بخش 3
زیبا سخن گفتن سست ایمانی و تجمل گرایی سپردن کار به کاردان ستایش بدکار ستایش فریب کارانه ستایش های بی جا سحرخیزی و بی نیازی سخنان دل نشین سد معبر سراشیبی سقوط سرعت در خیرات سستی در عبادت سلام سودمندی سوغات سفر سوگند ناصواب شادی چشم ها شایسته سالاری شتاب در توبه شرکت در مجلس ختم شغل مناسب شکار بی دلیل حیوانات شکر نعمت شنیدن سخنان خوب شهادت دروغ صدا زدن به بهترین نام ها صداقت در تجارت صله رحم ضیافت مقبول طلب عافیت برای دیگران عالم به دنیا و جاهل به آخرت عبادت مخفی عذرپذیری عزت نفس عزیزان به ذلت فتاده عفت کلام عفو به هنگام قدرت علاقه به کار عیادت از بیماران غذای دسته جمعی غرور علمی غوغا سالاری فداکاری برای دین فروش مسکن فریب کاران قرض گرفتن قضاوت قناعت کارگشایی کردار نیک کسب حلال کم حوصله بو
صفحه 101 |
و پارسايي است. در اسلام، زاهد به كسي گفته مي شود كه از دنياگرايي شديد و محور قرار دادن امور مادي پرهيز مي كند و اگر هم اندوخته اي دارد، بر اساس چارچوبي كه دين آن را تعيين كرده است، هزينه مي كند و به ديگران نيز ياري مي رساند. حقيقت زهد و پارسايي را بايد در سيره رفتاري و كلام نوراني معصومين(عليهم السلام) جستوجو كرد; زاهداني حقيقي كه پارسايان شب و شيران روز بودند. پيامبراعظم(صلي الله عليه وآله) در ترسيم گوشه اي از حقيقت زهد مي فرمايد:
اَلزُّهْدُ فِي الدُّنْيا قَصْرُ الاَْمَلِ وَ شُكْرُ كُلِّ نِعْمَة وَالْوَرْعُ عَنْ كُلِّ مَا حَرَّمَ اللّهُ.(1)
زهد در دنيا، كوتاهي آرزو، به جا آوردن شكر هر نعمت و پرهيز از هر چيزي است كه خداوند آن را حرام كرده است.
زيبا سخن گفتن
به راستي كه كلام، معجزه گر است و مي تواند تأثير فراواني بر مخاطبان خود داشته باشد. سخن زيبا، محكم، مستدل و منطقي، آدمي را ارشاد و راهنمايي مي كند و او را به راه راست نزديك مي سازد. سخن نيكو در خاندان عصمت و طهارت به روشني ديده مي شود. آنان هرجا دل هاي مردم را براي شنيدن آماده مي ديدند، به سخنراني مي پرداختند. كوتاه سخن مي گفتند; زياده گو و تناقض گو نبودند. شيرين سخن ترين و شيواگوترين مردمان بودند. آورده اند حتي بهشتيان نيز به زبان محمد(صلي الله عليه وآله) سخن مي گويند. آنان هيچ گاه با نهايت مرتبه عقل و فهم خويش با كسي سخن نمي گفتند. به اندازه عقل و فهمشان حرف مي زدند. حتي دشمنان نيز در رويارويي با سخنان دل نشين معصومين(عليهم السلام)، لب به اعتراف و اقرار مي گشودند و بر زيبايي كلامشان صحه
1. همان، ص 58.
صفحه 102 |
مي گذاشتند. آنان نه تنها خود نيكوسخن بودند، بلكه پيروانشان را نيز به شيوايي، ساده گويي و نيكوسخني دعوت مي كردند. آنان با رعايت ادب در گفتار، از ديگران مي خواستند گفتار خويش را پاس بدارند و آن را به ناسزاگويي و سخنان ناپسند آلوده نسازند. آنان سخن زيبا را با ارزش تر و اثرگذارتر از چهره زيبا مي ديدند. پيامبر گرامي اسلام، سرسلسله نيكوسخنان فرموده است:
اَلْجَمَالُ فِي اللِّسانِ.(1)
زيبايي در زبان است.
„
س
سست ايماني و تجمل گرايي
بعضي مردم عادت كرده اند زندگي تجملي داشته باشند. اينان كه به رفاه طلبي و دنيادوستي روآورده اند، ساده زيستان را كه در راهي جز راه آنان گام برمي دارند، عقب افتاده و واپس گرا مي نامند. آنان چنان در تجمل گرايي خويش فرورفته اند كه به كلي از كاروان انسانيت عقب مانده اند و ساده زيستي را كه هنر مردان خداست، به باد تمسخر و استهزا مي گيرند. خانه دل و جان تجمل گرايان از معنويت تهي است و هميشه سزاوار نكوهشند. ساده زيستي، روش پسنديده پيامبران و امامان معصوم(عليهم السلام)است و آنان اسوه و الگوي ديگرانند. پيامبر اسلام مي فرمايد:
أَخْشي ما خَشيتُ عَلي أُمَّتي كِبَرُ البَطْنِ وَ مُداوَمَةُ النَّوْمِ وَ الْكَسَلُ وَ ضَعْفُ الْيَقينِ.(2)
بر امت خويش بيشتر از هر چيز، از شكم پرستي و پرخوابي و كسالت و سست ايماني بيم ناكم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. تحف العقول، ص 37.
2. نهج الفصاحه، ش 109.
صفحه 103 |
سپردن كار به كاردان
تجربه ثابت كرده است هر كاري را بايد به اهلش سپرد تا از عهده انجام دادن آن برآيد. بسيار اتفاق افتاده كه براي برخي ملاحظه كاري ها و به اصطلاح مصلحت سنجي ها، اين امر ناديده گرفته شده است. همين امر، زيان هاي بسيار سنگين بر بنيان هاي اجتماعي وارد كرده است; زيرا هنگامي كه كار به ناكاردان سپرده مي شود، بايد منتظر آثار مخرّب آن نيز باشيم. دقت در اين امر همان است كه امروزه به آن «شايسته سالاري» مي گويند.
شايسته سالاري آن است كه هر كس بر اساس لياقت و توانايي خود، به كاري گمارده شود; چون در اين صورت، بازده كارها دوچندان خواهد شد. پيامبر اعظم(صلي الله عليه وآله) در توصيه به اين مهم مي فرمايد:
اِذا وُسِّدَ اْلاَمرُ اِلي غَيْرِ اَهْلِهِ فَانْتَظِرْ السَّاعَةَ.(1)
آن گاه كه كار به دست غير اهلش بسپارند، منتظر رستاخيز باش.
ستايش بدكار
بي شك، هر انساني به تشويق و تنبيه نياز دارد تا از كارهاي نيك و بد خود آگاه شود و در به كار بستن روش درست دقت كند. آدمي با تشويق، انگيزه قوي تري نسبت به انجام دادن كار مي يابد و با تنبيه مي كوشد از تكرار آن پرهيز كند. اين اصل مسلّم بايد در جاي خود به كار گرفته شود. اگر شخص بدكاري از تشويق و تحسين بهره مند شود، نه تنها نوعي بي عدالتي نسبت به نيكوكاران خواهد بود، بلكه اين كار به زيان بدكاران هم است; زيرا او را به ادامه دادن و تكرار كار زشتش مصمم تر خواهد كرد. از آن گذشته، تحسين
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. همان، ش 246.
صفحه 104 |
فرد بدكار در حقيقت نشانه رضايت از كار زشت او خواهد بود كه چنين تمجيدي خلاف عقل و منطق است. اين رويه حتي تعادل اخلاقي جامعه را برهم مي زند و روز به روز بر شمار زشت كاران مي افزايد. بنابراين، تشويق و تنبيه هر چند اهرم هاي كارسازي در انجام عمل و بازدارندگي هستند، ولي شيوه استفاده بجا از آنها بسيار مهم است. پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله)در نهي از ستايش بدكاران مي فرمايد:
اِذا مُدِحَ الْفاجِرُ اهْتَزَّ الْعَرْشُ وَ غَضِبَ الرَّبُّ.(1)
هنگامي كه از آدم بدكار ستايش شود، عرش الهي به لرزه درمي آيد و خداوند خشمناك مي شود.
ستايش فريب كارانه
هنگامي كه انسان را مي ستايند، نفس آدمي شادمان مي شود، ولي بايد دانست كه بيشتر اين مدح و ثناها با صداقت و خلوص انجام نمي شود، بلكه بسياري از ستايشگران، آن را براي فريب ديگران به كار مي برند. در طول تاريخ، بزرگان و علماي بسياري با همين حيله به زانو درآمده اند. جاه طلبان براي جلب نظر اين افراد از آنان تعريف و تمجيد مي كنند تا ايشان را دچار خودباختگي سازند و در شرايط گوناگون بتوانند از آنان بهره كشي كنند. انسان آگاه بايد احتياط كند كه با تعريف و تمجيد ديگران، تصميم گيري نكند و بداند كه بيشتر تعريف ها و تشويق ها و ترغيب ها با هدف هاي شناخته يا ناشناخته سودجويان همراه است. پيامبر ارجمند اسلام درباره تأثير ناپسند تعريف هاي نابجا مي فرمايد:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. تحف العقول، ص 46.
صفحه 105 |
حُبُّ الثَّناءِ مِنَ النّاسِ يُعْمي وَ يُصِّمُ.(1)
علاقه به تعريف از مردم، چشم را كور و گوش را كر مي كند.
ستايش هاي بي جا
اگر كسي را به دليل كار با ارزش او ستايش كنيم، مطلوب و پسنديده است، ولي گاهي، مدح و ستايش نه تنها خوب نيست، بلكه بسيار ناپسند است. آن هم زماني است كه انگيزه آن، مادي باشد يا براي شاد كردن زورمداران انجام گيرد. اين كار، چاپلوسي است و چه بسا فرد ستايش شده، مي پندارد انسان والا مقامي است. بدين ترتيب، پرده غرور، ديدگان او را مي پوشاند، عيب هاي خود را نمي بيند و راه نجات را نمي پيمايد. ازاين رو، پيامبر درباره كساني كه فردي را بي جا مي ستايند، چنين فرموده است:
اُحْثُوا التُّرابَ فِي وُجُوهِ المَدّاحينَ.(2)
بر چهره ستايش گران (نابجا) خاك بيافشانيد.
سحرخيزي و بي نيازي
سحرخيزي و بي نيازي از ويژگي هاي مردان خداست. آنان در سايه سحرخيزي، روحي سرشار از عشق الهي و صفاي باطن دارند، به گونه اي كه انسان، ناخودآگاه در نگاه نافذ آنان گم مي شود و تحت تأثير عظمت و بزرگواري آنان قرار مي گيرد. اينان هرچند از امكانات مادي بي بهره اند، ولي چنان عزت نفسي دارند كه هيچ كس نمي تواند از اسرارشان آگاه شود. آنان نزد همه كس حتي دشمنان خود، عزيز و قابل احترامند. سخن شان اثرگذار و كارشان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. نهج الفصاحه، ش 1341.
