بخش 7
نکته قابل توجّه خانه دوّم امیر مؤمنان ( علیه السلام ) نصب شبکه در اطراف مرقد شریف و حجره فاطمه ( علیها السلام ) محراب و ضریح در بیت فاطمه ( علیها السلام ) سکونت مهاجران در مدینه و خانه دوّم امیرمؤمنان ( علیه السلام ) دوّمین خانه امیرمؤمنان ( علیه السلام ) حوادثی که در این خانه واقع شد پاسخ به شبهات اشکال ابن روزبهان و پاسخ او بخش دوّم : بیت الأحزان بیت الاحزان یک حقیقت فراموش ناشدنی بیت الاحزان در منابع حدیثی بیت الاحزان از نظر علما و مورخان 1 ـ ابن شبه نمیری 173 ـ 262 2 ـ فتوای امام غزالی بر استحباب نماز در بیت الاحزان 3 ـ ابن جبیر ، جهانگرد و دانشمند معروف اسلامی 540 ـ 614 4 ـ سمهودی 844 ـ 911 5 ـ سِر ریچار بورتون [ SIR RICHARD BURTON ] 1853 میلادی 1276قمری 6 ـ فرهاد میرزا 1292 هـ بیت الاحزان در آستانه تخریب 1 ـ ابراهیم رفعت پاشا نویسنده و امیرالحاج مصری است که برای آخرین بار در 2 ـ حاج سید احمد هدایتی : یکی دیگر از کسانی که در آستانه تخریب بیت الأحزان 3 ـ سیدشرف
151 |
نكته قابل توجّه
اين بود بررسي يك روايت مدرّج و نظريه بزرگ محدّث شيعه ، شيخ صدوق ( رحمه الله ) در مورد اين روايت و اشكال و ايراد تلويحي و در نهايت اعراض وي از مضمون آن .
و همچنين نظريه مرحوم علاّمه مجلسي در تأويل اين روايت و توسعه اي كه در مفهوم « روضه » قائل گرديده است ليكن بايد به اين نكته نيز توجه كرد كه : آنگونه كه ملاحظه كرديد ، همه كساني كه مدفن حضرت زهرا ( عليها السلام ) را در روضه ، آن هم به مفهوم فاصله بيت و منبر مطرح كرده اند ، به همين روايت ، استناد و تعليل نموده اند كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : « بين قبري ومنبري روضة من رياض الجنّة ! »
بطوريكه پيشتر اشاره شد ، علاوه بر اين كه دليلي بر دفن پيكر آن حضرت در روضه وجود ندارد ، در صورت وقوع اين موضوع اين اشكال فقهي نيز بر آن متوجه خواهد شد كه از نظر شرعي دفن شدن جنازه ، متلعق به هر كسي باشد ، در مسجد و محلي كه براي عبادت مسلمانان وقف شده است جايز نيست و ائمه هدي اولي به مراعات احكام الهي هستند . پس پيكر مطهر حضرت زهرا چگونه در روضه ، حساسترين محلّ مسجد پيامبر دفن شده است ؟ ! و اگر چنين امري جايز بود ، پيكر پاك رسول خدا بر اين عمل اولي و سزاوارتر بود .
خانه دوّم امير مؤمنان ( عليه السلام ) و تاريخ تخريب بيت فاطمه ( عليها السلام )
در خاتمه اين بحث ، بيان دو مطلب ضروري به نظر مي رسد ؛ يكي در ارتباط با بيت و حجره فاطمه ( عليها السلام ) و ديگري در ارتباط با دوّمين خانه امير مؤمنان ( عليه السلام ) .
بطوري كه در متن روايات و در گفتار علما و در منابع تاريخي آمده است ، بيت فاطمه ( عليها السلام ) به وسيله بعضي از حكام بني اميه تخريب و به مسجد پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ضميمه گرديده است .
در اينجا نگاهي داريم به تاريخ اين تخريب و به تاريخ اين حادثه مهم تاريخي و همچنين به تغيير و تحولي كه در طول چند قرن تا امروز در اين حجره به وجود آمده است .
خانه فاطمه زهرا ( عليها السلام ) يكي از خانه هاي متعددي است كه طبق دستور رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در
152 |
كنار مسجد آن بزرگوار ساخته شده بود .
مورّخان مي گويند : اين خانه ها و حجره ها در قسمت شرقي و شمالي و در سمت جنوبي مسجد قرار داشتند ، ( 1 ) كه هر يك از آنها به يكي از همسران رسول خدا اختصاص داشت ؛ همانگونه كه حجره فاطمه به آن حضرت اختصاص داده شده بود . از نظر موقعيت ، بيت فاطمه در شرق مسجد و در قسمت شمالي حجره اي كه پيكر پاك رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در آن به خاك سپرده شده و به عايشه اختصاص داشت ، قرار گرفته بود ؛ همانگونه كه حجره حفصه در قسمت جنوبي خانه عايشه قرار داشت ، با اين تفاوت كه حجره عايشه و حفصه را راهروي از هم جدا مي ساخت ولي در ميان حجره فاطمه و عايشه فاصله اي به جز ديوار وجود نداشت و حتي بنا به نقل بعضي از مورّخان اهل سنت ، در ميان اين دو خانه ، روزنه كوچكي تعبيه شده بود كه پيامبر اكرم در اوقاتي كه در خانه عايشه بسر مي برد ، از همين روزنه با اهل بيت صحبت و از فاطمه و حسنين تفقد و دلجويي مي فرمود كه پس از مدتي به عللي و طبق درخواست حضرت زهرا ( عليها السلام ) مسدود گرديد . ( 2 )
اين خانه و حجره كه در لسان روايات و در متون تاريخ از آن به « بيت فاطمه » و گاهي به « بيت علي » ( عليه السلام ) تعبير مي شود ؛ مانند ساير خانه هاي متعلق به رسول خدا و بعضي از صحابه و اقوام آن حضرت داراي دو در بود ؛ يكي به داخل مسجد باز مي شد و ديگري به سمت شرق و به طرف بقيع كه در اين سمت ، داراي حياط كوچكي هم مانند ساير بيوت بود و رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) دستور داد همه كساني كه داراي چنين خانه در اطراف مسجد هستند ، در خانه خود را كه به داخل مسجد باز مي شود ببندند مگر خانه علي ( و سد الأبواب الاّ بابه ) .
گرچه در اين بيت و حجره و مرقد رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) همانند مسجد آن حضرت در طول تاريخ ، تحوّلات و دگرگونيهايي در اثر توسعه و عِلل ديگر به وجود آمده است ولي بطوري كه اشاره گرديد ، هدف ما در اينجا فقط تذكر و يادآوري تغيير و تحوّلي است كه در بيت فاطمه ( عليه السلام ) ايجاد شده است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . الدرة الثمينة في اخبار المدينه ، ص 73
2 . وفاء الوفا ، ج 2 ، ص 466
153 |
وليد بن عبدالملك خليفه اموي ( 1 ) كه در سال 88 به قصد سفر حج وارد مدينه شده بود ، به هنگام سخنرانيش در مسجد رسول خدا ، پرده حجره فاطمه ( عليها السلام ) كنار رفت و او متوجه گرديد كه حسن بن حسن بن علي ( عليه السلام ) ( 2 ) در ميان اين خانه نشسته در يك دستش آيينه و با دست ديگر محاسنش را شانه مي زند وليد بلافاصله دستور داد كه اين خانه تخريب و به مسجد ضميمه شود . حسن بن حسن و همسرش فاطمه بنت الحسين ( عليه السلام ) با اين دستور مخالفت و از ترك نمودن اين حجره امتناع ورزيدند . وليد پيام داد كه اگر اين بيت را تخليه نكنيد بر سر شما ويران خواهم نمود ، آنان باز هم مقاومت نمودند وليد دستور داد خانه را بر سر آنها و اطفالشان ويران كنند ، چون مأمورين وارد خانه شدند و در اجراي فرمان وليد فرش از زير پاي حسن و فاطمه كشيدند آنان به اجبار اين حجره را ترك و به خانه ديگري كه متعلق به امير مؤمنان ( عليه السلام ) بود ، منتقل گرديدند . ( 3 )
بعضي از مورّخين مي گويند : اصل اين حادثه و كنار رفتن پرده اين حجره ، در حال سخنراني براي شخص وليد اتفاق نيفتاده ، بلكه براي يكي از مأمورين وي كه در فاصله هاي مختلف جهت بررسي اوضاع مدينه به اين شهر وارد مي شد اتفاق افتاده و او اين موضوع را بعنوان امري برخلاف شؤون خلافت تلقّي و در نزد وليد سعايت نموده ، وليد هم دستور تخريب اين بيت را صادر كرده است .
در ماه ربيع الأول سال 88 وليد به عمر بن عبدالعزيز والي خود در مدينه كتباً دستور داد همه خانه هاي اطراف مسجد را كه متعلّق به همسران و اقوام و صحابه رسول خدا بود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . دوران خلافت وي ده سال از 86 تا 96 هجري بوده است .
2 . ذهبي در تاريخ الاسلام در شرح حال شخصيتهائي كه در صدمين سال هجري بدرود حيات گفته اند مي گويد : حسن وصي پدرش امام مجتبي ( عليه السلام ) و متولّي موقوفات امير مؤمنان ( عليه السلام ) بوده . از اين گفتار ذهبي ، شخصيت وي و علت سكونتش در حجره فاطمه ( عليه السلام ) و علّت انتقالش به خانه دوّم امير مؤمنان معلوم مي گردد . و باز ذهبي نقل مي كند كه وليد كتباً دستور داد كه به حسن بن حسن يكصد تازيانه بزنند و يك روز تمام در معرض تماشاي مردم قرار دهند و در نامه اش آمده بود : « والله انا قاتله » و امام سجاد ( عليه السلام ) كلمات فرج را به او تعليم فرمود تا از توطئه اي كه براي شكستن شخصيت وي طراحي شده بود ، نجات يافت .
