بخش 18
مصاحبه با آقای بی#160;آزار شیرازی مصاحبه با آقای ابوبکر کامارا
421 |
س : ارتباط عقايد وهابيها با وضعيت بقيع چيست ؟
ج : وهابيها بدون توجه به عملكرد همه فرق مسلمين در طول تاريخ و بدون توجه به نظرات و فتواي علماي اسلام در گذشته و امروز ، با استناد به يك حديث كه هم از نظر سند و هم از نظر متن جاي بحث و بررسي دارد و بنا به گفتار بعضي از حديث شناسان جزء احاديث ضعيف است و مضمون آن اين است كه رسول خداـ ص ـ در يكي از مأموريتهايي كه به اميرمؤمنان ـ ع ـ محول فرموده به وي دستور داد كه « بايد هر قبري را از بين ببري و با خاك يكسان كني » ؛ ( ولا قبراً الاسوّيته ) آري وهابيها به مضمون اين حديث هر قبري كه داراي علامت مشخّص ولو به صورت سنگ چين و نوشتن اسم صاحب قبر ، بر قطعه سنگي باشد و حفظ كردن آن به همان صورت را حرام و تغيير آن را واجب مي دانند و لذا تا رژيم وهابيگري بر حرمين شريفين حاكم است مسلمانان بايد در بقيع شاهد وضع موجود باشند مگر آنكه خداوند اراده ديگري داشته باشد .
س : ساختمان بيت الاحزان در كجاي بقيع واقع بوده است .
ج : ساختمان بيت الاحزان در نزديكي حرم ائمه بقيع و در سمت جنوبي ترين نقطه حرم شريف واقع بوده و يكي از آثاري است كه به وسيله وهابيون همزمان با تخريب حرم ائمه بقيع مهندم گرديده است و اين اثر تاريخي نيز همانند حرم ائمه بقيع در طول تاريخ ، توجه زائران و مورخان و جهانگردان را به خود جلب نموده و اكثر نويسندگان و مؤلفان كه آثار بقيع را معرفي نموده اند ، به معرفي بيت الاحزان نيز پرداخته و از كيفيت اين بيت و انگيزه ايجاد آن سخن گفته اند .
مصاحبه با مولوي محمد اسحاق مدني
س : ضمن بيان شرح حالي از خودتان ، خلاصه اي از فعاليتهاي اجتماعي و علمي كه تا بحال داشته ايد را بفرماييد .
ج : بسم الله الرحمن الرحيم ـ پس از گذراندن تحصيلات ابتدايي در شهرستان سراوان از شهرستانهاي كوچك استان سيستان و بلوچستان ، براي ادامه تحصيل علوم
422 |
حوزوي راهي پاكستان شدم و در مدارس پاكستان هم مدتي تا اتمام دروسي كه براي يك نفر روحاني لازم است ، بودم . سپس براي گرفتن مدرك رسمي ، به جامعه اسلامي مدينه منوره رفتم و چهار سال هم آنجا بودم و از دانشكده شريعت مدرك ليسانس گرفتم آنگاه به كشورمان مراجعت كردم و سال 1356 در آموزش و پرورش به عنوان دبير مشغول شدم كه بعد از انقلاب تقريباً مدت يكي دو سال در آموزش و پرورش ماندم ولي در كنارش فعّاليتهاي ديگري هم داشتم . در كميسيونهاي مختلف در هيأت هفت نفره واگذاري زمين ، در راديو ، درسهاي قرآن و سخنرانيهاي مختلفي داشتم و در سال 1360 مرداد ماه در مجلس به عنوان نماينده شهرستان سراوان رفتم و دوره دوم هم دو مرتبه انتخاب شدم و همچنين در انتخابات مجلس خبرگان رهبري ، بار اول شركت كردم و از سيستان و بلوچستان به عنوان عضو مجلس خبرگان انتخاب شدم و فعلاً هم در دور دوم عضو مجلس خبرگان از سيستان و بلوچستان هستم . البته در كنار اين مشاور نخست وزير هم بودم و الان هم مشاور آقاي هاشمي رفسنجاني در امور اهل سنت هستم .
كارهاي ديگري هم داشتم نظير شركت در سمينارها و ارائه مقالات . كتب ويژه اهل سنت براي دروس فقه دانش آموزان اهل سنت ، جهت تدريس نيز توسط اينجانب تهيه شده است .
س : فكر مي كنيد به چه علت ضدّيت با شيعه در عربستان نسبت به ساير كشورها بيشتر است .
