بخش 2

بررسی هایی درباره واقعه غدیر خم 1 ـ جایگاه واقعه غدیر در منابع اسلامی 2 ـ بازتاب واقعه غدیر در تفاسیر قرآن 2 ـ 1 ـ تفاسیر شیعه 2 ـ 1 ـ 1 ـ نکات مهم و قابل توجه در تفسیر آیه تبلیغ 2 ـ 2 ـ تفاسیر اهل سنّت 2 ـ 2 ـ 1 ـ نقد و بررسی عقاید مفسران اهل سنّت درباره نزولآیه تبلیغ 2 ـ 3 ـ تحقیقی درباره شأن نزول آیه تبلیغ 4 ـ بررسی چند مسأله پیرامون آیه تبلیغ 4 ـ 1 ـ فلسفه واقعه غدیر چه بود؟


19


بررسي هايي درباره واقعه غدير خم

1 : جايگاه واقعه غدير در منابع اسلامي.

طبقه ديگري كه به اين رويداد تاريخي توجه كرده اند، شعرا و نويسندگان بوده اند كه در هر عصر و زمان با الهام از

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . الغدير، ج1، ص40 ـ 112

2 . همان جا، ج1،ص113 ـ 128

بوده اند ـ به نقل اين واقعه پرداخته اند. و علاوه بر آن 360 تن از دانشمندان اسلامي در قرن هاي مختلف واقعه غدير رابه شكل مفصّل يامختصر در كتاب هاي خود آورده اند.

3 . الغدير، ج1، صص129 ـ 240


20


اين واقعه، زيباترين قطعه هاي ادبي و قصايد خود را سروده
وآن ها را به ارمغان تاريخ گذاشته اند. و مرحوم علاّمه اميني در مجلّدات مختلف الغدير به تناسب هر قرن نمونه هايي از اشعار و قصائد غديريه سرايان را آورده است. از اين جهت مي توان گفت: كمتر واقعه تاريخي در جهان بسان رويداد «غدير» مورد توجه طبقات مختلف از محدّث و مفسّر و از متكلّم و فيلسوف، از خطيب و شاعر و از مورّخ و سيره نويس قرار گرفته و اين اندازه به آن عنايت شده است. چنان كه گذشت يكي از علل ابديت و جاوداني بودن اين حديث، نزول دو آيه از آيات قرآن پيرامون اين واقعه است. و تا روزي كه قرآن ابدي و جاوداني است، واقعه غدير نيز ابدي بوده و از خاطره ها محو نخواهد شد.

دليل ديگر در زنده بودن اين واقعه تاريخي، بزرگداشت سالروز اين واقعه به عنوان يكي از اعياد اسلامي در بين مسلمانان است. بسياري از دانشمندان اسلامي از جمله ابن خلكان در «وفيات الاعيان» و ابوريحان بيروني در «آثار الباقيه» عيد غدير را از جمله عيدهايي بر شمرده اند كه همه مسلمانان بر پا مي داشتند و جشن مي گرفتند.

علاوه بر كساني كه در منابع حديثي، تفسيري، تاريخي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . فرازهايي از تاريخ اسلام، ص514

2 . همان، ص515


21


مجموعه كتاب «الولاية في طريق حديث الغدير» متعلّق به ابوجعفرمحمّدبن جرير بن يزيد خالد طبري آملي(م310) بوده كه در آن حديث غدير را از هفتاد و چند طريق در كتاب خود نقل كرده است. اما بدون ترديد جامع ترين اثري كه درباره واقعه غديرخم تأليف شده، كتاب «الغدير» است كه به قلم محقق بزرگ شيعه آيت الله عبدالحسين اميني نگارش يافته است; به طوري كه مطالعه اين كتاب و تأمّل در مباحث گوناگون آن حجت را بر هر خواننده اي در موضوع ولايت و جانشيني علي (عليه السلام) تمام مي كند.

2 ـ بازتاب واقعه غدير در تفاسير قرآن

2 ـ 1 ـ تفاسير شيعه

مفسّران شيعه در ذيل تفسير آيات «تبليغ» و «اكمال دين» اين دو آيه را با امامت علي (عليه السلام) منطبق دانسته و در اين خصوص مباحث متنوّعي را درج كرده اند. در اين مباحث هم به رواياتي كه از ناحيه پيامبر (صلي الله عليه وآله) و امامان مذهب از

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . الغدير، ج1،ص141 ـ 148

2 . همان، ج1،ص141 و نيز تهذيب التهذيب، ج7،ص297


22


طريق فريقين وارد شده، استناده شده است و هم به شيوه كلامي استدلال هايي در اثبات امامت علي (عليه السلام) آورده شده است، به طوري كه ارتباط هر دو آيه با امامت علي (عليه السلام) مبرهن مي شود.

به عنوان مثال در تفسير عيّاشي كه از قديمي ترين تفاسير شيعه بوده و رنگ روايي دارد چندين روايت در ارتباط آيات تبليغ و اكمال دين با ولايت و رهبري علي (عليه السلام) نقل شده است. از جمله در يكي از اين روايات از قول ابن عباس و جابربن عبدالله انصاري آمده است كه: «خداوند به پيامبر (صلي الله عليه وآله) فرمان داده بود كه علي (عليه السلام) را به جانشيني خود منصوب و مردم را از ولايت او باخبر سازد، اما پيامبر (صلي الله عليه وآله) نگران بود كه مردم بگويند او از پسر عموي خود حمايت كرده و در نتيجه سر به طغيان گذارند; تا آن كه خداوند آيه: (يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ...)را نازل ساخت و پس از آن پيامبر (صلي الله عليه وآله) در روز غدير خم ولايت علي (عليه السلام) را اعلام فرمود».

مفسر بزرگ اسلام مرحوم طبرسي پس از نقل همين روايت در تفسير مجمع البيان مي نويسد: «اين روايت را به همين شكل حاكم ابوالقاسم حسكاني در كتاب

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تفسير عياشي، ج1، ص360


23


«شواهدالتنزيل» ذكر كرده است. و علاوه بر آن ثعلبي در تفسير خود اين حديث را با سندي كه به ابن عباس مي رسد، آورده است».

