بخش 10
نشست شورای وزیران به ریاست خادم حرمین شریفین بخشهایی از خطبه نماز جمعه (15/8/88 ـ هجدهم ذیالقعده 1430) گزارشی از خطبههای خطیب مسجدالحرام پاسخ به سخنان خطیبان مکه و مدینه معنای توسل فلسفه برائت از مشرکان نامه سرگشاده در نقد خطیب جمعه اطلاعیه تحریکآمیز روحانیان وهابی
|
|
و جلوگيري از آمدن ديگر زائران به منطقه بينالحرمين؛
? بيشتر شدن پليس ضد شورش در سنجش با هفته پيش از برگزاري اين آيين و ايستادن آنان با آرايشي ويژه در برابر صف اول شركت كنندگان؛
? تصويربرداري محسوس و نامحسوس حرفهاي و كامل با دوربينهاي فراوان از گوشه و كنار؛
? تصوير برداري ويژه از افراد حاضر در جايگاه بعثه مقام معظم رهبري در محل برگزاري مراسم حتي تا دقايقي پس از پايان مراسم و خروج اين افراد از آنجا؛
? بدل كردن محل دفتر ارشاد و تبليغ زير راه پلههاي بقيع، به پايگاه عملياتي در صحنه.
انگشتنگاري شماري از جانبازان در مدينه منوره
عوامل فرودگاه مدينه منوره در پي تلاش بيوقفه و هماهنگي برادران حملو نقل هوايي در ستاد مدينه، از رفتار كمابيش مناسبي با زائران برخوردار بودند، اما به هر روي شماري از جانبازان كه حتي دچار نقص عضو و لمس دست بودند، به انگشتنگاري وادار شدند.
خروج جانبازان و بانوان از فرودگاه با اولويت و با سرعت صورت پذيرفت و اگرچه در آغاز فرايند خروج، براي انگشتنگاري سختگيري نميكردند، پس از مدتي با تأكيد مأموران امنيتي عوامل گذرنامه بر انگشتنگاري تأكيد و اصرار كردند و چهار تن از برادران جانباز (غير ويلچري) براي تفتيش خاص، به اتاق تفتيش برده شدند و ساكهاي آنان نيز وارسي شد.
نصب بيش از هفتصد دوربين در بيتالله الحرام
برخي از پايگاههاي اينترنتي، بر پايه گفتوگويي با يحيي الزهراني، فرمانده نيروهاي امنيتي مكه مكرمه، از نصب بيش از هفتصد دوربين در بيتالله الحرام براي حفظ امنيت حجاج در مراسم حج تمتع امسال (1388) خبر دادند. به گزارش پايگاه اطلاعرساني
|
|
«
نسيج»
، يحيي الزهراني در اينباره گفت: هدف از نصب اين دوربينهاي نظارتي، اشاعه امنيت و آرامش در فضاي مسجدالحرام است تا حجاج بتوانند شعاير عبادي خود را با كمال آرامش و در فضايي معنوي و ايماني به جا آورند. وي افزود: نيروهاي امنيتي مكه مكرمه همكاري لازم را با رياست امور حرمين شريفين براي برقراري نظم و امنيت در مناسك حج امسال و تأمين امنيت زائران بيتالله الحرام انجام خواهند داد.
بنابر همين گزارش، گروه (كميته) پيگيري اعمال حج در مكه مكرمه نيز فعاليت خود را به زودي در مقر اين كميته در منطقه العزيزيه مكه آغاز ميكند. عبدالعزيز الخضيري، رئيس كميته پيگيري اعمال حج در مكه در اينباره گفت: پيگيري و نظارت بر فعاليت بخشهاي خدماتي مانند هتلها، رستورانها، مراكز بهداشتي و ديگر مراكز خدماتي از وظايف اين كميته است.
نشست شوراي وزيران به رياست خادم حرمين شريفين
ملك عبدالله بن عبدالعزيز آلسعود، بعد از ظهر دوشنبه، در كاخ «
اليمامه»
رياض در نشستي مشترك با رئيس شوراي وزيران خود شركت و تأكيد كرد: سياست عربستان سعودي به هيچ طرفي اجازه نميدهد كه براي تفرقه ميان مسلمانان و يا اخلال امنيت زائران تلاش كند. شوراي وزيران از همه زائران خانه خدا خواستند كه از فرصت اقامت خود در سرزمينهاي مقدس مكه و مدينه براي تقرب و نزديكي به خداوند بزرگ استفاده و تلاش كنند به ارزشهاي عالي اسلامي در حج پايبند باشند. امير منطقه مكه مكرمه گفت: به هيچ كس اجازه نخواهيم داد تا دست به ناآرامي و هرج و مرج بزند يا بر ضد مقررات و نظام وضع شده، براي موسم حج به كاري دست بزند.