3 . وفاء الوفا ، ج 2 ، ص 466
154 |
تخريب و به مسجد ضميمه نمايد ، او در نامه خود تأكيد كرده بود كه هر يك از مالكان اين بيوت با فروش خانه اش موافقت كند خريداري و هركس مخالفت نمايد ، قيمت خانه پرداخت و بدون رضايت وي ويران شود .
عمر بن عبدالعزيز سران و علماي مدينه را از مضمون نامه وليد آگاه ساخت ، همه آنان با اين تصميم مخالفت نموده و چنين گفتند : اگر واقعاً هدف وليد توسعه مسجد است مي توان آن را از جوانب ديگر به اجرا گذاشت . اما اين حجره ها كه متعلق به رسول خدا و يادگار آن حضرت و با اين بساطت و سادگي و ديوارهاي خشتي با سقفهاي كوتاه و با پوشش شاخه هاي خرما كه بيانگر كيفيت زندگي پيامبر اسلام است موجب جلب توجه زائرين تا قيامت و سبب بهره گيري معنوي و سوق دادن مسلمانان به زهد و كناره گيري از تجمل گرايي مي باشد و مسلمانان در طول قرنها با مشاهده اين مناظر ، پي خواهند برد كه علاقه به ساختمانهاي چند طبقه و گرايش به رفاه و زندگي پر زرق و برق از روش انبيا بدور است و طبعاً به آن حضرت تأسي و از روش وي تبعيت خواهند نمود .
عمر بن عبدالعزيز پيشنهاد سران مدينه را به وليد منعكس نمود . وي مجدداً دستور داد كه بايد اين خانه ها ويران و مسجد از تمام جوانب توسعه پيدا كند !
طبق نوشته مورّخين ، به هنگام تخريب اين خانه ها ، مردم مدينه آنچنان ناله و شيون سر دادند و آنچنان گريه و زاري نمودند كه ايام رحلت رسول خدا را تداعي مي نمود وپس از درگذشت غم انگيز رسول خدا ، در هيچ حادثه اي در مدينه چنين تأثر و حزن و اندوهي مشاهده نشده بود .
به هنگام تخريب اين حجره ها خبيب بن عبدالله به عمر بن عبدالعزيز گفت : به خدايت سوگند كاري نكيند كه آيه { إِنَّ الَّذِينَ يُنادُونَكَ مِنْ وَراءِ الْحُجُراتِ } را از بين ببريد . فرزند عبدالعزيز دستور داد در روزي سرد بر بدن خبيب آب سرد بريزند و يك صد تازيانه بزنند كه وي در اثر اين فشار به شهادت رسيد . عمر بن عبدالعزيز بعدها از اين اقدام خود اظهار ندامت مي نمود و مي گفت اي كاش خبيب را نمي كشتم .
بهرحال وليد با تخريب اين بيوت مسجد را توسعه داد و از پادشاه روم جهت بنّايي و زيباسازي آن استمداد نمود و چهل نفر معمار و كارگر مسيحي وارد مسجد و مشغول به كار
155 |
شدند و در سال 91 توسعه و زيباسازي مسجد به پايان رسيد . ( 1 )
گرچه مورّخان بر خلاف دستور ثانوي و تخريب بيوت همسران پيامبر كه در سال 88 بوده ، براي تخريب خانه فاطمه تاريخ دقيقي ذكر ننموده اند ولي همانگونه كه در گفتار بعضي از آنان اشاره شده ، وقوع متعاقب اين دو حادثه ، نشانگر اين واقعيت است كه تخريب حجره فاطمه و ضميمه كردن آن به مسجد ، در حالي كه همه خانه هاي موجود به حال خود باقي بوده ، موجب جلب توجه هر بيننده و از نظر اجتماعي شديداً سؤال برانگيز بوده است . وليد هم در اثر فشار افكار عمومي مجبور شده است با اتخاذ چنين تصميمي و به عنوان « توسعه مسجد » دستور تخريب همه اين بيوت را صادر نمايد تا در ضمن مشروعيت بخشيدن به عمل خود مسأله تخريب بيت فاطمه هم در بوته فراموشي قرار گيرد .
طبق دستور وليد ، عمر بن عبدالعزيز اين خانه ها را ويران و مانند حجره فاطمه به مسجد ضميمه نمود و حتي ديوارهاي موجود در اطراف حجره و مرقد مطهر رسول خدا را نيز برداشت و براي مشخص شدن مرقد مطهر به جاي ديوار قبلي ، محدوده آن را با سنگهاي سياه رنگي ، شبيه به سنگهاي ديوار كعبه ولي صاف و تراشيده شده ، ديواركشي نمود . ( 2 ) و اين وضع تا به امروز باقي است و پرده اي كه در طول تاريخ قبر شريف با آن پوشش داده مي شود در روي همان ديوار كه در اطراف قبر بنا شده است قرار مي گيرد .
و باز براي اين كه قبر رسول خدا حالت كعبه را پيدا نكند ، قسمت شمالي آن را كه محدوده بيت عايشه و حضرت زهرا مي باشد ـ با اينكه جزو مسجد شده بود با ارتفاع مختصر از كف مسجد به شكل مثلثي در آوردند .
نصب شبكه در اطراف مرقد شريف و حجره فاطمه ( عليها السلام )
وضع مرقد شريف و بيت فاطمه ، قطع نظر از تغييرات جزئي ، تقريباً به مدت شش قرن به همان شكلي بود كه توضيح داده شد و زائران قبر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) مي توانستند قبر شريف
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . خلاصه اين حادثه تاريخي ، در تاريخ طبري و كامل ابن اثير و تاريخ يعقوبي و ساير منابع تاريخي و مشروح آن در البداية و النهايه ، در حوادث سال 88 نقل شده است .
2 . ارتفاع اين ديوار تقريباً شش متر و نيم و عرض آن شصت سانتي متر بوده است .
156 |
آن حضرت را در فاصله يك متر و نيم و از پشت ديوار زيارت كنند و در اطراف مرقد شريف و در محل بيت فاطمه ( عليه السلام ) و ساير بيوت نماز بخوانند و گفتار ائمه هدي ( عليهم السلام ) ( 1 ) و محدثان و مورّخان در مقاطع مختلف ، بيانگر اين حالت و ناظر به اين تحول و دگرگوني و تخريب بيت فاطمه و ضميمه شدن آن به مسجد است كه به دستور وليد انجام گرفته است . ولي در سال 668 به دستور پادشاه مصر ، ملك ظاهر ببرس بندقداري ( 2 ) در ميان ستونهايي كه در چهار طرف مرقد مطهر قرار داشت ، شبكه چوبيني به ارتفاع تقريباً دو متر نصب و اين قسمت مجدداً از مسجد جدا گرديد كه علاوه از مرقد مطهر بيت عايشه و بيت فاطمه ( عليه السلام ) نيز در داخل اين شبكه قرار گرفتند . اين شبكه داراي سه در بود ؛ يك در در سمت قبله و در دوم در طرف شرق و در سوم در سمت غرب و داخل مسجد قرار داشت .
مورّخين مي گويند در اندازه گيري محل نصب اين شبكه ، ملك ظاهر كه در سال 667 در موسم حج به مدينه وارد شده بود ، مباشرت مستقيم داشته و در سال 668 آماده و نصب گرديد .
پس از نصب اين شبكه ، فاصله زائران با قبر رسول خدا بيشتر و مسلمانان از نماز خواندن در قسمتي از فضا كه به مسجد ضميمه شده بود ، ممنوع شدند و اين موضوع به عنوان انتقاد از اقدام ملك ظاهر و بصورت عملي غير مشروع و مانع از اقامه نماز در بخشي از مسجد از سوي بعضي از علماي وقت ، مطرح گرديد و پاسخ طرفداران ملك ظاهر اين بود كه : « او با نصب اين شبكه ، قداست حجره شريفه را بيش از پيش حفظ و احترام محوطه روضه مطهر را كه در شرع انور وارد شده است ، با ممنوع كردن عبور و مرور در آن ، براي هميشه ابقاء نموده است . » ( 3 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . همانگونه كه در صفحات قبل و روايات بزنطي از امام علي بن موسي الرضا ( عليه السلام ) نقل گرديد « دُفنت في بيتها فلمّا زادت بنو اميّة في المسجد صارت في المسجد » .
2 . وي از سلاطين مقتدر مصر و از كساني بود كه به مسائل اساسي مذهبي توجه بيشتري داشت ، از همين رو توانست درسال 665 بـا يـك برنامه وسيع ، همه عقايد و مذاهب فقهي اهل سنت را به چهار مذهب معروف منحصر نمايد . نكـ : خطط مقريزي ، ج 2 ، ص 344
3 . جريان نصب شبكه به وسيله ملك ظاهر در وفاء الوفا ، ج 2 ، ص 604 و فصول من تاريخ المدينه ، ص 126 آمده است .
157 |
گرچه از قرن هفتم تا امروز در اين شبكه ، از لحاظ ارتفاع و تبديل آن به شبكه فلزي و دگرگونيهاي مختلف ديگر ، تغييراتي به وجود آمده است ، اما محدوده اي كه براي اين شبكه در زمان ملك ظاهر ترسيم شده بود ، هنوز هم به حال خود باقي است و تغييري در آن رخ نداده است و محل بيت فاطمه ( عليها السلام ) كه در سمت شمالي مرقد رسول خدا ، در داخل شبكه قرار گرفته بود ، فعلاً نيز در داخل شبكه و در همان محدوده قرار دارد .
