بخش 2

ام هانی و واقعه معراج جایگاه ام هانی پس از هجرت نقش‌آفرینی ام هانی پس از رحلت پیامبر ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) نقش ام هانی در دوره خلافت امام علی ( علیه السلام ) وفات ام هانی کتابنامه

5

ام هاني و واقعه معراج

يكي از مهم‌ترين حوادث زندگي ام هاني، واقع شدن معراج پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در خانه او مي‌باشد.(1) اين واقعه در شب هفدهم ماه رمضان سال يازدهم بعثت اتفاق افتاده و از چند جهت قابل توجه است؛ از جمله رفت و آمد رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در دوران سخت و مشقت‌بار پيش از هجرت، به خانه ام هاني2 و همچنين اقامه نماز در خانه او و به همراه او است3 كه بيانگر اهميت و جايگاه او در نزد پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) بوده است. وقوع چنين واقعه مهمي در خانه ام هاني ـ كه از نشانه‌هاي نبوت نيز دانسته شده است ـ تأييدي ديگر بر اين واقعيت خواهد بود كه ام هاني از

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. السيرة النبويه، ج 1، ص 402؛ الطبقات الكبري، ج 1، ص 167.

2. المستدرك، حاكم نيشابوري، ج 4، ص 54.

3. السيرة النبويه، ج 1، ص 402.

مسلمانان نخستين و همانند برادر خود علي بن ابي‌طالب، در زمره افرادي است كه محرم اسرار و مورد اطمينان رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) بوده است.

گروهي از علما با توجه به آيه اول سوره اسراء }سُبْحانَ الَّذِي أَسْري بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَي الْمَسْجِدِ الأَقْصَي الَّذِي بارَكْنا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ{ محل معراج را مسجدالحرام دانسته‌اند، نه خانه ام هاني1؛ اما دسته‌اي ديگر از مورخان و مفسران، با ارائه نظراتي اين آيه را متعارض با گزارش‌هاي وقوع معراج در خانه ام هاني نمي‌دانند. همچنان‌كه گروهي، مراد از مسجدالحرام در اين آيه را مجازاً كل محدوده مكه و حرم دانسته‌اند2 و يا اينكه معتقدند كه سفر معراج چند بار اتفاق افتاده است.(3) منابع تاريخي به يكي از اين سفرها كه در خانه ام هاني روي داده است، اشاره دارند.

البته برخي گزارش‌ها مبني بر شروع اين سفر از شعب ابوطالب4 را نمي‌توان با گزارش گفته شده در تعارض دانست؛ چرا كه خانه ام هاني در آن دوره در محدوده

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. تاريخ الاسلام، ذهبي، ج 1، ص 245.

2. تفسير، ثعلبي، ج 6، ص 55؛ التبيان، طوسي، ج 6، ص 446.

3. الميزان، محمدحسين طباطبايي، ج 13، ص 32؛ مناقب آل ابي‌طالب، ابن شهرآشوب، ج 1، ص 153.

4. الطبقات الكبري، ج 1، ص 214.

شعب ابوطالب قرار داشت.(1) در ادامه گزارش‌هاي معراج، چنين آمده است:

ابوطالب كه با اطلاع از غيبت رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) به سران قريش سوء ظن برده بود، با فراخوان بني‌هاشم تصميم داشت در صورت نيافتن پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) هفتاد تن از سران قريش را به هلاكت برساند. با پياده شدن رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) از براق «مركب پيامبر در معراج[ در مقابل درب خانه ام هاني، نگراني ابوطالب برطرف شده، خوشحالي او را موجب شد.(2)

«يعقوبي» (متوفي 292ه‍ .ق)، از مشهورترين مورخان تاريخ اسلام معتقد است:

اين تصميم ابوطالب باعث شد كه تا زمان حيات ابوطالب، هيچ كس نتواند نظر سوئي نسبت به رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) را از خاطر بگذراند.(3)

در اين دوره ام هاني نه تنها حافظ اسرار و مورد اعتماد پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) بود بلكه خانه او نيز محل امني براي استقرار و عبادت و حتي وقوع معجزاتي چون معراج بود. خانه او به لحاظ موقعيت مكاني، فاصله چنداني با خانه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. الميزان، ج 13، ص 32.

2. تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 26؛ مناقب آل ابي‌طالب، ج 1، ص 156.

3. همان.

نداشت. چنانچه ام هاني در گزارشي مي‌گويد: «شب هنگام كه در بستر خوابيده بودم صداي تلاوت قرآن پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) را مي‌شنيدم».(1)

علاوه بر دوران خفقان پيش از هجرت، پس از آن و به خصوص در فتح مكه نيز حضور پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در خانه ام هاني تأكيد شده است؛ همچنان‌كه ام هاني از كيفيت طهارت و نماز حضرت در خانه خود2 و رواياتي در مورد احكام عباداتي مانند روزه خبر مي‌دهد.(3)

ام هاني در اين مقطع از تاريخ اسلام، از وجهه ديگري نيز به نقش‌آفريني پرداخته است، به طوري كه او گزارشگر رويدادها و حوادثي است كه در آغاز بعثت و در مكه رخ داده است. او در گزارشي از شكنجه شدن «عمار»، همچنين برادرش «عبدالله»، پدرش «ياسر» و مادرش «سُمَيَّه» در حالي كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) آنها را دعوت به صبر كرده و به بهشت بشارت مي‌داد، خبر مي‌دهد.4

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. دلائل النبوه، بيهقي، ج6، ص257.

2. المعجم الكبير، طبراني، ج 24، ص406.

3. السنن الكبري، بيهقي، ج 4، ص278.

4. انساب الاشراف، ج 1، ص 160.

6

جايگاه ام هاني پس از هجرت

ام هاني هر چند موفق به هجرت به مدينه به همراه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و ديگر صحابه نشد، منزل او پناهگاه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در شبي بود كه حضرت با اطلاع از توطئه مشركان مكه، تصميم به هجرت به مدينه گرفته بود. در اين شب پس از آنكه امام علي ( عليه السلام ) در بستر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) خوابيد، حضرت از خانه خارج شده و به خانه ام هاني رفت و در سحرگاه به سوي مدينه رهسپار شد.(1)

«سيد هاشم بحراني» (متوفي 1107ه‍ .ق) در روايتي چنين نقل مي‌كند:

پس از آنكه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) به امر خداوند «از توطئه مشركان آگاهي يافت[ از خانه خود خارج شد و علي ( عليه السلام ) در بستر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) خوابيد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. كنزالفوائد، ابوالفتح كراجكي، ص 206.

پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) به خانه ام هاني رفته، تا صبح در آنجا اقامت نمود. صبح‌هنگام رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) به واسطه جبرئيل از نجات‌يافتن علي بن ابي‌طالب ( عليه السلام ) مطلع شده، ام هاني را بشارت دادند.(1)

از اين زمان به بعد تا روز فتح مكه گزارش چنداني از ام هاني در منابع به چشم نمي‌خورد؛ اما نقش‌آفريني او در برخي از حوادث فتح مكه، به دقت مورد توجه مورخان قرار گرفته است؛ چنانچه «ابن ابي‌شَيبة كوفي» (متوفي 235ه‍ .ق) و «طبراني» (متوفي360ه‍ .ق) و گروهي ديگر از مورخان، خانه ام هاني را محل استقرار پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در روز فتح مكه دانسته‌اند.(2)

«بيهقي» (متوفي 458ه‍ .ق) نيز در گزارشي آورده است كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) هنگام فتح مكه، به خانه ام هاني وارد شد و ام هاني روزه خود را با باقيمانده آبي كه حضرت نوشيده بود، افطار نمود.(3)

در منابع ديگر به غسل و اقامه نماز ام هاني توسط پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در خانه وي اشاره شده است.(4) از ديگر شواهد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. حلية الابرار، بحراني، ج 1، ص 137.

2. المصنف، ابن ابي‌شيبه كوفي، ج 4، ص 361؛ المعجم الكبير، ج 24، ص 406.

3. السنن الكبري، ج 4، ص 278.

4. المعجم الكبير، ج 24، ص 406؛ دلائل النبوه، ج 5، ص 81.

