بخش 4
حضور رسول خدا در کنار خانه عقیل از ملاحم است آیا رسول خدا از آینده خانه عقیل سخن گفته است ؟ ! 1 ـ وصیت سعد بن ابیوقاص 2 ـ ابوسفیان در فضای بیرون خانه عقیل مرحله دوّم از تاریخ حرم ائمه بقیع ( علیهم السلام ) توضیح این قرینه تاریخی سلاطین اموی و بهره برداری سیاسی از قبور مقابله بنی عباس با سیاست امویها و اما جنبه مذهبی این تحول دفن پیکر مطهّر امام صادق ( علیه السلام ) مرحله سوم از تاریخ حرم ائمه بقیع ( علیهم السلام ) تاریخ ساختمان گنبد ائمه بقیع کیفیّت گنبد و بارگاه ائمه بقیع تعمیرات و خصوصیات حرم ائمه بقیع در مورد تعمیرات 1 ـ تعمیر حرم بقیع به وسیله مسترشد بالله 2 ـ تعمیر حرم بقیع به وسیله مستنصر 3 ـ تعمیر حرم ائمه بقیع به دستور سلطان محمود ویژگیها و خصوصیات حرم شریف :
76 |
حضور رسول خدا در كنار خانه عقيل از ملاحم است
از طرفي احاديث ملاحم كه دو نمونه از آن را ملاحظه فرموديد نشانگر اين است كه حوادث دور و نزديك مربوط به خاندان و فرزندان رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) از نظر آن حضرت به دور نبوده و از طرق مختلف گاهي با بيان و گفتار و گاهي با عملي گويا از وقوع چنين حوادث خبر داده است و از طرف ديگر هيچ عمل و گفتار آن حضرت نمي تواند بدون جهت و بدون يك هدف و مقصد مشخصي انجام پذيرد و لذا مي توان چنين استنباط و اظهار نظر نمود كه حضور مستمر رسول خدا در مقابل در خانه عقيل بن ابي طالب از همان ملاحم و پيشگويي ها است كه آن حضرت مي خواسته عملا اهميت اين خانه را كه در آينده نزديك به آرامگاه چهارتن از اوصياي الهي و مدفن چهار تن از فرزندان و اهل بيت پيامبر مبدل خواهد گرديد بيان كند ،
آري رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) خواسته است كه با « موقف » قرار دادن در خانه عقيل اين معني را تفهيم كند كه اگر امروز اين خانه خشت و گلي متعلق به عقيل بن ابي طالب است در
77 |
آينده به يكي از بيوتي كه { أَذِنَ اللهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ } مبدل خواهد گرديد و اگر اين در و ديوار امروز جنبه شخصي دارد ، فردا محل تسبيح و تحليل مرداني خواهد شد كه { لاتُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَلابَيْعٌ عَنْ ذِكْرِاللهِ . . . } و اگر امروز اين خانه مطمح انظار ومورد توجه عامه مردم نيست بمرور زمان ، مهبط ملائكه و محل نزول فرشتگان و مورد رحمت و بركت خداوند متعال خواهد گرديد . مگر نه اين است كه روزي مسجد پيامبر و محل تربت پاك او نيز در چنين شرايطي بود قرار داشت .
چگونه ممكن است پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) از حادثه اي كه پس از صد و پنجاه سال در يكي از ميادين مدينه واقع مي شود سخن بگويد و اهميت آن را گوشزد كند و توجه صحابه و مسلمانان را به شخصيت نفس زكيه جلب و احجار زيت را كه غرق در خون خواهد گرديد پيشاپيش در اذهان تجسيم و ترسيم نمايد ، اما از مدفن چهار تن از ائمه اهل بيت خويش كه علت مبقيه اسلام و حفظه اسرار خداوند و رحمت موصوله و آيت مخزونه او هستند ، سخن نگويد ! چگونه ممكن است پيامبر خدا با پياده شدن از مركب خويش و نماز خواندن در بيابان فخ و اعلان شهادت يكي از فرزندانش كه پس از صد و شصت سال اتفاق مي افتد نام اين بيابان و خاطره اين حادثه را زنده و جاويدان سازد اما خاطره و ياد جايگاهي را كه ابواب ايمان و امناء رحمان و ائمه معصومين در آن خواهند آرميد ، بفراموشي سپارد ؟ !
خلاصه : به عقيده نگارنده با توجه به نمونه ها و شواهد ياد شده ، رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) كه از طريق گفتارش ائمه هدي رامعرفي مي نمود و مي فرمود : « مِنْ وُلْدي أَحَدَ عَشَرَ نَقيبَاً نُجَباءُ مُحَدِّثُونَ » ( 1 ) و « يَكُونُ اِثني عَشَرَ اَمِيراً كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْش » ( 2 ) با موقف قرار دادن كنار خانه عقيل مي خواست اين خانه را عملا به مسلمانان معرفي و توجه آنان را به عظمت و اهميت اين مكان شريف جلب نمايد و به امت اسلام اعلام كند كه اين جايگاه در آينده يكي از كانون هاي مهم توحيد و معرفت خواهد گرديد و تا قيامت بصورت يكي از
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . اصول كافي ، ج 1 ، ص 534
2 . صحيح بخاري ، ج 9 ـ كتاب الفتن باب الإستخلاف و كتاب الاحكام ـ صحيح مسلم ، ج 6 ، كتاب الامارة .
78 |
بزرگترين قلّه هاي نور و برهان و حكمت و عرفان خواهد درخشيد .
با اين توجيه ، علت استحباب و استجابت دعا در كنار خانه عقيل روشن مي شود كه اين استحباب و استجابت نه در اثر وجود قبر عقيل و عبدالله جعفر در گوشه اين خانه است و حتي نه تنها در اثر توقف رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در اين جايگاه بوده است ، بلكه بايد در اين محل حقيقت ديگري را جستجو كرد و در پي كشف واقعيت مهمتري گرديد كه شخص رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) هم براي اعلان آن حقيقت ، اين جايگاه را محل دعا و مناجات خويش قرار داده است . و دعاي آن حضرت در اين جايگاه فضيلت آن را مضاعف نموده است .
و اگرابن زباله مدينه شناس معروف وسمهودي وهم فكرانشان بجاي ظاهر اين خانه ، به باطن آن راه مي يافتند و بجاي « بيت » با « اهل بيت » آشنا مي شدند ، به اين واقعيت مي رسيدند كه به يمن وجود قبر پاك و مطهر چهار تن از اهل بيت در اين خانه است كه خداوند متعال همانگونه كه آنان را تطهير نموده دعا در كنار قبورشان را نيز مستجاب فرموده است .
و درمي يافتند كه نه تنها دعاي آنانكه ولايت اين خاندان را پذيرفته و به داخل خانه و حرم امنشان راه يافته اند مورد قبول است ، بلكه حتي كساني كه به اين مرحله نرسيده اند اما توانسته اند بطور ناخود آگاه به حريم حرمشان و به بيرون خانه امنشان قدم بگذارند باز هم به بركت قبور پاكشان از فضل و رحمت خدا مأيوس نيستند و وعده : { . . . اُدْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ . . . } شامل حال آنان نيز خواهد گرديد .
آيا رسول خدا از آينده خانه عقيل سخن گفته است ؟ !
به عقيده نگارنده و بر اساس مطالب گذشته ، اگر آن روز از محضر پيامبر اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) علت توجه خاص آن حضرت را به اين محل سؤال مي نمودند ، پاسخ آن حضرت در اين مورد نيز صريح و روشن بود كه اين مكان در آينده مدفن چهار تن از فرزندان معصوم و اهل بيت من و آرامگاه چهار ستاره از دوازده ستاره درخشان آسمان ولايت و امامت كه بدست دشمنان آيين من شهيد مي شوند خواهد گرديد ، همانگونه كه در مورد حادثه فخ
79 |
فرمود : « نَزَلَ عَلَيّ جَبْرَئيلُ فَقالَ يا مُحَمَّد اِنَّ رَجُلا مِنْ وُلْدِكَ يُقْتَلُ فِي هذا الْمَكانَ . . . » .
