بخش 3
بخش اوّل : تاریخ حرم ائمّه بقیع ( علیهم السلام ) مرحله نخست از تاریخ حرم ائمّه بقیع ( علیهم السلام ) معنای لغوی بقیع چگونگی ایجاد مدفن در بقیع فضیلت بقیع حرم شریف ائمه بقیع ( علیهم السلام ) اجمالی از تاریخ حرم ائمه بقیع 1 ـ مقبره های خانوادگی در بقیع 2 ـ بقیع در پشت خانه های مدینه خانه عقیل یا آرامگاه خانوادگی قبر عموی پیامبر ( صلّی الله علیه وآله ) قبر امام مجتبی ( علیه السلام ) قبور سه تن از ائمه اهل بیت در کنار قبر امام مجتبی ( علیه السلام ) چرا در داخل خانه ؟ ! جایگاه دعای رسول خدا ( صلّی الله علیه وآله ) استحباب و استجابت دعا در این جایگاه پاسخ سمهودی و توجیه او ! بررسی و تحلیل اصل موضوع اخبار غیبی و پیشگویی های رسول خدا ( صلّی الله علیه وآله ) دو نمونه از اخبار غیبی رسول خدا ( صلّی الله علیه وآله ) جنگ و خون ریزی در احجار زیت جنگ خونبار در بیابان فخ
55 |
بخش اوّل :
تاريخ حرم ائمّه بقيع
57 |
مرحله نخست از تاريخ حرم ائمّه بقيع ( عليهم السلام )
« بقيع الغرقد » مقدس ترين و با فضيلت ترين امكنه و بقاع پس از مدفن رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در مدينه منوّره است .
بقيع اوّلين مدفن و مزاري است كه به دستور رسول اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) و به وسيله مسلمانان صدر اسلام به وجود آمده است .
بقيع جايگاه حرم مطهّر چهار امام معصوم از ائمه هدي و مدفن همسران و فرزندان و اقوام و عشيره پيامبر اسلام و جمع كثيري از صحابه ( 1 ) و ياران آن حضرت و تعداد بي شماري از شهدا و علما و تاريخ سازان در طول تاريخ است و لذا از ديدگاه معنوي داراي جايگاهي والا و از نظر تاريخي از ارزش فوق العاده بر خوردار است .
معناي لغوي بقيع
اين مدفن مقدّس و تاريخي در اصل « بقيع الغرقد » و « بقيع » ناميده مي شد و در قرن هاي اخير گاهي « جنّة البقيع » نيز گفته مي شود .
ابن اثير مي گويد : « البقيع المكان المتّسع من الأرض ولا يسمّي بقيعاً إلاّ وفيه شجر أو أصولها » ؛ در لغت بقيع به محلّ وسيعي كه داراي درخت و يا ريشه درخت باشد گفته مي شود او مي افزايد : چون بقيع قبلا داراي درخت « غرقد » و ريشه هاي آن بود پس از قطع
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سمهودي از امام مالك نقل مي كند كه تعداد ده هزار نفر از صحابه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در مدينه از دنيا رفته اند و طبيعي است كه همه يا اكثر آنان در بقيع به خاك سپرده شده اند .
58 |
اين اشجار نيز با همان اسم معروف گرديد . ( 1 )
ياقوت حموي هم مشابه همين معني را آورده سپس مي گويد : و « غرقد » درختي است وحشي و خاردار و داراي ميوه مخصوص . ( 2 )
چگونگي ايجاد مدفن در بقيع
در بقيع از انصار اوّلين كسي كه دفن شده است اسعد بن زراره ( 3 ) و از مهاجرين عثمان بن مظعون است . سمهودي مي گويد : به هنگام مرگ عثمان بن مظعون رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : « ادفنوا عثمان بن مظعون في البقيع يكون لنا سلفاً فنِعْمَ السّلف سلفنا عثمان » ؛ ( 4 ) « عثمان ابن مظعون را در بقيع دفن كنيد تا شاخص و يادگاري از گذشتگان ما باشد و چه شاخص نيكي است عثمان . »
سمهودي مي افزايد و پس از فوت ابراهيم فرزند رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) كه در محلّه بني مازن و خارج از مدينه واقع شد . صحابه عرض كردند « أينَ نَدفَنه ؟ ! » . رسول خدا فرمود : « الحقوه بسلفنا الصالح عثمان بن مظعون » او را به سلف صالح ما عثمان لاحق كنيد و در كنار او به خاك بسپارند . او مي گويد پس از دفن شدن ابراهيم در بقيع مردم مدينه علاقمند شدند پيكر اقوام و عشيره خود را در آنجا دفن كنند و هر يك از قبايل مدينه درختان و ريشه هاي بخشي از بقيع را قطع و زمين آن را براي همين منظور آماده نمودند و تدريجاً دو مدفن قديمي مدينه به نام « بني سلمه » و « بني حرام » متروك گرديد . ( 5 )
گفتني است با توجّه به اينكه وفات عثمان بن مظعون در سال دوّم و وفات ابراهيم در اوائل سال دهم هجرت و به فاصله هشت سال به وقوع پيوسته است و مسلماً در اين مدّت علاوه بر عثمان بن مظعون افراد ديگر نيز دفن شده اند لابد منظور سمهودي اين
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . نهايه ؛ واژه بقيع .
2 . معجم البلدان ، واژه بقيع .
3 . ابن شبّه ، تاريخ ، 1/96
4 . ابن شبّه ، همان ، استيعاب ، 3/85 ؛ اسد الغابه ، 3/387
5 . در تاريخ وفات عثمان بن مظعون و ابراهيم به اسد الغابه شرح حال آنان مراجعه شود .
59 |
است كه با دفن شدن جناب ابراهيم در بقيع و دستور و عملكرد رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ، مسلمانان مدينه از اين تاريخ به تأسي از آن حضرت توجّه بيشتري به بقيع پيدا نموده و آنجا را مدفن عمومي خود قرار دادند .
فضيلت بقيع
در فضيلت بقيع حديث هاي متعدّدي از رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) نقل گرديده است . از جمله در حديثي چنين فرمود : « يحشر من البقيع سبعون ألفاً علي صورة القمر ليلة البدر » ( 1 ) از بقيع هفتاد هزار نفر محشور خواهند شد كه صورت آنان مانند ماه چهارده شبه خواهد درخشيد .
و در حديث ديگر چنين فرمود : « يحشر من هذه المقبرة سبعون ألفاً يدخلون الجنّة بغيرحساب وكأنّ وجوههم القمرليلية البدر » ؛ ( 2 ) « از بقيع هفتاد هزار نفر كه صورتشان مانند ماه چهارده شبه است محشور خواهند شد و بدون حساب وارد بهشت خواهند گرديد . »
درباره حضور شبانه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در بقيع و دعا و طلب مغفرت آن حضرت نسبت به اهل بقيع كه گاهي روز و گاهي شب هنگام انجام مي گرفت در حديث و تاريخ مطالب فراوان نقل شده است .
