بخش 14

بخش دهم : حرم حضرت حمزه ( علیه السلام ) حمزه سیدّالشهدا و حرم شریف آن حضرت نگاهی کوتاه به دوران زندگی حضرت حمزه ( علیه السلام ) حضرت حمزه از دیدگاه قرآن حضرت حمزه در حدیث رسول خدا ( صلّی الله علیه وآله ) 1 ـ حمزه ، سیّد همه شهدا ، جز انبیا و اوصیا است 2ـ حضرت حمزه از سروران اهل بهشت است 3ـ حضرت حمزه ، محبوب ترین عموی رسول خدا ( صلّی الله علیه وآله ) 4ـ حمزه محبوب ترین نامها در نزد رسول خدا ( صلّی الله علیه وآله ) 5ـ حمزه یکی از چهار راکب در قیامت حضرت حمزه در گفتار ائمه : حضرت حمزه در گفتار و احتجاج امیرمؤمنان ( علیه السلام ) حضرت حمزه در احتجاج امام حسن مجتبی ( علیه السلام ) حمزه سیّد الشهدا در جنگ بدر اهمیت جنگ بدر نقش حضرت حمزه در پیروزی جنگ بدر آمار مقتولان از مشرکان دو قهرمان جنگ بدر ، علی امیر مؤمنان و حمزه سید الشهدا ( علیهما السلام ) آمار مقتولین به دست حمزه سیّد الشهدا تحلیل ابن ابی الحدید از پیروزی مسلمانان در جنگ بدر اعتراف یکی از سران مشرکین به شجاعت حضرت


327


بخش دهم :

حرم حضرت حمزه ( عليه السلام )


329


حمزه سيدّالشهدا و حرم شريف آن حضرت

يكي از شخصيت هاي بزرگ در تاريخ اسلام ، كه در راه قرآن و دفاع از اسلام فداكاري و ايثار را به حدّ اعلي رسانيد و در شرايطي كه توحيد در مقابل شرك و خداپرستي در مقابل بت پرستي قرار گرفته بود و پيامبر اسلام به ياران صديق و حاميان مخلص و دلسوز نيازمند بود ، به ياري اش شتافت ، جناب حمزة بن عبدالمطّلب بود كه مانند اميرمؤمنان ، علي ( عليه السلام ) در مقابل پرچم شرك ، لواي توحيد را برافراشت و تعهّد و ايمان خويش را در صحنه هاي جنگ متجلّي ساخت . او در سخت ترين و خطرناك ترين وضعيت جنگ ، كه حتي بعضي از ياران نزديك پيامبر معركه را ترك كرده ، به قلّه كوه ها و شيار درّه ها پناه مي بردند ، دليرانه مقاومت نمود ، نه با يك دست كه با دو شمشير و با هر دو دست از رسول خدا دفاع كرد و با سپر قرار دادن وجود خويش ، حملات پياپي دشمن را كه متوجه جان آن حضرت بود ، درهم شكست تا اينكه با فجيع ترين وضع به مقام ارجمند شهادت نايل شد و در تاريخ به عنوان يكي از بزرگترين سرداران و مجاهدي مقاوم از مجاهدان شجاع و با اخلاص و از مدافعان و شهداي نامي اسلام و به صورت عاليترين الگو و سرمشق متجلّي گرديد .

حمزه در قرآن مجيد و در احاديث و روايات ، مورد تقدير و تجليل فراوان قرار گرفته و مدال پرافتخار « سيد الشهدا » از سوي رسول خدا نصيب او گرديد و لقب زيباي


330


« اسدالله » و « اسدالرسول » بر او داده شد .

و ائمه هدي ( عليهم السلام ) با شخصيت و فداكاري او ، در مقابل مخالفان مناظره و احتجاج و در ميان پيروانشان مباهات و افتخار نموده اند و در اثر ترغيب و تشويق رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) بر زيارت قبر حضرت حمزه ، قبر و حرم آن بزرگوار در طول تاريخ مورد توجه مسلمانان قرار گرفت و زيارت او را مانند زيارت رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) برخود لازم دانستند و در ساختن حرم و گنبد و بارگاه بر روي قبر او ، مانند حرم پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و ائمه ( عليهم السلام ) به همديگر سبقت مي جستند و از اين رو قبر شريف آن بزرگوار داراي مجموعه اي از حرم و رواق و گنبد و بارگاه بود كه قدمت و پيشينه آن ، به قرنهاي اول اسلام مي رسيد ولي نزديك به يكصد سال قبل ، اين حرم شريف مانند ساير بقاع و حرمها در مدينه و مكه ، بهوسيله وهابيان تخريب گرديد و اينك از اين بقعه پاك ، بجز يك قبر خاكي و ساده چيزي باقي نيست .

با اين مقدمه لازم است در اين مختصر چهار موضوع به ترتيب زير بحث و بررسي شود :

1ـ حضرت حمزه از ديدگاه قرآن

2ـ حضرت حمزه در كلام رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و ائمه هدي ( عليهم السلام )

3ـ حضرت حمزه در جنگ ها

4ـ حرم حضرت حمزه در بستر تاريخ

نگاهي كوتاه به دوران زندگي حضرت حمزه ( عليه السلام )

حمزة بن عبدالمطّلب ملقّب به « سيدالشهدا » ، « اسدالله » و « اسدالرسول » كنيه او ابوعماره و ابويعلي است . مادرش هاله دختر « وهيب » و دختر عموي « آمنه » بنت وهب ، مادر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) است .

حضرت حمزه عموي پيامبر اسلام و برادر رضاعي او است ؛ زيرا هر دو از پستان مادري بنام ثُوَيْبه شير خورده اند .


331


حضرت حمزه ، بنابر مشهور دو سال از رسول خدا بزرگتر بود و بنا به گفته مشهور مورّخان ، او در سال دوم بعثت ، اسلام را پذيرفته است .

بنا به نقل ابن اثير و گروهي از مورّخان ، چون حمزه سيدالشهدا ايمان خويش را اظهار كرد ، سردمداران قريش فهميدند كه پيامبر از اين پس نيرومند شده و اسلام داراي مدافع قوي گرديده است و با گرويدن وي به اسلام ، از طرحها و نقشه هاي زيادي كه بر عليه اسلام و مسلمين ترسيم كرده بودند منصرف شدند .

حضرت حمزه همزمان با هجرت رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به مدينه ، هجرت نمود و در صف مهاجرينِ اوّلين قرار گرفت . او اولين فرمانده و پرچمدار اسلام است كه از سوي رسول خدا در رأس گروهي از مسلمانان براي پاسخ گويي به حمله مشركان ، به محلّي بنام « سيف البحر » اعزام گرديد .

