بخش 1
مقدّمه پیشگفتار اوست فاطمه زهرا ( علیها السلام ) ولادت زهرا ( علیها السلام )
1 |
3 |
فاطمه زهرا ( عليها السلام )
دكتر محمّدعبده يماني
محمّد تقي رهبر
5 |
إِنَّمَا يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمْ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً
« احزاب : 33 »
6 |
قال رسول الله :
« فاطِمَةُ بِضْعَة مِنِّي فَمَنْ أَبْغَضَها فَقَدْ أَبْغَضَنِي »
« صحيح بخاري »
11 |
مقدّمه
فاطمه ( عليها السلام ) ، كوثر پيامبر و نمونه كامل زن مسلمان است .
و زهرا ( عليها السلام ) ، همانگونه كه از نامش پيدا است ، درخشانترين چهره و زيباترين الگو براي تمامي بانوان با فضيلت در طول تاريخ است .
از همان آغازين لحظاتي كه زهرا پا به عرصه گيتي نهاد و چشمان پرجاذبه اش را گشود ، نور وجودش جهان انسانيت را روشن ساخت و براي هميشه تاريخ ، سرآمد زنان عالم شد ( سيّدة نساء العالمين ) .
گرچه عمرش كوتاه بود ، ليكن از آموزگاري چون پيامبر و از مادري چون خديجه و نيز فرشتگان الهي درس آموخت ( كانت محدّثة ) و الگوي صالحان و پرهيزگاران روي زمين شد .
او بسان رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) سخن مي گفت و نزد آن حضرت جايگاهي والا و ويژه داشت .
عايشه گويد : هيچكس را همچون فاطمه درسخن گفتن شبيه پيامبر نديدم . هرگاه به حضور پدر مي آمد ، رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) به احترامش از جا برمي خاست ، دستش را مي بوسيد و به وي خوش آمد مي گفت و در جاي خويش مي نشاند و نيز هر گاه آن حضرت نزد
12 |
فاطمه مي آمد ، دختر با پدر چنين رفتار مي كرد . ( 1 )
فاطمه هم شأن علي ( عليه السلام ) بود . و به فرموده امام صادق ( عليه السلام ) اگر خداوند علي را نمي آفريد از زمان آدم تا روز قيامت همتايي براي زهرا ( عليها السلام ) يافت نمي شد .
دانشمندان بيشماري ، از شيعه و سنّي ، در فضايل و مناقب حضرت زهرا ( عليها السلام ) سخن گفته و يا مطلب نگاشته اند و كتاب « إنّها فاطمة الزهراء » يكي از جديدترين آنهاست كه به قلم آقاي دكتر محمّد عبده يماني از چهره هاي معروف كشور عربستان سعودي به نگارش درآمده است . وي اين كتاب را به استاد خود « اسحاق عقيل عزّوز » هديه كرده و دليلش را اينچنين ذكر مي كند كه : وي محبّت اهل بيت پاك و مطهّر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) را به او آموخته و در تأليف اين كتاب راهنما و مشوّقش بوده است .
از فاضل گرانمايه جناب حجّة الاسلام والمسلمين آقاي شيخ محمّد تقي رهبر كه اين اثر ارزشمند را به فارسي ترجمه كردند تشكّر نموده ، توفيق همگان را از خداوند متعال مسألت داريم .
مدير آموزش و تحقيقات
بعثه مقام معظّم رهبري
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ كشف الغمّه ، ج2 ، ص79
13 |
پيشگفتار
كتابي كه پيش روي خوانندگان گشوده است ، ترجمه اي است آزاد از متنِ عربي كتاب « إنَّها فاطمة الزهراء ( عليها السلام ) » ، تأليف « دكتر محمّد عبده يماني » از نويسندگان كشور عربستان سعودي ، كه انتشارات دارالقبله جدّه و المنار دمشق آن را چاپ و نشر كرده است . ( 1 )
گزينش اين كتاب براي ترجمه ، افزون بر ارزش محتوايي كه دارد ، به اين دليل است كه مؤلّف محترمِ آن ، يكي از دانشمندان اهل سنّت است كه نسبت به اهل بيت عصمت ( عليهم السلام ) ارادتي خاص دارد و به دور از تعصبات مذهبي ، به نگارش زندگي فاطمه زهرا ( عليها السلام ) و بيان فضايل اهل بيت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) پرداخته است كه همين سبب ، به كتاب ، ويژگيِ خاص بخشيده است .