در حديثي چنين آمده است كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در بقيع حضور مي يافت و اهل قبور را بدين گونه مورد خطاب قرار مي داد . « السَّلامُ عَلَيكُم يا أَهلَ الْقُبُور يَغفِرُ اللهُ لَكُم وأنتم لَنا سلف ونحن بالأثر » ؛ ( 3 ) « درود بر شما خدا ما و شما را بيامرزد . شما پيش آهنگان ما بوديد و ما هم در پي شما خواهيم آمد . »
در حديث ديگر آمده است كه مي فرمود : « السلام عليكم قومٌ مؤجلون أتانا وأتاكم ما توعدون . اللّهم اغفر لأهل البقيع الغرقد » ؛ ( 4 ) « درود بر شما اي كساني كه اجل شما و آنچه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ابن شبه ، تاريخ ، 1/96
2 . همان ، 91 ؛ وفاء الوفا ، 3/883
3 . ترمذي ، سنن ، 2/258 ، حديث شماره 1059
4 . سمهودي ، وفاء الوفا ، 3/885
60 |
به ما و شما وعده داده اند فرا رسيد . خدايا اهل بقيع غرقد را بيامرز . »
« إنّي اُمِرتُ أن أدعو لهم » .
از عايشه نقل شده است كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) شب هنگام و آنگاه كه همه چشمها به خواب مي رفت به آرامي رختخواب را ترك نموده و از منزل خارج مي شد . خود من و گاهي « بريره » خدمتكارم به دستور من او را تعقيب مي كرديم و مي ديديم كه به بقيع مي آمد و در آنجا توقّف طولاني مي نمود و مكرّر دست ها را به سوي آسمان برمي داشت و به دعا و استغفار بر اهل بقيع مشغول مي گرديد . يكبار پس از مراجعت رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) از علّت اين عمل استفسار نمودم ؛ در پاسخ من فرمود : « إنّي أُمرت أن أدعو لهم » ؛ « من از طرف خدا مأموريت دارم كه بر اهل بقيع استغفار كنم . » عايشه مي گويد : عرض كردم اگر من به بقيع رفتم چه بگويم وبر آنان چگونه درودبفرستم . فرمودبگو : « السلام علي أهل الديار من المؤمنين والمسلمين ويرحمهم الله المستقدمين منّا والمستأخرين وإنّا إن شاء الله للاحقون » . ( 1 )
حرم شريف ائمه بقيع ( عليهم السلام )
حرم مطهر ائمه بقيع كه در كتب تاريخ بعنوان « مشهد » و « حرم » اهل بيت معروف گرديده ، در سمت غربي و منتهي اليه بقيع واقع شده است كه در اين حرم مطهر قبر چهارتن از ائمه اهل بيت ؛ امام مجتبي ، امام سجاد ، امام باقر و امام صادق ( عليهم السلام ) در كنار هم و بفاصله 3ـ2 متري اين قبرها ، قبر عباس عموي گرامي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) قرار گرفته و در كنار آن نيز قبر ديگري است متعلق به فاطمه بنت اسد كه قبل از ويراني ساختمان اين حرم مطهر ، همه اين قبور ششگانه در زير يك گنبد و بجز قبر فاطمه داراي ضريح و صندوق زيبا بودند .
درصدد آنيم كه در اينجا سه موضوع را بصورت مستقل و جداگانه مورد بررسي قرار دهيم :
1 ـ تاريخ حرم ائمه بقيع .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ابن شبّه ، تاريخ ، ج1 ، ص89 ، 90 و95
61 |
2 ـ تاريخ ضريح هاي ائمه بقيع .
3 ـ قبر فاطمه بنت اسد يا فاطمه دختر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله )
اجمالي از تاريخ حرم ائمه بقيع
گرچه پس از گذشت قريب به يك قرن از تخريب حرم مطهر ائمه بقيع و از بين رفتن تمام آثار اين بناي باشكوه و معنوي نمي توان همانند ساير ابنيه تاريخي و مذهبي ، از آثار آن به عظمت و قدمتش پي برد و تاريخ ساختمان آن را بدست آورد ، ولي آنچه از منابع مختلف بدست مي آيد ، تا حدّي مي تواند ما را با تاريخ و چگونگي بناي اين حرم شريف آشنا سازد و بيانگر وضع اين بناي فخيم و پرشكوه معنوي در طول تاريخ گردد .
اجمال تاريخ اين حرم مقدس اين است كه قبور ائمه بقيع ( عليهم السلام ) مانند ساير قبرها در محوطه مكشوف وبدون ديوار وسقف نبوده ؛ بلكه قبور مطهر آنان مانند تربت پاك رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و حضرت رضا ( عليه السلام ) از آغاز دفن اجساد مبارك و پيكر مطهرشان در داخل خانه اي كه متعلق به عقيل بوده ، قرار داشته است و به مرور زمان اين خانه به ساختمان مناسب تبديل گرديده ، سپس در محل همان ساختمان بزرگترين و مرتفع ترين گنبد و بارگاه بنا شده است و در قرون متمادي داراي خادم و دربان و داراي ظريفترين و گرانبهاترين ضريح و صندوق با زيباترين روپوش و داراي فرش و قنديل بوده است و بالاخره در هشتم شوال سال 1344هـ . ق . به وسيله وهابيان منهدم گرديده است .
و براي توضيح اين حقيقت تاريخي ، توجه به دو مطلب را لازم مي دانيم :
1 ـ مقبره هاي خانوادگي در بقيع
از مجموع گفتار مورخان چنين برداشت مي شود مردم مدينه كه قبلا اجساد درگذشتگان خود را در نقاط مختلف و در دو گورستان عمومي به نام گورستان « بني حرام » و « بني سالم » ( 1 ) و گاهي در داخل منازل خود دفن مي كردند ، با رسميت يافتن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سمهودي متوفاي 911هـ در وفاء الوفا ، ج3 ، ص888 مي گويد : اين دو گورستان با مرور زمان متروك و آثار آنها از بين رفته و ليكن سمت آنها در مدينه معلوم و مشخص است .
62 |
بقيع به مناسبت دفن جسد عثمان بن مظعون ( 1 ) و ابراهيم فرزند رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ( 2 ) به آنجا توجه نمودند و عده اي از صحابه و ياران رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) بتدريج خارها و ريشه درختهاي موجود در بقيع را قطع و آن بخش را بعنوان آرامگاه خصوصي ، به خانواده خود اختصاص دادند و بعضي از اقوام و عشيره رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در داخل بعضي از منازل متصل به بقيع دفن گرديدند .