و بلكه شواهد تاريخي ، نشانگرِ تصريح رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در اين زمينه و قرائن موجود مؤيد گفتاري از آن حضرت در كشف و بيان اين حقيقت است ؛ زيرا در تاريخ زندگي و شرح حال عده اي از صحابه رسول خدا و افراد سرشناس و كساني را كه براي خود شخصيت اجتماعي قائل بودند مي بينيم در آخرين روزهاي زندگي خويش و آنگاه كه خود را درآستانه مرگ حتمي مي ديدند ، سعي و تلاش مي كردند كه قبر آنان بجاي « روحاء بقيع » و كنار قبر عثمان بن مظعون و ابراهيم فرزند رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در داخل خانه عقيل و در محوطه اين آرامگاه خصوصي قرار بگيرد و اگر به چنين موفقيتي نائل نشدند حداقل در كنار اين خانه و در نزديكترين نقطه آن دفن شوند تا از اين راه افتخاري كسب كنند و به امتيازي نائل گردند و عملكرد چنين افراد مؤيد اين حقيقت است كه در مورد آينده ، خانه عقيل از رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) مطلبي به گوش آنان رسيده و آن حقيقت گفتني كه امروز در دسترس ما نيست براي آنان بازگو شده بود و آن راز نهفته در آن خانه براي آنان كشف گرديده بود ولي شرايط روز و سياست موجود ايجاب مي كرد كه اين راز از ديگران نهان گردد و اين حقيقت در تاريخ مستور و در پشت پرده بماند .
و نمونه اين رازداري رادر بعد ديگر همين موضوع مشاهده كرديم كه چگونه با وجود قبور پيشوايان معصوم و فرزندان حضرت رسول ( صلّي الله عليه وآله ) در داخل خانه عقيل و با وجود قبر حضرت زهرا ( عليها السلام ) طبق نظر عده اي از مورخان اهل سنت در اين بيت ، ابن زباله اين حقيقت را ناديده گرفته و انگيزه استجابت دعا در حريم اين مكان مقدس را وجود خيالي قبر عبدالله جعفر يا قبر عقيل معرفي كرده است و يا سمهودي در اين مورد زيركانه اصل موضوع را فراموش و در فرع آن قلم فرسائي نموده است .
بهر حال شواهد و قرائن موجود نشانگر يك چنين واقعيت و بيانگر گفتاري صريح از پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) در مورد آينده خانه عقيل و معرفي آن بعنوان مأوي و ملجاء معنوي مسلمانان و پايگاه عبادت و پرستش خداي جهان آفرين است كه به نقل دو شاهد و نمونه تاريخي اكتفا مي كنيم :
80 |
1 ـ وصيت سعد بن ابيوقاص
مورخان و مدينه شناسان درباره محل دفن سعدبن ابيوقاص ( 1 ) مطلبي نقل نموده اند كه اجمال آن اين است او در اواخر عمرش يكي از دوستانش را به زاويه شرقي خانه عقيل در كنار بقيع برده و از وي خواسته است خاكهاي سطحي زمين را كنار بزند سپس چند عدد ميخ كه به همراه داشته بعنوان علامت و نشانه به آنجا كوبيده و وصيت نموده است بدن او را در آن محل بخاك بسپارند و پس از مدتي كه در قصر خود در وادي عقيق و بيرون شهر از دنيا رفته بدنش را به مدينه منتقل و طبق وصيت او در همان محل كه علامت گذاري و ميخكوبي شده بود دفن نموده اند ( فَوَجَدُوا الاَوْتادَ فَحَفَرُوا لَهُ هُناكَ وَدَفَنوُهُ ) . ( 2 )
2 ـ ابوسفيان در فضاي بيرون خانه عقيل
شرح حال نويسان همچنين درباره ابوسفيان بن حارث بن عبدالمطلب پسر عموي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ( 3 ) نقل نموده اند كه روزي عقيل بن ابي طالب ابوسفيان را كه سخت مريض بود ديد كه در ميان مقابر ( خصوصي ) قدم مي زند ، علت اين امر را از وي سؤال نمود ، ابوسفيان پاسخ داد در پي محل مناسبي هستم كه مرا در آنجا بخاك بسپارند ، عقيل او را بسوي خانه خود هدايت و در فضاي بيروني اين منزل محلي را مشخص نمود كه در آن محل براي ابوسفيان قبري آماده گرديد و پس از چند روز كه از دنيا رفت در همان قبر بخاك سپرده شد . ( وَاَمَرَ بِقَبْر فَحُفِرَ في قاعَتِها ( 4 ) وَدُفِنَ فيها ) ( 5 ) . تصميم اين دو صحابي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مرگ سعدبن ابي وقاص در سال 56 واقع شده است .
2 . اسدالغابه ، ج2 ، ص293 ؛ تاريخ المدينه ، ج1 ، ص116 ؛ عمدة الاخبار ، ص152 ؛ وفاء الوفا ، ج3 ، ص899
3 . ابوسفيان بن حارث بن عبدالمطلب پسر عموي رسول خدا و برادر رضاعي آن حضرت است و از فضلاي صحابه به شمار مي آيد . در فتح مكّه و جنگ حنين شركت جسته و در سال بيست وفات نموده است . نكـ : اسد الغابه .
4 . اقرب الموارد مي گويد : فضاي بدون سقف و بنا را كه در وسط خانه هاي محله اي واقع شود « قاعة » مي گويند .
5 . اصابه ، ج4 ، ص90 ؛ تاريخ المدينه ابن شبه ، ج1 ، ص127 ؛ وفاءالوفا ، ج3 ، ص911 ؛ عمدة الاخبار ، ص156
81 |
براي دفن شدن در خارج بقيع كه مدفن رسمي و همگاني مردم مدينه بود حاكي از نوعي اطلاع آنها نسبت به اهميت و آينده درخشان اين محل است كه به جز از طريق گفتار و اخبار رسول خدا امكان پذير نيست .
مرحله دوّم از تاريخ حرم ائمه بقيع ( عليهم السلام )
در مرحله اول از تاريخ حرم ائمه بقيع ( عليهم السلام ) . اين مطالب به دست آمد :
1 ـ حرم شريف ائمه بقيع ( عليهم السلام ) قبل از دفنِ پيكر اين امامان ، در خارج از بقيع ، و در خانه اي متعلّق به عقيل بن ابي طالب قرار گرفته بود و با توسعه بقيع به آن منضم شده است .
2 ـ اين خانه مورد توجّه خاصّ رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و محل دعا و مناجات آن حضرت بوده و اين عمل پيامبر بزرگوار اسلام گوياي عظمت و نشانگر قداست و معرفي معنويت اين خانه بود كه در آينده نه چندان دور ، ستارگاني از آسمان ولايت در اين مكان شريف افول و چهار تن از اوصياي آن حضرت در اين خانه به خاك سپرده خواهند شد .
3 ـ توجه عميق صحابه و افراد سرشناس و اصرار آنان بر دفن شدن در نزديكترين نقطه به اين خانه ، قرينه و شاهدي بر اين حقيقت است كه آنان علاوه بر معرفي عملي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) از زبان آن حضرت مستقيماً مطلبي صريح نسبت به آينده اين خانه ، دريافته بودند كه اين مطلب و اين گفتار بر ما نقل نگرديده است .
و اينك در مرحله دوم از بررسي تاريخ حرم شريف ائمّه قرار گرفته ايم و اين مرحله تغيير شكل خانه عقيل و تحول آن به صورت يك زيارتگاه عمومي ( حرم ) مي باشد .
گرچه نمي توان بطور دقيق تاريخ تحوّل مدفن ائمه بقيع را ، از شكل مسكوني به يك زيارتگاه عمومي ، مشخص نمود ، ولي اوّلين وقديمي ترين مدينه شناس ؛ « عبدالعزيز ابن زباله » ـ زنده در سال 199 ـ در مورد اين حرم شريف و همچنين در مورد حرم حضرت حمزه ( عليه السلام ) مطلبي دارد كه گوياي تاريخِ تقريبيِ تغيير وتحول در هر دو حرم شريف مي باشد .
82 |
ابن شبه متن گفتار ابن زباله را در مورد اين دو حرم به ترتيب چنين نقل مي كند :
1 ـ قال عبدالعزيز : « دفن العبّاسُ بن عبدالمطّلب عند قبر فاطمة بنت اسدبن هاشم في أوّل مقابر بني هاشم الّتي في دار عقيل ويقال انّ ذلك المسجد بني قبالة قبره . . . » . ( 1 )
عباس بن عبدالمطلب در اوّل مقابر بني هاشم و در كنار قبر فاطمه بنت اسد ـ كه در خانه عقيل قرار گرفته ـ دفن شده است و مي گويند اين مسجد « حرم » در مقابل قبر عقيل بنا شده است .
