بخش 1
مقدمه غزوة حمراء الأسد اشاره اعلام غزوهای دیگر دشمن به دنبال گریز برخی رخدادها در حمراءالأسد پیامبر(ص) پس از بازگشت نگاهی به آیات احد و حمراءالاسد جبل حمراءالأسد یادآوری آلبوم عکسها
بسم الله الرحمن الرحيم
غزوة حمراءالأسد
مرحلة دوم غزوة احد
سيدعبدالفتّاح نوّاب
مقدمه
هر كس به سرنوشت پيشينيان با نگاه ويژة خويش مينگرد و يافتههاي تاريخي گذشتگان را بر آيندگان گزارش ميكند. ارزش آگاهي از راه رفتة آنان آنگاه سودبخش است كه تابلوي راهنماي فرزندان دورههاي بعد باشد، الگو دهد، توان تصميم سازي بخشد، حيرت زدايي نمايد.
غزوة حمراءالأسد هر چند بدون خون ريزي و كشتار بود و با نمونههاي غزوات ديگر بسيار فرق ميكرد ولي شرايط خاص زماني به گونهاي بود كه كمترين زمان نبايد از دست ميرفت. هر كسي نبايد در اين مرحله وارد ميشد، نه آنان كه به بهانهاي در مسير احد راه خود را از پيامبر (صلّي الله عليه وآله) جدا كردند و نه آنان كه در دامنة احد فرياد ياري خواهي حضرتش را ناديده گرفتند و يا از فراز رمات
برق غنايم به زيرشان آورد.
مردان مرد بايد همراه خاتم رسولان مدال دار اسوة آيندگان گردند.
خوانندة اين سطور زماني از پيام فداكاري جانبازان احد الهام ميگيرد كه لختي درنگ كند و بنگرد امروز كجاي ميدان ايستاده تا بفهمد اگر ديروز بود كجا ميبود.
مؤلف
غزوة حمراء الأسد
اشاره
عصر روز شنبه، هفتم شوال سال سوم هجري(1) پيامبر اعظم (صلّي الله عليه وآله) همراه با رزمندگان اسلام از رزمگاه احد به سوي مدينه بازگشتند. ياران آن حضرت، غم از دست دادن عزيزانشان را با زنده ماندن پيامبر (صلّي الله عليه وآله) در آن صحنة سخت، فراموش كردند و برخي از آنان با چهرهاي گشاده، شكرگزاري خود را از زنده بودن پيامبر (صلّي الله عليه وآله) ابراز ميداشتند. فرداي آن روز، هشتم ماه شوال، پيامبر (صلّي الله عليه وآله) پس از نماز صبح با الهامات الهي مأمور شد به تعقيب دشمن در منطقة حمراءالأسد و جنوب مدينه بپردازد.
اعلام غزوهاي ديگر
بلال مأمور شد تا دستور پيامبر (صلّي الله عليه وآله) را ابلاغ كند:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . مصادف با ششم فروردين سال چهارم شمسي و 23 مارس سال 625 ميلادي.
كساني كه در غزوة احد مجروح شدند، آمادة حركت براي تعقيب دشمن در حمراءالأسد باشند.(1)مسلمانان مجروح كه با سختي خود را براي برپايي نماز صبح رسانده بودند، مطلع شدند كه بايد همين امروز حركت كنند. جاي درنگ نبود، دشمن در منطقة روحا (هشت كيلومتري جنوب حمراءالأسد)، پس از تحليل جنگ احد، در انديشة حمله به مدينه و به زعم خود كشتن پيامبر (صلّي الله عليه وآله) و غارت اموال مسلمانان بود.
عبدالله بن امّ مكتوم مأموريت يافت در مدينه، به جاي رسولالله (صلّي الله عليه وآله) امام جماعت باشد. مجروحان و جانبازان احد، همراه پيامبر (صلّي الله عليه وآله) به سوي حمراءالأسد حركت كردند، در حالي كه پرچمدار اين لشكر علي (عليه السلام) (2)، خود دهها زخم بر تن داشت و خم به ابرو نميآورد! با اين حال بايد به پيش ميرفتند تا دشمن را به عقبنشيني وادارند و آنان را از حملة به مدينه مأيوس كنند. در اين سفر جهادي، جانبازان غيرتمند به جاي استراحت، داوطلبانه خدمتگزاري جانبازان مصدومتر را به عهده گرفتند تا كاروان جان بر كف، دستور پيامبر (صلّي الله عليه وآله) را به انجام رسانند.