در باره زنـدگي بزرگ بانوي عالـم ، محققان بسياري به تأليف و تحقيق پرداخته اند كه آن همه آثار و حتّي افزون بر آن ، هرگز نمي توانند شخصيت و عظمت سيده زنان و مقامـات معنوي بضعـة الرسول را آنگـونه كه هست بيان كننـد و هـر يك برگـي اسـت از دفتـر جاودان سيـره مباركه آن وديعه الهـي كه هر كس به قـدر دانـش خـود ادراك
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ دار القبلة للثقافة الاسلامية ، جدّه و المنار للنشر والتوزيع ، دمشق ( چاپ اوّل ، 1416هـ . = 1996م . ) .
14 |
كـرده است .
مؤلّف در اين كتاب كوشيده است زندگي فاطمه زهرا ( عليها السلام ) را ، كه با سيره نبوي در همه ابعادش پيوند خورده ، تبيين كنـد ؛ زيرا آن گرامـي ، تربيت شـده دامان نبوّت اسـت كه از چشمه سـار وحي سيـراب گشته و در رنج هـاي رسالت و دعوت به اسلام همپاي پدر گام برداشته و با صبر و فداكاري و بي اعتنايي به زيورهاي زندگـي دنيا ، هستـي خويش را در راه اهداف والاي پدر گرامي اش فدا كرده و مثل اعلاي استقامت و جهاد گرديده است .
در حساس ترين مقاطع تاريخ رسالت آسماني پيامبر اسلام ، از آغاز تا پايان ، زهرا ( عليها السلام ) شاهد تمام حوادث تلخ و شيرين بوده كه در تأسيس بزرگترين مكتب حيات بخش آسماني ، نقش آفرين بوده و لحظه اي از آن غايب نبوده است . او در عشقِ به خدا ذوب شده و از معارف آسماني اسلام مايه گرفته تا اسوه زنان و سيده بانوان عالم گرديده است . به گفته مؤلّف :
« سخن گفتن از تاريخ فاطمه ( عليها السلام ) در حقيقت به نمايش گذاشتن بخش بنيادين تاريخ امّت اسلام است . از نخستين رنجهاي رسالت ، مبارزات اوليّه در سال هاي مكّه ، ستم قريش و ايستادن آن دختر گرامي در كنار پدر ، شجاع ، قدرتمند ، پايدار ، مطيع ، مؤدّب ، امانتدار و نگهبان و همراه پدر و اين افتخار او را بس كه نورديده و جلوه اي از مصطفي ( صلّي الله عليه وآله ) است كه در مدرسه نبوّت پرورش يافته و با فضايل اخلاق ، در بالاترين سطح سرشته شده است . »
مؤلّف تأكيد ميورزد كه امّت اسلامي ، بهويژه زنان و دوشيزگان هر عصر ، مي بايست زندگي آن بزرگوار را الگوي خويش سازند : « زندگي سرور زنان جهان سراسر درس و عبرت و اندرز است و بهترين درسي است كه استاد به شاگردانش مي آموزد و پدر به فرزندش منتقل مي كند . » از اين رو سيره سيده زنان عالم نه تنها به عنوان تاريخ بلكه به عنوان بهترين سرمشق عمل مطرح است تا زن مسلمان را از دنباله رويِ بيگانگان رهايي بخشد و در اين زمان ، كه بشر از جهت صفاتِ واقعي انساني فقيرتر از هر عصر ديگر است ، پيروان آيين محمّد ( صلّي الله عليه وآله ) از اسوه هاي بشريّت الهام گيرند .
مهمترين سرفصل هايي كه مؤلّف براي كتاب برگزيده ، عبارتند از :
15 |
1ـ تاريخ ولادت فاطمه زهرا ( عليها السلام ) كه مؤلّف آن را پنج سال قبل از بعثت ذكر كرده است و ما بر اساس روايات شيعي ، پنج يا سه سال پس از بعثت مي دانيم . نويسنده آنگاه به بيان محلّ تولّد فاطمه ( عليها السلام ) ؛ يعني خانه محمّد ( صلّي الله عليه وآله ) و خديجه در مكّه مكرّمه پرداخته و به طور مشروح درباره محلّ ولادت وي مطالبي نگاشته است .