در جنگهاي متعدد ديگر مانند بدر و احد شركت نمود و در بدر امتحان سختي را از سرگذراند و از سران قريش چند نفر ، از جمله شيبة بن ربيعه و طُعَيمة بن عدي را به دست خود هلاك ساخت و در قتل يكي ديگر از مشركان نامي ؛ يعني « عتبة بن ربيعه » با اميرمؤمنان ( عليه السلام ) شركت جست .

شجاعت حضرت حمزه در جنگ ها زبانرد خاص و عام و مورد تأييد دوست و دشمن است ؛ زيرا او در جنگ بدر و اُحُد وي با هر دو دست و با دو شمشير مي جنگيد .

حضرت حمزه در ميدان جنگ با نصب كردن « پرِ شترمرغي » به سينه اش از ديگر فرماندهان و جنگجويان مشخص و برجسته بود و به همين جهت در جنگ بدر يكي از سران دشمن پس از آنكه به اسارت مسلمانان در آمد و چشمش به حمزه افتاد ، پرسيد : اين كيست ؟ گفتند : حمزة بن عبدالمطّلب . وي با تعجب گفت « ذلِكَ فَعَلَ بِنا الأفاعِيل » او بود كه صفوف ما را تار و مار كرد و ما را به روز سياه نشاند !

حضرت حمزه در سال سوم هجرت در جنگ احد پس از كشتن سي و يك تن از سران دشمن به مقام ارجمند شهادت نايل گرديد .


332


حضرت حمزه از ديدگاه قرآن

در قرآن مجيد چون به آياتي مانند آيه شريفه {  وَالَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللهِ وَالَّذِينَ آوَوا وَنَصَرُوا أُوْلَئِكَ هُمْ الْمُؤْمِنُونَ حَقّاً لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ } ( 1 ) مي رسيم ، حمزة بن عبدالمطّلب را در رأس اين مؤمنان حقيقي مشاهده مي كنيم :

ايمان آوردن در وضعيت سخت ، ياري كردن و پناه دادن به رسول خدا در مقابل دشمنان ، آنگاه كه همه مشركان و دشمنان بر عليه او بسيج شده بودند .

و باز چون به آيه شريفه {  لاَ يَسْتَوِي مِنْكُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَقَاتَلَ أُوْلَئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنْ الَّذِينَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَقَاتَلُوا . . . } ( 2 ) مي رسيم حضرت حمزه را در اوّل اين صف از مؤمنان مي بينيم كه قبل از فتح ، جان خويش را در طبق اخلاص گذاشت و با دشمنان به قتال و جهاد پرداخت و به خيل اوّلين شهداي اسلام پيوست ؛ قتال و شهادتي كه با مثله و قطعه قطعه شدن اعضاي بدنش توأم گشت و علفهاي بيابان بر پيكر خونينش كفن گرديد .

و آيات متعدد ديگري كه سيدالشهدا ، حمزه ( عليه السلام ) مصداق روشن و نمودار بارزي از اين آيات است .

ولي در قرآن مجيد آيات متعدد ديگري وجود دارد كه طبق نظر مفسران و محدثان و بر اساس مضمون روايات از ائمه هدي ( عليهم السلام ) بخصوص درباره حضرت حمزه سيدالشهدا نازل شده و خداوند سبحان در اين سند آسماني و از طريق وحي بر ايمان و پايداري او در دفاع از اسلام مهر تأييد زده و استقبال او از شهادت در راه خدا را ستوده است كه در اين زمينه به نقل سه آيه بسنده مي كنيم :

1 ـ {  هَذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ فَالَّذِينَ كَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيَابٌ مِنْ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . « وآنان كه ايمان آوردند و هجرت نمودند و در راه خدا جهاد كردند و آنها كه پناه دادند و ياري نمودند ، آنان مؤمنان حقيقي اند ، براي آنها آموزش « رحمت خدا » و روزي شايسته اي است . » انفال : 74

2 . « كساني كه قبل از پيروزي انفاق كردند و جنگيدند با كساني كه بعد از فتح انفاق نمودند و جهاد كردند ، يكسان نيستند ، آنها بلند مقام تر از كساني هستند كه بعد از فتح انفاق نمودند و جهاد كردند . » حديد : 10


333


نَار يُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُءُوسِهِمْ الْحَمِيمُ } ( 1 )

« اينان دو گروهند كه در باره پروردگارشان به مخاصمه و جدال پرداختند ، كساني كه كافر شدند ، لباسهايي از آتش براي آنها بريده شده و مايع سوزان و جوشان بر سرشان ريخته مي شود . »

در صحيح بخاري ( 2 ) و صحيح مسلم ( 3 ) و سنن ترمذي ( 4 ) و ابن ماجه ( 5 ) و منابع ديگر از اهل سنت و شيعه ( 6 ) آمده كه حضرت ابوذر ( رحمه الله ) فرموده است : اين آيه در باره دو گروه ؛ گروهي حامي و مدافع سرسخت اسلام و گروه ديگر دشمن كينه توز و سرسخت اسلام نازل گرديده است . گروه اوّل اميرمؤمنان و حمزه و عبيده ( 7 ) و گروه دوم وليد ، عتبه و شيبه از سران قريش مي باشند كه در جنگ بدر مقابل هم قرار گرفتند .

در تفسير فرات كوفي نزول آيه شريفه را از طريق سُديّ از رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) نقل و اضافه مي كند كه رسول خدا پس از نزول اين آيه فرموده است :

« هؤلاءِ الثلاثة يَوم القيامة كواسطة القلادة فِي الْمُؤمنين و هؤلاءِ الثلاثة كَواسطة القلادة في الكفّار » . ( 8 )

« در روز قيامت اين سه تن در ميان مؤمنان همانند مهره درشت گردن بند خواهند درخشيد ، همانگونه كه اين سه تن ديگر در ميان كفّار و مشركين مانند مهره درشت گردن بند خواهند بود . »

{  مِنْ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَي نَحْبَهُ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . حجّ : 19

2 . ج4 ، تفسير سوره حج

3 . به تفسير الدر المنثور و الميزان ، تفسير سوره حج مراجعه شود .

4 . همان .

5 . همان .

6 . همان .

7 . عبيدة بن حرث بن عبدالمطّلب ، پسر عموي رسول خدا است . او از شجاعان عرب و از مدافعان اسلام بود كه در جنگ بدر به شهادت رسيد .