محراب و ضريح در بيت فاطمه ( عليها السلام )
ابن نجار ( متوفي 643 هـ . ق . ) پس از اينكه از محمد بن ابراهيم ؛ يكي از احفاد و نوادگان امام صادق ( عليه السلام ) نقل مي كند كه قبر فاطمه ( عليه السلام ) در بيت خودش قرار دارد ، مي گويد :
« قـلت و بيتها اليوم حوله مقصورة و فيه محراب و هو خلف حجرة النّبي ( صلّي الله عليه وآله ) » ( 1 ) .
« در زمان فعلي ، خانه فاطمه در داخل مقصوره و محدوده واقع شده و داراي محرابي است كه در پشت حجره پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) قرار گرفته است » .
ظاهراً منظور ابن نجار از « مقصوره » ـ كه قبل از تاريخ نصب شبكه در اطراف بيت فاطمه ( عليها السلام ) بوده است ـ همان مثلث مرتفعي است كه در زمان عمر بن عبدالعزيز در قسمت شمالي مرقد شريف نبوي ( صلّي الله عليه وآله ) ايجاد شده بود كه با نصب شبكه ، برداشته شده است .
متن گفتار ابن نجار را سمهودي نقل كرده و اضافه مي كند : « محرابي كه ابن نجار از آن ياد نموده كه در پشت حجره عايشه قرار دارد ، در قسمت مقدم اين محراب ، محلي هست كه مردم ، آنجا را به عنوان « قبر فاطمه ( عليه السلام ) » مي شناسند و بر اين نقطه احترام زيادي قائلند و از قدم گذاشتن بر اين محوطه امتناع ميورزند » . ( 2 )
همانگونه كه سمهودي اشاره نموده در داخل بيت فاطمه ، نقطه مشخصي به عنوان محل قبر آن حضرت شناخته مي شده و از گفتار علامه مجلسي ( رحمه الله ) معلوم مي شود كه در قرنهاي گذشته و در زمان آن مرحوم ، علامت قبري نيز به عنوان قبر فاطمه در اين نقطه وجود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . اخبار مدينة الرسول ، ص 76
2 . وفاء الوفا ، ج 2 ، ص 469
158 |
داشته است ( 1 ) و امروز هم در داخل بيت فاطمه ضريحي را مشاهده مي كنيم منتسب به آن حضرت ، به ابعاد تقريبي يك متر و نيم در يك متر و نيم كه ظاهراً در همان نقطه اي كه معروف به محل قبر آن حضرت بوده نصب شده و با علامت قبري كه مرحوم مجلسي اشاره فرموده ، قابل انطباق است . گرچه تاكنون كيفيت پيدايش اثر قبر و تاريخ نصب اين ضريح ؛ همانند تاريخ احداث محراب قديمي ـ كه ابن نجار از آن ياد نموده ـ معلوم و مشخص نگرديده است .
سكونت مهاجران در مدينه و خانه دوّم اميرمؤمنان ( عليه السلام )
طبق مضمون بعضي از آيات و شواهد تاريخي عده اي از مسلمانان كه در مكّه به اسلام گرويده بودند در اثر ايمان و عقيده به رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و در اثر فشار مشركين مكه بهنگام هجرت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) خانه و زندگي خود را ترك و مصاحبت رسول خدا را به سكونت در مكه ترجيح دادند و يكي پس از ديگري به مدينه مهاجرت نمودند بعضي از اين مهاجرين كه در مدينه دوست و آشنايي داشتند بمنزل آنها وارد شدند و بعضي ديگر در گوشه اي از مسجد سكني گزيدند .
انصار نيز در مقابل اين ايثار و فداكاري مهاجران و در مساعدت و ياري آنان آنچه داشتند از خانه و زمين و وسائل زندگي در اختيار رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) قرار دادند تا در ميان مهاجران تقسيم و مشكل مسكن و زندگي آنها را برطرف سازد و بدينگونه مسلمانان صدر اسلام مفهوم ايثار و اخوّت و تعاون اسلامي را متجلّي ساختند و براي همه مسلمانان و بلكه همه جهانيان الگو و سرمشق گرديدند .
و لذا قرآن مجيد عملكرد اين دو گروه از صحابه را ستوده و ايثار و گذشت آنها را مورد تقدير قرار داده و فرموده است ( لِلْفُقَراءِ الْمُهاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَأَمْوالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللهِ وَرِضْواناً وَيَنْصُرُونَ اللهَ وَرَسُولَهُ أُولئِكَ هُمُ الصّادِقُونَ * وَ الَّذِينَ تَبَوَّؤُا الدّارَ وَاْلإِيمانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلا يَجِدُونَ فِي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بحار ، ج 100 ، ص 193
159 |
صُدُورِهِمْ حاجَةً مِمّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلي أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ) ( 1 ) ما در اينجا بعنوان نمونه چند مورد از اين مهاجر و انصار كه در تاريخ از آنها ياد شده است ذكر مي كنيم :
1 ـ حارثة بن نعمان انصاري :
اشتياق مسلمانان به حضور در مسجد و درك محضر رسول خدا موجب گرديد كه منازل آنها در جوار مسجد النبي و بيت آن حضرت باشد و لذا تقديم و تقسيم خانه و زمين در مرحله اول از جوانب چهارگانه مسجد شروع شد و اولين كسيكه چند باب خانه خود را كه در سمت جنوبي مسجد قرار داشت به رسول خدا تقديم داشت و ساير انصار از وي پيروي نمودند حارثة بن نعمان انصاري بود منزل مسكوني خود حارثه هم در جنوب شرقي مسجد و چسبيده به خانه ابوايوب انصاري بوده و اين خانه در زمان امام صادق ( عليه السلام ) به آن حضرت منتقل گرديد و در سال 1283 ق بخشي از آن به ساختمان كتابخانه عمومي عارف حكمت معروف به شيخ الاسلام ضميمه شد و در توسعه سعودي ها در سال 1414 ق كتابخانه و منازل اطراف آن تخريب و جزء ميدان جنوبي مسجد گرديد .
2 ـ ابوطلحه انصاري : و از جمله كساني كه در اين راه پيشقدم گرديد ابوطلحه انصاري بود . او نخلستان خود را كه در سمت شمالي مسجد النبي قرار داشت براي خانه سازي مهاجرين در ميان مسلمانان تقسيم نمود . در داخل اين نخلستان چاه آبي بود معروف به « بئر حاء » كه آب آن شيرين تر از چاه هاي ديگر بود و رسول خدا گاهي داخل اين باغ مي گرديد و از آب آن چاه مي نوشيد .
و لذا « بئر حاء » از چاه هاي تاريخي مدينه بشمار مي رفت و تا اين اواخر و پس از گذشت چند قرن حفظ شده بود و در توسعه اخير سعودي ها به مسجد ضميمه گرديد .
روزي ابوطلحه عرض كرد يا رسول الله خداوند مي فرمايد ( لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّي تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ ) و بهترين اموال من اين نخلستان است و لذا آن را در ميان مسلمانان تقسيم و صدقه جاريه قرار مي دهم و هر طور صلاح مي دانيد تقسيم كنيد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . حشر ، 9 ـ 8 .
160 |
رسول خدا فرمود « بَخّ ذلك مالٌ رابحٌ » مرحبا اين مال سوددهي است و من صلاح مي دانم اين نخلستان را خودت در ميان اقوام و عشيره نيازمند تقسيم كني . ( 1 )
خانه عبدالرحمان عوف :
ولي رسول خدا يك قطعه از اين نخلستان را به عبدالرحمان بن عوف واگذار نمود و او در اين محل منزلي ساخت كه بمناسبت پذيرايي مهمانان رسول خدا در آن « دارالضيفان » و بمناسبت وسعت آن « دار الكبري » ناميده مي شد . ( 2 )
در بخش غربي مسجد هم خانه ها و زمين هايي به مهاجران واگذار شده بود كه نيازي به ذكر آنها نيست .
و اما در طرف شرق و فاصله مسجد و بقيع هم كه منطقه وسيعي بود زمين هايي در ميان بعضي از مهاجران تقطيع و خانه هاي متعددي احداث گرديد و كوچه هايي بوجود آمد مانند زقاق المناصع و زقاق البقيع .
زقاق البقيع « كوچه بقيع » در فاصله بقيع و مسجد النبي واقع شده بود و اين دو را بهم وصل مي كرد و قبل از تخريب و توسعه مسجد بوسيله سعودي ها در سال 1414 ق ما از طريق اين كوچه مانند ساير حجاج از بقيع به مسجد و بالعكس آمد و رفت مي كرديم .
خانه عثمان و ابوبكر :
از جمله خانه هايي كه در اين منطقه واقع شده بود خانه ابوبكر و عثمان بود . عثمان بن عفان در سمت شرقي مسجد داراي دو خانه متصل بهم بود يكي را دار كبري و ديگري را دار صغري مي ناميدند رسول خدا زمين خانه عثمان را به دو قطعه كرد و او هم قطعه ديگر را خودش خريداري و به دار كبري ضميمه نمود بنا به نقل سمهودي عثمان در همان دار كبري محاصره و در همان منزل كشته شد . ( 3 )
خانه ابوبكر : بنا بگفته ابن شبه م ـ 262 خانه ابوبكر در همان منطقه شرق مسجد در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . صحيح بخاري تفسير سوره ال عمران ذيل آيه شريفه .
2 . تاريخ المدينة ابن شبه 1 / 235 ؛ وفاء الوفا 2 / 728 .
3 . وفاء الوفا 2 / 731 .