2ـ نام گذاري فاطمه ( عليها السلام ) و اين كه اين نام به الهام خداوند بوده و اسامي ديگر زهرا ( عليها السلام ) را آورده و به يكي از شاخصه هاي حضرتش در اين باب پرداخته و آن لقب « اُمّ ابيها » است و اين نام مبارك را به شيوه اي زيبا تجزيه و تحليل كرده است .
3ـ به نژادِ ريشه دارِ اهل بيت در دودمان پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و اجدادِ موحد ايشان پرداخته و هر چند سخن به درازا كشيده ، توضيح داده است كه حضرت محمّد ( صلّي الله عليه وآله ) ، پدر گرامي زهرا و جناب خديجه ( عليها السلام ) ، مادر ارجمندش ، هر دو از دودمان قريش و داراي نسب شريف و شخصيّت والا بوده اند كه هرگز به بت سجده نكردند و مجد و شرف ويژه اي داشته اند و در بخشي از سخن خود مي نويسد :
« اين است ذريه اي كه هر يك به ديگري پيوند خورده و خانداني كه از فضاي عطرآگين شرف و سيادت و فضايل اخلاق و خصال خجسته برخوردارند » و شخصيت گرانقدر خديجه « سيده قريش » را نيز توصيف كرده و از فداكاري هاي فراموش نشدني حضرتش در اسلام در اين فصل و ساير فصولِ كتاب سخن گفته است .
4ـ ذيل عنوان « فاطمه و دعوت نهاني » ، از روزهاي نخستين رسالت اسلام بحث كرده و حضور مداوم دخت گرامي رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) در همه صحنه ها و تحمّل رنج هايش را خاطرنشان ساخته و از اين يارِ خردسال پيامبر در انجام رسالت و دلجويي هايش از پدر در مقابل آزارهاي قريش و اهانت مشركان به پيامبر سخن گفته است .
در بخشي از اين گفتار مي گويد :
« و آن روز كه پدرش به حرم رفت و فاطمه ( عليها السلام ) همراه او بود ، نزديكِ پدر ايستاده ، مراقب بود و با ديدگان معصوم و قلب پاك خود به اطراف او مي نگريست . در اين هنگام پيامبر به سجده رفت ، گروهي از مشركان در اطراف او جمع شده و به پيامبر اهانت كردند ، زهرا دوان دوان به سوي پدر آمد وبه دلجويي او پرداخت . . . . »
16 |
5 ـ از فاطمه به عنوان ضرب المثل پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در خوبي ها ، فضايل ، حق و عدل اسلامي ، ياد مي كند و به ذكر نمونه هايي در اين باب مي پردازد .
6 ـ از هجرت مسلمانان به حبشه و جدايي زهرا و رقيّه از پيامبر سخن گفته و در ادامه مباحث ، از فداكاري هاي ابوطالب در دفاع از پيامبر و آثار آن فداكاري ها بحث كرده كه توضيحات مترجم نيز ضميمه است .
7ـ مطالب خود را از هجرت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و ورود زهرا ( عليها السلام ) به مدينه طيّبه و فصل نويني از دعوت آغاز كرده و ادامه مي دهد تا به ازدواج علي ( عليه السلام ) و زهرا ( عليها السلام ) مي رسد و در خلال نوشته اش از شايستگي هاي بي مانند علي ( عليه السلام ) براي اين ازدواج مبارك سخن گفته و اين پيوند را به قضاي الهي نسبت داده ، و خاطرنشان كرده است كه كسي ديگر شايستگي همسري زهرا را نداشته است و با بحث از مهريه و جهيزيّه زهرا ( عليها السلام ) و سادگي زندگي اين زوج گرامي به شيوه اي جذاب و آموزنده داد سخن داده كه بسيار شيرين ، آموزنده و دلپذير است .
8 ـ دوران زندگي مشترك علي ( عليه السلام ) و زهرا ( عليها السلام ) را به تصوير مي كشد و جلوه هاي بزرگ انساني ، اخلاقي و خانوادگي آنها را به نمايش مي گذارد و از عنايات رسول خدا به اين خانواده ، كه مصداق « آيه تطهير » است ، سخن مي گويد .