بخشهايي از خطبه نماز جمعه (15/8/88 ـ هجدهم ذيالقعده 1430)
شيخ علي حذيفي، امام مسجدالنبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ، با دعوت نمازگزاران به تقوا و اشاره به ثواب حسنات و عقاب سيئات، اركان پنج گانه اسلام) را شهادتين، نماز، روزه، زكات و حج
|
|
برشمرد و به بيان فضيلت، شروط، اركان، واجبات و مستحبات حج پرداخت. وي در اين بخش بر حج بيرفث و فسوق، اخلاص براي خدا و دوري از ريا و بدعتهاي وارد شده درباره عبادات، اختصاص دعا و استغاثه و استعانت و طلب رزق و آمرزش گناهان و قضاي حاجات و كشف كربات و شدائد به خداوند، تخطئه تلبيه مشركان در حجة الوداع، عدم توجه به سوي پادشاه، پيامبر، قبر يا مخلوقي به جاي خداوند تأكيد كرد و گفت خداوند به ابراهيم ( عليه السلام ) از درباره شرك و ضرورت تطهير سرزمين وحي از آن هشدار داده است.
وي با اشاره به اينكه مسلمانان از حجة الوداع تا امروز در تعظيم خانه خدا، اداي مناسك، عزيمت همراه با آرامش و طمأنينه به مشاعر، خشوع در برابر خدا، رحمت در مورد برادران مسلمان و ادب فراوان و دوري از آزار مهمانان خدا و ايجاد مزاحمت براي آنان، كوشيدهاند، چنين افزود:
مسلمانان هرگز بر يكديگر تعدّي نداشتهاند؛ جز قرامطة1 رافضي شيعه در سال
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. بيشتر شيعيان در سدههاي چهارم تا ششم، اسماعيلي بودند. اسماعيليان نزديك به سه سده حكومتي مقتدر داشتند كه نخستين آنها، حكومت قرامطه، سپس فاطميان و سرانجام حسن صباح (نزاريان) بود. آنان تا دوران حمله مغول به فعاليتهاي مذهبي ميپرداختند و خود را اسماعيليه نميخواندند، بلكه "الدعوة الهادية" و "اتباع اهل بيت" نشان ميدادند. "قرامطه" با فاطميان مخالف بودند. باطني گراياني نيز بودند كه كارشان به نسخ شريعت انجاميد و در مسائل اعتقادي اختلافات فراواني با مسلمانان داشتند. براي نمونه، ابويعقوب سجستاني، معاد جسماني را نميپذيرفت و بهشت و جهنم را معنوي ميدانست. آنان محمد بن اسماعيل را پيامبر تازهاي ميدانستند كه شريعت جديد نياورد، بلكه باطن شريعت را آشكار كرد. اباحهگري، تناسخ، تحريم واجبات و تحليل محرمات، نيز در برخي از فرقههاي اسماعيلي وجود دارد. نزاريان (آقاخانيها) اكنون نيز شريعت را نميپذيرند، دروزيهاي لبنان نيز چنينند. عبدالله مهدي، معروف به عبيدالله مهدي، مؤسس حكومت فاطميان بود و فاطميان تلاش ميكردند كه ظاهر شريعت را حفظ كنند. كتاب دعا را قاضي نعمان با نظارت المعز بالله، چهارمين خليفه فاطميان نوشت و هيچ مشكلي از ديد شريعت ندارد. درونمايه روايات دعائم به روايات شيعه بسيار نزديك است.
حكومت قرامطه در بحرين و جنوب ايران و شرق عربستان، نزديك به دويست سال پاييد و ناصر خسرو قبادياني نيز آنان را ستايش ميكرد. كار يكي از حاكمان زرتشتي آنان به سبّ پيامبر9 انجاميد. آنان به كعبه نيز يورش بردند، حاجيان را در مكه كشتند، جسدهاي كشته شدگان را در زمزم ريختند و حجرالاسود را به احساء بردند. البته فاطميان حجر را از آنها باز پس گرفتند. اكنون گروهي از قرامطه در قالب حكومت يا فرقه اعتقادي، نمانده است؛ بهرغم فاطميان و نزاريان كه فرقههايي از آنها هنوز هست.