161 |
كنار كوچه بقيع و در مقابل دار الصغراي عثمان قرار داشت . ( 1 )
عباسي مي گويد فاصله خانه ابوبكر و عثمان پنج زراع بيشتر نبود ( 2 متر و نيم ) . ( 2 )
ابن سعد از عايشه نقل مي كند پدرم ابوبكر در همان خانه كه زمين آن را رسول خدا به وي داده بود مريض شد و در همان خانه از دنيا رفت . ( 3 )
و منازل ديگري نيز احداث شده بود كه به ساير صحابه تعلق داشت و در گذشته اشاره نموديم كه محل دفن ائمه بقيع ، خانه اي بود متعلق به عقيل ؛ و همانگونه كه در آينده خواهيم گفت ، صفيه عمّه رسول خدا در محلي كه متصل به خانه مغيرة بن شعبه بود ، دفن گرديده است و ظاهراً جمله معروف در معرفي بقيع كه در ميان مدينه شناسان اشتهار دارد « شرقيّها نخل و غربيّها بيوت » ( 4 ) اشاره به همين بيوت است .
دوّمين خانه اميرمؤمنان ( عليه السلام )
و براساس شواهد تاريخي ، يكي از اين منازل نيز متعلّق به امير مؤمنان ( عليه السلام ) بود كه در انتهاي ذقاق البقيع و نزديك به بقيع قرار گرفته بود . به عنوان تأييد اين موضوع ، متن چند سند تاريخي را در اينجا نقل مي كنيم :
1 ـ ابن شبه قديمترين مدينه شناس در اين مورد مي گويد :
« واتخذ علي بن ابي طالب بالمدينة دارين احدايهما دخلت في مسجد رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) و هي منزل فاطمة بنت رسول الله التي تسكن فيها و الأخري دار علي التي بالبقيع و هي بأيدي ولد علي علي حوزالصدقة » : ( 5 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . تاريخ المدينة 1 / 242 .
2 . عمدة الاخبار 116 .
3 . طبقات 3 / 150 وفاء الوفاء 2 / 731 .
4 . تاريخ ابن نجار ، ص 152 ؛ عمدة الاخبار ، ص 151 ؛ وفاء الوفا ، ج 3 ، ص 889
5 . به نقل سمهودي در وفاءالوفا ، ج 2 ، ص 469 . علي رغم دقّت نظر و صداقت و امانت در نقل سمهودي ، كه زبانزد مورّخان است ، اين مطلب راكه وي از ابن شبه نقل نموده است در نسخه چهار جلدي ـ كه از تاريخ ابن شبه در اختيار ماست ـ با بررسي مكرر به دست نيامد و دليل آن همان است كه مصحح اين كتاب در صفحات اول آن تذكر داده است كه نسخه موجود در اختيار وي از نظر خط غيرخوانا و در مطالب و صفحاتش سقط فراوان وجود داشته است .
162 |
« علي بن ابي طالب براي خود در مدينه دو خانه اختيار كرده بود ؛ يكي همان خانه اي است كه در داخل مسجد قرار گرفت و آن همان خانه فاطمه دختر رسول خداست كه در آن سكونت مي فرمود و ديگري خانه اي است كه در كنار بقيع واقع شده بود و اين خانه جزو موقوفات آن حضرت و در دست فرزندان او بود . »
2 ـ ابن نجار ( متوفاي 643 هـ . ق . ) از سعيد بن جبير نقل مي كند كه :
« رأيت قبر الحسن بن علي بن ابي طالب في فم الزقاق الّذي بين دار نبيه و بين دار علي بن ابي طالب » ( 1 ) .
« قبر حسن بن علي را در اول كوچه اي كه در ميان خانه نبيه و خانه علي بن ابي طالب قرار دارد ، مشاهده نمودم . »
3 ـ در مورد تخريب بيت فاطمه ( عليها السلام ) آمده است كه حسن بن حسن و همسرش فاطمه بنت الحسين چون مجبور به ترك حجره فاطمه شدند ، اين حجره را ترك نموده و به خانه علي بن ابي طالب منتقل شدند . ( فخرجوا منه حتّي أتو دار علي نهاراً ) ( 2 )
4 ـ سهيلي متوفاي 581هـ در مورد عبيد الله بن عدي ( 3 ) مي گويد : « وله دار بالمدينة عند دار علي بن أبي طالب » . ( 4 )
: او در مدينه خانه اي داشت كه در جوار خانه علي بن ابي طالب قرار گرفته بود .
و مي دانيم منظور هم جوار بودن با خانه اي كه در كنار مسجد به اميرمؤمنان ( عليه السلام ) تعلّق داشت نمي باشد ؛ زيرا همسايگان اين خانه فقط رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و همسران آن حضرت بود .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . اخبار المدينه ، ج 1 ، ص 54
2 . وفاء الوفا ، ج2 ، ص466
3 . او خواهر زاده عثمان بن عفان است . در اواخر دوران حيات رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) متولّد و در سال 90هـ وفات نموده است .
4 . الروض الأنف ، ج3 ، ص162
163 |
5 ـ سمهودي آنجا كه نظرات مدينه شناسان را درباره بيت الاحزان نقل مي كند مي گويد : « وأظنّه في موضع دار علي بن أبي طالب الذي اتّخذه بالبقيع » ( 1 ) « به گمان من بيت الاحزان در محلّ همان خانه متعلّق به علي بن أبي طالب واقع است كه در كنار بقيع ساخته بود . »
گفتني است كه ما گرچه ، نظريه سمهودي را درباره محلّ بيت الاحزان صحيح نمي دانيم بلكه همانگونه كه در صفحات آينده ملاحظه خواهيد فرمود بيت الاحزان از اول بناي مستقل بود نه بيت متعلق به امير مؤمنان ( عليه السلام ) . ولي به هر حال از مجموع اين نظرات و از اين متون تاريخي و مشابه آنها معلوم مي شود كه امير مؤمنان ( عليه السلام ) در مدينه غير از خانه اي كه در كنار مسجد قرار داشت داراي خانه ديگر هم بود كه در نزديكي بقيع و در كنار منازل مهاجرين و به اصطلاح در محله مهاجر نشين مدينه قرار گرفته بود كه مانند چاه ها و باغات جزو موقوفات آن حضرت گرديد . ( 2 )
حوادثي كه در اين خانه واقع شد
به عقيده نگارنده ، حوادث مهم تاريخي كه بلافاصله پس از رحلت جانگداز رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) يكي پس از ديگري به وقوع پيوسته است همه آنها در اين منزل بوده نه در بيتي كه در كنار مسجد بود .
اجتماع عدّه اي از مهاجرين و انصار در مخالفت با بيعت ابوبكر ، هجوم به خانه اميرمؤمنان ( 3 ) و سوق دادن آن حضرت و همچنين حركت حضرت زهرا ( عليها السلام ) به سوي مسجد ، دوران نقاهت آن حضرت ، ملاقات ها و حوادثي كه در اين دوران اتفاق افتاده و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . وفاء الوفا ، ج3 ، ص918
2 . از جملات اين وقف نامه است : « وإنّه يقوم علي ذلك حسن بن علي . . . وإن حدث بحسن حدث وحسين حيّ فإنّه إلي حسين بن علي وإنّ حسين بن علي يفعل مثل الذي أمرت به حسناً . . . » .
3 . حادثه هجوم به خانه فاطمه زهرا و دستور احراق باب آن حضرت در كتب تاريخي اهل سنّت از جمله در منابع زير آمده است :
تاريخ طبري ، حوادث سال 11هجري ؛ الإمامة والسياسه ، ج1 ، ص11 ؛ عقد الفريد ، چاپ مصر ، ج3 ، ص64 ؛ تاريخ يعقوبي ، ج2 ، ص126 ؛ شرح نهج البلاغه ، ابن ابي الحديد ، ج2 ، ص45 و46 و56 و57
164 |
همچنين مراسم تجهيز و تشييع آن بانوي مخدّره مربوط به اين منزل بوده و در اين خانه واقع شده است كه علاوه بر اعتبار عقلي ، شواهد و قرائن تاريخي و چگونگي وقوع اين حوادث اين نظريه را تأييد مي كند . و براي اهميت اين موضوع به نقل بعضي از اين شواهد تاريخي مي پردازيم .
شاهد و قرينه اول : متن تعبيرات عده اي از مورخان درباره اجتماع گروهي از مخالفين جريان سقيفه در منزل اميرمؤمنان مي باشد از جمله طبري مي گويد : « أتي عمر بن الخطاب منزل عليّ وفيه طلحه والزّبير ورجال من المهاجرين » . ( 1 )
ابن قتيبه مي گويد : « ان أبابكر تفقّد قوماً تخلفوا عن بيعة أبي بكر عند علي كرم الله وجهه » . ( 2 )
علامه حلّي مي گويد « طلب عمر احراق بيت اميرالمؤمنين وفيه اميرالمؤمنين وفاطمه وابناهما وجماعة من بني هاشم » . ( 3 )
يعقوبي مي گويد : « وبلغ أبابكر وعمر ان جملةً من المهاجرين والأنصار قد اجتمعوا مع علي بن ابي طالب في منزل فاطمة بنت رسول الله » . ( 4 )
ابن ابي الحديد مي گويد : « ان قيس بن شمّاس . . . كان مع الجماعة الذين دخلوا بيت فاطمة . . . وكان في البيت ناسٌ كثير » . ( 5 )
اين تعبيرات مختلف و اجتماع قوم ، ناس كثير ، جماعة و جملةٌ من المهاجرين و الانصار دليل بر اين است كه آنان در فضايي بزرگتر از فضاي حجره فاطمه ( عليها السلام ) اجتماع كرده بودند فضائي كه حضرت زهرا و فضه و حسنين نيز در آنجا حضور داشتند .
قرينه دوّم : تعبيراتي است كه در سوق دادن اميرمؤمنان بسوي مسجد بكار رفته است از جمله : واجتمع النّاس ينظرون اليه وامتلأت شوارع المدينة بالرجال ( 6 ) بهنگام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . طبري 2 / 68 .
