بخش 1
دیباچه مقدمه ضرورت تحقیق در این خصوص ضرورت تحقیق اختصاصی در مورد زنان زنان خیر و زنان شر روش تحقیق آسیه، همسر فرعون شأن نزول آیه آسیه کیست؟ تولد موسی ( علیه السلام )
|
|
ديباچه
قرآن كريم آكنده از معارف مختلف است كه نيازهاي بشر را در زمينه معارف ديني، نيازهاي معرفتي و الگوهاي انسان برآورده ميكند.
بخشي از آيات قرآن به زندگي انسانهايي اشاره دارد كه سرگذشت آنها ميتواند براي خوانندگان درسآموز باشد. مانند زندگي اقوام گذشته، پيامبران الهي و افرادي كه در ياري پيامبران الهي از هيچ كوششي دريغ نكردهاند. در اين ميان، زناني هستند كه قرآن كريم با نزول آيات، رفتار پسنديده آنها را تمجيد و رفتار ناپسند آنان را نكوهش كرده است.
اثري كه در پيش رو داريد، ترجمه مجموعه كتابهايي با عنوان «نساء في القرآن الكريم» است كه آقاي فؤاد حمدو الدقس آن را تدوين و سركار خانم فاطمه حيدري ترجمه كرده است.
اميدواريم كه مورد استفاده زنان مسلمان ايراني به خصوص بانوان زائر قرار گيرد.
انه ولي التوفيق
گروه اخلاق و اسرار
مركز تحقيقات حج
|
|
|
|
مقدمه
در طول تاريخ، همواره بزرگان و دانشپژوهان دربارة قرآن و شناخت مسايل گوناگون آن، به بحث و گفتوگو مينشستند و در اين زمينه آثار گرانبهايي را از خود به يادگار نهادهاند. اين بحث و بررسيها كه از همان دوران نخست مطرح بوده، پيوسته ادامه دارد.
بر پايه مدارك موجود، اولين كسي كه به بحث و گفتوگو دربارة قرآن پرداخته، «يحيي بن يعمر»، شاگر برومند «ابوالاسود دؤلي» (متوفاي 89) بوده است.1
اصطلاح «علوم قرآني» در مورد مسايل و مباحث مقدماتي مرتبط با شناخت قرآن و شئون مختلف آن به كار ميرود. علوم قرآني شامل مباحثي چون وحي و نزول قرآن، مدت و ترتيب نزول، اسباب النزول، جمع و تاليف قرآن، كاتبان وحي، يكسان كردن مصحفها، پيدايش قرائات و منشأ اختلاف در قرائت قرآن، حجيت و عدم تحريف قرآن، مسئله نسخ در قرآن، پيدايش متشابهات در قرآن، اعجاز قرآن و... است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. علوم قرآني، محمدهادي معرفت، ص 8.
علوم را به صيغه جمع گفتهاند، زيرا هر يك از اين مسايل در چارچوب خود داراي استقلال است و علمي جدا محسوب ميشود، طوري كه ارتباط تنگاتنگي ميان اين مسايل وجود ندارد. به همين دليل، ميان مسايل علوم قرآني، يك نظم طبيعي برقرار نيست تا رعايت ترتيب ميان آنها ضروري گردد. بنابراين، هر مسئله، جدا از مسايل ديگر قابل بحث و بررسي است.(1)
تحقيق حاضر، بررسي شأن نزول آيههاي قرآن كريم، با محوريت موضوع زنان قرآني است. زنان قرآني، زناني هستند كه آيههايي از كلام الله مجيد، در شأن آنها نازل شده است، چه نام آنها به صراحت بيان شده و يا نشده باشد.
ضرورت تحقيق در اين خصوص
تا زماني كه قرآن به طور كامل شناخته و ثابت نشود كه كلام الهي است، پيگيري محتواي آن موردي ندارد. براي رسيدن به نص اصلي، كه بر پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) نازل شده، بايد روشن كرد كه آيا تمامي قرائتها ما را به آن نص هدايت ميكند يا تنها برخي از آنها؟ همچنين در مسئله نسخ، تشخيص آيه منسوخ از ناسخ يك ضرورت اولي است؛ البته نسخ به معناي اعم كه شامل تخصيص و تقييد است،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. علوم قرآني، ص 7.
همانگونه كه در كلام پيشينيان نيز، آمده است. همچنين مسئله متشابهات در قرآن كه بدون تشخيص آن در آيهها، استنباط احكام و استفاده از مفاهيم عاليه قرآن به درستي ممكن نيست و هر يك از مسايل علوم قرآني در جاي خود، نقش مهمي در بهرهگيري از محتواي قرآن ايفا ميكنند.1
همچنين بررسي شأن نزول آيهها، كه خود يكي از مباحث اصلي علوم قرآني است؛ در اين زمينه اگر كسي بخواهد به تفسير و تأويل درست آيهها نايل شود، در ابتدا بايد شأن نزول آيه و به عبارتي چرايي نزول آيه را با توجه به اسناد محكم و معتبر شيعي و سني استخراج نمايد و آنگاه به تفسير و تأويل روي آورد.