9ـ از مجاهدات زهرا ( عليها السلام ) همگام با علي ( عليه السلام ) ، طي جنگ ها و غزوات و حضور در آزمايش هاي بزرگ ، سخن گفته و ياوري علي و زهرا را نسبت به پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در همه مشكلات متذكر مي گردد كه جالب و خواندني است .
10ـ به تولّد حسن و حسين و زينب و امّ كلثوم ( عليهم السلام ) به عنوان ثمره پاكِ شجره طيبه نبوّت و امامت پرداخته و از محبّت و عنايت رسول خدا بر استمرار نسل پاك حضرتش در اين سلسله نوراني ، سخن مي گويد كه شايان توجه است !
11ـ به شركتِ زهرا ( عليها السلام ) در امور اجتماعي ، علاوه بر مسؤوليت هاي خانوادگي اش اشاره كرده و از فاطمه ( عليها السلام ) به عنوان الگوي تمام عيار براي زن مسلمان در امور شخصي و اجتماعي ، مطالبي آورده و از داستان مباهله ، فتح مكّه و ساير فتوحات كه در آنها علي ( عليه السلام ) و زهرا ( عليها السلام ) نقش اساسي و حضور فعال و سرنوشت ساز داشته اند ،
17 |
سخن گفته است .
12ـ در بخشي از مطالب خود با عنوان : « زهرا سرسلسله اهل بيت » به بحث از آيه تطهير پرداخته و با ذكر اسناد و مدارك از كتب عامّه ، تأكيد ميورزد كه مصداق آيه كريمه ، پيامبر و علي و زهرا و حسن و حسين ( عليهم السلام ) هستند و از حديث كسا و داستان امّ سلمه هم سخن گفته كه از مطالب حسّاس كتاب است .
سرانجام به حجّة الوداع مي پردازد و از گريه فاطمه ( عليها السلام ) بر رحلت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و رازهايي كه بين پيامبر و زهرا ( عليهما السلام ) وجود داشت ، مي نويسد .
13ـ و نيز در فصل هايي از اهتمام زهرا به جلب رضاي پدر سخن گفته است و پس از آن به وفات پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و مصيبت هاي جانكاه فاطمه ( عليها السلام ) مي پردازد و آنگاه از چگونگي حجت بودنِ زهرا و اهل بيت ، سخن مي گويد و در ادامه از اخلاق و ويژگي هاي دختر پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به تفصيل بحث مي كند و بيماري زهرا ( عليها السلام ) و وصاياي آن حضرت را تا رحلت مظلومانه اش ( 1 ) يادآور شده و بالأخره بر ضرورت التزام عملي مسلمانان بهويژه بانوان و دوشيزگان مسلمان ، به سيره مباركه ايشان ، تأكيد ميورزد و بدينسان كتاب به پايان مي رسد .
نكته قابل توجه اين است كه هر چند مؤلّف همانند يك فرد شيفته اهل بيت قلم به دست گرفته و در هر باب سخن مي گويد امّا نبايد انتظار داشت كه مانند يك شيعه كتاب بنويسد ؛ زيرا فضاي فكري ، ديني ، اجتماعي و منابع مطالعاتي وي جز اين را نمي طلبد . امّا با اين همه بايد انصاف داد كه بسياري از گفتني ها را گفته و كتمان نكرده است و اين جاي قدردانيِ بسيار است .
با اين توصيف مواردي را كه اختلافِ ديدگاه ميان ما ( شيعه ) و نويسنده وجود داشته هر جا كه مقتضي بوده مترجم در پانوشت كتاب نكاتي را خاطرنشان ساخته است .
در موارد ديگري نيز مترجم به تلخيص مطالب پرداخته تا ترجمه با فضاي اعتقادي ما همسو باشد و امانت علمي ، ما را موظّف مي كند كه از اين بابت اعتذار جوييم .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 البته از ديدگاه شيعه شهادت آن حضرت .
18 |
در هر حال در اين ترجمه حساس ، راه ميانه اي را برگزيديم كه اهداف مؤلّف و مصلحت فضاي ترجمه تأمين گردد ؛ ضمن اين كه نخواسته ايم در اين كار خود را درگير بحث و مناظره كنيم تا از اصل مطلب غافل شويم ؛ زيرا مسائل و مباحث مورد توافق فريقين ارائه شده است .
