، ص 452 ؛ نويري ، نهاية الارب ، ج 23 ، ص 186 ؛ ابن طباطبا ، الفخري ، ص 288 ؛ و نيز بنگريد : سرور ، تاريخ الحضارة الاسلاميه في المشرق ، ص 60-53 ؛ زهراني ، نفوذ السلاجقة السياسي ، ص 62-55


28


نمانده بود . بهترين گواه اين مطلب ، سخن بيروني ( م 440/1048 ) معاصر قادر عباسي و اوائل دوران قائم است كه مي گويد : « حكومت و خلافت در اواخر روزگار متقي و اوائل ايام مستكفي ، به آل بويه منتقل شد و آنچه در اختيار عباسيان ماند ، تنها يك امر ديني و اعتقادي بود ، نه حكومت و سياست . قائم از فرزندان عباس ، در روزگار ما ، تنها رئيس الاسلام است ، نه پادشاه » . ( 1 )

در پي انتشار دعوت فاطمي در منطقه عراق و تهديدي كه از ناحيه آنان پيش روي خلافت عباسي پديد آمد ، و پيروزي هايي كه به حساب آنان گذاشته شد ، ( 2 ) شورش امير تركي ابوالحارث ارسلان بساسيري كه سيادت بر عراق را با كنار گذاشتن خليفه عباسي و امراي بويه در اختيار گرفته و امور را به دست گرفت از اطاعت خليفه بيرون رفت و عراق را در نيمه قرن پنجم هجري ( يازدهم ميلادي ) به تابعيت دولت فاطمي مصر درآورد ، همه از جمله مسائلي بود كه قائم ، خليفه عباسي را بر آن داشت تا با سلجوقيان مكاتبه كند و آنان را براي ياري خود به عراق فرا خواند . ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . بيروني ، الاثار الباقيه ، ص 132 ؛ يوزبكي ، دراسات في النظم الاسلاميه ، ص 64

2 . شيرازي ، السيرة المؤيديه ، ص 56-43 ، 64 ، 69 ، 74 ، 76 ، 137-136 ؛ ابن جوزي ، المنتظم ، ج 7 ، ص 251-248 ، ج 8 ، ص 91 ، 147 ، 154 ج 155 ؛ سرور ، النفوذ الفاطمي ، ص 123-72

3 . در باره شورش بساسيري بنگريد ، شيرازي ، السيرة ، ص 180-122 ؛ ابن جوزي ، المنتظم ، ج 8 ، ص 163-160 ، 195-194 ، 211-210 ؛ ابن اثير ، كامل ، ج 9 ، ص 602-601 ، 610-608 ، 613 ، 626-625 ، 630-629 ، 645 ، ابن ميسر ، اخبار مصر ، ج 2 ، ص 11-8 ؛ نويري ، نهاية الارب ، ج 23 ، ص 234-223 ، زهراني ، نفوذ السلاجقة ، ص 87-73


29


وضعيت دولت سلجوقي

سلجوقيان يكي از قبايل ترك تبار بودند كه در دشت تركستان زندگي مي كردند ، ( 1 ) رهبران آنان توانستند در نيمه اوّل قرن پنجم هجري ( يازدهم ميلادي ) دولتي وسيع تشكيل دهند كه بلاد ماوراءالنهر ، خراسان ، فارس ، اصفهان ، ري ، همدان ، گرگان ، طبرستان و جز اينها را تحت اختيار خود در آورد . ( 2 ) آنان با خليفه عباسي در ارتباط بودند و خليفه و نيز حكومت آنان را رسما تأييد مي كرد ، چرا كه آنان ، دولتي نيرومند بودند كه در صحنه سياسي شرق ظاهر شده و به تأييد خليفه نياز داشتند تا از نگاه مسلمانان ، مشروعيت به دست آورند ؛ ( 3 ) مسلماناني كه شاهد قيام دولت سني مذهب سلجوقي و وسعت گرفتن دامنه قدرت آنان و غلبه مذهب سني در تمامي سرزمين هاي تحت سلطه آنان بر ساير مذاهب شيعي بودند . ( 4 ) همين مسأله رمز استحكام روابط آنان با خلافت عباسي بود ؛ چرا كه آنان به عنوان پيروان مذهب تسنن ، خليفه عباسي را رئيس شرعي و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نام سلاجقه از جد آنان به نام سلجوق بن دقاق كه آنان را متحد كرد و پايه و اساسي را گذاشت كه بعدها طغرل بيك و ديگر سلاطين سلجوقي آن را گسترش دادند ، گرفته شده است . بنگريد ، راوندي ، راحة الصدور ، ص 214-145 ، عبدالمنعم حسنين ، سلاجقة ايران و العراق ، ص 37-24

2 . ابن جوزي ، منتظم ، ج 8 ، ص 99 و بعد از آن ؛ بيهقي ، تاريخ البيهقي ، ص 593-592 ، 604-600 ؛ ابن خلكان ، وفيات ، ج 5 ، ص 285-284 ؛ راوندي ، راحة الصدور ، ص 153 و بعد از آن . زهراني ، نفوذ السلاجقه ، ص 50-41

3 . ابن جوزي ، منتظم ، ج 8 ، ص 166 ، 223 ؛ راوندي ، راحة الصدور ، ص 169-166 ؛ ابن اثير ، كامل ، ج 9 ، ص 511 ، 522 ، 580 ؛ حسيني ، زبدة التواريخ ، ص 57-56

4 . باسيه ، سلاجقه ( دايره المعارف الاسلاميه ) ج12 ، ص 29


30


رسمي اعلاي خود تلقي مي كردند . ( 1 ) چيزي نگذشت كه سلجوقيان دولت خود را در غرب گسترش دادند ، تا آن كه در سال 447/1055 به شهر حلوان در مرز عراق رسيدند و بدين ترتيب با آنچه در عراق روي مي داد ، از نزديك آشنا شدند و آمادگي لازم را براي ورود به عراق كسب كرده و شرايط را مناسب ديدند . بدين ترتيب ، آنان يك نيروي سياسي ـ نظامي در جبهه شرقي پديد آورده بودند كه رسماً مورد تأييد خلافت عباسي قرار داشت ، به طوري كه در همان سال ، قائم خليفه عباسي ، لقب « السلطان ركن الدوله ابوطالب طغرل بك محمد بن ميكائيل يمين امير المؤمنين » را به طغرل ، سلطان سلجوقيان اعطا كرد . ( 2 ) شرايط دشواري كه بر اثر نفوذ آل بويه در دستگاه خلافت پديد آمده بود ، سبب شد تا خليفه عباسي ، از سلطان سلجوقي درخواست كمك كند تا او را از اين دشواري بيرون آورد ، ( 3 ) بويژه آن كه طغرل پيرو مذهب تسنن ، يعني مذهب خلفاي عباسي بود و در برابر ، آراي شيعه را در باب خلافت قبول نداشت . افزون بر اين ، سلجوقيان سخت به خليفه عباسي احترام گذاشته او را امام اهل سنت به شمار آورده و بر خود واجب مي دانستند تا با شمشير از وي دفاع كرده ، او را دوست بدارند و احترامش را داشته باشند . ( 4 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سرور ، النفوذ ، ص 124