ضرورت تحقيق اختصاصي در مورد زنان
اينكه چرا اين تحقيق به شأن نزول آيهها در مورد زنان اختصاص يافته است، دلايلي موجه براي نگارنده دارد، از جمله آنكه زنان نيمي از آفرينش هستند و جايگاه زن در قرآن، همان جايگاه انسان در قرآن است. اگرچه حقوق زن و مرد مشابه نيست (به دليل تفاوت روحي و جسمي زن و مرد)، اما در قرآن حقوق انساني زن و مرد با هم برابر است؛ زيرا قرآن كريم نه براي هدايت مرد، بلكه براي هدايت «انسان»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . علوم قرآني، ص 7.
نازل شده است.
بنابراين، وقتي هدف رسالت را تشريح ميكند و غرض از نزول وحي را بازگو مينمايد، ميفرمايد:
{شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِي اُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُديً لِلنَّاسِ} (بقره: 185)
ماه رمضان همان ماهي است كه در آن قرآن نازل شده است، كه مردم را هدايتگر باشد.
كلمه «ناس» صنف مخصوص، يا گروه خاصي را در نظر ندارد، بلكه شامل زن و مرد به طور يكسان است. قرآن كريم، گاه تعبير به «ناس» وگاه تعبير به «انسان» ميكند و ميفرمايد: «ما براي انسان، قرآن فرستاديم». {الرَّحْمنُ * عَلَّمَ الْقُرْآنَ * خَلَقَ الإِنْسانَ * عَلَّمَهُ الْبَيانَ}؛ «خداي رحمان، قرآن را ياد داد، انسان را آفريد، به او بيان آموخت» (الرحمن: 1ـ4).
در آيه دوم، سخن از تعليم قرآن، سپس سخن از خلقت انسان و پس از آن سخن از تعليم بيان است و اين در حالي است كه طبق نظم طبيعي اول بايد انسان خلق شود و پس از آن بيان ياد بگيرد و سپس قرآن را بفهمد. خداوند رحمان، معلم است و رحمتش نيز فراگير است. {وَ رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ}؛ «و رحمتم همه چيز را فرا گرفته است» (اعراف: 156).
بدين ترتيب، وقتي خداوند فرمود: «قرآن براي هدايت ناس است و رحمان درس قرآن ميگويد و شاگردانش انسانها هستند»، ديگر سخن از زن و مرد نيست، چه اينكه در تعبيراتي نظير: {فَمَنْ تَبِعَنِي
|
|
فَإِنَّهُ مِنِّي}؛ «هر كه مرا پيروي كند، از من است» (ابراهيم: 36)، سخن از زن و مرد نيست. اين نمونهاي بود مبني بر اين كه قرآن {هُديً لِلنَّاسِ} و برنامهاي براي تدريس انسانها است و مراد از «ناس»، صنف به خصوصي نيست.1
به تعبير علامه بزرگوار محمد حسين طباطبايي ( رحمه الله ) :
مشاهده و تجربه، اين معنا را ثابت كرده كه مرد و زن دو فرد، از يك نوع و از يك جوهراند، جوهري كه نامش انسان است، چون تمامي آثاري كه از انسانيت در صنف مرد مشاهده شده، در صنف زن نيز، مشاهده شده است (اگر در مرد فضائلي از قبيل سخاوت، شجاعت، علم، خويشتنداري و امثال آن ديده شده، در صنف زن نيز ديده شده است) آن هم بدون هيچگونه تفاوتي. به طور مسلم ظهور آثار نوع، دليل بر تحقق خود نوع است، پس صنف زن نيز، انسان است. بله اين دو صنف در بعضي از آثار مشتركه (نه آثار مختصه از قبيل حامله شدن و امثال آن)، از نظر شدت و ضعف اختلاف دارند، ولي صرف شدت و ضعف در بعضي از صفات انسانيت، باعث آن نميشود كه بگوئيم نوعيت در صنف ضعيف باطل شده و او ديگر انسان نيست و با اين بيان روشن ميشود كه رسيدن به هر درجه از كمال، كه براي يك صنف مقدور است، براي صنف ديگر نيز، ممكن است و يكي از مصاديق آن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . زن در آينه جلال و جمال، آيت الله جوادي آملي، ص 71
استكمالهاي معنوي، كمالاتي است كه از راه ايمان به خدا و اطاعت و تقرب به درگاه او حاصل ميشود، با اين بيان به طور كامل روشن ميشود كه در افاده اين بحث، بهترين و جامعترين و در عين حال كوتاهترين كلام همين عبارت: {اِنِّي لا اُضِيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنكُم مِن ذَكَرٍ اَو اُنثي بَعضُكُم مِن بَعض} (آل عمران: 195) است و اگر خواننده محترم اين كلام را با كلامي كه در تورات در اين باره وارد شده مقايسه كند، برايش روشن ميگردد كه قرآن كريم در چه سطحي است و تورات در چه افقي!