احترام و جايگاه ام هاني در منظر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) پذيرفتن شفاعت او در حق دو تن از مشركان، به نام‌هاي «حارث بن هاشم» و «عبدالله بن ابي‌ربيعه» (و بنا به نقلي زهير بن ابي‌اميه)1 مي‌باشد.(2) در جريان فتح مكه، علي بن ابي‌طالب اين دو نفر را تعقيب كرد3، ولي پس از شفاعت ام هاني نزد رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) نجات‌ يافتند. در اين ماجرا، پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) با شنيدن شفاعت ام هاني، فرمودند: «قَد أجَرنا مَن أجَرتِ وَأمَّنّا مَن أمَّنتِ» ( 4 )؛ «هر كس در پناه ام هاني باشد در پناه من است».

از ديگر گزارش‌هايي كه حكايت از اهميت شخصيت ام هاني مي‌كند، خواستگاري مجدد پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) از او مي‌باشد؛ چرا كه همسر او هبيرة بن ابي‌وهب، پس از اصرار بر شرك و پس از فرار از مكه درگذشت5 و حضرت پس از گذشت چند سال مجدداً از ام هاني خواستگاري نمودند. ام هاني پس از ابراز ايمان و با وجود علاقه به رسول گرامي اسلام ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) 6، از پذيرش خواسته حضرت به چند دليل عذر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. السيرة النبويه، ج 2، ص 411.

2. مغازي، ج 2، ص 829؛ تاريخ يعقوبي، ج 2، ص 59.

3. مغازي، ج 2، ص830.

4. الطبقات الكبري، ج 2، ص 110؛ سنن ابي‌داود، ابن اشعث سجستاني، ج 1، ص 628.

5. مغازي، ج 2، ص 848.

6. الطبقات الكبري، ج 8، ص 120؛ المحبر، صص 97 ـ‌ 98.

آورد: نخست، نزول آيه:

«يا اَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا اَحْلَلْنا لَكَ اَزْواجَكَ اللاَّتِي آتَيْتَ اُجُورَهُنَّ وَما مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا اَفاءَ اللهُ عَلَيْكَ وَبَناتِ عَمِّكَ وَبَناتِ عَمَّاتِكَ وَبَناتِ خالِكَ وَبَناتِ خالاتِكَ اللاَّتِي هاجَرْنَ مَعَكَ» (احزاب: 50)

اي پيامبر! ما همسران تو را كه مهرشان را پرداخته‌اي براي تو حلال كرديم و همچنين كنيزاني كه از طريق غنايمي كه خدا به تو داده است مالك شده‌اي و دختران عموي تو و دختران عمه‌ها و دختران دايي تو و دختران خاله‌ها كه با تو مهاجرت كردند «ازدواج با آنها براي تو جايز است».

و ام‌ هاني از مهاجران همراه نبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) نبود.(1)

دليل دوم، احتمال تضييع حقوق پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) به عنوان همسر، به دليل ضرورت نگهداري از فرزندان خردسالش بود.(2) پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) اين عذر او را پذيرفتند و اين دغدغه او را خصلت ممتاز زنان قريش دانستند3؛ ولي عالمان بزرگي چون «آيت الله خويي» (متوفي 1411ه‍ .ق) و «شهاب‌الدين نويري» (متوفي 733ه‍ .ق)، ام هاني را در زمره همسران

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. الطبقات الكبري، ج 8، ص 121؛ تاريخ طبري، طبري، ج 16، ص 619.

2. الطبقات الكبري، ج 8، ص 120.

3. انساب الاشراب، ج 1، ص 459؛ الكافي، ج 5، ص 326.

پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) دانسته‌اند.(1)

ام هاني پس از فتح مكه به همراه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) به مدينه مهاجرت كرد و در اين شهر اقامت گزيد.(2) وي در مدينه به دليل برخورداري از فضايل معنوي و خويشاوندي‌اش با رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) نزد ديگران احترام خاصي داشت و همين امر حسادت و درشت‌گويي برخي از صحابه، از جمله عمر بن خطاب را در پي داشت. او به ام هاني گفت: «گمان مي‌بري كه انتسابت به رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) تو را سودي خواهد بخشيد».

پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) با اطلاع از اين سخن، اندوهگين شدند

و خطبه‌اي قرائت نمودند؛ حضرت نه تنها ام هاني را از اهل و عشيره خود دانستند، بلكه كساني را كه منكر شفاعت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در حق اهل بيت خود بودند را سرزنش نمودند.(3)

ام هاني در اين دوره به دليل همراهي‌اش با رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و سكونتش در مدينه، از حوادث و جريان‌هاي ميان صحابه، آگاهي يافت و مي‌توان او را از

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. معجم رجال الحديث، خويي، ج 24، ص 207؛ نهاية الارب في فنون الادب، شهاب الدين نويري، ج 18، ص 8.

2. تذكرة الخواص، سبط بن الجوزي، ص 22.

3. المعجم الكبير، ج 24، ص 434.

معدود راوياني دانست كه در ثبت و نقل روايات، از امانت و دقت بيشتري برخوردار است. از جمله رواياتي كه از وي ثبت شده، حديث گران‌سنگ ثقلين مي‌باشد كه پيامبر فرمود: «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتابَ اللهِ وَعِتْرَتِي‏».(1)

از ديگر گزارش‌هاي او، حديث پر ارزش غدير مي‌باشد؛ چرا كه او از شركت‌كنندگان در «حجة‌ الوداع» و واقعه عظيم «غدير» بوده است. علامه اميني وي را از راويان مهم حديث غدير دانسته است.2

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. مسند الرضا ( عليه السلام ) ، داود بن سليمان، ص 209؛ خلاصة عبقات الانوار، سيد حامد النقوي، ج 1، ص 30.

2. الطرائف، سيد ابن طاووس، ص 141؛ الغدير، علامه اميني، ج 1، ص 18.

7

نقش‌آفريني ام هاني پس از رحلت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم )

نقش‌آفريني ام هاني در تاريخ اسلام به دوره حيات رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) محدود نشد. او پس از رحلت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) نيز با نقل احاديث و دستور‌هاي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و موضع‌گيري در مواجهه با جريان‌هاي انحرافي پس از رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) به ايفاي نقش پرداخت. نقل احاديث پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در فضيلت برخي صحابه، از جمله علي بن ابي‌طالب ( عليه السلام ) و مطاعن برخي ديگر، مانند «معاويه» و «عمرو عاص»، بخشي از اقدامات وي بود.(1)

گزارش اين دسته از روايات توسط ام هاني از چنان اهميتي برخودار بود كه پس از مدت كوتاهي از رحلت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ، خلفا و برخي صحابه، سعي كردند اين دسته از روايات را كتمان و محو نمايند؛ گويا دولتمردان، فرمان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. مناقب آل ابي طالب، ج 3، ص 7.

نانوشته‌اي براي بازگو نشدن اين احاديث، كه آثار اجتماعي و سياسي عميقي در جامعه اسلامي داشت، صادر كرده بودند.

ام هاني همچنين با نقل برخي از وقايع سرنوشت‌ساز آن دوره از تاريخ اسلام، توانست روايتگر گوشه‌اي از اين حوادث باشد؛ وقايعي كه بيانگر شكافي بود كه برخي، از گذشته تا به حال سعي در انكار آن داشته و دارند؛ گزارش احتجاج حضرت فاطمه3 با ابوبكر درباره تصرف غاصبانه «فدك»، نارضايتي حضرت از دو خليفه نخست1، از جمله اين گزارش‌ها است.

در حوزه روايات نبوي، ام هاني با نقل چهل و هشت حديث در موضوع‌هاي مختلف فقهي، اعتقادي و به ويژه تاريخي ـ كه در منابعي چون صحاح سته نيز آمده‌‌اند ـ2 نقش‌آفرين بوده است. اين احاديث، يكي از منابع مهم در دسترسي به آموزه‌ها و انديشه‌هاي رسول گرامي اسلام ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) مي‌باشد.

همچنين وجود بردگان آزاد شده او در منابع حديثي، بيانگر بعد ديگري از تأثيرگذاري او در تاريخ صدر اسلام مي‌باشد؛ از جمله اين بردگان، «ابوصالح» (باذان و يا باذام3،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. الطبقات الكبري، ج 2، ص 240؛ فتوح البلدان، بلاذري، ج 1، ص 35.

2. اسد الغابه، ج 5، ص 624.