2 . راوندي ، راحة الصدور ، ص 169

3 . ابن جوزي ، منتظم ، ج 8 ، ص 163 ؛ ابن اثير ، كامل ، ج 9 ، ص 610 ؛ فارقي ، تاريخ الفارقي ، ص 155

4 . ابن كثير ، البداية و النهايه ، ج 12 ، ص 69 ؛ باسيه ، سلاجقه ، دايره المعارف الاسلاميه ، ج 12 ، ص 29


31


به رغم آن كه سلاجقه سني ، به حمايت از عباسيان و اهل سنت و دفاع از آنان در برابر دشمنشان ، يعني فاطميان شيعي مذهب تظاهر مي كردند ، اما طغرل در گام بعدي ، در سال 447 وارد بغداد شد و زماني كه در همدان بود ، در نامه اي خطاب به القائم ، در باره دلايل ورودش به عراق چنين نوشت : من به سه هدف به اين سو آمده ام : اوّل براي بوسيدن عتبه مقدّسه نبويه و خدمت به آن ، دوم براي بيت الله و باز كردن راه حج براي اهل عراق ، و سوم رفتن به مصر و گرفتن آن از دست حاكمان آن و خواندن خطبه براي عباسيان بر منابر آن . ( 1 )

از اين نامه مي توان اهميت توجه به حجاز به عنوان مركز مقدّسات اسلامي در نگاه سلجوقيان را دريافت ، به عقيده آنان ، حكمراني بر حجاز ، رمز سيادت ديني مسلمانان بود و مي بايست نفوذشان را به آن سمت گسترش داده ، راه حج را اصلاح كرده و مسيرهاي حج را جهت رفت و آمد حجاج امنيت بخشند . اين در حالي بود كه حج به مدت 30 سال تعطيل شده بود . ( 2 ) هدف ديگر آنان ، رفتن به سمت شام و مصر و مغرب و از ميان بردن دولت فاطمي و باز گرداندن آن سرزمين به زير سلطه عباسيان بود .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ابن عمراني ، الانباء ، ص 189 ؛ و بنگريد ، ابن جوزي ، المنتظم ، ج 8 ، ص 164 ؛ حسيني ، العراضه ، ص 39 ، ابن اثير ، كامل ، ج 9 ، ص 609 ؛ عباس اقبال ، تاريخ ايران بعد الاسلام ، ص 238

2 . Busse, Heribert, Iran Under The Buyids In Cambarig History of Iran, V . 4, P . 302

اربلي ، خلاصة الذهب المسبوك ، ص 268 ؛ فاسي ، شفاء الغرام ، ج 2 ، ص361-358 ؛ ابن فهد ، اتحاف ، ج 2 ، ص 466-455


32


بدين ترتيب ، طغرل در رأس يك سپاه بزرگ ، تحت عنوان محافظت از استقلال قائم خليفه عباسي ، وارد بغداد شد و مورد استقبال و تكريم وي قرار گرفت . ( 1 ) طغرل اولين سلطان سلجوقي بود كه وارد عراق شد ( 2 ) و قائم را از مشكلاتي كه با آن روبرو بود ، نجات داد . مهم ترين اين مشكلات ، تسلط امراي آل بويه و فتنه بساسيري بود كه از اطاعت عباسيان خارج شده و عراق را براي مدت يكسال ، تابع دولت فاطمي كرده بود . ( 3 ) بدين ترتيب خطر فاطميان از ميان رفت و دعوت آنان در عراق منقطع شد . در اين هنگام ، قائم عهدي براي طغرل نوشت و « سلطه » را به سلطان سلجوقي واگذار كرد تا قدرت سياسي سلطان سلجوقي را مشروعيت ببخشد . خليفه او را « شاهنشاه ملك الشرق و الغرب » ناميد . ( 4 ) اين امر سبب بالا رفتن موقعيت ديني و سياسي خلافت عباسي در نگاه مسلمانان و استواري خلافت و بازگشت بخشي از قدرت و هيبت از دست رفته آن شد . نتيجه آن شد كه خلافت در دوران طغرل ، آلب ارسلان و ملكشاه ، توانست در برابر برخي از دشمنان سنتي خود و نيز دشمنان مذهبي شان ، فاطمي ها ـ كه خلافت عباسي را در مركزيت آن مورد تهديد قرار داده و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ابن اثير ، كامل ، ج 9 ، ص 610 ؛ رايس ، السلاجقه ، ص 28

2 . اربلي ، خلاصه ، ص 265 ؛ ابن دقماق ، الجوهر الثمين ، ج 1 ، ص 193

3 . خطيب بغدادي ، تاريخ بغداد ، ج 9 ، ص 402 ؛ قضاعي ، عيون المعارف ، نسخه خطي دارالكتب قاهره ، ش 1779 تاريخ ، برگ 137 ؛ ابن صيرفي ، الاشاره الي من نال الوزاره ، ص 45-44 ؛ ابن جوزي ، منتظم ، ج 8 ، ص 194

4 . ابن عمراني ، الانباء ، ص 192 ؛ بنگريد : ابن جوزي ، منتظم ، ج 8 ، ص 233 ؛ ابن كثير ، البدايه ، ج 12 ، ص 72 ؛ باسيه ، سلاجقه ( دايره المعارف الاسلاميه ) ، ج 12 ، ص 27


33


خطبه به نامشان خوانده مي شد ـ بايستد .

با ورود سلاجقه به عراق ، دايره نفوذ آنان گسترش قافت و سوداي گسترش آن به سمت شام ، مصر ، مغرب وحجاز ـ كه مركزمقدّسات اسلامي بود ( 1 ) ـ به فكر آنان راه پيدا كرد . در اين دوره ، آنان از نيرو و شوكت بسيار بهره مند بوده و پس از يكپارچه كردن عراق با ايران و خراسان ، به سمت آسياي صغير و بلاد شام رفتند . به همين ترتيب ، نفوذ خود را در حجاز گسترش دادند كه موضوع نوشته حاضر است . همچنين در يمن و عمان نيز به نام سلاطين سلجوقي خطبه خوانده مي شد . ( 2 ) اينها همه بخشي از طرحي بود كه براي يكپارچه كردن جزيرة العرب و ضميمه ساختن آن به محدوده نفوذ دولت سلجوقي ـ هرچند به صورت ظاهري ـ انجام مي شد . از آنجا كه اقدامات آنان با منافع خلافت عباسي هماهنگ بود و سلجوقيان براي بازگرداندن سيادت خلفا بر سرزمين هايي همچون حجاز كه در گذشته زير سلطه آن بود ، تلاش مي كردند ، عباسيان نيز از اقدامات سلجوقيان حمايت كرده و آن را سبب عزّت اسلام و مسلمين مي دانستند .