در سفر جامعه تورات آمده: «من و دلم بسيار گشتيم [من با كمال توجه بسيار گشتم] تا بدانم از نظر حكمت و عقل جرثومه شر، يعني جهالت و حماقت و جنون چيست و كجاست؟».
ديدم از مرگ بدتر و تلختر زن است كه خودش دام و قلبش طناب دام است و دستهايش قيد و زنجير است تا آنجا كه ميگويد من در ميان هزار نفر مرد، يك انسان پيدا ميكنم، اما ميان هزار نفر زن، يك انسان پيدا نميكنم.
بيشتر امتهاي قديم نيز، معتقد بودند كه عبادت و عمل صالح زن در درگاه خداي تعالي پذيرفته نيست، در يونان قديم، زن را پليد و دستپرورده شيطان ميدانستند، و روميان و بعضي از يونانيان معتقد بودند كه زن داراي نفس مجرد انساني نيست و مرد داراي آن هست و حتي در سال 586 ميلادي در فرانسه، كنگرهاي تشكيل شد تا در مورد زن و اينكه آيا زن انسان است يا خير، بحث كنند! بعد
|
|
از بگو مگوها و جر و بحثهاي بسيار، به اين نتيجه رسيدند كه بله زن نيز، انسان است، اما نه چون مرد انساني مستقل، بلكه انساني است مخصوص خدمت كردن بر مردان و نيز، در انگلستان تا حدود صد سال قبل، زن جزء مجتمع انساني شمرده نميشد و خواننده عزيز اگر در اين باب به كتابهايي كه درباره آراء و عقايد و آداب ملتها نوشته شده مراجعه كند، به عقايدي عجيب برميخورد.1
برخي مشابه نبودن حقوق زن و مرد را در اسلام دستاويزي قرار دادهاند تا بگويند كه در اسلام، زن در اجتماع هيچكاره و فقط براي خانه و زاد و ولد خلق شده است. در صورتي كه به هيچ وجه اين طور نيست. وقتي كه ما به متن اسلام مراجعه ميكنيم، ميبينيم نتيجه آنچه كه اسلام در مورد زن ميخواهد، شخصيت و گرانبها بودن است. در پرتو همين شخصيت و گرانبهايي، عفاف در جامعه مستقر ميشود، روانها سالم باقي ميمانند، كانونهاي خانوادگي در جامعه سالم ميمانند و «رشيد» از كار درميآيد. گرانبها بودن زن، به اين است كه بين او و مرد، در حدودي كه اسلام مشخص كرده است، حريمي وجود داشته باشد.
به عبارت ديگر، اسلام اجازه نميدهد كه جز كانون خانوادگي، يعني صحنه اجتماع، صحنه بهرهبرداري و التذاذ جنسي مرد از زن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . ترجمه الميزان، ج 4، ص 140.
باشد، چه به صورت نگاه كردن به بدن و اندام او، چه به صورت لمس كردن بدنش، و چه به صورت استشمام عطر زنانهاش و يا حتي شنيدن صداي پايش كه اگر به اصطلاح به صورت مهيج باشد. ولي اگر بگوييم در مورد علم، اختيار، اراده، ايمان و عبادت، هنر و خلاقيت چطور؟ ميگويد بسيار خوب، همچون مرد. چيزهايي را شارع حرام كرده كه به زن مربوط است و آنچه را كه حرام نكرده، بر هيچ كدام آنها حرام نكرده است. اسلام براي زن شخصيت ميخواهد نه ابتذال.1
با مراجعه به متن تحقيق، زناني را در جامعه اسلامي ميبينيم كه جهت ترويج دين، دوشادوش مردان فعاليت ميكنند و در اين راه حتي از حضور در جنگها نيز خودداري نميكنند و در حد توان به مردان ياري ميرسانند.
زنان خير و زنان شر
در هر صنفي، خوب و بد وجود دارد. اگر قرآن كريم، از محمد، موسي، عيسي، نوح و ابراهيم ( عليهم السلام ) سخن ميگويد، در كنار آنها از نمرود، فرعون و ابولهب نيز نام ميبرد، همينطور در مورد زنان اگر از آسيه، هاجر و مريم ( عليهم السلام ) سخن ميگويد، به همسر ابولهب و همسر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . مجموعه آثار، استاد مطهري، ج 17، ص 400.