317 ه .ق كه مورخان نوشتهاند: ابوطاهر قرمطي و يارانش در روز ترويه به روي حجاج شمشير كشيدند و حتي در مسجدالحرام و بيتالله، به قتل و غارت اموال حجاج و اهل مكه پرداختند، حجرالاسود را كندند و به احساء بردند. درِ خانه را از جا درآوردند، مردي را فرستادند تا ناودان را درآورد كه افتاد و مرد، كشتگان را در چاه زمزم انداختند و ديگران را بدون غسل و كفن و اداي نماز در مسجدالحرام دفن كردند و پرده كعبه را گرفت و ميان يارانش تقسيم كرد و خداوند به سرعت او را عقاب و عذاب كرد و عذاب آخرت بزرگتر است.(1)
خطيب مسجدالنبي سپس با تأكيد بر نياز مسلمين به وحدت كلمه و تقويت برادري و تعامل و الفت و مودت براي مقاومت در برابر توطئههاي جاري عليه اسلام، تجلي «
اخوّت»
مسلمانان را از منافع حج دانست و افزود: ما انحراف را از هدف بلند و مقاصد حج و استفاده آن را در راه غرضهاي سياسي و تبليغات فرقهاي و راهپيماييها و تظاهرات گروهي و هرج و مرجطلبانه كه به نام برائت از مشركين صورت ميگيرد، به شدت محكوم ميكنيم. پيامبر و مسلمانان به اين راهپيماييها و برافراشتن پرچمها و بيان شعارها نميپرداختند، بلكه پيامبر خدا تنها در سال نهم هجرت به ابوبكر فرمان داد كه سوره «
برائت»
را در حج براي مردم بخواند و به علي نيز فرمان داد كه به او اقتدا كند تا رسالت رسول خدا را ابلاغ كنند كه پس از آن سال، هيچ مشركي حق اداي حج و طواف عريان بيت را ندارد و چنين نيز شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. اصطلاح شيعه در زبان مخالفان "شيعه" درباره همه فرقههاي شيعه به كار ميرود. آنان رفتارها و احكام و اعتقادات فرقههاي گوناگون شيعه را به شيعيان اثناعشري نسبت ميدهند و آنان را در اينباره نكوهش ميكنند، اما شيعيان اثناعشري رويكردي انتقادي به ديگر فرقههاي شيعه دارند و همه سخنان آن را نميپذيرند، بلكه به انكار برخي از آنها ميپردازند. حتي بسياري از مراجع شيعه، فرقههاي متشيعي را به دليل غلوّ درباره اهلبيت:، از اسلام خارج ميدانند و آنها را تكفير ميكنند، اما اهلسنت را مسلمان ميشمارند. رفتار قرامطه اسماعيلي به نام شيعه رافضي بازگو ميشود و در ذهن مخاطب اين توهم را ايجاد ميكند كه شيعه اثناعشري اين مطالب را ميپذيرد.
در پادشاهي عربستان سعودي قبرهايي وجود ندارد كه به جاي خدا عبادت شود يا ضريحها و مرقدهايي كه بر آن سجده كنند و در آنها طواف شود و براي آنها قرباني كنند و رزق و نصرت از آنها خواسته شود و حاجتها نزد آنان برده شود و از صاحبان آنها كشف كربات و غفران سيئات درخواست شود. در اين كشور چنين چيزي وجود ندارد؛ زيرا همه اينها شرك عظيم و بتپرستي جاهلي است كه اسلام براي ابطال و محو و نابودي آن آمده است. وي دوباره تأكيد كرد: در اين كشور چنين شركي وجود ندارد. با اينكه قبر برترين آفريدهها پس از پيامبر و انبياي الهي در آن وجود دارد.
حذيفي در پايان خطبة نخست خود چنين افزود: سردادن شعار برائت از مشركين در حج جايگاهي ندارد؛ زيرا همه حجاج مسلمانند و شعار برائت از مشركين نه در حج و نه در اين كشور جايي ندارد و عربستان كشور توحيد در زمان ماست. اين كشور سني و بر آيين سلفي است؛ نه دولت سلفي حزبي. برخي از بدخواهان، به ناحق گمان ميكنند كه اگر حكام و عالمان اين كشور را به وهابيگري متهم كنند، حيثيت آنها را لكهدار كرده يا زياني به آنها رساندهاند. آنان بدانند كه تنها به خود ضرر رساندهاند؛ زيرا اين كشور خود را به اين نام نميخواند و بدعتي در عقايد اسلامي نياورده است و تنها مانند ديگر مسلمانان، به اهل سنت و جماعت منسوب است. همه مسلمانان، برادران مايند و امام مجدد، شيخ محمد بن عبدالوهاب در عقايد بدعتي نگذارده و چيزي نياورده است كه مخالف سلف امت و ائمه اسلام باشد و هرگز كسي نميتواند چيزي در كتابهاي او بيابد كه مخالف عقايد سلف صالح باشد. هنگامي كه برخي از علماي معاصرش، پس از اختلاف اقوال درباره او از وي خواستند كه باورهاي خود را براي آنها بيان كند، او چنين گفت: «
خداوند و فرشتگان و شما را به گواهي ميگيرم كه من همان عقايد فرقه ناجيه و اهل سنت و جماعت را دارم كه ايمان به خدا، فرشتگان، كتب و پيامبرانش و رستاخيز پس از مرگ و به تقدير و خير و شر آن است»
.
|
|
اين نامه او، درازدامن مفصل است كه در معاني الفاظش، به عقيده «
واسطية»
شيخالاسلام ابن تيميه ميماند. حذيفي خطبة اول خود را با دعا به پايان برد و در خطبة دوم، به صورت كوتاه دربارة ضرورت پايبندي به آداب اسلامي حج، بدون اشاره به مطالب سياسي سخن گفت و به دعا كردن پرداخت.
نكتههاي زير در سخنان اين خطيب جمعه، بررسيشدني و تأمل برانگيز مينمايد:
1. بيان رفتار قرامطه در تاريخ اسلام و رافضي شيعه خواندن آنان به گونهاي كه بر شيعيان اثناعشري هم تطبيق كند.