2 ـ قال عبدالعزيز : « والغالب عندنا انَّ مصعب بن عمير و عبدالله بن جحش دفنا تحت المسجد الذي بني علي قبر حمزة و انّه ليس مع حمزة أحدٌ في القبر » . ( 2 )
غالب علماي ما ( دانشمندان مدينه ) بر اين باورند كه مصعب بن عمير و عبدالله بن جحش در زير مسجدي كه در روي قبر حمزه ساخته شده ، مدفون گرديده اند و اما در داخل قبر حمزه بجز خود او ، كسي دفن نشده است .
از اين گفتار ابن زباله ، دو مطلب زير به دست مي آيد :
الف ـ اينكه در قرنهاي اوّل اسلام به حرمها و ساختمانهايي كه در روي قبور شخصيتهاي مذهبي بنا مي گرديد ( مسجد ) گفته مي شد و كلمه حرم ، مزار و مشهد از اصطلاحاتي است كه در قرنهاي پنجم و ششم بوجود آمده و لذا احمد مقدسي كه از علماي قرن چهارم و از جهانگردان و جغرافي دانان اسلامي است ، در مورد حرم حضرت حمزه ـ مانند ابن زباله ـ همان تعبير ( مسجد ) را بكار برده است و مي گويد :
« احد كوهي است در سه ميلي مدينه كه در دامنه آن ، قبر حمزه در داخل مسجد است و جلو آن يك چاه است . » ( 3 )
به نظر مي رسد كه اين تعبير از قرآن مجيد گرفته شده است ؛ زيرا كه قرآن از ساختماني كه در روي قبور اصحاب كهف بنا شده ، مسجد نام برده است . ( 4 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تاريخ المدينه ، ج1 ، ص127 .
2 . تاريخ المدينه ، ص126
3 . احسن التقاسيم ، به ترجمه علي النقي منزوي ، ج1 ، ص118 .
4 . قال الذين غلبوا علي أمرهم لنتّخذنّ عليهم مسجداً ، كهف : 21 .
83 |
ب ـ ابن زباله درصدد بيان تاريخ اجماليِ ساختمانِ اين دو حرم شريف و اين دو زيارتگاه عمومي است كه درحال حيات وي و در اواخر قرن دوم وجود داشته است و حرم ائمه بقيع در اين تاريخ ، نه به شكل يك خانه ، بلكه به صورت حرم و زيارتگاه عمومي بوده است .
اما قرائن و شواهد تاريخي ديگر ، بيانگر اين است كه اين تغيير و تحوّل وضع ، در دهه سوم از قرن دوم هجري ؛ يعني دوران خلافت ابوالعباس سفاح 136 ـ 132 و حد اكثر در سالهاي اول خلافت ابوجعفر منصور 149 ـ 137 بوقوع پيوسته است .
توضيح اين قرينه تاريخي
در احداث ساختمان و تعمير مدفن و قبور شخصيتهاي مذهبي و افراد معروف و سرشناس ، معمولاً يكي از دو انگيزه وجود دارد ؛ يا جنبه سمبليك و سياسي دارد و يا داراي انگيزه هاي معنوي و شعار مذهبي است و البته گاهي نيز ممكن است هر دو انگيزه همزمان وجود داشته باشد كه حرم ائمه بقيع با توجه به وجود قبر جناب عباس ـ سرسلسله خلفاي عباسي ـ در داخل آن ، مخصوصاً در مقطع ياد شده ، از هر دو جنبه برخوردار بوده است و در عين حال با سياست سلاطين اموي و عملكرد آنان در همين زمينه ، ارتباط پيدا مي كند .
سلاطين اموي و بهره برداري سياسي از قبور
سلاطين بني اميه در دوران فرمانروايي خود ، براي تثبيت و تقويت حكومت خويش ، در كنار فشار فوق العاده اي كه به ائمه اهل بيت ( عليهم السلام ) و شيعيانشان وارد مي كردند ، در برخي موارد از سياست تخريب و تعمير قبور شخصيتها نيز بهره برداري مي نمودند . نمونه هايي از اجراي اين سياست ناروا و ناشايست را مي توان در موارد زير ملاحظه نمود .
1 ـ ضميمه نمودن محلِّ دفن عثمان بن عفان به قبرستان بقيع ، بدستور معاوية بن
84 |
ابي سفيان . ( 1 )
2 ـ حفر قنات و جاري نمودن آب از داخل قبور شهداي احد ، مخصوصاً قبر حضرت حمزه ، براي از بين بردن آثار اين شهيدان بدستور معاويه . ( 2 )
3 ـ انتقال قطعه سنگي كه به دست مبارك رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در روي قبر عثمان بن مظعون قرارگرفته بود وقرار دادن آن در روي قبر عثمان بن عفان بوسيله مروان بن حكم . ( 3 )
تاريخ شاهد نمونه هاي فراوان ديگري از بهره برداري سياسي امويها از مدفن شخصيتها ، از طريق تخريب و تعمير آنها مي باشد كه به موازات حديث سازي در مدح و ذمّ افراد و در فضائل و مطاعن شخصيتها حركت نموده است . ( 4 )
مقابله بني عباس با سياست امويها
باكوتاه شدن دست خاندان اموي ازخلافت وانتقال آن به بني عباس كه باروي كارآمدن سفاح 136ـ132 به وقوع پيوست و به مقتضاي شرايط و دگرگوني اوضاع سياسي ، خلفاي عباسي درصدد مقابله با سياست امويها برآمدند و بهره برداري سياسي جهت تقويت و تثبيت حكومت اين خاندان از راه حديث سازي شروع گرديد و حديثهاي ساختگي فراوان در تحكيم سلاطين عباسي به كار گرفته شد و طبيعي است به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تاريخ طبري ، چاپ دارالقلم بيروت ، ج3 ، ص143 .
كامل ابن اثير ، چاپ دارالكتاب بيروت ، ج3 ، ص91 .
شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد به تحقيق محمد ابراهيم ابوالفضل ، ج10 ، ص91 .
2 . مسند احمد بن حنبل ، ج3 ، ص 398 ـ 397 .
تاريخ المدينة ابن شبه ، ج1 ، ص132 .
دلائل النبوة بيهقي به نقل وفاء الوفا ، ج3 ، ص939 .
اسدالغابه ، ج2 ، ص50 .
3 . تاريخ المدينه ابن زباله ، به نقل وفاء الوفا ، ج3 ، ص894 و 914 .
تاريخ المدينه ابن شبه ، ج1 ، ص102 .
عمده الاخبار ، ص152 .
اسدالغابه ، ج3 ، ص387 .
4 . در توضيح اين مطلب به جلد اول سيري در صحيحين از اين نويسنده مراجعه شود .
85 |
موازات استفاده از اين نوع حديثها كه درباره يكايك اين خلفا و درباره جناب عباس ( 1 ) سرسلسله اين خاندان بوجود آمد ، بهره برداري از تغيير و توسعه مدفن او نيز به عمل آمده است ؛ زيرا اگر بني اميه علي رغم افكار عمومي و برخلاف ميل باطني مردم ، از اين سياست استفاده مي نمود ، چرا سفاح و منصور از همين سياست كه مطابق ميل مسلمانان و موافق با افكار آنان نيز بود استفاده نكنند و مدفن عباس وخانه عقيل را كه آن روز مدفن سه تن از فرزندان رسول خدا و فاطمه ( عليها السلام ) بود به صورت « مسجد » و زيارتگاه عمومي درنياورند و از اين طريق ضمن معرفي خاندان خويش و پيوند آن با رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) كه بزرگترين عامل پيروزي آنان بر بني اميه بود به اثبات نرسانند و با احترام ضمني بر اهل بيت كه با شعار حمايت از آنان ، بني اميه را از صحنه خارج كرده بود اين شعار را به صورت مجسم در معرض تماشاي همگان قرار ندهند ؟
و اگر بني اميه تلاش مي نمود بدون توجه به افكار عمومي با ضميمه كردن محل دفن عثمان به گورستان مسلمانان و انتقال سنگ قبر ابن مظعون به قبر ابن عفان سياست خود را اعمال كند ، چرا بني عباس با توسعه و تعمير محل دفن عباس عموي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) كه به انگيزه اعتبار و احترام ، در كنار بقيع و در مقبره خصوصي و خانوادگي دفن شده بود از به كارگيري اين سياست محروم شود ؟
واگر معاويه مي خواست بانبش قبر حضرت حمزه و ساير شهداي احد ، آثار جنايت تاريخي خود و خاندانش را از صفحه تاريخ بزدايد و خاطره تلخ و نكبت بارِ شكافتن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . نمونه هايي از اين حديثهاي ساختگي كه از رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) نقل گرديده است :
الف : يخرج عند انقطاع من الزمان و ظهور من الفتن رجل يقال له السفاح فيكون اعطائه المال حشياً . مسند احمد ، ج 3 ، ص 80 .