از خداوند بزرگ مي خواهيم كه مطالعه اين كتاب را براي نسل هاي امروزي سودمند قرار دهد .
مترجم : محمّد تقي رهبر
بهمن ماه 1377
19 |
اوست فاطمه زهرا ( عليها السلام )
فاطمه زهرا بانويي بزرگوار است ،
پاره تن پيامبر ، گوهري پاك و مبارك است .
دختري است مهربان .
مجاهدي است شكيبا .
او فاطمه بتول است ،
فاطمه . . . آري او فاطمه است .
آنگاه كه از نسب و سببِ او سخن بگوييم ، اين پرسش مهم پيش مي آيد كه :
او دختر كيست ؟
او همسر كيست ؟
او مادر كيست ؟
كدامين انسان مي تواند بر خود ببالد كه در نژاد پاك و شرافتمند خود پدري چون پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و مادري چون خديجه كبري دارد ؟
اوست فاطمه زهرا ( عليها السلام ) .
نهادي ريشه دار و گرانقدر از سلاله عترت نبوي .
براي پدرش چون مادر است ؛ « اُمّ أبيها » .
20 |
هر آنچه در صفات اوست ، نمونه اي از صفاتِ رسول الله است .
با اين كه پيامبر به همه محبّت داشت ، او محبوب ترين شخصيت در قلب مطهّر پيامبر بود .
اين كتاب ، از آن بانوي بزرگ ( فاطمه ) سخن مي گويد . . . بانويي كه از پرتو وجودش دودمان و نسل شريف رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) شكل گرفت و ماندگار شد . آن شخصيت بزرگي كه سيره ، تاريخ و شيوه زندگي اش بخش مهمي از سيره مصطفي ( صلّي الله عليه وآله ) و اسطوره اسلام بود . او در كنار پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ، در مقابل دشمنان ايستاد و همراه با او مبارزه كرد و پذيراي رنج مبارزه شد و اصرار ورزيد تا هر چه را در توان دارد ، با اشاره آن حضرت در خدمت وي به كارگيرد و پس از مرگ مادر ، يار و پرستارِ پدر باشد . ( رحمت و رضوان خدا بر همه آن خاندان باد ) .
سخن گفتن از تاريخ حياتِ فاطمه ( عليها السلام ) در حقيقت به نمايش گذاشتن بخش بنيادين تاريخ امّت اسلام است ، از نخستين رنج هاي رسالت ، مبارزات سال هاي اوّليه در مكه و ظلم و ستم قريش ؛ قساوتهاي قريش ، شكنجه هاي قريش [ نسبت به پيامبر و يارانش ] و اين كه فاطمه چگونه در كنار پدرخويش ، شجاع ، قدرتمند ، پايدار ، مطيع ، باادب ، امانتدار و نگاهبان ايستاده بود .
از اين رو كتاب خود را به سخن گفتن از فاطمه اختصاص دادم و قصد دارم تا براي نسل جوان ، از زندگي آن حضرت به بحث بپردازم و تاريخ زندگي او را ، در فترت هاي تاريخيِ آغازينِ دعوت ـ در آن دنياي تاريك ـ با رنج هاي سنگينِ آن پيوند دهم ؛ دوراني كه پيامبر از آن عبور كرد در حالي كه به جهاد در راه خدا و اعلاي كلمه توحيد پرداخت و با صبر و پايداري ، رسالت را ابلاغ و امانت را ادا كرد و به خير و صلاح امّت مي انديشيد و در راه خدا جهاد مي نمود ، تا هنگامي كه خداوند سبحان اجازه هجرت به مدينه را به حضرتش داد و دور جديدي از رسالت را در آن زمانِ خاص به پايان برد ، تا به ديدار حق شتافت و در حالي كه امانت را ادا كرد و رسالت را ابلاغ نمود ، در نصيحتِ امّت و جهاد در راهِ خدا كوشيد تا به لقاء الله پيوست .