با اينكه وضع بقيع با مرور چهارده قرن ، دگرگون شده و از قبور زيادي كه در اين آرامگاه تاريخي به افراد معروف از صحابه و شخصيتهاي اسلامي تعلق داشت ، بجز تعدادي محدود باقي نمانده است ولي در عين حال همين تعداد از قبور نيز مي تواند مؤيد گفتار اين مورخان و بيانگر نظم و ترتيب موجود در آن دوران باشد ؛ زيرا گذشته از اينكه قبور همه اقوام رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در قسمت غربي بقيع واقع شده است ، هر گروه از آنان نيز به تناسب ارتباطشان با همديگر و انتسابشان به رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در يك نقطه معين و جايگاه مخصوص و در كنار هم دفن شده اند ؛ مثلا قبور ائمه چهارگانه با قبر عباس و فاطمه بنت اسد در يك نقطه و در كنار هم و همه يا عدّه اي از همسران رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ( 3 ) در يك نقطه معين و در كنار هم و رقيه و ام كلثوم دختران پيامبر در كنار هم كه مجموع اين بخش به نام « مقابر بني هاشم » معروف گرديده است ؛ همانگونه كه ساير بخشهاي مختلف بقيع نيز به نامهاي خاصي ناميده شده ؛ مانند « روحاء » و « زوراء » . ( 4 )
2 ـ بقيع در پشت خانه هاي مدينه
مطلب دومي كه در اين بحث حائز اهميت است اين است كه طبق دلائل موجود تاريخي پس از هجرت رسول خدا خانه ها و منازل مدينه تا بقيع امتداد داشته و بقيع پيش
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . وفات وي در دو سال و نيم از هجرت گذشته ، واقع شده است .
2 . وفات وي در ذي حجه سال هشتم هجري واقع شده است .
3 . بجز خديجه كه در مكه و ميمونه كه در سرف دفن شده اند .
4 . « روحاء » ؛ جايگاه انبساط و راحتي و زوراء ؛ محل توجه و زيارت را گويند . روحاء بخش مياني بقيع و محلي است كه قبر عثمان بن مظعون و ابراهيم فرزند رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در آن قرار گرفته و اين تسميه و تفأل از رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) بوده كه به هنگام دفن عثمان بن مظعون فرمود : « هذه الروحاء » . تاريخ المدينه ، ج1 ، ص100
63 |
از آنكه بصورت آرامگاه عمومي درآيد و همانگونه كه در معرفي آن گفته شده است : « شَرْقيّها نَخْلُ وَغَرْبيّها بُيُوت » ( 1 ) از طرف غرب در پشت منازل مدينه قرار داشت و كوچه هاي متعددي اين منازل را به همديگر وصل مي نمود و به محل بقيع منتهي مي گرديد كه بعضي از اين منازل بتدريج براي دفن افراد متشخص مورد استفاده قرار گرفته ( 2 ) و بعضي از آنها هم تخريب و به بقيع منضم گرديده است . ( 3 )
گرچه در صفحات آينده شاهد دلائل و قرائن متعددي در اين زمينه خواهيم بود ولي به نظر مي رسد كه نقل چند دليل و شاهد تاريخي در اينجا ضروري است :
1 ـ در كتب تاريخ و مدينه شناسي ، در معرفي « روحاء » كه به بخشي از بقيع اطلاق مي گرديد ؛ چنين گفته شده است :
« الرّوحاءْ اَلْمَقْبَرة اَلّتي وَسَطَ اَلْبَقيعِ يُحيطُ بِها طُرُقُ مُطْرَقة » ( 4 )
« روحاء مقبره اي عمومي در بخش مياني بقيع مي باشد كه كوچه هاي راههاي متعددي آنجا را احاطه نموده است . »
2 ـ و در بعضي از اين منابع چنين معرفي شده است :
« اَلرّوحاء كُلُ ما حاذَتْ اَلطريقَ مِنْ دارِ مُحَمَدبْنِ زَيْد اِلي زاويَة دارِ عقيل اليَمانِيّة الشّرقِية » . ( 5 )
« روحاء » آن بخش از بقيع است كه در محاذي ( كوچه اي ) كه از خانه محمد ابن زيد به زاويه شرقي خانه عقيل منتهي مي گردد قرار گرفته است . »
3 ـ گرچه مورّخان و مدينه شناسان اهل سنت بيش از علماي شيعه ، در محل دفن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . اخبارالمدينه ج 1 ، ص152 . ـ وفاء الوفا ، ج 3 ، ص889 ـ عمدة الأخبار في مدينة المختار ، ص151
2 . در صفحات آينده اين مطلب روشن خواهد شد .
3 . ابن نجار مي گويد : عمربن عبدالعزيز خانه اي را كه متعلق به زيدبن علي و خواهرش خديجه بود ، به مبلغ هزار و پانصد دينار خريداري و تخريب نمود و جزو بقيع قرار داد و مقبره خصوصي خاندان عمربن خطاب گرديد . اخبار المدينه ، ص156
4 . تاريخ المدينه ، ابن شبه ، ج 1 ، ص101
5 . تاريخ المدينه ، ج 1 ، ص101 ـ عمدة الأخبار في مدينة المختار ، ص 52
64 |
حضرت فاطمه ( عليها السلام ) اختلاف نظر دارند و ليكن همان نظرات مختلف نيز مؤيد اين واقعيت تاريخي و گوياي وجود خانه ها و كوچه هاي متعدد در سمت غربي بقيع مي باشد .
زيرا گاهي مي گويند : « قَبرُ فاطِمَةَ بِنْتُ رَسول ِالله زاويَة دارِ عَقيل اَليَمانِيّة اَلشارِعَةِ في البَقيع » . ( 1 )
و گاهي مي گويند : « اِنَّ قَبْرَ فاطِمَةَ وِجاهَ زُقاقَ نُبَيه وَاِنَّهُ اِلي دار عَقيل اَقْرَبُ » . ( 2 )
و در مورد ديگر مي گويند : « اِنّ قَبْرَ فاطِمَةَ حِذْوَ زاويَةِ دارِ عَقيل مِمّا يَلي دار نُبَيهْ » . ( 3 )
و همچنين گفته شده است : « اِنَّ قَبْرَ فاطِمَةَ مَخرَجَ الذُقاقِ اَلّذي بَيْنَ دارِ عَقيل وَدارِ أبي نُبيْه » . ( 4 )
اين تعبيرات مختلف و جملات صريح بيانگر وجود منازل و كوچه هاي متعدد در كنار بقيع مي باشد ؛ كوچه هايي كه خانه محمد بن زيد را به زاويه خانه عقيل متصل مي ساخت و كوچه اي كه در ميان خانه عقيل و نبيه قرار داشت و كوچه هايي كه به محل بقيع منتهي مي گرديد .