8 . تفسير فرات كوفي ، ص271


334


وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلا } . ( 1 )

« در ميان مؤمنان مرداني هستندكه بر عهدي كه با خدا بسته اند ، صادقانه ايستاده اند ؛ بعضي پيمان خود را به آخر بردند ( و در راه او شربت شهادت نوشيدند ) و گروهي ديگر در انتظارند و هرگز تغيير و تبديلي در عهد و پيمان خود ندادند . »

در تفسير قمي ابن ابي الجارود از امام باقر ( عليه السلام ) نقل مي كند كه اين آيه در باره حمزه و جعفر و علي ( عليهم السلام ) نازل گرديده است . منظور از « مَنْ قَضَي نَحْبَهُ » حمزه و جعفر و منظور از « مَنْ يَنْتَظِر » علي بن ابي طالب است . ( 2 )

ابن حجر مكي نقل مي كند اميرمؤمنان ( عليه السلام ) در كوفه بر فراز منبر بود كه از ايشان درباره اين آيه پرسيدند . حضرت فرمود : « أللّهمَّ غُفْراً » اين آيه در باره من و عمويم حمزه و پسر عمويم عُبيده نازل شده است كه عبيده در بدر و حمزه در اُحد به شهادت رسيدند و اما من منتظر شقي ترين اين امّتم تا محاسنم را از خون سرم خضاب كند . اين پيماني است كه حبيبم ابوالقاسم ( صلّي الله عليه وآله ) از آن خبر داده است . ( 3 )

3 ـ {  أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الاَْرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ } . ( 4 )

« آيا كساني را كه ايمان آورده و كارهاي شايسته انجام داده اند ، همچون مفسدان در زمين قرار مي دهيم يا پرهيزكاران را همچون كافران ؟ ! »

در تفسير فرات كوفي از ابن عباس نقل مي كند كه اين آيه در باره سه تن از مؤمنان متقي كه عمل صالح انجام داده بودند ؛ علي بن ابي طالب و حمزه و عبيده و سه نفر مشرك مفسد ؛ عتبه و شيبه و وليدبن عتبه نازل گرديده است . ابن عباس اضافه مي كند اين دو گروه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . احزاب : 23

2 . تفسير قمي ، ج2 ، ص188

3 . صواعق محرقه ، ص80

4 . ص : 28


335


بودند كه در جنگ بدر با هم به مبارزه برخاستند ؛ علي ( عليه السلام ) وليد را كشت ، حمزه عتبه را و عبيده شيبه را . ( 1 )

حضرت حمزه در حديث رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله )

پس از نقل چند آيه در فضيلت حضرت حمزه اينك به بيان بخشي از فضايل آن حضرت مي پردازيم كه از زبان رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) وائمّه هدي ( عليهم السلام ) نقل شده وبه دست ما رسيده است ، و با بخشي ديگر ، در صفحات آينده و به مناسبتهاي مختلف آشنا خواهيم شد .

1 ـ حمزه ، سيّد همه شهدا ، جز انبيا و اوصيا است

شيخ المحدّثين صدوق ( رحمه الله ) در ضمن حديث مفصّلي ، با اسناد به حضرت سلمان ، نقل مي كند :

« در ايام مريضي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) كه به ارتحال آن بزرگوار منتهي گرديد ، در كنار بستر آن حضرت بودم كه فاطمه زهرا ( عليها السلام ) وارد شد ، وقتي ضعف شديد را در پدر بزرگوارش ديد ، اشك به صورتش جاري گرديد . رسول خدا براي تسلّي و آرامش دخترش ، از عنايات و بركات خداوند بر اهل بيت سخن گفت و بخشي از نعمت هاي خدا را ، كه بر اين خاندان ارزاني داشته است ، بر شمرد تا بدينجا رسيد كه : . . . دخترم ! ما اهل بيتي هستيم كه خداوند شش صفت و ويژگي را بر ما عطا كرده است كه بر هيچيك از گذشتگان و آيندگان عطا ننموده است ؛ زيرا پيامبر ما سيّد انبيا و مرسلين است و آن پدر تو است و وصيّ ما سيد اوصيا است و آن همسر تو است و شهيد ما سيدالشهدا است و آن حمزة بن عبدالمطّلب عموي پدر تو است .

فاطمه ( عليها السلام ) گفت : اي فرستاده خدا ، آيا او فقط سيد شهيداني است كه با وي به شهادت رسيده اند ؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تفسير فرات كوفي ، ص359 ، چاپ سال 1410 هـ . تهران .


336


پيامبر فرمود : نه ، بلكه او سيد شهداي اوّلين و آخرين ، بجز انبيا و اوصيا است . » ( 1 )

با توجه به مضمون اين حديث ، معلوم مي شود كه هم حضرت حمزه و هم حضرت حسين بن علي ( عليهما السلام ) براي هميشه ، از افتخار « سيد الشهدا » بودن برخوردارند . و اين لقب براي هميشه به آن دو بزرگوار اطلاق مي گردد ؛ با اين تفاوت كه حسين بن علي حتي نسبت به حضرت حمزه هم سيد و سرور است ولي حضرت حمزه سيد است نسبت به ساير شهدا .

2ـ حضرت حمزه از سروران اهل بهشت است

شيخ صدوق همچنين از انس بن مالك نقل مي كند كه : رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : ما فرزندان عبدالمطّلب ، سروران اهل بهشتيم . رسول الله ، حمزه سيد الشهدا ، جعفر ذوالجناحين ، علي ، فاطمه ، حسن ، حسين و مهدي ( عليهم السلام ) . ( 2 )

3ـ حضرت حمزه ، محبوب ترين عموي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله )

صدوق ( رحمه الله ) از امام صادق ( عليه السلام ) وآن بزرگوار از جدّش رسول خدا نقل مي كند كه فرمود :

« اَحَبّ اِخواني اِلَيَّ علّي بن أبي طالب و أحَبّ أعْمامي اِليَّ حَمْزَة » . ( 3 )

« محبوب ترين برادرانم علي بن ابي طالب و محبوب ترينِ عموهايم حمزه است . »

4ـ حمزه محبوب ترين نامها در نزد رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله )

كليني ( رحمه الله ) از امام صادق ( عليه السلام ) نقل كرده است كه :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . « قالت يا رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) هو سيّد الشهداء الذين قُتِلوا معه ؟ قال بل سيد شهداء الأوّلين و الآخرين ، ما خلا الأنبياء و الأوصياء » . مشروح و متن اين حديث را در اكمال الدين ، ج1 ، صص 264 ـ 263 ، چاپ دارالكتب الاسلاميه ملاحظه كنيد .

2 . « نحن بنو عبدالمطّلب سادة أهل الجنه ، رسول الله و حمزة سيدالشهداء . . . » . امالي صدوق ، مجلس هفتاد و دوم .