طبرسي سپس مي افزايد: «روايات وارده درباره حديث غدير از امام باقر و امام صادق(عليهما السلام) در حدّ شهرت (وتواتر) است و حاصل اين روايات آن كه: رسول خدا (صلي الله عليه وآله) نگران بود كه اعلام جانشيني علي (عليه السلام) براي عده اي از اصحاب امري سنگين و غير قابل تحمل باشد; تا آن كه خداوند اين آيه (آيه تبليغ) را نازل ساخت و در آن رسول خود را ترغيب و دلگرم ساخت كه به اين كار اقدام كند. بنابراين مفهوم آيه چنين مي شود كه: اگر تبليغ آنچه را بر تو نازل شده ترك كني و آن را پنهان بداري، گويي ـ از جهت مستحق عقوبت و مجازات شدن ـ چيزي از پيام هاي پروردگارت را نرسانده باشي».

پس از آن كه رسول خدا (صلي الله عليه وآله) رسالت خود را در معرفي علي (عليه السلام) به جانشيني خود به پايان برد آيه: (الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ اْلإِسْلامَ دِيناً) نازل گرديد. عيّاشي در ذيل همين آيه روايتي از ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مجمع البيان، ج3، ص344 و نيز نكـ : شواهد التنزيل، ج1،ص187ـ 193 در روايات مختلف.

2 . مجمع البيان: ج3، ص344

3 . المائده: آيه 3


24


امام باقر (عليه السلام) نقل كرده است كه در آن به زراره فرمود: «آخرين فريضه و امر واجبي كه خداوند نازل كرد ولايت علي بن ابي طالب (عليه السلام) بود. و سپس اين آيه نازل گشت كه: (الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ).

و بعد از اين موضوع خداوند فريضه اي نازل نكرد تا آن كه رسول خدا (صلي الله عليه وآله) از دنيا برفت».

طبرسي نيز به نقل از منابع اهل سنت همين مطلب را از قول ابوسعيد خُدري نقل كرده و به دنبال آن افزوده است كه با نزول آيه اكمال، رسول خدا (صلي الله عليه وآله) فرمود:

«الله اكبر علي اكمال الدين و اتمام النعمة و رضا الرّب برسالتي و ولاية علي بن ابي طالب من بعدي».

2 ـ 1 ـ 1 ـ نكات مهم و قابل توجه در تفسير آيه تبليغ

به عقيده مفسران شيعه در آيه تبليغ نكات مهمي وجود دارد كه ارتباط اين آيه را با موضوع جانشيني علي (عليه السلام) قطعي و مسلم مي كند.برخي ازاين نكات عبارتند از:

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تفسير عياشي، ج1، ص321

2 . مجمع البيان، ج3، ص246

3 . براي اطلاع بيشتر از اين نكات بنگريد به: مجمع البيان، ج3،ص344، جوامع الجامع، ج1،ص350، تفسير الميزان، ج6، صص42 ـ 52 ; التفسير الكاشف، ج3،ص96 ـ 99; پيام قرآن، ج9، ص190، تفسير هدايت، ج2،ص367 ـ 369; بررسي شخصيت اهل بيت (عليهم السلام) در قرآن، ص131


25


چيزي معادل اصل نبوت و رسالت پيامبر (صلي الله عليه وآله) بوده است كه در صورت عدم ابلاغ آن اصل رسالت ناقص مي شده است. چرا كه مي فرمايد: (وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ).

يعني: اگر اين كار را نكني رسالت او را ادا نكرده اي.

ب ـ اين مسأله چيزي از قبيل نماز، روزه، حج و ساير عبادات اسلامي و يا اعتقادات ديني مثل توحيد و معاد نبوده است. زيرا آيه تبليغ در سوره مائده قرار دارد و سوره مائده در شمار آخرين سوره هايي است كه بر رسول خدا (صلي الله عليه وآله) نازل گرديد و حتي طبق برخي از رواياتي كه در تفاسير شيعه و سنّي آمده است، آخرين سوره اي است كه بر پيامبر (صلي الله عليه وآله) نازل شد و تا اين تاريخ براي مردم علاوه بر معرفي اصول اعتقادي مانند توحيد، نبوت و معاد، تمام احكام عبادي و مسائل حلال و حرام نيز نازل شده و به مردم ابلاغ گرديده بود. به طوري كه بعدها عايشه در حديثي خطاب به مسروق گفت: «اگر كسي براي تو نقل كند

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . التفسير الكاشف، ج1،ص96

2 . همان، ج1،ص97 ، جوامع الجامع، ج1،ص350

3 . از جمله بنگريد به تفسير تبيان شيخ طوسي، ج1، ص413 ; تفسير القرآن العظيم، ج2، ص81


26


كه محمد (صلي الله عليه وآله) حكمي از آنچه خدا بر او نازل كرده است را
كتمان ساخته، او دروغ گفته است.»

ج ـ مسأله مورد نظر در آيه تبليغ، مسأله اي خطير بوده است; به گونه اي كه رسول خدا (صلي الله عليه وآله) در ابلاغ آن واهمه داشت و نگراني ها و ملاحظاتي را مدّ نظر قرار داده بود. لذا خداوند با پيام: (...وَاللهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ)، حمايت خود را از پيامبر (صلي الله عليه وآله) اعلام نمود و در ابلاغ آن مسأله از سوي حضرتش دستور قطعي داد.

د ـ كساني كه رسول خدا (صلي الله عليه وآله) نگران مخالفت و احتمالا شورش آن ها بوده است، مشركان قريش نبوده اند. چرا كه در اين زمان، پيامبر (صلي الله عليه وآله) بر جزيرة العرب سيطره داشت و با
برچيده شدن بت پرستي در سال هشتم هجري، ديگر اثري از نفوذ و قدرت مشركان بر جاي نمانده بود. و نيز آنان، مخالفان پيامبر (صلي الله عليه وآله) از اهل كتاب نبوده اند. چرا كه در پايان
عمر رسول خدا (صلي الله عليه وآله) اهل كتاب نيز قدرت و نفوذي در عربستان نداشتند; به خصوص كه يهوديان در نبردهاي مختلف خود با مسلمانان قلع و قمع شدند و نفوذ آن ها از عربستان برچيده شد.

بنابراين مصداق «ناس» در عبارت قرآني: (وَاللهُ يَعْصِمُكَ مِنْ النَّاسِ)، كساني جز منافقان درون جامعه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تفسير القرآن العظيم، ج2،ص80

2 . در اين باره در مباحث بعد بحث بيشتري از نظر خواهد گذشت.