بنابراين ، آنگاه كه در كتابِ خود ، از فاطمه سخن مي گويم ، با تمام توان مي كوشم
21 |
بدون غلوّ و زياده گويي ، صفحه اي از حقايق را پيش روي نسل نو بگشايم ؛ زيرا تاريخ اين بانوي بزرگ و بافضيلت ، آكنده از حوادث مهم و وقايع ارزشمند ، همراه با اخلاق فاضله و جهاد صادقانه است .
براي پيمودن اين راه ، كافي است روايات صحيح را در اين موضوعِ خاص پيش روي نهاده و با روشن بيني به شرح و بسط آن بپردازيم و اين گونه ، نسل نو را با زندگي آن بزرگ بانوي اسلام آشنا ساخته ، پيوند دهيم و آنها را راهنمايي كرده ، دستشان را بگيريم تا بدانند كه :
فاطمه كيست ؟
چه نقشي را ايفا كرده است ؟
و مراحل دشواري كه در رهگذر حياتِ دعوت اسلامي بر او گذشته و او با صبر ، صداقت ، تحمل و اخلاص ، در تمام اين مراحل مشاركت داشته ، چگونه بوده است ؟
و بنگريم آن فترتِ دشوار را كه در مكه بر پيامبر خدا گذشت و منزلتي كه فاطمه ( عليها السلام ) در كنارِ پدر ، در مدينه داشت كه به موجب آن ، شايستگي يافت تا پدر لقب « اُمّ ابيها » به او دهد .
صفات فاطمه از همه بيشتر به صفاتِ پيامبر شباهت داشت ؛ حتي حالتِ راه رفتن و هيئتِ نشستن او شبيهِ پيامبر بود . . .
آري ، او پاره تن پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) بود . . . .
اين كتاب را به نسل جوان تقديم مي كنم و از خداوند مي خواهم آن را سودمند قرار دهد و ما را در راه گسترش و عملي كردنِ سيره اين بانوي بزرگوار و پيوند دادن فرزندانمان به آن ، ياري رساند و فرزندان ما توفيق يابند بخشي اساسي از اين تاريخ والا و درخشان را ، كه در چهره فاطمه ( عليها السلام ) و مادر و پدر و فرزندانش ، تبلور يافته فراگيرند .
اوست ( فاطمه ( عليها السلام ) ) گوهري پاك از نسلي كريم ؛ « ذُرِّيّةٌ بَعْضُها مِنْ بَعْض » .
22 |
ولادت زهرا ( عليها السلام )
دهمين سال ازدواج محمّد ( صلّي الله عليه وآله ) و خديجه فرارسيد ـ پيوندي مبارك كه ميان شريف تـرينِ همسران ؛ يعني محمّدِ ( صلّي الله عليه وآله ) صادق ، امين و برترين جوان قريش با بانويي پاك ؛ يعني ( خديجه ( عليها السلام ) ) سرور زنان قريـش برقرار شده بود ـ فـرا رسيدن دهميـن سال در حالي بود كه آنهـا براي استقبال از چهارميـن ثمره اين ازدواج پر بركـت آماده مي شدند .
در اين سال حادثه اي بزرگ در تاريخ مكّه و بيت عتيق رخ داد كه همزمان با آن حادثه يكي از افتخارات پدر بزرگوار زهرا تحقّق يافت . قريش پس از ترديد طولاني بالأخره تصميم گرفت با بيم و هراس ، خانه كعبه را بازسازي كند و اين به آن سبب بود كه جرقه آتش از آتش دان يكي از خدمتكاران جسته و به خانه كعبه اصابت كرده بود و پرده كعبه را به آتش كشيده و به بناي كعبه نيز صدمه وارد ساخته و بعد از آن حادثه از بالاي شهر مكّه سيل جاري شده و ديوارهاي خانه را ويران كرده بود ؛ اين حادثه قريش را سخت نگران ساخت كه نمي دانستند چگونه بيت عتيق را ـ كه كانون اجتماعِ حج و قبايل عرب بوده است و خودشان كه ساكنان حرم بوده اند و در اين ميان نقش حساس تري داشتند ـ حفظ و حراست كنند .
با اين كه قريش براي تجديد بناي كعبه كاملا آماده شده بودند ، امّا در عين حال از خراب كردن آن براي تجديد بنا ، بيم داشتند .