فكر مي كنم كه ما اگر به ريشه مسائل برگرديم شايد فهم آنها براي ما آسانتر باشد تا مثلاً به عنوان يك كليّت . انقلاب اسلامي ايران با توجه به اينكه يك انقلاب مذهبي و اسلامي بود و يك چيز جديدي هم بود و خلاف توقّع هم دوستان و هم دشمنان بود . چون اين انقلاب سرنخش در دست حضرت آية الله امام خميني (ره) بود و خوب ايشان به عنوان يك مرجع تشيع مطرح بودند و اكثريت مردم ايران هم كه از اين انقلاب حمايت مي كردند همان اهل تشيع بودند . آنها كه غافلگير شده بودند از پيروزي انقلاب ،
423 |
يكدفعه مواجه شدند با انقلابي كه بنام اسلام پيروز شده و نمي توانستند در مقابل آن كاري بكنند ، البته تمام سعي خود را كردند كه از جنبه هاي مختلف به مقابله با انقلاب برخيزند امّا موفّق نبود ، لذا سعي كردند به مردم جهان ـ بخصوص مسلمانان ـ بگويند كه اين انقلاب يك انقلاب شيعي بوده و مربوط به شما نمي شود .
علت شكست آنها حمايتهاي مردمي بود كه پشت سر انقلاب قرار داشتند . مخالفان انقلاب براي محدود كردن به بقيه امت اسلامي گفتند : آنچه كه در ايران رخ داده مربوط به شيعه است و آنها به عنوان يك الگو و اسوه حسنه نبايد به اين انقلاب نگاه كنند . لزوماً با توجه به اين تفكر بهترين راه حركت ، تبليغات عليه شيعه بوده است . در هر جايي كه نفوذ كشورهاي بيگانه بيشتر است و مردم هم مذهبي تر هستند ؛ از نظر مثلاً عمل به مذهب و يا خود مذهب ، در آن كشورها نقش قويتري دارد ؛ مثل عربستان سعودي كه با توجه به حرمين و سابقه مذهبي اش ، اين عامل در اينجا بيش از عوامل ديگر اينجا نقش دارد . اين است كه در چنين جاهايي بيشتر تبليغات مي شود ؛ چون بيشتر مسلمانان جهان به اينجا مي آيند .
نكته قابل توجه اين است كه اينجا محل تلاقي است و براي تبليغات هم جاي مناسبي است و همين موجب شده كه سعي كرده اند افراد بيشتري را دست و پا بكنند . البته جاهاي ديگر هم هست و نمي شود آن را انكار كرد ولي اينجا با توجه به شرايط ، انگيزه شايد همين بوده باشد كه بيشترين فشار و نقطه ثقل اين تغييرات را اينجا قرار بدهند و به شكلي به جهان اسلام بگويند كه بالاخره ايران شيعه است و شيعه هم اين معايب را دارد و لهذا انقلاب ايران به درد شما نمي خورد .
س : براي ايجاد جو تفاهم بين ملل اسلامي چه راه حلهايي به نظر شما مناسب است و آيا از طريق رفت و آمدها و سمينارها مي توان زمينه سازي كرد ؟
ج : اين مسائل خيلي پيچيده است و مدت زيادي روي تفرقه كار شده و انقلاب اسلامي ايران باعث شده كه عده اي روي اين مسأله بيشتر كار كنند ، لذا ايجاد وحدت و تفاهم كار ساده اي نيست و به يك راه نمي شود اين منزل را طي كرد . همانطوري كه براي
424 |
تفرقه راههاي مختلفي تراشيده اند ، بايد كارهاي مختلفي انجام شود تا به تفاهم و وحدت و نزديك شدن برسيم . خوب سيمنارها و رفت و آمدها نقش مهمي را مي تواند داشته باشد ولي يكي از كارهايي كه من بنظرم مي رسد اين است كه بايد از راه سياسي هم وارد اين قضيه شد ؛ يعني اگر رابطه كشورمان با كشور عربستان سعودي هر چه دوستانه تر بشود خيلي از اين مسائل را بهتر مي شود حل كرد و مثلاً سمينارها و رفت و آمدها را بهتر مي شود برگزار كرد . اگر چه قبل از انقلاب بر عليه شيعه اين طور كار نشده يا اگر كار شده اين حركت فقط بين افراد مذهبي و بي غرض بوده است . ( طول تاريخ را نمي گويم منظورم همين اواخر است ) البته آن موقع هم دست يك دولت بزرگ پشت آن بوده است امّا مثل حالا نبوده كه يك قدرت بزرگ استكباري پشت سر آن باشد . آنها از راه سياسي وارد قضيه شده اند و در عين حالي كه با قلم روحاني اين كار را انجام مي دهند ولي بدون شك يك پشتوانه قوي سياسي هم پشت سر آن است . لازمه مقابله آن است كه با همان توان اين كار را خنثي كنيم ؛ يعني سعي شود رابطه ما با كشورها به شكلي باشد كه ما بتوانيم با مردم آن كشورها تماس بگيريم . چون در چنين كشورهايي مثل عربستان تا با دولتها تماس گرفته نشود ، با حكومت تماس گرفته نشود ، با علما هم رفت و آمد مشكل است و همانطوري كه مي بينيد الآن علماي اينها به بعثه نمي آيند . خوب علتش اين است كه مي ترسند . اگر ما با مسؤولين سياسي اينها در تماس باشيم ، آن وقت مي شود با علما هم تماس گرفت .