2 . الإمامة والسياسة 1 / 12
3 . نهج الحق 271 .
4 . تاريخ يعقوبي 2 / 127 .
5 . شرح نهج البلاغه 6 / 48 .
6 . همان ، 49
165 |
جلب اميرمؤمنان بسوي مسجد كوچه هاي مدينه مملوّ از مردم بود كه به آن صحنه تماشا مي كردند .
قرينه سوّم : در تعبيراتي در مورد حركت حضرت زهرا بسوي مسجد چنين آمده است « لمّا بَلَغ فاطمة إجماع أبي بكر علي منعها فدك لاثت خمارها علي رأسها واشتملت بجلبابها و أقبلت في لُمَة من حفدتها ونساء قومها . . . » . ( 1 )
و در تعبير ديگر آمده است : « واجتع معها نساء كثير من غيرهنّ شميات اليها » ( 2 ) و باز در تعبير ديگر آمده است « ولم تبق من بني هاشم أمرئة الا خرجت معها ( 3 ) اين حركت و حضور ـ لمّة ـ تعدادي از بانوان بهمراه حضرت زهرا كه در واقع يك حركت سياسي و راه پيمائي آرام بر ضد شرائط موجود بود بدون وجود فاصله از منزل آن بانو تا مسجد متصور نيست و ترسيم اين حركت دسته جمعي در فاصله چند قدمي در ميان حجره آن حضرت و مسجد بعيد بنظر مي رسد .
قرينه سوّم : چگونگي اطلاع يافتن اميرمؤمنان ( عليه السلام ) :
در يك روايت مفصّل كه دوران عارضه و وفات و تجهيز حضرت زهرا نقل شده است چنين آمده است پس از آنكه آن مخدّره از دنيا رفت حسنين وارد منزل شدند و چون از ارتحال مادرشان مطلع گرديدند اسماء عرض كرد اي نور ديدگان رسول خدا هرچه سريعتر خبر فوت مادرتان را در مسجد به اطلاع پدرتان برسانيد .
آن دوبزرگوار حركت كردند و چون به نزديكي مسجد رسيدند و صدايشان به گريه بلند شد صحابه از مسجد بيرون آمدند و علت گريه آن دو را جويا شدند آنان پاسخ دادند مگر نمي دانيد كه مادر ما از دنيا رفته است در اينجا بود كه اميرمؤمنان بي اختيار به روي زمين افتاد . . . « فقالا لا أو ليس قد ماتت أمنّا فاطمة قال : فوقع عليٌّ علي وجهه . . . » . ( 4 )
اگر وفات آن مخدّره در بيت و حجره اولي و در كنار مسجد اتفاق ميافتاد نيازي به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . شرح نهج البلاغه 16 / 211 احتجاج طبرسي 1 / 131 بلاغات النساء / 12 .
2 . شرح نهج البلاغه 6 / 49 .
3 . مأساة الزهرا 2 / 177 .
4 . كشف الغمّه 2 / 127 بحار الانوار 43 / 187 .
166 |
حركت حسنين و طي فاصله نبود بلكه اميرمؤمنان با كوچكترين گريه در ميان حجره از وقوع حادثه مطلع مي گرديد .
قرينه چهارم : مراسم تشييع پيكر حضرت زهرا ( عليها السلام )
در اين مراسم دو موضوع قابل توجه است يكي اظهار نگراني آن حضرت از وضع تابوت هاي مكشوف و متعارف آن روز و در نهايت آماده سازي تابوتي داراي پوشش همانند هودج ( 1 ) و استفاده نمودن از آن و تشييع و انتقال پيكر آن حضرت از محلي به محل ديگر و موضوع دوّم دفن شدن آن حضرت در حجره خويش بطوري كه در صفحات گذشته ملاحظه فرموديد مضمون روايات شش تن از ائمه و گفتار علما و دانشمندان شيعه و دلائل ديگر قويّاً مؤيد آن است كه پيكر مطهر دختر رسول خدا در جوار قبر آن حضرت دفن شده است با در نظر گرفتن اين دو جهت طبعاً اين سؤال پيش مي آيد كه اگر آن حضرت در حجره خويش و در كنار مسجد از دنيا رفته است و در همان حجره هم دفن شده است آماده سازي تابوت براي چه بوده و تشييع پيكر آن بانو چگونه انجام گرفته است و اين قرينه و شاهد ديگري است بر اينكه ارتحال آن بزرگوار مانند حوادث ديگر در خانه اي دورتر از خانه اولي واقع شده است .
پاسخ به شبهات
در اينجا تذكّر اين نكته را لازم مي دانيم كه وجود خانه دوّم و وقوع اين حوادث در آن گرچه بنا به دلائل گذشته از نظر شخص نويسنده يك مطلب مسلّم و مورد قبول است همانگونه كه اصل تهاجم از مسلمات تاريخ شيعه و مورد تأييد عده اي از مورخان اهل سنّت مي باشد ولي نظريه اين ناچيز و رد و قبول و اثبات و انكار آن مي تواند به صورت يك بحث تاريخي مورد بررسي قرار بگيرد كه در صورت تقويت اين احتمال افزون بر تأييد اصل حادثه به پاره اي از سؤالات در اين زمينه پاسخگو بوده و بعضي از شبهات و ابهامات را برطرف مي نمايد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ابن شبّه تاريخ المدينة 1 / 108 ابن اثير اسد الغابة 7 / 226 سمهودي وفاء الوفاء 3 / 904 .
167 |
اشكال ابن روزبهان ( 1 ) و پاسخ او
به عنوان مثال فضل بن روزبهان آنجا كه مي خواهد حوادث پس از رحلت رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) را انكار و يا توجيه كند آن عدّه از مورخان اهل سنّت را كه موضوع تهاجم و دستور احراق را نقل نموده اند مورد حمله قرار داده و پس از آنكه شيعيان را شديداً نكوهش مي كند مي گويد چگونه مي توان گفت كه عمر بن خطاب چنين تصميمي اتخاذ و دستور احراق بيت دختر رسول خدا را صادر نموده است . در صورتي كه از طرفي اين بيت متصل به مسجد و قبر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و حجرات همسران آن حضرت بود و از طرف ديگر سقف آنها را شاخه هاي خشك و قابل اشتعال و احتراق تشكيل مي داد و آتش زدن به يكي از اين حجرات به مفهوم آتش زدن به همه آنها و سوزاندن خانه فاطمه سوزاندن مسجد وقبر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) بود و قابل تصوّر نيست عمر بن خطاب چنين تصميمي بگيرد و خود را در معرض اعتراض و مورد نكوهش مردم قرار بدهد و اين با كياست و سياست او و هر شخص ديگر سازگار نمي باشد . ( 2 )
كه اگر ابن روزبهان اين حقيقت تاريخي را نه آنچنان كه تصوّر نموده بلكه همانگونه كه ما مطرح نموديم و وقوع اين حوادث را به بيت دوم اميرمؤمنان ( عليه السلام ) نه به بيتي كه در كنار مسجد قرار داشت منتسب ساختيم درمي يافت براي اثبات ادعاي خود بدين اشكال تمسّك نمي جست و طبعاً نيازي هم بر پاسخ نه چندان مستحكم مرحوم دانشمند كلامي شيخ محمّد حسن مظفّر نبود .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . فضل بن روزبهان از بزرگان علماي شافعيه در عصر خود حكيم عارف ، محدّث شاعر و اديب داراي تأليفات متعدّد مشهورترين آنها ردّ بر نهج الحقّ علاّمه حلّي است به نام ابطال نهج الباطل كه در سال 909 آن را تأليف نموده و مرحوم قاضي نور الله ششتري شهيد در سال 1019 احقاق الحقّ را در پاسخ آن نگاشته و در قرن اخير مرحوم آية الله شيخ محمّد حسن مظفّر پاسخ ديگري بر آن نگاشته به نام دلائل الصدق و در سه جلد چاپ شده است .
2 . دلائل الصدق ، ج3 ، ص46
169 |
بخش دوّم :
بيت الأحزان
171 |
بيت الاحزان يك حقيقت فراموش ناشدني
هر زائر شيعي ، از هر نقطه دنيا كه وارد مدينه منوره مي گردد ، پس از زيارتِ قبر مطهر حضرت رسول ( صلّي الله عليه وآله ) و اقامه نماز در مسجد آن حضرت و پس از زيارت قبور پاك ائمه بقيع ( عليهم السلام ) و ساير قبور متعلق به اقوام و عشيره پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) عازم زيارت بيت الاحزان مي شود ، به اين اميد كه اگر به قبر مطهر زهراي مرضيه ( عليها السلام ) دسترسي ندارد ، آن حضرت را در محل ديگري كه به وي منتسب است زيارت كند و اگر نمي تواند كه صورت خود را به خاك قبر يگانه يادگار رسول خدا بگذارد و ضريح مقدس آن حضرت را با اشك ديده بشويد ، حداقل در جايگاهي كه دخت گرامي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) پس از رحلت پدر بزرگوارش و در ايام آخر عمرش هر روز چند ساعت از وقت خويش را در آنجا به عبادت و گريه و ناله سپري نمود ، نماز بخواند و به ياد اشكهاي آن حضرت اشك بريزد . اما اينك نه از چنين محلي خبري است و نه از بيت الأحزان در بقيع ، اثري .
آيا اصلاً بيت الاحزان در حقيقت وجود دارد يا يك موضوع موهوم و خيالي بوده و بجز در لسان بعضي از خطبا و گويندگان وجود خارجي نداشته است ؟ !