احترام به قبور امامان و اولياي الهي، تنها ويژگي شيعيان و ايرانيان نيست و كساني ديگري جز وهابيان؛ يعني ديگر اهل سنت نيز در احترام به قبور پيشوايان ديني با شيعيان مشتركند، اما وهابيان عقايد نادرست خود را به مسلمانان تحميل ميكنند، به ديگر مسلمانان اجازه نميدهند كه در كنار حرم نبوي بايستند و زيارتنامه بخوانند و به ساحت مقدس رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ارادت بورزند و با او دوستي كنند و در بقيع كه مدفن ائمه هدي و صحابة بزرگ رسول خداست، همه را آزار ميدهند.
2. تأثيرپذيري آيين برائت از مشركان در موسم حج از غرضهاي سياسي و اينكه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و مسلمانان در موسم حج چنين آييني نداشتند؛ جز در سال نهم هجري بر اثر حضور مشركان در حجاز و اينكه امروز عربستان سعودي مملكت توحيد است و مشركي در آن وجود ندارد.
برائت از مشركان، يكي از دو ركن توحيد است كه در آموزههاي همه پيامبران الهي بوده است. }وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ} (نحل: 36). حضرت نوح ( عليه السلام ) به كافران و اعتقادات و اعمال رفتار آنان فرمود: }وَ أَنَا بَرِيءٌ مِمَّا تُجْرِمُونَ} (هود: 35). حضرت هود ( عليه السلام ) نيز از مشركان و الهة آنان برائت جست و فرمود: }قالَ إِنِّي أُشْهِدُ اللهَ وَاشْهَدُوا أَنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ * مِنْ دُونِهِ} (هود: 54و55).
ابراهيم خليل الرحمن نيز پس از آوردن برهان براي باطل كردن باورهاي قوم خود،
|
|
چنين گفت: }قالَ أَ فَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ ما لا يَنْفَعُكُمْ شَيْئاً وَلا يَضُرُّكُمْ * أُفٍّ لَكُمْ وَلِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ} (انبياء: 66و67).
ابراهيم همچنين هنگامي كه متوجه شد عمويش آذر دشمن خداست، از او برائت جست: }فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْراهِيمَ لأََوَّاهٌ حَلِيمٌ} (توبه: 114) و حتي در بازگويي آن مبالغه كرد: }وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ لأَِبِيهِ وَقَوْمِهِ إِنَّنِي بَراءٌ مِمَّا تَعْبُدُونَ * إِلاَّ الَّذِي فَطَرَنِي فَإِنَّهُ سَيَهْدِينِ} (زخرف: 26).
مهمترين آيهاي كه اين فريضه را برعهده مسلمانان قرار ميدهد، آيهاي است كه ابراهيم را از اينرو كه از قوم مشرك و بتپرستش و معبودهاي آنان برائت و بيزاري جست، الگوي مسلمانان ميخواند: }قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْراهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ كَفَرْنا بِكُمْ وَبَدا بَيْنَنا وَبَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَالْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّي تُؤْمِنُوا بِاللهِ وَحْدَهُ} (ممتحنه: 4).
ابراهيم ( عليه السلام ) از دوام دشمني و كينه موحدان و مشركان تا هنگام ايمان آوردن آنان خبر ميدهد. بنابراين، برائت و بيزاري جستن از مشركان به دليل شركورزي آنان و ايستادگي در برابر موحدان است و تا هنگامي كه ايمان نياورند، رابطة ولايي ميان موحدان و مشركان برقرار نخواهد شد؛ چنانكه قرآن كريم در آيات فراواني، مسلمانان را از تولّي كفار نهي ميكند. تولّي چه به معناي دوستي با كفار باشد و چه به معناي پذيرش سرپرستي و سلطه آنان، از ديدگاه قرآن پذيرفته نيست: }يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاتَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِياءَ} (ممتحنه: 1).
حضرت موسي ( عليه السلام ) و پيروان او نيز مردم را به توحيد و برائت از ربوبيت فرعون فرا ميخوانند. رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) كه خاتم پيامبران و مأمور هدايت بشر بود نيز به مشركان فرمود: }أَ إِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللهِ آلِهَةً أُخْري قُلْ لا أَشْهَدُ قُلْ إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ وَإِنَّنِي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ} (انعام: 19). فخر رازي، مفسر پر آوازه اهلسنت، بر اين است كه اين آيه شريفه به سه وجه بر برائت از شرك و اثبات توحيد دلالت ميكند و جملة سوم
|
|
}وَإِنَّنِي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ}، به صراحت همين دعوي را باز ميگويد.(1) حتي رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) موظف بود كه از خويشاوندانش مشرك خود نيز برائت جويد: }وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الأَْقْرَبِينَ * وَاخْفِضْ جَناحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ * فَإِنْ عَصَوْكَ فَقُلْ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ} (شعراء: 214 ـ 217).