و خانه ها و منازلي كه متعلق به محمد بن زيد و عقيل بن ابي طالب و خانه ديگري متعلق به نبيه و ابن نبيه بوده و طبعاً منازلي متعلق به اشخاص ديگر كه نيازي به معرفي آنها نبوده است .
خانه عقيل يا آرامگاه خانوادگي
بيان يك نكته تاريخي :
يكي از حوادث تاريخي كه كمتر مورد توجه قرار گرفته اين است كه جناب عقيل هم مانند پدر ارجمندش ابوطالب به انگيزه هاي مختلف از سوي مخالفينش مورد نكوهش قرار گرفته و شخصيت وي از جهات متعدد تحريف گرديده است كه يكي از
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تاريخ المدينه ، ج 1 ، ص105 ـ وفاء الوفا ، ج 3 ، ص901
2 . همان ؛ وفاء الوفا ، ج 3 ، ص 901
3 . تاريخ المدينه ، ج 1 ، ص 101 ـ وفاء الوفا ، ج 3 ، ص 901
4 . تاريخ المدينه ، ج 1 ، ص 106 ـ وفاء الوفا ، ج 3 ، ص 901
65 |
اين موارد تحريف تاريخ مهاجرت وي به مدينه مي باشد كه براي تحقير و تضعيف موقيعت عقيل مهاجرت او در سالهاي پنجم ، ششم ، و حتّي در سال هشتم هجرت رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) عنوان گرديده است . در صورتي كه تاريخ صحيح بيانگر خلاف اين نظريه و مهاجرت عقيل را در سال دوّم و پس از جنگ بدر مي داند و دلائل و شواهد فراوان اين حقيقت را تأييد مي كند كه ما در اينجا به نقل يكي از اين شواهد تاريخي بسنده مي كنيم و آن حضور عقيل در مراسم ازدواج امير مؤمنان است .
آري بنا به نقل محدّث بزرگ « ابن مردويه » عقيل بن ابي طالب در مراسم ازدواج اميرمؤمنان ( عليه السلام ) كه در سال دوّم هجرت به وقوع پيوسته حضور فعّال داشته و در برپايي اين مراسم وساطت نموده و به هنگام انتقال حضرت زهرا ( عليها السلام ) به حجله عروسي در كنار رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) جزو مشايعت كنندگان بوده است . پس از گذشت چند روز از عقد ازدواج اميرمؤمنان ( عليه السلام ) با حضرت زهرا عقيل به اميرمؤمنان عرض نموده برادر از اينكه افتخار دامادي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) را به خود اختصاص داده اي ما بني هاشم مسرور و خوشحاليم و اين خوشحالي آنگاه كامل خواهد گرديد كه شاهد مراسم عروسي شما هم باشيم . برادر ! چرا از رسول خدا درخواست نمي كني اجازه دهد كه همسرت را به خانه ات منتقل كني ؟ ! اميرمؤمنان ( عليه السلام ) فرمود : الحياء يمنعني ؛ من از اظهار اين مطلب به رسول خدا شرم دارم و لذا هر دو به نزد ام ايمن رفتند و موضوع را با او در ميان گذاشتند و او هم پيام آنها را به رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) رسانيد و مراسم اجرا گرديد .
باز در مراسم عروسي حضرت زهرا ( عليها السلام ) چنين آمده است . رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ، دخترش فاطمه را به مركب مخصوص خودش « شهباء » سوار نموده و به سلمان دستور داد افسار آن را به دست بگيرد . و خود آن حضرت با عدّه اي در پشت سر حركت مي نموده از آنهاست حمزه و عقيل ( و معه حمزه و عقيل ) . ( 1 )
بنابراين عقيل بن ابي طالب از سال دوّم هجرت رسول خدا به مدينه مهاجرت نموده و رسول خدا كه زمين هايي را در مدينه و در فاصله بقيع و مسجد تقطيع و براي احداث خانه در اختيار مهاجران قرار مي داد عقيل نيز از اين طريق در اين منطقه صاحب خانه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . اعيان الشيعه ، شرح حال اميرمؤمنان و حضرت زهرا ( عليهما السلام ) .
66 |
گرديده است .
ولي جالب توجه است كه در ميان اين خانه ها تنها خانه عقيل بن ابي طالب است كه داراي اهميت و خصوصيت ممتاز مي باشد و بطوري كه در صفحات آينده خواهيم ديد اين خانه است كه مورد توجه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و افراد سر شناس پس از آن حضرت بوده و نيز همانگونه كه در تعبيرات قبلي ملاحظه فرموديد معرفي منازل ديگر در جهت معرفي خانه عقيل و در حول محور آن مي باشد .
اين اهميت و خصوصيت از اينجا بوجود آمده است كه اين خانه گرچه از نظر ساختماني يك خانه مسكوني و منتسب به عقيل بن ابي طالب بوده ، اما در عين حال به آرامگاه خصوصي و خانوادگي اقوام و فرزندان رسول خدا مبدل گرديده است و اولين كسي كه در داخل آن دفن شده است ، فاطمه بنت اسد ( 1 ) و پس از آن عباس عموي پيامبر است و پس از آنها پيكر پاك و مطهر چهارتن از ائمه هدي ( عليهم السلام ) و فرزندان رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در اين بيت بخاك سپرده شده است و اين موضوع از مسلمات تاريخ است و ديده نشده كه مورّخ و مدينه شناسي در اصل اين مطلب شك و ترديد و يا نظر مخالفي داشته باشد ، مگر در مورد قبر متعلق به فاطمه كه آيا منظور از وي فاطمه بنت اسد است و يا فاطمه دختر گرامي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) كه در صفحات آينده مورد بررسي قرار خواهد گرفت .
اينك بر مي گرديم به نمونه هايي از متن تاريخ و نص گفتار چند تن از مورخان :
قبر عموي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و فاطمه بنت اسد در داخل خانه عقيل
1 ـ ابن شبه متوفاي 262 قديمي ترين مورخ و مدينه شناس مي گويد : « دُفِنَ الْعَبّاسُ ابنُ عَبْدِالْمُطَلّب ( 2 ) عند قَبْرِ فاطمة بِنْتْ اَسَدِبْنِ هاشِمْ في اَوّلِ مَقابِر بَني هاشِم اَلّتي في
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . وفات فاطمه بنت اسد در سال چهارم و بنا به قولي در سال ششم هجرت واقع شده است .
2 . وفات عباس عموي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در ماه رجب و يا در ماه رمضان در سال سي و دو واقع شده است . مرحوم شهيد ثاني در دروس به استحباب زيارت او تصريح نموده و در زيارت رسول خدا از دور آمده است : « السلام علي عمّك سيّد الشهداء ، السلام علي عمّك العباس بن عبدالمطلب » . محدّث قمي ، تحفة الأحباب ، 241
67 |
دارِ عَقيل » ؛ ( 1 ) « عباس بن عبدالمطلب در اول مقابر بني هاشم و در داخل خانه عقيل در كنار قبر فاطمه بنت اسد دفن شده است . »
2ـ3ـ اين جمله صريح را مورخ و مدينه شناس معروف سمهودي ( 2 ) و مدينه شناس سوم احمدبن عبدالحميد عباسي ( 3 ) نيز در كتاب خود نقل نموده اند .