در اين بخش از كتاب برآنيم محل واقعي و تاريخ ساختمان بيت الاحزان را ، تا آنجا كه از كتب حديث و تاريخ به دست مي آيد و گفتار كساني را كه در طول تاريخ و از قرن اول تا دوران تخريب ، از نزديك اين بيت حزن را زيارت كرده و شاهد ساختمان آن بوده اند در اختيار خواننده ارجمند قرار دهيم تا معلوم شود كه بيت الأحزان يك واقعيت
172 |
غير قابل انكار و يك حقيقت فراموش نشدني است ، اگر چه ساختمان آن ويران گرديده و در گوشه بقيع ، از گنبد بيت الاحزان اثري باقي نمانده است . ولي منابع حديثي و تاريخيِ متقن از محدثان ، مورخان ، نويسندگان معروف و دانشمندان مشهور از شيعه و اهل سنت در طول تاريخ آن را تأييد و تثبيت نموده اند كه اينك نمونه هايي از روايات و اعتراف مورخان را از نظر خواننده عزيز مي گذرانيم .
بيت الاحزان در منابع حديثي
از جمله منابع حديثي كه در آن از انگيزه به وجود آمدن بيت الاحزان سخن به ميان آمده ، خصــال شيـخ صدوق ( رحمه الله ) مي باشد كه آن محدث بزرگ ، در ضمن روايتي با اسناد از امام صادق ( عليه السلام ) نقل مي كند :
« و اما فاطمة فبكت علي رسول الله حتي تأذّي بها اهل المدينة فقالوا لها قد آذيتنا بكثرة بكائك فكانت تخرج الي المقابر . . . » ( 1 ) .
« فاطمه در مصيبت رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) آنقدر گريه نمود كه مردم مدينه از گريه او ناراحت شدند و اظهار نمودند با كثرت گريه ات ما را متأذّي نمودي ولذا خانه خود را ترك مي نمود و به كنار قبرها مي رفت . . . »
صريح تر و روشن تر از روايت صدوق ، گفتار فضه ( خادمه حضرت زهرا ( عليها السلام ) است كه مرحوم علامه مجلسي در ضمن بيان جريان مفصل شهادت حضرت زهرا از زبان فضه ، چنين نقل مي كند كه :
« ثمّ إنّه بني لها بيتاً في البقيع نازهاً عن المدينة » . ( 2 )
« امير مؤمنان ( عليه السلام ) براي فاطمه ، در بقيع و در خارج مدينه ، خيمه اي برافراشت كه آن حضرت به همراه حسنين بدانجا مي آمد و پس از گريه طولاني به خانه اش مراجعت مي نمود .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . خصال ابواب الخمسه ـ وسائل الشيعه ، ج 2 ، ص 922 ، باب 87 از ابواب دفن .
2 . بحارالانوار ، ج 43 ، ص 177 .
173 |
توضيح اينكه : بطوريكه در كتب لغت آمده است ، « بيت » در لغت به معناي « محل و مسكن » است خواه به شكل چادر باشد يا خانه اي از خاك و گل ( 1 ) و بطوري كه در آينده نيز خواهيم ديد ، اولين بيت و مسكني كه براي فاطمه زهرا در بقيع ساخته شده ، بصورت چادر و خيمه بوده است .
بيت الاحزان از نظر علما و مورخان
عده اي از علماي بزرگ و شخصيتهاي علمي كه در تاريخ مدينه و يا درباره زيارت بقيع مطلبي نوشته اند ، از بيت الأحزان نيز سخن گفته و وجود آن را تأييد و تثبيت نموده اند كه نظرات چند تن از آنان را به ترتيب تاريخ زندگي آنان ، مي آوريم :
1 ـ ابن شبه نميري 173 ـ 262
قديمي ترين تاريخ موجود ( 2 ) در باره مدينه منوره ، تاريخ المدينه ، تأليف ابوزيد عمر ابن شبه النميري ( 3 ) است . او كه يكي از شخصيّتهاي علمي و از فقها و محدثان مورد وثوق و از مورخان مورد اعتماد ، نزد علما و دانشمندان اهل سنت است ، در كتاب خود ، آنجا كه آثار و قبور بقيع ـ موجود در زمان خودش ـ را معرفي مي كند ، چنين مي نويسد :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . البيت المسكن سواء كان من شعر او مدر ـ اقرب الموارد .
2 . قديمي تر از اين كتاب ، تاريخ المدينة ابن زباله است كه وي در سال 199 در قيد حيات بوده و در كتابهائي كه تا قرن دهم در تاريخ مدينه تأليف گرديده ، از جمله در وفاءالوفا ، از تاريخ ابن زباله مطالب فراوان نقل شده است ولي متأسفانه از اين كتاب در قرنهاي اخير خبري نيست .
3 . ابوزيد عمر بن شبه نميري فقيه و محدث و مورخ نامي در سال 173 متولد و در سال 262 وفات نموده است . در شرح حال ابن شبه چنين نوشته اند ، او شخصي است اديب ، فقيه ، مورخ ، صادق و دقيق ، عالم به آثار ، ناقل اخبار و صاحب تأليفات بسيار و . . . ـ ابن نديم از وي 18 كتاب معرفي مي كند . در شرح حال او به فهرست ابن نديم وفيات الاعيان ، تاريخ بغداد ، تهذيب الأسماء و اللغات ، تذكرة الحفاظ و لسان الميزان مراجعه شود . تـاريخ ابـن شبه براي اولين بار در سال 1399 هـ . با تحقيق فهيم محمد شلتوت در چهار جزء و 1396 صفحه در عربستان سعودي چاپ و اخيراً در قم افست گرديد . قسمت مهم جلد سوم و چهارم اين كتاب به شرح زندگاني و حوادث دوران خلافت عثمان اختصاص يافته است كه دليل هواداري و علاقه شديد او نسبت به عثمان است .
174 |
« شخص موثق و مورد اعتمادي بر من نقل نمود مسجدي كه در طرف شرقي آن به جنازه اطفال نماز خوانده مي شود ، دراصل خيمه اي بوده براي زن سياهي بنام « رقيه » ( 1 ) كه به دستور حسين ابن علي ( عليه السلام ) در آنجا مي نشست تا از قبر فاطمه ( عليه السلام ) مراقبت كند زيرا قبر فاطمه را كسي بجز همان زن نمي شناخت . ( 2 )
از اين گفتارِ ابن شبه كه مشهود و مسموع خود را در مورد بيت الاحزان نقل نموده است ، دو مطلبِ زير بوضوح به دست مي آيد :
1 ـ بيت الاحزان در دوران حسين بن علي ( عليه السلام ) يعني تا سال 61 هجري ، مانند حال حيات حضرت زهرا ( عليها السلام ) بصورت خيمه و چادر و محلي بوده است مشخص و معين و حسين بن علي ( عليه السلام ) بر حفظ آن عنايت و اهتمام داشته ؛ بطوري كه يكي از بانوان و ارادتمندان حضرت زهرا ( عليها السلام ) را مأموريت داده است ، در اين بيت و خيمه كه يادآورِ دورانِ حساس زندگي مادر بزرگوارش بوده ، اقامت نموده و از آنجا حراست و نگهباني كند و لابد براساس همين ديد و اهتمام و به پيروي از روش آن حضرت ، افرادي از اهل بيتِ عصمت پس از آن حضرت نيز همين روش را ادامه داده و خيمه را به ساختمان مبدّل نموده اند .
2 ـ بيت الاحزان پس از اين دوران و در اواخر قرن دوم و اوائل قرن سوم ، داراي ساختمان بوده كه ابن شبه را وادار نموده است كمّ و كيف و انگيزه بوجود آمدن اين ساختمان را از افراد خبير و مطلع جويا شود و يكي از افراد مطلع و مورد وثوق نيز تا آنجا كه در اين مورد اطلاع داشته با وي در ميان گذاشته است و سابقه آنجا را كه زماني بصورت خيمه بوده ، بازگو نموده است و ليكن اين خيمه دقيقاً در چه تاريخي و به وسيله چه كسي به ساختمان تبديل شده ، معلوم نيست .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ابن حجر عسقلاني ( در اصابة ) ج 3 ، ص 305 با استناد به همين مطلب اين بانو را نيز در رديف ساير زنان ، يكي از صحابه رسول خدا معرفي نموده است .
2 . واخبرني مخبر ثقة قال يقال ان المسجد الذي يصلي جنبه شرقياً علي جنائز الصبيان كان خيمة لامرئة سوداء يقال لها رقية كان جعلها هناك حسين بن علي ( عليه السلام ) تبصر قبر فاطمه ( عليها السلام ) و كان لايعرف قبر فاطمه رضي الله عنها غيرها . تــاريـخ المدينه ج 1 ، ص 106
175 |
توجيه متناقض
و اما مطلب ديگري كه در ذيل اين گفتار آمده است كه : اقامت آن زن در ميان بيت الاحزان براي حفظ و مراقبت قبر حضرت زهرا ( عليها السلام ) بوده است ، تعليلي است از سوي خودِ وي و توجيهي است متناقض و غير قابل قبول ؛ زيرا : اولاً خودِ ابن شبه در اين كتاب ، مانند عدّه ديگر از مورخان مي گويد كه علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) پيكر مطهر حضرت زهرا ( عليها السلام ) را شبانه و در داخل منزل خود دفن نمود ؛ بنابراين ، مراقبت از قبر آن حضرت در بقيع مفهومي ندارد .
و ثانياً اگر قبر آن حضرت در بقيع واقع بوده و كسي بجز « رقيه » آن را نمي شناخته ، باز هم مراقبت از قبرِ مجهول ، معنا و مفهومي ندارد .
بهرحال با توجه به شرايط خاص و حساس آن روز ، ابهام در پاسداري از بيت الاحزان و توجيهات مختلف در اقامت يك زن در داخل آن ، مستبعد نيست .