علما در بيشتر مسائل تصورات و باورها و تعصبات خاصي دارند ، قاعدتاً در ايران هم نسبت به اين آقايان چيزهاي ديگري فكر مي كنند ، در صورتي كه اگر رفت و آمد باشد خيلي از مسائل حل مي شود و آن رفت و آمدها هم در اينگونه مسائل راه حل سياسي است كه بايد آن را اوّل حل كرد . مصداق آن سفري است كه من داشتم و در آن يكي از روحانيون كه وزير دادگستري اينجا است اين روحاني سنّي به من گفت : آن طوري كه كتب تشيع را مطالعه مي كنم از نظر فقهي ما چيزي نيست كه با هم دشمني داشته باشيم . تعبير تقريباً چنين بود . خوب يك نفر وقتي مطالعه مي كند اينجوري خودش
425 |
را نزديك حس مي كند ، ولي كسي كه نخوانده و كتابها را نديده و رفت و آمد نشده ، او يك تصور ديگري دارد .
اين است كه راههاي تفاهم را بايد با توجه به راههاي تهاجم آنها ، برنامه ريزي كرد . رفت و آمد باشد ، سمينارها باشد ، كتاب باشد و در كتاب نوشتن هم اينطور نباشد كه از مذهب خودش دفاع كند بلكه فقط تهمتها را بگويد كه اينها دروغ است و نياز امت اسلام را به وحدت بازگو كند كه مسلمانان در سايه وحدت مي توانند زندگي آبرومندانه اي داشته باشند و . . . تهمتهايي را كه به يكديگر مي زنند در اين سيمنارها روشن بكنند و سعي بشود كه در آينده هم چنين تهمتهايي زده نشود . ما در يك جمله كلي بعضي اوقات مي گوييم فلاني اينطور است يا فلان مذهب اينطور است كه در آن كلي گويي ها خيلي افراد را از خودمان مي رنجانيم . اصلاً ما اصطلاحاتي به كار مي بريم كه اگر بگوييم مردم سعودي اينطور هستند ، اين چيز بدي است ؛ چون خيلي از مردم سعودي ما را دوست دارند ؛ منتها خوب ما نزديك نرفتيم نمي دانيم آنها چه مي گويند ، يا آنها را نگذاشتند نزديك ما بيايند والاّ اگر اينكارها بشود متوجه مي شويم كه خيلي ها ما را دوست دارند . ما كارهايي نكنيم كه با يك كلمه ، افرادي را كه با ما دوست هستند از خودمان برنجانيم ، در واقع در شيوه كارمان نوعي احتياط باشد . نوعي تساهل در امر باشد و سخت گيري بي مورد نكنيم . سخت گيري فوق العاده هيچ موقع آدم را به نتيجه نمي رساند .
س : يكي از كتابهايي كه اخيراً در عربستان منتشر شده در رابطه با وضعيت اهل سنت در ايران است با عنوان « احوال اهل السنة في ايران » كه اطلاعات غلطي داده شده است ، در اين رابطه شما قصد نداريد ردّيه اي بر اين كتاب بنويسيد .