وليد بن مغيره مخزومي كنلگ را به دست گرفت و گفت : « خدايا ! هراسي نيست ، ما جز خير اراده نكرده ايم . » اين جمله را گفت و كلنگ را بر كعبه كوبيد و ديگران با ترس و وحشت تماشا مي كردند كه چه خواهد شد ! شبي در نگراني گذشت و ديدند هيچ اتفاقي نيفتاد ، روز بعد همه به كارِ ساختِ بناي كعبه پرداختند و قبايل در پي جمع آوري سنگ براي اين بنا مسابقه مي دادند . محمّد ( صلّي الله عليه وآله ) نيز در اين كارِ شايسته و جمع آوري سنگ با آنان مشاركت داشت .
وقتي بناي كعبه پايان يافت و نوبت به نصب حجرالأسود رسيد ، قبيله ها براي اين كه
23 |
كداميك از قبايل حجر را در جاي خود قرار دهد و كدام قبيله برنده اين افتخار خواهد شد به نزاع پرداختند . مشاجره كم كم به يك جنگ تبديل مي شد . چهار يا پنج شب گذشت و قريش نگران حادثه بودند ، در اين هنگام ابو اُميّه ـ فرزند مغيره پدر امّ سلمه همسر پيامبر ـ كه آن روز سالمندترين قريش بود ، ايستاد و گفت :
« اي گروه قريش ! براي حلّ اين اختلاف ، داوري را به نخستين فردي بدهيد كه داخل مسجد مي شود . »
قريش اين را پذيرفتند و ديدگان به درِ مسجد دوخته ، انتظار مي كشيدند تا اين كه چه كسي به مسجد درآيد ! ناگاه چهره مردي ، در نهايت جوانمردي و با وقار تمام درخشيد . همين كه جمعيت وي را ديدند شناختند و همگي فرياد زدند :
« اين امين ، محمّد بن عبدالله هاشمي است ، به داوري اش رضايت مي دهيم . » ( 1 )
دور پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) را گرفتند و جريان اختلاف قبايل را براي وي بيان كردند . آنگاه محمّد ( صلّي الله عليه وآله ) جامه اي ( پارچه اي ) طلبيد و پهن كرد و خود حجرالأسود را با دست مبارك در آن نهاد و گفت :
« هر يك از قبايل گوشه اي از اين جامه را بگيرد و آن را بلند كنند » .
آنها چنين كردند و محمّد ( صلّي الله عليه وآله ) با دست خود حجر را در جايگاهش نهاد و آن را محكم كرد ؛ به روايت ابن اسحاق آن روز پيامبر سي و پنج ساله بود . پيامبر شتابان به خانه برگشت و خديجه را در حال مقدّمات وضع حمل ديد . . . اين وضع حمل ، همان ولادت خجسته فاطمه بود كه در روز جمعه بيستم جمادي الآخر ، پنج سال قبل از بعثت ؛ زماني كه قريش خانه كعبه را تجديد بنا مي كردند ، محقّق شد . ( 2 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ ابن هشام ج1 ، ص197
2 ـ آنچه مؤلّف در تاريخ ولادت فاطمه ( عليها السلام ) آورده عقيده عامّه است ولي محدثان و مورخان شيعه ، سال دوم يا پنجم بعثت را گفته اند . مرحوم كليني سال پنجم هجرت را طبق روايتي از امام باقر ( عليه السلام ) اختيار كرده ، مصباح شيخ طوسي سال دوم را برگزيده و به روايتي سال پنجم را ذكر كرده است . رجوع شود به بحار الأنوار ، ج43 ، ص9 ، « مترجم » .
24 |
بدين سان ، مژده ولادت زهرا ( عليها السلام ) همزمان با نويد رهايي قريش از جنگ و خونريزي شد . واقعه اي كه به دست تواناي صادقِ امين ، شكل گرفت و اين ابتكار حكيمانه آن حضرت ، احساس شاعر قريش « هبيرة بن ابيوهب مخزومي » را برانگيخت . او قصيده اي سرود كه آن را قريش در محافل و مجالس خود تكرار مي كردند ؛ از جمله اشعار آن قصيده اين است :
« قبيله ها براي حل آن مشكل به مشاجره پرداختند .
چه حادثه شومي كه بغض و عداوت را به جاي مهر و محبّت مي نشاند و آتش جنگ را برمي افروخت .