2 ـ فتواي امام غزالي بر استحباب نماز در بيت الاحزان
امام ابومحمد غزالي 450 ـ 505 كه يكي شخصيتهاي معروف و از علما و دانشمندان اهل سنت است ، در ضمن بيان وظايف زايران مدينه منوره و كساني كه به زيارت بقيع مشرف مي شوند مي گويد : « مستحب است كه زائران ، هر روز صبح ، پس از زيارت قبر حضرت رسول ( صلّي الله عليه وآله ) در بقيع حضور بهم رسانند و قبور پيشوايان ديني و صحابه را كه در آنجا مدفون هستند زيارت كنند » . سپس مي گويد : « و مستحب است در مسجد فاطمه ( عليها السلام ) نيز نماز بخوانند » . ( و يُستحبّ أن يخرج كلّ يوم الي البقيع بعدالسلام علي رسول الله . . . و يصلّي في مسجد فاطمة رضي الله عنها ) . ( 1 )
3 ـ ابن جبير ، جهانگرد و دانشمند معروف اسلامي 540 ـ 614
سومين كسي كه بيت الأحزان را از نزديك زيارت و درباره آن سخن گفته است ،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . احياء علوم الدين ، ج 1 ، ص 260
176 |
جهانگرد معروف اسلامي ابوالحسين احمد بن جبير اندلسي ( 1 ) است . او كه در ماه محرم سال 580 هـ . ق . وارد مدينه شده و بقيع را زيارت نموده است ، مي گويد : « و در كنار قبّه عباسيه ، خانه اي قرار گرفته است كه به فاطمه دختر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) منتسب مي باشد ، مي گويند اين همان خانه ايست كه فاطمه زهرا به آنجا مي آمد و در آنجا اقامت و حزن و اندوه خود را در مرگ پدر بزرگوارش ابراز مي نمود » . ( 2 )
4 ـ سمهودي ( 3 ) 844 ـ 911
چهارمين شخصيت و مورخي كه وجود بيت الأحزان را تأييد و تثبيت نموده است ؛
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ابن جبير از علماي اندلس و در علم فقه و شعر و نويسندگي از بارزترين دانشمندان دوران خويش و از معروفترين و قديمي ترين جهانگردان اسلامي است ، او رحله و سياحتنامه خود را چنين ناميده است : « تذكرة بالاخبار عن اتفاقات الأسفار » اين كتاب قبلاً در ليدن و اخيراً در بيروت چاپ شده است .
در شرح حال ابن جبير ، رجوع شود به دائرة المعارف اسلامي ، ج 3 ، ص 204 ـ 207 و مقدمه رحله ، چاپ لبنان والكني و الألقاب ، ج 1 ، ص 232 .
2 . ويلي هذه القبة العباسية بيت ينسب لفاطمه بنت الرسول ( صلّي الله عليه وآله ) يقال انه الذي آوَتْ اليه والتزمت فيه الحزن علي موت ابيها المصطفي ( صلّي الله عليه وآله ) رحله ابن جبير چاپ ليدن ، صفحه 196 وچاپ دارالكتب اللبناني ص144
3 . علما و دانشمندان سمهودي را چنين معرفي نموده اند : « الشيخ نورالدين علي بن احمد سمهوديِ مصريِ شافعي ، شخصيت دانشمند و مفتي مدينه ، مدرس و مورخ اين شهر ، پيشوا و مقتداي مورخان . سلسله نسبش به حسن مثني فرزند امام مجتبي ( عليه السلام ) منتهي مي شود . او به سال 844 در سمهود مصر متولد و پس از تحصيلات و حفظ نمودن قرآن و نيل به مدارج علمي ، در فنون مختلف از سال 873 در مدينه منوره متوطن و از اساتيد بزرگ حرم شريف نبوي ( صلّي الله عليه وآله ) گرديد . وي در تاريخ مدينه منوره سه كتاب نوشته است كه يكي مفصل و جامع الأطراف بنام « اقتفاء الوفا باخبار دارالمصطفي » است كه در حادثه آتش سوزي مسجد نبوي در ماه رمضان سال 886هـ . از بين رفته است . دومي « وفاءالوفا باخبار دارالمصطفي » كتابي است كه به قول خودِ سمهودي به درخواست كسي كه « طاعته غنم و مخالفته غرم » مطالب كتاب قبلي را در اين كتاب تلخيص نموده است ، ولي در عين حال داراي گسترده ترين و دقيقترين مطالب در تاريخ مدينه مي باشد كه در هيچ يك از منابع ديگر نمي توان به دست آورد . اين كتاب در دو جلد و در 1435 صفحه چاپ شده است . و سوّمي « خلاصة الوفا » است و مطالب « وفاءالوفا » را در اين كتاب تلخيص نموده و اين كتاب نيز چاپ شده است . سمهودي داراي تأليفات متعدد ديگري نيز مي باشد . وفات وي در سال 911هـ . در مدينه واقع گرديد . در شرح حال او به شذرات الذهب ، اعلام زركلي ، والكني و الالقاب مراجعه شود .
177 |
مقتدا و پيشواي مدينه شناسان ، نورالدين علي بن احمد سمهودي مصري است ؛ شخصيتي كه پس از وي هيچ مورخ و نويسنده اي در باره مدينه كتابي ننوشته و هيچ گوينده و خطيبي ، از تاريخ مدينه سخن نگفته ، مگر اينكه به گفته او استناد جسته و از كتاب او « وفاءالوفا » استمداد نموده است . او مي گويد :
« والمشهور ببيت الحزن انّما هو الموضع المعروف بمسجد فاطمة في قبلة مشهد الحسن و العباس » .
« مشهور در بيت الاحزان ، همان محلي است كه به مسجد فاطمه معروف و در طرف قبله حرم ( امام ) حسن و ( جناب ) عباس واقع گرديده است . »
آنگاه مي گويد : « واظنّه في موضع بيت علي بن ابي طالب الَّذي كان اتخذه بالبقيع و فيه اليوم هيأة قبور » . ( 1 )
« و به عقيده من ، اين بيت الأحزان در محل همان بيت و مسكني است كه علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) آن را در بقيع آماده ساخته بود » . و اضافه مي كند كه فعلاً در ميان آن ، شكل چند قبر نيز موجود است .
5 ـ سِر ريچارد بورتون ] SIR RICHARD BURTON [ 1853 ميلادي =1276قمري
يكي از جهانگردانِ غربي كه به مكه و مدينه مسافرت نموده ( 2 ) و در سياحتنامه خود از آثار و ابنيه حجاز و از اخلاق و رسوم مسلمانان در موسم حج و از جزئيات زندگي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . وفاءالوفا ، ج 3 ، ص 918 .
2 . در طول تاريخ تعداد زيادي از جهانگردان غربي در قيافه مسلمانان و در زيّ حجاج وارد مكه و مدينه گرديده اند و اكثر آنان نيز كه از نويسندگان بوده اند ، توانسته اند مشاهدات و برداشتهاي خود را به صورت كتاب و سفرنامه در اختيار ديگران قرار دهند ، گرچه بعضي از اين نوشته ها و برداشتها توأم با مطالب خلاف واقع و نادرست و همراه با اغراض و تعصّب است ، ولي در عين حال ، مي توان مطالب و نكات ارزشمند و پر بها نيز از آنها بدست آورد كه يكي از جهانگردان همان « ريچارد بورتون » انگليسي است كه در سال 1853 ميلادي به صورت يك مسلمان افغاني به نام « عبدالله » به مكه و مدينه مسافرت كرده و در تمام مراسم حج شركت و از همه اماكن و بقاع متبرّكه ديدن نموده و به همه جزئيات پرداخته است و سفرنامه خود را در دو جلد بزرگ منتشر ساخته است . موسوعة العتبات المقدسه ، ج 3 ، ص 260 .
178 |
مردم حجاز سخن گفته است . از جمله حرمها و گنبدها و بارگاههاي موجود در بقيع را معرفي و با قلم خود ترسيم و تصوير نموده است . « سِر ريچارد بورتون » جهانگرد انگليسي است كه در سال 1853 ميلادي ـ تقريباً 139 سال قبل ـ بقيع را از نزديك مشاهده نموده و در باره بيت الأحزان چنين گفته است : « در بقيع مسجد كوچكي است كه در سمت جنوبي گنبد عباس بن عبدالمطلب واقع گرديده و اين مكان را بيت الأحزان نيز مي نامند ؛ زيرا فاطمه زهرا آخرين روزهاي عمر خويش را در اين محل بسر مي برد و براي از دست دادن پدر عزيزش نوحه سرايي مي نمود . ( 1 )
مطالبي كه از آقاي بورتون نقل شد ، دليل روشني بر مشخص بودن ساختمان بيت الأحزان در زمان وي و اشتهار وجه تسميه و انگيزه ايجاد آن مي باشد كه يك جهانگرد انگليسي و غيرمسلمان در اندك زمان و با مختصر تماس با مسلمانان توانسته است همه اين مطالب را همانگونه كه در منابع محكم تاريخي و حديثي آمده است ، دريافت و درسياحتنامه خود منعكس نمايد .
6 ـ فرهاد ميرزا ( 2 ) 1292 هـ
فرهاد ميرزا معتمدالسلطنه كه در 18 ذيقعده 1292 هـ به زيارت بقيع نائل گرديده ، پس از بيان زيارت حرم ، ائمه بقيع و نثار فاتحه بر قبور علما كه در كنار اين حرم مطهر واقع بودند ، مي گويد : « از آنجا به بيت الأحزان رفتم و از آنجا به زيارت حليمه سعديه . . . » ( 3 )
بيت الاحزان در آستانه تخريب
تا اينجا همراه با تاريخ بيت الأحزان از بدو پيدايش آن ، تا اواخر قرن سيزده ( 1292 ) ،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . موسوعة العتبات المقدسه ، ج 3 ، ص 285 .