3. المعارف، ابن قتيبه، ص 479.

صاحب كتاب تفسيري كه از ابن عباس شنيده بود)1، «محمد بن عمران» ( 2 )، «ذَكوان» ( 3 )، «ابي‌مُرَّة» (يزيد)4، «ابوالجَهْم» (ثُوَيْر بن ابي‌فاخته، از تابعين و از اصحاب امامان سجاد، باقر و صادق ( عليهم السلام ) بوده است)5 و «ام راشد» ( 6 ) مي‌باشند. علاوه بر اين بردگان آزاد شده، شخصيت‌ها و راوياني مانند فرزندش جَعده، «عبدالله بن عباس»، «عبدالله بن حارث»، «عبدالرحمن بن ابي‌ليلي»، «عطاء بن ابي رَباح»، «كريب مولي ابن عباس»، «مجاهد» و «عُروة بن زبير» نيز از او نقل روايت كرده‌اند.7

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. الطبقات الكبري، ج 6، صص 299 ـ 300؛ تفسير القرآن، الصنعاني، ج 3، ص 246.

2. رجال، طوسي، ص 291.

3. مستدركات علم رجال الحديث، علي نمازي شاهرودي، ج 3، ص 378.

4. شرح مسلم، النووي، ج 4، ص 28.

5. معجم رجال الحديث، ج 4، ص 321.

6. المحاسن، احمد بن خالد برقي، ج 2، ص 547؛ رجال، صص 111 ـ 174.

7. الاصابه، ج8، ص 486؛ سير اعلام النبلاء، ذهبي، ج2، ص311.



39


8

نقش ام هاني در دوره خلافت امام علي ( عليه السلام )

ام هاني در دوره خلافت امام علي ( عليه السلام ) نيز با دقت و اهتمام به شناسايي جريان‌ها و گروه‌ها مي‌پردازد و در مقابل برخي از آنها موضع‌گيري مي‌كند. وي در گزارشي، با تكيه بر مشاهده‌هاي خود به نفاق «طلحه» و «زبير» اشاره مي‌كند و مي‌گويد:

پس از آنكه طلحه و زبير براي خروج از مدينه و انجام عمره از علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) اجازه گرفتند و از محضر وي خارج مي‌شدند، به يكديگر گفتند كه ما با دستانمان با علي ( عليه السلام ) بيعت كرده‌ايم، نه با قلب‌هايمان.(1)

او در جريان فتنه اهل جمل، صراحتاً موضع‌گيري كرده، مي‌گويد: «اصحاب جمل لعنت‌شدگان توسط

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. الجمل، شيخ مفيد، ص 233؛ شرح الاخبار، ج 1، ص 396.

پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) هستند».(1)

امام علي ( عليه السلام ) نيز در نامه‌اي كه پس از جنگ جمل براي ام هاني نگاشته‌‌اند، به نتايج و ثمرات اين جنگ اشاره نموده‌‌اند.(2) وجود چنين نامه‌اي، صرف‌نظر از محتواي آن، بيانگر جايگاه سياسي و اجتماعي ام هاني مي‌باشد؛ چرا كه در اين جريان، خليفه مسلمين در نامه‌اي اختصاصي، ام هاني را از نتيجه‌ اين جنگ آگاه كرده است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. فضل بن شاذان، الايضاح، ص 82.

2. الجمل، ص 212.

9

وفات ام هاني

ام هاني نه تنها مورد احترام رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و ديگر مسلمانان بود، بلكه اهل بيت ( عليهم السلام ) نيز به انتسابشان به او، مباهات مي‌كردند. پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در روايتي فرمودند:

آيا شما را راهنمايي نكنم به كسي كه از طرف عمو و عمه بهترين مردمان است. صحابه گفتند: بله. پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فرمود: ايشان حسن ( عليه السلام ) و حسين ( عليه السلام ) مي‌باشند؛ چرا كه عموي ايشان، جعفر بن ابوطالب و عمه ايشان، ام هاني بنت ابوطالب است.(1)

همچنين فرمودند: «خداوندا! تو مي‌داني كه حسن ( عليه السلام ) و حسين ( عليه السلام ) ، والدينشان، عمو و عمه‌شان همه از اهل بهشت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. انساب الاشراف، ج 5، ص 31؛ كفاية الاثر، خزاز قمي، ص 98.