ج : ردّيه بر كتاب نوشتن چيز مهمي نيست . اگر چه كتاب كاربرد بيشتري دارد امّا به همين مسلماناني كه اينجا هستند و كساني كه اين كتاب را خوانده اند دو پيشنهاد داريم : يكي اينكه در اينجا به بعثه بيايند و يا مي توانند به ايران بيايند ، ببينند كه آياآن چيزي كه در اينگونه كتابها گفته مي شود با احوال اين روحانيوني كه اينجا هستند تطابق
426 |
دارد ؟ يعني آن برخوردي كه به مقامات جمهوري اسلامي نسبت داده شده حقيقت دارد يا خير ؟ كاروانهاي اهل سنت به تعداد زيادي نسبت به جمعيت شيعيان و جمعيت اهل سنت در حج حضور دارند . از هر استان 8 ـ 7 كاروان داريم . بيايند بروند اين كاروانها را نگاه كنند هر كاروان روحاني دارد و هر كاروان حاجي دارد . آن چيزي كه در آن كتابها نوشته ، ببيند با اينها تطابق دارد يا خير . اين همه آدم خود فروخته نيستند كه فقط براي نمايش آمده باشند . اين همه حاجي و اين همه روحاني كه در اين كاروانها هستند دليلي است بر بطلان و كذب بودن مطالب كتاب .
راه ديگر اين است كه به ايران بيايند و حوزه هاي علميه اهل سنت را ببيند كه با چه رونقي فعاليت مي كند . مساجد و مراسم با شكوهي دارند و در اين رابطه هيچ فرقي با اهل تشيع ندارند . در محلها و مناطقشان مثل آن كاري كه شيعه در محل كار خود انجام مي دهند ، دارند . من فكر مي كنم پوچي اين كتاب بخوبي روشن است و فكر مي كنم با يك نگاه و با يك سفر كوتاه اين مسأله قابل اثبات است .
حالا مشكلاتي كه براي يكي دو نفر در جمع بزرگ اهل تسنن رخ داده ، چرا به سني گري حمل مي كنند . آدم تنها از نظر مذهب كه اشتباه نمي كند ، از علماي شيعه هم اشتباهاتي كردند ربطي به مذهبشان ندارد ، يك نفر مشكلات اخلاقي دارد ، يك نفر مشكلات سياسي دارد . در يك جمع بزرگ مشكلات 5 ـ 4 نفر را نمي توان به همه بسط داد و اين طبيعي است .
س : براي كاهش تنشهاي فرقه اي موجود در جهان اسلام چه پيشنهادي داريد ؟
ج : اين تنشها مدتها روي آن كار شده و الان هم بيداري عجيبي در مسلمانان پيدا شده ، خوب يقيناً استكبار و كفر جهاني از اين مسأله وحشت دارد ، و بنابراين تلاشهايي مي كند كه اين تنشها را دامن بزند و وضعيت گذشته را ادامه دهند ، اين ديگر به مسلمانان بستگي دارد كه چه مي خواهند . مسلمانان تحصيلكرده و روشنفكر و جوانان الآن به قضيه خوب پي برده اند كه چيست . آنها زياد به اين حرفها اهميت نمي دهند .
يك عده آدمهاي دگمي هستند كه همان راه گذشته را ادامه مي دهند . اگر چه در
427 |
جهان اهل تشيع كمتر از اهل سنت هستند امّا با توجه به اينكه جمهوري اسلامي پشتوانه اهل تشيع است و مركز اين انقلاب است ، من فكر مي كنم اين شايد وظيفه جمهوري اسلامي ايران باشد ، همانگونه كه در تأسيس مجمع التقريب اين هدف مد نظر است كه در رابطه با وحدت مسلمانان فعاليت مي كند و دانشگاهي قرار است تأسيس كند در اين دانشگاه از همه فرقه هاي اسلامي دانشجو بپذيرد و اينها راههايي است كه انشاءالله با آمدن اين دانشجويان و فارغ التحصيل شدن آنها و با جلسات مستمر مجمع التقريب كه شوراي عالي آن هم از اهل تشيع و اهل سنت هستند و كارهاي جدي و عملي وقتي آنجا صورت مي گيرد ، مي تواند تنشها را تبديل به وحدت نمايد .
س : چه تفاوتهايي بين محيطهاي فكري كشورهايي نظير مصر ، پاكستان و عربستان مي بينيد .
ج : همه اين حركتها كه در كشورهاي اسلامي مي بينيد و همه جريانهاي فكري هدفشان اين است كه به اسلام عمل كنند . البته مي دانيد كه امت اسلامي داراي فرقه هاي مختلفي است ، شرايط اجتماعي اين كشورها فرق مي كند . در بازبيني مسائل يقيناً فرقهايي هست و نمي شود كه از همه چيز و از همه نظر وحدت باشد ؛ چون بالاخره هر كشوري شرايط خودش را دارد . چيزي كه من مي دانم همه مسلمانان خواهان يك چيز هستند و آن اسلام است . هدف همه اينها آن است كه اسلام داشته باشند ، منتهي مردم الجزاير ممكن است با توجه به اينكه مالكي مذهب هستند ، زمينه هاي قانوني و شرايط اجتماعي كه براي اسلام قائل هستند خصوصيتهاي متفاوتي از ساير كشورها داشته باشند . ولي اينها همه پيامد انقلاب اسلامي ايران و با الهام از آن است و بدون اينكه ايران و جمهوري اسلامي دخالتي داشته باشد اين كارها انجام مي شود و اين يك نوع تقويت روحي و پشتوانه معنوي براي اينهاست و چون ديدند مسلمانان در ايران زحمت كشيدند و وارد ميدان شدند و نتيجه گرفتند پس اين كار شدني هست و در اين رابطه همه يكسان هستند كه الهام گرفته اند از اين انقلاب و وارد ميدان شدند .
