بخش 5
حرم حضرت حمزه در قرن دهم حرم حضرت حمزه در قرن سیزدهم و هشتاد و نه سال قبل از تخریب حرم حضرت حمزه در سال 1325 توسعه اطراف حرم مَصْرع حضرت حمزه(علیه السلام) دو باب آب انبار در محوّطه صحن گنبد مصرع حمزه(علیه السلام) در نوشته بورتون تبرّک جستن با خاک قبر حضرت حمزه(علیه السلام) در قرن های اخیر مردم مدینه و مراسم زیارت حضرت حمزه چادرهایی که در این مراسم برافراشته می شد عقیده و عملکرد وهّابیان
حرم حضرت حمزه در قرن دهم
سمهودي ( متوفاي 911 ) حرم حضرت حمزه را به همان شكلي كه ابن نجار در سه قرن قبل از وي توصيف كرده است مشاهده نموده ، مي گويد : « وَعَلَيهِ قبّة عالية حسنة مُتْقَنَةٌ و بابُه مُصفّح كلّه بالحديد بَنَتْهُ اُمّ الْخليفة الناصر لدين الله كما قاله ابن النجار و ذلك في سنة تسعين و خمسمائة ، قال : و جعلت علي القبر ملبناً من ساج وحوله حصباء وباب المشهد من حديد يُفتح كلّ يومِ خميس . . . » ( 2 )
به طوري كه ملاحظه مي شود ، اصل بناي ساختمان حرم حضرت حمزه در قرن دهم ، همان بوده كه ابن نجار در اواسط قرن هفتم از كيفيت و اتقان و از درِ آهني و از ديواركشي اطراف آن سخن گفته است . ( 3 )
سمهودي بقيه كلام ابن نجار را در مورد ضريح حضرت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ2 . سمهودي ، وفاء الوفا ، ج3 ، ص921
3 . در متن تاريخ ابن نجار آمده : « وجعل حوله حصاراً » ودر نسخه وفاء الوفا اينگونه مي خوانيم : « وجعل حوله حصباء » ؛ يعني « اطراف حرم را شن ريزي نمود » كه ظاهراً متن اوّل « دور حرم را ديواركشي نمود » صحيح است و اين تغيير و خطا از چاپ است .
|
202 |
|
حمزه نقل مي كند كه : داراي ضريحي از چوب ساج ، مانند
ضريح جناب ابراهيم و جناب عباس و حضرت حسن مجتبي ( عليه السلام ) مي باشد . سپس مي گويد : ولي امروز بر خلاف سه قبر ياد شده اخير در قبر حمزه ، ضريح چوبي كه ابن نجار ازآن ياد نموده است وجود ندارد ، بلكه ضريح و قبر او از گچ و آجر است و شايد اين ضريح با مرور زمان و با از بين رفتن آن ضريح چوبي ساخته شده است .
سمهودي در آخر گفتارش ، انتساب اين بنا را به مادر خليفه عباسي مورد تأكيد قرار مي دهد و مي گويد : تاريخ اين بنا كه سال 590 مي باشد ، در ديوار آن ، در يك لوح با خط كوفي گچ كاري تا امروز باقي است . ( 1 )
حرم حضرت حمزه در قرن سيزدهم و هشتاد و نه سال قبل از تخريب
مرحوم سيد اسماعيل مرندي كه در سال هزار و دويست و پنجاه و پنج و سه قرن و نيم پس از سمهودي به مدينه و به زيارت قبر حضرت حمزه مشرّف شده است ، مي نويسد : « قبر حضرت حمزه ، عموي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در آنجا ( احد ) است . قبّه و صحن دارد . يك صندوق چوبي دارد . بالاي قبر مطهّر پرده انداخته اند . . . » ( 2 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سمهودي ، وفاء الوفا ، ج4 ، صص923 ـ 921
2 . توصيف مدينه ، به نقل از فصلنامه « ميقات حجّ » ، ش5 ، ص119
|
203 |
|
از اين مطالب روشن مي شود كه در فاصله سه قرن و نيم ، تغييرات نه چندان اساسي در حرم حضرت حمزه به وجود آمده كه از جمله آنها نصب مجدّد ضريح چوبي به جاي ضريح آجري مي باشد .