آنگاه كه كار به دشواري كشيد و جز شمشير چاره ساز نبود .
داوري نخستين فردي را كه از « بطحا » وارد مسجدالحرام شد ، پذيرفتيم .
در اين حال محمّد امين ( صلّي الله عليه وآله ) آمد و به داوري او رضايت داديم ؛
زيرا او بهترين فرد خجسته خصال از قريش در ديروز و امروز و فرداست .
آنگاه او تدبير سودمندي انديشيد و سخني استوار گفت كه مانند آن را مردم نديده و نشنيده بودند .
بنابه فرمانش همه اطراف ردا را گرفتيم و هر يك ، سهمي از آن [ كار جمعي ] داشت .
و چون حجر الأسود را بلند كردند ، او حجر را در جاي آن نهاد
و همه ما با اين كار ، خشنود شديم . چقدر والا و ارزشمند بود .
اين رأي هدايتگر كه منت آن همپاي سير زمان ماندگار است . »
اگر هبيره ، شاعر قريش مي دانست در آن روزِ درخشان ، فاطمه تولّد يافته است ، در قصيده اش نام مبارك او را ذكر مي كرد و يادآور مي شد كه اين بهترين بشارت براي آن سرزمين است .
آن پدر مهربان دختر پاكيزه گوهر خود را در آغوش گرفت و مورد ملاطفت قرار داد و خديجه كه چهارمين دختر از فرزندانشان را در بغل مي گرفت از شادماني در پوست نمي گنجيـد ! از اين كه پسر نزاييـده است هرگـز ناخشنود نبود ، بهويژه آنكه سيمـاي فاطمه درست به سيماي پيامبر شباهت داشـت و اين نشانگـر آن بود كه خداوند متعال او را در پرتو عنايت خويـش مي پرورد تا نمونه اي از وجـود آن پدر و خُلق او در ميـان
25 |
خَلق باشد . ( 1 )
روزي عباس بر علي ( عليه السلام ) و فاطمه ( عليها السلام ) وارد شد ، آنها گفتگو مي كردند كه كداميك از ما از ديگري بزرگتر است ؟ عباس گفت : « اي علي ، تو چند سال قبل از بناي كعبه به دست قريش متولّد شدي ولي فاطمه در سالي كه خانه كعبه تجديد بنا مي شد چشم به جهان گشود . »
پيامبر نسبت به فاطمه توجه خاصي داشت ، بهويژه آن كه شبيه پدر بود . حاكم ، در مستدرك از انس بن مالك نقل كرده كه گفت : زهرا ( عليها السلام ) از همه مردم به پيامبر شباهت بيشتري داشت : وي سفيد روي مايل به سرخ و داراي موي سياه بود . ( 2 )
امّ سلمه همسر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) گويد :
« سيماي فاطمه دختر پيغمبر از همه مردم به پيامبر شباهت بيشتري داشت . » ( 3 )
عايشه گويد :
« هيچكس از خلق خدا را نديديم كه در سخن گفتن و حرف زدن شبيه به پيامبر باشد مانند فاطمه ( عليها السلام ) ـ درود خدا بر او باد ! ـ او سلاله پاك رسول بود و روحي بزرگ و گرانقدر داشت . سرور زنان با فضيلت و شبيه ترين فرد به سرور خلايق بود كه مجد و عظمت را از هر جهت از پدر به ارث برده بود و به فضيلت و برتري دست يافت . » ( 4 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ در تاريخ ولادت فاطمه ( عليها السلام ) اختلاف است . برخي دو سال پس از بعثت را گفته اند و اين نظريه شيخ طوسي در مصباح المتهجد است . و در روايت ديگر پنج سال پس از بعثت آمده است . حاكم در مستدرك و ابن عبدالبرّ در استيعاب يك سال بعد از بعثت چهل و يك سال پس از ولادت پيامبر را آورده اند . بيشتر علماي اهل بيت معتقدند زهرا ( عليها السلام ) پنج سال قبل از بعثت تولد يافته ، « مؤلف » .
2 ـ الحاكم ، ج3 ، ص161
3 ـ فتح الباري ، ج7 ، ص97
4 ـ صحيح ابن حبان ، ج15 ، ص403 ، حديث شماره 6953