تاريخ الخلفا ، ص 238 .
ب : منّا السفّاح ومنّا المنصور و منّا المهدي .
تاريخ الخلفا ، ص242 .
تاريخ بغداد ، ج1 ، ص63 .
ج : اوصاني الله بذي القربي و امرني ان ابدء بالعباس . مستدرك صحيحين ، ج3 ، ص334 بدين ترتيب رسول خدا هم سه تن از خلفاي عباسي را مورد تأييد قرار داده و هم عباس را برتر از همه افراد اهل بيت معرفي نموده است .
86 |
سينه حضرت حمزه عموي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و جويدن جگرِ اين مدافع شجاع و قهرمان اسلام را كه به وسيله هند انجام گرفت به فراموشي بسپارد ، چرا بني عباس با احداث ساختمان در روي قبرمطهر آن حضرت ضمن معرفي وپيوندخويش باوي و اعلان شهامت و شجاعت و تجديد خاطره او كه به نفع اين خاندان و بر ضد بني اميه بود استفاده نكند ؟
و اما جنبه مذهبي اين تحول
با روي كار آمدن عباسيها ، شيعيان و مخصوصاً بني الحسن كه در مدينه از موقعيت و محبوبيت خاصي برخوردار بودند و در دوران سلاطين اموي و مرواني در سخت ترين شرايط بسر مي بردند به آزادي دست يافتند و به اظهار عقيده خويش پرداختند كه اين وضع تا بخشي از دوران خلافت منصور ادامه داشت ، در اين ميان بعضي از بني الحسن مانند عبدالله بن حسن محض و فرزندش محمد معروف به « نفس زكيه » از دوران امويها در پي كسب قدرت و در فكر روي كار آوردن اهل بيت و تفويض خلافت به فرزندان پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بودند و فعاليت پنهاني آنان از چشم عباسيان دور نبود ولي در عين حال سفاح براي جلب خوشنودي شيعيان و جدا ساختن بني الحسن از عبدالله و نفس زكيه هر نوع بذل و بخشش و احترام و همفكري با آنان را انجام مي داد و از نمونه هاي اين احترام و هم فكري ، اعتراف سفاح به حقانيت اميرمؤمنان ( عليه السلام ) در اولين خطبه اش مي باشد كه پس از روي كار آمدنش ايراد گرديد ( 1 ) و نمونه ديگر از اين احترام ، تفويض فدك به بني الحسن است كه باز بوسيله سفاح انجام گرفت . ( 2 )
طبيعي است در چنين شرايط و با برداشته شدن همه موانع ، شيعيانِ خاندان عصمت و بويژه سادات بني الحسن در تعمير و توسعه مدفن ائمه بقيع و تبديل خانه عقيل به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سفاح بهنگام ايراد اولين خطبه ، زبانش بند آمد ، داود بن علي در پايه دوم منبر قرار گرفت و بجاي وي خطبه خواند كه از جملات خطبه اش اين است : ما وقف هذا الموقف بعد رسول الله احدٌ أولي به من علي بن ابي طالب و هذا القائم خلفي . تاريخ يعقوبي ، ج2 ، ص350 .
2 . شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد ، ج16 ، ص216
معجم البلدان ، ج4 ، ص239
87 |
« حرم » بعنوان يك وظيفه ديني و شعار مذهبي اهتمام ورزيده و به مفهوم آيه قرآني ، تحقق خواهند بخشيد و آن بيت رفيع را براي عبادت و ذكر خداوند سبحان و حضور ارادتمندان خاندان عصمت و طهارت آماده تر خواهند نمود كه :
{ فِي بُيُوت أَذِنَ اللهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيها بِالْغُدُوِّ وَالاْصالِ * رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَلا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللهِ } .
دفن پيكر مطهّر امام صادق ( عليه السلام ) در داخل حرم
از اين تحليل تاريخي دو نتيجه بدست مي آيد :
1 ـ ايجاد ساختمان مدفن ائمه بقيع ( عليهم السلام ) وتبديل خانه عقيل به حرم و زيارتگاه عمومي در دوران خلافت سفاح 136 ـ 132 و يا در اوائل دوران خلافت منصور 158 ـ 137 ( 1 ) به وسيله يكي ازاين دو خليفه و يا به وسيله بني الحسن و شيعيان مدينه و يا با هماهنگي هر دو جناح و با اهداف مختلف صورت گرفته است .
2 ـ همانگونه كه در صفحات گذشته روشن گرديد ، اجساد مطهر سه تن از ائمه هدي ؛ يعني امام مجتبي ، امام سجاد و امام باقر ( عليهم السلام ) كه ارتحال و شهادت آنان به ترتيب در سالهاي 50 ، 95 و 114 واقع شـده و در داخل خانه عقيل دفن شده است ، ولي پيكر امام صادق ( عليه السلام ) كه شهادت آن حضرت در سال 148 بوقوع پيوسته ، نه تنها در داخل محوّطه مسقف و در داخل خانه ، بلكه در داخل حرم و پس از تبديل شدن خانه عقيل به « مسجد » و زيارتگاه عمومي در كنار قبور ائمه سه گانه ، به خاك سپرده شده است . و اين بود مرحله دوم از تاريخ حرم ائمه بقيع ( عليهم السلام ) .
متأسفانه در مورد تغيير و تحوّلي كه پس از اين تاريخ تا قرن پنجم ، در اين حرم شريف بوجود آمده است ، اطلاع دقيق و مستند تاريخي در دست نيست ولي با توجه به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . زيرا مخالفت منصور با علويان از سال 145 با قيام محمد و ابراهيم فرزندان عبدالله بن حسن علني گرديد بطوري كه مورّخان درباره او گفته اند :
« كان المنصور اوّل مَن أوقع الفتنة بين العباسيين و العلويين و كانوا قبل شيئاً واحداً . تاريخ الخلفا ، ص243
88 |
بحثهاي گذشته ، مسلماً اين حرم در طول اين سه قرن نيز مورد توجه عباسيان و شيعيان اهل بيت بوده و از هر فرصت ممكن در تعمير و تجديد بناي آن اهتمام ورزيده اند و بعضي از شواهد تاريخي نيز مؤيد اين حقيقت است .
از جمله ، مطلبي است كه مرحوم جزايري كه در سال 1095 هجري به زيارت مدينه رفته است مي نويسد : يكي از شيعيان ساكن مدينه به او گفته است كه در سال پيش ، علماي مدينه به تفتيش كتبي كه در خزانه بقيع بوده رفته و نسخه اي از « المزار » شيخ مفيد را در آنجا يافتند كه در آن كتاب نسبت به بعضي از صحابه بدگويي شده بود ، كتاب را نزد قاضي آورده و از وي خواستند تا اجازه دهد قبّه ائمه را تخريب نمايند . او گفت اين قبّه را هارون الرشيد براي جدّش ساخته و من نمي توانم به تخريب آن فتوا بدهم . ( 1 )
بطوري كه در مرحله سوم از تاريخ حرم ائمه بقيع خواهيم ديد ، قبه اي كه در قرن يازدهم مورد بحث بوده قاضي مدينه ساختمان آن را به هارون الرشيد نسبت مي داده است ، همان بقعه و قبّه اي است كه در قرن پنجم به دستور مجد الملك ساخته شده است نه به وسيله هـارون الـرشيد ولي گفتار قاضي مدينه نشانگر اين است كه هارون هم در دوران خلافتش 193 ـ 170 به اين حرم شريف توجه و در تعمير آن نقشي داشته است ؛ بطوري كه حتّي گنبد و بارگاهي كه تقريباً سه قرن پس از او و بدست يكي از وزراي ايراني ساخته شده است ، به وي منتسب گرديده است . و همچنين تعمير اين حرم شريف بهوسيله مسترشد بالله در سال 519 و بهوسيله مستنصر خليفه عباسي در سال 640 كه در صفحات آينده توضيح خواهيم داد دليل توجه خلفاي عباسي به اين حرم شريف مي باشد .