حرم حضرت حمزه در سال 1325
از توصيف ابراهيم رفعت مصري ، ( 1 ) كه در تاريخ پيشگفته و نوزده سال پيش از تخريب حرم حضرت حمزه را زيارت كرده است ، معلوم مي شود كه اصل بنا و ساختمان حرم آن بزرگوار همان بوده است كه پيشينيان در قرن هاي گذشته آن را تعريف و توصيف نموده اند و همان ساختمان كه در قرن ششم بنا گرديده بود .
ولي در عين حال از سخن او به دست مي آيد كه در زمان وي بعضي توسعه ها در اطراف حرم و بعضي تزيينات در داخل آن وجود داشته است كه اين توسعه ها درگذشته وجود نداشته و يا مورّخان گذشته از آنها ياد نكرده اند . به هر حال ، چون گفتار او داراي نكات قابل توجّه است ، آن را از نظر خوانندگان مي گذرانيم . او درباره حرم و ضريح حضرت حمزه مي گويد :
اين مسجد ( حرم ) داراي بنايي محكم و در عين حال
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ابراهيم رفعت پاشا چهار سال و آخرين بار در سال 1325 به عنوان امير الحاج از سوي پادشاه مصر در مراسم حج شركت نموده و از اين سفرها خاطرات و مشاهدات خود را جمع آوري و در دو جلد به نام « مرآت الحرمين » منتشر ساخته است .
|
204 |
|
ساده و خالي از تزيينات و داراي گنبدي است كه در بالاي
ضريح حمزه قرار گرفته است و بر اين ضريح پرده اي مليله دوزي كشيده شده است ، پارچه اين پرده از جنس پرده در كعبه است كه در مصر بافته مي شود و در يك طرف آن نوشته شده است :
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ، { قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَي شَاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَي سَبِيلا } .
و در طرف ديگرش نوشته شده است :
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ، { هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَي وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَي الدِّينِ كُلِّهِ وَكَفَي بِاللهِ شَهِيداً } .
آنگاه عكسي را از داخل حرم ارائه مي دهد كه گوياي وجود شبكه فلزي نسبتاً بزرگ در روي قبر شريف است و چند نفر ، از جمله خود او در كنار ضريح نشسته اند و در ضمن معرّفي آنان مي گويد از دست راست اوّلين شخص متولّي حرم مي باشد .
توسعه اطراف حرم
ابراهيم رفعت پاشا مي نويسد : گرچه حرم حضرت حمزه را مادرِ خليفه عباسي در سال 590 بنا كرده است ليكن اين حرم
|
205 |
|
در سال 893 توسعه يافت و به دستور ملك اشرف قايتباي ( 1 ) و با
سرپرستي شاهين الجمالي متولّي حرم شريف نبوي ( صلّي الله عليه وآله ) در سمت غربي آن چاهي حفر شد و چاه ديگري نيز با چند دستگاه دستشويي به فاصله دور از حرم ، براي استفاده زائران احداث گرديد .
مَصْرع حضرت حمزه ( عليه السلام )
ابراهيم رفعت با بيان اينكه در بيشتر منابع تاريخي آمده است : « مصرع » و محلّ شهادت حضرت حمزه در دامنه « جبل الرمات » بوده و پيامبرخدا ( صلّي الله عليه وآله ) پيكر او را به اين محلّ مسطح و هموار منتقل كرده و در آنجا دفن نموده است ، به معرفي مصرع پرداخته ، مي گويد :
در داخل ساختمان « مصرع » ، ضريحي ديده مي شود كه در اطراف آن پنج بيت شعر نوشته شده ، با مطلع :
أعظم بمشهد ليث الله حمزَة مَنْ * * * بيوم اُحُد لخير الخلق قد نصراً
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ملك اشرف قايتباي از پادشاهان سلسله چراكسه است كه در سال 872 به تخت نشست . در سال 901 وفات يافت . او را به جلالت و بزرگ منشي ستوده اند . در كارهاي خير و ساختن مدارس و قلعه شهرها خصوصاً در شهر مكّه و مدينه پيش قدم بود و چند كتاب به او نسبت داده شده است و گنبد سبز پيامبرخدا نيز از آثار اوست . نكـ : حشمت سامي ، قاموس الاعلام ؛ دهخدا ، لغت نامه .