2. همان، ش 91.
صفحه 106 |
مورد تأييد همگان است. اين بزرگ مردان هميشه از الطاف الهي برخوردار بوده اند و پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) نيز وجود اين خصلت هاي نيكو را در آنان مي ستايد:
شَرَفُ الْمُؤْمِنِ قِيامُهُ بِاللَّيْلِ وَ عِزُّهُ اسْتِغْناؤُهُ عَنِ النّاسِ.(1)
شرف مؤمن در شب زنده داري اوست و عزت وي در بي نيازي از مردم است.
سخنان دل نشين
بعضي افراد به جاي به كار بردن سخنان ساده و همه فهم، كلمات سنگين و مشكل به كار مي برند كه اين مسئله، شنونده را به زحمت مي افكند. بايد با مردم به قدر فهم شان سخن گفت و از چاشني پند و لطافت نيز بهره برد تا براي آنان قابل درك باشد. دشوارگويي و اظهار فضل گوينده، سبب رنجش خاطر شنوندگان مي شود. در اين صورت، شنوندگان خواهند كوشيد از او دوري كنند; زيرا مي پندارند وي با اين گفته ها مي خواهد دانش خود را به رخ مردم بكشد و ديگران را پايين تر از خود بداند. پيامبر اسلام به زبان مردم سخن مي گفت و به ديگران نيز توصيه مي فرمود:
حَدِّثُوا النّاسَ بِما يَعْرِفُونَ أَتُريدُونَ أَنْ يُكَذَّبَ اللهُ وَ رَسُولُهُ.(2)
با مردم آن گونه كه مي فهمند، سخن بگوييد. آيا مي خواهيد ( با به كار بردن كلماتي كه نمي فهمند)، خدا و پيامبرش را تكذيب كنند؟
سد معبر
يكي از عادت هاي ناپسند برخي افراد اين است كه براي پاك نگه داشتن خانه خود، سنگ، كلوخ، پاره آجر و زباله هايشان را در كوچه و خيابان محل گذر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. نهج الفصاحة، ش 1815.
2. همان، ش 1353.
صفحه 107 |
مردم رها مي كنند. اين مسئله سبب مي شود كه آلودگي در كوچه و خيابان پخش شود و سلامت اجتماعي به خطر افتد. گروهي از رانندگان بي مبالات نيز وسيله نقليه خود را جلوي در خانه ها يا كارگاه ها متوقف مي كنند و ساعت ها از محل غايب مي شوند و راه عبور مردم را مي بندند. البته جالب آن است كه اين افراد از خود راضي كه حقوق شهروندان را رعايت نكرده اند، با چهره اي حق به جانب حتي با معترضان درگير هم مي شوند. پيامبر خدا، محمد مصطفي(صلي الله عليه وآله) با توجه به اين مهم مي فرمايد:
مَنْ أَذَي الْمُسْلِمينَ فِي طُرُقِهِمْ وَجَبَتْ عَلَيْهِ لَعْنَتُهُمْ.(1)
هر كس بر سر راه مسلمانان مزاحمت ايجاد كند، استحقاق لعنت آنان را دارد.
سراشيبي سقوط
پيروي از هوا و هوس، به بخل رو كردن، به حرص درآويختن، به خود باليدن، خود بزرگ بيني و مانند آن، آدمي را به ورطه هلاكت و نابودي نزديك مي سازد و او را به سراشيبي سقوط مي كشاند. انسان در هر حال به راهبري قابل اعتماد نياز دارد كه با يادآوري، او را از پيروي هوا و هوس و گرايش به رذايل اخلاقي باز دارد و جاده سلامت دنيا و سعادت عقبي را به او نشان دهد. اين راهنمايان، پيامبران الهي هستند كه همواره در كنار مردم مي زيستند. ايشان با گفتار و رفتار نيكوي خود، اسوه هاي عملي براي بشريت به شمار مي روند. آناني كه پيش از سفارش كاري به ديگران، خود، عامل آن كار بودند. پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله)دستوري سعادت آفرين و نجات بخش به آدميان هديه كرده است:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. همان، ش 3036.
صفحه 108 |
ثَلاَثٌ مُوبِقاتٌ: هَويً مُتَّبَعٌ وَ شُحٌّ مُطاعٌ وَ اِعْجابُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ.(1)
سه چيز موجب هلاكت است: هوا و هوسي كه پيروي مي شود; حرص و بخلي كه از آن فرمان برند و خود پسندي كه عايد انسان شود.
سرعت در خيرات
برخي مردم، دارايي و اندوخته هاي خود را در راه خدا انفاق مي كنند و هنگام ديدار خدا، سبك بارند; زيرا زاد و توشه سفر آخرت را از پيش فرستاده اند. گروهي ديگر، تنها هنگامي به انديشه انفاق مي افتند كه سلامت جسم را از دست داده و در يك قدمي مرگ قرار گرفته اند. در اين حال، چون از نبود زاد و راحله سفر آخرت، وحشت كرده اند، با شتاب، به انفاق و بخشش مي پردازند. هرچند اين عمل نيز از پاداش برخوردار است، ولي بخششي كه براي رضاي خداست، با بخششي كه از ترس مرگ است، بسيار فرق دارد. گروه سوم، كساني هستند كه حتي هنگام مرگ نيز دست بخشش ندارند و آشكار نيست كه دارايي شان پس از مرگ، در چه راهي مصرف خواهد شد. بر اين اساس، پيامبر اسلام مي فرمايد:
لَأَنْ يَتَصَدَّقَ الْمَرْءُ في حَياتِهِ بِدِرْهَم خَيْرٌ لَهُ مِنْ أَنْ يَتَصَدَّقَ بِمِأَئة عِنْدَ مَوْتِهِ.(2)
اگر انسان در حيات خود، درهمي صدقه دهد، بهتر است از اينكه هنگام مرگش، صد درهم صدقه بدهد.
سستي در عبادت
سستي در هر كاري ناپسند است و سبب مي شود كه كارها به درستي انجام نشود و در نتيجه، اثر مطلوبي در پي نداشته باشد. عبادت هم از كارهايي است كه به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. تحف العقول، ص 8.
2. نهج الفصاحه، ش 2210.
صفحه 109 |
اخلاص، نشاط و سرزندگي نياز دارد. اگر يكي از اين عوامل نباشد، به همان اندازه به عبادت آسيب مي رساند. در اين ميان، سستي و كاهلي و بي ميلي در عبادت به شدت، از دامنه اثر آن مي كاهد. بي ميلي نشانه بي انگيزه بودن است و هنگامي كه شوق و علاقه در كار نباشد، عبادت، اثر روحي و معنوي نخواهد داشت.
نمازي آدمي را از منكر و زشتي باز مي دارد كه با رعايت تمام شرط ها انجام شود تا اثر گذار و بازدارنده باشد. در غير اين صورت، عبادت زباني كه تنها لقلقه زبان آدمي است، نمي تواند آدمي را از زشتي ها باز دارد. پيامبر گرامي اسلام به نماز اهميت فراوان مي داد. با شادابي و نشاط بسيار، براي برگزاري نماز آماده مي شد و نماز تا عمق جان او مي نشست، به گونه اي كه گفته اند پيامبر در حال نماز بود و آواي گريستن او همچون آواي جوشيدن ديگ بود. ايشان نماز خواندن را چنان سازنده مي دانست كه با اشتياق تمام، وقت نماز را انتظار مي كشيد و آن را با آداب كامل بجا مي آورد. ايشان در سفارشي زيبا به علي(عليه السلام)براي آموزش پيروانشان اين گونه سخن مي گويد:
يَا عَلِيُّ آفَةُ الْعِبَادَةِ الْفَتْرَةُ.(1)
اي علي! آفت عبادت، سستي است.
سلام
سلام، بهترين هديه اي است كه با كمترين هزينه و بيشترين فايده به همديگر مي بخشيم. سلام، واژه اي معجزه آفرين است كه غبار كدورت را مي زدايد و رشته هاي محبت را مستحكم مي سازد. از درود و سلام فرستادن دريغ نورزيم و اين كلمه زيبا را با تكان دادن سر يا برداشتن كلاه يا اشاره و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. تحف العقول، ص 6.
صفحه 110 |
رفتارهاي ماشيني عوض نكنيم. سلام را آشكار كنيم و صداقت و صفا و احترام به ديگران هديه دهيم. در سيره پيامبر گرامي اسلام آمده است كه ايشان در سلام دادن حتي به كودكان، پيش قدم بود و كسي نتوانست در اين مسابقه، گوي سبقت را از ايشان بربايد. آن پيامبر رحمت مي فرمايد:
اَفشُوا السَّلامَ تَسْلَموا.(1)
سلام را آشكار سازيد تا سلامت بمانيد.
سودمندي
كارگشايي و سودمندي در دين اسلام، جايگاه والايي دارد. اسلام از همگان خواسته است تا آنجا كه مي توانند به ديگران سود برسانند. سودمند بودن هم به گونه هاي مختلف است. گاهي رسيدگي مالي است و گاهي هم ممكن است معنوي باشد. همان گونه كه يك انسان ثروتمند با تأمين نياز مستمندان يا تأمين وسايل ضروري ازدواج براي يك زوج جوان، تأمين مخارج درمان يك بيمار، احداث يك مركز آموزشي يا بهداشتي، براي افراد و جامعه سودمند است; يك نويسنده، با قلم خود و دعوت كردن از مردم به بوستان كتاب و يك خطيب با سخنراني و موعظه، وظيفه خدمت رساني خويش را به انجام مي رساند. پيامبر گرامي اسلام، خدمت رساني و سودمندي را در كنار ايمان به خداوند از نيكي هاي مهم انساني مي شمارد و مي فرمايد:
خَصْلَتانِ لَيْسَ فَوقَهُمَا مِنَ البِرّ شَيءٌ: اَلاِيمَانُ بِاللّهِ وَ النَّفْعُ لِعِبَادِ اللّهِ.(2)
دو صفت است كه در نيكي، چيزي فراتر از آنها نيست: ايمان به خدا و سودمند بودن براي بندگان خدا.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. نهج الفصاحه، ش 382.
2. تحف العقول، ص 35.