مي‌باشند».(1)

ام هاني از صحابه2، بيعت‌كنندگان3 و راويان مورد اعتماد شيعه و اهل سنت است. او از چنان شهرتي در تاريخ مكه برخوردار بود كه يكي از درب‌هاي مسجدالحرام به نام وي شهرت يافته و «باب ام هاني» خوانده مي‌شود4 و خانه او سكونت‌گاه امام علي ( عليه السلام ) 5 و برخي ديگر از صحابه، همچون عبدالله بن عباس6 در سفرهايشان به مكه بوده است.

برخلاف گفته برخي از منابع، كه وفات ام هاني را چند روز پس از شهادت امام علي ( عليه السلام ) دانسته‌‌اند7، دسته‌اي ديگر از منابع، با تكيه بر گزارشي، بر حيات وي تا سال 60ه‍ .ق تأكيد دارند. در اين گزارش، زنان بني‌هاشم با اطلاع از تصميم امام حسين ( عليه السلام ) مبني بر خروج از مدينه، ام هاني را مطلع ساخته‌اند و او با چشماني اشك‌بار، سيدالشهدا ( عليه السلام ) را با اشعاري از ابوطالب بدرقه نموده است:

وَأبيضُ يُستسقَي الْغَمامُ بِوَجهِه

ثِمالُ الْيتامَي عِصْمةٌ لِلأرامِلِ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. شرف النبي، خرگوشي، ص 264؛ المناقب، خوارزمي، ص 289.

2. المحبر، ص 406؛ تاريخ طبري، ج 11، ص 671.

3. الكامل، ج 2، ص 252.

4. شرف النبي، ص 406.

5. السيرة النبويه، ج 2، ص 665؛ تاريخ طبري، ج 3، ص 214.

6. المصنف، ج 2، ص 442.

7. امتاع الاسماع، مقريزي، ج 7، ص 269.

تَطوفُ به الهُلاّكُ مِن آلِ هاشِمٍ

فَهم عِندَه فِي نِعمةٍ وَفَواضِلِ1

وي پس از اينكه امام حسين ( عليه السلام ) او را دعوت به صبر و پذيرش تقدير خداوند كرد، خود چنين سرود:

وَما امُّ هاني وَحدَها ساءَ حالُها

خروجِ الْحسينِ عَن مدينةِ جَدِّه

وَ لكنَّمَا الْقبرُ الشَّريفُ وَمَن بِه

وَمنبرِه يَبْكُون مِنْ اَجلِ فَقْدِه2


1. موسوعة كلمات الامام الحسين ( عليه السلام ) ، جمعي از محققان، صص 359 ـ 369.

2. موسوعة كلمات الامام الحسين ( عليه السلام ) ، جمعي از محققان، صص 359 ـ 369.


44



45


كتابنامه

1. اسد الغابة، علي بن ابي‌الكرم الشيباني (ابن اثير)، بيروت، دارالكتب العربية، بي‌تا.

2. الاخبار الطوال، احمد بن داود الدينوري، تحقيق: عبد المنعم عامر، قم، رضي، 1368ه‍ .ش.

3. الاستيعاب، ابوعمر يوسف بن احمد بن عبد البر النمري، تحقيق: علي محمد البجاوي، بيروت، دارالجيل، اول، 1412ه‍ .ق.

4. الاصابة، احمد بن علي بن حجر عسقلاني، تحقيق: عادل احمد عبدالموجود و علي محمد معوض، بيروت، دارالكتب العلمية، اول، 1415ه‍ .ق.

5. الامالي، محمد بن علي بن بابويه (شيخ صدوق)، قم، مؤسسة البعثة، اول، 1417ه‍ .ق.

6. الايضاح، فضل بن شاذان، تحقيق: سيد جلال الدين حسيني الارموي، تهران، دانشگاه، 1363ه‍ .ش.



46


7. التبيان، محمد بن حسن طوسي، تحقيق: احمد حبيب

قصير العاملي، بيروت، دارالاحياء التراث العربي، اول، 1409ه‍ .ق.

8. الجمل، محمد بن نعمان (شيخ مفيد)، قم، مكتبة الداوري، بي‌تا.