|
206 |
|
« چه با عظمت و با شكوه است محلّ شهادت شير خدا حمزه ؛ كسي كه درجنگ احدبه بهترين خلق ياري كرد . »
ابراهيم رفعت سپس قطعه شعر ديگري رانقل مي كند كه در لوحي نوشته اند و در داخل ساختمان مصرع نصب كرده اند كه از جمله ابياتش اين است ( 1 ) :
مسجد حاز كلّ فخر وسؤدد * * * بدا نوره إلي العرش يصعُدُ
مسجد منه روحُ خير شهيد * * * رجعت بالرضا يفوز مؤبَّد
« اين مسجدي است كه تمام افتخار و بزرگي را حايز گرديده و اكنون نور او بر عرش صعود مي كند .
اين مسجدي است كه روح بهترين شهيد ، از آن براي نيل به سعادت ابدي به سوي خدا رجعت نمود . »
ابراهيم رفعت مي گويد لوح ديگري در بالاي ضريح « مصرع » ديده مي شود كه در آن ، اين دو بيت نگاشته شده است :
قِفْ علي أبوابنا في كلّ ضيق * * * واطلب الحاجات واَبْشر بالمني
فحمانا ملجأ للطالبين * * * وبنا تجلّي الكروب و العنا
« در هر پيش آمد ناگوار به آستانه ما ملتجي باش و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . اين قطعه شعر داراي سيزده بيت و بيانگر تاريخ بناي موجود ( 265 ) به نام باني آن « سليم بك » مي باشد .
|
207 |
|
حاجات خود را بخواه و مژده باد بر تو برآورده شدن خواسته هايت .
آستانه ما پناهگاه نيازمندان است و به وساطت ما است كه غمها و رنجها برطرف مي شود . »
او سپس ضمن ارائه عكسي از اطراف حرم حضرت حمزه ، به خانه اي كه در پشت درختان خرما ديده مي شود ، اشاره نموده ، مي گويد : اينجا منزل مسكوني خادمِ « مصرع » حمزه ( عليه السلام ) است .
دو باب آب انبار در محوّطه صحن
ابراهيم رفعت در همان عكس به مسجدي در پشت حرم حضرت حمزه اشاره مي كند و مي گويد : در كنار اين مسجد دو باب آب انبار وجود دارد كه داراي بناي محكم و درهاي آهنين هستند ، و از آب باران و سيلاب رودخانه اي پر مي شوند كه با مدينه چهار ساعت فاصله دارد و به وسيله تنبوشه و لوله سفالين هدايت مي شود .
سپس مي گويد : بانيِ اين آب انبارها علي بك ، بزرگ حاجبِ سلطان عبدالحميد مي باشد . ( 1 )
گنبد مصرع حمزه ( عليه السلام ) در نوشته بورتون
ريچارد بورتون ، جهانگرد انگليسي كه در سال 1853
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ابراهيم رفعت پاشا ، مرآت الحرمين ، ج1 ، ص392 ـ 390
|
208 |
|
ميلادي تقريباً يكصد و پنجاه سال پيش ، از احد ديدار
كرده است ، مي نويسد : اكنون در جايگاهي كه حمزه به شهادت رسيده ، قبّه و گنبد محكمي بنا شده است . ( 1 )
تبرّك جستن با خاك قبر حضرت حمزه ( عليه السلام )
گفتار سمهودي ، مدينه شناس معروف نشانگر آن است كه مسلمانان از گذشته هاي دور به عنوان تبرّك و استشفا ، خاك اطراف قبرحضرت حمزه را به اوطان خويش حمل و به صورت هديه مدينه منوره ، درميان اقوام ودوستان خودتوزيع مي كردند وبا اينكه درميان فقهاي اهل سنّت انتقال خاك حرم مدني مورد اختلاف بوده و عدّه اي از آنان حمل خاك مدينه را هم مانند خاك حرم مكّي جايز نمي دانستند ، ولي همين علما نيز حمل تربت حمزه ( عليه السلام ) را به دليل سيره عملي مسلمانان جايز مي شمردند .