س : لطفاً در مورد فعاليتهاي جاري واحد اهل سنت در چارچوب بعثه مقام
428 |
معظم رهبري مطالبي بفرماييد .
ج : واحد اهل سنت مجموعه اي است كه ميهمانان بعثه مقام معظم رهبري مثل برادران اهل تشيع اينجا پذيرايي مي شوند ، و در واقع پذيرايي اي است كه از طرف مقام معظم رهبري مي شود ، آنها هم از اين نعمت برخوردارند . كار اصلي زيارت و حج است منتها با توجه به سطح آقايان از امكانات بهتري برخوردارند . در ازاي اين همه ، احساس مي كنند خدمتي هم براي اسلام و انقلاب و مردم ايران انجام داده باشند .
بهر حال طبيعت انسان « هل جزاءالاحسان الا الاحسان » است و در ازاي اين ميزباني ، آقايان علماي اهل سنّت هم به كاروانها سر مي زنند و همانگونه كه در بعثه مراجعي براي فتواي شيعيان وجود دارد در كنار واحد اهل سنت نيز بخشي براي استفتائات كاروانهاي اهل سنت بوجود آورده ايم تا پاسخگوي سؤالات باشد . در اين رابطه در سال گذشته سه سمينار برگزار شد و اميدواريم سمينارهايي هم در سالجاري داشته باشيم كه از سال گذشته پربارتر باشد .
هر آنچه در تشكيلات اهل تشيع وجود دارد ، در واحد اهل سنت هم وجود دارد .
مصاحبه با حجة الاسلام والمسلمين عبدالكريم بي آزار شيرازي
س : در آستانه ايام تشريق ، لطفاً در مورد روح اين مناسك و فلسفه انجام آن توضيح بفرماييد .
ج : مراسم حج يك برنامه نمايشي است كه حضرت آدم ابتدا و بعد حضرت ابراهيم و بعد پيامبراكرمـ ص ـ بما آموختند كه اين مراسم در واقع مراسم توبه و بازگشت آدم به سوي خداست . آدم به ما آموخت كه اگر در زندگي دچار اشتباه و لغزشي شدي ، چگونه عملاً توبه و بازگشت كني . فلسفه حج و اين مراسمي كه هر سال انجام مي دهيم ، اين چنين است كه وقتي آدم و حوّا مرتكب خطا شدند و هبوط كردند ، در روايات آمده است كه آدم بر روي كوه صفا هبوط كرد و حوّا بر روي كوه مروه . آن
429 |
كوه به خاطر هبوط آدم صفي الله ، به صفا خوانده شد و اين يكي به خاطر هبوط حوا كه مرأة است به مروه معروف گرديد .
در اينجا آدم و حوا مدتها از مفارقت بهشت و جدا شدن از خداگريان بودند ، تا اين كه جبرئيل به آدم مي گويد : چرا اينقدر گريه مي كني ؟ و آدم پاسخ مي دهد : چگونه گريه نكنم در صورتي كه از خدا دور شدم و از آن بهشت الهي هبوط كردم ! آنگاه جبرئيل به آدم ـ ع ـ مي آموزد كه چگونه به سوي خدا و به سوي بهشت الهي توبه و بازگشت كند . او آدم و حوا را در روز نهم ذي حجه به صحراي عرفات مي برد . از ظهر تا غروب اين روز ، آدم و حوا در اين صحرا به سوي خدا توبه مي كنند و از آنجا شب به مشعر مي آيند و بعد هم به سوي مني . وقتي به مكاني كه الآن به آن مِني يا مُني مي گوييم مي رسند . آدم مي گويد كه من به آرزويم رسيدم ( مُني به معني آرزوست ) . آرزوي او بازگشت به بهشت و به سوي خدا بوده است . شايد در همين مكان بوده كه توبه آدم پذيرفته شده است .