صفحه 111 |
سوغات سفر
سوغات سفر، صرف نظر از ارزش مادي، نشان دهنده محبت و علاقه افراد به يكديگر است. در واقع، مسافر با اين كار مي فهماند كه در سفر نيز به ياد دوست خود بوده است. در حقيقت، اين كار، يكي از بهترين راه هاي تحكيم پيمان دوستي و جلب محبت طرف مقابل است. بنابراين، بسيار شايسته است انسان هنگام بازگشت از مسافرت، در حد توان، سوغات دوستان و خويشان را تهيه كند. البته در اين رهگذر، نبايد خود را به تكلف و سختي افكند و به ارزش مادي اشيا توجه كند; زيرا راضي كردن ديگران به بهاي به زحمت انداختن بيش از حد خود، مطلوب نيست. پيامبر اسلام براي احياي اين سنت حسنه مي فرمايد:
اِذا قَدِمَ اَحَدُكُمْ مِنْ سَفَر فَلْيَقْدَمْ مَعَهُ بِهَدِيَّة وَ لَوْ يُلْقي في مِخْلاتِهِ حَجَراً.(1)
هرگاه كسي از سفر مي آيد، بايد با خود سوغاتي بياورد، اگر چه سنگي در توبره خود بياندازد.
سوگند ناصواب
بعضي افراد عادت كرده اند براي اثبات گفته هاي خود در امور كوچك و بزرگ، قسم مي خورند. اگر سوگند به دروغ باشد، حرام و غيرشرعي است. اگر راست باشد و براي امور ضروري باشد، مانند اثبات حق يا برطرف كردن ستم، مانعي ندارد. با اين حال، اگر فرد در امور جزئي و پيش پا افتاده قسم بخورد، خدا را كوچك مي كند و رفته رفته از عظمت و قداست الهي مي كاهد. البته انسان براي ترك هر عادتي بايد رنج آن را بر خود هموار كند تا عادت هاي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. نهج الفصاحه، ش 228.
صفحه 112 |
نكوهيده از او دور شوند و خود را به خلق نيكو بيارايد. پيشوايان معصوم، اين عادت ناپسند را برنمي تابند و از پيروان خود مي خواهند آن را ترك كنند. پيامبر محبوب اسلام مي فرمايد:
لاَ تَحْلِفْ بَاللّهِ كَاذِباً وَ لاَ صَادِقاً مِنْ غَيْرِ ضَرُورَة وَ لاَ تَجْعَلِ اللّهَ عُرْضَةً لِيَمِينِكَ فَاِنَّ اللّهَ لاَ يَرْحَمُ وَ لاَ يَرْعي مَنْ حَلَفَ بِاسْمِهِ كَاذِباً.(1)
سوگند دروغ به خدا مخور و سوگند راست هم بدون ضرورت ياد مكن و خداوند را در معرض قسم خود قرارمده; زيرا خدا به كسي كه به نام او سوگند دروغ مي خورد، رحم نمي كند و او را مورد ملاطفت خود قرار نمي دهد.
„
ش
شادي چشم ها
وحشتي بي سابقه، دهشتي بي مانند، هولي پريشان زا و هيبتي بيچاره كننده همه مردم را دربرمي گيرد. همه دل ها مضطرب و در تشويش; همه بدن ها لرزان; همه چشم ها گريان و همه در انديشه فرجام كار خويشند. جايي براي فرار نيست. نمي توان به مكر و حيله روي آورد و به گونه اي از مهلكه خود را رهانيد و نام آن را زرنگي نهاد. گاهي در دنياي خاكي، بعضي افراد از اين راه ها براي گريز و رهايي سود مي جستند، ولي اينجا پايان دنياست. جايي كه انسان ها همه در پيش گاه عدل الهي قرار مي گيرند و كردارها سنجيده مي شود. جملگي در اضطراب و هراسند جز مؤمنان و فرمانبرداران; آنان كه توشه از پيش فرستاده و امنيت را با بندگي خريده و اينك در سايه سار لطف الهي قرار گرفته اند. آنان چنين فرجام نيكي را با شب زنده داري و حركت در دايره
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. تحف العقول، ص 14.
صفحه 113 |
شريعت براي خويش مهيا ساخته اند. همان وعده اي كه رسول رحمت به ايشان داده بود:
كُلُّ عَيْن بَاكِيَةٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ اِلاّ ثَلاثَةَ اَعْيُن: عَيْنٌ سَهِرَتْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَ عَيْنٌ غُضَّتْ عَنْ مَحارِمِ اللّهِ وَ عَيْنٌ فَاضَتْ مِنْ خَشْيَةِ اللّهِ.(1)
هر چشمي در روز قيامت گريان است، جز سه چشم: چشمي كه در راه خدا شب بيداري كشيده باشد; چشمي كه به چيزهايي كه خدا حرام كرده است، نگاه نكرده باشد; چشمي كه از خوف خدا اشك بسيار ريخته باشد.
شايسته سالاري
بايد گفت هر كسي اگر در جايگاه خود قرار گيرد، مي تواند در كارها پيشرفت كمّي و كيفي ايجاد كند، ولي اگر در راستاي انگيزه ها، توانايي ها و علاقه هاي خود قرار نگيرد، نه تنها پيشرفتي در كار ايجاد نمي كند، بلكه عامل ركود و افت در كارها مي شود. بنابراين، شايسته است در تقسيم كارها بين نيروهاي انساني به اين مهم توجه شود. همچنين اگر كسي نابجا در جاي ديگري كه استحقاق آن كار را دارد، قرار گيرد، جلو رشد فردي و اجتماعي خودش گرفته مي شود; زيرا شخصي كه داراي تخصص، اطلاعات و توانايي مناسب باشد و در جاي خود قرار داده شود، عامل پيشرفت و موفقيت در كارها مي گردد. بنابراين، بهتر است براي پيشرفت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. تحف العقول، ص 8 .
صفحه 114 |
كيفي در كارها و پيش گيري از ركود و كم كاري افراد، كارها به دست اهلش سپرده شود. پيامبر اعظم(صلي الله عليه وآله)مي فرمايد:
مَنْ عَمِلَ عَلَي غَيْرِ عِلْم كَانَ مَا يُفْسِدُ اَكْثَرَ مِمّا يُصْلِحُ.(1)
كسي كه از روي ناداني كاري انجام دهد، افساد او بيش از اصلاحش خواهد بود.
شتاب در توبه
كاروان مرگ بي خبر به سراغ ما مي آيد. هميشه بيماري، مقدمه مرگ نيست. چه بسا حوادث گوناگون به انسان مهلت نمي دهد تا چشمان باز خود را ببندد يا چشمان بسته اش را باز بگشايد. پس چرا اكنون كه فرصت باقي است، از گذشته هاي خود باز نگرديم و ره به سوي سلامت و سعادت نسپاريم تا رحمت بي منتهاي الهي شامل حالمان شود. پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) در هشداري ارزنده مي فرمايد:
تُوبُوا اِلي رَبِّكُمْ مِنْ قَبْلِ اَنْ تَمُوتُوا... .(2)
پيش از آنكه مرگتان فرا رسد، به سوي خداي خود توبه كنيد... .
شركت در مجلس ختم
انسان با از دست دادنِ عزيزان خود به رنج و اندوه فراوان دچار مي شود. طبيعي است در چنين شرايطي، اظهار هم دردي و تسليت گويي، تا اندازه زيادي مي تواند از رنج و ناراحتي هاي او بكاهد. بنابراين، ادب و جوان مردي ايجاب مي كند انسان با شركت در مجالس ختم و عرض تسليت، روح آزرده صاحب عزا را التيام بخشد. البته بايد با چهره اي گرفته و اندوهگين وارد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. تحف العقول، ص 47.
2. نهج الفصاحه، ش 1188.
صفحه 115 |
مجلس شد و از گفتوگوي زياد خودداري كرد. خواندن قرآن و دعا براي آمرزش ميت بهترين و مهم ترين كار است. همچنين توصيه شده است كه حتماً خود را به صاحب عزا نشان دهيد تا دريابد كه در فراز و نشيب هاي زندگي، او را تنها نگذاشته ايد. رسول خدا(صلي الله عليه وآله) درباره پاداش اين عمل مي فرمايد:
مَنْ عَزّي مُصاباً فَلَهُ مِثْلُ أَجْرِهِ.(1)
هر كس مصيبت زده اي را تسليت گويد، پاداشي همانند او دارد.
شغل مناسب
اسلام، افرادي را كه سست اراده اند و از كار و تلاش دوري مي كنند، بسيار نكوهش مي كند. با اين حال، اسلام اجازه نمي دهد كه انسان، هر شغلي را انتخاب كند; زيرا شغل بايد براي فرد و جامعه، مفيد باشد. متأسفانه بعضي شغل هاي واسطه اي، نه تنها سودي براي جامعه ندارد، بلكه با دست به دست كردن كالا، قيمت كالاها را چند برابر افزايش مي دهند. در اين بين، واسطه گران بدون تحمل هيچ رنج و تلاشي، به مراتب بيشتر از توليدكننده سود مي برند. بعضي افراد نيز فقط به شغل هاي كم تحرك و دفتري علاقه مندند كه اگر وجدان كاري داشته باشند و كار ارباب رجوع را به فردا محول نكنند، تا حدودي پذيرفتني است. در مقابل، ولي چنانچه با بي تفاوتي و سستي، فقط به پشت ميزنشيني و دريافت ماهيانه از بيت المال بسنده كنند، بسيار ناپسند است و اسلام، آن را نكوهش مي كند. پيامبر ارجمند اسلام مي فرمايد:
أَطْيَبُ الْكَسْبِ عَمَلُ الرَّجُلِ بِيَدِهِ.(2)
بهترين كسب ها اين است كه انسان با دست خود، كار كند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. همان، ش 2792.
2. همان، ش 332.
صفحه 116 |
شكار بي دليل حيوانات
هر انسان باعاطفه اي، در غير موارد ضرورت، از شكار حيوانات بيزار است. بعضي افراد نيز هستند كه اين كار را وسيله تفريح و خوش گذراني خود قرار مي دهند و از ريختن خون حيوانات لذت مي برند. چه بسا حيواني را شكار مي كنند كه بچه هايش در انتظار او لحظه شماري مي كنند. كدام وجدانِ بشري مي پذيرد پرنده اي را كه براي جوجه هايش دانه مي برد، به خون غرقه كنند؟ اين كار به تدريج، سبب قساوت قلب مي شود و انسان را از مقام انسانيت فرسنگ ها دور مي سازد. پيامبر مهربان اسلام مي فرمايد:
مَنْ قَتَلَ عُصْفُوراً بِغَيْرِ حَقٍّ سَأَلَهُ اللهُ عَنْهُ يَوْمَ القِيامَةِ.(1)
هر كس گنجشكي را به ناحق بكشد، خداوند در روز قيامت از او بازخواست مي كند.