27


اسلامي نبوده اند كه با حسّاسيت فراوان تحوّلات اجتماعي را دنبال كرده ونگران رهبري جامعه اسلامي پس از رحلت
پيامبر (صلي الله عليه وآله) بوده اند و پيامبر اسلام (صلي الله عليه وآله) در معرفي علي (عليه السلام) به جانشيني خود، به طوري كه خواهد آمد از مخالفت گروه ديگري غير از آنان واهمه نداشته است.

هـ ـ با توجه به نكات فوق روشن مي شود كه تنها مسأله مهم كه ابلاغ آن تا آن زمان به صورت همگاني و علني صورت نگرفته بود، مسأله ولايت و رهبري امت اسلامي پس از رحلت پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله) و معرفي مصداق آن يعني علي (عليه السلام) بوده است كه حسّاس ترين قضيه در آن شرايط بود. و از آنجا كه امامت و رهبري، اصلي در طول نبوت و رسالت به شمار مي رود، خداي متعال به رسول خود (صلي الله عليه وآله) اخطار نمود كه:

(وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ).

و پيامبر گرامي (صلي الله عليه وآله) با مقدمه هاي مناسبي كه در حديث غدير وجود دارد ـ مثل: «ايّها النّاس من اولي الناس بالمؤمنين من انفسهم» به انجام رسالت الهي خود مبادرت ورزيد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . صورت هاي گوناگون اين حديث را بنگريد در: مسند احمدبن حنبل به رقم هاي 641، 950، 964 و.. مستدرك حاكم، ج3،ص323، خصائص نسايي به رقم هاي 9 و 79، اسد الغابة، ج3،ص605 و ...


28


و ـ و آخرين نكته آن كه: به تناسب آيه تبليغ كه در آن خداوند مي فرمايد: (وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ...). پس از آن كه رسول خدا (صلي الله عليه وآله) علي (عليه السلام) را به جانشيني خود معرفي نمود، آيه: (الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ اْلإِسْلامَ دِيناً)، نازل گرديد كه نشان مي دهد پيامبر (صلي الله عليه وآله) بدون واهمه به ابلاغ اوامر الهي اقدام نمود و با ابلاغ آخرين فريضه الهي مسأله كمال دين و تمام شدن نعمت هاي الهي به مسلمانان در همان حيات پيامبر (صلي الله عليه وآله) تحقق يافت.

2 ـ 2 ـ تفاسير اهل سنّت

مفسّران اهل سنّت در تفسير آيه تبليغ بر دو مطلب بيشتر تأكيد كرده اند كه عبارتند از:

الف ـ آيه تبليغ در مكه و در ابتداي دعوت پيامبر اسلام (صلي الله عليه وآله) نازل گرديد و هدف از نزول آن، ترغيب رسول خدا (صلي الله عليه وآله) به ابلاغ آيات واحكام الهي به مشركان بوده است. و با توجه به سيطره كفار و مشركان در مكه، خداوند به

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . امام باقر (عليه السلام) مي فرمايد: فرائض الهي يكي پس از ديگري نازل مي شد و آخرين فريضه، امر ولايت بود كه خداوند درباره آن نازل فرمود: (الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي). امام (عليه السلام) سپس اضافه كرد: در واقع خداوند مي فرمايد: بعد از اين، واجب و فريضه ديگري نازل نخواهم كرد چون (نزول) واجبات را براي شما كامل ساختيم. بنگريد به الكافي، ج1،ص289 تفسير عياشي، ج1،ص322


29


رسول خود (صلي الله عليه وآله) وعده دادكه اورا ازشرّ دشمنانش حفظ كند.

ب ـ آيه تبليغ در مدينه نازل شده و با نزول آن رسول گرامي (صلي الله عليه وآله) موظف گرديد كه حقايق اسلام را بدون واهمه به اهل كتاب ابلاغ كند. خداي متعال نيز وعده فرمود كه پيامبر خود را از كيد يهود و نصارا حفظ نمايد.

قابل ذكر است كه علاوه بر اين دو نظر، احتمالات ديگري نيز در تفاسير اهل سنت آمده است كه اكثر آن ها بر نزول آيه تبليغ در مدينه دلالت مي كند. به عنوان مثال فخر رازي در تفسير آيه تبليغ ده احتمال را ذكر كرده و از جمله در احتمال دهم مي نويسد: «اين آيه در فضيلت علي بن ابي طالب (عليه السلام) نازل گرديد و پس از نزول آن، پيامبر (صلي الله عليه وآله) دست علي را گرفت و فرمود:

«من كنت مولاه فهذا علي مولاه. الّلهمّ وال من والاه و عاد من عاداه».

در اينجا بود كه عمر با علي (عليه السلام) ملاقات كرد و گفت: اي پسر ابوطالب! اين مقام گواراي تو باد كه مولاي من و مولاي هر مرد و زن مؤمني شدي». فخر رازي سپس ادامه داده است: «اين مطلب از ابن عباس، بَراءبن عازب و محمدبن علي امام باقر (عليه السلام) روايت شده است.

فخررازي پس از آن نظر انتخابي خود را به اين صورت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تفسير معالم التنزيل، ج2،ص51 ـ 52

2 . تفسير مفاتيح الغيب، ج12، ص50


30


ذكر كرده است: «روايات و نظرات در باب آيه تبليغ گرچه
فراوان است. اما اولي آن است كه بگوئيم خداوند پيامبر
خود را از مكر يهود و نصارا در امان نگه داشت و به او فرمان داد تا بدون واهمه به تبليغ حقايق ديني بپردازد. دليل اين نظر آن است كه آيات قبل و بعد از آيه تبليغ درباره اهل كتاب است و بعيد است كه اين آيه از نظر موضوع از آيات قبل و بعد از خود منقطع و بيگانه باشد».

از مفسران ديگر كه درباره آيه تبليغ سخن رانده است، شيخ محمد عبده در تفسير المنار است. او برخلاف فخر رازي معتقد است كه آيه تبليغ در مكه نازل گشت و هدف از نزول آن ابلاغ فرامين و احكام الهي به مشركان بوده است. سخن صاحب تفسير المنار چنين شروع مي شود: «آنچه به ظاهر از آيه تبليغ به ذهن متبادر مي شود آن كه رسول خدا (صلي الله عليه وآله) در اوايل دعوت خود مأمور گرديد كه اسلام را در بين عموم مردم تبليغ كند; چنان كه مفسران، خصوصاً در تفاسير روايي به اين مطلب تصريح كرده اند. اگر اين فرض صحيح نباشد، احتمال دارد مراد از آيه، ابلاغ حقايق اسلام به اهل كتاب باشد; اهل كتابي كه در آيات بعد سخن از آنان رفته است. گويي كه خداوند فرموده است: «بلّغ ما انزل اليك في شأن اهل الكتاب».