2 . فرهاد ميرزا معتمدالسلطنه متوفاي 1305 هـ در ميان شاهزادگان قاجار ، از نظر علمي داراي شخصيت بارزي است كه از وي شش جلد كتاب ، در فنون مختلف به جاي مانده از جمله آنها « قمقام ذخار » در مقتل و « هداية السبيل » كه سفرنامه حجِ اوست و هر دو كتاب در موضوع خود در زبان فارسي از بهترين كتابها به شمار مي رود .
3 . هداية السبيل چاپ مطبوعاتي علمي تهران ، ص 141 .
179 |
قرن به قرن حركت نموديم . اينك در قرن چهاردهم هجري و در آستانه تخريب بيت الأحزان كه در سال 1344هـ . واقع گرديده است قرار گرفته ايم . در اين برهه محدود و مدت كمتر از نيم قرن ، از ميان ميليونها زائر بيت الأحزان ، تعدادي از علماي برجسته و نويسندگان را مي بينيم كه در تأليفات خود از بيت الأحزان سخن به ميان آورده و از اين بناي تاريخي و اثر فراموش نشدني ياد نموده اند ، از جمله :
1 ـ ابراهيم رفعت پاشا ( 1 ) نويسنده و اميرالحاج مصري است كه براي آخرين بار در سال 1325هـ بقيع را زيارت كرده و مشاهدات خود را در باره بيت الأحزان چنين نقل مي كند :
« و هناك قبة تسمي قبة الحزن يقال انها فـي البيت الذي آوت اليه فاطمه بنت النبي ( صلّي الله عليه وآله ) والتزمت الحزن فيه بعد وفات ابيها رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) و كان في البقيع قباب كثيرة هدمها الوهّابيّون » . ( 2 )
« در بقيع ، گنبد ديگري نيز وجود دارد كه « قبة الحزن » ناميده مي شود و مي گويند كه اين گنبد در روي همان محل ساخته شده است كه فاطمه ( عليه السلام ) پس از رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) بدانجا مي آمده و حزن و اندوه خود را ابراز مي نموده است ، سپس مي گويد در بقيع گنبدهاي زيادي بود كه وهابيها از بين برده اند . »
2 ـ حاج سيد احمد هدايتي : يكي ديگر از كساني كه در آستانه تخريب بيت الأحزان و پنج سال قبل از اين حادثه تأسف بار ، بيت الأحزان را زيارت و در سفرنامه خود به نام « خاطرات مكه » منعكس نموده است ، مرحوم حاج سيد احمد هدايتي يكي از سادات مكرّم و از اولاد محترم رسول اكـرم ( صلّي الله عليه وآله ) است كه وي ضمن بيان مـوارد و نقاط مختلفي كه حضرت زهرا ( عليها السلام ) را زيارت نموده است ، مي گويد : « پنجم در بيت الأحزان كه در قبرستان بقيع
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ابراهيم رفعت پاشا ، در سال 1318 ق فرمانده نگهبانان محمل مصري و در سال 1320 و 21 و 25 به عنوان اميرالحاج از طرف خديو مصر به حج مشرف شده و خاطرات خود را به نام مرآت الحرمين نگارش نموده است . اين كتاب به نوبه خود يكي از كتابهاي سودمند كه در دو جلد در مصر چاپ و در اولين سال پيروزي انقلاب اسلامي در قم افست شده است .
2 . مرآت الحرمين ، ج 1 ، ص 426 .
180 |
واقع است . » ( 1 )
3 ـ سيدشرف الدين ( قدس سره ) 1290 ـ 1377 : مرحوم علاّمه ، سيدعبدالحسين شرف الدين ، ( 2 ) سومين كسي است كه بيت الأحزان را پنج سال قبل از تخريب ، زيارت و به تناسب بحثي در كتاب خود « النص والاجتهاد » به اين مطلب تصريح نموده است كه گفتار او را بعنوان « ختامه مسك » مي آوريم :
« . . . سپس علي بن ابي طالب در بقيع محلي را آماده ساخت كه فاطمه زهرا براي گريه كردن ، بدانجا مي آمد و بيت الأحزان ناميده مي شد و شيعيان در طول تاريخ اين بيت را همانند مشاهد و حرمهاي مقدس زيارت مي نمودند تا اينكه در اين ايّام كه سال 1344هـ است ، ملك عبدالعزيز بر سرزمين حجاز مسلط و با دستور وي بر اساس پيروي اش از وهابيگري ، منهدم گرديد و در سال 1339 هجري كه خداوند توفيق سفر حج و زيارتِ پيامبر و مشاهد اهل بيتش در بقيع را بر من عنايت فرمود ، بيت الاحزان را زيارت كردم . »
( . . . و كنّا سنة 1339 تشرّفنا بزيارة هذا البيت ( بيت الأحزان ) . . . في البقيع . . . ) . ( 3 )
4 ـ جناب شيخ عمراوي : ايشان بزرگترين عالم و شيخ الشيعه در مدينه منوره است كه بيت الأحزان را قبل از تخريب مشاهده كرده است اينجانب در طول سي سال مكرر به زيارت ايشان نائل گشته ام و آخرين بار در شب اول و شب پنجم ماه مبارك رمضان 1326 قمري بعد از نماز مغرب و عشا در منزلشان به زيارتشان كه در حال پيري و داراي 97 سال بودند شرفياب شدم در ضمن مطالب جالب درباره بيت الأحزان فرمودند من
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . خاطرات مكه ـ چاپخــانه حيدري تهران ، ص 129 .
2 . علاّمه بزرگوار و شخصيت مجاهد و احياگر شيعه در شام و لبنان . مرحوم سيدشرف الدين مستغني از تعريف و بالاتر از توصيف است كه خدمات ارزنده و ضداستعماري و آثار ارزشمند و علمي او مانند : « النص و الاجتهاد » و « المراجعات » و ده ها كتاب ديگر ، شاهد مجاهدات و دليل بر عظمت شأن و علوّ مقام علمي و سعه اطلاعات وي مي باشد .
3 . النص والاجتهاد ، با تحقيق ابو مجتبي ، ص302
181 |
8 يا 9 ساله بودم و مكرر بهمراه مادرم ضمن زيارت بقيع وارد بيت الأحزان هم مي شديم و اضافه نمودند كه بيت الأحزان داراي گنبد و فرش بود و مساحت آن به 8 و 9 متر مي رسيد و بشكل دايره اي بود و در چند قدمي جنوب غربي حرم ائمه بقيع واقع شده بود .
خلاصه و نتيجه
اين بود اجمالي از تاريخ بيت الأحزان و طبعاً كساني كه داراي فراغت كافي و دسترسي به منابع بيشتري دارند ، مي توانند مطالب ارزنده و نكات جالب تري در اختيار علاقه مندان قرار دهند . و اينك مطالب گذشته را به صورت چند نكته خلاصه و نتيجه گيري مي كنيم :
1 ـ بيت الأحزان ، از دوران حيات حضرت زهرا ( عليها السلام ) تا سال 1344 هـ ، محلي بوده است مشخص و معين كه شيعيان با پيروي از روش حسين بن علي ( عليه السلام ) در طول تاريخ به اين بيت اهميت خاصي قائل بوده و آنجا را همانند ساير مشاهد و حرمها زيارت و در آنجا به نماز و عبادت مي پرداختند و حتي امام غزالي از علماي اهل سنت نيز به نماز خواندن در اين محل توصيه نموده است .
2 ـ بيت الأحزان در زمان حسين بن علي ( عليه السلام ) داراي چادر و خيمه بوده و سپس به ساختمان مبدل گرديده است كه هنگام تخريب داراي گنبد بوده است .
3 ـ بيت الأحزان در اصطلاح عامه ، گاهي به « مسجد فاطمه » و گاهي با هر دو نام و گاهي نيز به « قبة الحزن » ناميده شده و طبعاً نويسندگان نيز از هر سه نام مصطلح ، استفاده نموده اند ، ولي آنچه مسلم است بيت الأحزان هيچگاه بعنوان يك مسجد واقعي شناخته نشده است و وجود چند قبر در داخل آن كه سمهودي اشاره نموده ، دليل و مؤيد اين معنا است . مؤيد ديگر اينكه : در تأليفات مدينه شناسان ، مانند « اخبار مدينه » ابن نجّار ، متوفاي643هـ ، و « وفاءالوفا » ي سمهودي متوفاي 911 هـ ، و « عمدة الاخبار » احمد بن عبدالحميد عباسي ، متوفاي قرن دهم هجري كه همه مساجد موجود در داخل و خارج مدينه را معرفي نموده اند ، در داخل بقيع از مسجدي به نام مسجد فاطمه ذكري به ميان
182 |
نيامده است .
4 ـ نكته مهم اينكه : بنابر مضمون روايات ، بيت الأحزان ، در داخل بقيع بوده و همه مورخان بدون استثنا بر همين معنا تصريح و اضافه مي كنند كه در سمت جنوب غربي در مجاورت حرم ائمه اهل بيت ( عليهم السلام ) قرار داشته است . بنابراين محلي كه در سالهاي اخير در خارجِ بقيع ، به نام بيت الأحزان معروف گرديده ، با واقعيات تطبيق نمي كند و منابع حديثي و تاريخي آن را تأييد نمي نمايد . بطوري كه قبلاً اشاره نموديم در ملاقاتهاي مكرري كه با آقاي عمراوي شيخ العلماي حجاز از سال 50 شمسي در مقاطع و سالهاي مختلف در مدينه منوره داشتم ، به همين معنا تأكيد و محل فعلي در خارج بقيع را موضوعي بي اساس و عملي عوامانه معرفي مي نمودند .
183 |
تصوير مؤلّف و آقاي عمراوي شيخ العلماي شيعه در حجاز ـ سال 1354ش
تصوير مؤلّف و آقاي عمراوي شيخ العلماي شيعه در حجاز ـ سال 1354ش