وضعيت دولت فاطمي

مشكلات دولت فاطمي در ميانه قرن پنجم هجري ( يازدهم ميلادي ) ، در پي بحران هاي اقتصادي پياپي كه از سال 444 در سرزمين هاي تحت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ابن اثير ، كامل ، ج 9 ، ص 609 ؛ ابن عمراني ، الانباء ، ص 189 ؛ ابن جوزي ، منتظم ، ج 8 ، ص 164 ؛ سبكي ، طبقات الشافعيه ، ج 5 ، ص 249

2 . ابن جوزي ، منتظم ، ج 9 ، ص 70 ؛ ابن خلكان ، وفيات ، ج 5 ، ص 285 ؛ قلقشندي ، م آثر ، ج 2 ، ص 3


34


سلطه اش بر اثر قحطي و كم شدن آب نيل آغاز شده بود ، به تدريج افزايش يافت ، به طوري كه كشاورزي محدود شده ، مواد غذايي كاهش يافت ، قيمت ها رو به فزوني نهاد و گرسنگي و در نتيجه وبا شايع گرديد . ( 1 ) اين مشكلات براي هفت سال ( 446 ـ 454/ 1054ـ1062 ) ادامه يافت و ضمن آن ارزاق از ميان رفت و هزاران نفر از مردم جان باختند . ( 2 ) بازتاب منفي اين بحران اجتماعي ، وضعيت سياسي و اقتصادي دولت فاطمي در مصر و خارج از آن به خصوص حجاز را تحت تأثير قرار داد . سلطه دولت مركزي در مصر رو به افول نهاد و با گسترش بحران ، رقابت بر سر منصب وزارت و عزل و نصب ها شدت گرفت ، به طوري كه در مدت 9 سال ، 40 وزير سر كار آمدند و عزل شدند . ( 3 ) هنوز اوضاع مصر رو به بهبودي نرفته بود كه بار ديگر در سال 459/1067 قحطي در آن سرزمين آغاز شد و اوضاع وخيم تر گرديد . اين قحطي به مدت هفت سال ديگر ، تا سال 466/1074 ادامه يافت كه آن را « الشدّة المستنصريه » مي نامند . ( 4 ) در همان روزگار فتنه ها ، بحران ها و نبردهاي داخلي هم در جريان بود و تا سال 462/1072 ، به خصوص در ميان بردگان و تركها ادامه داشت . در اين نبردها به طور معمول كه به رهبري ناصرالدوله حسين بن حمدان تغلبي ، درخواست افزايش حقوق خود را داشتند ، پيروز مي شدند . در سال

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مقريزي ، اغاثة الامه ، ص 26-23 ؛ اتعاظ ، ج 2 ، ص 226-224

2 . مقريزي ، اغاثة ، ص 24 ؛ ابن تغري بردي ، النجوم ، ج 5 ، ص 84

3 . ابن ظافر ، اخبار الدول ، ص 81-78 ؛ مناوي ، الوزاره و الوزراء ، ص 310-307

4 . ابن ظافر ، اخبار الدول ، ص 74 ؛ ابن خلكان ، وفيات ، ج 5 ، ص 230 ؛ آن را به مستنصر فاطمي منسوب ساخته كه اين بحران هاي مالي در زمان وي پديد آمد .


35


460/1068 مبلغ دستمزدها به 400 هزار دينار در هر ماه رسيد ، در حالي كه پيش از آن 120 هزار دينار بود . ( 1 ) تركها به اين هم بسنده نكردند ، بلكه خليفه فاطمي ، المستنصر بالله را براي فروش ذخائر و گنجينه هايي كه در اختيار داشت ، تحت فشار گذاشته ، آنها را به ثمن بخس خريداري كردند . ( 2 ) ناصرالدوله پا را از اين نيز فراتر نهاد و در سال 462/1070 با سلطان سلجوقي وقت ، آلب ارسلان مكاتبه كرد و از او خواست تا وي را براي برپايي دعوت به نام خليفه وقت عباسي ، القائم در مصر ياري كند تا مصر نيز تابع عباسيان شود . ( 3 ) سلطان سلجوقي درخواست وي را پذيرفت و در پي آن بر آمد كه با هجوم به مصر از طريق شام ، دولت فاطمي شيعي را در خانه اش از ميان ببرد ؛ اما جنگ ملاذگرد ( 4 ) با روميان در سال 463/1071 مانع از رفتن او به مصر شد . گفته اند كه ناصرالدوله در سال 464/1072 با خليفه عباسي مكاتبه كرده و از وي اموال و خلعت خواست تا در مصر به نام وي خطبه بخواند . ( 5 ) اما وقتي مستنصر از اين مطلب آگاه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مقريزي ، اتعاظ ، ج 2 ، ص 273

2 . ابن ظافر ، اخبار الدول ، ص 76-74 ؛ ابن ميسر ، اخبار مصر ، ج 2 ، ص 17 ؛ مقريزي ، اتعاظ ، ج 2 ، ص 276-275 ، 303

3 . ابن ميسر ، اخبار مصر ، ج 2 ، ص 19 ؛ مقريزي ، اتعاظ ، ج 2 ، ص 302

4 . شهري از توابع خلاط در جزيره فراتيه ، ( ياقوت حموي ، معجم البلدان ، ج5 ، ص202 ) كه نبردي ميان سلجوقيان وبيزنطيان در سال 1071/463 در آن رخ داد و سلجوقيان بربيزنطيان پيروز شدند و منجر به استيلاي آنان بر آسياي صغير شد . در باره اين نبرد بنگريد : ابن اثير ، كامل ، ج 10 ، ص 67-65 ؛ ابن عديم ، بغية الطلب ، ص32-25

5 . ابن اثير ، كامل ، ج 10 ، ص 86 ؛ ابن ميسر ، اخبار مصر ، ج 2 ، ص 21 ؛ ابن خلدون ، العبر ، ج 4 ، ص 263 ؛ مقريزي ، اتعاظ ، ج 2 ، ص 306


