بخش 18
فصل هفتم : مصاحبه با شخصیتها و مسؤولان مصاحبه با آ مصاحبه با جناب آقای اسحاق مدنی مصاحبه با گفتوگو با حجةالاسلام والمسلمین رحیمیان مصاحبه با حجةالاسلام و المسلمین هادوی
مصاحبه با شخصيت ها و مسؤولان
532 |
مصاحبه با آيةالله مصباح
فرصتي دست داد تا با آيةالله محمدتقي مصباح يزدي، دربارة مشكلات جهان اسلام، مسائل فرهنگي و ظرفيتهاي حج، ويژگيهاي حج ابراهيمي و مانند آن گفتوگويي داشته باشيم. سخنان ايشان حاوي نكات گرانسنگ و رهنمودهاي ارزندهاي است كه با هم ميخوانيم:
* به نظر جنابعالي مشكل اصلي در جهان چه چيزي است و كدام يك اهميت بيشتري دارد؟ و راههاي مواجهه با آن كدام است؟
اين يك نوع ارزشگذاري است و بستگي به ديدگاه پاسخ دهنده دارد. جهان اسلام با مشكلات سياسي، اقتصادي و فرهنگي، نظامي و علمي مواجه است. از جملة آنها مسائل بينالمللي و هويت مسلمين و وحدت و كثرت آنهاست و هر كدام جايگاههاي خاص خود را دارد. اسباب و عوامل مربوط به خود و راههاي پيشنهادي متناسب با آن پيشنهاد شده، اما در مجموع بايد ببينيم كدام مهمتر است. اين تابع ديدگاه پاسخدهنده است كه چه چيزهايي را در زندگي انسان مهمتر ميداند، پاسخ ما، مهمترين مسائل فرهنگي است و ركن آن باورها و ارزشهاست، عقايد و احكام ارزشي مهم است.
مقام معظم رهبري هم منظور از فرهنگ را عقايد و اخلاق ميدانند؛ تبعاً اين دو چيز در زندگي انسان مهم است و خلل آن از همه مهمتر است. گويي مسائل كم و بيش با هم تأثير و تأثر دارند و ايزوله نيستند. اقتصاد با علمي مرتبط است يا دستيابي
535 |
به مسائل نظامي، تجاري و صنعتي و حتي پيشرفتهاي ديني هم توسعه و بسطش نياز به امكانات مالي دارد. اما جوهرة مسائل تفاوت دارد؛ مثل فقير بودن و خداپرست بودن، اصحاب صفه با وجود فقر از برجستهترين مسلمانان عصر خود بودند و ماية افتخار اسلام.
بنابراين، مسألة فرهنگي بسيار مهم است. با شواهد فراوان، تمام دشمنان اسلام كمر همت را براي نابودي اسلام بستهاند و نابودي آن را در نابودي فرهنگي ميبينند و تلاشهاي فراواني براي از بين بردن ارزشها دارند. متأسفانه در بعضي از كشورهاي اسلامي كم و بيش به موفقيتهايي هم دست يافتهاند.
با توجه به گسترش ابزارهاي رسانهاي، با قاطعيت ميتوان گفت كه هيچ خطري براي اسلام مهمتر از گسترش رسانهاي نيست. چنانچه در هيچ عصري هم به اين شدت و وسعت نبوده، تبعاً اختلال در اين بخش، به ساير بخشها هم سرايت ميكند. در بعضي از كشورهاي جهان اسلام نمونهاش ديده ميشود.
اما در چگونگي مواجهه با اين خطر، پاسخ اين است كه مقابله در دو شكل متصور است:
اول، شكل ايدهآل و كامل و دوم، شكل محدود نسبي.
شكل ايدهآلش متوقف بر يك برنامة مورد اتفاق همة كشورهاي اسلامي و اين متوقف است بر وجود نوعي وحدت استراتژيك هدف و تاكتيك در ميان دو دستهاي اسلامي، ولي اين يك آرمان ايدهآلي است و تاريخ معاصر، مثل گذشته چنين نويدي را نميدهد كه در آيندهاي نزديك، چنين اتحاد و همدلي بين دولتها و ملتهاي اسلامي برقرار باشد.
اما شكل دومش: اجراي برنامههاي فرهنگي در جهت تقويت باورها و ارزشهاي مسلمانان در حد مقدور و ميسور است و شدت و ضعف و سعه و ضيقش بستگي به فراهمشدن امكانات و وجود عزم و اراده و همت در قشرهاي اثرگذار دارد كه به
536 |
نوبة خود، تقويت اين قشرها هم با برنامههايي امكانپذير است.
پاسخ كلي در اين بخش اين است كه قشر فرهيختة جامعه بايد احساس مسؤوليت در پيشگاه الهي كنند، پس از اطمينان به اهميت اين نوع فعاليتها، ابتدا از انديشهها و تجارب متخصصين بهره بگيرند و طرحهايي كوتاه مدت و ميان مدت و دراز مدت در سطوح ملي و فراملي طراحي كرده، امكانات لازم را براي اجرايي كردن آنها در حد ميسور فراهم كنند. و با استفاده از روشهاي روانشناسانه در ارتقاي سطح فرهنگي جوامع اسلامي بكوشند.
* آيا به حسب پيشبينيها و تحولات سياسي فرهنگي آينده، احتمال عقلايي دارد كه انجام مناسك حج به طور كلي قوس نزولي بيابد يا خير؟
آنطور كه تاريخ نشان ميدهد و شواهد علمي هم تأييد ميكند، طراح اين مناسك، طوري طراحي كرده كه نه تنها كاهش در آن رخ نميدهد، بلكه دائماً رو به افزايش است. در همين چند دهة اخير، افزايش تصاعدي حجگزاران و مسائل مربوط به آن ملموس است و بسيار بعيد به نظر ميرسد كه روزي اين جريان معكوس شود و سير نزولي طي كند. بهخاطر داريم كه در اسلام تأكيد شده كه اگر فرضاً روزگاري قحطي و فقر بر مردم مسلط شود، بهگونهاي كه توان حجگزاري براي عموم مردم باقي نماند، حكومت اسلامي موظف است از بودجة دولتي كساني را براي حج اعزام كند؛ اما امروزه شمار داوطلبان حج به قدري زياد است كه بايد كشورهاي اسلامي تدبير و مديريت براي آينده كنند.
* بخش دوم سؤال مربوط به فروكاستن كيفيت حج است؟
در گذشتة نه چندان دور، شاهد اين بوديم كه حج به صورت يك مناسك خشك و بيروح و كماثر درآمده بود و مخصوصاً در بُعد اجتماعي و سياسي، فوقالعاده ضعيف بود و با پيروزي انقلاب اسلامي در رهنمودهاي امام1 روح جديد در اين عبادت دميده شد. در اين سه دهه كه از پيروزي انقلاب ميگذرد، همواره ما
537 |
شاهد رشد كيفي حج بوديم و اگر كسي پيش از انقلاب به حج آمده باشد و توفيق را امسال داشته باشد و كيفيت برگزاري حج در اين دو دوره را مقايسه كند، فاصلة بسيار چشمگيري را مشاهده خواهد كرد و اين همه، هنوز با استفاده از بخشي از نيروهاي نهفته در حج حاصل شده است. اميدواريم با حسن استفاده از تجارب گذشته برنامهريزيهاي باز هم كاملتري انجام بگيرد.
* جنابعالي براي ارتقاي كيفيت حج چه پيشنهادي داريد؟
با توجه به تجربههاي سيسالة بعد از انقلاب، استفادة هر چه بيشتر از امكانات و ظرفيتهاي حج نيازمند به تربيت نيروهايي است كه بتوانند برنامههاي موجود و طراحي شده را بهخوبي اجرا كنند و چه بسا نياز باشد كه دانشكدهاي براي برگزاركنندگان حج در نظر بگيريم كه رشتههاي مختلفي را در جهت ارتباطات، تبليغات، رشد اخلاقي و معنوي و به طور كلي ارتقاي فرهنگي ـ ديني حجگزاران تدريس كند.