3 . امالي صدوق ، مجلس هشتاد و دوّم ، عمده ابن عقدة 281


337


« جاءَ رَجلٌ اِلَي النّبيّ ( صلّي الله عليه وآله ) فقال يا رَسُول الله وُلِدَ لي غلامٌ فماذا اُسَمّيه ؟ قال : سَمِّهِ بأحَبِّ الأسماء اِليّ ؛ حَمْزة » . ( 1 )

« شخصي محضر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) آمد و عرض كرد : اي فرستاده خدا ، فرزند ذكوري برايم متولّد شده است ، چه نامي بر وي نهم ؟ فرمود : او را « حمزه » نام بگذار كه محبوب ترين نامها در نزد من است . »

5ـ حمزه يكي از چهار راكب در قيامت

مرحوم صدوق ( رحمه الله ) در ضمن حديثي از رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) چنين نقل مي كند :

« و ما في القيامة راكبٌ غَيرنا وَنَحنُ أربعةٌ فَقام اِلَيه العَبّاس بن عبدالمطّلب ، فَقال : مَنْ هُم يا رسول الله ؟ فقال : امّا أَنا فَعَلي البراق . . . و عَمّي حمزة بن عبدالمطّلب اسدالله و اسد رسوله سيد الشهداء عَلي ناقتي الغضباء . . . و أخي عليّ ، عَلي ناقة من نوق الجنّة » . ( 2 )

« در قيامت همه پياده هستند بجز ما چهار تن . عباس بن عبدالمطّلب عرض كرد : اي رسول خدا ، آن چهار تن كدامند ؟ فرمود : اما من سوار بر براق خواهم بود . . . و عمويم حمزة بن عبدالمطّلب اسدالله و اسد رسول و سيد شهدا بر شتر غضباي من سوار خواهد شد . و برادرم علي بر شتري از شتران بهشتي . »

حضرت حمزه در گفتار ائمه ( عليهم السلام )

اينك به نقل و بيان گفتار ائمه هدي ( عليهم السلام ) در اين زمينه مي پردازيم و سخن آن بزرگواران را كه همانند حديث پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در بيان شخصيت حضرت حمزه به عنوان يكي از افتخارات از خاندان نبوت و در كنار شخصيت وجود مقدس رسول الله و اميرمؤمنان و حسنين وحضرت مهدي ( عليهم السلام ) عنوان گرديده است ، در اختيار خواننده ارجمند قرار مي دهيم :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . كافي ، كتاب العقيقه ، باب الأسماء و الكني .

2 . خصال باب الأربعة .


338


حضرت حمزه در گفتار و احتجاج اميرمؤمنان ( عليه السلام )

1ـ حميري ( 1 ) در قرب الإسناد آورده است كه اميرمؤمنان ( عليه السلام ) فرمود :

« منّا سبعةٌ خَلَقَهم الله ( عزّ و جلّ ) لم يخلق في الأرض مثلهم ؛ مِنّا رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) سيّد الأوّلين و الآخرين ، خاتم النّبيّين و وصيّه خير الوصيّين و سبطاه خير الأسباط ؛ حَسَناً و حُسَيناً و سيّد الشهداء حمزة عمّه و من قد كان مع الملائكة جعفر و القائم عجّ » . ( 2 )

« خداوند در ميان خاندان ما هفت نفر خلق كرد كه در روي زمين مانند آنها را نيافريده است . آنگاه در معرفي اين هفت تن چنين فرمود : از ما است رسول خدا كه سيّد اوّلين و آخرين و خاتم پيامبران است . و از ما است وصيّ او كه بهترين اوصيا است و دو سبطش حسن و حسين كه بهترين اسباطند و عمويش سيد الشهدا و جعفر كه به همراه فرشتگان پرواز مي كند و قائم عجّ . »

2ـ حضرت حمزه در احتجاج اميرمؤمنان :

عمربن خطاب هنگام مرگش خلافت را به شوراي شش نفري ، متشكّل از اميرمؤمنان ، عثمان بن عفّان ، طلحه ، زبير ، عبدالرحمان عوف و سعدبن ابي وقّاص محوّل نمود و دستور داد پس از مرگ وي اين شش نفر در خانه اي براي تعيين خليفه جمع شوند و با يكي از امامان بعنوان خليفه بيعت كنند ، به طوري كه اگر چهار نفر با يكي از آنان بيعت كرد و تنها يك نفر امتناع ورزيد ، گردن او را بزنند و اگر دو نفر امتناع كرد گردن آن دو نفر را بزنند و زمينه را طوري فراهم نمود كه با عثمان بن عفان بيعت نمودند . در اين جلسه اميرمؤمنان سخناني ايراد كرد و خصوصيات خانواده اش را براي اتمام حجّت برشمرد تا اينكه فرمود : « شما را به خدا سوگند مي دهم آيا در ميان شما بجز من كسي هست كه عمويش سيد الشهدا باشد ؟ گفتند : نه . ( نشدتكم بالله هَلْ فيكُم اَحَدٌ عَمُّهُ سيّد الشهداء

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . وي از اصحاب امام حسن عسكري است . و كتابش ، قرب الاسناد ، از منابع حديثي شيعه مي باشد .

2 . قرب الإسناد ، چاپ كوشانفر ، ص39


339


غيري ؟ ! قالوا : لا ) . ( 1 )

حضرت حمزه در احتجاج امام حسن مجتبي ( عليه السلام )

شيخ طوسي ( رحمه الله ) از امام صادق از پدر ارجمندش امام باقر و او از امام سجّاد ( عليهم السلام ) نقل مي كند كه : امام حسن مجتبي ( عليه السلام ) در يك محاجّه و مناظره با معاويه چنين فرمود :

« . . . قال الحسن بن علي فيما احتجّ علي معاوية : و كان مِمَّن استجاب الرسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) عمّه حمزة و ابن عمّه جعفر فقتلا شهيدين رضي الله عنهما في قتلي كثيرة معهما من اصحاب رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) فجعل الله تعالي حمزة سيد الشهداء من بينهم و جعل لجعفر جناحين يطير بهما مع الملائكة كيف يشاء من بينهم و ذلك لمكانهما من رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) و منزلتهما و قرابتهما عند رسول الله وصلّي عَلي حمزة سبعين صلاةً من بين الشهداء الذين استشهدوا معه » .