36


شد ، نيرويي براي نبرد با وي فرستاد . در ابتدا ناصرالدوله بر آن سپاه غلبه كرد و در اسكندريه ، دمياط و ديگر مناطق ساحلي ، به نام القائم عباسي خطبه خواند و مانع از رسيدن ارزاق به قاهره شد ، ( 1 ) اما در حمله بعدي مستنصر بر وي پيروز شد و در سال 465/1073 توانست با كشتن ناصرالدوله اين توطئه خطرناك را از ميان ببرد . مدتي پيش از آن ، خليفه ، بدرالجمالي را از عكا فراخوانده و وزارت دولت فاطمي و تأمين امنيت و اداره مصر را به وي واگذار كرده بود . الجمالي نيز خليفه را از اين مشكلات نجات داد و در حل معضلات اقتصادي موفقيت هايي به دست آورد و ديگر بار ، دولت فاطمي را احيا كرد و هيبت و قدرت از دست رفته را تا حدودي به آن باز گرداند . ( 2 )

به هر روي ، وضعيت سياسي ـ اقتصادي دولت فاطمي در پي اين بحرانها ، بد شد و علاوه ، شورش بساسيري كه هزينه هاي مالي گزافي بالغ بر به دو ميليون و 300 هزار دينار در بر داشت ، ( 3 ) سبب كاهش قدرت و نفوذ دولت فاطمي در حجاز و نقاط ديگر مي گرديد ، زيرا موجب مي شد كه اين دولت نتواند به تعهدات خود در قبال اشراف حجاز ـ كه دايما درخواست حقوق و مزاياي بيشتر داشتند ـ عمل كند ، زيرا دولت فاطمي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ابن خلدون ، العبر ، ج 4 ، ص 64 ؛ مقريزي ، اتعاظ ، ج 2 ، ص 303-302

2 . ابن ظافر ، اخبار الدول ، ص 77-76 ؛ ابن خلكان ، وفيات ، ج 2 ، ص 449 ؛ ابن ميسر ، اخبار مصر ، ج 2 ، ص 21 ؛ ابن خلدون ، العبر ، ج 4 ، ص 64 ؛ مقريزي ، اتعاظ ، ج 2 ، ص 306 ؛ المقفي الكبير ، ج 2 ، ص 398-396

3 . ابن ميسر ، اخبار مصر ، ج 2 ، ص 11 ؛ مقريزي ، اتعاظ ، ج 2 ، ص 232 ؛ ابن تغري بردي ، النجوم ، ج 5 ، ص 112-111


37


از سال 358/968 اشراف حجاز را مورد حمايت مالي قرار داده بودند . ( 1 ) چرا كه به دليل كمبود منابع مالي در مكه و تعهد شريف مكه در قبال ساير اشراف ، حكومت مكه سخت به حمايت فاطميان نياز داشت ، زيرا جز اين كمكها و آنچه از بازار مكه در ايام حج به دست مي آوردند ، منبع مالي ديگري نداشتند و از سوي ديگر ، با توقف حج ، قيمت ها بالا مي رفت و مشكلات بيشتر مي شد . ( 2 )

رقابت سلجوقي ـ فاطمي

سلجوقيان وعباسيان با بهره گيري از شرايط اقتصادي و سياسي حاكم بر مصر تلاش كردند تا با نفوذ دولت فاطمي در حجاز به مقابله برخيزند . در مقابل ، اشراف حجاز هم در مكه و مدينه ، در صدد بهره گيري از اختلاف ميان اين دو قدرت بودند . وضعيت ياد شده براي اشراف حجاز و حكمراني آنان بر حرمين ، فوايدي در برداشت . حاكمان حجاز از رقابت سلجوقيان و عباسيان با فاطميان ، تأثير پذيرفتند و هرگونه تغييري ، بر وضعيت آنان تأثير مي گذاشت . توجه به وقايع آن دوره ( 447ـ567 / 1055ـ1171 ) به خوبي بيانگر آن است كه هريك از طرفين رقيب درصدد بود تا با رسيدگي به وضعيت حجاج توجه و رضايت آنان ، وضعيت خود را بهبود بخشد . اداي شعائر حج ، زمينه را براي اظهار اين رقابت خويش در قالب توجه به حجاج و حمايت از آنان و نتيجتا كسب اين رقابت در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ناصرخسرو ، سفرنامه ، ص 110

2 . فاسي ، شفاء الغرام ، ج 2 ، ص 311 ؛ ابن فهد ، اتحاف ، ج 2 ، ص 470


38


موارد مختلفي خود را نشان مي داد . يكي از آن موارد ، خطبه بود كه مي بايست نام يكي از آن دو ، در منابر حجاز در موسم حج برده مي شد و ديگري اين كه كدام يك از آن دو به عنوان رهبر ديني ـ سياسي ، سرپرستي حجاج را در اختيار داشته و حج را براي آنان اقامه كند . همين طور در پرده كعبه و تلاش هر كدام براي اجراي شعائر خاص خودشان در باره كعبه نيز اين بحث جريان داشت . افزون بر اينها ، انجام خيرات و حمايت از حجاج در مسيرهاي منتهي به مكه و گرفتن ماليات از حجاج و نيز فراهم كردن آب در طول مسير و در شهر مكه ، عرصه هاي ديگر اين رقابت بود . از طرفي ، كارهاي عمراني در مكه مكرمه ، از جمله اقداماتي بود كه مورد توجه حجاجي كه از نقاط مختلف دنياي اسلام به مكه مي آمدند ، قرار مي گرفت و آنان با چشم مي ديدند و گواهي مي دادند كه تا چه اندازه آن دولت ها به حرمين رسيدگي كرده و به مقدّسات عنايت دارند .

چنان كه گفتيم ، شرايط اقتصادي مصر در اوائل نيمه دوم قرن پنجم هجري ، در بدترين وضع ممكن بود و به همين جهت ، مستنصر فاطمي ، قادر به ارسال كمك به اشراف مكه نبود . حكومت فاطمي نگران بود كه مبادا اين مسأله ، بر نفوذ فاطميان در حجاز تأثير منفي داشته باشد و موجب ضعف و سستي آنان شود ؛ ( 1 ) زيرا وقتي پولي به اشراف حجاز پرداخت نمي شد ، آنان در پي منابع مالي جديد بودند و جاي ديگري به دنبال گمشده خود مي گشتند و طبعا با منبع جديد كه كسي جز سلاجقه و عباسيان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ماجد ، السجلات ، سجل 62 ، ص 203