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تفسير مفاتيح الغيب، ج12، ص50

2 . تفسير المنار، ج6، ص467


31


قابل توجه است كه بسياري از مفسّران اهل سنّت ـ همانند فخر رازي ـ در تفسير آيه تبليغ به طرح ماجراي غديرخم پرداخته و اين جريان را به عنوان يك واقعه تاريخي تأييد مي كنند، اما در عين حال تلاش كرده اند كه اولاً: رابطه آيه تبليغ را با ماجراي غديرخم مورد انكار قرار دهند. و ثانياً: در حديث: «من كنت مولاه فهذا علي مولاه» مولي را به معني دوست و ياور تفسير كنند.

و چنان كه مي دانيم اين عقيده، ديدگاه اكثر علماي اهل سنت است كه بدون آن كه به نفي ماجراي غدير خم بپردازند، عملا تلاش مي كنند كه ارتباط واقعه غدير را با امامت و رهبري علي (عليه السلام) انكار كرده و آن را در حدّ سفارش پيامبر اسلام (صلي الله عليه وآله) به دوستي با علي (عليه السلام) تنزّل دهند.

2ـ2ـ1ـ نقد و بررسي عقايد مفسران اهل سنّت درباره نزول آيه تبليغ

2ـ2ـ1ـ1ـ بررسي فرض نخست ـ نزول آيه در مكه

عده اي از مفسران بر اين عقيده اند كه آيه تبليغ در مكه نازل شده و هدف از نزول آن سفارش خداوند به رسول خود در تبليغ احكام دين به مشركان بوده است. به عقيده آنان،ازآنجا كه رسول خدا (صلي الله عليه وآله) در مكه در شرايط ضعف به

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . از جمله بنگريد به تفسير المنار، ج6، ص465، روح المعاني، ج6،ص194 ـ 195


32


سر مي برد لازم بود كه خداوند آن حضرت را از حمايت خود مطمئن ساخته و نسبت به ابلاغ حقايق اسلام به مشركان دلگرم سازد.

پيامبر (صلي الله عليه وآله) فرمود: «خداوند مرا از شر جن و انس حفظ مي كند». و از اينجا روشن مي شود كه پيامبر اسلام (صلي الله عليه وآله) در مكه بدون خوف و واهمه به اداي رسالت الهي خود مشغول گرديد. اما به دلايلي بايد گفت كه اين نظر يعني مكّي النّزول بودن آيه تبليغ و مسأله حفاظت از جان
رسول خدا (صلي الله عليه وآله) در مكه و منتفي شدن مراقبت از آن حضرت آنهم به دليل: (وَاللهُ يَعْصِمُكَ مِنْ النَّاسِ)، نظريه باطلي است و مهم ترين دلايل عبارتند از:

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تفسير القرآن العظيم، ج2، ص81، تفسير مراغي، ج2،ص160

2 . تفسير القرآن العظيم، ج2،ص81


33


است كه آيه تبليغ در مكه نازل شده باشد؟ برخي از مفسران در پاسخ به اين سؤال گفته اند: «سوره مائده در مدينه نازل شده به استثناي آياتي از آن كه در مكه نازل شده است» و مقصودشان همان آيه تبليغ يا آيه اكمال است. اما در نقد اين پاسخ بايد گفت كه در اثبات اين ادعا نه دليل قطعي از روايات وجود دارد و نه دليل قانع كننده از ادلّه عقلي. زيرا به فرض كه آيه تبليغ در مكه نازل شده و در اواخر عمر رسول خدا (صلي الله عليه وآله) در سوره مائده جاگذاري شده باشد، سؤالي كه مطرح است آن كه: در اين سال هاي نسبتاً طولاني اين آيه در كجا قرار داشته و به چه شكل قرائت مي شده است؟ آيا پيامبر (صلي الله عليه وآله) اين آيه را بايگاني فرمود تا ديگر آيات سوره مائده نازل شود و آن وقت آيه را در رديف آيات سوره مائده قرار دهد؟

اين سؤالي است كه در برابر آن پاسخ روشن و قانع

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ثعالبي، قرطبي و شوكاني در تفاسير خود نوشته اند: «هذه السورة مدنية بالاجماع»، بنگريد به الجواهر الحسان، ج1، ص404، الجامع لأحكام القرآن، ج6،ص30، فتح القدير، ج2،ص3

2 . تفسير تبيان، ج1، ص433

3 . از جمله بنگريد به تفسير البحر المحيط، ج4، ص323 ; تفسير معالم التنزيل، ج2، ص5، تفسير المراغي، ج2،ص160


34


كننده اي وجود ندارد. به همين دليل ابن كثير دمشقي پس از نقل حديث مربوط به مراقبت از رسول خدا (صلي الله عليه وآله) در مكه و نزول: (وَاللهُ يَعْصِمُكَ مِنْ النَّاسِ)، نوشته است: «هذا حديث غريب و فيه نكارة. فانّ هذه الآية مدنية و هذا الحديث تقتضي انها مكّيّة». يعني: اين روايت حديث غريبي است و خلاف مشهور است. زيرا آيه تبليغ مدني است در صورتي كه مقتضاي حديث آن است كه آيه در مكه نازل شده باشد».

ابن كثير در نقد دومين روايت مربوط به مراقبت از جان پيامبر (صلي الله عليه وآله) و نزول: آيه (وَاللهُ يَعْصِمُكَ مِنْ النَّاسِ)، نيز مي نويسد: «اين حديث هم حديث غريبي است. نظر صحيح آن است كه آيه تبليغ در مدينه نازل شده، بلكه اين آيه از آخرين آياتي است كه از قرآن نازل شده است. و خدا به حقايق آگاهتر است».