* نظر جنابعالي دربارة ظهور و بروز جريانهاي افراطي در جهان اسلام و راهكار مواجهه با آنها چيست؟
اصل وجود اين عوامل شيطاني در داخل و خارج مرزهاي كشور اسلامي، سابقهاي بسيار طولاني دارد و جزء استراتژيهاي شيطان است و توقع اينكه اينگونه شيطنتها به كلي برچيده شود و مسلمانها از شرّشان راحت شوند، توقع بهجايي نيست. آنچه مهم است اينكه، بهترين راه مقابله با اينها را كه از يك طرف به مسلمانان واقعي و اصيل مصونيت بخشد و كماطلاعها را حفاظت كند و از طرفي ديگر، امكان ارشاد براي افراد بيغرض و حقيقتجو حاصل شود، بايد اين راهها را شناسايي و پيگيري كرد.
تبعاً اين راهها كه در حقيقت نوعي مقابله با نقشههاي شيطاني است، به حسب
نوع نقشهها تفاوت خواهد داشت. به طور كلي اين راهها را به دو دسته ميتوان
538 |
تقسيم كرد:
1. روشهايي كه بايد سازمانهاي رسمي عهدهدار شوند و براي آن سرمايهگذاري كنند و در مجامع بينالمللي به آن استناد كنند.
2. راههاي فرعي، موسمي و موردي است كه در منطقة خاص و زمان خاص و قشر خاصي مورد استفاده قرار ميگيرد، در اين بخش، نميتوان چارچوب و ضابطة خاصي براي آن در نظر گرفت و فقط ميتوان توصيههاي كلي كرد كه از روشهايي استفاده شود كه حتيالمقدور، متقن و دور از تنشزايي و افزايش خصومت باشد.
اما براي راه اول ميتوان يك راهبرد روشني را پيشنهاد كرد كه رويكرد كلياش تأكيد بر جنبة اثباتي و ايجابي بحثهاست؛ يعني آهنگ كار، آهنگ اثبات عقايد شيعه با ادلة محكم و قانعكننده و حتيالمقدور ساده باشد و از روشهاي سست و دليلهاي ضعيف و برفانبار كردن مطالب اجتناب شود. نويسنده خود را در موقعيت مخاطب قرار دهد و سعي كند به گونهاي بنويسد كه براي او قانعكننده باشد و در برخوردها رعايت ادب، احترام، عواطف انساني و اسلامي شود و پاسخ به شبههها به صورت فرعي و در ذيل مطالب اثباتي ارائه شود؛ مثل «ان قلت، قلت»هايي كه در كتابهاي طلبگي ميآيد. البته با توجه به شبههافكنيهاي مخالفان و دشمنان اسلام، اشكالات به صورت ظريفي طرح و پاسخ داده شود. و اين كار در صورتي نتايج مطلوب خود را خواهد داد كه با محوريت يك مركز قابلاعتماد و داراي اعتبار كافي نظارت شود.
عقايد شيعه بايد به طور مستند، منسجم و متقن ارائه شود و مخالف آن، به عنوان نظرهاي شخصي مطرح شده، با نشان دادن موارد مشابه از مذاهب ديگر از شدت حملات كاسته شود. در عالم سنن هم افكار انحرافي وجود دارد.
تأكيد دارم كه اختلاف بين مذاهب امر اجتنابناپذيري است و در صدر اسلام
539 |
هم بين صحابه بوده؛ نمونة بارزش جنگ علي7 با معاويه، زبير، طلحه و عايشه بود. اينها در مسائل جدي اختلاف داشتند و كار به جنگ كشيده شد. شما هيچكدام را رد نميكنيد؛ اما در اينجا چرا به يك طيف خاص دعوت ميكنيد. بايد توجه شود كه اختلاف مذهبي حتي در اعتقادات فرعي امري پذيرفته شده است و نبايد موجب رويارويي و افتراق شود.
سعي نكنيم بعضي از عقايدمان را مطرح نكنيم. مثل قبول نداشتن بعضي از صحابه. از پيامبر9 نقل ميكنيد كه «به هر يك از صحابه اقتدا كنيد، مثل نجوماند». ما به علي7 اقتدا كرديم، شما به عمر؛ شما نقل ميكنيد: «بايكم اقتديتم اقتديتم». اين باعث نميشود كه مارك كفر بخوريم. بعضيها اصرار دارند كه اين مسائل را به كلي نفي كنيم و مخالفت با صحابه را بگوييم نادرست است و همه مقبوليت دارند؛ در حالي خود صحابه با هم اختلاف داشتند، پيروانشان هم تبعاً اينطور خواهند بود.
* نقش حضرت امام1 را در احياي حج ابراهيمي چگونه ميبينيد و آيا منويات ايشان جامة عمل پوشيده است؟
بسياري از فعاليتها در جهان اسلام اتفاق افتاد كه از حضرت امام نشئت گرفته است. البته با كسب امكانات بيشتر و تدابير حكيمانه، ميتوان تأثير حج را در گسترش آرمانهاي انقلاب و حقانيت تشيع خيلي بيشتر كرد.
بايد توجه داشت كه دستورهاي اسلام غير از قالبهاي تعريف شده ـ كه
كم و بيش مورد اتفاق است ـ اسرار و حكمتهايي دارد كه در بسياري از اوقات مورد غفلت قرار ميگيرد و تبعاً آن آثار مطلوب هم تحقق نمييابد. يكي از اين موارد حج است كه در گذشته به صورت ميوه آفتزده شده و بسياري از آثار و بركات خود را از دست داده بود. حضرت امام1 آن را احيا كرد و حج واقعي خواستة خدا را با تمام ابعاد زنده كرد. حج قبلاً مثل «اسلام ناب» در برابر «اسلام آمريكايي» بود.
540 |
اما در موارد خاص، امام توصيههايي داشتند كه بايد براي عملي شدن، شرايط خاص را هم داشته باشد. ما بايد به خلف صالح حضرت امام مراجعه كنيم و اين يكي از اسرار ولايت فقيه است. در تضارب روشها وآرا بايد سخن نهايي را وليّفقيه بزند. و اوليتر از مقام معظم رهبري نداريم. ايشان در طول رهبري اثبات كردند كه شايستهترين براي تصدي اين پست هستند.
مثلاً سخنراني امام دربارة حكومت سعودي را نبايد امروز عَلَم كنيم؛ بلكه مصلحت آن را بايد وليّفقيه تشخيص دهد و توسط نمايندة خود سياستگذاري كند. امام1 متناسب با شرايط و اقتضائات آن زمان اين را فرموده بودند.
* تحولات و پيشرفتهاي در عرصة حج را چطور ديدهايد و چه پيشنهادي براي ارتقاي بيشتر آن داريد؟
تحولاتي كه بايد در حج هم مثل بسياري از شئون كشور پديد بيايد، به دو بخش تقسيم ميشود:
1. شكلي صوري، ظاهري كه مربوط به مديريت ميشد كه انصافاً در طول اين چندين سال تحولات قابل توجهي در اين راستا پديد آمده و اين امر آن را در بين كشورهاي اسلامي ممتاز ساخته است و بسياري از كشورها درصدد اقتباس برآمدند و تعامل برقرار كردند تا از تجربيات آن بهرهمند شوند.
2. بخش محتوايي، بستگي به تربيت نيروي كارآمد علمي و اخلاقي دارد. فعلاً نيروها خودرو هستند و غالباً استفادههاي موسمي است. اگر هم نيروهاي مديريتي، هم آموزشي و پژوهشي و تربيتي ساخته شوند، به طور جد ميتوان شاهد پيشرفتهاي چشمگيري بود. با عنايت ويژهاي كه رهبر معظم انقلاب به امر حج دارند، اميدوارم روز به روز كيفيت حج فزوني بيابد و به اهداف متعالي خود نزديك شود، انشاءالله...