39


نبود ، رابطه برقرار كرده و خطبه به نام ايشان مي خواندند . مستنصر براي آن كه مانع از اين اقدام شود ، كار مكه را به حاكم يمن يعني احمد بن علي بن محمد صُليحي واگذار كرد تا وي به نيابت از مستنصر ، اموالِ مرسوم را براي حرمين بفرستد . مبلغ آن اموال ده هزار دينار بود كه مي بايست در حرمين ميان ارباب وظايف و مردم ، بر اساس سهمي كه هريك داشتند ، توزيع مي شد . ( 1 ) وي از حاكم يمن خواست تا به اشراف حجاز خبر دهد كه مستنصر فاطمي بر اساس سندي كه به همين هدف نوشته شده و با امير ابوالفضل طاهر بن علي بن حباسه در سال 461/1069 فرستاده شده ، دستور ارسال اين اموال را صادر كرده است . ( 2 ) اما احمد صليحي روابط خوبي با محمد بن جعفر هاشمي ، شريف وقت مكه نداشت ؛ زيرا وي حق پدر او ، علي بن محمد صليحي كه وي را به عنوان حاكم مكه منصوب كرد را به جاي نياورده بود ، ( 3 ) و با اين حال پس از مرگ پدرش با يمنياني كه به شورش بر ضد او برخاسته بودند ، اقدام به جنگ كرده بود . ( 4 ) به همين جهت ، احمد صليحي در ارسال اموال به مكه تعلّل كرده و اين سبب شد تا شريف مكه اقدام به كندن طلا و نقره هاي روي در كعبه و ناودان و حلقه در و غيره كرده ، آنها را به دينار و درهم تبديل نمايد . وي در ادامه اموال مردم مكه را مصادره نموده و بر آنان سختگيري كرد ، به طوري كه بسياري مكه را ترك نمودند . امير مدينه هم همين رفتار را در سال

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ماجد ، همان .

2 . ماجد ، همان .

3 . ماجد ، همان ، سجل 40 ، ص 139

4 . عمارة اليمني ، تاريخ اليمن ، ص 56 ؛ بنگريد ، همداني ، الصليحيون ، ص 134-114


40


462/1070 با قنديل ها و ديگر اشياء نقره اي موجود در حرم نبوي انجام داد . ( 1 ) سبب اين كارها ، نياز مالي شديد آنان و محدود بودن منابع مالي حكومتي آنها بود . قطع كمكهاي مالي و صله هاي فاطميان از مصر به مكه ، سبب شد تا اشراف حجاز موضع خود را تغيير داده ، با سلجوقيان و عباسيان رابطه برقرار كنند . عباسيان و سلجوقيان در آن هنگام در عراق و خارج از آن ، قدرتي كسب كرده و به فكر گسترش دايره نفوذ خود در حجاز افتاده بودند و وقتي فرصت را مناسب ديدند ، براي تحقق اهداف خويش از آن بهره برداري كردند . از سوي ديگر ، زمان براي اشراف حجاز هم مناسب بود تا به سمت سلاجقه و عباسيان رفته ، نام آنان را در خطبه بياورند . اين وضعيت در سال 462/1070 پديد آمده بود ( 2 ) و مي رفت تا آغازي بر رقابتي جديد ميان سلاجقه و عباسيان سني از يك سو ؛ و فاطميان از سمت و سوي ديگر براي سيادت بر حجاز باشد .

خطبه

خطبه خواندن به نام هر كدام از دولت عباسي و فاطمي در منابر حرمين شريفين ، يكي از مهم ترين مظاهر سيادت ديني و سياسي آنان بر حجاز

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ابن جوزي ، منتظم ، ج 8 ، ص 256 ؛ ابن كثير ، البدايه ، ج 12 ، ص 99 ؛ فاسي ، شفاء الغرام ، ج 1 ، ص 194 ؛ ابن ظهيره ، الجامع ، ص 113 ؛ ابن تغري بردي ، النجوم ، ج 5 ، ص 20 ؛ ابن فهد ، اتحاف ، ج 2 ، ص 471 ؛ سخاوي ، التحفه ، ج 2 ، ص 466 ، دحلان ، امراء البيت الحرام ، ص 31

2 . ابن جوزي ، منتظم ، ج 8 ، ص 294 ؛ ابن اثير ، كامل ، ج 10 ، ص 98/61 ؛ عامري ، غربال الزمان ، ص 369 ؛ فاسي ، العقد الثمين ، ج 1 ، ص 441 ؛ ابن تغري بردي ، النجوم ، ج 5 ، ص 84


41


تلقي مي شد ؛ در نيمه دوم قرن چهارم هجري ( دهم ميلادي ) آغاز شد و يكسره ادامه يافت . سلجوقيان از زماني كه حمايت از خلافت عباسي را آغاز كرده و آن را از تسلط آل بويه و جنبش بساسيري نجات دادند و ضمن پايبندي به مذهب اهل سنت ، از آن دفاع كردند ، آشكارا در كنار عباسيان ، بر سر خطبه خواني در مكه ، با فاطميان به رقابت پرداختند . در واقع ، رقابت سلجوقي ـ فاطمي را مي توان ادامه همان رقابت عباسي ـ فاطمي دانست ، با اين تفاوت كه اين بار ، قدرت سلجوقيان در كنار عباسيان قرار گرفته بود .

محمد بن جعفر هاشمي ، نخستين كسي بود كه پس از مدت ها ، بار ديگر خطبه خواندن به نام عباسيان را در سال 454/1062 آغاز كرد ، در حالي كه زماني طولاني ، نام عباسيان از خطبه مكه ، كنار گذاشته شده بود . ( 1 ) يك سال بعد ، حذف نام خليفه عباسي از خطبه مكه سبب شد تا توجه آلب ارسلان ، سلطان وقت سلجوقي كه عنايت ويژه اي به حجاج و امنيت مسيرهاي حج داشت ، به اين مسأله جلب شود . اين همان سياستي بود كه طغرل پس از ورود به بغداد در سال 447/1055 طرّاحي كرد ، اما توجهش به حجاز معطوف نشد ، چرا كه همچنان در پي تسويه حساب با بازماندگان تركها و ديلمي ها در پي شورش بساسيري در عراق بود . ( 2 ) مرگ طغرل در سال 455/1063 ادامه كار را متوقف كرد ، تا آن كه آلب ارسلان جانشين وي ، در زماني كه كاروان حج عراق در سال 456/1064 عازم حج بود ،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . فاسي ، شفاء الغرام ، ج 2 ، ص 312 ؛ المقنع ، ص 51 ؛ ابن ظهيره ، الجامع ، ص 307 ، ابن فهد ، اتحاف ، ج 2 ، ص 473 ؛ عبدالغني ، تاريخ امراء مكه ، ص 430