قبر امام مجتبي ( عليه السلام ) در خانه عقيل
مورخ اخير « عباسي » پس از تصريح به اينكه قبر فاطمه و عباس در داخل خانه عقيل قرار گرفته است ، مي گويد : مؤيد اين حقيقت تاريخي ، مطلبي است كه ابن حِبّان آورده است و آن اين كه پس از اقامه نماز به جنازه حسن بن علي ( عليهما السلام ) بدن او در بقيع و دركنار جده اش فاطمه بنت اسد دفن گرديد . ( 4 )
و باز در « تاريخ المدينه » و منابع ديگر ، آمده است كه حسن بن علي ( عليهما السلام ) به برادرش وصيت نمود بدن او را در كنار قبر جدش رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به خاك سپارد ، سپس فرمود اگر بني اميه مخالفت كنند در كنار مادرم فاطمه دفن كنيد و طبق وصيت آن حضرت در مقبره بني هاشم و در كنار قبر فاطمه به خاك سپرده شد . ( فَدُفِنَ في الْمَقْبِرَةِ اِلي جَنْبِ فاطِمةِ ) ( 5 )
شيخ مفيد و طبرسي اين وصيت را چنين نقل نموده اند كه آن حضرت فرمود : « ثُمّ رُدّني اِلي جَدّتي فاطِمة بِنْت اَسَدْ فَادْ فِنّي هُناكَ » . ( 6 )
قبور سه تن از ائمه اهل بيت در كنار قبر امام مجتبي ( عليه السلام )
ابن نجار متوفاي 643 مي گويد : قبر عباس عموي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و قبر حسن بن علي ابن ابي طالب در زير يك قبه مرتفع و قديمي قرار گرفته اند . سپس مي گويد : « وَمَعَهُ في الْقَبْرِ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تاريخ المدينه ، ج 1 ، ص 127
2 . وفاء الوفا ، ج 3 ، ص 910
3 . عمدة الأخبار ، ص 153
4 . عمدة الأخبار ، ص 153
5 . تاريخ المدينه ، ج 1 ، ص 111
6 . ارشاد مفيد ، ص 192 ـ اعلام الوري ، ص 211
68 |
اِبْنُ اَخيه عَليّ بْنِ الْحُسينِ زَيْنُ الْعابِدينَ و اَبو جَعْفرْ مُحَمّدِ بِنْ علي الباقرِ وَاِبْنُهُ جَعْفَر اَلصّادقِ » . ( 1 )
و امام غزالي مي گويد : « وَيُسْتَحَبُّ اَنْ يَزُورَ قَبْرَ الحَسَن بْنِ عَليّ وَفِيهِ أيضاً قبر عليّ بْنِ الْحُسَينِ وَمُحَمّدُ بْنِ عَلِيّ وَجَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّد ـ رَضي الله عَنْهُم » . ( 2 )
مسعودي مورّخ معروف ( م 346 ) درباره امام سجاد ( عليه السلام ) مي گويد : « وَفي سَنَةِ خَمْسَ وَتِسْعينَ قُبِضَ عَليّ بْنُ الْحُسَين وَدُفِنَ في بَقيعِ الْغَرقَدِ مَعَ عَمّهِ الْحَسَن بْنِ عَليّ » . ( 3 )
و درباره وفات امام باقر ( عليه السلام ) مي گويد : « وَدُفِنَ بِالْبَقيعِ مَعَ أَبيهِ عَلِيّ بْنِ الْحُسَين » . ( 4 )
و در مورد وفات امام صادق ( عليه السلام ) مي گويد : « تُوفّي اَبو عَبْدُاللهِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمّد سَنَة ثَمان وَأَرْبَعينَ وَمِأَةْ وَدُفِنَ بِالْبَقيعِ مَعَ أَبيهِ وَجَدِّهِ » . ( 5 )
نتيجه : هدف از نقل اين چند نمونه تاريخي ، همانگونه كه اشاره گرديد ، بيان اين نكته است كه بدن فاطمه بنت اسد و عباس در محوطه باز و بدون ديوار و سقف دفن نشده اند ؛ بلكه از ابتدا در زير سقف و در داخل خانه اي متعلّق به عقيل بن ابي طالب به خاك سپرده شده اند و پس از اين دو بزرگوار ، پيكر پاك و مطهر ائمه چهارگانه اهل بيت ( عليهم السلام ) نيز در كنار آن دو قبر و در همان خانه و در زير همان سقف دفن گرديده اند .
چرا در داخل خانه ؟ !
در اين جا ممكن است اين سؤال مطرح شود كه با وجود بقيع ، چرا پيكر عده اي از اقوام و فرزندان رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در خارج از اين آرامگاه عمومي و در داخل خانه عقيل دفن گرديده است و اگر اولين جسدي كه در اين خانه دفن شده است ، متعلق به فاطمه بنت اسد باشد ، چگونه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) شخصاً بدن او را بجاي داخل بقيع ، در داخل منزل
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . اخبار مدينة الرسول ، ص 153
2 . احياء علوم الدين ، ج 1 ، ص 260
3 . مروج الذهب ، ج 3 ، ص 169
4 . همان ، ص 232
5 . همان ، ص 297
69 |
شخصي به خاك سپرده است ؟ !
پاسخ اين سؤال براي كساني كه با تاريخ مدينه آشنايي داشته باشند ، روشن است ؛ زيرا آن روز دفن شدن افراد متشخّص و مورد احترام ، به جاي گورستان عمومي ، در داخل منازل و توجه به آرامگاههاي خصوصي بيش از آنچه امروز در دنيا مرسوم است ، معمول ورايج بوده است . بعنوان مثال مي توان ازدفن شدن عبدالله پدرگرامي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در خانه نابغه ( 1 ) و رافع بن مالك ( 2 ) در خانه آل نوفل كه پس از شهادت وي در احد و انتقال جنازه اش به مدينه انجام گرفت و از سعدبن مالك ( 3 ) انصاري كه در كنار خانه « بني قارط » دفن گرديده است ياد نمود ، و همچنين دفن شدن خليفه اوّل و دوّم در داخل بيت رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و پيشنهاد امام مجتبي ( عليه السلام ) در اين راستا از همين نمونه ها است .
واساساً دفن شدن رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و حضرت زهرا ( عليها السلام ) در داخل بيت و حجره خويش از نظر اجتماعي نه تنها يك مسأله تازه و بي سابقه نبوده ، بلكه نسبت به شخصيت آن دو بزرگوار ، يك عمل عادي و طبيعي به حساب مي آمد .