« و از كساني كه دعوت رسول خدا را اجابت كردند ، عمويش حمزه و پسر عمويش جعفر بود كه هر دو به همراه گروهي از اصحاب پيامبر شربت شهادت نوشيدند اما خداوند از ميان همه آنان حمزه را به عنوان « سيدالشهدا » معرفي كرد و براي جعفر دو بال عنايت فرمود كه آزادانه در ميان فرشتگان پرواز مي كند و اين دو امتياز براي اين دو شهيد به جهت موقعيت « معنوي » و قرابت آنها نسبت به رسول خدا بود و باز رسول خدا از ميان همه شهدا كه با حمزه به شهادت رسيده بودند ، تنها بر پيكر او هفتاد بار نماز خواند . » ( 2 )

حضرت حمزه در احتجاج حسين بن علي ( عليهما السلام ) :

حسين بن علي ( عليهما السلام ) در صبح عاشورا ، خطاب به افراد لشگر عمر سعد ، سخنان مفصّلي ايراد و با آنان اتمام حجّت نمود و در ضمن اين بيانات ، چنين فرمود :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مشروح اين سخنراني در احتجاج طبرسي ، ج1 ، صص 188 ـ 210 آمده است .

2 . مجالس طوسي به نقل بحارالأنوار ، ج22 ، ص283


340


« أيّها الناس أنسبوني من اَنا ثمّ ارجعوا إلي انفسكم و عاتبوها و انظروا هل يحلّ لكم قتلي و انتهاك حرمتي ؟ ! اَلَستُ ابن بنت نبيّكم و ابن وصيّه و ابن عمّه و اوّل المؤمنين بالله و المصدّق لرسوله بما جاء من عند ربّه ؟ أوَلَيس حمزة سيد الشهداء عمَّ أَبي أوَ لَيس جعفر الطيّار عمّي أوَلَم يبلغكم قول رسول الله لي ولاِخي هذان شباب اهل الجنّة . . . » . ( 1 )

« مردم ! بگوييد من چه كسي هستم ، سپس به خود آييد و خويشتن را ملامت كنيد و ببينيد آيا قتل من و شكستن حرمتم براي شما جايز است ؟ آيا من فرزند دختر پيامبر شما نيستم ؟ آيا من فرزند وصيّ و پسر عموي پيامبر شما نيستم ؟ مگر من فرزند كسي نيستم كه پيش از همه به خدا ايمان آورد و پيش از همه رسالت پيامبر را تصديق كرد ؟

آنگاه فرمود : آيا حمزه سيد الشهدا عموي پدر من نيست ؟ آيا جعفر طيّار عموي من نيست ؟ آيا شما سخن پيامبر را در حق من و برادرم نشنيده ايد كه فرمود : اين دو ، سروران جوانان بهشت هستند ؟ . . . »

حضرت حمزه در گفتار و احتجاج علي بن الحسين ( عليهما السلام ) :

1ـ صدوق ( رحمه الله ) از ثابت بن ابي صفيه نقل مي كند :

« نَظر عليّ بن الحسين سيّد العابدين ( عليهما السلام ) الي عبيدالله بن عبّاس بن عليّ بن ابي طالب ( عليه السلام ) فاستعبر ثمّ قال : ما مِنْ يوم اَشَدّ علي رسول الله مِنْ يوم اُحُد قُتِلَ فيه عمّه حمزة بن عبدالمطّلب اسدالله و اسد رسوله و بعده يوم موته قتل فيه ابن عمّه جعفربن ابي طالب ، ثمّ قال و لا يوم كيوم الحسين ( عليه السلام ) اذ دلف اليه ثلثون ألف رجل يزعمون اَنّهم من هذه الأمّة كلٌ يتقرّب اِلي الله عزّ و جلّ بدمه . . . »

« روزي علي بن الحسين ( عليهما السلام ) عبيدالله فرزند عباس بن علي را ديد و اشك در چشم آن بزرگوار حلقه زد ، آنگاه فرمود : براي پيامبر روزي سخت تر از جنگ احد پيش نيامد ؛

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . اين سخنراني با مختصر اختلاف در متن آن ، در تاريخ طبري ، ج7 ، ص328 ؛ كامل ابن اثير ج3 ، ص287 ؛ ارشاد مفيد ، ص234 ؛ مقتل خوارزمي ، ج1 ، ص253 و طبقات ابن سعد آمده است .


341


زيرا در آن روز بود كه عمويش حمزة بن عبدالمطّلب ، اسدالله و اسدالرسول شربت شهادت نوشيد و پس از احد سخت ترين روز براي آن حضرت جنگ موته بود كه پسر عمويش جعفربن ابي طالب را شهيد كردند . و سخت تر از روز حسين ( عليه السلام ) پيش نيامده ؛ زيرا سي هزار نفر آن بزرگوار را احاطه كرده بودند كه همه آنها خود را جزو امّت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) تصور مي كردند و همه آنها با ريختن خون فرزند همان پيامبر به پيشگاه خدا تفرّب مي جستند . . . » ( 1 )

حمزه سيّد الشهدا در جنگ بدر

{  وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللهُ بِبَدْر وَأَنْتُمْ اَذِلَّة } ؛

« خداوند شما را در بدر ياري نمود ، در حالي كه شما ناتوان بوديد . »

اهميت جنگ بدر

امروز با وجود جنگهاي جهاني و جنگهاي بزرگ منطقه اي كه ميليونها انسان در آنها از بين مي رود و ضايعات فراوان و غير قابل جبران به همراه دارد ، جنگ بدر با محدوديت مقتولان و اسراي آن شايد براي بعضي از خوانندگان داراي چندان اهمّيتي نباشد و مانند يك برخورد قبيله اي و عشيره اي تلقّي شود ولي با توجّه به اهداف و آثار اين جنگ ، مي توان به اهمّيت آن پي برد و ابعاد آن را كه در هيچيك از جنگها در تاريخ اسلام وجود ندارد درك نمود ؛ زيرا سرنوشت اسلام با اين جنگ رقم مي خورد و پيروزي مسلمانان در آن مساوي با پيروزي قطعي اسلام و احياناً شكست آنان در اين جنگ پيروزي قطعي شرك و بت پرستي را در كلّ تاريخ به دنبال داشت . و لذا قرآن مجيد از اين جنگ به عنوان : { . . . يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَي الْجَمْعَانِ . . . } ( 2 ) ياد نمود ؛ يعني جنگي كه حق و باطل و توحيد و بت پرستي در اثر آن ظاهر گرديد ؛ روزي كه در آن ، دو گروه متكي به ايمان و متكّي به كفر درگير شدند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . امالي صدوق ، ص277 ؛ بحارالأنوار ، ج22 ، ص274 و ج44 ، ص298

2 . انفال : 41


342


و در آيه ديگر در اهمّيت اين جنگ چنين فرموده است : « به خاطر بياوريد زماني را كه از شدّت ناراحتي ، از پروردگارتان تقاضاي كمك مي كرديد و او تقاضاي شما را پذيرفت و گفت من شما را با يك هزار از فرشتگان كه پشت سرهم مي آيد ياري مي كنم ولي خدا اين را تنها براي شادي و اطمينان خاطر شما قرارداد و گرنه پيروزي جز از طرف خدا نيست . ( 1 )

در اين جنگ رسول خدا مكرّر دست دعا و تضرّع به سوي پروردگار برمي داشت و گاهي پيشاني به سجده مي نهاد و از خداوند درخواست پيروزي مي كرد و از جمله دعاهايش اين بود :

« اللّهمّ إن تَهلك هذه العصابة لم تُعبد بعدُ » .