ب ـ اين مطلب كه آيه تبليغ در مكه نازل شده وبه دنبال آن، اولاً: رسول خدا (صلي الله عليه وآله) موظّف به ابلاغ احكام الهي به مشركان گرديد، و ثانياً: خداوند به پيامبر (صلي الله عليه وآله) وعده فرمود كه آن حضرت را از شرّ كافران مكه حفظ كند، مطلب قابل قبولي نيست و دليل آن نقض هر دو فرض ياد شده به وسيله آيات ديگري از قرآن است. زيرا در قرآن كريم به

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تفسير القرآن العظيم، ج1، ص81

2 . همان


35


خصوص در سوره هاي مكي آيات بسياري وجود دارد كه در آن آيات، خداوند رسول خود را مأمور ابلاغ آيات وحي به مشركان ساخته و به آن حضرت وعده حمايت و ياري در مقابل توطئه دشمنان داده است. دو نمونه از اين وعده ها در سوره هاي علق و حجر وجود دارد كه هر دو از قديمي ترين سوره هاي نازله در مكه مي باشد. در سوره حجر آمده است:

(فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ * إِنّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ * الَّذِينَ يَجْعَلُونَ مَعَ اللهِ إِلهاً آخَرَ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ).

«آنچه را مأموريت داري، آشكارا بيان كن و از مشركان روي گردان. ما شرّ استهزاكنندگان را از تو دفع خواهيم كرد; همان ها كه معبود ديگري با خدا قرار دادند. اما به زودي خواهند فهميد».

ابن كثير در تفسير اين آيه از قول عبدالله بن مسعود آورده است: «رسول خدا (صلي الله عليه وآله) مخفيانه به دعوت خود ادامه مي داد تا آن كه آيه: (فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ) نازل گرديد. در اينجا بود كه آن حضرت و مسلمانان دعوت خود را علني ساختند.او سپس در تفسير: (وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ * إِنّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ) نوشته

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سوره حجر، آيات 94 ـ 96

2 . تفسير القرآن العظيم، ج2، ص579


36


است: «مفهوم اين دو آيه آن است كه: آنچه از جانب
پروردگارت بر تو نازل شده به مردم ابلاغ كن و به مشركان كه در صدد بازداشتن تو از ابلاغ آيات الهي هستند توجه مكن و از آن ها مترس; كه خداوند تو را كفايت خواهد كرد».

ثعالبي نيز از قول ابن العربي با توجّه به (إنّا كفيناك المستهزين) تصريح مي كند كه مراتبي از حفظ الهي نسبت به پيامبر (صلي الله عليه وآله) در مكّه تحقّق يافته بود. امّا با نزول (والله يعصمك من الناس) حفظ و مراقبت الهي نسبت به رسول خود در مدينه كامل شد و خداوند آن حضرت را از شرّ همه مردم حفظ كرد.

با توجه به اين شواهد كه در آن خداوند حمايت قاطع خود را از رسول خود در مكه اعلام كرده است، قابل
قبول نخواهد بود كه تصوّر كنيم رسول خدا (صلي الله عليه وآله) در انجام مأموريت الهي خود قصور ورزيد و يا نسبت به وعده خداوند در حفظ خودش از شرّ كافران نامطمئن بوده است، به طوري كه با نزول آيه تبليغ در مكه بار ديگر بر ابلاغ دستورهاي خداوند به مشركان و محفوظ ماندن رسول خدا (صلي الله عليه وآله) از توطئه هاي دشمنان تأكيد شود.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تفسير القرآن العظيم، ج2، ص580

2 . الجواهر الحسان في تفسير القرآن، ج1،ص439


37


2ـ2ـ1ـ2ـ بررسي فرض دوم ـ نزول آيه درباره اهل كتاب

تفسير (يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ...) مي نويسد: «اي ما انزل اليك من الرّجم و القصاص الذي غيّره اليهود في التّوراة و النّصاري في الانجيل.» يعني: اي پيامبر آنچه از احكام سنگسار و قصاص بر تو نازل شده، ابلاغ كن; همان احكامي كه يهوديان نسبت به تورات و نصارا نسبت به انجيل تغيير داده اند. ابوحيان در ادامه مي افزايد: «آنچه از ظاهر آيه استفاده مي شود آن كه: خداوند پيامبر خود را از مكر يهود و نصارا در امان نگه داشت و به او فرمان داد كه به تبليغ هر آنچه از قرآن درباره آن ها نازل شده اقدام كند بدون آن كه به احدي از آنان توجه كند.زيرا كلام قبل وبعد از اين آيه درباره اهل كتاب است وبعيد است كه اين آيه از
نظر مفهوم بيگانه از آيات قبل و بعد از خود باشد».


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تفسير مفاتيح الغيب، ج12، ص50

2 . تفسير البحر المحيط، ج4، ص321 و نيز بنگريد به معالم التنزيل، ج2،ص51 تفسير الخازن (باب التأويل)، ج2،ص62

3 . تفسير البحر المحيط، ج4، ص321


38


اما به دلايل زير اين احتمال نيز احتمال درستي نيست:

الف ـ نه تنها مفسران شيعه بلكه بسياري از مفسران اهل سنّت نيز بر اين مطلب تصريح كرده اند كه آيه تبليغ در اواخر عمر رسول خدا (صلي الله عليه وآله) و مشخصاً در حجّة الوداع نازل شده است و اهل كتاب در اين زمان در موقعيتي نبوده اند كه رسول خدا (صلي الله عليه وآله) در ابلاغ حقايق اسلام از آنان واهمه كند.

جهت اطلاع بيشتر يادآور مي شويم كه: يهود و نصارا اصولا نه در مكه و نه در مدينه قدرت و نفوذ چنداني نداشتند كه بتوانند در مقابل پيشرفت اسلام سدّي به شمار آيند. مقارن با بعثت رسول خدا (صلي الله عليه وآله) چند طايفه يهودي در
مدينه زندگي مي كردند; اما آنان از نظر قدرت در اقليت به سر مي بردند; به طوري كه همواره منتظر بودند تا پيامبر خاتم ظهور كرده و آنان با كمك اين پيامبر بر كافران (از اوس و خزرج) پيروز شوند.

پس از آن كه رسول خدا (صلي الله عليه وآله) به مدينه هجرت نمود، در عهدنامه اي كه بين مهاجرين و انصار و طوايف مستقر در
مدينه منعقد فرمود، حقوق طوايف يهودي را محترم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . از جمله بنگريد به مجمع البيان، ج3، ص344 ; غرائب القرآن نيشابوري، ج2، ص616 ; فتح القدير، ج2، ص60

2 . سوره بقره آيه 89 درباره اين يهوديان مي فرمايد: (وَ لَمّا جاءَهُمْ كِتابٌ مِنْ عِنْدِ اللهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ وَ كانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَي الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللهِ عَلَي الْكافِرِينَ).