آنچه در مورد رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) تازگي داشت ، گفتار امير مؤمنان ( عليه السلام ) بود كه : « اِنَّ اللهَ لَمْ يقبض نَبيّاً في مكان اِلاّ و ارتضاه لرمسه واِنّي دافنه في حجرته التي قبض فيها » . ( 4 ) كه صحبت از دفن شدن در محل قبض روح رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) بود ، نه در داخل بيت و حجره بودن . و در مورد حضرت زهرا ، موضوع حساس ، دفن شدن آن حضرت طبق وصيتش
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . در محل دفن عبدالله در آينده بحث مستقل خواهيم داشت .
2 . رافع بن مالك انصاري از شخصيتهاي بارز و از صحابه و ياران با وفاي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) مي باشد او براي بيعت با رسول خدا به مكه مسافرت نموده و در بيعت عقبه اول و دوم حاضر گرديد و پس از فراگرفتن چند سوره از قرآن ، به مدينه مراجعت و به دعوت اقوام و عشيره اش به اسلام مشغول شد و در دو جنگ مهم بدر و احد حضور داشت كه در جنگ احد به شهادت رسيد و جنازه اش به مدينه حمل و در خانه آل نوفل به خاك سپرده شد . ـ اسدالغابه ، ج 2 ، ص 158 ـ اصابه ، ج 1 ، ص 499 ـ وفاءالوفا ، ج 3 ، ص 941
3 . سعدبن مالك ساعدي ( پدر سهل ساعدي ) از صحابه و از انصار است . وي كه براي شركت در جنگ بدر آماده مي گرديد مريض شد و از دنيا رفت . جنازه اش را در كنار خانه بني قارط به خاك سپردند . رسول خدا او را عملا از شركت كنندگان در جنگ محسوب نمود و سهم وي را از غنائم جنگي به فرزندانش تحويل داد . اسدالغابه ، ج 2 ، ص 289 ـ اصابه ، ج 2 ، ص 34 ـ استيعاب ، ج 2 ، ص 35
4 . اعلام الوري ، ص 144
70 |
مخفيانه و شبانه و بدون اطلاع سران قوم بوده ، نه دفن شدن در داخل حجره ( و تولّي اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) غسلها في جوف الليل و دفنها سرّاً بوصيّته منها في ذلك ) . ( 1 )
جايگاه دعاي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در كنار خانه عقيل
همانگونه كه قبلا آورديم در كتب حديث و تاريخ ، روايات متعددي آمده است كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در اوقات مختلف در كناربقيع قرارمي گرفتودرآنجابه مناجات مي پرداخت و بر اهل بقيع دعا و از خداوند متعال براي آنان استغفار و استرحام مي نمود و گاهي نيمه هاي شب براي همين مقصود ، رختخواب خويش راتركوبه سوي بقيع حركت مي نمود .
در ارتباط با اين مطلب و راجع به محل توقف و جايگاه دعاي آن حضرت در كنار بقيع روايتي در منابع مدينه شناسي و از علما و نويسندگاه اهل سنت نقل گرديده است كه داراي اهميت و متناسب با اين بحث تاريخي ما است .
متن روايت بنا به نقل سمهودي از اولين مدينه شناس و مورّخ « ابن زباله » زنده در سال 199هـ چنين است :
عَنْ خالِدِبْنِ عَوْسَجة : « كُنْتُ اَدْعُولَيْلَة الي زاوِية دار عَقيلِ بْنِ اَبي طالِبْ اَلّتي تَلي بابَ الداّر فمَرّ بي جَعْفَر بْنُ مُحَمّد ( عليه السلام ) يُريدُ العُرَيْضَ مَعَهُ اَهْلُهُ فَقالَ لي اَعَنْ اَثَر وَقَفْتَ هيهنا ؟ قُلْتُ : لا . قالَ : هذا مَوْقِفُ نبي الله ـ صَلَي الله عَلَيهِ وَآلِه وَسَلّم ـ بالّليل اِذا جاءَ لِيَسْتَغْفِرَ لأَ هْلِ الْبَقيع » . ( 2 )
خالدبن عوسجه مي گويد : « شبي رو به سوي زاويه خانه عقيل كه در جنب درب اين خانه قرار گرفته است ، دعا مي كردم جعفربن محمد ( عليه السلام ) كه به همراه خانواده اش عازم عُرَيْضْ بود ، مرا در آن حال ديد و پرسيد آيا درباره اين محل خبر و مطلب خاصي شنيده اي ؟ گفتم : نه ، فرمود : اينجا جايگاه دعاي رسول خداست ، زيرا آن حضرت شب هنگام كه براي استغفار اهل بقيع مي آمد در اينجا توقف مي نمود . »
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . همان ، ص 158
2 . وفاء الوفا ، ج 3 ، ص 890 ـ اخبار المدينه ابن نجار ، ص 157 . در نسخه موجود از اخبار المدينه جمله : « يريد العريض و معه اهله » وجود ندارد .
71 |
استحباب و استجابت دعا در اين جايگاه
سمهودي پس از نقل اين روايت از ابن زباله ، از وي چنين بازگو مي كند كه : اين خانه متعلق به عقيل و همان خانه است كه او و برادر زاده اش عبدالله بن جعفر در آن دفن شده اند واستادم ( زين مراغي ) مي گفت : بهتر است مسلمانان در اين محل به دعا و مناجات بپردازند و من شخصاً از افراد زيادي از اهل دعا و معنا شنيده ام كه دعا در كنار اين خانه و در نزديكي اين قبر مستجاب است . آنگاه اضافه مي كند : و اين استجابت دعا شايد به بركت وجود قبر عقيل ويا به جهت قبر عبدالله بن جعفر است كه خداوند به پاداش كثرت بذل وجودش استجابت دعا و قضاي حوائج را در كنار قبر وي قرار داده است .
ابن زباله سپس مي گويد : و از اتّفاقات جالبي كه در اين محل براي يكي از افراد متدين و مورد وثوق رخ داده است اين است كه او به هنگامي كه در اين محل مشغول دعا و راز و نياز بوده چشمش به صفحه كاغذي كه در پيش رويش بوده مي افتد و بعنوان تفأل آن را بر مي دارد و با حيرت و تعجب مشاهده مي كند كه در هر دو طرف صفحه ، اين آيه نوشته شده است : « وَقالَ رَبُّكُمْ اَدعوني اَسْتَجِبْ لَكُمْ »
پاسخ سمهودي و توجيه او !