2 . ابوالفداء ، المختصر ، ج 2 ، ص 179-178


42


براي تحقق اين هدف دست به كار شد . ( 1 ) اين نخستين كارواني بود كه پس از سال ها تعطيلي حج عراق به خاطر شرايط نامساعد و بحران ها و قحطي ها ، از عراق عازم حج مي شد . ( 2 ) در آن سال كاروان حج عراق با رياست نقيب طالبيان در بغداد ، ابوالغنائم نورالهدي ابوطالب حسين بن محمد زينبي ( 3 ) حركت كرده و در سال 457/1065 به مكه رسيد و يك سال در آنجا اقامت كرد . در اين مدت با شريف مكه ، محمد بن جعفر ، رابطه بر قرار كرده و او را به سمت خويش متمايل ساخت و قانع كرد تا از اطاعت فاطميان خارج شده و به نام قائم عباسي خطبه بخواند . در سال 457/1065 اين امر متحقق شد ( 4 ) و خطبه خواندن به نام عباسيان براي مدتي ادامه يافت . اين مسأله سبب شد تا مستنصر فاطمي ، دست به كار شده ، راه ارسال ارزاق را به مكه ببندد . در اين مدت ، شريف مكه ، ارتباط خود را با فاطميان قطع

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ابن خلدون ، العبر ، ج 4 ، ص 103

2 . ابن فهد ، اتحاف ، ج 2 ، ص 470-450 ؛ الجزيري ، الدرر ، ج 1 ، ص 548-547

3 . نورالهدي ابوطالب حسين بن محمد بن علي بن حسن بن محمد بن عبدالوهاب زينبي در سال 1029/420 متولد شده قرآن و حديث را در بغداد فرا گرفت و صاحب مناصبي شد كه از آن جمله نظارت بر برخي از مدارس حنفيان بغداد بود . سپس از طرف قائم عباسي به سوي پادشاهان اطراف و اكناف از جمله شريف حجاز فرستاده شد . زماني هم نقابت طالبيان وعباسيان را عهده دار شده درسال 1118/512 درگذشت . در باره او بنگريد : ابن جوزي ، منتظم ، ج 9 ، ص 201 ؛ ابن كثير ، البدايه ، ج12 ، ص 91 ؛ ابن خلدون ، العبر ، ج 4 ، ص 103 ، ابن عماد حنبلي ، شذرات ، ج 5 ، ص34

4 . ابن جوزي ، منتظم ، ج 8 ، ص 236 ؛ ابن كثير ، البدايه ، ج 12 ، ص 91 ؛ ابن خلدون ، العبر ، ج 4 ، ص 103 ؛ فاسي ، شفاء الغرام ، ج 2 ، ص 362 ؛ العقد الثمين ، ج 1 ، ص 441-440 ، ابن فهد ، اتحاف ، ج 2 ، ص 470 ؛ الجزيري ، الدرر ، ج 1 ، ص 549-548


43


نكرد ، زيرا خاندانش وي را به خاطر خطبه خواندن به نام عباسيان در سال 458/1066 سرزنش كردند ، به طوري كه سبب شد وي در همان سال ، با تغيير در رويكرد خود ، بار ديگر به نام فاطميان خطبه بخواند . ( 1 ) روشن است كه توقف خطبه خواني به نام فاطميان ، به دليل نرسيدن صله ها و اموال از سوي آنان به مكه بود و علت آن هم قحطي و خشكسالي شديدي بود كه مصر براي بار دوم در سال 457/1065 بدان دچار شده بود . اين قحطي ، تأثير بسيار بدي بر اقتصاد مصر داشت و موجب كمبود مواد غذايي و بالا رفتن قيمت ها در اين سرزمين شد . ( 2 ) كمكهاي دولت فاطمي به امراي مكه نيز كاهش يافت و سبب شد تا در سال 459/1067 خطبه به نام فاطميان قطع شده به نام قائم عباسي ـ كه اموالي براي مكه فرستاده و شريف را به خاطر قطع خطبه به نام عباسيان سرزنش كرده بود ـ آغاز شود ؛ اما بعد از مدت كوتاهي بار ديگر خطبه به نام فاطميان خوانده شد ( 3 ) و اين امر تا سال 462/1070 ادامه يافت . در اين سال باز هم به دليل قحطي و شيوع وبا در اراضي مصر كه نزديك بود همه اهل آن ديار را از بين ببرد ، كمك هاي مالي فاطميان به مكه قطع شد و خطبه خواندن به نام فاطميان متوقف گرديد . اين قحطي را به « الشدّة المستنصريه » تعبير كرده و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ابن خلدون ، العبر ، ج 4 ، ص 103 ؛ قلقشندي ، م آثر ، ج 1 ، ص 346 ؛ فاسي ، العقد الثمين ، ج 1 ، ص 441 ؛ ابن فهد ، اتحاف ، ج 2 ، ص 470

2 . ابن اثير ، كامل ، ج 10 ، ص 61 ، 62 ؛ مقريزي ، اغاثه ، ص 66-63 ، ابن فهد ، غاية المرام ، ج 1 ، ص 510 ؛ ابن دقماق ، الجوهر الثمين ، ج 1 ، ص 255

3 . ابن كثير ، البدايه ، ج 12 ، ص 96 ؛ ابن خلدون ، العبر ، ج 4 ، ص 103 ؛ فاسي ، شفاء الغرام ، ج 2 ، ص 362 ؛ ابن فهد ، اتحاف ، ج 2 ، ص 471


44


گفته اند كه در گذشته مانند آن ديده نشده بود . ( 1 )

اين وقايع سبب شد تا شريف وقت مكه ، محمد بن جعفر ، متوجه دولت عباسي شود و از آنان بخواهد كه او را از مشكلات مالي كه با آن دست و پنجه نرم مي كرد ، نجات دهند ، مشكلاتي كه سبب شده بود تا حاكم مكه ، زر و زيور كعبه را بردارد و الواحي كه نام مستنصر روي آنها بود و در اطراف كعبه و حجر و قبه زمزم قرار داشت ، بشكند و به بغداد بفرستد ( 2 ) وي در ادامه ، ابتدا نام قائم عباسي و سپس در موسم حج سال 1070/462 ، اسم سلطان آلب ارسلان را نيز در خطبه آورد . ( 3 ) علاوه بر آن ذكر « حيّ علي خير العمل » را كه شعار فاطميان و نماد سيادت ديني آنان بود ، از اذان حذف نمود . ( 4 ) شريف مكه به اين مقدار بسنده نكرده ، هيئتي را به سرپرستي شخصي كه نامش در تاريخ ذكر نشده و بسا امير جعفر بن يحيي بن عبدالله تميمي معروف به ابن حكاك ( 5 ) ( 485/1092 ) باشد ، به