39


حتي با مشركان قريش و منافقان مدينه ـ بر ضد مسلمانان ـ هم پيمان شدند. در اينجا بود كه جنگ هايي بين مسلمانان و يهوديان اتفاق افتاد كه مهم ترين اين جنگ ها غزوه بني قريظه و غزوه خيبر مي باشد. نتيجه اين جنگ ها چيزي جز شكست و آوارگي براي يهوديان و به عبارتي برچيده شدن نفوذ آنان از عربستان نبود. شرح اين موضوع در سوره هاي احزاب و حشر وارد شده و اين موضوع در سال هفتم هجري اتفاق افتاد.

درباره مسيحيان نيز بايد گفت: اين عده اساساً در عربستان و به ويژه مدينه سكونت نداشته اند و تنها در سال نهم هجري گروهي از مسيحيان نجران به مدينه آمدند و در جريان دعوت پيامبر اسلام (صلي الله عليه وآله) قرار گرفتند. و چنان كه معروف است بين آنان و رسول خدا (صلي الله عليه وآله) ابتدا توافقي نسبت به اجراي مباهله به عمل آمد اما در روز مباهله مسيحيان از اين كار منصرف شدند و به پرداخت جزيه راضي گشتند.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سيره ابن هشام، ج2، صص147 ـ 150

2 . بنگريد به: سوره احزاب، آيات 26 و 27 ; سوره حشر : آيه 2، نيز سيره ابن هشام، ج3،ص244 و 342، تاريخ طبري، ج3،ص9 ـ 21، سيرة المصطفي، ص513 و 547

3 . سوره آل عمران : آيه 61، معروف به آيه مباهله، نيز بنگريد به تفسير همين آيه در تفسير القرآن العظيم، ج1،ص375، مجمع البيان، ج2،ص762 و شواهدالتنزيل، ص120 ـ 129


40


سوره ها از جمله همان سوره مائده عقايد آنان مورد انكار و تخطئه قرار گرفته، و حتي در پاره اي از آيات قرآن بر جنگ با اهل كتاب (مرتدّان و توطئه گران آنان) تا راضي شدن به پرداخت جزيه فرمان داده شده است.

ب ـ اين مطلب كه چون آيه تبليغ در بين آياتي است كه درباره اهل كتاب مطالبي را بيان مي كند پس به ناچار مرتبط با اهل كتاب است; ضرورتاً مطلب درستي نيست. زيرا چنان كه روشن است نزول آيات قرآن و تكميل شدن سوره ها ـ خصوصاً سوره هاي بزرگ مدني ـ امري تدريجي
بوده است. و نكته ديگر آن كه: قرار گرفتن آيات در ضمن

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . الميزان، ج6،ص43

2 . از جمله آيه 61 سوره بقره كه مي فرمايد: (وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَباؤُ بِغَضَب مِنَ اللهِ) و نظير آن: سوره آل عمران : آيه 112

3 . از جمله بنگريد به آيات 153 الي 161 از سوره نساء، آيات 63 به بعد از سوره مائده و سوره توبه آيات 30 و 31

4 . التوبه : آيه 29


41


يك سوره و به عبارتي ترتيب آيات يك سوره لزوماً به معناي ترتيب زماني نزول آن ها و يا مترتب بودن مطالب آن ها نسبت به يكديگر نيست. ترتيب آيات سوره ها اصطلاحاً امري توقيفي است كه مطابق با صلاحديد رسول خدا (صلي الله عليه وآله) انجام يافته است. در پاره اي از موارد روابط آيات با يكديگر امري واضح و روشن است و در پاره اي ديگر روابط و تناسب آيات براي ما مبهم و نامشخص مي باشد. اما اين موضوع كه آيه تبليغ به آيات قبل و بعد از خود ارتباط دارد يا خير، مطلبي است كه در مباحث آينده به آن خواهيم پرداخت.

2 ـ 3 ـ تحقيقي درباره شأن نزول آيه تبليغ

مفسران شيعه و سنّي به عنوان صائب ترين نظر تصريح كرده اند كه آيه تبليغ در حجة الوداع نازل شده است. با اين تفاوت كه مفسران شيعه نزول آيه تبليغ را در ارتباط باواقعه غدير خم دانسته اند، در صورتي كه برخي از مفسران ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . القرآن الكريم و روايات المدرستين، ج1،ص213 و تاريخ قرآن، دكتر راميار، ص574

2 . بنگريد به: مجمع البيان، ج3، ص344 ; تفسير نورالثقلين، ج1، صص651 ـ 658 در روايات مختلف و نيز از مفسران اهل سنت بنگريد به: تفسير فتح القدير، ج1، ص60 ; تفسير غرائب القرآن، ج2، ص616، شواهد التنزيل، ج1،ص187 ـ 193


42


اهل سنّت اظهار كرده اند كه آيه تبليغ بنا به پاره اي از مناسبت ها ـ كه خواهد آمد ـ در مدينه يا برخي از غزوات نازل شده است.

بلكه دانشمندان اهل سنت نيز بعضاً نزول آيه تبليغ را با واقعه غديرخم مرتبط داشته و آن را در كتاب هاي خود نقل كرده اند. از جمله نيشابوري در تفسير غرايب القرآن به عنوان نخستين احتمال از قول ابوسعيد خُدري نوشته است: اين آيه در فضيلت علي بن ابي طالب و در روز غديرخم نازل گرديد و پس از آن رسول خدا (صلي الله عليه وآله) دست علي (عليه السلام) را گرفت و فرمود: «من كنت مولاه فهذا علي مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه...». از سوي ديگر برخي از مفسران اهل سنت كوشيده اند كه رابطه نزول آيه تبليغ و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . بنگريد به تفسير معالم التنزيل، ج2، ص52

2 . الغدير، ج2، صص88 ـ 114 كه با استفاده از 30 مأخذ اين مطلب را تحقيق كرده است.

3 . تفسير غرائب القرآن، ج2، ص616 و نيز بنگريد به تفاسير الدر المنثور، ج2،ص 298، فتح القدير، ج2،ص60، روح المعاني، ج6،ص194، مفاتيح الغيب، ج12،ص50


43


واقعه غديرخم را مورد انكار قرار دهند. اين مفسران درباره شأن نزول آيه تبليغ مطالبي ذكر كرده اند كه ابداً قابل توجه و اعتنا نمي باشد. فخر رازي در مقام نقل پاره اي از اين احتمالات نوشته است:

- برخي گفته اند كه آيه تبليغ درباره ابلاغ حكم رجم و قصاص نازل گرديد (آن هم با توجه به تحريف هايي كه در اين دو حكم واقع شده بود).