541 |
مصاحبه با جناب آقاي اسحاق مدني
يكي از اين چهرهها كه نزد اهلسنت از محبوبيت خاصي برخودار است، جناب آقاي مولوي اسحاق مدني، مشاور رييس جمهور در امور اهلسنت و عضو شورايعالي مجمع جهاني اهلبيت و عضو هيئت امناي دانشگاه مذاهب اسلامي و رياست شوراي امناي مديريت اهلسنت بعثه است. وي براي اين گفتوگو با صميمت و گشادهرويي دعوتمان را پذيرفت؛ گفتوگوي زير پارهاي از ديدگاههاي ايشان است.
* تاريخنگاري حج و فوايد مترتب بر آن چيست؟
هيچچيزي بيفايده نيست، ولي مهم اين است كه مطالبي كه ميآيد، چه باشد. مطالبي كه آيندگان چيزي از آن بياموزند و چراغ راهي باشد براي آنها، كاملاً ارزشمند است. ولي اگر يكسري كارهاي تبليغاتي باشد، تنها براي قانع كردن ديگران خوب است، اما از جهت اطلاعرساني چندان براي نظام نتيجهبخش نيست. بنابراين، اصل، آن مطالب و محتوايي است كه عرضه ميشود.
* بفرماييد در شرايط كنوني مهمترين مسأله كه جهان اسلام با آن مواجه است چيست و راههاي برونرفت از آن كدام است؟
انقلاب اسلامي دشمنان اساسي دارد و در جهان اسلام، از ابتدا اختلافات بوده؛ ولي فرق اختلافات اين زمان با زمانهاي گذشته، اين است كه اگر فرقهها در قبل اختلاف داشتند، برنده و بازنده خودشان بودند، ولي در عصر ما، دشمنان اسلام برندگان واقعي اين اختلافات هستند و اسلام بازنده ميشود، نه يك فرقه. در جهت پيروزي هم برندة واقعي اسلام است، نه فرقههاي خاص؛ نكتة مهم اينكه نبايد فرقههاي اسلامي را با زباني كه قبلاً يكديگر را مخاطب قرار ميداديم، امروز هم با همان زبان مخاطب قرار دهيم؛ زيرا با برخوردهاي تند، خود آن فرقه هم از بين ميرود.
542 |
بايد توجه داشته باشيم كه مسألة امروز استعمار و غيراستعمار، غرب با غير غرب است نه مسألة خلافت؛ بايد بزرگان ما حساسيت اين زمان را متوجه باشند. اساساً با تفرقه احتمال موفقيت دشمنان زياد ميشود و نيتها در ايجاد تفرقه هم تأثير ندارد و در حقيقت، نوعي همراهي ناخواسته با دشمنان است.
شرايط فعلي بسيار دشوار است؛ دشمنان اسلام عزم دارند كه به هر شكل ممكن، با جمهوري اسلامي رويارويي كنند. محاصرة اقتصادي يا تهاجم فرهنگي، اگر حملة نظامي هم نشد در جبهههاي ديگر فعال هستند. جلسات رسمي آنان در محافل بينالمللي هم اخيراً بيشتر شده است.
براي مواجهه با اين آسيبها حكومتهاي اسلامي هم كاملاً همسو نيستند. مسلمانان از آمريكا متنفرند، نه به لحاظ زيان اقتصادي؛ بلكه چون آمريكاييها به ضرر اسلام كار ميكنند و اين وجه مشترك همة ملتهاست. ما در حج بهترين فرصتها را داريم، بايد كارهايي انجام شود كه اعتماد ملتها را جلب كنيم بدون حساسسازي دولتها، بايد دنبال يارگيري باشيم.
* با توجه به رهنمود جنابعالي در مورد وحدت و انسجام فرق اسلامي، فكر ميكنيد در برابر شبههافكنيهاي وهابيون افراطي در گوشه و كنار اماكن مقدس، چگونه بايد رفتار كرد؟
در نهايت بايد مردم خود را آگاه كنيم؛ علماي تشيع شبهات را ببينند و با پاسخگويي مستدل، شيعيان را مصون كنند. اين مسأله در جانب مسيحيت هم وجود دارد. مسيحيان هم شبهاتي وارد ميكنند و مردم را به انحراف ميكشانند. از كانالي كه آنها وارد ميشوند، بايد روشهاي بهتر از آنها را در نظر بگيريم. بعضي از كارها با زور و تعارف حل نميشود. كار علما يك كار فرهنگي است و بايد مردم را آگاه كنند. عالم فرصت بيشتري دارد، آنها يك جمله در بقيع ميگويند: «حرام است»، زائران قبلاً يا بعداً توجيه شوند. بنابراين، بهترين راه مسلحسازي مردم است.
543 |
* جنابعالي فكر ميكنيد حج ابراهيمي از چه ويژگيهايي برخوردار است؟
عباداتي در اسلام وجود دارد كه اين عبادات، يك روح و باطن و يك پوسته و ظاهري دارد. عملي مثل وضو ظاهراً وضوست؛ اما باطن هم دارد و آن پذيرفتهشدن يا نشدن وضوست.
در حج، احرام، لبيك، طواف و... ظاهر قضيه است و در صحت اعمال مؤثر است. اما مقبوليت حج، غير از صحت ظاهري آن است؛ مقبوليت در دست خداوندست، باطن ميخواهد، حج هم تا قبول نشود، تأثيري ندارد؛ همانطور كه هر نمازي مورد نظر اين آيه نيست: (اِنَّ الصَّلاةَ تَنْهي عَنِ الْفَحْشاءِ وَالْمُنْكَرِ) ( 1 ) بلكه منظور نماز خاص است.
حج مقبول يك علامت دارد و آن اينكه در انسان تغيير به وجود ميآيد. اگر كسي تغيير كرد، مطمئن باشد كه حج او قبول شده و پس از بازگشت از عرفات، قلب روشن ميشود. بيرغبتي نسبت به دستورهاي خدا در قلبهاي ناپاك است؛ اما حاجيِ واقعي اينگونه نيست.
بهراستي چه كار كنيم كه حجمان پذيرفته شود. بعضي از ايرانيها بيشترين توجهشان به صحت اعمالشان است و به قسمت روحاني آن، كمتر توجه ميكنند و نميگويند كه در دل حاجي بايد خوف و رجايي باشد و در اين سفر ممكن است خدا از او راضي نشود. اصولاً بعضيها در حج، چقدر دنبال خريد هستند. همة مغازهها را سر ميزنند. مخصوصاً در مكه كه جاي عبادت است، براي ماندگاري ريال بيشتر چانهزني ميكنند كه در حقيقت پشيزي هم ارزش ندارد.
بنابراين براي اصلاح اين رويه، روحاني كاروان بايد به صورت جدي وارد قضيه شود. چرا حاجيهاي ديگر كمتر اين كار را ميكنند. هر روز نيازي تازه و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 . عنكبوت: 45
544 |
وقتگذراني و بازارگردي بيرويه، بايد توجه داشته باشيم كه اينها وجهة ملي را پايين ميآورد و حج را بيخاصيت ميسازد.