شكر نعمت
نعمت هاي الهي بسيار ارزشمند است و انسان زماني به اهميت آنها پي مي برد كه در حادثه اي ناخوشايند، عضوي از بدن خود يا نعمتي از نعمت هاي مادي را به طور موقت يا دايم از دست بدهد. اين گونه است كه درمي يابد چه نعمت بزرگي را از دست داده است. انسان شاكر و مخلص، با عمل خود، ديگران را نيز از حالت غفلت و بي خبري بيرون مي آورد و به فكر و تأمل در قدرت لايزال الهي وا مي دارد. البته بايد دقت شود كه آشكار ساختن شكر، جنبه ريا و خودنمايي پيدا نكند. رسول گرامي اسلام در توصيه به سپاس گزاري آشكار از نعمت الهي مي فرمايد:
مِنْ شُكْرِ النِّعْمَةِ إِفْشاؤُها.(2)
از مصداق هاي شكر نعمت، آشكار كردن آن است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. نهج الفصاحة، ش 2918.
2. همان، ش 3045.
صفحه 117 |
شنيدن سخنان خوب
مؤمن ـ همچون عاشقي كه در راه رسيدن به معشوق سر از پا نمي شناسد ـ نه تنها از آموختن مطالب حكمت آميز و هر آنچه او را به سوي محبوب هدايت كند، خسته نمي شود، بلكه اشتياق او براي شنيدن حكمت، روز به روز افزايش مي يابد. وي چنان در اين راه مصمم است كه هيچ گونه ضعف و سستي در او ديده نمي شود. مؤمن حيات معنوي خود را به اين سخنان خوب و باارزش وابسته مي داند و از هم نشيني با عالمان مهذب و مطالعه كتاب هاي سودمند لذت مي برد. هم نشيني با خوبان، خواه ناخواه آثارمثبتي در انسان بر جا مي نهد. پس بكوشيم حقِّ گوش را كه شنيدن نيكوست، ادا كنيم. پيامبر اسلام در تحسين اين رويه پسنديده مي فرمايد:
لَنْ يَشْبَعَ الْمُؤْمِنُ مِنْ خَيْر يَسْمَعُهُ حَتّي يَكُونَ مُنْتَهاهُ الجَنَّةَ.(1)
مؤمن هرگز از شنيدن سخنان خيري كه مي شنود، خسته نخواهد شد تا به بهشت برسد.
شهادت دروغ
دروغ يكي از گناهان بزرگ است و دروغ گو نزد مردم ارزش و جايگاهي ندارد، ولي بدترين دروغ آن است كه شخص براي پاي مال كردن حق ديگران، شهادت دروغ بدهد. اين كار، روح فرد را به ناپاكي مي آلايد و حقوق ديگران را ضايع مي كند. شاهد دروغين، افكار را به راه خطا و ناصواب مي كشاند. در نتيجه، طرف مقابل نيز براي احقاق حق خود، به ستيزه جويي روي مي آورد. پيامبر رحمت در هشداري به شهادت دهندگان دروغين مي فرمايد:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. همان، ش 2292.
صفحه 118 |
لَنْ تَزُولَ قَدَمُ شاهِدِ الزُّوُّرِ حَتّي يُوجِبَ اللهُ لَهُ النّارَ.(1)
شاهد دروغين از جاي نمي جنبد، مگر اينكه خداوند، دوزخ را بر او واجب مي كند.
„
ص
صدا زدن به بهترين نام ها
كساني كه از ادب و اخلاق اسلامي بهره مندند، مي كوشند ديگران را به زيباترين نام ها بخوانند و آنان را به نامي كه از آن نفرت دارند، صدا نكنند، ولي با كمال تأسف، برخي به اين مسئله مهم كه با روح و روان آدمي ارتباط مستقيم دارد، توجه ندارند و گاه به عمد و با قصد و غرض، اشخاص را به نام هايي صدا مي زنند كه از آن ناراحت مي شوند. هنگامي كه اينان با برخورد تند طرف مقابل، روبه رو مي شوند، نام كار خود را شوخي مي گذارند، در حالي كه اين توجيه، غلط و نادرست است. پيامبر محبت و مهرباني مي خواهد ديگران را با بهترين نام ها بخوانند:
... وَ تَدْعُوهُ بِأَحَبِّ أسْمائِهِ... .(2)
... و آنان را با نيكوترين نام هايشان بخوانيد... .
صداقت در تجارت
اگر تجارت و معامله، عادلانه و بر اساس قانون الهي باشد، بسيار پسنديده است، ولي بعضي سودجويان، از اين رهگذر، به انواع بي رحمي ها دست مي يازند. اين زياده طلبان، براي غارت اموال مردم، با انواع و اقسام حيله و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. نهج الفصاحة، ش 2287.
2. همان، ش 1387.
صفحه 119 |
بازارگرمي، اجناس خود را به چندين و چند برابر مي فروشند و همچنان مي پندارند كه سرمايه مفيدي اندوخته اند. آيا درست است كه افزون خواهان،
با پنهان ساختن و انبار كردن اجناس مورد نياز مردم، آن را به قيمت گزاف بفروشند و با گستاخي تمام، خود را مسلمان نيز بدانند؟ پيامبر خدا در توصيه به راستي و صداقت در كسب و كار مي فرمايد:
يا مَعْشَرَ التُّجّارِ إِنَّ اللهَ باعِثُكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فُجّاراً إِلاّ مَنْ صَدَقَ وَ أَدَّي الاَْمانَةَ.(1)
اي گروه تاجران! خدا شما را فاجر محشور مي كند جز آنان كه امين و درست كار هستند.
صله رحم
اسلام بر ديدار و رسيدگي به حال خويشاوندان بسيار تأكيد كرده است. اين امر، محبت و دوستي را بين اقوام و خانواده ها پديد مي آورد و سبب مي شود آنان در گاه گرفتاري، با انگيزه بيشتري به ياري يكديگر بشتابند. البته بايد كوشيد اين ديدارها، به محفلي براي بدگويي و غيبت ديگران تبديل نشود. اين ديدارها زماني سودمند است كه با بحث هاي مفيد وآگاهي دادن به يكديگر همراه باشد. پيامبر گرامي اسلام نيز براي ديدار و رسيدگي به خويشاوندان، اهميت بسياري قائل بود. ايشان مي فرمايد:
لايَدْخُلُ الْجَنَّةَ قاطِعُ رَحِم.(2)
قطع كننده صله رحم وارد بهشت نخواهد شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. همان، ش 3204.
2. همان، ش 2533.
صفحه 120 |
„
ض
ضيافت مقبول
ترتيب دادن مجلس مهماني كار بسيار خردمندانه و پسنديده اي است، اگر:
1. براي تحكيم رشته هاي محبت باشد.
2. به شكرانه اعطاي نعمتي از جانب خداوند باشد.
3. سبب اسراف و هدر رفتن نعمت هاي الهي نگردد.
در اين صورت، نشست و برخاست ها، وسايل رشد مادي و معنوي افراد را فراهم مي آورد. بنابراين، بايد تلاش شود تا افزون بر پذيرايي، به طور مستقيم يا غيرمستقيم، ديگران را به وظايف انساني شان آگاه سازيم. در اين ميان، آنچه مورد نكوهش اولياي الهي است، اين است كه دعوت شدگان تنها از ميان ثروت مندان و صاحبان قدرت و شوكت باشند. به راستي آيا مي توان انسان هايي را كه تنها گناهشان، نداشتن مال و قدرت ظاهري است، از ورود به چنين مجالسي منع كرد؟ آيا اين بزرگ ترين توهين به مقام انسانيت نيست؟ حضرت ختمي مرتبت مي فرمايد:
بِئْسَ الطَّعامُ طعامُ العُرْسِ يَطْعَمُهُ الأَغْنِياءُ وَ يُمْنَعُهُ الْمَساكينُ.(1)
چه بد است خوراك عروسي كه ثروت مندان از آن بخورند و فقيران محروم بمانند.
„
ط
طلب عافيت براي ديگران
برخي انسان ها پيش از دعا براي خود، در حق ديگران دعا مي كنند و اين نشان دهنده علاقه و محبتي است كه نسبت به دوستان و نزديكان خود دارند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. نهج الفصاحة، ش 1080.
صفحه 121 |
تجربه نشان داده است چنين كساني زودتر از ديگران به حاجت خود
مي رسند. شايد اين موفقيت سريع آنان به دليل گذشت و نيت پاك آنان باشد; زيرا چه بسا دعاي خالصانه آنان بدون اطلاع و تقاضاي طرف مقابل، صورت مي گيرد و اين، نشان دهنده اخلاص و علاقه بسيار آنان به شخص دعا شده است. رسول اسلام يكي از رمزهاي اجابت دعا را چنين معرفي مي كند:
اُطْلُبِ الْعافِيَةَ لِغَيْرِكَ تَرْزُقْها فِي نَفْسِكَ.(1)
براي ديگران عافيت بخواه تا نصيب تو گردد.
„
ع
عالم به دنيا و جاهل به آخرت
دانش زماني ارزشمند است كه به مسائل مادي و دنيوي محدود نگردد و سعادت دنيا و آخرت صاحب دانش را تأمين كند. امروز بيشتر ويراني ها و خرابي ها، به دليل نگاه يك بُعدي به علوم بوده است. به گونه اي كه برخي در مسائل مادي اطلاعات بسيار ريز و دقيقي دارند، ولي متأسفانه در مسائل ديني و اخروي بسيار كم خبرند. بنابراين، چنانچه علوم مادي با علوم مربوط به دين و آخرت همراه شود، بشر را به سعادت و سربلندي مي رساند. هر عالمي بايد باتوجه به فايده هاي دنيوي و اخروي هر علم، با بينشي درست و حساب شده، آن را به كار برد. پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) مي فرمايد:
اِنّ اللهَ يُبْغِضُ كُلَّ عالِم بِالدُّنْيا جاهِل بِالآخِرَةِ.(2)
خداوند هر كسي را كه به كار دنيا، دانا و در كار آخرت، نادان است، دشمن مي دارد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. همان، ش 326.
2. همان، ش 796.
صفحه 122 |
عبادت مخفي
برخي عبادت ها در دين اسلام، جنبه شعاري دارند; يعني براي تعظيم شعاير، بايد آنها را آشكارا انجام داد. عبادت هايي چون اذان، نماز جماعت، حج و جهاد، روح يگانگي را در همگان تقويت مي كند و مردم را در راه اجراي آنها مصمم تر مي سازد. بعضي ديگر از عبادت ها بايد مخفيانه انجام گيرد. عبادت هايي مانند نماز شب، روزه و دستگيري از مستمندان اگر پنهاني انجام گيرد، ارزشمندتر و مطلوب تر است; زيرا بيم رياكاري و وسوسه هاي شيطاني در اين موارد زياد است. پيامبر گرامي اسلام تأكيد دارد كه اين گونه كارها پنهاني صورت گيرد تا جنبه خودنمايي به خود نگيرد و پاداش آن از بين نرود. بنابراين مي فرمايد:
اَعْظَمُ الْعِبادةِ اَجْرَاً أَخْفيها.(1)
بالاترين عبادت از نظر پاداش، مخفي ترين آنهاست.