سمهودي پس از بيان تعليل و توجيه ابن زباله و با قبول اصل روايت و استجابت دعا در اين جايگاه و در كنار اين خانه ، به ردّ گفتار ابن زباله پرداخته ، مي گويد : من تاكنون در گفتار هيچ يك از مورخان و مدينه شناسان دليل و نشاني از دفن شدن عبدالله بن جعفر در اين محل نيافته ام ، بلكه مورخان در اصل محل دفن وي ، اختلاف نظر دارند كه آيا در مدينه است ياد در ابواء . ( 1 )
سمهودي سپس مي گويد : اما دليل استجابت دعا در اين محل نه دفن شدن عبدالله بن جعفر بلكه همان است كه در گفتار جعفر بن محمد ( عليه السلام ) آمده است كه اين محل جايگاه دعاي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) بوده است و در تأييد آن اضافه مي كند : و از اينجاست كه دعا كردن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . وبنا به نقل رافعي در « عنوان النجابة فيمن دفن بالمدينة من الصحابة » محتمل است قبر عبدالله در مكه باشد .
72 |
در تمام اماكن و نقاطي كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در آنها دعا نموده است مستحب و مستحسن است ؛ زيرا در اين اماكن به بركت دعاي آن حضرت اميد اجابت دعا و نيل به آمال بيش از نقاط ديگر است . ( 1 )
و اين بود نظريه و توجيه سمهودي و اشكال وي به توجيه ابن زباله در بيان علت استجابت دعا در كنار خانه عقيل .
بررسي و تحليل اصل موضوع
به نظر نويسنده ، گفتار هر دو مدينه شناس داراي اشكال و ايراد است و تحليل و برداشت آنان از اين روايت مهم كه ناظر بر يك حقيقت والا و نكته حساس است ، نادرست مي باشد ، زيرا مطلب مهم و نكته ظريف و قابل توجه در اين روايت شريف ، اين جمله از گفتار امام صادق ( عليه السلام ) است كه فرمود : « هذا مَوْقِفُ نَبِيّ اللهِ بِالَّليل اِذا جاءَ لِيَسْتَغْفِرَ لاَِهْلِ الْبَقيعِ » پس از اينكه آن حضرت از خالدبن عوسجه پرسيد : آيا راجع به اين محل كه ايستاده اي و مشغول خواندن دعا هستي خبر و مطلب خاصي براي تو نقل شده است ؟ و او جواب منفي داد ، امام ( عليه السلام ) فرمود : اين محل جايگاه هميشگي پيامبر است شب هنگام كه براي استغفار بر اهل بقيع مي آمد در اين محل توقف مي فرمود .
آري اين مطلب است كه قابل دقت و بررسي است كه چرا رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) محل خاصي را در مقابل درب خانه عقيل جهت دعاي خود اختصاص داده و در دل شبها در اين جايگاه مخصوص و در كنار اين خانه با خداي متعال به راز و نياز مي پرداخته است .
و اين نكته اصلي و حساس از روايت است كه بايستي مورد توجه و محور بحث و تحليل نويسندگان و مدينه شناسان همانند : « ابن زباله » و « سمهودي » قرار مي گرفت و با حل اين موضوع اصلي ، مسأله فرعي و جنبي آن ؛ يعني استحباب و استجابت دعا در اين مكان نيز روشن مي گرديد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . وفاء الوفا ، ج 3 ، ص 890
73 |
اخبار غيبي و پيشگويي هاي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله )
رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در طول دوران نبوّتش از مسائل حساس و حوادث مهم آينده و خصوصاً از حوادث و پيش آمدهايي كه مربوط به خاندان و اهل بيتش بوده و ارتباط با اسلام و مسلمين داشته خبر داده و پيروانش را از وقوع چنين حوادث مهم مطلع ساخته است و آن بخش از اين حوادث كه داراي اهميت فوق العاده و مربوط به سرنوشت اسلام و عجين و آميخته با اهداف اصلي بعثت بوده هم از طريق گفتار و هم با عمل و رفتارش مسلمين را به اهميت موضوع جلب نموده است .
مثلا آنجا كه اصل ولايت و وصايت مطرح است رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) از دو جنبه قولي و عملي و از طريق سمعي و بصري استفاده نموده وامت خود را درجريان امر قرارداده است ، آن حضرت در غدير خم دستور اجتماع حجاج را در سرزميني داغ و سوزان صادر مي كند و آنقدر صبر و حوصله بخرج مي دهد تا همه عقب ماندگان و پيش روان قافله گرد هم آيند و مسلمانان با اين عمل رسول خدا و قبل از بيان موضوع به اهميت آن پي مي برند ، سپس با گفتارش و با معرفي عملي امير مؤمنان ( عليه السلام ) هدف اصلي را به اطلاع حاضران مي رساند كه : « مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِيٌّ مَوْلاهُ » .
و با اينكه به امير مومنان ( عليه السلام ) مي فرمود : « أَنْتَ مِنّي بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسي » ( 1 ) و « اَنْتَ وَلِيُّ كُلِّ مُوْمِن بَعْدي » ( 2 ) عملا نيز دستور داد كه همه درها را كه به مسجد باز مي شد ببندند بجز در خانه علي ، و آنگاه كه اعتراض نمودند فرمود : « ما أَنَا سَدَدْتُ اَبْوابَكمْ وَفَتَحْتُ بابَهُ وَلكنّ اللهَ أَمَرني بِسَدِّ أَبْوابِكُمْ وَفَتْح بابِهِ » . ( 3 )
و با اينكه اعلان طهارت و قداست اهل بيت از طريق وحي انجام گرفته بود و مسلمانان آيه تطهير را قرائت مي نمودند ولي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) عملا و به مدت نه ماه ، روزي پنج بار و در اوقات پنج گانه نماز در مرئي و منظر نماز گزاران و در مقابل ديد انصار و مهاجر كه در صفوف نماز در انتظار مقدمش بودند در آستانه خانه امير مؤمنان و در كنار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . صحيح مسلم ، ج4 ، ح2404 ـ سنن ترمذي ، ص 5 ـ كتاب المناقب ، ح 3808 . سنن ابن ماجه مقدمه ، ح115
2 . سنن ترمذي ، ج 5 ـ كتاب المناقب ، ح 3796 ـ مسند احمد ، ج 1 ، ص 331
3 . سنن ترمذي ، ج 5 ـ المناقب ، ح 3815 ـ مسند احمد ، ج 1 ، ص 331 و ج 2 ، ص 26
74 |
در خانه او كه به مسجد باز مي شد مي ايستاد و مي فرمود : « اَلسّلامُ عَلَيْكُم يا اَهْلَ الْبَيتِ { إِنَّما يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً } ، اَلصّلاة الصّلاة » . ( 1 )
و اما موضوعات و حوادث مهم ديگر كه جزو اصول اسلام نبوده ، آنها نيز از ديد وسيع و چشم حقيقت بين آن حضرت به دور نمانده و وقوع چنين حوادث را پيشاپيش به اطلاع مسلمانان رسانيده و از تحقق اين پيش آمدها در آينده دور و نزديك خبر داده است كه اين نوع حوادث در اصطلاح محدثين ( ملاحم ) و خبر دادن از اين حوادث ، اخبار غيبي و پيشگوئي ناميده مي شود و گاهي بخود اين نوع اخبار ملاحم اطلاق مي گردد .