* به عنوان آخرين پرسش بفرماييد در حجگزاري ايرانيان چه نكتهاي نمود خاصي دارد؟
كارهايي كه ما انجام ميدهيم، خدمترساني، نظم، اهتمام به امر حاجي، امكانات رفاهي، نه تنها در ديگر كشورهاي اسلامي نيست، بلكه اصلاً قابل مقايسه با هم نيستند. حاجيهايي كه از كشورهاي ديگر ميآيند، رها هستند و واگذار به قضا و قدر شدهاند و تصميم و برنامهاي ندارند، برخلاف حج جمهوري اسلامي، از آشپزخانة واحد، امكانات پزشكي، بخش روحانيتي ـ كه جلسات متعدد در ايران دارند و آنان را توجيه و سپس آنان را همراهي ميكنند ـ اين اقدامات هيچكدام به طور منظم در جاهاي ديگر نيست. نكتة جالب اينكه دولت سعودي هم چندين بار گفته كاش همه از شما پيروي ميكردند. در آن صورت كار ما آسان ميشد.
مصاحبه با حجةالاسلام و المسلمين يونسي
جناب حجةالاسلام والمسلمين علي يونسي، وزير سابق اطلاعات، مشاور امنيتي رييس قوة قضائيه و معاون فقهي و حقوقي مركز تحقيقات استراتژيك وابسته به تشخيص مصلحت نظام هستند و قبلاً به عنوان بازرس روحانيون و اينك در معاونت امور بينالملل بعثة مقام معظم رهبري، در موسم حج حضور دارند. بر آن شديم تا از ديدگاههاي ايشان دربارة ابعاد بينالمللي حج، جهان اسلام و راههاي انسجام بخشي در امت اسلامي گفتوگويي داشته باشيم.
* ضرورت تاريخنگاري و ثبت رويدادهاي حج را چگونه ارزيابي مينماييد؟
از اينكه بعثة مقام معظم رهبري اقدام به تدوين كتاب حج كرده، ستودني است؛
545 |
زيرا گذشته از ارزيابي علمي و عملكردها در سالهاي آتي، ميتوان آن را مبنا و آيينه قرار داد. اگرچه اين كار نميتواند منعكسكنندة همة فعاليتها باشد، اما ميتواند جلوههاي بيروني و عملكرد محسوس كارگزاران حج باشد.
اين كار، اثر درازمدت و تاريخي ديگري هم دارد؛ جمهوري اسلامي اهتمام جدي بر حسن برگزاري حج داشته و پس از انقلاب هم در پي انجام حج ابراهيمي بوده و حج ايرانيان بر ديگران تأثيرگذار بوده است، بنابراين بايد ثبت و محفوظ بماند. از گذشته متأسفانه كتابي نداريم، دوست داريم بدانيم كه در قرون گذشته، حجگزاري چگونه بوده؛ اما متأسفانه انجام نشده و ابعاد حج ثبت و ضبط نشده است و جمهوري اسلامي ميتواند الگويي براي ديگران باشد و نمايي باشد از حج كه حتي كشورهاي ديگر هم ميتوانند از آن بهره بگيرند؛ زيرا حج ساير كشورها هم تا حدودي به طور غيرمستقيم آمده است؛ بنابراين، اين كار ارزشمندي است و بايد انجام گيرد.
* از ديدگاه جنابعالي ابعاد بينالمللي حج در چه جهاتي نهفته است؟
اساساً عبادتها دو بخش دارند: بُعد فردي و بُعد اجتماعي ـ سياسي. حج از جمله احكام ديني است كه هم داراي ابعاد فردي عميق و هم ابعاد سياسي اجتماعي و بينالمللي است. شايد هيچ عبادتي به اين اندازه نباشد، حج، همة ابهت ديني و اسلامي را يكجا به نمايش ميگذارد. هر فرد را به امت اسلامي و امت اسلامي را به تاريخ تبديل ميكند، جامعة اسلامي متوجه ميشود كه تاريخ توحيد طولانيترين و پاكترين تاريخ بشري است؛ در حالي كه ساير مكاتب بيريشهاند.
تاريخ توحيد و يكتاپرستي ريشهدارترين و اصيلترين است كه اين اصالت تاريخي در نمايش حج، به بهترين وجه جلوهگر ميشود كه يك حاجي در نقش يك پيامبر عمل ميكند و همة حاجيان خود را در نقش ابراهيم7 ميبينند و همه مناسك و برنامههايي را كه جنبة سمبوليك دارد اجرا ميكنند. حاجي نظارهگر
546 |
نيست، مجري است؛ تماشاچي صحنه نيست. يك حاجي خود را به حضرت آدم7 و به بنيانگذار توحيد و به موسي7 و عيسي7 و پيامبر اكرم9 يكجا همعقيده، همهدف، هم مكتب و همتاريخ ميبيند.
اين اصالت و پيوند تاريخي به يك مسلمان، هويتي چند جانبه ميدهد. از يك طرف او را به خدا پيوند ميدهد؛ چون خانة او را طواف ميكند، و از طرفي به انبيا پيوند ميدهد و چون ابراهيم7 از همة تمنيّات و خواستهها ميگذرد و جز خدا، همه چيز را قرباني ميكند. از سوي ديگر هم در درياي پرتلاطم امت اسلامي قرار ميگيرد كه بزرگترين قدرت اسلامي؛ يعني نمايش قدرت بشر در راستاي توحيد است و اين همان بُعد اجتماعي است كه به بهترين وجه جلوهگر شده و گوشهاي از عظمت جهان اسلام است كه چگونه همة مسلمانها حركت خود را با همة رنگها، سلايق و گرايشهاي گوناگون، اما با عشق وافر و در جهت واحد در طواف، سعي و منا همانند هم و يكزبان به كار ميگيرند.
آغاز حركت با لبيك است؛ اين گوشهاي از عظمت پنهان جهان اسلام است. اگر مسلمين در حج به خودآگاهي برسند، در آن صورت همة مظاهر ظلم، فساد، سلطة بيگانگان از بين خواهد رفت.
چيزي كه جهان اسلام به شدت به آن نياز دارد، خودآگاهي است كه اينجا تجلي ميكند. مسلمان پيش از ورود به اين صحنه خود را ناچيز ميبيند و در برابر سلطهگران دچار ترديد ميشود اما وقتي به اين صحنه وارد ميشود، خود را به يك جهان عظيم و قدرت جديد متصل و مستغني ميبيند و ميفهمد از گذشته و تاريخ و همراهان خود بياطلاع بوده، كمكم به خودآگاهي ميرسد. قدرت اسلام را بينهايت ميبيند، جهان اسلام را از صدها ميليون نفوس انساني همصفت و همجهت ميبيند و احساس ميكند كه فرياد او در دل تاريخ، براي هميشه زنده بوده و او متوجه نميشد. ميليونها نفر ابراهيموار، اسماعيلوار، هاجروار در عرصة حج به
547 |
حركت درآمدهاند تا همة جهان اسلام را به صحنة مشعر و منا تبديل كنند و در اين درياي خروشان كه شيطان را رجم ميكنند، شيطان سياسي را هم رجم ميكنند.
اين بُعد سياسي حج است كه حقيقتاً به بهترين وجه عرضه شده است. در جمهوري اسلامي هم هر سال دو برنامه اجرا ميشود كه جنبههاي رمزي آن بيشتر مهم است؛ يكي مراسم برائت از مشركان و ديگري برگزاري دعاي كميل در مدينه.
دعاي كميل مدينه عمدتاً جنبة فرديِ انسان خدامحور است و اوج معاشقة يك بندة عاشق با خداست؛ چون هيچ فردي بالاتر از علي7 نتوانسته اين زبان را بيان كند. دعاي كميل عاليترين جلوة آن است كه بُعد شخصي اين سفر است.
اما بُعد سياسي اين سفر، مراسم برائت از مشركان است؛ گرچه توسط ايرانيان است، امّا تلاش ايرانيان براي ظهور خودآگاهي حج است. حج ابراهيمي، حجي است كه مسلمانان با آگاهي و خودآگاهي آن را انجام ميدهند، هم براي نجات خود و هم نجات همة مسلمين گام برميدارند. در اين مراسم مسلمانها به خودآگاهي و توانمندي خود واقف ميشوند، البته فاصله زياد است.