عذرپذيري
گاهي انسان در برخوردهاي اجتماعي خويش، با ديگران اختلاف پيدا مي كند كه گاه به مشاجره لفظي يا برخورد فيزيكي مي انجامد، ولي سرانجام ممكن است خود آن فرد يا با واسطه نزدش بيايد و عذرخواهي كند. در چنين حالي، مروّت و جوان مردي اجازه نمي دهد دست رد به سينه او بزنيم; زيرا وي خودش را شرمسار مي داند و از عذاب وجدان رنج مي برد. پسنديده است كه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. نهج الفصاحة، ش 349.
صفحه 123 |
با برخوردي بزرگوارانه، عذرش را بپذيريم و براي انجام اين كار نيك، از او سپاس گزاري كنيم. رسول گرامي اسلام در اين باره مي فرمايد:
مَنْ لَمْ يَقْبَلِ الْعُذْرَ مِنْ مُتَنَصِّل صادِقاً كانَ اوْ كاذِباً لَمْ يَنَلْ شَفاعَتي.(1)
هركس عذر پوزش گري را ـ راست باشد يا دروغ ـ نپذيرد، به شفاعت من نمي رسد.
عزت نفس
برخي نيازمندان چون طبع بلند دارند، همواره مي كوشند خود را بي نياز نشان دهند و به اصطلاح «با سيلي، صورت خود را سرخ نگه دارند». در مقابل، به افرادي برمي خوريم كه با داشتن رفاه و برخورداري از امكانات مالي، همچنان دست نياز به سوي اين و آن دراز مي كنند. اينان، فرومايگاني هستند كه به آساني، عزت نفس خود را از دست مي دهند و دين و شخصيت خود را مي فروشند. آيين اسلام به پيروانش دستور مي دهد كه هيچ گاه شخصيت والاي خود را به بهاي ناچيز نفروشند و براي به دست آوردن نيازهاي مادي خويش، به سوي اين و آن دست دراز نكنند. پيامبر عظيم الشأن اسلام مي فرمايد:
إِسْتَغْنُوا عَنِ النّاسِ وَ لَوْ بِشَوْصِ السِّواكِ.(2)
از مردم بي نياز باشيد و از آنان، يك قطعه چوب مسواك هم نخواهيد.
عزيزان به ذلت فتاده
اخلاقِ پسنديده اسلامي حكم مي كند از افرادي كه در ميان قوم و قبيله خود احترامي داشته و اكنون به هر دليل به ذلت و خواري افتاده اند، دل جويي كنيم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. همان، ش 2757.
2. همان، ش 283.
صفحه 124 |
اين افراد به دليل از دست دادنِ مقام و موقعيت خود، به مهر و محبت اطرافيان خود بسيار نيازمندند. ممكن است آنان در از دست دادن موقعيت خود، تقصير چنداني نداشته باشند و حادثه اي ناگوار، ايشان را از سرير اقتدار به حضيض ناتواني كشانده باشد. پيامبر رحمت مي فرمايد:
اِرْحَمُوا عَزيزاً ذُلَّ... .(1)
به عزيزي كه خوار گرديده است، احترام بگذاريد... .
عفت كلام
زبان، وسيله بدبختي و خوشبختي انسان را فراهم مي آورد. اگر زبان در اختيار آدمي قرار گيرد و وي با نيروي تعقل و تدبير، آن را به كنترل خويش درآورد، از بسياري مفاسد و گناهان در امان مي ماند. زبان، تنها عضوي است كه منشأ بسياري از گناهان و انحراف ها است. از زبان مي توان براي شهادت حق و ناحق، حفظ آبرو و بي آبرويي، دروغ و صداقت، غيبت و سكوت، تهمت و واقعيت استفاده كرد. انسان بدزبان در نظر ديگران متنفر است و همگان از نيش زبانش كه چون شمشير برنده و تيز است، فرار مي كنند. با اين وصف، سعادت انسان در گرو آن است كه از شرّ زبان به خدا پناه ببرد و آن را به كنترل خود درآورد. پيامبر گرامي اسلام مي فرمايد:
إِحْفَظْ لِسانَكْ.(2)
زبانت را حفظ كن.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. نهج الفصاحة، ش 262.
2. همان، ش 100.
صفحه 125 |
عفو به هنگام قدرت
هر انساني حق دارد نسبت به آن مقدار حقي كه از او ضايع شده است، دادخواهي كند و حق خود را باز پس گيرد. با اين حال شايسته است انسان خود را به گونه اي تربيت كند كه عفو و بخشش را اصل قرار دهد و فقط در مواردي كه ضرورت دارد، از حق انتقام استفاده كند. اين خصلت، ويژه كساني است كه از كرامت نفس و روحيه والاي گذشت برخوردارند. چه بسا ممكن است با اين روح بزرگوارشان، انسان هاي گناه كار و متجاوز را دگرگون سازند و به پاسداري از حقوق ديگران، رهنمون شوند. پيامبر رحمت در اين باره مي فرمايد:
اذِا قَدَرْتَ عَلي عَدُوِّكَ فَاجْعَلِ الْعَفْوَ شُكْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَيْهِ.(1)
وقتي بر دشمنت چيره شدي، عفو را شكرانه اين چيرگي قرار ده.
علاقه به كار
يكي از بزرگ ترين عوامل موفقيت در كارها، علاقه به كار است. كسي كه به كاري علاقه مند باشد، با تمام توان در انجام دادن آن مي كوشد. بر عكس، يكي از عوامل مهم در شكست انسان، نداشتن انگيزه است كه نه تنها انسان را به پيشرفت نمي رساند، بلكه روز به روز به شكست و ناكامي نزديك تر مي كند. بنابراين، اگر خواهان آسايش جسمي و روحي هستيد، بايد كاري را انتخاب كنيد كه به آن علاقه مند باشيد. پيامبر اسلام در نكوهش علاقه نداشتن به كار و به اجبار كسي را به كار گماشتن مي فرمايد:
إِذا حاكَ فِي نَفْسِكَ شَيْئٌ فَدَعْهُ.(2)
وقتي دل تو از كاري چركين است، از آن چشم بپوش.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. همان، ش 227.
2. همان، ش 196.
صفحه 126 |
عيادت از بيماران
نشاط روحي و رواني تأثير فراواني در بهبودي بيماري دارد. بيمار به دليل درد و رنج، به غم و اندوه مبتلا مي شود و با فرو رفتن در خود، خزيدن در گوشه تنهايي و دوري از اجتماع، بر عذاب روح خود مي افزايد. پيامبر عزيز اسلام به دوستان و خويشان بيمار توصيه مي كند كه به ديدار وي بروند; چون براي قدم هايي كه در اين راه برمي دارند، ثواب هاي فراواني در نظر گرفته شده است. آن گاه كه كنار بيمار مي نشينيد، از خوشي ها و اميدها و سلامتي سخن بگوييد تا حالت نشاط و سرزندگي و اميد در او پديد آيد و با روحيه مناسب با بيماري مبارزه كند. ايشان در سخني جاوداني مي فرمايد:
عائِدُ الْمَريضِ يَمْشي في طَريقِ الْجَنَّةِ حَتّي يَرْجِعَ.(1)
كسي كه بيماري را عيادت مي كند، تا هنگامي كه باز مي گردد، در راه بهشت قدم مي زند.
عيادت بيماران، آداب و شرايط ويژه اي دارد. بيمار به استراحت و آرامش جسمي و روحي نياز دارد. ازاين رو، عيادت طولاني نه تنها او را شادمان نمي كند، بلكه مايه رنجش خاطر وي نيز خواهد شد. همچنين شايسته است عيادت كننده هنگام ديدار، ارمغاني را كه با ذايقه بيمار سازگار است، به او هديه كند. عيادت كننده نبايد بسيار سخن بگويد، بلكه بايد براي سلامتي بيمار دعا كند و وعده بهبودي بدهد تا او را به آينده اميدوار سازد. پيامبر ارجمند اسلام در ستايش اين عمل پسنديده و توجه به آداب آن مي فرمايد:
اَفْضَلُ الْعِبادَةِ أَجْراً سُرْعَةُ الْقِيام مِنْ عِنْدِ الْمَريضِ.(2)
از بهترين عبادت اين است كه از نزد بيمار، زودتر برخيزي.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. نهج الفصاحة، ش 1926.
2. همان، ش 412.
صفحه 127 |
„
غ
غذاي دسته جمعي
يكي از آسيب هاي زندگي ماشيني و صنعتي اين است كه به دليل كثرت مشاغل و نيازهاي مادي، ميان افراد خانواده ها جدايي انداخته است. كمتر اتفاق مي افتد كه همه اعضاي يك خانواده، بر سر يك سفره مشترك، غذا بخورند. اين وضعيت، به تدريج، روح انزواطلبي را در افراد خانواده پديد مي آورد و از محبت و الفت آنان نسبت به يكديگر مي كاهد. هم نشيني و گرد آمدن بر سر سفره مشترك، صميمت و صفاي خاصي دارد و حتي لذت خوردني ها را در ذايقه انسان افزايش مي دهد. چه بسا مشكلات خانوادگي هم پس از خوردن غذا، قابل بررسي و نتيجه گيري است. پيامبر رحمت درباره دل چسب بودن خوردني ها مي فرمايد:
اَحَبُّ الطَّعامِ اِلَي اللهِ ما كَثُرَتْ عَلَيْهِ الاَْيدي.(1)
بهترين غذاها آن است كه گروه زيادي بر گرد آن بنشينند.
غرور علمي
بي شك، بهره مندي از دانش، كمال انساني است و همه مردم، دوستدار دانش و دانشمندند. دانشمندان همانند درختان ميوه، هرچه پربارتر باشند، بيشتر فروتن خواهند شد. گذشته از عالمان واقعي، عده اي نيز بي دليل، ادعاي برخورداري از دانش را دارند. در حقيقت، اين مدعيان دروغين كه با تبليغات نادرست، براي خويش، مقام و موقعيتي كسب كرده اند، از تجربه هاي علمي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. همان، ش 82 .
صفحه 128 |
بي بهره اند. دانشمندان واقعي هيچ گاه در دانش خود، تظاهر نكرده اند و از دانش خود، براي تكامل مادي و معنوي جامعه استفاده مي كنند. پيامبر گرامي اسلام به مدعيان دانش هشدار مي دهد:
مَنْ سَمَّعَ النّاسَ بِعِلْمِهِ سَمَّعَ اللهُ بِهِ مَسامِعَ خَلْقِهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ حَقَّرَهُ وَ صَغَّرَهُ.(1)
هركس، گوش مردم را از علم خود پر كند ]و به آن ببالد[، خداوند در روز رستاخيز، گوش مردم را از رسوايي وي پر و او را حقير و ناچيز مي سازد.