در بين رزمندگان، تنها جابر بن عبدالله انصاري بود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . بحارالأنوار 20 / 99 / ح 28؛ سفينةالبحار 1 / 770 و 3 / 784؛ مجمعالبيان 1 / 539؛ تفسير قمي 1 / 125.
2 . اعلام الوري، امينالاسلام الطبرسي / 85؛ بحارالأنوار 20 / 109 / 34.
كه در اُحد (به دليل درخواست پدرش براي ماندن نزد هفت خواهرش) شركت نداشت و از پيامبر (صلّي الله عليه وآله) درخواست كرد اكنون كه پدرم «عبدالله بن عمرو بن حرام» در اُحد شركت كرد و به شهادت رسيد، اجازه دهيد من توفيق همراهي شما را در حمراءالأسد داشته باشم و پيامبر (صلّي الله عليه وآله) تنها با حضور وي موافقت فرمود. (1)
در روز (هنگام ظهر) يكشنبه، هشتم شوال، لشكر اسلام در حمراءالأسد (هشت ميلي جنوب مدينه) اردو زد و رزمندگان مأمور شدند جهت فراوان نشان دادن ياران پيامبر (صلّي الله عليه وآله) ، شبها هر كدام در چند نقطه آتش روشن كنند، بنابراين روزها به جمعآوري هيزم و چوب و شبها به روشن كردن منطقه با شعلههاي آتش ميپرداختند.
نيروهاي اطلاعاتي قريش، سران كفر را از حضور نيروهاي اسلام، مطلع ساختند. صفوان بن اميه، به پيروزي نسبي لشكر مكه قانع بود ولي ابوسفيان خواهان خاموش كردن خورشيد محمدي (صلّي الله عليه وآله) بود. او به خيال خام خود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . سيرة ابن هشام 3 / 107؛ مغازي 1 / 336. جنازة عبدالله بن عمرو بن حرام و شوهر خواهرش عمرو بن الجموح و خلاد بن عمرو بن الجموح توسط هند بنت عمرو (خواهر عبدالله) به سوي مدينه حمل ميشد؛ از وي سؤال كردند: فما وراك؟ قالت خيراً امّا رسولالله فصالح و كل مصيبة بعده جلّل و اتخذالله من المؤمنين شهداء قالت من هولاء؟ قالت اخي و ابني خلاد و زوجي عمرو بن الجموح. به امر پيامبر (صلّي الله عليه وآله) جنازه عبدالله بن عمرو و عمرو ابن الجموح در احد داخل يك قبر گذارده شد. مغازي واقدي 1 / 265.
ميگفت: «قد قتلنا صناديد القوم فلو رجعنا استأصلناهم.»(1)
حارث ابن هشام، عمرو بن العاص، خالد بن وليد و عكرمة بن ابي جهل كه پدرش در جنگ بدر كشته شده بود نيز در انديشة هجوم به مدينه و غارت اموال مسلمانان و كشتن پيامبر (صلّي الله عليه وآله) بودند. (2)
هنگامي كه آفتاب روز دوشنبه، نهم شوال، منطقه را روشن ساخت، معبد خزاعي، رئيس قبيلة خزاعه، پس از ديدار با پيامبر (صلّي الله عليه وآله) و ابراز همدردي نسبت به شهادت حضرت سيدالشهداء حمزة بن عبدالمطلب (عليه السلام) ، در گذر از منطقة روحا، ابوسفيان را ديد.
ابوسفيان از او پرسيد: از محمد [ (صلّي الله عليه وآله) ] چه خبري داري؟ او بيدرنگ پاسخ داد: او با لشكري بزرگ كه مانند آن را نديدهام، به سوي شما در حركت است. مردم مدينه ـ اوس و خزرج ـ همه آمدهاند و طولي نميكشد كه پيشاني اسبان آنان، از پشت تپهها آشكار خواهد شد.