براي رسيدن به هدف متعالي اين بُعد، پيامهاي حضرت امام1 و رهبري در جهت تبيين اين بُعد از حج است تا مسلمين بتوانند با خودآگاهي، در پي پالايش جامعه از كفر و شرك باشند. امت اسلامي امروز در اثر دوري از فلسفة حج ابراهيمي، از فساد و استبداد داخلي و سلطة ابرقدرتهاي جهاني و غدة سرطاني دولت جعلي اسرائيل و صهيونيسم رنج ميبرد.
امسال حج در حالي برگزار شد كه مردم مظلوم غزه، در بدترين شرايط مرگ و حيات در محاصرة دشمن صهيونيستياند و اين نشان ميدهد كه هنوز از فلسفة حج ابراهيمي فاصلة زيادي داريم. اهدافي مانند استقرار توحيد در سراسر دنيا و محو شرك و ظلم و نجات مسلمين و مؤمنين خداپرست ـ كه متأسفانه در اين موضع نيستيم ـ همانگونه كه قرآن و كعبه و اهلبيت: در حفظ و ابقاي امت اسلام،
548 |
تاكنون نقش اصلي را داشتهاند، از اين پس هم اين قدرتها و حج است كه ميتواند جهان اسلام را به جايگاه اصلياش برساند و نجات دهد.
بايد بدانيم كه اينجا قدرت عظيمي است به نام دين و جمعيت كه به آدمي اقتدار و هويت ميدهد: چون تاريخ و پاكي و عظمت را از آنِ خود ميبيند.
* نقشههاي دشمنان براي برهمزدن اقتدار و انسجام جهاناسلام و با ايجاد تفرقه و دشمني در بين آنان، امروزه به چه شكلي نمود يافته است؟
اقتدار جهان اسلام در حج به بهترين شكل ظاهر ميشود كه ناشي از وحدت جهان اسلام است. حج نماد وحدت در كثرت است و اختلافات ظاهري مانع انسجام نيست. مذاهب، رنگها، مليتها، با هم متفاوتند؛ اما در اين مانور بزرگ اين اختلافات ديده نميشود. چون مشتركات هم فراوان است و اين اختلافات جزئي است و اين گلستان را زيبا كرده است؛ هر چند مختلفاند؛ اما با وحدت و انسجاماند، حج تجلي وحدت در كثرت شده است. خداوند فهمانده كه به اختلاف ظاهري توجه نكنيد. مسلمانان وحدتشان بيش از اختلافاتشان است.
دشمن هم از همينجا ميترسد؛ از اينرو تلاش ميكند تا اين اختلافات جزئي را عمده كند و توسط عواملش در كشورهاي اسلامي اختلافات را پررنگ جلوه داده، يا اختلاف جديد ايجاد كند و مسملين را به خود مشغول كند. سعي ميكند كه دنبال اختلاف و تحجر و جهل باشد كه اينها باعث تعصب كور و دشمني ميشود و فاصلهها را زياد ميكند.
اختلاف، آفت حج است و حج با اين دو چيز مبارزه ميكند؛ يعني هم با جهل ميجنگد تا مردم به خود آگاهي برسند و هم با اختلاف ميجنگد تا مردم به وحدت برسند.
* افراطگري را كه امروزه نمود ويژهاي دارد چگونه ارزيابي مينماييد؟
پيروزي انقلاب اسلامي سيليِ محكمي بود به شرق و غرب؛ طرفداران امام
549 |
خميني1 در همة دنياي اسلام بيدار شدند و حضرت امام1 از فرصت حج بهرهها گرفت و در اثر اين بيداري، اتفاقات بزرگي اتفاق افتاد؛ انتفاضة فلسطين، افغانستان، عراق و لبنان ناشي از انقلاب اسلامي بود و ضربات بسيار شكنندهاي كه بر پيكر آمريكا و اسرائيل وارد شد. آنان براي مهاركردن انقلاب اسلامي، انواع دسيسهها را به كار گرفتند؛ جنگ تحميلي و راهاندازي گروههاي افراطي به نام اسلام از آن جمله بود. اين گروهها در جهان اسلام به صورت گستردهتر مطرح شد، حتي رژيمهاي افراطي مثل طالبان را به راه انداختند.
اين دشمنان تاريخي اسلام، تلاش كردند كه كينههاي فراموش شدة تاريخي را زنده كنند. جنگ مذهبي، قومي به راه بيندازند، فرقههاي افراطي جعل كردند و گروههاي تروريستي گستردهاي را در سراسر دنيا راهاندازي كردند. گرچه خود بعدها از آسيب همين گروهها در امان نماندند، ولي هدف اصلي، مبارزه با جهان اسلام بود. امروز جهان اسلام بار ديگر تصوير هولناك جنگهاي فرقهاي را از دور ميبيند، تحريك و تشويق و فعالسازي تعصبات مذهبي و گروههاي كور تروريستي، به منظور مشغول كردن جهان اسلام به خودش است.
در حال حاضر ميبينيم در فضاي بسيار روحاني حج، فرقههاي متعصب تلاش ميكنند كه اختلافات را تشديد كنند؛ در حالي كه ايران اسلامي همه را به وحدت و برادري دعوت ميكند. گروههاي متعصب و افراطي با پخش و توزيع گستردة شبهات اختلاف برانگيز به شكل كتاب، سيدي و اشكال مختلف ديگر فعاليت ميكنند و نگراني از اين است كه اقدامات نابخردانة اين گروههاي افراطي، سبب تحريك گروههاي متقابل شود و سالهاي آينده، شاهد خشونتهاي غير قابل مهاري باشيم. اين خطر جدي است و بايد دولتها، صاحبانانديشه و دلسوزان و علما اجازه ندهند اين تحريكات ادامه پيدا كند.
* چه راهكاري را براي مهارگروههاي افراطي پيشنهاد مي نماييد
550 |
تنها راه، نزديكي امرا و علماست كه متأسفانه اين كار انجام نميشود؛ علما هم در تقريب، قدم جدي بر نميدارند و دولتها هم هر يك به دنبال منافع خود هستند. در اين كنگرة حج، بايد علما همانديشي كنند و نشان دهند كه با اختلافات ظاهري ميتوانند زندگي كنند. مردم ميتوانند، اگر دشمنان و افراطيون بگذراند، امت اسلامي به راحتي همديگر را ميپذيرند. نمونهاش در ايران شيعه و سنياند، كه با هم عجين شدهاند، بايد حالت طبيعي جهان اسلام را تقويت كنيم. علما با هم، همفكري كنند، كنفرانسها را پربارتر كنيم و از حالت صوري خارج و شخصيتهاي علمي و سياسي با هم همكاري كنند و از فرصت حج سود ببرند.
گفتوگو با حجةالاسلام والمسلمين رحيميان
گفتوگويي صميمانه با حضرت حجةالاسلام والمسلمين جناب آقاي رحيميان، نمايندة مقام معظم رهبري در بنياد شهيد داشتيم كه در زير ميخوانيد.
* ظرفيتهاي حج را در عرصة فردي چگونه ميبينيد؟
مسائل حج در چند لايه قابل تفسير است؛ لاية بايد و نبايدها، شايد و نشايدها، عرفان و نمادهاي حج، تاريخ كعبه و حضرت ابراهيم و مانند آن، اما در ارتباط با مسائل خودمان، حج يك اهرم و ظرفيتي است كه ميتواند يك مسلمان را به حداقل استانداردهاي مسلماني برساند و نقطة شروعي است براي تصحيح اعمال؛ براي مثال با انجام نماز طواف براي حليت نساء يا بازسازي و تصحيح نماز و يا هر مسألة ديگر، روحية خاصي بر افراد حاكم ميشود كه بايد در دورههاي آموزشي از اين پتانسيلها و زمينهها استفاده شود. براي خواندن نماز صحيح، بايد مسألة تقليد خود را درست كند و اموالش پاك باشد. پس بايد سال خمسي داشته باشد و اين نقطة شروعي است براي پاكسازي مالي.