مرحله سوم از تاريخ حرم ائمه بقيع ( عليهم السلام )
مرحله سوم از تاريخ حرم ائمه بقيع ، از قرن پنجم و با ساختن گنبد در روي قبور آنان شروع مي شود .
براي آشنايي خوانندگان عزيز با اين بخش از تاريخ اين حرم شريف و سهولت نيل
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . مجله ميقات ، ش4 ، مقاله : حجاج شيعي در دوره صفوي ، ص125 ـ 124 .
89 |
علاقه مندان به چگونگي آن در طول هشت قرن ، به نقل گفتار بعضي از مورخان و جهانگردان در اين مورد مي پردازيم :
طبق دلائل مسلّم تاريخي ، گنبد و بارگاه حرم ائمه بقيع كه از نظر استحكام و ارتفاع ، ظرافت و زيبايي بر همه قبّه هاي موجود در بقيع ، تفوق داشته و به مدت هشتصد سال سر بر آسمان مي سوده و توجه مورخان و جهانگردان را به خود جلب و در صفحات تاريخ عظمت آن منعكس گرديده است به دستور مجدالملك ابوالفضل اسعد بن محمد ابن موسي البراوستاني القمي وزير بركيارق از سلاطين سلجوقي ( 1 ) ساخته شده است .
در اين زمينه مورخ معروف ابن اثير متوفاي 630هـ . ق . در كتاب خود ( الكامل ) در حوادث سال 495هـ . مي گويد : در اين سال منظور بن عمارة حسيني امير مدينه از دنيا رفت و او معماري را كه از اهالي قم بود و از سوي مجدالملك بلاساني ( 2 ) براي ساختن قبه حسن بن علي و عباس عموي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در مدينه به سر مي برد به قتل رسانيد .
سپس مي گويد : اين قتل پس از كشته شدن خود مجدالملك ( در ايران ) و پس از آن به وقوع پيوست كه معمار ياد شده به مكه فرار نموده و امير بر وي تأمين جاني داده بود . ( 3 )
مرحوم عبدالجليل قزويني زنده در سال 556 در كتاب النقض مي گويد : و قبه حسن ابن علي ( عليه السلام ) كه عباس بن عبدالمطلب پدر خلفا هم آنجا مدفون است مجد الملك فرموده است . ( 4 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بركيارق بن ملكشاه سلجوقي ملقب به ركن الدين و مكني به ابوالمظفر از پادشاهان مشهور سلسله سلاجقه و چهارمين پادشاه ( 498 ـ 486 هـ . ق . ) از اين سلسله است . نگا : لغتنامه دهخدا .
2 . صحيح آن براوستاني است . ياقوت حموي مي گويد : براوستان از روستاهاي قم و از آنجاست مجدالملك وزير بركيارق كه در سال 472 به قتل رسيد .
3 . الكامل چاپ دارالكتاب العربي ، بيروت ، ج8 ، ص214 .
مرحوم قاضي نورالله شوشتري مطلبي نقل مي كند كه دليل بر متهم بودن مجدالملك به كشتن يك نفر از اهل سنت مي باشد ، آنگاه اين موضوع را مورد ترديد قرار مي دهد . به نظر مي رسد قتل معمار ياد شده هم با اين قتل ارتباط داشته و موضوع داراي اهميت بوده كه در تاريخ منعكس شده است .
4 . النقض ، ص58 ، قزويني از بزرگان علما و متكلمين در قرن ششم مي باشد . از آثار اوست كتاب النقض معروف به « بعض مثالب النّواصب » كه براي اوّلين بار به همّت مرحوم محدّث ارموي در سال 1331 در بيش از هفتصد صفحه چاپ شده است .
90 |
مرحوم قاضي نورالله شوشتري مي گويد :
و از آثار مجد الملك قبّه حسن بن علي ( عليه السلام ) در بقيع است كه علي ؛ زين العابدين ، محمد باقر ، جعفر صادق و عباس بن عبدالمطّلب در آنجا آسوده اند .
سپس مي گويد : . . . و چهار طاق عثمان بن مظعون را . . . او بنا كرده است و مشهد امام موساي كاظم و امام محمد تقي در مقابر قريش در بغداد را هم او بنا نموده است و مشهد سيد عبدالعظيم حسني در ري ( 1 ) و غير آن از مشاهير سادات علوي و اشراف فاطمي ( عليهم السلام ) از آثار اوست . ( 2 )
مرحوم محدث قمي مي گويد : بر اوستان قريه اي است از قراي قم و از آنجاست ابوالفضل اسعد بن محمد بن موسي مجدالملك شيعي وزير بركيارق و از براي اوست آثار حسنه ؛ مانند قبّه ائمه بقيع و مشهد امام موسي و امام محمد تقي ( عليهما السلام ) و مشهد جناب عبدالعظيم و غير ذلك . ( 3 )
تاريخ ساختمان گنبد ائمه بقيع
هيچيك از مورّخان ، تاريخ دقيق ايجاد ساختمان و بناي گنبد را كه به دستور مجدالملك انجام پذيرفته ، مشخّص ننموده اند ولي با توجه به تقارن قتل معمار اين حرم مطهر ، با كشته شدن مجدالملك كه در سال 495 به وقوع پيوسته است مي توان گفت كه بناي قبّه حرم ائمه بقيع نيز مقارن همان تاريخ و در اواخر قرن پنجم به اتمام رسيده است .
كيفيّت گنبد و بارگاه ائمه بقيع
اينك نگاهي گذرا داريم به گفتار عدّه اي ديگر از مورّخان و جهانگردان كه مشاهدات خود را درباره چگونگي اين حرم شريف در طول هشتصد سال و به ترتيب زماني تا تاريخ تخريب آن در تأليفات وسفرنامه هاي خود ثبت و براي آيندگان به يادگار گذاشته اند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . اصل اين قبه از آثار مجدالملك ، ولي ايوانهاي اطراف از آثار سلاطين صفوي است .
2 . مجالس المؤمنين ، ج2 ، ص458 .
3 . هدية الاحباب ، ص119 .
91 |
1 ـ در قرن هفتم : ابن جبير جهانگرد معروف ( متوفاي 614هـ ) در مورد گنبد ائمه بقيع مي گويد :
« وَهِيَ قُبّة مرتفعة في الهواء علي مقربة من باب البقيع » .
« و آن قبه اي است مرتفع و سر بفلك كشيده كه در نزديكي در بقيع واقع شده است . » ( 1 )
2 ـ ابن نجار مدينه شناس و مورخ معروف ( متوفاي 643 ) نيز مي گويد :
« و هي كبيرة عالية قديمة البناء و عليها بابان يفتح أحدهما كلّ يوم » . ( 2 )
« اين گنبد ، بزرگ و مرتفع و داراي قدمت زماني است ، دو در دارد كه يكي از آنها هر روز باز است . »
3 ـ در قرن هشتم : خالد بن عيسي البلوي المغربي كه در سال 740 هـ . ق . به مدينه سفر كرده است ، مي گويد :
« وهي قبّة كبيرة مرتفعة في الهواء » . ( 3 )
« اين گنبدي است بزرگ ، سر بفلك كشيده . »
4 ـ و مشابه همين جمله را ابن بطوطه جهانگرد معروف ( متوفاي 779 هـ . ق . ) آورده است ؛ او مي گويد :
« و هي قبّة ذاهبة في الهواء بديعة الاحكام » . ( 4 )
« و آن قبه ايست سر بفلك كشيده و از نظر استحكام ، بديع و اعجاب انگيز »
5 ـ در قرن دهم : سمهودي ( متوفاي 911 ) مي گويد :
« و عليهم قبّة شامخة في الهواء » . ( 5 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . رحلة ابن جبير ، چاپ دارالكتاب اللبنانيه ، ج64
2 . اخبار مدينة الرسول ، ص153 ؛ گفتار ابن نجار را سمهودي در وفاء الوفا ، ج3 ، ص916 آورده است .