غوغا سالاري
برخي افراد براي اينكه حق و باطل را در هم آميزند، به جار و جنجال مي پردازند. اينان با هياهوگري، خود را صاحب حق جلوه مي دهند و اشك تمساح مي ريزند، به گونه اي كه افراد ساده لوح، بسيار زود فريب مي خورند. در اين صورت، ساده لوحان به كمك آنان مي شتابند. البته پس از مدتي، به نادرستي ادعاي آنان پي مي برند و خود را سرزنش مي كنند كه چرا بي تأمل، زير پرچم غوغاسالاران گرد آمدند. بسيار پسنديده خواهد بود كه انسان با شنيدن هر صداي بلندي به آن سو كشيده نشود و حساب شده و سنجيده رفتار كند. پيامبر بزرگوار مي فرمايد:
دَعْ قيلَ وَ قالَ وَ كَثْرَةَ السُّؤالِ وَ إِضاعَةَ الْمالِ.(2)
از جنجال و هياهوگري و سؤال زياد و تلف كردن مال بپرهيز.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. نهج الفصاحه، ش 2821.
2. همان، ش 1566.
صفحه 129 |
„
ف
فداكاري براي دين
در اسلام، مال و جان و دين اهميت ويژه اي دارند و انسان مسلمان بايد در برابر به خطر افتادن هر يك از آنها حساسيت نشان دهد و براي احياي آنها مبارزه كند. البته اهميت اينها به يك اندازه نيست. درست است كه مال و جان ارزشمندند و به دفاع نياز دارند، ولي وقتي پاي دين به ميان مي آيد، همه چيز را تحت الشعاع قرار مي دهد. پيشوايان ما نيز وقتي صحبت دين به ميان مي آمد، دشوارترين سختي ها و از دست دادن اموال را به راحتي تحمل مي كردند تا دين پاينده بماند. اين گذشت ها در زندگي ائمه معصومين به ويژه پيامبر گرامي اسلام به خوبي ديده مي شود. ايشان در 23 سال سخت ترين شرايط را در مكه و مدينه تحمل كرد تا نهال اسلام بارور شود وانسان ها بتوانند در پرتو آموزه هاي ديني راه كمال و سعادت بپيمايند. ايشان در پندي گران بها به حضرت علي(عليه السلام) مي فرمايد:
وَ ابْذُلْ مَالَكَ وَ نَفْسَكَ دُونَ دِيْنِكَ.(1)
مال و جانت را در راه دين خود فدا كن.
فروش مسكن
تجربه نشان مي دهد كساني كه بي دليل، خانه مسكوني خويش را مي فروشند، پس از مدتي كوتاه، پشيمان مي شوند. اين افراد با همسايگان و راه و چاه محله قديمي خود كاملا آشنا بوده اند و اينك درمي يابند كه چه نعمت بزرگي را از دست داده اند. همچنين اگر سريع تر مسكن جديد تهيه نكنند، بسيار زودتر از
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. تحف العقول، ص 6.
صفحه 130 |
آنچه تصور مي كنند، پول خانه را از دست مي دهند و تا مدت هاي مديد بايد در خانه هاي استيجاري به سر ببرند. همچنين ممكن است در مدتي كه در جستوجوي مسكن جديد هستند، ارزش مسكن افزايش يابد كه در اين صورت، با پول موجود نمي توانند يك خانه حتي در متراژ قبلي و در يك نقطه دوردست به دست آورند. پس شايسته است پيش از فروش خانه، همه جنبه هاي كار را بسنجند و بي انديشه به چنين معامله خطيري روي نياورند. پيامبر اسلام مي فرمايد:
مَنْ باعَ عَقْرَ دار مِنْ غَيْرِ ضَرورَة سَلَّطَ اللهُ عَلي ثَمَنِها تالِفاً يَتْلَفُهُ.(1)
هر كس، بي دليل، خانه اي را بفروشد، خدا تلف كننده اي را مي فرستد كه قيمت آن را تلف كند.
فريب كاران
مردم سه دسته اند; گروهي راه صواب مي پيمايند و ديگران را يا از هم نوعان خود يا از هم كيشان خويش مي شمارند. ازاين رو، در برخوردهاي فردي و اجتماعي با صداقت و سلامت با آنان روبه رو مي شوند. گروه ديگر، در پي حيله گري و فريب دادن ديگران براي به دست آوردن مقام و موقعيت اجتماعي يا زرق و برق دنيايي برمي آيند و براي به دست آوردن توشه دو روزه دنيا، از زيان رساندن به ديگران هيچ گونه پروايي ندارند. اينان در روابط اجتماعي خود با ديگران از در نيرنگ وارد مي شوند. بي شك، مردم در روياروي با اين افراد سودجو، آرامش خويش را از دست مي دهند و تلاش مي كنند از شر نقشه هاي آنان رها شوند. اين افراد، اعتماد اجتماعي را از ميان مي برند و امنيت رواني را نابود مي سازند. چگونه است كه بعضي افراد، از
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. نهج الفصاحه، ش 2933.
صفحه 131 |
مسلماني و پيروي از اسوه فضيلت و تقوا; يعني پيامبر گرامي اسلام دم مي زنند، ولي در عمل، هيچ بهره اي از رفتار پيامبر ندارند. حضرت رسول الله(صلي الله عليه وآله) اين افراد را از دايره مسلماني جدا مي سازد و مي فرمايد:
لَيْسَ مِنّا مَنْ غَشَّ مُسْلِماً اَوْ ضَرَّهُ اَوْ ماكَرَهُ.(1)
كسي كه با مسلماني غل و غش كند يا به او زيان برساند يا با او از در مكر و خدعه درآيد، از ما نيست.
„
ق
قرض گرفتن
برخي عادت كرده اند كه به شيوه هاي گوناگون از ديگران، پول قرض بگيرند. اين افراد به دليل فزوني بدهي ها، آسايش روحي و رواني خود را از دست مي دهند و هميشه در انديشه بازپرداخت دَين هاي خود هستند و چه بسا آرزو مي كنند كه كاش به اين كار دست نمي زدند. اگر اين اشخاص با چشم پوشي از زياده خواهي، به آنچه داشتند، راضي مي شدند و زندگي اجتماعي خود را متناسب با دارايي خويش تنظيم مي كردند، به چنين بلايي گرفتار نمي شدند. رعايت اعتدال در فراهم آوردن امكانات رفاهي زندگي سبب خواهد شد افراد، بي دليل زير بار سنگين قرض هاي متعدد فرو نروند. پيامبر اعظم(صلي الله عليه وآله)، دَيْن و بدهي را به از دست دادن آزادي تعبير كرده و فرموده است:
اَقِلَّ مِنَ الدَّيْنِ تَعِشْ حُرَّاً.(2)
از بدهي خود بكاهد، تا آزاد زندگي كند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. تحف العقول، ص 42.
2. نهج الفصاحه، ش 432.
صفحه 132 |
قضاوت
قضاوت، يكي از مهم ترين پست هاي اجتماعي است. قضاوت درست، زمينه ساز گسترش عدالت در جامعه اسلاميو بازستاندن حق مظلوم از ظالم است. به دليل حساسيت و ظرافت موجود در قضاوت، اين كار از عهده هر كسي ساخته نيست; زيرا ممكن است به دليل كوچك ترين بي توجهي در صدور حكم، بنيان خانواده ها متزلزل و انسان بي گناهي گرفتار شود. بر اين اساس، اسلام افزون بر لازم دانستن علم و عدالت و صبر و شجاعت براي قاضي، به صدور زمان حكم نيز توجه كرده است. اسلام مي خواهد قاضي در بهترين شرايط ممكن و با فراغت بال، به دور از هرگونه حب و بغض، تصميم بگيرد و حكم صادر كند. رسول خدا(صلي الله عليه وآله) در بياني شيوا درباره اهميت شغل قضاوت مي فرمايد:
مَنْ جُعِلَ قاضياً فَقَد ذُبِحَ بِغَيْرِ سِكّين.(1)
هركس را قاضي قرار دهند، مانند آن است كه با چيزي جز چاقو، او را ذبح كرده اند.
قناعت
قناعت پيشگان در برابر حوادثي كه به گونه اي شرف و عزّت آنان را به خطر مي اندازد، پايدارند. قناعت، فرصت مناسبي را براي آدمي فراهم مي كند تا جنبه هاي معنوي خويش را تقويت كند و به آسايش و خوشبختي جاودان برسد. قناعت از حرص و آزمندي انسان پيش گيري مي كند و به او اعتدال مي بخشد. فرد قانع، وقت گران بهاي خود را صرف خواسته هاي نابجا نمي كند
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. نهج الفصاحه، ش 2808.
صفحه 133 |
و آسان تر مي تواند نردبان تعالي و تكامل را بپيمايد. پيامبر اعظم(صلي الله عليه وآله) به پيروان خود توصيه مي كند كه به اين ويژگي پسنديده آراسته شوند:
عَلَيْكُمْ بِالقَناعَةِ فَاِنَّ الْقَناعَةَ مالٌ لايَنْفَدُ.(1)
به قناعت خو كنيد; كه به راستي، قناعت مالي پايان ناپذير است.
„
ك
كارگشايي
بعضي افراد، كليد خير هستند; يعني گفتار و رفتارشان به گونه اي است كه انسان احساس مي كند منشأ كارهاي خير و پسنديده خواهند شد. اينان همواره مي كوشند از گرفتاري و مشكلات ديگران بكاهند و در اين راه از هيچ گونه فداكاري، دريغ نميورزند. آنان چون خورشيدي هستند كه با شعاع وسيع و گرمابخش خود، همه جا را روشنايي مي بخشند و تلاش مي كنند موجي از شادماني به ديگران ارزاني دارند. در مقابل، با كساني روبه رو مي شويم كه رفتارهاي منفي و قفل كننده دارند; يعني به جاي گره گشايي، مشكلات جديد بر آن مي افزايند. پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) در توصيه به كارگشايي مي فرمايد:
اِنَّ مِن النّاسِ ناساً مَفاتيحُ لِلْخَيْرِ مَغاليقُ لِلشَّرِّ... .(2)
بعضي از مردم، كليد خير و قفل شر هستند... .
كردار نيك
كارهاي نيك بسيار است و راه هاي خدمت رساني فراوان. انسان با راهنمايي حجت درون و بيرون كه همانا عقل و معصومين(عليهم السلام) هستند، راه را از بيراهه و خوب را از
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. همان، ش 1980.
2. همان، ش 920.