پس برائت و بيزاري جستن و اعلان آن، ويژه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) نيست، بلكه پيامبران پيش از او نيز بدان معتقد و مقيد بودند. ابراز آن نيز تنها در سال نهم هجري و در موسم حج روي نداد، بلكه پيامبر بارها از مشركان و عقيده و رفتار آنان برائت جست. البته اعلان رأي برائت از مشركان امارت حج و قرائت سورة توبه و اعلان برائت از مشركان نمود، اما به شهادت 73 تن از مفسران و مورخان اهلسنت، رسول خدا پس از مدتي علي بن ابيطالب ( عليه السلام ) را مأمور كرد تا در پي ابوبكر روان شده و اين سوره را از او گرفته و در موسم حج به اطلاع مردم برساند.(2)
البته ميان محدثان و مفسران اسلام در اينكه ابوبكر همچنان امارت حج را برعهده داشت يا نه، اختلاف نظرهايي وجود دارد. بر پايه برخي از روايات، ابوبكر از ميانه راه برگشت تا علت بركناري خود را از اين مسئوليت بپرسد و هنگامي كه نزد رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) رسيد، چنين گفت: «
اي رسول خدا آيا درباره من چيزي نازل شده؟ حضرت فرمود: نه، اما جبرئيل نزد من آمد و گفت: اين مأموريت را جز تو يا مردي از خاندان تو انجام ندهد»
.(3)
و در برخي از روايات آمده است كه پيامبر با فرستادن علي ( عليه السلام ) ، به ابوبكر نيز ابلاغ كرد كه مخيّر است همراه و در ركاب آن حضرت سفر خود را پي گيرد يا بازگردد و ابوبكر بازگشت. بر پايه آيات نخست سوره برائت، رسول خدا از مشركان پيمانشكن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. تفسير كبير، ج12، ص179.
2. الغدير، اميني، ج6، ص238.
3. الدر المنثور، جلالالدين سيوطي، ج3، ص378.
برائت جست و به آنان مهلت داد تا در رفتار خود درباره مسلمانان بازنگري كنند. مفسّران شأن نزول آيات را موجب تخصيص آيه به مورد خود نميدانند و بنابراين، ابلاغ مأموريت در سال نهم هجري در «
حج اكبر»
موجب نميشود كه مسلمانان در ديگر سدهها و دورهها، چنين وظيفهاي نداشته باشند. حتي اگر آيات سوره برائت ويژه زمان و مكان معين صدر اسلام باشد، دلايل قرآني كافي ديگري وجود دارد كه وظيفه اعلام برائت را از مشركان در سراسر زمين بر مسلمانان ثابت ميكند و چه مكاني مناسبتر از سرزمين وحي كه محل اجتماع مسلمانان از گوشه و كنار جهان! اينكه «
پيامبر و مسلمانان اعلام برائت از مشركان نداشتهاند و تنها پيامبر خدا در سال نهم هجرت به ابوبكر دستور داد كه سوره برائت را بر مردم بخواند و به علي نيز دستور داد كه به او اقتدا كند تا رسالت رسول خدا را ابلاغ كنند كه پس از آن سال هيچ مشركي حق اداي حج و طواف بيت را به صورت عريان ندارد»
، سخني است كه با واقعيات تاريخي و آيات قرآن ناسازگار مينمايد.
3. سجده كردن و طواف كردن پيرامون قبرها و قرباني كردن براي آنها و درخواست روزي و كمك و برآورده ساختن حاجات و رفع گرفتاري و آمرزش گناه از آنان، همه شرك اكبر و وثنيت جاهلي است كه اسلام براي ابطال و نابودي آنها آمده است و در دولت عربستان سعودي چنين مقبرههايي وجود ندارد.
توسّل به اولياي الهي و درخواست شفاعت از آنان، از مسلّمات عقايد اسلامي است و جز وهابيان، هيچ مسلماني آن را انكار نميكند. اينكه خداوند سبحان در قرآن كريم ميفرمايد: }وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ} به همين معناست. آيا در صدر اسلام مسلمانان از پيامبر درخواست نميكردند كه در حق آنان دعا كند؟ واسطه آمرزش گناهان آنان در پيشگاه خدا شود؟ شيعيان چيزي نميگويند؛ جز آنچه ديگر مسلمانان بدان باور دارند. عالمان شيعه بارها و بارها بدين سخنان و شبهات پاسخ گفتهاند.
4. دولت سعودي، سلفي و حزبي نيست و وهابي خواندن آن، آسيبي به آبروي آن
|
|
نميرساند؛ وهابيان بدعتي در دين نگذاشتهاند و به اهلسنت و جماعت منسوبند و همه مسلمانان، برادران ديني آنها به شمار ميروند و امام محمد بن عبدالوهاب، چيزي بر خلاف عقيده سلف امت و پيشوايان اسلام ابداع نكرده است.