- برخي بر اين باورند كه آيه تبليغ ناظر به عيبجويي ها و طعن هاي يهوديان نازل گرديد.

- برخي نزول آيه تبليغ را مرتبط به اعلام حكم تخيير از سوي رسول خدا (صلي الله عليه وآله) به زنان خود دانسته اند.

- برخي گفته اند كه نزول آيه در ارتباط با ابلاغ حكم جهاد است كه مورد كراهت منافقان بوده است.

در نقد اظهارات ياد شده بايد گفت: هيچ يك از مطالب و يا احكام مذكور در اين احتمالات، به گونه اي نيست كه اولا: ابلاغ نكردن آن عدم ابلاغ رسالت الهي تلقي شود; و ثانياً: رسول خدا (صلي الله عليه وآله) در بيان اعلام آن، ترس و واهمه اي به

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مقصود از حكم تخيير، آيات 28 به بعد از سوره احزاب است كه در آن رسول خدا (صلي الله عليه وآله) همسران خود را بين طلاق و بهره برداري از زندگاني دنيا و نيز اختيار خدا و رسول و پيشه سازي قناعت مخيّر ساخت.

2 . تفسير مفاتيح الغيب، ج12، ص49 ; تفسير معالم التنزيل، ج2، ص52


44


خود راه دهد و نياز به وعده (وَاللهُ يَعْصِمُكَ مِنْ النَّاسِ)،
داشته باشد. و گذشته از اين به طوري كه علامه اميني تذكّر داده است هيچ يك از احتمالات ياد شده مبتني بر حديثو
روايت صحيحي نبوده و فراتر از حدس و گمان نمي باشد.

احتمال نزول آيه تبليغ در روز عرفه نيز احتمال قابل قبولي نيست. زيرا خطبه رسول خدا (صلي الله عليه وآله) در روز عرفه در اكثر كتاب هاي حديثي و تاريخي ضبط شده است. در اين خطبه رسول گرامي اسلام (صلي الله عليه وآله) مردم را مورد خطاب قرار داده ودرباره مسائل اجتماعي و اخلاقي امور سودمندي را به مسلمانان تذكر داده است.اين خطبه به نوعي جهان بيني اسلامي را در حوزه روابط اجتماعي در اسلام، رعايت حقوق مسلمانان نسبت به يكديگر، حفظ تقوا و حدود الهي، رعايت حقوق و شخصيت زنان و مطالبي از اين قبيل را شامل مي شود. روشن است كه تذكر اين مطلب تا آن زمان امري بي سابقه نبوده است كه رسول خدا (صلي الله عليه وآله) از اعلام آن واهمه نمايد و نياز به وعده الهي در مصونيّت از شرّ مخالفان داشته باشد. ضمناً چنان كه مي دانيم پس از آن كه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . الغدير، ج2، صص109 ـ 113

2 . از جمله بنگريد به، الكافي، ج1، ص403 ; صحيح مسلم، ج2،ص889 ـ 890 ، سنن ابن ماجه، ج2، ص1015، سنن ترمذي، ج5، ص34 ; سنن دارمي، ج1، ص74، سيره ابن هشام، ج 4، ص250 و تاريخ طبري، ج3،ص150 ـ 152


45


رسول خدا (صلي الله عليه وآله) به مفاد آيه تبليغ عمل نمود، آيه اكمال دين
يعني: (الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ...). نازل شد كه مطابق تحقيقات به عمل آمده اين آيه نيز پس از واقعه غديرخم نازل گرديده است.

4 ـ بررسي چند مسأله پيرامون آيه تبليغ

4 ـ 1 ـ فلسفه واقعه غدير چه بود؟

مهمترين سؤال در تفسير آيه تبليغ جويا شدن از فلسفه واقعه غدير است. با توجّه به اينكه اصل واقعه غدير ـ به عنوان واقعه اي كه به تواتر پيوسته است ـ مورد انكار كسي قرار ندارد، سؤال قابل طرح آنكه چرا رسول خدا (صلي الله عليه وآله) بعد از نزول آيه، ده ها هزار نفر از مسلمانان را در منطقه اي بياباني متوقّف ساخته و با تصريح به: «من كنت مولاه فهذا علي مولاه» ولايت خود را به علي (عليه السلام) تسرّي داد. قسمتي از پاسخ به سؤال ياد شده با معناي «مولي» ارتباط دارد كه در جاي خود خواهد آمد. امّا اجمالا بايد دانست كه دانشمندان اهل سنّت كه در معناي «مولي» بيشتر بر مفهوم
دوستي و نصرت تأكيد كرده اند، فلسفه ماجراي غدير را اقدام رسول خدا (صلي الله عليه وآله) در زدودن ناراحتي و كينه جمعي از

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . الكافي، ج1،ص289، تفسير القمي، ج1،ص162، مجمع البيان، ج3،ص246، شواهد التنزيل، ج1،ص156 ـ 160 و نيز بنگريد به الغدير، ج2، صص115 ـ 137


46


مسلمانان نسبت به علي (عليه السلام) دانسته واين مسأله را با مأموريت
علي (عليه السلام) به يمن و شكايت چند تن از صحابه از علي (عليه السلام) در اثناي اين سفر ربط داده اند. به عنوان مثال صاحب تفسير المنار مي نويسد: «برخي گفته اند كه سبب واقعه غدير تبرئه علي (عليه السلام) از مطالبي است كه عدّه اي از همراهان علي (عليه السلام) در مأموريت يمن نسبت به او ابراز كردند و رسول خدا (صلي الله عليه وآله) به منظور دلجويي از علي (عليه السلام) در روز غدير خم به ايراد خطبه اي مبادرت فرمود و در آن رضايت خود را از علي (عليه السلام) اعلام كردو ولايت او را به مؤمنان مورد تأكيد قرارداد.»