551 |
حاجي چون عازم حج شده و انگيزه دارد، بههمان اندازه هم ميبايد در هر زمينهاي كسب فيض كند. اين حالت پذيرش در بالاترين حد ممكن است، يكي به خاطر انگيزه و يكي هم به خاطر فضاي مكه و مدينه بايد نهايت استفاده بشود تا سازندگي لازم ايجاد شود. با حج تمام مسائل سامان مييابد. بايد اهتمام به آموزش بيشتر باشد و اگر امكان دارد از حجاج هم آزمون گرفته شود.
* حاجي بايد چه مقدماتي را پيش از سفر فراهم كند؟
همانطور كه ميدانيد مهمترين مسأله و بالاترين هدف ما، تربيت انسان ديني است و اين مقدم بر ساير مسائل سياسي و اقتصادي و... است. آن كسي كه حرام و حلال را باور كرد، ميتوان ابعاد ديگر را هم به او آموخت، ميتوان به او ارتباط با آمريكا را تبيين كرد. پس تربيت ديني زيربناي همة مسائل است. دشمني با دشمنان اسلام، تولاّ و دوستي با مسلمانها فرع بر اين است كه اسلام را در متن زندگياش پذيرفته باشد.
نكتة مهم اينكه، در حقيقت حاجي بايد «چك ليست» داشته باشد. تا آنها را نياموخته، نميتواند به حج بيايد؛ نمازش، طهارت و نجاست و تقليد حداقلهايي است كه از نظر احكام فقهي بايد بداند، مجموعة بايد و نبايدهايي را بايد بداند. بعداً يك چك ليست اخلاقي هم داريم كه مربوط به «شايدها و نشايدها»ست. چه چيزي را عمل كند و چه چيزي را به عمل نياورد؛ بهويژه در امور اجتماعي و اخلاق معاشرت.
امام سجاد7 بهطور ناشناس به حج ميآمد، تا مثل يك فرد عادي كارش را انجام دهد و به ديگران هم كمك كند. به هر حال ارزش خدمتگزاري به حجاج و همسفرها كه عرصة تمرين ايثارگري، در خدمت جمع بودن، از خودپرستي درآمدن و به خداپرستي رسيدن، آنگاه در پرتو اين خداپرستي به ديگران خدمت كردن، يك ارزش ديني است
552 |
حضرت امام1 با آقايان صدوقي و دوستان ديگر به زيارت امام رضا7 ميرفت؛ امّا جلوتر ميآمد وسايل لازم را فراهم مينمود، مثلاً غذا را آماده ميكرد، چون ميدانست ثواب خدمت به زائر بسيار بالاست.
بنابراين سفر حج، بهترين عرصه براي تحقق اخوت اسلامي، تحكيم پايههاي مودت و محبت بين مسلمانان است. عرصة تعاون و دستگيري از همديگر، گذشت و محبت است. كسي كه به سفرهاي سياحتي ميرود، بهراحتي گذشت نميكند؛ اما در اين سفر معنوي به راحتي حجاج از حقوق خود چشمپوشي ميكنند. به هر صورت عرصة خوبي براي سلوك اخلاقي است.
و اما آثار عميقتر حج آن است كه حالت عرفاني و ارتباط خاص با خدا مييابد. مرحلة بالاتر بايدها، نبايدها، شايدها و نشايدها تعميق جنبة عرفاني و محتواي والاي حج است. بايد براي حاجي تبيين شود كه حج ابراهيمي چيست؟ حضرت ابراهيم7 نماد توحيد است. هر چه توحيد قويتر باشد، وحدت هم بيشتر ميشود. وقتي «رميجمرات» را نماد انزجار از شيطان و بتها، از بت نفس تا بت قدرت و ثروت به حساب آورديم، داريم با انجام اعمال حج، به توحيد و خدامحوري ميرسيم.
حج، پايگاه توحيد است و همزمان پايگاه بتشكني هم هست؛ آن روي سكة خداپرستي، دورشدن از خودپرستي است. آن روي طواف خانة خدا، فرار و رويگرداني از هر نوع بت، از بت نفس گرفته تا انواع بتهاي ديگر، بت جاهطلبي، بت نژادپرستي، بت مليگرايي، بت قدرتهاي استكباري، بت شيطانبزرگ، بت شهوت و شهوتپرستي، بت غرب و... اينها همه شركاند و نمادهاي شرك و بت و بتپرستي و بايد از همة اينها پرهيز كرد.
* اگر ممكن است كمي هم دربارة آثار فراملي و جهاني حج بفرماييد.
بله، يك بُعد حج هم بُعد جهاني حج است؛ براي پيدا كردن حجاج ساير كشورها ميليونها تومان هزينه بايد بپردازيم، اما اين ظرفيت را حج فراهم كرده كه نخبگان با
553 |
پاي خود به حج ميآيند و براي برقراري ارتباطات و گرايش به حق و برائت از مشركان، ظرفيت رايگاني است كه خدا برايمان فراهم نموده؛ مثل همين سمينارها كه از جاهاي ديگر ميآيند؛ اگر در ايران باشد صد برابر هزينة جمعآوري بايد بپردازيم. آنها با هزينة خود تا اينجا آمدهاند، كافي است كه تلاشي براي تمركز آنها به عمل آيد. همچنين اين حالت ويژة حجاج هم مهم است و اين فرصت خاصي است كه حج در اختيار ما قرار داده و بعضاً نشستهاي چهره به چهره هم وجود دارد كه فرصت مناسبي براي شناخت و آگاهي است و حجاج با يكديگر اُنس ميگيرند. جانباز ايراني ميگويد، زائر لبناني اشك ميريزد. اينها كجا ميتوانستند همديگر را بيابند! در فضاي پرمهر و آكنده از معنويت حج، اين امر ميسور ميگردد.
* با توجه به سخنان مقام معظم رهبري در جمع كارگزاران حج، دربارة آثار ملي حج هم مطالبي بفرماييد.
در بُعد ملي هم اگر صدهزار حاجي ميآيند، صدها هزار نفر غبطة اينها را ميخورند، بستگان وآشنايان تحت تأثير اينها هستند ـ در بدرقه و استقبالشان ـ اين خداحافظيها و خاطرهگوييها پس از مراجعت، آثار روحي و رواني فراواني به جاي ميگذارد و دستاوردهايي از قبيل توجه به خدا و عبادت خدا كه به ديگران منتقل ميكند. كسي كه در يك روستا زندگي ميكند، در اينجا انواع قيافهها و مليتها را ميبيند و عظمت جهان اسلام را درمييابد. ميليونها نفر قبل، حين و بعد از حج، براي توجه به آداب و سنتهاي ديني دستاويزي پيدا ميكنند، عبادت بزرگ الهي و دستاوردهاي سياسي اجتماعي و فرهنگي حج و همة اين دريافتها قابل انتقال به اقوام و آشنايان است.