دربارة باورهاي محمد بن عبدالوهاب و بدعتهايي كه او در اعتقادات اسلامي و جناياتي كه پيروان او بر اثر تصلّب در آن عقايد انحرافي در حرمين شريفين و اعتاب مقدسه مرتكب شدهاند، گزارشها و نقدهاي فراواني در كتابها و نوشتههاي دهههاي اخير وجود دارد و در اينباره پژوهشهاي بسياري صورت پذيرفته است.(1)
گزارشي از خطبههاي خطيب مسجدالحرام
شيخ دكتر صالح بن حميد، امام جماعت و خطيب مسجدالحرام گفت: سرزمين وحي و مراسم حج، ميداني براي اختلافها و درگيريهاي سياسي نيست. به گزارش روزنامه «
الرياض»
، وي در نماز جمعه مسجدالحرام درباره سياسي شدن حج هشدار داد. ابن حميد، دراين سخنراني با تأكيد بر برادري مسلمانان و همدلي آنان و دوري از همه نشانههاي جدايي افزود: مراسم حج را بايد از هر چيزي كه به تفرقه ميان امت اسلامي ميانجامد، دور نگاه داشت. اين كارهاي تفرقهبرانگيز، با هدفي جز ايجاد شكاف ميان مسلمانان صورت نميپذيرد و نبايد اجازه داد كه آيين حج به منبري سياسي براي جرياني خاص بدل شود.
وي همچنين با اشاره به اينكه كسي مدعي جدايي دين از دولت و دولت از دين نيست، درباره سياسي كردن آيينهاي ديني گفت: نبايد از مراسم ديني و تجمعات مسلمانان در مشاعر مقدس، بهرهبرداري سياسي كرد و جايگاه حج بالاتر از اينهاست. برائت از مشركان، از عقايد اسلامي و ديني ثابت و راسخ هر مسلماني است و زمان و مكان آن را تغيير نميدهد و كسي آن را نفي نميكند و اين معناي حقيقي توحيد است
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. براي آگاهي بيشتر در اينباره، ر.ك: آيين وهابيت، جعفر سبحاني.
كه همه پيامبران براي محقق ساختن آن فرستاده شدند و معناي آن، برائت از همه مشركان است نه برائت از يك حكومت يا دولت و جريان خاص سياسي و برائت در اسلام با حسن تعامل و نيكي كردن با ديگران در تضاد نيست و سوء استفاده از تجمع حجاج در چنين مراسم مهم اسلامي، نه تنها ارتباطي با اسلام ندارد كه بازي كردن با مناسك و اعمال حج به شمار ميرود.
وي با اشاره به سياست عربستان درباره چگونگي برخورد با چنين كارهايي افزود: دولت عربستان به هيچ روي اجازه نميدهد كه صفهاي پيوسته مسلمانان و امنيت و آرامش حجاج از ميان برود و شكافي ميان آنان پديد آيد.
پاسخ به سخنان خطيبان مكه و مدينه
گفتني است به دنبال سخنان غير منطقي و جنجالي خطباي جمعه مدينه و مكه در دو هفته پي در پي، علماي اسلام بهويژه دانشمندان شيعه حوزه علميه قم، در محافل علمي به اين سخنان پاسخ دادند. يكي از پاسخهاي متين و علمي، سخنان حضرت آيتالله جوادي آملي در درس تفسير و در جمع صدها تن از فضلاي حوزه بود كه از ميان پاسخهاي عرضه شده در برابر آن سخنان، براي اين بخش برگزيده شده است:
معناي توسل
آيتالله جوادي آملي با اشاره به اينكه زائران حرمين از مشرق و مغرب جهان، كنار كعبه كه قبله مسلمانان و مَطاف آنان است، گرد هم ميآيند تا توحيد و معارف الهي را از نزديك تجربه كنند. آيت الله جوادي توجه به اين نكته مهم را بر همه مسلمانان بهويژه مبلغان اسلامي، امامان محترم جمعه و جماعات حرمين لازم شمردند و افزودند: «
توحيد اصل است و همه امور ديني به توحيد برميگردد. از اينرو، در آغاز احرام كه تلبيه گفته ميشود، كلمه توحيد مكرّر در تلبيه آمده است و از جان و زبان همه
|
|
مسلمانانها برميخيزد و دستور اسلامي است كه در هر فراز و فرودي تا رسيدن به حرم تكرار شود و اين همانند تكرار لا اله الاّ الله است»
.
ايشان در ادامه به اثربخشي خالق هستي به موجودات به انگيزة مراجعه مردم به آنها براي رفع نيازهاي جسمي و روحي خود اشاره كرده و ماسوي الله را فقر محض دانستهاند كه اين خود از آموزههاي اهلبيت عصمت و طهارت: است. ناگفته نماند كه فقير به معناي كسي است كه ستون فقراتش شكسته و قدرت قيام ندارد و چون مال و اقتصاد مايه قوام و ايستادگي فرد يا ملّت است، به شخص يا ملتي كه از نظر مالي ناتوان است، فقير گفته ميشود. ايشان در ادامه از رفع نيازهاي فراوان انسان با مراجعه به موجودات نظام هستي مانند آفتاب و ماه و ستارگان سخن گفت كه آدميان از حرارات و نور آنها بهره ميگيرند، اما اين كار هرگز به معناي آفتابپرستي و ستارهپرستي نيست و آنها جز بندگي و بردگي، جايگاه ديگري در پيشگاه باعظمت الهي ندارند.