9. الدرالمنثور، جلال الدين سيوطي، بيروت، دارالمعرفة،

بي‌تا.

10. الدلائل النبوة، بيهقي، تحقيق: عبدالمعطي قلعجي، بيروت، دارالكتب العلمية، اول، 1405ه‍ .ق.

11. السنن الكبري، احمد بن حسين بيهقي، بيروت، دارالفكر، بي‌تا.

12. السيرة النبوية، اسماعيل بن كثير، بيروت، دارالمعرفة، 1396ه‍ .ق.

13. السيرة النبوية، عبدالملك بن هشام الحميري، تحقيق: محمد محي الدين عبدالحميد، قاهرة، مكتبة محمد علي صبيح، 1383ه‍ .ق.

14. الطبقات الكبري، محمد بن سعد، تحقيق: محمد

عبدالقادر عطا، بيروت، دار الكتب العلمية، اول،

1410ه‍ .ق.

15. الطرائف، سيد ابن طاووس، قم، خيام، اول، 1399ه‍ .ق.

16. الغدير، عبدالحسين اميني، بيروت، دارالكتب العربية، چهارم، 1397ه‍ .ق.



47


17. الكافي، محمد بن يعقوب كليني، تصحيح: علي اكبر غفاري، تهران، دارالكتب الاسلامية، سوم، 1367ه‍ .ش.

18. الكامل في التاريخ، علي بن عبدالواحد الشيباني (ابن اثير)، بيروت، دار صادر، 1385ه‍ .ق.

19. المحاسن، احمد بن خالد برقي، تحقيق: سيدجلال الدين حسيني، تهران، دارالكتب الاسلامية، اول، 1330ه‍ .ش.

20. المحبر، محمد بن حبيب، تحقيق: ايليزه ليختن شتيتر، بيروت، دارالآفاق الجديدة، بي‌تا.

21. المستدرك، حاكم نيشابوري، بي‌جا، بي‌تا.

22. المصنف، ابن ابي شيبة كوفي، تحقيق: سعيد اللحام، بيروت، دارالفكر، اول، 1409ه‍ .ق.

23. المعارف، عبدالله بن مسلم بن قتيبة، تحقيق: ثروَة عكاشة، قاهرة، الهيئة المصرية، دوم، 1992م.

24. المعجم الكبير، سليمان بن احمد الطبراني، تحقيق:حمدي عبدالحميد السلفي، بيروت، دارالاحياء التراث العربي، بي‌تا.

25. المناقب، الموفق الخوارزمي، تحقيق: مالك المحمودي، قم، مؤسسة النشر الاسلامي، دوم، 1414ه‍ .ق.

26. الميزان، محمدحسين طباطبايي، قم، مؤسسة النشر الاسلامي، بي‌تا.

27. امتاع الاسماع، احمد بن محمد مقريزي، تحقيق: محمد عبدالحميد النميسي، بيروت، دارالكتب العلمية، اول، 1420ه‍ .ق.



48


28. انساب الاشراف، احمد بن يحيي بلاذري، تحقيق: سهيل زكار، بيروت، دارالفكر، اول، 1417ه‍ .ق.

29. بحارالانوار، محمدباقر مجلسي، بيروت، الوفاء، دوم، 1403ه‍ .ق.

30. تذكرة الخواص، سبط بن جوزي، قم، انتشارات رضي، 1418ه‍ .ق.

31. تاريخ الاسلام، شمس الدين محمد ذهبي، تحقيق: عمر عبدالسلام تدمري، بيروت، دارالكتب العربية، دوم، 1413ه‍ .ق.

32. تاريخ الطبري، محمد بن جرير طبري، تحقيق:

محمد ابوالفضل ابراهيم، بيروت، دارالتراث، دوم، 1387ه‍ .ق.

33. تاريخ يعقوبي، احمد بن واضح يعقوبي، بيروت، دار صادر، بي‌تا.

34. تفسير القرآن، عبدالرزاق الصنعاني، تحقيق: مصطفي مسلم محمد، عربستان، الرشد، اول، 1410ه‍ .ق.

35. تفسير مقاتل بن سليمان، مقاتل بن سليمان، تحقيق: احمد فريد، بيروت، دارالكتب العلمية، اول، 1424ه‍ .ق.