سمهودي در اين مورد مي گويد : زركشي ( 2 ) حمل تربت حمزه را از خاك ساير نقاط مدينه مستثني دانسته و به دليل اينكه مسلمانان در طول قرن هاي متمادي اين تربت را براي استشفا و مداواي سردرد به شهر و ديار خود حمل مي كردند تجويز نموده است . ( 3 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . موسوعة العتبات المقدّسه ، ج3 ، ص288
2 . بدرالدين ابوعبدالله زركشي مصري منهاجي ( متوفاي 794 ) صاحب كتاب سلاسل الذهب در علم اصول و زهرالعريش في احكام الحشيش وكتاب هاي ديگر .
3 . سمهودي وفاء الوفا ، ج1 ، صص117 ـ 116
|
209 |
|
و همچنين او از احمدبن يكوت نقل مي كند درباره حمل
خاك قبور شهدا از وي سؤال نمودند ، و او چنين پاسخ داد : اشكال ندارد ؛ زيرا از گذشته هاي دور حمل خاك قبر حمزه در ميان مسلمانان مرسوم بوده است . ( 1 )
و باز او از ابن فرحون نقل مي كند كه در دوران ما هم مانند گذشته رسم بر اين است كه مسلمانان از خاك موجود در نزديكي قبر حمزه به صورت تسبيح و گردن بند ساخته ، به شهر و ديار خويش حمل مي كنند . ( 2 )
سمهودي مي افزايد : چون حمل اين تربت براي استشفا و مداوا است ، آن را از سيل گاهي كه در نزديكي حرم حمزه ( عليه السلام ) واقع است اخذ مي كنند ونه از خود قبر . ( 3 )
به طوري كه ملاحظه كرديد ، حمل تربت حمزه و استشفا با آن ، از قرنهاي اوّل در ميان مسلمانان معمول بوده است ؛ به طوري كه علماي قرن هاي ششم و هفتم عمل آنها را به عنوان سيره مسلمانان صدر اسلام ملاك و دليل فتواي خويش قرار داده اند .
در قرن هاي اخير
و اين بينش مسلمانان نسبت به خاك حمزه ( عليه السلام ) و تبرّك جستن به آن ، تا تسلّط سعودي ها و روي كار آمدن وهابي ها
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . سمهودي ، وفاء الوفا ، ج1 ، صص117 ـ 116
2 . سمهودي ، وفاء الوفا ، ج1 ، صص117 ـ 116
3 . سمهودي وفاء الوفا ، ج1 ، صص117 ـ 116
|
210 |
|
ادامه داشته است ؛ زيرا دونالدسون جهانگرد غربي كه چند
سال قبل از تخريب آثار مدينه از اين شهر ديدار كرده ، مشاهدات خود را در كتاب خود به نام « عقيده شيعه » آورده و ضمن گزارش از اُحد و حرم حضرت حمزه ، مي نويسد : « در پيرامون قبور شهدا ، خاك سرخ رنگي وجود دارد كه به حمزه ( عليه السلام ) نسبت داده مي شود و مردم با آن تبرّك مي جويند . » ( 1 )
مردم مدينه و مراسم زيارت حضرت حمزه
بورخارت كه در سال 1915 ميلادي و در آستانه تسلّط سعودي ها بر حجاز در زيّ يك مسلمان در موسم حجّ شركت نموده و مطالب فراواني از مشاهدات خود و گاهي تحليل هاي نادرستي را در سفرنامه اش منعكس ساخته است ، به اين مراسم اشاه مي كند و مي نويسد : « رسم اهالي مدينه اين است كه هر سال يك بار از شهر خارج و سه روز متوالي در دامنه كوه احد اجتماع مي كنند و در اين مدّت به سياحت و شادماني مي پردازند . » ( 2 )