امّا جهت اطلاع بيشتر از جريان يمن به طوري كه در آغاز اين كتاب اشاره گرديد در سال دهم هجري رسول خدا (صلي الله عليه وآله) علي (عليه السلام) را با جمعي از مسلمانان جهت انجام مأموريتي به يمن فرستاد. بريده اسلمي در اين خصوص گويد: «پيامبر (صلي الله عليه وآله) دو گروه از مسلمانان را به سمت يمن گسيل داشت كه در رأس يك گروه علي (عليه السلام) و در رأس گروه ديگر خالد بن وليد قرار داشت. پيامبر (صلي الله عليه وآله) ضمناً سفارش كرد كه اگر دو گروه در حين سفر مجتمع شدند علي (عليه السلام) فرمانده كل باشد. در اين سفر با بني زيد برخورد
كرده و با آنان جنگيديم كه در نتيجه مسلمانان بر مشركان غالب شدند. در رابطه با تقسيم غنائم، كار علي (عليه السلام) مورد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تفسير المنار،ج 6،ص465 با اندكي تلخيص.


47


اعتراض خالد قرار گرفت. خالد از طريق من نامه اي جهت رسول خدا (صلي الله عليه وآله) فرستاد و او را از موضوع با خبر ساخت.

بريده گويد: چون به خدمت رسول خدا (صلي الله عليه وآله) رسيدم، نامه را تقديم كردم. امّا چون نامه براي آن حضرت خوانده شد من غضب و ناراحتي را در سيماي پيامبر (صلي الله عليه وآله) مشاهده كردم و عرض كردم: اي رسول خدا (صلي الله عليه وآله) اين جايي است كه انسان بايد به خدا پناه برد. رسول خدا (صلي الله عليه وآله) فرمود: در مورد علي گمان بد مبر كه او از من است و من از اويم و او بعد از من ولي شما خواهد بود; آري او از من است و من از اويم و او بعد از من ولي شما خواهد بود.»

ترمذي گزارش مأموريت يمن را از قول براء بن عازب نقل كرده و در حديث خود آورده است: «چون پيامبر (صلي الله عليه وآله) نامه خالد را خواند رنگ مباركش تغيير كرد و سپس فرمود: چه مي گوييد درباره مردي كه خدا و رسول را دوست دارد و خدا و رسولش هم او را دوست دارند؟ براء بن عازب (يا بريده) گفت: از غضب خدا و غضب رسولش به خدا پناه مي برم. من فقط قاصد و پيام آور بوده ام.»

همچنين طبق حديث ديگري در مورد همين مأموريت، پس از بازگشت همراهان علي (عليه السلام) از اين سفر،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مسند احمد بن حنبل، ج5،ص355 حديث 23400 و نيز بنگريد به همين كتاب، ج5،ص350، 351

2 . سنن ترمذي، ج5،ص597



48


چهار نفر از صحابه با يكديگر قرار گذاشتند به خدمت
رسول خدا (صلي الله عليه وآله) رفته و آن حضرت را از عملكرد علي (عليه السلام) (در حفظ غنائم و سخت گيري در تقسيم آن) با خبر سازند. لذا يكي پس از ديگري شروع به سخن كردند و درباره علي (عليه السلام) اظهار داشتند كه علي (عليه السلام) چنين و چنان كرده، پيامبر (صلي الله عليه وآله) به سخنان آنان گوش فرا داده امّا سكوت پيشه ساخت. تا آنكه نفر چهارم به ايراد سخن پرداخت و سخناني نظير افراد قبل از خود به زبان آورد. در اينجا بود كه پيامبر (صلي الله عليه وآله) در حالي كه خشم از چهره مباركش هويدا بود برخاست و فرمود: «ما تريدون من علي؟ ما تريدون من علي؟ إنَّ عليّاً منّي وأنا منه وهو وليّ كلّ مؤمن من
بعدي» يعني: از علي چه مي خواهيد؟ از علي چه مي خواهيد (مگر نمي دانيد كه) علي از من است و من از علي هستم واو ولي و سرپرست هر مؤمني پس از من است.

مطابق حديث ديگر رسول خدا (صلي الله عليه وآله) كار علي (عليه السلام) در تقسيم غنائم و جز آن را تأييد كرده فرمود: «از بدگويي درباره علي دست برداريد كه او در اجراي دستور خدا بسيار دقيق و سخت گير است و هرگز در زندگي او تملّق و مداهنه (سازش) وجود ندارد.»


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همانجا، ج5،ص590 ـ 591، با اندكي تلخيص، مستدرك حاكم، ج3،ص324، اسدالغابة، ج3،ص604

2 . مستدرك حاكم، ج3،ص346


49


باز در حديث ديگر، ابن عباس از بريده نقل مي كند كه وي گفت: «همراه علي، در جهاد يمن شركت كردم، و سخت گيري او را مشاهده كردم. هنگامي كه به حضور پيامبر (صلي الله عليه وآله) رسيدم علي (عليه السلام) راياد كرده از او بدگويي كردم. امّا مشاهده كردم كه چهره پيامبر (صلي الله عليه وآله) تغيير مي كند پيامبر (صلي الله عليه وآله) از من پرسيد: «اي بريده! آيا من در ولايت و سرپرستي مؤمنان از خودشان سزاوارتر به آنان نيستم؟» عرض كردم: چرا اي رسول خدا، پيامبر (صلي الله عليه وآله) فرمود: «هر كس كه من مولا و سرپرست او هستم علي مولا و سرپرست اوست».

و بالاخره عبدالله بن بريده از پدر خود نقل مي كند كه رسول خدا (صلي الله عليه وآله) علي (عليه السلام) را به سوي خالد بن وليد گسيل داشت تا به تقسيم خمس غنائم يا (مطابق حديثي) به دريافت خمس غنائم مبادرت كند. خالد به بريده گفت: آيا نمي بيني كه او چگونه به تقسيم پرداخته است. بريده گويد: من از علي (عليه السلام) بغض و ناراحتي به دل داشتم. رسول خدا (صلي الله عليه وآله) از من سؤال كرد آيا تو بغض علي (عليه السلام) به دل داري؟ گفتم: آري. فرمود: بغض او را به دل راه مده (و طبق حديث ديگر: او را دوست داشته باش) كه او در خمس غنائم سهم بيشتري (از آن چه تصرف كرده) دارد.

با توجّه به روايات متعدّدي كه درباره مأموريت يمن از

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مسند احمد بن حنبل، ج5،ص348، مستدرك حاكم ج3،ص324، خصائص، ص 15

2 . مسند احمد بن حنبل، ج5،ص360


| شناسه مطلب: 78505