ابوسفيان كه گمان ميكرد با ضربات خود، پيامبر (صلّي الله عليه وآله) و ياران آن حضرت را به ستوه آورده، انتظار شنيدن چنين سخناني را نداشت و به ياد شجاعت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . اعلام الوري / 86 .
2 . تفسير نورالثقلين 1 /410، به نقل از تفسير عليابن ابراهيم.
پيامبر (صلّي الله عليه وآله) در جنگ بدر افتاد و از اين كه سرسختي او موجب شكست ديگري بر مشركين گردد، از تصميم خود منصرف شد و نظر صفوان بن اميه را قبول كرد.
دشمن به دنبال گريز
كاروان قريش كه در روحا اردو زده بود، براي حركت نيازمند به زمان بود تا خود را تجهيز و به راه افتد. از طرفي طبق گزارش معبد خزاعي، لشكر پيامبر (صلّي الله عليه وآله) به نزديكي روحا رسيده بود. بنابراين ابوسفيان چاره را در اين ديد تا جهت كسب فرصت، به پيامبر (صلّي الله عليه وآله) اطلاع دهد به زودي به سوي شما حمله خواهيم كرد.
ابوسفيان از گروهي از افراد عبدالقيس ـ كه قصد داشتند به مدينه بروند ـ خواست در مسير حركت خود در حمراءالأسد، پيغام او را به پيامبر (صلّي الله عليه وآله) برسانند كه نيروهاي كمكي قريش رسيدهاند و آنان به زودي به شما حمله خواهند كرد. (1) پيامبر توصيههاي لازم را فرموده بود و از اين خبر، هراسي به خود راه نداده، فرمودند: (حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . مغازي واقدي 1 / 340؛ الكامل 1 / 299.
روز بعد لشكر قريش هيچ اقدامي نكرد، لذا پيامبر (صلّي الله عليه وآله) از اصحاب خود خواست كسي از وضعيت مشركان گزارش دهد. علي (عليه السلام) اعلام آمادگي كرد و طبق دستور پيامبر (صلّي الله عليه وآله) ، به اردوگاه دشمن نزديك شد و حركات و رفتار آنان را بررسي و خدمت پيامبر گزارش داد كه: دشمن اسبها را رها كرده و در حال تجهيز شتران است. اين عمل، نشانة قصد بازگشت مشركان به مكه بود. پيامبر اكرم (صلّي الله عليه وآله) پس از توقف اطمينانبخش، روز بعد به همراه اصحاب و ياران به مدينه بازگشت و هفتهاي را پشتسر گذاشت كه دو غزوة مهم در آن واقع شده بود.
در اين كه پيامبر (صلّي الله عليه وآله) جمعة آن هفته، در مسجدالنبي (صلّي الله عليه وآله) خطبة جمعه ايراد كرده، اختلافي نيست؛ به ويژه آن كه عبدالله بن اُبي بن سلول، با شرمندگي ميخواست مانند گذشته (بعد از جنگ بدر) سخني بگويد، ولي مسلمانان مانع او شدند و به خاطر اقدامش در ايجاد اختلاف بين ياران پيامبر (صلّي الله عليه وآله) ، او را نكوهش كردند؛ ولي طبرسي از كتاب ابان بن عثمان نقل ميكند : «رجع رسولالله (صلّي الله عليه وآله) الي المدينة يوم الجمعة.(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . اعلام الوري / 86؛ بحارالأنوار 20 / 99، مغازي واقدي 1 / 334؛ و( (برخي مدت اقامت پيامبر (صلّي الله عليه وآله) در حمراءالأسد را سه روز ميدانند. "ثم انصرف رسولالله المدينة بعد الثالثه"، مجمع البيان 1 / 540؛ سيرة ابن اسحاق 3 / 108.