در زمان حضرت ابراهيم ، اين مراسم بطور گسترده تري به تمامي فرزندان و پيروان آن حضرت آموخته مي شود . او با همان برنامه هايي كه در سرزمين بابل با ستاره پرستان ، ماه پرستان و خورشيد پرستان داشت ، تلاش كرد مردم را از توجه به اين آثار و آيات پروردگار باز دارد و متوجه به سوي خدا كند .
« وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذي فَطَرالسَّمواتِ وَالأَرْض » .
لذا ما مي بينيم كه همان چند برنامه در اين مراسم گنجانده شده است . مثلاً حضرت ابراهيم ـ ع ـ مدتي با ستاره پرستان سير كرد و بعد گفت : من اين غروب كنندگان را دوست ندارم . و شما مي بينيد كه يكي از مراسم حج ، شب ماندن حجاج در صحراي مشعر و نظاره كردن آسمان پرستاره اين دشت عظيم است . حجاج از اين آثار خدا بايد درسهايي بياموزند ، به شعور برسند و آن خدايي را كه آفريننده ستارگان است ، دريابند . همانطور كه حضرت ابراهيم ، همراه ستاره پرستان و ماه پرستان رفت تا آنها را از اين آيات به سوي خدا متوجه سازد . حجاج هم بايد با مشاهده اين آيات درسهايي بياموزند .
430 |
همچنين در هنگام طلوع آفتاب ، حجاج بايد در وادي محشر بايستند و نظاره گر طلوع آفتاب باشند . همانطوري كه حضرت ابراهيم ، همراه خورشيد پرستان مي ايستادند و نظاره گر خورشيد مي شدند و مي گفتند : « هذا ربي ، هذا اكبر = اين پرورش دهنده ماست ، چون بزرگتر است » . امّا وقتي كه خورشيد غروب كرد ، گفت : « خورشيدي كه غروب مي كند و روز هست و شب نيست ، چطور مي تواند خدا باشد ؟ بيشتر حوادث و سوانح ، شب اتفاق مي افتد . اگر حادثه اي در شب براي من اتفاق بيافتد ، من به كدام خدا مراجعه كنم ؟ »
ملاحظه مي كنيد كه يكجا نظاره گر طلوع خورشيديم و جاي ديگر ، نظاره گر غروب خورشيد . توجه به اين آيات بايد ما را به معرفت و شعور و آگاهي برساند . ما در اين صحرا بايد سعي كنيم خداي خانه را مشاهده كنيم . اين بعضي از آثاري است كه مراسم حج مي تواند داشته باشد .
س : حج را يك مراسم سمبليك دانستيد ، در اين مورد بيشتر توضيح بفرمائيد .
ج : برنامه سمبليك اين مراسم را اگر ما به عنوان زاد و توشه همراه خودمان به كشورهايمان ببريم ، مي توانيم همانطور كه آدم ـ ع ـ به بهشت بازگشت ، ما هم به بهشت بازگرديم ؛ يعني به عبارتي ، زندگي و محيط خودمان را بهشت گونه كنيم .
ما در اين دنيا ، مواجه با جنگ و جدال و خونريزي فراوان هستيم ، كه يكي از گرفتاريهاي بزرگ ما هم در اين دنيا ، همين ناامنيها و دشمنيهاست . اما علت اين خصومتها ، خودبيني و تكبر است ؛ لباسهاي رنگارنگ ، تفاخر ، از بين بردن طبيعت و بهشت الهي ، از بين بردن آثار و آيات خداوند ، همه اينها علت آن ناامنيها و دشمنيها است . اما وقتي كه محرم مي شويم 24 چيز بر ما حرام مي شود كه يكي از آنها پوشيدن لباسهاي دوخته است و در عوض از لباس سفيد ( لباس التقوي ) استفاده مي كنيم ؛ لباسي كه بجاي لباسهاي رنگارنگ و دوخته مي پوشيم ، ما را از حالت تكبّر ، تفاخر و امتيازات در مي آوردو هم ما را به سوي بهشت ، نزديك مي كند و در همين برنامه احرام است كه نبايد در آينه نگاه كنيم .
431 |
انسان در حج مي فهمد كه اينجا دريايي است از جمعيت . براي همين ، خودخواهي را بايد كنار بگذارد . اگر همه اينطور باشند ، جامعه ما يكي از خصوصيتهاي بهشت را پيدا مي كند . اين زندگي جهنم گونه در دنيا به اين خاطر است كه هر كس مي گويد « من » ، هر كسي هر چيزي را مي گويد مال من ، ديگران ندارند ؟ بروند بميرند ؟ ! در مراسم حج به ما مي آموزند كه انسان بايد خودبيني را فراموش كند ، خودخواهي را كنار بگذارد ، ساير بندگان خدا را هم بشناسد . بايستي اگر نعمتي هست ، همه با هم برخوردار باشيم .