« خدايا ! اگر اين گروه مسلمانان از بين بروند كسي تو را پرستش نخواهد كرد ! »

نقش حضرت حمزه در پيروزي جنگ بدر

در پيروزي سپاه توحيد ، در جنگ بدر مانند هر جنگ ديگر ، عوامل مختلفي قابل بررسي است ولي ازهمه مهمتر فضل و عنايت پروردگار بود كه در اثر استغاثه و استمداد رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و مسلمانان براي شادي و اطمينان خاطر سپاهيان اسلام و براي امداد و ياري آنان هزار فرشته را پياپي فرو فرستاد :

{  إِذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجَابَ لَكُمْ أَنِّي مُمِدُّكُمْ بِأَلْف مِنْ الْمَلاَئِكَةِ مُرْدِفِينَ * وَمَا جَعَلَهُ اللهُ إِلاَّ بُشْرَي وَلِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكُمْ } . ( 2 )

وهر يك از سپاهيان اسلام به اندازه درجه ايمان و كمال يقينش از اين مدد غيبي و اطمينان الهي بهره جسته و در شكستن صفوف دشمن و پيروزي اسلام سهمي را ايفا نموده است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . انفال : 10

2 . همان .


343


اينك بايد ديد اين مژده و بشارت الهي بر دل كدام يك از لشكريان اسلام بيش از ديگران اشراق داشته و اين اطمينان آسماني در آن صحنه حسّاس در دست و بازوي كدام يك از حاضرين ظهور و تجلّي بيشتري يافته و مشركين را ناباورانه به خاك مذلّت كشانيده است .

آمار مقتولان از مشركان

براي روشن شدن اين حقيقت ، بايد آمار مقتولان از مشركان را و اينكه به دست چه كساني كشته شده اند ، به دست بياوريم تا راه قضاوت درست در اين فضيلت را در پيش روي خواننده عزيز قرار دهيم .

لازم به يادآوري است همانگونه كه آمار دقيق مقتولين جنگ بدر و معرفي همه آنان و خصوصيات ديگر به دست ما نرسيده و آنچه در تاريخ منعكس گرديده است اغلب درباره سران و سردمداران شرك بوده است . اين ابهام درباره تلاش قهرمانان اسلام نيز ، كه نقش اساسي را در اين جنگ ايفا نموده اند ، صادق است و تعداد دقيق كساني كه به وسيله آنان به هلاكت رسيده اند مشخّص نيست ، ولي مي توان از آنچه در تاريخ به طور ناقص به دست مي آيد ، تا حدّي به حقيقت امر پي برد و با نقش اين افراد در اين جنگ آشنا گرديد .

ابن ابي الحديد در زمينه عدم انعكاس آمار دقيق پس از نقل و معرفي تعداد پنجاه و دو نفر از مقتولان از واقدي ، مي گويد : روايات زيادي داريم كه مقتولان بدر هفتاد نفر بوده ، وليكن آنها كه به نام شناخته شده اند ، همان افرادي است كه ما معرّفي نموديم . ( 1 )

بايد به گفتار ابن ابي الحديد اين نكته را نيز اضافه كنيم : همانگونه كه در شرح حال عقيل اشاره نموديم و در آينده ملاحظه خواهيد كرد در تعميه و پرده پوشي حقايق تاريخي ، به ويژه درباره اميرمؤمنان وحمزه ( عليهما السلام ) نبايدنقش سياستها را ناديده گرفت و از جعل و تحريف در پيروزي هاي آن دو بزرگوار ، كه در ارتباط مستقيم با سلطه گران بني اميّه قرار داشت ، غفلت نمود .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد ، ج14 ، ص212


344


دو قهرمان جنگ بدر ، علي امير مؤمنان و حمزه سيد الشهدا ( عليهما السلام )

كشته شدن بيشتر مقتولين جنگ بدر به دست مهاجرين و به ويژه اقرباي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و در رأس آنان اميرمؤمنان ( عليه السلام ) و حمزه سيد الشهدا به وقوع پيوسته است .

و به طوري كه در تاريخ آمده است در همين جنگ بدر بود كه از سوي مشركان اميرمؤمنان به لقب « موت احمر » ؛ « مرگ سرخ » ملقّب گرديد و چرا چنين نباشد در حالي كه در همين جنگ بيش از نصف مقتولين را او از پاي در آورده و در به هلاكت رسانيدن تعداد ديگر نيز سهيم گرديده است ؛ به طوري كه شيخ مفيد تعداد سي و شش تن از مقتولين را ، كه به دست آن حضرت كشته شده اند ، به نام معرفي نموده است . ( 1 )

ابن اسحاق از مورّخان معروف جهان تسنّن مي گويد :

« أكثر قتلي المشركين يوم بدر كان لعليّ » ؛ ( 2 )

« در جنگ بدر بيشترين كشته شدگانِ از مشركان به دست علي بوده است . »

ولي بعضي از مورّخان اين تعداد را بيست و هفت ، ( 3 ) و گاهي حتّي به بيست و دو نفر تنزّل داده اند . ( 4 )

آمار مقتولين به دست حمزه سيّد الشهدا

در منابع اهل سنّت تعداد مقتولين به دست حمزه سيّد الشهدا نُه نفر ذكر شده است كه در ميان اين عدّه ، افرادي هستند مستقلاّ به وسيله آن حضرت و افراد ديگر به اشتراك او و حضرت علي ، اميرمؤمنان ( عليه السلام ) به هلاكت رسيده اند و تنها در يك مورد از سعد بن وقّاص به عنوان شريك آن بزرگوار ياد شده است .