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ابن جوزي ، منتظم ، ج 8 ، ص 259-257 ؛ ابن ظهير ، الجامع ، ص 113 ، مقريزي ، الخطط ، ج 2 ، ص 304-303 ؛ سيوطي ، تاريخ الخلفاء ، ص 336 ؛ عامري ، غربال الزمان ، ص 469

2 . ابن عنبه ، عمدة الطالب ، ص 112

3 . ابن اثير ، كامل ، ج 10 ، ص 61 ؛ ابن كثير ، البدايه ، ج 12 ، ص 99 ؛ ابن خلدون ، العبر ، ج 4 ، ص 103 ؛ قلقشندي ، م آثر ، ج 1 ، ص 347 ؛ ابن تغري بردي ، النجوم ، ج 5 ، ص 84 ؛ ابن فهد ، اتحاف ، ج 2 ، ص 473-472 ؛ سيوطي ، تاريخ الخلفاءف ص 336

4 . ابن فهد ، اتحاف ، ج 2 ، ص 473

5 . جعفر بن يحيي بن عبدالله بن عبدالرحمان تميمي در سال 1026/417 به دنيا آمد و براي كسب علم به حجاز و شام و عراق و فارس و خوزستان رفت و عاقبت محدث در مكه شد . وي سفير شريف مكه محمد بن جعفر نزد خلفا و ملوك بود و صله هاي ويژه را دريافت مي كرد . بنگريد : ابن جوزي ، منتظم ، ج 9 ، ص 64 ؛ فاسي ، العقد الثمين ، ج 3 ، ص 443 ؛ ابن عماد ، شذرات ، ج 3 ، ص 373


45


سوي عراق اعزام كرد . شريف مكه معمولاً او را به نمايندگي از خود نزد خلفا و اميران مي فرستاد و او مأمور گرفتن اموال از ايشان و حمل پرده كعبه بود . ( 1 ) يكي از فرزندان شريف هم او را همراهي مي كرد . شريف مكه نماينده خود را به ري فرستاد تا به حضور سلطان آلب ارسلان برسد و تصميمات شريف مكه ، از جمله خواندن خطبه به نام خليفه عباسي و سلطان آلب ارسلان ، حذف و نام خليفه فاطمي از خطبه و حذف « حيّ علي خير العمل » از اذان را به اطلاع آلب ارسلان برساند . ( 2 ) به رغم قطع خطبه به نام فاطميان در مكه ، شريف هاشمي مكه ، به حكم قرابت ، ارتباطش را با خليفه فاطمي به طور كامل قطع نكرد ، بلكه نامه اي به مستنصر فاطمي نوشته و از ذكر نام خليفه عباسي و سلاجقه در خطبه عذرخواهي كرده و اظهار داشت كه شرايط ناگوار اقتصادي ، او و دولتش را در تنگنا قرار داده بود . ( 3 )

در مقابل اقدامات شريف مكه در جهت تأمين اهداف عباسي ها و سلجوقي ها براي گسترش دامنه نفوذ سياسي خود در حجاز ، آنان رضايت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ابن جوزي ، منتظم ، ج 6 ، ص 64 ؛ فاسي ، العقد الثمين ، ج 3 ، ص 243

2 . ابن اثير ، كامل ، ج 10 ، ص 61 ؛ اصبهاني ، تاريخ آل سلجوق ، ص 37 ؛ نويري ، نهاية الارب ، ج 23 ، ص 238 ؛ ابن عنبه ، عمدة الطالب ، ص 137 ؛ فاسي ، العقد الثمين ، ج 1 ، ص 443-440 ؛ ابن فهد ، اتحاف ، ج 2 ، ص 473 ، غاية المرام ، ج 1 ، ص 511

3 . ابن كثير ، البدايه ، ج 2 ، ص 99 ؛ ابن خلدون ، العبر ، ج 4 ، ص 103 ؛ قلقشندي ، صبح الاعشي ، ج 4 ، ص 275 ؛ م آثر ، ج 1 ، ص 347


46


كامل خويش را اعلام كردند و سلطان سلجوقي دستور داد اموالي را كه در حدود سي هزار دينار به همراه خلعت هاي بسيار ارزشمند براي شريف مكه فرستاده شود . ( 1 ) اين اموال همراه نماينده خليفه ، ابوالغنائم زينبي كه امير الحاج عراق بود ، همراه سپاه بزرگي از تركان به حجاز فرستاده شد و هدف آن بود تا از شريف مكه برابر دشمنانش ، حمايت كنند . ( 2 ) اين نماينده موظف بود تا با شريف مكه در باره روابط ميان عباسيان و سلجوقيان با اشراف حجاز گفتگو كند و چهارچوب روابط و تعهدات دو طرف را مشخص سازد و اصول و پايه هايي را كه بتواند حضور شعائر عباسي را در حرم استوار و تضمين كرده و سيادت آنان را بر آنجا نشان دهد ، تعريف كنند . در آن زمان ، چنين معروف بود كه تا وقتي كه نام خليفه در خطبه حرمين ذكر نشود ، قدرت و نفوذ وي كامل نخواهد بود . دو طرف در اين باره يعني ذكر نام خليفه و سلطان سلجوقي در خطبه ، به توافق رسيدند و مقرر شد كه رنگ پرچم ها از سفيد به رنگ سياه كه شعار عباسيان بود ، تبديل شود . ( 3 ) در مقابل ، هر سال ، ده هزار دينار به عنوان مساعده به شريف مكه پرداخت شود . در ادامه ، نماينده سلطان و خليفه ،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ابن جوزي ، منتظم ، ج 8 ، ص 294 ؛ ابن اثير ، كامل ، ج 10 ، ص 61 ، 98 ؛ ذهبي ، العبر ، ج 2 ، ص 312 ؛ ابن خلدون ، العبر ، ج 4 ، ص 103 ؛ فاسي ، شفاء الغرام ، ج 2 ، ص 362 ؛ ابن تغري بردي ، النجوم ، ج 5 ، ص 84 ؛ ابن فهد ، اتحاف ، ج 2 ، ص 473 ؛ عامري ، غربال الزمان ، ص 369 ؛ عصامي ، سمط النجوم ، ج 4 ، ص 200 ؛ مناوي ، الوزاره ، ص211

2 . ابن كثير ، البدايه ، ج 2 ، ص 99 ؛ ابن خلدون ، العبر ، ج 4 ، ص 103

3 . العمري ، مسالك الابصار ، ج 24 ، برگ 24


47


عازم مدينه شد تا امير آن شهر را هم به امضاي پيماني مشابه ترغيب كنند . نمايندگان دستگاه خلافت عباسي اعلام كردند كه اگر مهنا ، امير مدينه خواسته آنان را بپذيرد ، بيست هزار دينار به او خواهند داد و به علاوه ، سالانه پنج هزار دينار به وي تعلق خواهد گرفت . ( 1 )