صفحه 134 |
بد تشخيص مي دهد. پيروي از عقل و شريعت، آدمي را از جمله نيكان و نيكوكاران قرار مي دهد. نيكان جهان، نه تنها خود را به زيور فضايل و كردار نيك مي آراستند، بلكه به ديگران نيز سفارش مي كردند تا زينت احسان و نيكي را بر گردن خود بياويزند و محبوب خدا و خلق شوند. نيك مرداني كه زير آسماني كبود زيستند و با كردار نيكشان، نامي جاودانه براي خويش به يادگار گذاشتند، فراوانند و سرسلسله آنان; برترين انسان ها، يعني پيامبر رحمت و كرامت مي فرمايد:
ثَلاثٌ مِنْ اَبْوابِ الْبِرِّ: سَخاءُ النَّفْسِ وَ طيبُ الْكَلامِ وَ الصَّبْرُ عَلَي الْأذي.(1)
سه چيز از نيكي هاست: سخاوت و بخشش، سخن نيك و شكيبايي در برابر آزار.
كسب حلال
عبادت، تنها در برپايي نماز خلاصه نمي شود، بلكه انسان مسلمان مي تواند در واجبات توصلي نيز قصد قربت كند و بسياري از كارهاي خداپسندانه را در دايره عبادي قرار دهد. كسي كه دانش مي آموزد، به عيادت بيمار مي رود، براي به دست آوردن نيازمندي هاي زندگي خود و خانواده، رنج و كار و تلاش را براي خويش هموار مي سازد; اگر همه اينها را با قصد قربت و براي رضاي خدا انجام دهد، عبادت كرده است. پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) با وجود سفارش هاي فراوان به فعاليت اقتصادي، هشدار مي داد به گونه اي در جستوجوي دنيا برآييد كه از آن جهان روي گردان نشويد. رعايت حلال و حرام در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. تحف العقول، ص 8.
صفحه 135 |
كسب روزي از مهم ترين سفارش هاي آن حضرت به تمام مسلمانان است. ايشان در سخني زيبا مي فرمايد:
اَلْعِبَادَةُ سَبْعَةُ اَجْزاء اَفْضَلُهَا كَسْبُ الْحَلالِ.(1)
عبادت هفت بخش است كه بالاترين آن كسب حلال است.
كم حوصله بودن
كم حوصله بودن يا نشانه بيماري جسمي است يا از ضعف روحي حكايت دارد. انساني كه از روح و جسمي سالم برخوردار است، توانِ رويارويي با مشكلات را دارد و هيچ گاه خود را نمي بازد و هياهو به راه نمي اندازد. در مقابل، انسان هاي كم حوصله، به تدريج محبوبيت خويش را از دست مي دهند و در مواقع حساس، از قضاوت و تصميم گيري درست باز مي مانند. انسان هاي صبور و مقاوم كه از نعمت صبر و دقت نظر بهره مندند، هيچ گاه در كارها و اظهارنظرهاي خود، شتاب نمي كنند. به گفته پيامبر گرامي اسلام، در امور مربوط به دنيا با حوصله و تأمل اقدام كنيد، ولي در كارهاي خير و فراهم ساختن توشه آخرت، به خود ترديد راه ندهيد:
التَّوْدَةُ في كُلِّ شَيْئ خَيْرٌ اِلاّ فِي عَمَلِ الآخرةِ.(2)
حوصله كردن در همه چيز خوب است جز در كار آخرت.
كمك به تحصيل فرزندان
يكي از مهم ترين حقوق فرزندان اين است كه آنان از دانش برخوردار باشند. بنابراين، هرگونه كوتاهي در اين مورد، ستمي نابخشودني است بر فرزندان. فرزندان، امانت هايي الهي هستند و نگه داري و رسيدگي به آنان به والدين سپرده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. همان، ص 37.
2. نهج الفصاحه، ش 1208.
صفحه 136 |
شده است كه اندك كوتاهي در راه كمال آنان، مورد بازخواست قرار مي گيرد. بنابراين، بايد همواره شعله دانش طلبي را در نهاد فرزندان مان روشن نگه داريم تا آينده تابناك در انتظارشان باشد. انسان بي سواد، آينده روشني ندارد و نمي تواند در برابر مشكلات زندگي از خود واكنش هاي مناسبي نشان دهد. ازاين رو، با تنگناهاي بسياري در زندگي صنعتي كنوني روبه رو خواهد شد. پيامبر اعظم(صلي الله عليه وآله)، تحصيل دانش را از حقوق مسلّم فرزند مي شمارد و مي فرمايد:
اِنَّ مِنْ حَقِّ الْوَلَدِ عَلي والِدِهِ اَنْ يُعَلِّمَهُ الْكِتابَة... .(1)
يكي از حقوق فرزند بر پدرش، اين است كه به او نوشتن بياموزد... .
كمك به نابينايان
هرچند انسان ها از نظر شخصيتي با هم فرقي ندارند، ولي ممكن است افرادي به دليل نداشتن قدرت بينايي، در انجام دادن بعضي كارها، نيازمند كمك ديگران باشند. انسان مسلمان در اين باره، وظيفه اي دارد و نبايد آسوده خاطر باشد. هر انسان با وجدان و آزاده اي، وظيفه دارد به هم نوعان خود كمك كند. شكرانه دست توانا و نعمت هاي فراوان الهي، گرفتن دست ناتوان است. اگر ما بگوييم ديگران به او كمك مي كنند و به كمك من نيازي ندارد، ممكن است ديگران نيز چنين تصوري داشته باشند. در نتيجه، انتظارهاي آن نيازمند بي پاسخ مي ماند. پيامبر گرامي ما درباره كمك و ياري رساندن به نابينايان مي فرمايد:
مَنْ قادَ اَعَمي أَرْبَعينَ خُطْوَةً غُفِرَلَهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ.(2)
هركس، نابينايي را تا چهل قدم بكشد، گناهاني كه تاكنون كرده است، آمرزيده خواهد شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. نهج الفصاحه، ش 923.
2. همان، ش 2916.
صفحه 137 |
كمك در ابلاغ پيام
بسياري از اوقات به افرادي برمي خوريم كه از اعلام نياز و ابلاغ پيام خويش ناتوانند و در جستوجوي كساني هستند تا يار و مددكار آنان باشند. انسان ها در برابر نيازهاي يكديگر مسئولند; زيرا ممكن است با رساندن پيامشان به مسئولان، گره مشكل ها گشوده شود. اين كار، دل مسلمانان را شاد مي كند و رحمت و گشايش الهي بر آن فرد سايه گستر مي شود. پيامبر اسلام در توصيه اي ارزنده مي فرمايد:
أَبْلِغُوا حَاجَةَ مَنْ لا يَسْتَطيعُ إِبْلاغَ حاجَتِه... .(1)
حاجت كسي را كه از ابلاغ آن ناتوان است، به مسئولان برسانيد... .
كم گويي
زبان، عضوي از بدن است كه مي تواند منشأ بسياري از گناهان مانند: تهمت، غيبت، دروغ و سخن چيني شود. هر چه انسان، زيادتر سخن بگويد، گناهانش افزايش مي يابد و هر چه سكوت او طولاني تر باشد، به سعادت و سلامت نزديك تر است. انسان عاقل كسي است كه بيشتر مي انديشد و كمتر سخن مي گويد. خاموشي، عيب هاي احتمالي انسان را پوشش مي دهد و شخصيت او را نزد ديگران محفوظ مي دارد. برعكس، پرگويي به سرعت، باطن انسان را نزد ديگران آشكار مي سازد. انسان هاي پرسخن معمولا براي اثبات سخنان نابجاي خود به تلاش بيهوده دست مي يازند و در اين راه، با از دست دادن سلامت روحي و رواني خويش، در نگاه ديگران، منفور جلوه مي كنند. پيامبر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. همان، ش 21.
صفحه 138 |
راستين اسلام براي حفظ سلامت و شخصيت فرد مسلمان، در توصيه ارزنده اي مي فرمايد:
سُكوُتُ اللِّسانِ، سَلامَةُ الاِْنْسانِ.(1)
خاموشي مايه سلامت است.
كوچك شمردن ديگران
يكي از بدترين صفاتي كه ممكن است در انسان وجود داشته باشد، اين است كه گاهي براي آنكه خود را بزرگ جلوه دهد، ديگران را كوچك تر از آنچه هستند، نشان مي دهد. در حقيقت، افراد فرومايه براي پوشاندن ناداني خود مي كوشند مقام ديگران را پايين بياورند تا احساس خود بزرگ بيني شان ارضا شود. البته آنچه به دست مي آورند، چيزي نيست كه منتظر آن بوده اند; زيرا مردم، سره را از ناسره و حقيقت را از دروغ باز مي شناسند. در اين حالت، ماهيت او نزد ديگران آشكار مي شود، گرچه ديدگاه او چيز ديگري باشد. حضرت محمد(صلي الله عليه وآله) در اين باره چه زيبا مي فرمايد:
اَذَلُّ النّاسِ مَنْ اَهانَ النّاسَ.(2)
خوارترين مردم كسي است كه مردم را خوار شمارد.
كوچك شمردن مشكلات
اگر انسان اراده كند، مي تواند به تدريج، به نيرويي دست يابد كه تحمل مشكلات را آسان پندارد. اين مسئله با قدرت تحمل آدمي، رابطه مستقيم دارد. اگر مشكلات را كوچك شمارد و با آن مبارزه كند، مي تواند به راحتي بر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. نهج الفصاحه، ش 1769.
2. همان، ش 250.
صفحه 139 |
مشكلات بزرگ نيز چيره شود. اين همه در سايه پشتكار و ايستادگي ممكن
است و مهم اين است كه در برابر گرفتاري ها، خود را نبازد و از ميدان به در نرود. گاهي انسان در رويايي با مشكلات، از آن معضل، تصوير نادرستي در ذهن خود ترسيم مي كند; يعني مشكل بسيار بزرگ نمايي مي شود. در حالي كه با كوچك شمردن مشكلات بزرگ، مي توان بر آن چيره شد. پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله)در اين باره مي فرمايد:
لا سَهْلَ اِلاّ ما جَعَلْتَ سَهْلا.(1)
هر قدر آسان بگيري، آسان مي گذرد.
كيفيت بخشيدن به كار
برخي عادت كرده اند كه با سهل انگاري كارهاي خود را بدون كيفيت انجام دهند و پيش از انجام درست يك كار، به كار ديگري بپردازند. آشكار است كه در اين صورت، انسان نمي تواند از كارهاي آنان بهره برداري كند. در مقابل، افراد نيكي هستند كه به دليل تعهد خويش، كارهايي كه به آنان سپرده مي شوند، به بهترين صورت انجام مي دهند و محبوبيت مردمي و رضايت الهي را از آن خود مي سازند. رسول اكرم(صلي الله عليه وآله) در توصيه به اين مهم مي فرمايد:
يُحِبُّ اللهُ العامِلَ اِذا عَمِلَ اَنْ يَحْسُنَ.(2)
خداوند دوست دارد كه انسان وقتي كاري انجام مي دهد، آن را خوب و كامل كند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. همان، ش 2498.