لازم است قبل از بيان آمار و معرّفي اين مقتولين به اين مطلب توجّه شود كه بر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ارشاد ، ص39

2 . به نقل بحار الانوار ، ج19 ، ص291

3 . تفسير قمّي ، ج1 ، ص271 ؛ بحار الانوار ، ج19 ، ص240

4 . نور الابصار شبلنجي ، ص86


345


اساس دلايل تاريخي ، اين تعداد بخشي از كساني هستند كه به وسيله حضرت حمزه به هلاكت رسيده اند نه همه آنها ، ولي عدم ذكر همه مقتولين و يا اختلاف نظر در مورد آنان ، همانند اختلاف نظر در آمار مقتولين به وسيله اميرمؤمنان ( عليه السلام ) كه بعضي از مورّخان بيشترين كشته شدگان و بعضي ديگر تنها بيست و دو تن را از آنِ آن حضرت دانسته اند . با در نظر گرفتن حقايق موجود تاريخي چندان مهم نيست ؛ زيرا اگر همه مقتولان دراين جنگ مشخّص و منعكس مي گرديد نظر مورّخان در مورد هر دو بزرگوار تغيير مي كرد . به هر حال با اينكه آمار دقيق از آن مقتولين به دست دو بزرگوار در دست نيست ولي دلائل مسلّم تاريخي نقش اساسي آنها را در پيروزي جنگ بدر ثابت نموده است و در اين جنگ شكست دشمن در مرحله اوّل به دست اميرمؤمنان و سپس به دست حضرت حمزه آنگاه به دست ساير افراد سپاه توحيد به وقوع پيوسته است ، آنهم نه همه افراد سپاه ؛ زيرا طبق مضمون صريح قرآن تعدادي از صحابه از اوّل حركت رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) از مدينه ، از اين برخورد ناخشنود و از ورود به صحنه جنگ شديداً مضطرب و نگران بودند . ( 1 ) و تاريخ هم گوياي اين واقعيت است كه بعضي از صحابه در ميدان جنگ يا نقشي نداشتند و يا داراي نقش كم رنگي بودند .

تحليل ابن ابي الحديد از پيروزي مسلمانان در جنگ بدر

در اينجا مناسب است تحليلي را كه ابن ابي الحديد از پيروزي در جنگ بدر و از شجاعت و نقش مؤثّر اميرمؤمنان و حضرت حمزه ( عليهما السلام ) در اين پيروزي ارائه داده است به طور خلاصه نقل نماييم :

وي در تحليل خود از اين پيروزي با وجود نيروي قوي و تواناي مشركين و ضعف و ناتواني مسلمانان مي گويد : آري ، سپاه كوچك اسلام از عدّه اي از انصار از قبيله اوس و خزرج و تعدادي از مهاجرين كه در بطولت و شجاعت معروف بودند ، تشكيل يافته بود و مهمتر اينكه در كنار اين گروه به ظاهر كم ، علي بن ابي طالب و حمزة بن عبدالمطّلب كه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . انفال : 5


346


شجاع ترين افراد در تاريخ بشريّت مي باشند ، قرار گرفته بودند و فرماندهي آنها را شخص رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) آن پيامبر داعي به حق و منادي توحيد و عدل و مؤيّد به قوّه الهي به عهده داشت . « وفيهم عليُّ بنُ أبي طالب وَحَمزَةُ بن عَبدِ المطّلب وهُما أشجع البشر ! و جَماعةُ من المُهاجرين أنجاد وأبطال » . ( 1 )

اعتراف يكي از سران مشركين به شجاعت حضرت حمزه ( عليه السلام )

پس از خاتمه جنگ و در هنگام انتقال اسيران به پشت جبهه ، يكي از آنان به نام « اميّة بن خلف » كه از مشركين سرشناس بود ، چون چشمش به حضرت حمزه افتاد از عبدالرحمان بن عوف پرسيد :

« مَنْ هذا المُعلّم ؟ » ؛ « اين كه در سرش علامت است كيست ؟ » .

گفتني است حضرت حمزه در جنگها با نصب ريش نعامه اي بر كلاه خودش ، از ديگر سرداران متمايز بود . عبدالرحمان پاسخ داد : « او حمزه بن عبدالمطّلب است . » أميّه با تأسّف و تحسّر شديد از شكست سپاه شرك ، چنين گفت : « ذاك الذي فعل بنا الأفاعيل » ؛ « اين بود كه صفوف ما را در هم شكست و ما را به خاك سياه نشاند ! » ( 2 )

حضرت حمزه در جنگ احد

مشهور در ميان مورّخان آن است كه مجموع شهداي احد هفتاد نفر بوده است و اقوال غير مشهوري هم وجود دارد كه تعداد آنان را بيشتر و يا كمتر دانسته اند . به هر حال ، چهار نفر آنان ؛ يعني حضرت حمزه ، عبدالله بن جحش ، معصب بن عمير و شماس مخزومي از مهاجرين و بقيه از انصار بودند .

به حقيقت ، شهداي احد و باز ماندگانشان ، صبر و استقامت و وفاداري و اخلاص را

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . شرح نهج البلاغه ، ج14 ، ص107

2 . شرح نهج البلاغه ، ج14 ، ص49 ؛ الروض الأُنُف ، ج2 ، ص41 ؛ تاريخ الخميس ، ج1 ، ص382


347


به حدّ اعلا رساندند ودرس وفاداري و شهامت را به همه مسلمانان در پهنه گيتي ، آموختند .

اكنون به چند نمونه اشاره مي كنيم :

1 ـ به هنگام فرو كش كردن شعله جنگ ، رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به كساني كه در كنارش بودند ، فرمود : آيا در ميان شما كسي هست كه ما را از سرنوشت سعد ابن ربيع ( 1 ) آگاه كند و بگويد كه او در ميان زنده ها است يا در ميان كشته شدگان ؟ ! ( 2 )

اُبيّ بن كعب عرض كرد : اي رسول خدا ، من اين خبر را برايت مي آورم . وي مي گويد : من خود را با سرعت تمام به ميدان و به كنار پيكرهاي شهدا رساندم ، پيكر خون آلود سعد را ، كه آخرين دقايق زندگي اش را سپري مي كرد ، در ميان آنها يافتم و او را صدا كردم ، چشمانش را باز كرد . به او گفتم : سعد ! مرا رسول خدا فرستاد تا خبر وضعيت و حال تو را به او برسانم ، اينك چگونه اي ؟ به آرامي پاسخ داد : من ديگر از مردگانم ، سلام مرا به رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) برسان و از قول من بگو : « جَزاكَ الله عَنّا خَيرَ ماجَزي نَبِيّاً عَنْ اُمَّتِهِ » ؛ « خداوند تو را از بهترين پاداش هايي كه بر ديگرپيامبران ، درراه هدايت امّتشان خواهد داد ، برخوردار نمايد . » و نيز سلام مرا به قبيله ام برسان و به آنان بگو : مباد پيمان شكني كنيد ، اگر يك نفر از شما زنده باشد و دشمن به رسول خدا راه پيدا كند ، نزد خداوند هيچ عذري نخواهيد داشت .