3 . تاج المفرق في تحلية علماء مشرق مطبعة فضالة مغرب ، ج1 ، ص288
4 . رحلة ابن بطوطه چاپ دارالتراث بيروت ، ص119
5 . وفاء الوفا ، ج3 ، ص916
92 |
« در روي قبرشان گنبدي است بلند و سر بفلك كشيده . »
6 ـ در قرن سيزدهم : سر ريچارد بورتون ( SIR RICHARD BURTON ) جهانگرد غربي كه در سال 1276 هـ . ق . به مدينه مسافرت نموده در سياحتنامه خود گنبد ائمه بقيع را چنين توصيف مي كند :
« و هذه القبّة أكبر و أجمل جميعِ القبب الأخري و تقع علي يمين الداخل من باب المقبرة » . ( 1 )
« اين قبّه كه در دست راست واردين به بقيع قرار گرفته است ، بزرگتر و زيباتر از همه قبه ها است . »
7 ـ در قرن چهاردهم : علي بن موسي كه يكي از نويسندگان ساكن مدينه است و كتابي دارد به نام « وصف المدينة المنوره » كه در سال 1303هـ . ق . تأليف نموده ، درباره بقيع و مقابر و گنبدهاي آن توضيحاتي دارد و راجع به قبه ائمه بقيع مي گويد :
« و قبّة آل البيت العظام و هي اكبر القبات » . ( 2 )
8 ـ و بالأخره ابراهيم رفعت پاشا كه آخرين بار در سال 1325 هـ . ق . و 19 سال قبل از تخريب حرم ائمه بقيع سفر حج نموده است ، مي گويد :
« والعبّاس و الحسن بن عليّ و من ذكرناه معه تجمعهم قبّة واحدة هي اعلي القبات الّتي هنالك كقبّة ابراهيم و . . . » . ( 3 )
و عباس و حسن بن علي و سه تن ديگر كه قبلاً نام برديم ( ائمه سه گانه ) در زير يك قبه قرار گرفته اند كه بزرگتر از همه قبه هاي موجود در بقيع ؛ مانند قبه ابراهيم و . . . مي باشد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . موسوعة العتبات المقدسه ، ج3 ، ص283
2 . وصف المدينة المنوّره صفحه 10 . اين كتاب جزو مجموعه اي است به عنوان رسائل في تاريخ المدينة كه در سال 1392هـ . از طرف منشورات داراليمامه رياض منتشر شده است .
3 . مرآت الحرمين ، ج1 ، ص426
93 |
تعميرات و خصوصيات حرم ائمه بقيع
در صفحات گذشته ، با اصل بناي حرم بقيع و تحولي كه در طول تاريخ در اين بناي مقدس به وجود آمده و همچنين با تاريخ ساختمان گنبد و بارگاه با عظمت آن و باني اصلي و معمارش آشنا شديم ، اينك در تكميل همين بحث لازم است دو موضوع ديگر را مورد بررسي قرار دهيم :
1 ـ تعميرات و اصلاحاتي كه در طول چند قرن ، در اين حرمِ شريف ، انجام گرفته است .
2 ـ خصوصياتي كه همانند ساير حرمها در اين حرم نيز وجود داشته و يا ويژگيهايي كه منحصراً اين حرم شريف از آنها برخوردار بوده است .
در مورد تعميرات
طبق مدارك موجود ، با مرور زمان و در مقاطع مختلف در حرم و گنبد و بارگاه ائمه بقيع ( عليهم السلام ) تعميرات و اصلاحاتي به وسيله بعضي از خلفا و سلاطين و يا افراد مختلف به عمل آمده است كه به نقل اين موارد و معرفي اين افراد مي پردازيم :
1 ـ تعمير حرم بقيع به وسيله مسترشد بالله
اوّلين تعمير در حرم ائمّه بقيع ( عليهم السلام ) در سال 519 و پس از گذشت بيست و چهار سال از ايجاد ساختمان آن مي باشد كه به دستور « مسترشد بالله » خليفه عباسي انجام گرفته است .
سمهودي مي گويد : در طاق طرف قبر عباس ، اين كتيبه وجود دارد كه : « إنّ الآمِرَ بعمله المسترشد بالله سنة تسع عشرة و خمسمأة » . ( 1 )
وي سپس مي گويد به نظر من ، بناي اصلي اين حرم ، پيش از اين تاريخ بوده است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . وفاء الوفا ج 3 ، ص 916
94 |
( يعني صدور اين دستور ، براي اجاد ساختمان نبوده بلكه هدف از آن ، انجام تعميرات و اصلاحات بوده است ) .
لازم به ذكر است كه مسترشد بالله بيست و نهمين خليفه عباسي است . وي در سال 512 هـ . پس از پدرش مستظهر باللّه به خلافت رسيده و در سال 529 هـ . كشته شده است .
2 ـ تعمير حرم بقيع به وسيله مستنصر
دومين تعمير در حرم بقيع در بين سالهاي 623 و 640 هـ . به وسيله يكي ديگر از خلفاي عباسي به نام مستنصر بالله انجام گرفته است .
باز سمهودي در اين مورد مي گويد : و در بالاي محراب حرم بقيع در كتيبه ديگري اين جمله به چشم مي خورد : « امر بعمله المنصور المستنصر بالله » ( 1 ) .
سپس مي گويد : ولي در اين كتيبه تاريخ صدور اين دستور و مشخصات بيشتري از شخص مستنصر منعكس نگرديده است .
گفتني است مستنصر بالله نامش منصور ، كنيه اش ابوجعفر ، فرزند الظاهر بالله و سي و سومين خليفه عباسي است كه بنا به نقل سيوطي ، در سال 623 به خلافت رسيده و در سال 640 بدرود حيات گفته است . ( 2 )
بنابراين ، تاريخ تقريبي اين اصلاح و تعمير نيز مشخص مي شود كه در نيمه اول قرن هفتم و در دوران خلافت مستنصر عباسي از سال 623 تا 640 انجام گرفته است .
مطلب قابل توجه اين كه : همانگونه كه سمهودي اشاره نموده و طبق دلائل و شواهدي كه ملاحظه خواهيد نمود اقدامات و عملكرد « مسترشد » و همچنين مستنصر ، مربوط به تعميرات و اصلاحات اين حرم شريف بوده است نه مربوط به اصل ساختمان و بناي آن و دو كتيبه نيز كه سمهودي از آنها ياد نموده نشانگر تاريخ تعميراتي است كه به ترتيب ، پس از
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . وفاء الوفا ، ج3 ، ص 916
2 . تاريخ الخلفا ، ص 424
95 |
نيم قرن از بناي اصلي حرم و مجدداً پس از گذشت يك قرن از تعمير اول آن ، انجام گرفته است ؛ زيرا :
الف ـ اين امري مسلّم است كه بناي اصلي اين گنبد و بارگاه در اواخر قرن پنجم ، به دستور مجدالملك براوستاني انجام پذيرفته و مورّخان در اين مورد صراحت و اتفاق نظر دارند . طبيعي است ، در بناي چنين ساختماني ، با آن اهميت و قداست ، پيش بيني هاي لازم در دوام و استحكام آن نه براي يك قرن و دو قرن ، بلكه براي قرون متمادي منظور مي گردد . مشابه و قرينه ساختمانِ اين حرم ، ساختمان حرم كاظمين ( عليه السلام ) و حضرت عبدالعظيم حسني است ( 1 ) كه پس از گذشت ده قرن ، هنوز هم در ميان آثار مذهبي و باستاني ، با قامتي استوار و محكم ايستاده اند . بنابراين چنين بناي مستحكم پس از گذشت پنجاه يا يكصد و پنجاه سال ، نيازمند تجديد بنا نخواهد بود . گذشته از آن ، حفظ كتيبه هاي متعدد ، خود دليل واضح و روشن بر اين حقيقت است ؛ زيرا در صورت تجديدِ اصلِ بنا به وسيله يكي از آن دو خليفه ، حفظ هردوكتيبه مفهومي ندارد .
ب ـ دليل دوم برعدم تجديد بنا ، به وسيله دو خليفه ياد شده ، گفتار ابن نجار ( متوفاي 643 ) مي باشد كه گنبد حرم بقيع را چنين توصيف مي كند : « والقبران في قبّة كبيرة عالية قديمة البناء » ( 2 ) و مشابه همين توصيف را ، خالدبن عيسي البلوي كه در سال 740 بقيع را ديده ، آورده است . ( 3 )
اين توصيف « قديمة البناء » نشانگر قدمت اين حرم شريف است كه نه با تجديد بناي دوران معاصر ابن نجار و نه با دوران خالد بلوي قابل تطبيق است .