* فكر ميكنيد در موسم حج تا چه اندازه تشيع و تسنن توانستهاند به همگامي و همسويي در مواجهه با دشمنان مشترك برسند؟
554 |
البته اهلسنت را نبايد با وهابيت افراطي مقايسه كرد. شايد بتوان گفت بيشتر حوادثي كه در جهان اسلام اتفاق افتاده، مربوط به ارتباطات حج ميشود؛ مثلاً دربارة فلسطين، پيامهاي امام به حجاج و حج خونين ـ كه آميختهشدن خون فلسطينيان با حجاج ايراني بود ـ بهنظرم سرآغاز انتفاضة اول بود. بعد از ناراحتي امام نسبت به حج خونين سال 66، اولين خبر را من به امام دادم كه تعداد زيادي از فلسطينيها همراه حجاج ايراني شهيد شدند. شب بعد از حادثه چهار فلسطيني براي عرض تسليت آمدند، تا نزديك صبح صحبت كردند، با هيجان ميگفتند كه چه جناياتي در حج 66 اتفاق افتاد. بعداً اطلاع يافتيم از اين چهار نفر، دو نفر در مراسم چهلم حجاج فلسطيني شهيد شدند و شهادت آن دو نفر مبدأ انتفاضة اول فلسطين شد. نقطة عطف بيشتر حوادث نهضتهاي اسلامي، به موسم حج و مراسم برائت بازميگردد؛ هرگوشهاي از فلسفة حج «وفيه منافع للناس» را گوشزد مينمايد.
مصاحبه با حجةالاسلام و المسلمين هادوي
فرصتي دست داد تا با آقاي هادوي تهراني، رييس هيئت علمي بعثة مقام معظم رهبري گفتوگويي داشته باشيم. سخنان ايشان نيز حاوي ايدهها و نكات ارزشمندي است:
* بفرماييد كاركردهاي هيئت علمي بعثة مقام معظم رهبري چيست؟
پيش از هر چيز بايد بدانيم كه واقعيتهاي موجود و شرايط مطلوب با هم تفاوتهايي دارند. نيروهاي خاص ـ كه نخبگان سياسي و علمي هستند ـ به بعثه هدايت ميشوند و بحثهاي جدي در ميگيرد و گاهي منتهي به تغيير مسير زندگي افراد در حال يا آينده ميشود. البته يكي از كارهاي هيئت علمي اين است…
555 |
اتفاق ديگر اينكه با مسافرت به جايجاي دنيا ميبينيم كه خيلي از هستههاي اصلي حركت در بعثه شكل گرفته است، ما دانه ميپاشيم و نميدانيم چه سبز ميشود. حزبالله و جهاد اسلامي هم اولين جرقههايش در اينجا خورده است.
اما اتفاقات قابل اندازهگيري نيست؛ ما انعكاس آن را ميبينيم. در تركيه هم سازمانهاي خاص فرهنگي ايجاد شده و اينها همه تأثيرات اين نهضتهاي علمي بوده است.
اما كيفيت مطلوب اتفاق، اصل ديگري است، اينكه بتوانيم نخبگان را پيش از حضور در صحنة حج شناسايي و در موسم با اينها مرتبط شويم و پس از آن هم اين ارتباطات ادامه بيابد و سازوكار مناسبي براي اين كار تعريف شود كه آن، ايدهآل و مطلوب است.
يكي از ايدههاي ديرين ما، ايجاد سازمان نخبگان مسلمان است كه زمينهاش در حج بايد آغاز شود. در حقيقت يكي از اهداف همايش نخبگان هم برقراري ارتباط با نخبگان است.
كاركرد ديگر، ارتباط با كاروانها و ديدار با آنهاست. همين نظارت بر توليد محتواهاي كتاب و نرمافزارها را هم داريم و اساساً هيئت علمي خودش هم مولد است، در ديدارهاي رسمي هم معمولاً هيئت علمي مشاركت دارد و ديدار با بعضي از علماي سعودي با حضور هيئت علمي صورت ميگيرد. بالاخره در ديدار با بعثههاي مراجع، هيئت علمي نقطهقوتي است براي بعثه، مجموعهاي از علما و نخبگان در اينجا كار ميكنند و براي پاسخ به شبهات سياسي و اعتقادي زحمت ميكشند. ضمناً به جلسات راهبردي هم توجه داريم و دستاوردهاي اين جلسات در سطح ملي و فراملي هم مورد استفاده قرار ميگيرد. بنابراين تاكنون دستاوردهاي مناسبي داشتهايم.
* برقراري ارتباط با نخبگان ايراني را چگونه ساماندهي نمودهايد؟
556 |
بخشي از فعاليتها به اين ارتباطات مربوط ميشود و ماندگاري بيشتري هم دارد؛ اما دو مطلب در اينباره مهم است:
1. شناسايي درست افرادي كه خصوصيت نخبگي را دارند و اصلاً جايگاهي در عرصة علمي ـ سياسي و اقتصادي دارند يا خير؟ در صورت عدم دقت در شناخت نخبگان، نيروهاي داخلي بيانگيزه ميشوند.
2. چنانچه نخبة واقعي شناخته شد، بايد سعي شود تا از آنها استفادة بهينه شود. زمينههايي براي ارتباط بيشتر آنان با ايران فراهم ميشود، اما متأسفانه بعدها تسهيلات لازم فراراهشان قرار نميگيرد و سرخورده ميشوند.
بنابراين مهم است كه شناسايي درست نخبگان در وهلة اول صورت گيرد و پس از جذب آنها بهرهبرداري بهينه انجام شود.
* در مجموع برخورد نخبگان را با انقلاب اسلامي چگونه ارزيابي مينماييد؟
نخبگان با ترديد به ما نگاه ميكردند و احساس ميكردند به طور جدي از اصول عدول كردهايم. اما در دورههاي بعد به علت تغيير مواضع دولت، اميد تازهاي در آنها ايجاد شد و احساس كردند پايبندي به ارزشها، در دو ـ سه سال گذشته افزايش يافته و شرايط تا حدودي عوض شده است. برخي از اقدامات در ماههاي اخير، كه حساب شده هم نبود، فراز و نشيبهايي در گرايش نخبگان به ما ايجاد كرده، مسألة عراق و احساس نابودي اهلسنت در عراق به وسيلة شيعيان، بدبيني آنها در شرايط كنوني و... تنها گروه مخالف توافقنامه، «صدري»ها هستند كه ميخواهند در مقابل آمريكا بايستند. دوباره آبرويي براي تشيع در عراق به وجود آوردهاند و اين باعث خوشبيني آنان شده است.
از مجموع ديدگاههاي نخبگان جهان اسلام به دست ميآيد كه ديدگاه مثبتي نسبت به ايران اسلامي به عنوان حامي مستضعفان دارند؛ بنابراين از اين ظرفيت ميتوان استفادة بهينه كرد.
557 |
* در موسم امسال مسألة غزه و فلسطين نمود ويژهاي داشت، به نظر شما نخبگان جهان اسلام چه نقشي را ميتوانند دراينباره ايفا كنند؟
دلبستگي مسلمانان به مسألة فلسطين امر غير قابل انكاري است كه حتي سردمداران وابسته بايد رعايت اين احساس را بكنند. در حال حاضر، راهكاري مناسب براي مشاركت نخبگان در حل معضل فلسطين ارائه نكردهايم و در حد مفاهيم كلي است. اما در اينكه چگونه از اين مسأله استفادة علمي كنيم و يك جرياني را راهاندازي كنيم، مشكل داريم. از قابليت نخبگان سياسي، اقتصادي، علمي در جهت بهبود شرايط و ارتقاي وضعيت فلسطينيان استفادهكردن، چيزي فراتر از بستر حج را ميطلبد. بايد زمينهسازي شود و استمرار يابد.
در مجموع نقش فعالتري از نخبگان را بايد تعريف كنيم و براي غزه بايد كاري كرد اما اينكه چهكار بكنيم؟ قدم بعدي است كه روي آن تأمل جدي نشده است.
براي مثال اتفاق ماههاي گذشته، يك كشتي از آدمهاي غربي به عنوان حمايت غزه وارد غزه شد، اگر جهان اسلام اين كار را ميكرد، خيلي اميدبخش بود. براي راهاندازي چنين وامهايي عزم نخبگان جهان اسلام و مشاركت فعالتر آنان را ميطلبد. در اين رابطه مفاهيم كلي هر چند خوب و لازم است، اما كافي نيست. امروز نياز به راهكارهاي عملي داريم.