اگر چنين چيزي به وجود آمد ، واقعاً خيلي دنيا عوض مي شود .
همچنين در اين مراسم ، مسأله حفظ محيط زيست را مي بينيد ، از چيزهايي كه بر حجاج حرام مي شود ، كندن علف ، از بين بردن حيوان و شكار حيوانات است . شما وقتي محيط را حفظ كرديد و سرسبزي پديد آمد و گسترش يافت ، جايي را ايجاد كرده ايد مثل بهشت خداوندي .
اين مراسم براي اينكه ما را بسوي بهشت برگرداند ، به ما مي آموزد كه از فساد و خونريزي پرهيز كنيم .
از يك طرف ، مراسم را انجام مي دهيم و از طرف ديگر در عرفات ، معرفتمان و در مشعر ، شعورمان را افزايش مي دهيم و از سوي ديگر شياطين را هم با رمي جمرات از خودمان دور مي كنيم ؛ شيطانهاي بزرگ و كوچك و ميانه اي كه براي آدم ، حوّا ، حضرت ابراهيم و همه انسانها پيدا شدند .
ما در كنار اين برنامه هايي كه به صورت مثبت عمل مي كنيم ، بايستي در جهت نفي طاغوت و برائت از مشركين هم قدم برداريم كه اگر اين توأم با آن باشد ؛ يعني از يك سو كمالات را كسب كنيم و از سوي ديگر هم شياطين را از خودمان دور كنيم ، بطور قطع به بهشت الهي خواهيم رسيد .
وقتي كه ما اين مراسم را انجام داديم ؛ يعني آمديم با احرام ، بدون تكبّر و خودخواهي و دوري از تخريب طبيعت و آثار خدا ، از طواغيت و شياطين هم برائت
432 |
جُستيم ، به يك آرامش و امنيت و اطميناني مي رسيم و اينجاست كه به آن خطاب خداوند خواهيم رسيد كه در قرآن مي فرمايد :
« يا ايتهاالنفس المطمئنة ، ارجعي الي ربك راضيةً مرضية فادخلي في عبادي وادخلي جنتي » .
و وقتي ما از مني رهسپار مكه مي شويم ، در مكه دعوت خدا را لبيك مي گوييم و وارد بهشت خداوندي مي شويم .
حج ، سمبل همه آن چيزهايي است كه خداوند به بني آدم آموخته است تا بدينوسيله بازگشت كند . با همان اوجي كه شايسته او است . ما خودمان كاري كرديم كه از بهشت رانده شديم و مي توانيم توسط برنامه هايي كه در حج به ما آموزش داده مي شود ، به همان بهشت بازگرديم .
مصاحبه با ابوبكر كامارا
س : نظر شما درباره مراسم برائت چيست ؟
ج : راهپيمايي برائت ريشه در اسلام دارد و از بطن آن است . اجراي آن بر تمام حجاج ضروري است و حج بدون ابراز برائت از مشركان ، حج به شمار نمي رود ، اگر براي برخي از مسلمانان ابراز خشم و ناخشنودي خود از استعمار ، به هر دليلي در كشورشان مقدور نباشد ، در راهپيمايي برائت بهترين و مناسبترين فرصت براي همكاري با ديگر برادران مسلمان فراهم مي شود .
برادران ايراني دريافتند كه اين جا مناسبترين مكان براي بيدار كردن مسلماناني است كه هنوز بيدار نشده اند و آگاه كردن آنان نسبت به حقيقت حوادث تراژيك و هولناكي است كه دشمنان اسلام در شرق و غرب در پس آنها قرار دارند ؛ لذا آنان براي ابراز برائت از مشركان ، آن گونه كه در سوره توبه آمده است ، هماره اصرار ورزيده اند و پافشاري كرده اند .
نيروهاي سعودي مي كوشند ، اين مراسم و راهپيمايي را متوقف كنند ؛ زيرا آن را
433 |
عامل بيداري مسلمانان مي دانند . همچنان كه استكبار جهاني همه كوشش خود را براي متوقف ساختن اين راهپيمايي به كار مي برد و اجراي همه ساله آن را در آستان كعبه و در سرزمين مقدس خنثي كننده طرحها و برنامه هاي خود مي شناسد ، استكبار بر آن است تا مسلمانان را خواب كند ، بر امكانات و ثروتهايشان چنگ بيندازد و مانع ترقي و پيشرفتشان شود ، ليكن اين راهپيمايي تمام آن توطئه ها را نقش برآب مي كند . از همين رو است كه استكبار با تمام امكانات خود به ياري هركسي كه بخواهد اين راهپيمايي را متوقف و حذف كند ، مي شتابد .