ج ـ نكته جالب توجه ديگر اين كه سمهودي پس از نقل نظريه خويش ( كه اصل بناي حرم قبل از مستر شد است ) و پس از نقل گفتار ابن نجار در مورد عظمت و قدمت حرم بقيع ، مي گويد : اين گنبد و بارگاه ، امروز هم به همان شكل و داراي همان خصوصياتي است كه ابن نجار آن را توصيف نموده است ( ؛ وَقد قال ابن النّجار انّ هذه القبّة قديمة البناء ، و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . قبلا اشاره گرديد كه باني هر سه حرم شريف ، مجدالملك براوستاني است .
2 . اخبار المدينه ، از انتشارات مكتبة الثقافه ، مكه مكرمه ، ص 153
3 . تاج المفرق في تحلية علماء مشرق ، چاپ مطبعة فضاله ، مغرب ، ج1 ، ص 288 و 289
96 |
وصفها بما هي عليه اليوم ) ( 1 ) ؛ يعني همانگونه كه در اين حرم ، قبل از ابن نجار تغيير اساسي داده نشده ، بعد از وي نيز ، تا امروز ؛ يعني اوائل قرن دهم هجري كه سمهودي زندگي مي كرده ، هيچ تغيير و تحوّلي در اصل ساختمان آن به وجود نيامده است .
د ـ سرانجام بايد اين نكته را اضافه كنيم : برخلاف نظر صريح مورخان ، در مورد بانيِ اصليِ گنبد و بارگاهِ ائمه بقيع ( مجدالملك ) ، هيچ دليل قابل استناد و تاريخي وجود ندارد كه مؤيد و نشانگر نقش يكي از خلفا و سلاطين در اصل بناي اين ساختمان و ايجاد اين گنبد و بارگاه باشد . و از اينجاست كه مي توان با اطمينان و تأكيد اظهار نمود ، دو كتيبه اي كه سمهودي از آنها ياد نموده مربوط به تعمير حرم بقيع بوده همانگونه كه خود وي اين مطلب را مورد تأييد قرار داده است .
3 ـ تعمير حرم ائمه بقيع به دستور سلطان محمود
تعميرِ سومِ حرم شريف ، متعلق به اوائل قرن سيزدهم هجري است كه به دستور سلطان محمود ؛ عثماني انجام گرفته است .
فرهاد ميرزا كه در سال 1292 هـ . به حج مشرف شده است مي نويسد :
تعمير بقعه مباركه در بقيع ، از سلطان محمود خان ، ( 2 ) در سنه يكهزار و دويست و سي و چهار هجري به دست محمد علي پاشاي مصري و به امر سلطان واقع شد . ( 3 )
ولي نايب الصدر شيرازي مي گويد : در سردر بقيع ، قصيده اي طولاني ، به زبان تركي حكاكي شده كه در مصرع آخر آن ، تعمير كننده ، محمود خان وتاريخ تعمير 1233 قيد شده است .
اين بود سه مورد از تعميرات حرم بقيع كه با تاريخ روشن و مشخصّات عاملان آنها ، به دست ما رسيده است ، ولي بطور مسلّم تعميرات و اصلاحات به عمل آمده در حرم بقيع ،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . وفاء الوفا ، ج 3 ، ص 916
2 . وي سلطان محمود ثاني سي امين سلطان عثماني است كه در سال 1223 در 24 سالگي به سلطنت رسيده و در سال 1255 هـ . از دنيا رفته است . نكـ : قاموس الاعلام تركي ، ج6 ، ص 4225
3 . سفر نامه فرهاد ميرزا ، چاپ مطبوعاتي علمي 1366 ش . تهران ، ص 141
97 |
منحصر به موارد ياد شده نيست ، بلكه چنين تعميرات و اصلاحات مكرّر ، طبق مقتضيات و ايجاب شرايط بدون اين كه تاريخ آنها مشخص و يا در منابع منعكس شود صورت گرفته است . و لذا فرهاد ميرزا پس از بيان سوّمين تعمير كه به وسيله سلطان محمود به عمل آمده است ، مي گويد : و امسال هم تعميرات لازمه آن را به عمل آورده اند . ( 1 )
و نايب الصدر مي گويد : و اين اوقات ، جناب امين التّجار ؛ حاجي عبدالحسين ، در مرّمت موفق شده اند . ( 2 )
بهر حال اين تعميرات ، همانند احداث اصل ساختمان گنبد و بارگاه ، بر قبور ائمه بقيع ( عليهم السلام ) نشانگر اهتمام و توجه تام مسلمانان در طول تاريخ به اين حرم شريف مي باشد كه بالطبع توجه خلفا و سلاطين را نيز بر اين جايگاه مقدس و منبع نور و هدايت جلب نموده است .
ويژگيها و خصوصيات حرم شريف :
حرم شريف بقيع داراي ويژگي ها و خصوصياتي بوده كه در اين جا شش مورد از آنها را يادآوري مي كنيم :
1 ـ حرم بقيع هشت ضلعي بوده است
بطوري كه در گذشته ملاحظه فرموديد ، بيشترِ نويسندگان در آثار تاريخي و سياحتنامه هاي خود ، كه در باره حرم و گنبد و بارگاه ائمه بقيع سخن به ميان آورده اند ، عظمت ، ارتفاع ، قدمت و استحكام آن را مورد توجه قرار داده و از اين ابعاد به معرفي آن پرداخته اند ، ولي مرحوم ميرزا محمّد حسين فراهاني ( 3 ) كه در سال 1302هـ . اين حرم شريف را زيارت نموده ، به دو جنبه ديگر آن نيز توجه كرده است . او به هشت ضلعي بودن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . همان .
2 . تحفة الحرمين ، ص 227
3 . ميرزا محمد حسين فراهاني در سال 1264 هـ . در قريه آهنگران از قراي فراهان متولد گرديد ، پدرش ميرزا مهدي معروف به ملك الكتاب از شعرا و خوشنويسان دوران فتحعلي شاه است .
98 |
ساختمان حرم از نظر مهندسي و همچنين به چگونگي داخل و خارج اين گنبد شريف از لحاظ رنگ اشاره نموده و در ضمن معرفي قبور افراد مشهور در بقيع ، چنين مي نويسد : « اوّل چهار نفر از ائمه اثني عشر ـ صلوات الله عليهم اجمعين ـ است كه در بقعه بزرگي كه به صورت هشت ضلعي ساخته شده است واقعند و اندرون و گنبد آن سفيد كاري است » . ( 1 )
2 ـ حرم بقيع داراي دو در بوده است
بنا به گفته ابن نجار ، مدينه شناس معروف ( متوفاي 647 ) حرم ائمه بقيع ، داراي دو در بوده است كه يكي از آنها هميشه و در تمام ساعات روز ، به روي زائرين باز بوده است . وي در ضمن اشاره به عظمت و قدمت وارتفاع ساختمان اين گنبد و بارگاه مي نويسد : « و عليها بابان يفتح أحدهما في كل يوم للزيارة » . ( 2 )
3 ـ محراب حرم بقيع
يكي ديگر از خصوصيات اين حرم شريف وجود محراب در داخل آن مي باشد . در اين مورد سمهودي مي نويسد : « و رأيت في أعلي محراب هذا المشهد : أمر بعمله المنصور المستنصر باللّه » . ( 3 )
4 ـ حرم بقيع خادماني داشته است
شواهد تاريخي نشانگر اين است كه حرم شريف بقيع نيز مانند ساير حرمها داراي خادم ، كفشدار و زيارتنامه خوانهاي متعدد بوده است . در اين زمينه ما به نقل مطالبِ سه تن از نويسندگان كه هر يك داراي نكات قابل توجه و حائز اهميت مي باشد ، مي پردازيم :
نايب الصدر شيرازي مي گويد : سه شنبه هيجدهم ( محرم 1306 هـ . ) به عنوان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سفر نامه فراهاني ( ص 228 اين كتاب ) به كوشش مسعود گلزاري در سال 1362 شمسي چاپ شده است .
2 . اخبار مدينة الرسول ، چاپ مكتبة دارالثقافه ، مكه مكرمه ، ص 153 . همين مطلب در وفاء الوفا ، ج 3 ، ص 916 آمده است .