لوط نيز اشارههايي ميكنند. در اصل خير و شر، تعريفكننده يكديگراند و اضداد به هم شناخته ميشوند.
گاهي اوقات، از متن و نص صريح قرآن ميتوان دريافت كه آيه مورد نظر، چرا و در مورد چه كسي نازل شده است؛ به عنوان نمونه، آيههايي كه در مورد حضرت مريم(سلام الله عليها) نازل شده است، چون نام ايشان به صراحت در متن آيه قيد شده، درمييابيم كه آيه در شأن حضرت مريم(سلام الله عليها) است. اما گاهي، نامي از كسي كه آيه در مورد او نازل شده، نيامده است، مثلاً در آيه اول سوره مجادله، صحبت از زني است كه از دست شوهر خود به خدا شكايت ميبرد، كه در اين مواقع بايد با مراجعه به كتب معتبر شيعه و سني كه در آن اسباب نزول قيد شده است، به شأن نزول آيهها و اينكه در مورد چه كسي نازل شدهاند، پي برد.
برخي از زناني كه در اين تحقيق از آنها نام بردهايم، شايد به اندازه حضرت فاطمه، مريم و آسيه ( عليهم السلام ) معروف نباشند. از اين رو، سعي شده تا در اين جستار به زندگي اين زنان نيز توجه شود.
روش تحقيق
متن اين تحقيق، بر اساس يك سري از كتب به زبان عربي و با عنوان «نساء في القرآن الكريم» گردآوري «فؤاد حمدو الدقس»، ترجمه و نگاشته شده است. در موارد اختلاف منابع شيعه و سني، سعي شده
|
|
بر منابع شيعه تكيه شود. در ضمن، از منابع ديگري نيز، جهت اين تحقيق استفاده شده كه در پايان به آنها اشاره شده است.
روش تحقيق بدين صورت است كه در ابتدا، متن آيه و سپس ترجمه روان آيه بر اساس ترجمه «آيت الله مكارم شيرازي» ذكر شده است. در ادامه، درباره آيه مورد نظر و اينكه در مورد چه كسي است، مطالبي بيان گرديده. سپس تحت عنوان «اين زن كيست؟» شجرهنامه وي تا چندين پشت از طرف پدر و مادر آمده، آنگاه وارد اصل داستان شده و آن را شرح دادهايم.
|
|
آسيه، همسر فرعون
{وَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ} (تحريم:11)
و خداوند براي مؤمنان به همسر فرعون مثل زده است، در آن هنگام كه گفت: پروردگارا! خانهاي براي من نزد خودت در بهشت بساز و مرا از فرعون و كار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهايي بخش.
شأن نزول آيه
اين آيه درباره آسيه، زن فرعون نازل گرديد. فرعون اين زن را به دليل پرهيزگاري و ايمان به موسي و خداي موسي، شكنجه كرد و سرانجام او را به شهادت رسانيد. مرتبه و شأن اين زن نزد خداوند به حدي بالاست كه او جزء چهار زن برتر عالم قرار دارد.
|
|
آسيه كيست؟
آسيه دختر مزاحم بن عبيد بن الريّان بن الوليد است. الريّان بن الوليد در زمان حضرت يوسف ( عليه السلام ) پادشاه مصر بود. آسيه در زمان موسي ( عليه السلام ) همسر فرعون بود.1
تولد موسي ( عليه السلام )
فرعون در خواب ديد كه آتش، «بيت المقدس» و اطراف «مصر» و «قبط» را در برگرفت، ولي بنياسراييل را نسوزاند. وقتي از خواب بيدار شد، معبران و ساحران و ستارهشناسان را جمع كرد و از آنها، تعبير خوابش را پرسيد. آنها گفتند: «كودكي متولد خواهد شد كه اسباب هلاكت مصريان به دست اوست». از اين رو، فرعون دستور داد كه پس از اين، هر كودك پسري كه متولد ميشود را بكشند و دختران را نگه دارند.
«ما مي خواستيم بر مستضعفان زمين منت نهيم و آنان را پيشوايان و وارثان روي زمين قرار دهيم و حكومتشان را در زمين پابرجا سازيم و به فرعون و هامان و لشكريانش آنچه را از آنها [بنياسراييل] بيم داشتند، نشان دهيم».(2)
زنان قابله و مرداني را هم مأمور كرد تا هر زني كه ميخواهد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . نساء في القرآن الكريم (آسيه)، فؤاد حمدوالدقس.
2 . قصص: 5 ـ 6.