همانگونه كه پيشتر ملاحظه كرديد ، هدف از اين اجتماع در ماه رجب ، عبادت و زيارت بوده نه جشن و سياحت كه بورخارت اين جهانگرد غربي با برداشت از بينش خود مطرح نموده است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . موسوعة العتبات المقدّسه ، ج3 ، ص219
2 . موسوعة العتبات المقدّسه ، ج3 ، ص255
|
211 |
|
چادرهايي كه در اين مراسم برافراشته مي شد
لبيب بتنوني مصري نيز كه پيش از تخريب آثار مدينه به حجّ مشرّف شده ، در سفرنامه اش عكسي را از حرم حضرت حمزه ارائه مي كند كه در اطراف آن چادرهاي زيادي برافراشته شده و در زير آن عكس ، اين جمله را مي نويسد : « مسجد سيّدنا حمزة وحوله زوّار المدينة » ؛ ( 1 ) « اين حرم حضرت حمزه است كه در اطراف آن چادرهاي زائران مدينه ديده مي شوند . »
عقيده و عملكرد وهّابيان
اين بود آنچه كه درباره ساختمان حرم حضرت حمزه ( عليه السلام ) از قرن اوّل تا قرن چهاردهم هجري رخ داده است و اين بود گوشه اي از زيارت پيامبرخدا ( صلّي الله عليه وآله ) و مراسم زيارت و اظهار ارادت مسلمانان نسبت به ساحت مقدس حمزه سيّد الشهدا كه بر اساس پيروي آنان از رسول گراميشان انجام مي گرفته است .
ولي با تسلّط وهابيان و با روي كار آمدن سعودي ها در حجاز ، نه تنها حرم شريف حضرت حمزه و حرم ها و بقاع متعلّق به شخصيت هاي اسلامي منهدم گرديد ، بلكه آنان از راه فرهنگي و ممنوع ساختن زيارت ، به تضعيف عقيده و بينش مسلمانان و تقويت عقيده نو ظهور خويش پرداختند كه تعطيل نمودن زيارت رجبيه در كنار حرم حضرت حمزه از نمونه هاي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . رحلة بتنوني ، ص345
|
212 |
|
آن مي باشد .
و جاي تأسف است كه امروزه نويسندگان و مؤلفان در حجاز ، اقدامات اين گروه تندرو را بزرگترين افتخار تلقّي مي كنند و دور شدن از راه و رسم پيامبرخدا را نسبت به نسل هاي آينده مسلمانان ، بزرگترين امتياز مذهبي براي خود مي دانند و ساير مسلمانان را به شرك و بت پرستي متّهم مي سازند .
مثلا نويسنده و مورخ معاصر « احمد سباعي » مكّي با اشاره به اين نوع مراسم و اجتماعات و ادعيه و زيارات ، مي گويد : « اين بدعتها ! از دوران فاطمي ها و در اثر تمايل و تشيّع آنان نسبت به اهل بيت به وجود آمده بود و در طول تاريخ ادامه داشت تا اينكه سعودي ها در سال 1343 به مكّه وارد شدند و اين اعمال را ابطال و اين مراسم را لغو نمودند . ( 1 )
آري ، آنان در عقيده خود آنچنان پافشاري و اصرار ورزيدند كه حتّي مسافرت به شهر مدينه را ، اگر توأم با قصد زيارت قبر پيامبر اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) باشد ، عملي حرام و گناهي بس بزرگ و نابخشودني دانستند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . احمد سباعي ، تاريخ مكّه ، چاپ ششم ، ج1 ، ص216
|
213 |
|
منابع و مآخذ
بخشي از قرآن مجيد و نهج البلاغه .