36. تفسير ثعلبي، ثعلبي، تحقيق: ابي‌محمد بن عاشور، بيروت، دارالاحياء التراث العربي، اول، 1422ه‍ .ق.

37. جوامع الجامع، فضل بن حسن طبرسي، قم، موسسة النشر الاسلامي، اول، 1421ه‍ .ق.



49


38. حلية الابرار، سيد هاشم بحراني، تحقيق: غلام‌رضا مولانا البروجردي، قم، المعارف الاسلامية، اول، 1411ه‍ .ق.

39. خلاصة عبقات الانوار، سيدحامد النقوي، تهران، البعثة، 1405ه‍ .ق.

40. دلائل النبوة، بيهقي، تحقيق: عبدالمعطي قلعجي، بيروت، دارالكتب العلمية، اول، 1405ه‍ .ق.

41. رجال، محمد بن حسن طوسي، تحقيق: جواد قيومي، قم، موسسة النشر الاسلامي، اول، 1415ه‍ .ق.

42. زين الاخبار، گرديزي، تحقيق: عبدالحي حبيبي، تهران، دنياي كتاب، اول، 1363ه‍ .ش.

43. سنن ابي‌داود، ابن الاشعث سجستاني، تحقيق: سعيد محمد اللحام، بيروت، دارالفكر، اول، 1410ه‍ .ق.

44. سير اعلام النبلاء، شمس الدين محمد ذهبي، تحقيق: شعيب الارنؤوط، بيروت، مؤسسة الرسالة، نهم، 1413ه‍ .ق.

45. شرح الاخبار، قاضي نعمان، تحقيق: سيدمحمد حسين جلالي، قم، موسسة النشر الاسلامي، دوم، 1414ه‍ .ق.

46. شرح مسلم، النووي، بيروت، دارالكتب العربي، 1407ه‍ .ق.

47. شرح نهج البلاغة، ابن ابي الحديد، تحقيق: محمد

ابوالفضل ابراهيم، بيروت، اول، دار احياء الكتب العربية، 1378ه‍ .ق.

48. شرف النبي، خرگوشي، تحقيق: محمد روشن، تهران، بابك، 1361ه‍ .ش.



50


49. كشف الغمة، ابن ابي الفتح اربلي، بيروت، دارالاضواء، دوم، 1405ه‍ .ق.

50. كفاية الاثر، خزاز قمي، تحقيق: سيد عبداللطيف الحسيني، قم، بيدار، 1401ه‍ .ق.

51. كنزالفوائد، ابوالفتح كراجكي، قم، مكتبه مصطفوي، دوم، 1369ه‍ .ق.

52. فتوح البلدان، احمد بن يحيي بلاذري، قاهرة، مكتبة النهضة المصرية، 1965م.

53. مستدركات علم رجال الحديث، علي نمازي، تهران، حيدري، 1414ه‍ .ق.

54. مسند الرضا ( عليه السلام ) ، داود بن سليمان الغازي، تحقيق: محمد جواد حسيني جلالي، مكتب الاعلام الاسلامي، اول، 1418ه‍ .ق.

55. معجم البلدان، ياقوت حموي، بيروت، دارصادر، دوم، 1995م.

56. معجم رجال الحديث، ابوالقاسم خوئي، بي‌جا، پنجم، 1413ه‍ .ق.

57. مغازي، محمد بن عمر واقدي، تحقيق: مارسدنس جونس، بيروت، موسسة الاعلمي، سوم، 1409ه‍ .ق.

58. مناقب آل ابي طالب، ابن شهر آشوب، نجف، مكتبة حيدرية، 1376ه‍ .ق.

59. موسوعة كلمات الامام الحسين ( عليه السلام ) ، جمعي از محققان، بي‌جا، دارالمعروف، سوم، 1416ه‍ .ق.



51


60. نهاية الارب في فنون الادب، شهاب الدين النويري، قاهرة، دارالكتب والوثائق القومية، اول، 1423ه‍ .ق.

61. وقعة الصفين، نصر بن مزاحم، قاهرة، مؤسسة العربية الحديثة، دوم، 1382ه‍ .ق.


| شناسه مطلب: 78405