* در موسم حج بعضاً با برخي از علما و انديشمندان سعودي ملاقاتهايي داريد، آيا اين ديدارها ثمربخش است؟
گفتوگوها با علماي سعودي در حد افراد است و قطعاً فايده دارد؛ اما با محدوديت مواجه است. اين ديدارها نامنظم و محدود است. در حال حاضر، دنبال ايدهاي هستيم و آن ايده ايجاد يك مؤسسة گفتوگوي علماي سعودي و ايراني است كه به طور مستمر انجام شود، مقدمات كار هم فراهم شده، اميدارم بحثهاي جديتر و سازمانيافتهتري داشته باشيم. البته گفتوگو در هر سطحي مفيد است،
558 |
ولو كاملاً پراكنده و اتفاقي، در كاهش تنشها اثر دارد. اما دامنة آن متغير است. براي تأثيرگذاري بيشتر، نياز به يك نهادسازي داريم.
* در موسم امسال برخورد كشور سعودي با حجاج چگونه بوده است؟
امسال در مجموع برخورد با زائرانِ عادي، تلطيف شده؛ اما برخورد با علما متأسفانه هتاكانهتر شده است. تلاش است به شكلي از اشكال جايگاه علماي شيعه را در بين عموم مردم تضعيف كنند؛ در مدينه تعابيري كه براي تحقير و تضعيف جايگاه روحانيت به كار ميبرند كاملاً مشهود بوده است.
* به نظر حضرتعالي آيا ظرفيت اقتصادي حج ايجاب ميكند كه دربارة بازار مشترك اسلامي يا همايشهاي اقتصادي هم فكري كنيم؟
هر سال جمعي از رهبران و شخصيتها ميآيند؛ اما از وجودشان كم استفاده ميشود. اگر برنامهريزي درستي انجام گيرد، حتي ميتواند همايشهاي اقتصادي هم صورت گيرد و در جهت تحقق آمال اسلامي گام بردارند و براي بازار مشترك اسلامي چارهانديشي كنند. البته انگيزة حج قوي است و فضاي معنوي خيلي از تنشهاي وضعيت عادي را ندارد؛ اما نياز به سازمان بيروني هم دارد. دستاندركاران از بازار مشترك بايد مرتبط باشند و به نحوي از انحا در حج حضور بيابند تا در اينجا امكان چنين همايش و تصميمسازي فراهم آيد.
در حال حاضر، تغييرات زيادي در بافت معماري اماكن مقدسه ديده ميشود و حتي منجر به محو بعضي از اماكن و آثار اسلامي شده كه اخيراً نيز تخريب «مكتبة» را در دستور كار داشت.
* اين مسأله در درازمدت چه پيامدهايي دارد؟
البته اهداف معماري جديد متفاوت است؛ اسكان زائران در اطراف حرم و استفادة بيشتر از فرصت حج، دستيابي به منافع اقتصادي، تثبيت دولت بر اراضي اطراف حرم و مانند آنها ميتواند باشد و اما داستان مكتبة هم قبل از طرح
559 |
توسعه، بنابر تخريب نبود، از جمله كساني كه ايستادگي كردهاند مسؤول اين مكتبة ابوسليمان است كه سعي كرده نسبت به حفظ اين ميراث تلاش كند و با مقالات و رسانهاي كردن مسأله از تخريب آن جلوگيري كرده؛ هر چند در بازسازي جديد سعي شده قسمتي به عنوان مكتبة لحاظ شود.
در مجموع با قطعنظر از اين بناي تاريخي، سعي شده كه آثار اسلامي تا حدودي از بين برود؛ هر چند در خود كشور سعودي عدهاي با اين امر مخالفاند.
* ارتباطات بعثههاي كشورهاي اسلامي با بعثة مقام معظم رهبري امسال افزايش چشمگيري داشته است، اين مسأله را چگونه ارزيابي مينماييد؟
از 7 يا 8 سال گذشته، قرار شد ارتباطات رسمي با بعثهها انجام شود. اين ارتباطات امسال سازماندهيتر شده، هم در سطح حج و هم فراتر از حج، پيشبيني شده است. موسم حج زمينة ارتباط مهمتر را فراهم ميكند؛ حتي ارتباط با بعضي از كشورها مانند الجزاير به بركت حج ايجاد شد، در حالي كه قبلاً قطع ارتباط بود. پيشنهادهاي خوبي هم از سوي مسؤولان بعثهها انجام شد.
براي مثال پيشنهاد بعثة سنگال برگزاري همايش نخبگان جهان اسلام در عرفات و پيشنهاد بعثة پاكستان تشكيل اجلاسي از مسؤولان بعثههاي كشورهاي اسلامي در ايران بود. و اين نشانگر اين است كه ظرفيت خوبي وجود دارد. براي مثال؛ برخورد مناسب بعثة اندونزي، امسال زمينة مساعدي را براي ارتباطات بعدي فراهم كرد؛ در حالي كه قبلاً از مخالفان ارتباطات بودهاند.
اخيراً ايدهاي را با سازمان حج و زيارت مطرح كردهايم و آن تأسيس «مركز بينالمللي آموزشهاي كاربردي حج» است. مركزي كه كارگزاران كشورهاي اسلامي براي مديريت كاروانها آموزش ببينند كه تقاضا هم زياد است. براي مثال؛ وزير امور ديني سودان يا بحرين يا چين و پاكستان هم تقاضاي مشترك داشتند كه تجربياتمان را به آنها منتقل كنيم.
560 |
* فكر ميكنيد چگونه ميتوان گرايش معنوي حجاج را افزايش داد؟
آموزشهاي حج بايد صرفاً از مناسك خارج شده، براي آمادگي بيشتر
حجاج بايد مشكلات را بازگو كنيم و فضاي عربستان را تذكر دهيم و آنها را آماده كنيم. تنها آموزش مناسك حج، آن هم در خلأ كافي نيست؛ بالاخره حاجي
در عربستان در كنار زائران ديگر قرار ميگيرد. حج يك فعاليت بينالمللي است و
ما بايد زائر ايراني را آماده كنيم به لحاظ اخلاقي، اعتقادي و با شبهاتي كه
مواجه ميشود، بايد عقيدة درست را تبيين كنيم. معناي درست توسل، شفاعت و مانند آن.
البته اين به معناي شبههپراكني نيست، بلكه تلاش در جهت تبيين و تصحيح اعتقادات است. مسألة ديگر اينكه متزلزل نشوند. با وجود شناخت زائران از قبل ـ از 16 سال قبل ميدانيم چه كسي زائر است ـ با ارتباط با آنها بايد كمكم آنان را با فضاي عربستان آشنا كنيم. اينجا ميدان صبر و تحمل مشكلات است. بايد همديگر را درك كنند. انگيزة معنوي آنها بايد تقويت شده، صبوري آنان زياد شود.
ناگفته نماند تعداد كمي، رفتار ناهنجار دارند، اما در كلان رفتارهاي ناهنجار با آموزش كاهش مييابد. ما 100 هزار حاجي داريم و بيش از000/600/1 نفر هم در صف انتظارند. بايد آموزشها را پيريزي و هر سال زيادتر كنيم. اين يك انقلاب فرهنگي است و ميتواند مباني ديني ـ تربيتي مردم را تقويت كند. اگر آمادهتر شوند، ميتوانند سفيران انقلاب و مكتب اهل بيت: باشند. اگر آموزش مكفي ديده باشند، رفتار آنها بهترين تبليغ براي تشيع و انقلاب اسلامي خواهد بود. با ديدن نظم، تواضع، ايثار و نمازجماعت حجاج ايراني جذب ميشوند.
بنابراين اين سرمايهگذاري آموزشي هم در داخل كشور تأثير دارد و هم بر ساير مسلمانان.
561 |