اُبيّ مي گويد : اين خبر را به رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) آوردم ، آن حضرت فرمود :

« رَحِمَ اللهُ سَعْداً نَصَرنا حَيّاً و اَوصي بنا مَيّتاً » ( 3 ) ؛ « خدا رحمت كند سعد را ، كه در زنده بودنش ما را ياري رسانيد و در مرگش هم ياري كردن بر ما را توصيه نمود . »

2 ـ يكي ديگر از شهداي جنگ احد ، « انس بن نَضْر » است . او هنگامي كه فرار

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . از انصار ، قبيله بني خزرج ، بني حارث بن خزرج .

2 . « مَن رَجُلٌ يَنظُرُ لي ما فَعَلَ سَعْدُ بن الربيع ، أ في الأحياء هو أمْ في الأموات ؟ »

3 . سيره ابن هشام ، ج 3 ، ص 39 ؛ كامل ابن اثير ، ج 2 ، ص 112 ؛ طبري ، ج 2 ، ص 388 ؛ تاريخ الخميس ، ج 1 ، ص 440 ؛ تاريخ ابن كثير ، ج 3 ، ص 39 ؛ اُسد الغابه ، ج 2 ، ص 249


348


عده اي از صحابه را ديد ، گفت :

« أَللّهُمَّ اِنّي اَعْتَذِرُ اِلَيْكَ مِمّا صَنَعَ هؤُلاءِ وَاَبرأُ اِلَيْكَ مِمّاجاءَ بِهِ هؤُلاءِ » .

« خدايا ! من از آنچه اينها ( فراريان از صحابه ) انجام دادند ، در پيشگاهت اعتذار و از آنچه اينان ( مشركين ) آورده اند ، تبرّي مي جويم . »

آنگاه وارد جنگ شد و به شهادت رسيد . نوشته اند كه در پيكرش بيش از هشتاد زخم بود و كسي نتوانست او را بشناسد ، مگر خواهرش « ربيّع » آن هم از طريق انگشتانش كه از زيبايي خاصي برخوردار بود . ( 1 )

3 ـ به هنگام مراجعت رسول خدا و اصحابش از احد ، زنان مدينه به استقبال آمدند ، بانويي از قبيله « بني دينار » پيش آمد و از كشته شدگان در جنگ پرسيد . به او گفتند همسر ، پدر و برادرت ، هر سه از كشته شدگانند . او به اين خبر توجهي نكرد و پرسيد : پيامبر چه شد ؟ ! گفتند : به سلامت برگشته است . گفت او را به من نشان دهيد و چون رسول خدا را ديد گفت :

« كُلُّ مُصيته بَعْدَكَ جَلَلٌ » ؛ ( 2 ) « همه مصيبت ها با سلامتي تو كوچك است ! » و بدين گونه در مصيبت و فراق سه تن از عزيزانش ، صبر و بردباري را پيش گرفت . ( 3 )

حمزه سيد الشهدا

آري ، اينان تنها چند نمونه بودند از شهداي احد و اصحاب و ياران فداكار رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) كه در راه ايمان و عقيده و در دفاع از توحيد و مبارزه با شرك و بت پرستي ، جان خود را در طبق اخلاص گذاشتند و صداقت و وفاداري و شهامت را به اوج رساندند .

اما مي توان گفت كه اگر همه اين بزرگواران و همه اين شهداي عزيز و همه شهداي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . كامل ابن اثير ، ج 2 ، ص 109 ؛ اسد الغابه ، ج 1 ، ص 154

2 . جَلَل ، هم در كثرت و هم در قلّت به كار مي رود كه در اينجا معناي دوم منظور است .

3 . سيره ابن هشام ، ج 2 ، ص 43 ؛ طبري ، ج 2 ، ص 392


349


اوّلين و آخرين ، در يك صف و حمزه سيد الشهدا به تنهايي در يك صف قرار گيرد ، طبق گفته رسول خدا ، او بر همه اين شهيدان ، به جز انبيا و اوصيا ، فضيلت و برتري خواهد داشت ؛ « سَيّدُ شُهَداءِ اْلاَوَّلين وَالآخِرين ما خَلا الأَنبياءِ وَالأَوصياء » . ( 1 )

آري ، تنها او است كه با لقب « افضل الشهدا » و « اسد الله و اسد رسوله » و « سيد الشهدا » مفتخر و ملقّب گرديد .

« وَعَلي قائمة الْعَرش مَكْتُوب ؛ حمزة اَسَد الله وَاَسَد رسوله و سيّد الشهداء » ( 2 )

حضرت حمزه در آستانه جنگ

« وَالَّذي اَنْزَلَ علَيكَ الكِتابَ لَنُجادِلَنَّهُمْ » .

به هنگام عزيمت رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به احد ، هر يك از ياران آن حضرت در استقامت و پايداري و حمايت خود از پيامبر مطلبي مي گفت و در وفاداري خويش و تشجيع ديگران جمله اي به كار مي برد ، آنان كه در جنگ بدر حضور نداشتند مي گفتند : اي رسول خدا ، ما براي جبران جنگ بدر در انتظار چنين روزي به سر مي برديم .

بعضي ديگر مي گفتند : اگر ما امروز در مقابل مشركان مقاومت نكنيم پس كي اين مقاومت را نشان خواهيم داد و . . .

و بدين گونه به سوي احد حركت كردند و به طوري كه پيشتر گفتيم ، گروهي از آنها نتوانستند بر وعده خويش استوار بمانند و در لحظات سخت جنگ ، جبهه را ترك كردند . اما در مقابل ، گروهي ، بر گفتارشان پايدار ماندند و بر وعده خويش عمل نمودند و در اين راه به شهادت رسيدند و يا با تن مجروح برگشتند . از جمله اين شهدا ، حمزه سيد الشهدا است . او به هنگام حركت عرض كرد :

« يا رَسُول الله ، وَالَّذي اَنْزَلَ عَلَيكَ الكِتابَ لُنُجادِلَنَّهُمْ » ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . كمال الدين ، ج 1 ، ص 263

2 . بصائر الدرجات ، ص 34 ؛ بحار الانوار ، ج 27 ، ص 7

3 . تاريخ ابن كثير ، ج 4 ، ص 12


350


« اي پيامبر خدا ، سوگند به خدايي كه قرآن را بر تو فرستاد ، در مقابل دشمن تا آخرين نفس مبارزه سختي خواهيم كرد . »



| شناسه مطلب: 78445