س : شما نقش ايران را در بيداري جهان اسلام چگونه ارزيابي مي كنيد ؟
ج : نقش جمهوري اسلامي ايران در جنبش بيداري اسلامي بسياري از مسلمانان كه در خواب غفلت عميقي فرو رفته بودند و ـ تا آن جا كه مي دانم ـ تنها پس از برپايي دولت اسلامي در ايران بيدار شدند . اين دولت ما را به خودمان شناساند ؛ ما نمي دانستيم چرا سني ، شافعي ، مالكي و . . . هستيم . ليكن اينك نخست به فضل خدا و آن گاه به فضل بنيانگذار جمهوري اسلامي و ملت مسلمان ايران كه تابع رهبري آن فرزانه هستند ، به خود بينا و آگاه شده ايم . آنان با برپايي كنفرانسها و سمينارهاي اسلامي و ايجاد مؤسسات و مراكز آموزشي در جهان اسلامي در جهت بيداري مسلمانان گام برمي دارند .
شايسته نيست كه اين حركات ارزنده وبي مانند در جهان اسلام ، به تروريسم و بنيادگرايي متهم شود آن گونه كه ما متهم مي كنيم .
س : شما چه راه حلي براي بازگشت نسل جوان به هويت اسلامي شان داريد ؟
ج : مهمترين پيشنهادم براي بازگشت جهان اسلام به اصالت و حقيقت خود ، به مثابه دولتي اسلامي و يگانه در جهان تحت رهبري پيشوا و فقيهي عادل و ملتزم ، آن است كه تمامي تعلقات و وابستگيهاي شخصي واجتماعي و موانع ملي ، منطقه اي ، نژادي و مذهبي را واگذاريم و به ياري داعيان وحدت در صفوف مسلمانان بشتابيم و اختلافات مذهبي را به يك سو نهيم .
434 |
س : برگزاري سمينار تقريب چه سهمي در ايجاد وحدت اسلامي مي تواند داشته باشد ؟
ج : سمينار تقريب ميان مذاهب را بسيار ضروري مي دانم . در موسم حج ، مسلمانان از سراسر جهان يك جا جمع مي شوند ، با هم ديدار مي كنند و فرصتي فراهم مي شود تا آنان مشكلات سياسي و اجتماعي خود را با يكديگر در ميان گذارند و به حل آنها برخيزند . چنين گردهمايي بي مانندي در موسم حج كه عمده مسلمانان در آن جمع شده اند ، قدرت روحي حيرت انگيزي دارد كه بايسته است در خدمت مصالح مسلمانان به كار گرفته شود .
س : نظر شما درباره نقش امام خميني در تحولات اخير عالم اسلامي چيست ؟
ج : امام خميني ـ قده ـ نقش فعالي در بيدار كردن و آگاهاندن مسلمانان در جهان اسلامي ايفا كرد . رقابتي را كه امروزه در ميان مسلمانان جهان اسلام براي ساختن مساجد و مدارس اسلامي و تأسيس مراكز بهداشتي و درماني مسلمانان و مانند آن ـ كه مجال ذكرشان در اين مختصر نيست ـ شاهد هستيم ، نخست مرهون لطف و فضل خداوند و سپس به فضل امام خميني ـ رضوان الله تعالي عليه ـ است .
س : امام خميني در ذهنيت مردم مسلمان كشور شما چه جايگاهي دارد ؟
ج : آراء و ديدگاههاي ملت مسلمان سيرالئون در مورد امام خميني .
در مورد ايشان نظرات مختلفي است ؛ برخي او را رهايي بخش جهان اسلامي مي دانند و گروهي او را « مردي خدايي و بزرگ كه در ميان ما زيست و بي آنكه بدرستي او را بشناسيم نزد پروردگارش شتافت ، مي شناسند . با آنكه غالب مردم سيرالئون سُنّي هستند ، امام را دوست مي دارند . امام خميني ـ قده ـ يگانه رهبري است كه بي هراس از تبليغات دروغين تا ديدار خدايش با استكبار جهاني ، همپيمانان و مزدورانش جنگيد . عمده مردم سيرالئون او را دوست مي دارند و به او و ملت مسلمان ايران احترام مي گذارند .