برخي رخدادها در حمراءالأسد
1 ـ يكي از حوادث آن، اسارت عمرو بن عبدالله ابوعزة جُمَحي است. او در جنگ بدر، به اسارت نيروهاي اسلام درآمد و پيامبر (صلّي الله عليه وآله) به خاطر عائلهمندي وي، بدون گرفتن فدا آزادش كرد. او به پيامبر (صلّي الله عليه وآله) تعهد داد كه با مشركان همكاري نخواهد كرد ولي با وسوسههاي صفوان بن اميه، بار ديگر در جنگ احد، مقابل نيروهاي اسلام قرار گرفت و در حمراءالأسد توسط عاصم بن ثابت اسير گرديد و نزد پيامبر (صلّي الله عليه وآله) آورده شد. پيامبر دستور داد وي را در همان محل كشتند، چون به تعهدي كه داده بود، عمل نكرد. حضرت فرمود: «لا يلدغ المؤمن من جحر مرتين؛ مؤمن از يك سوراخ دو بار گزيده نميشود».(1)
2 ـ پناه گرفتن معاوية بن مغيرة ابن ابي العاص، پسر عموي عثمان بن عَفّان بن ابي العاص در منزل عثمان؛ او كه با لشكر قريش به احد آمده بود، به عثمان پناهنده شد و عثمان براي او 3 روز از پيامبر (صلّي الله عليه وآله) مهلت گرفت و وسيلة سفرش را فراهم كرد تا آن كه از مدينه خارج شد. (2)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . مغازي واقدي 1 / 309.
2 . مغازي واقدي 1 / 333 و سيرة ابن هشام 3 / 111. واقدي و ابن( (اسحاق نقل ميكنند كه وي روز چهارم به دست زيد بن حارثه و عمار بن ياسر در نزديكي مدينه كشته شد. سيرة ابن اسحاق 3 / 110.
پيامبر (صلّي الله عليه وآله) پس از بازگشت
پيامبر (صلّي الله عليه وآله) پس از بازگشت از حمراءالأسد، به ديدار خانوادة شهدا و مجروحان احد رفتند.
يكي از مجروحان جنگ احد، نُسيْبَه بنت كعب بود كه پيامبر (صلّي الله عليه وآله) عبدالله بن كعب المازني را به عيادت وي فرستادند تا از سلامتي وي آگاهي يابند و پس از خبر سلامتي او خوشحال شدند. نسيبه، از ناحية شانه مجروح شده بود و درمانش يك سال به طول انجاميد. تنها خواستهاش اين بود كه پيامبر (صلّي الله عليه وآله) در حق وي دعا كند تا در بهشت، همراه آن حضرت باشد. پيامبر (صلّي الله عليه وآله) هم در حق وي دعا كرد و فرمود:
« لمقام نسيبة بنت كعب اليوم خير من فلان و فلان؛ جايگاه نُسَيبه دختر كعب، امروز (در غزوه) درخشندهتر و بهتر است از فلان و فلان. (اشاره به بعضي از اصحاب خود).
سركشي به خانوادة سعد بن ربيع، به همراه جمعي از ياران و اصحاب آن حضرت، يكي ديگر از برنامههاي پيامبر (صلّي الله عليه وآله) پس از بازگشت از حمراءالأسد بود. در اين
ديدار با كرامت آن حضرت، همة حاضران از غذايي كه براي تعداد كمي تهيه شده بود، سير شدند.
در اين ديدار كه چند ساعت به طول انجاميد، پيامبر (صلّي الله عليه وآله) از فداكاريهاي سعد و دفاع او از اسلام و شهادتش در راه خدا سخن گفت و همگي اشك ريختند. در پايان جلسه همسر سعد از اين كه برادر سعد بعد از شهادت او اموال وي را تصاحب كرد و همسر و فرزندانش را از اموال سعد محروم ساخت، گلايه كرد. پيامبر (صلّي الله عليه وآله) متأثر شد و ساعتي بعد دستور الهي ـ آيات ارث ـ نازل گرديد.(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . مغازي 1 / 329 و مجمع البيان 3 / 24. در احوالات سعد بن ربيع آمده است: پس از آن كه 12 زخم برداشت، نقش زمين شد. كسي به او گفت: ميگويند پيامبر (صلّي الله عليه وآله) كشته شده، گفت: خداي او كه زنده است، ما در راه خدا جهاد ميكنيم. همچنين وقتي زيد بن ثابت مأموريت يافت از او براي پيامبر (صلّي الله عليه وآله) خبري ببرد، سعد در آخرين پيام خود گفت: سلام مرا به پيامبر (صلّي الله عليه وآله) برسان و بگو خداوند به شما بهترين پاداش كه سزاوار پيامبر (صلّي الله عليه وآله) است عطا فرمايد و به انصار سلام برسان و بگو اگر پيامبر (صلّي الله عليه وآله) آسيب ببيند و شما زنده باشيد، نزد خدا معذور نخواهيد بود. سيرة ابن هشام 2 / 95.