3 . وفاء الوفا ، ج3 ، ص 916
99 |
آستان بوسي حضرت مجتبي ( عليه السلام ) به بقيع رفتم ، با اين كه سه ساعت از آفتاب برآمده بود ، خدام نيامده بودند . ساعتي در بيرون بقعه ، روي زمينِ عرشِ مكين نشسته ، دو سودانيه كفشدار صحبتي مي نمودند كه اسامي خدام از اين قرار است : سيد عبدالكريم ، سيد جعفر ، سيد زين العابدين ، سيد احمد من بني الحسن .
سپس مي گويد : سؤال نمودم « كَمْ رِيال يُوصَل الَيِهِم مِن طَرَفِ الحاجِ ؟ قالَتا لا تَقُلْ رِيال بَل ليرات وَجِنات ( 1 ) وَالُوفَ وَمِآت » بعد از ساعتي آمدند درِ روضه مباركه را گشودند و مشرف شدم ، انگشتر فيروزجي داشتم ، تمنا نمودند ، نياز نمودم ( 2 ) .
امين الدوله ( 3 ) در سفر نامه خويش مي نويسد :
يكشنبه يازدهم محرم 1316 ، علي الصباح مُحرِم كعبه مقصود و فوز به مقام محمود شدم و از دل و جان ، به آن آستان نماز آوردم . هوا روشن شد ، هواي بقيع و زيارت ائمه هدي كردم ، آنجا جز حاج صادق يزدي و يك ضعيفه كفشدار و يك سقّا كسي نبود . كليددار ، متولّي و زيارت نامه خوان حضور نداشتند . در بقعه متبركه بسته و مقفل بود ، بي آنكه سبب معلوم شود . از بيرون سر بر آستان نهاده ، زيارت خواندم ونماز زيارت گزارده ، برگشتم . . . به چند نفر از حاجيها و هم سفرهاي ايراني ، حضور داده و بسته بودن در حرمِ ائمّه ـ صلوات اللّه عليهم اجمعين ـ به تواتر گفتند كه اين معامله به تعمّد است . در اين اثنا شيخ جزّاء و حاج صادق آمدند و خلاصه تحقيقات آنها اين كه : حضرت شريف به جناب شيخ الحرم ، شرحي نوشته ، توصيه كرده اند كه چون زوّار كِرام و مردم جليل و نبيل از ايرانيان ، به مدينه طيّبه مي آيند ، اهتمام كنيد خدّام و كليد داران و متولّيان طمع و توقع بي جا در اخذ و عمل ناروا را نكنند . شيخ الحرم نظر به توصيه شريف قدغن كرده اند از زوار چيزي گرفته نشود و چون در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . جمع جني واحد پول مصر است .
2 . تحفة الحرمين ، ص257
3 . امين الدوله ميرزا علي خان در سال 1315 هـ . ق . در اوائل سلطنت مظفرالدين شاه ، به نخستوزيري رسيد و در سال 1316 عزل گرديد و در سال 1322 هـ . از دنيا رفت . وي در ايجاد رسم الخط جديد ( شكسته نستعليق ) و طرز ساده نويسي سرآمد زمان خويش به شمار مي آيد . نكـ : لغتنامه دهخدا . و مي توان سفرنامه او را به عنوان نمونه اي از رسم الخط وي ، معرفي نمود كه در كتابخانه عمومي آية اللّه العظمي مرعشي قم به شماره 253337 موجود است .
100 |
بقعه بقيع بر سبيل مقطوع از هر كس چند قرش گرفته مي شد سيد عبدالكريم برزنجي كليددار بقعه شريفه از حكم شيخ الحرم اعراض و در خانه نشسته ، به بقيع نيامده است كه در به روي زوّار بگشايد . در اين مبحث بوديم كه سيد حسن هم وارد شد و گفت قضيه همين است . گفتم اين چه شيخ الحرم است كه حكمش در سيد عبدالكريم به نقيض مقصود اثر مي كند ؟ !
وي پس از شرح مفصّلي كه درباره ملاقات و بحث و گفتگويي كه با شيخ الحرم داشته و منجر به باز شدن حرم بقيع گرديده است ، مي گويد :
گفتم برويد و در حرم را باز كنيد تا من . . . ( 1 ) شما را بدهم ، رفت و . . . ( 2 ) در را گشود ، زوار هم الحق بي مروتي كردند و دست خود را بسته ، نقيبي به كفشدار ندادند ، چه رسد به كليددار ! جناب حاج ميرزا آقا امام جمعه تبريز با همتِ بلند و نيت ارجمند ، حاضر شده اند در تبريز محلي معين كنند كه هر ساله هزار تومان براي خدام اين حرم مطهر ، عايد شود . ( 3 )
ابراهيم رفعت پاشا كه براي آخرين بار در سال 1325 هـ . به عنوان « امير الحاج مصري » به حج مشرف شده است ، مي نويسد : مردم مدينه در روزهاي پنجشنبه به زيارت بقيع مي روند و بر روي قبرها دسته هاي گل و ريحان قرار مي دهند و هيچ شيعه داخل حرم اهل بيت نمي گردد مگر اين كه پنج قروش ( به خدام ) بپردازد ، همانگونه كه به هيچ كس اجازه ورود به داخل كعبه و حجره نبوي داده نمي شود ، مگر يك ريال بدهد ، تازه اين براي افراد عادي است و از افراد ثروتمند وجه بيشتري دريافت مي شود . ( 4 )
گفتني است : مقايسه گفتار ابن نجار با گفتار سه نويسنده ياد شده ، نشانگر دگرگوني و تحوّلي است كه در حرم بقيع ، در طول چندين قرن ، در اثر شرايط ، به وجود آمده است ؛ بطوري كه در دورانهاي گذشته ، در اين حرم مانند ساير حرمها در تمام روز ، به روي زائران و علاقه مندان باز بوده ولي در قرن اخير كليددار و متولّيان آن ، كساني بودند كه جهت تأمين
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . يك كلمه ناخوانا .
2 . يك كلمه ناخوانا .
3 . سفرنامه امين الدوله ـ اين سفرنامه شماره صفحه ندارد .
4 . مرآت الحرمين ، ج1 ، ص 427 . اين كتاب در سال 1343 هـ . در مصر چاپ شده است .
101 |
معاش و كسب درآمدِ بيشتر ، محدوديّتهايي براي زائران قائل گرديده و از آنان سلب آزادي مي نمودند .
5 ـ تزيينات حرم بقيع
حرم ائمه بقيع ، همانند ساير حرمها ، داراي ضريح ، روپوش ، چلچراغ ، شمعدان و فرش بوده است .
6 ـ حرم بقيع صحن نداشته
بر خلاف حرم ساير ائمه و بقعه و بارگاهِ بيشترِ امام زادگان كه علاوه بر ساختمان حرم و بقعه ، داراي صحن و حياط وگاهي داراي صحنهاي متعدد و وسيع مي باشند . حرم مطهر بقيع ، داراي صحن و سرا نبوده است . شاهد بر اين مطلب ، اين است كه نه تنها در گفتار هيچ يك از مورّخان و جهانگردان به وجودِ صحن و سرايي براي اين حرمِ شريف ، تصريح و يا اشاره اي نگرديده ، بلكه در كلمات بعضي از آنان نبودن صحن و سرا در حرم بقيع بوضوح ذكر شده است ؛ از جمله در سفر نامه سيف الدوله كه در سال 1279 هـ . سفر حج نموده ، چنين آمده است : و اما بقيع در خارج قلعه مدينه به طرف شرق واقع است ، مدفن ائمّه بقيع ، بقعه اي دارد بدون صحن . ( 1 )
و نايب الصدر شيرازي مي گويد : چنانكه جناب اجلّ اكرم ، وزير اعظم ، امين السلطان ـ ادام الله اقباله ـ در چند سال قبل ، بناي ساختمان صحن براي بقعه متبرّكه حضرت مجتبي ( عليه السلام ) داشتند وكلا ( 2 ) صلاح ندانستند و عذرهاي بدتر از گناه آوردند .
و همو مي گويد : خداوند توفيق دهد كساني را كه سعي نمايند صحن بسازند . ( 3 )
و اين بود قسمت دوم اين بحث و نكاتي در ويژگي ها و خصوصيات حرم شريف بقيع .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سفر نامه سيف الدوله به تصحيح علي اكبر خدا پرست ، چاپ 1364 ش . ص 143
2 . منظور وي از « وكلا » ، سران و امراي مدينه است كه از طرف حكام عثماني تعيين مي گرديدند .
3 . تحفه الحرمين ، ص 212