ايشان، جريان توسل به اولياي الهي را كه به مراتب از شمس و قمر بالاترند، از همين سنخ مراجعه به موجودات نظام هستي دانستند؛ با اين تفاوت كه انسان كامل با شمس و قمر قياسنشدني است. استقلال از آن خداست، توسل پيروان اهلبيت به آنان بدين دليل است كه خداوند به انسان دستور داده است براي رفع نيازهاي خود به موجودات نظام هستي مراجعه كند و گرنه، ائمه خود به توحيد و تلبيه فرمان دادهاند و نبايد به كاري دست زد كه اهلبيت عصمت و طهارت آزار ببينند.
فلسفه برائت از مشركان
آيتالله جوادي آملي در بخش ديگري از بيانات خود با تأكيد بر اهميت مودّت و محبّت و لزوم توجه مسلمانان به اين آموزه مهم ديني، به تشريح مبناي اعلان برائت از مشركان در موسم حج پرداخته و گفتهاند:
«
اين را خطباي محترم حرمين عنايت كنند و در خطبهها مواظب باشند كه اين حَسنة
|
|
الهي و بركت الهي كه از امام راحل(رضوان الله تعالي عليه) به يادگار مانده است را كم نگيرند. با اين به مبارزه برنخيزند و اين را محكوم نكنند. زيرا برائت از مشركان به اين معناست كه مسلمانان عالَم اگر قدرتي داشتند از حريم خود در همان حوزة اسلامي دفاع ميكنند [و[ نيازي نيست كه در جايي ديگر تبرّي خود را اعلام كنند. چون در همان كشور خود كافر را سرِ جاي خود مينشانند؛ اما وقتي كه شما مخصوصاً خطباي محترم حرمين شريفين ملاحظه ميفرماييد، خاورميانه تقريباً در آتش ميسوزد و آتشبيار معركه هم غير مسلمانان هستند; گاهي فلسطين و غزّه و لبنان و سوريه ميسوزد. گاهي افغانستان و پاكستان شعلهور ميشود، گاهي عراق هر روز مشتعل ميشود, زماني هم يمن و مانند آن و ساليان متمادي هم ايران اسلامي كه مَهد ولايت اهل بيت عصمت و طهارت است [و[ مهد پيروي قرآن و عترت (عليهم الصلاة و عليهم السلام) است در آتش ميسوخت.
اين خاورميانه با اين وسعتِ آتشسوزي آيا به دست مسلمانان اين كار انجام ميگيرد يا به دست غير مسلمانان؟! و اگر احياناً به دست مسلمانان انجام ميگيرد, پشت پَرده, دست ناپاك مشركين است و اگر ملّت ستمديدة افغانستان و پاكستان از يك سو, غزّه و فلسطين و سوريه و لبنان از سوي ديگر بخواهند از مشركين تبرّي كنند, غير از مراسم حج, غير از مناسك حج, غير از مواقف حج, غير از وقوف در عرفات, غير از يوم الحجّ الأكبر, غير از جايي كه سورة «
برائت»
دربارة آنها نازل شده است و آنجا خوانده شده است, جاي ديگري هست؟!
مبادا كسي بگويد كه برائت از مشركين جزء مناسك حج نيست! اين مسلمانان داغديده كجا فرياد برآورند؟! اين خانوادههاي مظلوم، اين جانبازان اين خانوادههاي شهدا، اين اسيردادهها كجا فرياد برآورند كه «
إنّا مِنكم بُُرَآؤ»
؟!
مگر حج, حجّ ابراهيمي نيست؟ مگر اين كعبه با معماري و مهندسي ابراهيم خليل ساخته نشد؟ مگر مؤمنان با هم اهل خُلّت و محبّت و مودّت نيستند؟ مگر اينها نبايد
|
|
وجود مبارك خليل خدا را اُسوه قرار بدهند؟ مگر خليل خدا نفرمود: }إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُمْ}؟ (ممتحنه: 4) ما, من و همه از شما مشركان بريء هستيم و بيزاريم. مگر ما نبايد تبرّي كنيم؟! بهترين راه تبرّي همان است كه در يوم الحجّ الأكبر و مانند آن انسان از مشركان اظهار تبرّي كند. مستحضريد كه سياست ما عين ديانت ماست يك چيز بيگانة از دين نيست, از خارج از اسلام نيامده [بلكه[ از متن قرآن برخاسته است و در يوم حجّ اكبر اين وظيفة همه است كه از مشركان تبرّي بجويند; اگر دست ما نرسيد كه مسلمانان را ياري كنيم، لااقل با اين فرياد به كمك رواني آنها بشتابيم و برخي از مشكلات آنها را حل كنيم وگرنه همين مشركين, روزي حرمين را مورد تهاجم قرار ميدهند; اينها جهنّمي هستند كه }لا تُبْقِي وَلا تَذَرُ} (مدثر: 28).
ايشان در پايان ابراز اميدواري كردند كه بزرگان و مؤمنان و مسلمانان حجاز نيز توجّه كنند پيروان اهل بيت از مستغرقان و كاملان در توحيد و از هر گونه شرك بركنار و از هر تهمتي به دورند و جريان برائت را تقديس ميكنند؛ زيرا چنانچه كسي صداي «
يا للمسلمين»
مسلمانان را بشنود و آنان را ياري نكند، بيگمان به سَخط الهي گرفتار خواهد شد.