نگاهي به آيات احد و حمراءالأسد
شهد شيرين اطاعت و همراهي ياران پيامبر (صلّي الله عليه وآله) ، بيشتر در آيات مربوط به حمراءالأسد مشاهده ميشود تا آيات مربوط به غزوة احد.
در آية 155 آل عمران، دربارة جنگ احد ميخوانيم:
(إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنْكُمْ يَوْمَ الْتَقَي الْجَمْعانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطانُ بِبَعْضِ ما كَسَبُوا وَلَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ)
روزي كه دو گروه [ در اُحد ]با هم روياروي شدند، كساني كه از ميان شما [ به دشمن ]پشت كردند، در حقيقت جز اين نبود كه به سبب پارهاي از آنچه [ از گناه ]حاصل كرده بودند، شيطان آنان را بلغزانيد. و قطعاً خدا از ايشان درگذشت; زيرا خدا آمرزگار بردبار است.
ولي در آية 172 آل عمران پيرامون رزمندگان حمراءالأسد ميخوانيم:
(الَّذِينَ اسْتَجابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما
أَصابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ)
كساني كه [ در نبرد اُحد ]پس از آنكه زخم برداشته بودند، دعوت خدا و پيامبر [ او ]را اجابت كردند، براي كساني از آنان كه نيكي و پرهيزگاري كردند پاداشي بزرگ است.
يا در آية 153 پيرامون احد ميخوانيم:
(إِذْ تُصْعِدُونَ وَلا تَلْوُونَ عَلي أَحَدٍ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْراكُمْ فَأَثابَكُمْ غَمًّا بِغَمٍّ لِكَيْلا تَحْزَنُوا عَلي ما فاتَكُمْ وَلا ما أَصابَكُمْ وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ)
[ ياد كنيد ]هنگامي را كه در حال گريز [ از كوه ]بالا مي رفتيد و به هيچ كس توجه نمي كرديد; و پيامبر، شما را از پشت سرتان فرا ميخواند. پس [ خداوند ] به سزاي [ اين بي انضباطي ]غمي بر غمتان [ افزود ] تا سرانجام بر آنچه از كف داده ايد و براي آنچه به شما رسيده است اندوهگين نشويد، و خداوند از آنچه مي كنيد آگاه است.
ولي در آية 173 آل عمران ميخوانيم:
(الَّذِينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِيماناً وَقالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ)
همان كساني كه [ برخي از ]مردم به ايشان گفتند: «مردمان براي [ جنگ با ]شما گرد آمدهاند; پس، از آن بترسيد.» و [ لي اين سخن ]بر ايمانشان افزود و گفتند: «خدا ما را بس است و نيكو حمايتگري است.»
جبل حمراءالأسد
كوه قرمز رنگي است كه در شمال منطقة احد و در مقابل آن،كوه كم ارتفاع ديگري است كه حمراءالنَمِل (مورچگان) شهرت دارد.
يادآوري
منطقة حمراءالأسد، در حقيقت محل غزوهاي است كه پيامبر رحمت (صلّي الله عليه وآله) ، با جانبازان جنگ احد از اصحاب خود و با امكانات ناچيز، حدود 4 شبانهروز در برابر دشمن ايستادند و با عنايات الهي و ايجاد رُعب، دشمن عقبنشيني كرد.
قدرداني از زحمات آن حضرت، پيروي و پوييدن
راه ايشان است.
آلبوم عكسها:
1) تصوير هوايي منطقة حمراءالأسد
2) تصوير جبل حمراءالأسد
3) تصوير تابلوهاي ورودي
جبل حمراءالأسد از زاوية جنوب شرقي
مسير منطقة حمراءالأسد در طريقالهجره
به سمت راست
روستاي حمرءالأسد
منطقة عمومي حمراء الأسد در قسمت پائين جبل حمراء الأسد و در سمت راست جبل عير و جادة مدينه به مكة مكرّمه (طريقالهجره) و در سمت راست بالا، مسجد شجره، در حاشية رودخانة عقيق و در سمت چپ جادة قديم مدينه به مكه ديده ميشود.