شريف مكه متعهد شد تا به پيماني كه با نماينده سلطان سلجوقي منعقد كرده بود ، عمل كند . او در مراسم حج سال 463/1071 نام عباسيان و سلجوقيان را در خطبه آورد و گفت : ستايش مر خداي را كه ما را با عقيده اي درست به سوي اهل خانه اش هدايت كرد و لباس پيري را از تن خانه اش با لباس جواني عوض كرد و دل هاي ما را به اطاعت و پيروي از امام جماعت رهنمون ساخت . ( 2 ) سپس در باره مسائل مربوط به حج سخن گفت ، ( 3 ) دو سال بعد از آن ذكر « حيّ علي خير العمل » برداشته شد . ( 4 ) در آن مدت ، به رغم آوردن نام عباسيان و سلجوقيان در خطبه ، گفتن « حيّ علي خير العمل » همچنان ادامه داشت و در سال 464/1072 اين تعبير باز حذف گرديد . خليفه براي قانع كردن شريف مكه ، شريف ابوطالب حسين بن

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ابن جوزي ، منتظم ، ج 8 ، ص 294 ؛ ابن اثير ، كامل ، ج 10 ، ص 61 ؛ نويري ، نهاية الارب ، ج 23 ، ص 238 ؛ ابن كثير ، البدايه ، ج 12 ، ص 99 ؛ ابن خلدون ، العبر ، ج 4 ، ص103 ؛ فاسي ، العقد الثمين ، ج 1 ، ص 441 ؛ ابن عنبه ، عمده ، ص 137 ؛ ابن تغري بردي ، النجوم ، ج 5 ، ص 84 ؛ المناوي ، الوزاره ، ص 211

2 . العمري ، مسالك الابصار ، ج 24 ، برگ 10 ب ؛ ابن خلدون ، العبر ، ج 4 ، ص 103

3 . العمري ، مسالك الابصار ، ج 24 ، برگ 10-9 ؛ فاسي ، العقد الثمين ، ج 1 ، ص 440 ؛ ابن فهد ، غاية المرام ، ج 1 ، ص 511

4 . سرور ، النفوذ الفاطمي ، ص 21


48


محمد زينبي را با مال و خلعت هاي بسيار به مكه فرستاد و از شريف مكه خواست تا ذكر « حيّ علي خير العمل » را بردارند . بعد از يك مناظره طولاني ميان آنان كه به قانع شدن شريف محمد بن جعفر منجر شد ، اين عبارت حذف گرديد . در آن مناظره ، محمد بن جعفر اظهار داشت : اين عبارت « حيّ علي خير العمل » جزء اذان امير المؤمنين علي ( ع ) بوده است . برادر شريف ابوطالب گفت كه چنين چيزي ثابت نيست . اين عبارتي است كه عبدالله بن عمر در برخي از سفرهايش در اذان مي گفت . كار عبدالله بن عمر به تو چه ربطي دارد ؟ ( 1 ) در اين وقت بود كه محمد بن جعفر ، سخن ابوطالب را پذيرفت و ذكر « حيّ علي خير العمل » را از اذان حذف كرد . ( 2 )

با آغاز خطبه خواندن به نام سلاجقه در مكه به سال 462/1070 نفوذ آنان در حجاز گسترش يافت و اين هدفي بود كه آنان از زمان طغرل در ذهن داشتند . آنان راه هاي خراسان و عراق را براي انجام فريضه حج امن كردند و بدين ترتيب سيادت عباسيان بر اين سرزمين مهم و حياتي تثبيت شد . نفوذ سلجوقيان در حجاز ، همزمان با گسترش نفوذ آنان در شامات بود ، زيرا در همان سالي كه نام آلب ارسلان در خطبه مكه ذكر شد ( 462/1070 ) ، در خطبه شهر حلب نيز از وي نام برده شد ( 3 ) و اشعاري هم به اين مناسبت سروده شده كه اين گفته را تأكيد مي كند . شاعر اين اشعار ، ابوعبدالله بن عطيه بود كه قائم ، خليفه عباسي را ستايش كرده و از گسترش

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ابن تغري بردي ، النجوم ، ج 5 ، ص 89

2 . ابن تغري بردي ، همان ؛ جزيري ، الدرر ، ج 1 ، ص 550

3 . ابن اثير ، كامل ، ج 10 ، ص 63 ؛ سيوطي ، تاريخ الخلفاء ، ص 337


49


نفوذ آنان در حجاز و شامات سخن مي گويد :

كم طائع لك لم تجلب عليه و لم * * * تعرف لطاعته غير التقي سببا

هذا البشير باذعان الحجاز و ذا * * * داعي دمشق و ذالمبعوث من حلبا ( 1 )

از آنجايي كه شريف مكه ، محمد بن جعفر هاشمي در انديشه توسعه قلمرو حكمراني خويش در حجاز بود و مي خواست چنان كه برخي از اسلاف وي چنين كرده بودند ، مدينه را هم به حكومت خود ضميمه كند ، شماري از دشمنان فاطمي ها نيز او را در اين كار تشويق كردند ، به طوري كه او از يك سو خطبه خواندن به نام فاطميان را متوقف كرد و از سوي ديگر ، مستنصر فاطمي هم به خاطر توجه به حل مشكلات داخلي مصر كه در پي بحران اقتصادي شديد ، موسم به « شدّت مستنصريه » پديد آمده بود ، حجاز را به حال خود رها كرده بود . ( 2 ) به اين ترتيب ، با توجه به قدرت گرفتن عباسيان و سلجوقيان ، شريف مكه اعلان پيروي از آنان كرده و در مكه به نامشان خطبه خواند . شريف تلاش كرد تا از پيشنهاد سلطان الب ارسلان به امير مدينه مبني بر اعطاي مبلغ بيست هزار دينار و پنج هزار دينار به صورت ساليانه ، بهره برداري كند . عدم قبول اين پيشنهاد توسط امير مدينه آن به معناي آن بود كه وي حاضر نيست رابطه اش را با فاطميان قطع كند و اين چيزي بود كه عباسيان و سلجوقيان حاضر به پذيرش آن نبودند . بنابرين به منظور تحقق هدف شريف مكه براي ضميمه كردن مدينه به قلرو خود ، با كمك سلاجقه و عباسيان سپاهي تدارك شده و در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ابن اثير ، همان ، ج 4 ، ص 63

2 . ابن خلدون ، العبر ، ج 4 ، ص 103


| شناسه مطلب: 78397