دو نمونه از اخبار غيبي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله )
اينك از ميان ملاحم زيادي كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) از آنها خبر داده است به نقل دو نمونه اكتفا مي كنيم :
جنگ و خون ريزي در احجار زيت
در ضمن حديث مفصلي كه در منابع حديثي اهل سنت نقل شده است ، رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) چند حادثه مهم را به صحابه بزرگ خود ابوذر غفاري گوشزد مي كند و با اين جمله : « يا أَباذَرْ كِيْفَ أَنْتَ » از وقوع آنها باخبر مي سازد و از جمله اين حوادث اين است :
« كَيْفَ أَنْتَ اِذا رَأَيْتَ أَحجار الزَّيْتَ قَدْ غُرِقَتْ بِالدَّم » . ( 2 )
چگونه خواهي بود روزي كه جنگ سختي در مدينه واقع و احجار زيت در خون
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . اين مطلب در طي چندين حديث در كتب تفسير در ذيل تفسير آيه تطهير آمده است و متن يكي از اين احاديث كه در تفسيرالدُر المنثور ، ج 5 ، ص 199 و در الميزان ، ج 16 ، ص 337 نقل گرديده اين است : « واخرج ابن مردويه عن ابن عباس قال شهدنا رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) تسعة اشهر يأتي كل يوم باب علي بن ابي طالب رضي الله عنه عند وقت كل صلوة فيقول السلام عليكم و رحمة الله و بركاته اهل البيت ، انما يريدالله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهر كم تطهيراً ، الصلوة رحمكم الله » .
2 . سنن ابي داود كتاب الفتن و الملاحم ، ص 416 ـ مسند احمدبن حنبل ، ج 5 ، ص 163 ـ سنن ابن ماجه ، ج2 ، كتاب الفتن ح 3958 . ـ مستدرك صحيحين ، ج 3 ، ص 158
75 |
غرق شود .
اين حديث رسول خدا كه از ملاحم است از حادثه مهم و از قيام شجاعانه و شهادت مظلومانه يكي از فرزندانش بنام محمد ملقب به نفس زكيه ( 1 ) كه در سال 145 در احجار زيت يكي از محله هاي معروف مدينه اتفاق افتاد ، خبر مي دهد و اهميت اين قيام مقدس را كه در مقابل يكي از طواغيت و ستمگران معروف عباسي ابو جعفر منصور دوانقي واقع گرديد ترسيم مي كند .
جنگ خونبار در بيابان فخ ( 2 )
بر اساس نقل ابوالفرج اصفهاني رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در مسير خود به مكه چون به بيابان « فخ » رسيد از مركب خويش پياده گرديد و در اين سرزمين دو ركعت نماز خواند و در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . نفس زكيه محمد بن عبدالله بن حسن بن امام حسن مجتبي ( عليهم السلام ) در ماه رجب 145 در مدينه قيام نمود و مردم اين شهر و مكه و يمن با وي بيعت نمودند . منصور وليعهد و برادرزاده خويش ، عيسي بن موسي را به همراه شش هزار تن به مدينه اعزام كرد . محمد و يارانش غسل نموده و كفن پوشيدند و خود را معطر كردند و در ميان او و نيروهاي عيسي جنگ سختي در گرفت تا به احجار زيت كشيده شد و نفس زكيه و همراهانش در اين نقطه پس از مقاومت شديد به شهادت رسيدند ، سر او را نزد منصور فرستادند و پيكرش به وسيله خواهرش زينب و دخترش فاطمه در بقيع دفن گرديد . مي گويند بر بدن وي آنقدر زخم وارد شده بود كه به هر عضوي از اعضايش دست مي زدند ، متلاشي و از تنش جدا مي گرديد ، شهادت نفس زكيه در چهاردهم ماه رمضان 145 ـ بوقوع پيوست . تاريخ طبري كامل ابن اثير و تاريخ ابن كثير حوادث سال 145 . مقاتل الطالبيين ، ص 161 ـ تذكرة الخواص ، ص 231 ـ تتمة المنتهي ، ص 135
2 . « فخ » نام بياباني است در شش ميلي مكه به سوي مدينه كه اين منطقه امروز جزء شهر مكه شده و خيابان آن محل ، شارع الشهدا و بيمارستان آن محل مستشفي الشهداء ناميده مي شود و اين جانب مكرر به زيارت قبور شهداي فخ در اين محل نائل شده ام . و جنگ فخ چنين بود كه حسين بن علي كه از فرزندان امام مجتبي ( عليه السلام ) است در مدينه بر ضد خليفه هادي عباسي قيام كرد و عده اي با وي در مبارزه با خليفه وقت بيعت و به سوي مكه حركت نمودند كه در فخ با نيروهاي خليفه درگير و به شهادت رسيدند ، سرهاي شهدا را به نزد هادي فرستادند و اجسادشان سه روز در بيابان ماند و طعمه درندگان گرديد و از اينجاست كه گفته اند پس از فاجعه كربلا هولناكتر از حادثه فخ واقع نگرديده است . تاريخ طبري كامل ابن اثير و تاريخ ابن كثير حوادث سال 169 . معجم البلدان ، ج 4 ، ص 238 ـ تذكرة الخواص ، ص 240 ـ تتمة المنتهي ، ص 164
76 |
حال نماز گريه شديد نمود كه اصحاب و ياران آن حضرت متأثر و محزون شدند و چون علت اندوه و گريه آن حضرت را جويا شدند ، فرمود : چون ركعت اول نماز را خواندم جبرئيل با اين پيام بر من نازل شد يا محمد يكي از فرزندان تو در اين محل بشهادت مي رسد و كسي كه در ركاب او شهيد شود به ثواب دو شهيد نائل خواهد گرديد ( نَزَلَ عَلَيَّ جَبْرَئِيلُ فَقالَ : يا مُحَمّدُ اِنَّ رَجُلا مِنْ وُلُدِكَ يُقْتَلُ في هذا الْمَكانِ وَاَجْرُ الْشهيد مَعَهُ اَجْرُ شَهيدَيْنِ » ( 1 )
پياده شدن رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در بيابان خشك و شنزار ( فخ ) و نماز خواندن آن حضرت قبل از اينكه پيام جبرئيل را اعلان كند ، عملا اخبار از يك ملحمه و حادثه ديگري است كه در روز ترويه سال 169 در اين بيابان اتفاق افتاد و حسين بن علي بن حسن بن حسن بن علي بن ابي طالب ( عليهم السلام ) كه بر ضد هادي عباسي قيام كرده بود بشهادت رسيد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مقاتل الطالبيين ، ص 290