1 ـ احتجاج ، طبرسي .
2 ـ اخبار مدينة الرسول ، ابن نجار .
3 ـ ارشاد ، شيخ مفيد .
4 ـ اسد الغابة ، عزالدين ابن اثير جزري .
5 ـ الاصابه ، ابن حجر عسقلاني .
6 ـ اعيان الشيعه ، سيّد محسن أمين عاملي .
7 ـ اكمال الدين ، شيخ صدوق .
8 ـ امالي ، شيخ صدوق
9 ـ امالي ، شيخ مفيد .
10 ـ بحار الأنوار ، علاّمه مجلسي .
11 ـ البداية والنهايه ، ابن كثير دمشقي .
12 ـ بصائر الدرجات ، صفّار قمّي .
13 ـ تاريخ الاسلام ، ذهبي .
14 ـ تاريخ الامم والملوك ، طبري .
15 ـ تاريخ الخلفاء ، سيوطي .
|
214 |
|
16 ـ تاريخ الخميس ، ديار بكري .
17 ـ تاريخ المدينه ، ابن شبّه .
18 ـ تاريخ مكّه ، سباعي .
19 ـ تاريخ يعقوبي ، ابن واضح .
20 ـ تفسير ، منسوب به امام حسن عسكري ( عليه السلام ) .
21 ـ تفسير ، علي بن ابراهيم قمي .
22 ـ تفسير الدرّ المنثور ، سيوطي .
23 ـ تفسير الميزان ، علامه طباطبايي ( رحمه الله ) .
24 ـ تفسير عياشي ، عياشي .
25 ـ تفسير فرات ، فرات كوفي .
26 ـ تفسير مجمع البيان ، طبرسي .
27 ـ خصال ، شيخ صدوق .
28 ـ الدرجات الرفيعه ، مدني شيرازي .
29 ـ ذخائر العقبي ، طبري .
30 ـ رحله ، بتنوني مصري .
31 ـ رحله ، ابن جبير .
32 ـ روضات الجنات ، محمّد باقر خونساري .
33 ـ الروض الأُنُف ، سهيلي .
34 ـ سنن ، ابي داود .
35 ـ سير اعلام النبلاء ، ذهبي .
36 ـ سيره حلبيه ، ابن هشام .
37 ـ شرح نهج البلاغه ، ابن ابي الحديد .
38 ـ صحيح بخاري ، محمّد بن اسماعيل بخاري .
|
215 |
|
39 ـ صحيح مسلم ، مسلم بن حجاج نيشابوري .
40 ـ الصحيح من سيرة النبي ، سيّدجعفر مرتضي عاملي .
41 ـ الصواعق المحرقه ، ابن حجر هيثمي .
42 ـ طبقات ، ابن سعد .
43 ـ الغدير ، علامه اميني .
44 ـ الفصول المختاره ، شيخ مفيد .
45 ـ قرب الاسناد ، حميدي .
46 ـ كافي ، حكمي .
47 ـ كنز الفوائد ، كراجكي .
48 ـ مجالس المؤمنين ، قاضي نور الله ششتري .
49 ـ مجلّه تخصصي علوم حديث .
50 ـ مجلة الفكر الاسلامي .
51 ـ مرآت الحرمين ، رفعت پاشا .
52 ـ مروج الذهب ، مسعودي .
53 ـ معجم البلدان ، ياقوت حموي .
54 ـ من لا يحضره الفقيه ، شيخ صدوق .
55 ـ موسوعة العتبات المقدّسه ، جعفر الخليلي .
56 ـ نور الابصار ، شبلنجي .
57 ـ وسائل الشيعه ، شيخ حرّ عاملي .
58 ـ وفاء الوفا ، سمهودي .