نامه سرگشاده در نقد خطيب جمعه
از بازتابهاي سخنان خطيب جمعه مدينه، نامه سرگشاده ابومحمد حيدري، از علماي اماميه، به امام مسجدالنبي در پاسخ به سخنان وي بود. سخنان حذيفي در اين نامه، نقل و نقد شده است. محورهاي مهم اين نامه بدين شرح گزارش ميشود:
1. ماجراي تعدّي قرامطه در سال 317 هجري قمري به مسجدالحرام و هتك حرمت آن؛
2. متهم كردن برگزاري مراسم برائت از مشركان در سرزمين حجاز به جريان طايفهاي و سياسي و نفي شرعي بودن آن؛
|
|
3. تعريض به شيعيان به دليل احترام به مراقد شريف ائمه اطهار:؛
3. دفاع از سلفيها و دولت سعودي و آنان را تابع سنت دانستن.
به نظر نويسنده نامه، تنها اين گروه به هتك حرمت خانه خدا نپرداختند، بلكه نمونههاي ديگري از تعدي و تجاوز بنياميه پيش از قرامطه و تعدي و تجاوز وهابيان پس از ماجراي قرامطه، در تاريخ مضبوط است. افزون بر اينها، انتساب قرامطه به شيعه نادرست است. چون آنان گروهي تروريست شبيه خوارج بودند كه به تكفير همه مسلمانان (شيعه و سني) دست زدند، بلكه كينه آنان درباره شيعه بيشتر بود. تأكيد بر شيعه بودن قرامطه جز خدمت به افراطيهاي تروريست كه تشنه خون شيعيان در كشورهاي اسلامياند، تأثير ديگري ندارد و به رسيدن امريكا و صهيونيسم به هدفهايشان كمك ميكند. وي در هر يك از اين محورهاي با استناد به منابع
اهل سنت به نقد و بررسي آنها پرداخته است.
اطلاعيه تحريكآميز روحانيان وهابي
شماري از روحانيان وهابي با انتشار بيانيهاي در موسم حج، به شيعيان و ايرانيان تاختند. آنان در اين بيانيه، دولت جمهوري اسلامي را به توطئه و كمك مالي و نظامي به دشمنان دولتهاي اسلامي متهم كردند و اين كار را مصداق «
فساد في الارض»
خواندند و ايستادگي در برابر جمهوري اسلامي و نشر و گسترش مذهب اهلسنت و اتخاذ تدابير امنيتي و تبليغي را كاري ناگزير دانستند. جمهوري اسلامي در بخش ديگري از اين بيانيه، به نقض حقوق اقليتهاي مذهبي در ايران متهم شده است.
اين بيانيه همچنين شيعيان حوثي يمن را متعدّي و متجاوز به سرزمينهاي سعودي خوانده و آنان را از دولت صفوي فارسي زبان تأثيرپذير شمرده و خواهان سركوب آنان با قدرت نظامي و دفاع از حرمين شريفين شده است. امضاكنندگان اين اطلاعيه تحريكآميز، دولت شيعي ايران را كه مذهب شيعه را رواج ميدهد، به سختي نكوهش
|
|
ميكنند و مذهب شيعه را با نصوص وحي ناسازگار ميدانند و برگزاري آيين برائت از مشركان را در موسم حج، بدعتي ميدانند كه تنها هدفهاي سياسي را دنبال ميكند و از اينرو، در بخش ديگري از اين اطلاعيه از مسلمانان ميخواهند كه در برابر نفوذ تشيع در منطقه بايستند و از نيروهاي سعودي در دفاع از مرز خود پشتيباني كنند.
اين اطلاعيه كه تنها براي ايجاد تفرقه ميان پيروان مذاهب اسلامي صادر شده، مسلمانان را به وحدت و اخوت اسلامي فراخوانده، برائت را «
جدال»
دانسته و مسلمانان را از آميختن سياست با دين يا سياسي كردن دين كه از خطرناكترين روشهاي برخي از نظامها براي گريز از مشكلات و چالشهاي دامنگير آنان است، به سختي پرهيز داده است. بنابراين، والاحضرت امير منطقه مكه مكرمه در پاسخ به پرسش سياسيسازي حج چنين گفت:
«
دولت و ملت عربستان سعودي با سياسي ساختن فضاي حج موافق نبوده است و اجازه چنين كاري را نخواهند داد. به كسي اجازه داده نميشود تا دست به ناآرامي و هرج و مرج بزند يا عليه مقررات و نظام وضع شده براي موسم حج به كاري دست زند. دولت و ملت و هر شهروند عربستان سعودي وظيفه دارد تا براي تأمين راحت و آرامي زائران گام بردارند و در اين راستا تلاشهاي خستگيناپذير انجام دهند.
دولت عربستان سعودي با همه حجاج بيت الله الحرام برخورد مساوي داشته و حجاج كليه كشورها به نزد ما برابرند و ما مسئوليت ديني خويش را در برابر زايران انجام خواهيم داد و از ميهمانان خانه خدا هم ميخواهيم تا مسئوليت خود را بشناسند و مسئولانه عمل كنند