2. همان، ش 3217.
صفحه 140 |
„
گ
گذشت
داشتن روحيه گذشت، نشانه همت بلند و قدرتِ استقامت فرد است. كساني كه روحيه گذشت دارند، افزون بر اينكه مي توانند در برابر سختي هاي روزگار استقامت كنند، بر نيروي خشم خود نيز مسلط خواهند شد. چنين افرادي اين قدرت را دارند تا در مقابل بي ادبي، آرامش خويش را حفظ و حتي در بعضي موارد، از تقصير ديگران چشم پوشي كنند. از نظر اسلام، انسان هاي با گذشت در اين جهان، به ناراحتي و ناملايمات گرفتار نمي شوند و در آخرت نيز از لطف و محبت خاص الهي بهره مند خواهند شد. در حقيقت، آنان بلند همتند و خداوند به دليل عظمت وجودي شان، آنان را در پناه لطف و عنايت خاص خود قرار مي دهد. پيامبر رحمت مي فرمايد:
اِسْمَحْ يُسْمَحْ لَكَ.(1)
آسان گير تا بر تو آسان گيرند.
ايشان در حديث ديگري مي فرمايد:
خُلْقانِ يُحِبُّهُما اللهُ... فَاَمَّا اللِّذانِ يُحْبُهُما اللهُ فَالسَّخاءُ وَ السَّماحَةُ.(2)
خدا، دو صفت را دوست دارد... ولي آن دو چيزي كه خدا دوست دارد، بخشش و گذشت است.
گردش ايام
انسان خردمند، از گردش روزگار و پيشامدها و حوادث غافل نيست و از همه آنها درس عبرت و سازندگي مي آموزد. افراد بسياري از بهترين امكانات
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. نهج الفصاحه، ش 293.
2. همان، ش 1454.
صفحه 141 |
مادي برخوردار بودند، ولي اينك به تكه اي نان محتاج شده اند يا چه بسا
آدم هايي كه آه دربساط نداشتند، ولي امروز صاحب مال و منال فراوانند. چه افراد توان مندي كه نعمت سلامتي و قدرت جسماني داشتند، ولي اينك زمين گير شده اند. آيا بهتر نيست انسان از آنچه در پيرامونش مي گذرد، درس عبرت بگيرد و به قدرت جسماني و مال و دارايي خود مغرور نشود؟
به ياد آوريم اين سخن ظريف قائم مقام فراهاني را:
روزگار است اين، كه گه عزت دهد، گه خوار دارد *** چرخ بازيگر از اين بازيچه ها، بسيار دارد
پيامبر اعظم(صلي الله عليه وآله) مي فرمايد:
كَفي بِالدَّهْرِ واعِظاً وَ بِالْمَوْتِ مُفَرِّقاً.(1)
چه آموزگاري است روزگار و چه جماعت پراكني است مرگ!
گشاده رويي
بسيار اتفاق مي افتد كه انسان حال مناسبي دارد، ولي در برخورد با افراد اخم آلود و در خود فرورفته، حال خوش خود را از دست مي دهد. همچنين چه بسا از پيشامدي، اندوهگين است، ولي با افرادي كه چهره اي بشاش و خوش رو دارند، روبه رو مي شود و غم و غصه هاي خويش را از ياد مي برد. در حقيقت، گشادگي چهره يا درهم كشيدن آن، به اختيار انسان است; با خوش رويي، مي تواند توجه ديگران را به خود جلب كند و با اخم و ناراحتي، ديگران را از خود خواهد راند. پيامبر گرامي اسلام، گشاده رويي را نوعي صدقه شمرده است و مي فرمايد:
مِنَ الصَّدَقَةِ أَنْ تُسَلِّمَ عَلَي النّاسِ وَ أَنْتَ طَلِقُ الْوَجْهِ.(2)
از جمله صدقات اين است كه با گشاده رويي به مردم سلام كني.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. همان، ش 2126.
2. همان، ش 3068.
صفحه 142 |
گشايش در زندگي
خداوند به هر كس به اندازه مناسب، نعمت و روزي مي دهد و دوست دارد بنده اي به اندازه گشايش در زندگي، براي خود و اهل و عيالش تسهيلاتي فراهم آورد. بعضي از انسان ها فكر مي كنند هرچه آدمي ناچيزتر باشد و از امكانات مالي بهره نگيرد، رضايت الهي را بهتر به دست آورده است، در حالي كه چنين انديشه اي درست نيست. استفاده متعادل از زندگي متناسب با شأن آدمي، مطلوب خداوند و توصيه ائمه معصومين(عليهم السلام) است. درست است كه آدمي نبايد براي به دست آوردن زندگي بهتر، از عزت و آبرومندي خود هزينه كند و دست نياز به سوي اين و آن بگشايد، ولي وقتي خداوند، گشايشي در زندگي او ايجاد كرد و نعمتي را به او ارزاني داشت، حق استفاده از آن را دارد. در اين صورت، خداوند نيز راضي تر است. پيامبر اعظم(صلي الله عليه وآله) مي فرمايد:
اِنَّ اللّهَ يُحِبُّ اِذَا اَنْعَمَ عَلَي عَبْد اَنْ يَري اَثَرَ نِعْمَتِهِ عَلَيهِ وَ يُبْغِضُ الْبُؤْسَ وَ التَّبَؤُّسَ.(1)
هر وقت خداوند نعمتي به بنده اي داد، دوست دارد اثر آن نعمت را بر آن بنده ببيند و از فقر و حالت ناداري به خود گرفتن، بدش مي آيد.
گوهرهاي درخشان
دست يابي به اهداف انساني در پرتو داشته هاي كمالي امكان پذير خواهد بود. ايمان از عواملي است كه آدمي را در برابر لغزش حفظ مي كند و همچون سپري است محكم در برابر هجوم افكار شيطاني و حصاري است كه سعادت و سلامت دنيوي و اخروي را در خود جاي داده است. در كنار ايمان و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. تحف العقول، ص 56.
صفحه 143 |
پرهيزگاري، علمي كه بتواند براي او و ديگران ثمربخش باشد و همچنين تدبري كه وي را به نرم خويي فرا خواند تا با ديگران به مدارا رفتار كند، بسيار ارزشمند است. اگر آدمي، پرهيزگار باشد، خود را نيز به زيور دانش بيارايد و وسيله سنجش اعمالش، عقل و تدبير باشد، مي تواند منشأ عمل خير باشد. رسول گرامي اسلام نيز بر اين سه گوهر ارزشمند تأكيد كرده است و مي فرمايد:
ثَلاثٌ مَنْ لَمْ يَكُنْ فِيهِ لَمْ يَقُمْ لَهُ عَمَلٌ: وَرَعٌ يَحْجُزُهُ عَنْ مَعَاصِي اللّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ عِلْمٌ يَرُدُّ بِهِ جَهْلَ السَّفِيهِ وَ عَقْلٌ يُدارِي بِهِ النّاسَ.(1)
سه چيز است كه اگر در كسي نباشد، عملي از او سر نمي زند: پرهيزگاري كه او را از نافرماني هاي خداوند متعال باز دارد; دانشي كه با آن، ناداني آدم نادان را برطرف سازد; عقلي كه به وسيله آن، با مردم به مدارا رفتار كند.
„
ل
لبخند
بعضي چهره اي گرفته و خشن دارند، به گونه اي كه آدمي با ديدن آنان به ياد گرفتاري هاي خويش مي افتد. بعضي نيز چهره اي تبسم آميز و روحيه اي شاد دارند كه ديگران با ديدن آنان، رنج و مصيبت خود را از ياد مي برند و دوست دارند ساعت ها با آنان باشند. افراد خنده رو به سرعت در قلب ديگران، نفوذ و محبت آنان را به خود جلب مي كنند. به گونه اي كه انسان، ناخودآگاه احساس مي كند ساليان درازي است با آنان آشنايي و صميمت دارد. باري، اولياي الهي نيز همواره با چهره اي گشاده و شاد با مردم روبه رو
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. همان، ص 7.
صفحه 144 |
مي شوند كه در اين ميان، پيامبر رحمت، زبانزد خاص و عام است. آن وجود نازنين مي فرمايد:
تَبَسُّمُكَ فِي وَجْهِ اَخيكَ لَكَ صَدَقَةٌ.(1)
لبخند تو بر روي برادرت، براي تو صدقه اي است.
لجاجت و ستيزه جويي
افراد ستيزه جو، انسان هاي خودخواه و بي گذشتي هستند كه مي كوشند با لجاجت و دشمني با ديگران، رنج و ناراحتي دروني خويش را كاهش دهند. اين در حالي است كه هرچه ميزان لجاجت و ستيزه جويي آنان بيشتر شود، فشار روحي و جسمي آنان نيز افزايش مي يابد. برعكس، آدم هاي معتدل همواره مي كوشند تحت تأثير احساسات ناشي از خشم و غريزه قرار نگيرند و بي درنگ به ستيزه جويي و لجاجت نپردازند. بسيار اتفاق افتاده است كه كنترل نفس و بردباري، نتيجه شيرين و خوشايندي چون مودت و دوستي به همراه داشته است و فردي كه ممكن بود با يك برخورد تند و ناسنجيده، در شمار مخالفان و دشمنان انسان درآيد، به يكي از دوستان و مريدان او تبديل شده است. نه تنها افراد جامعه به انسان لجوج، بي اعتنا مي شوند، بلكه خداوند نيز او را از عنايت خود محروم مي كند. پيامبر عطوفت و مدارا مي فرمايد:
اَبْغَضُ الرِّجالِ اِليَ اللهِ الاَْلَدُّ الْخَصِمُ.(2)
منفورترين مردان نزد خدا، مرد لجوج و ستيزه جوست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. نهج الفصاحه، ش 1119.
2. همان، ش 18.
صفحه 145 |
„
م
مبارزه با هواي نفس
به هر ميزان كه انسان خواهان اميال نفساني باشد، به همان اندازه، از نيروي عقل و اراده فاصله مي گيرد. آدمي به دليل افراط در هواپرستي، سست اراده و بي اختيار مي شود و همه فضايل انساني را از دست مي دهد. از نظر اسلام، منشأ همه گناهان، پيروي بي چون و چرا از هواي نفس است و پرهيزگار كسي است كه از دام هوا و هوس رهيده باشد. پيامبر اعظم(صلي الله عليه وآله)، هوسْ گريزان را از شجاعان امت خويش مي شمارد و مي فرمايد:
اَشْجَعُ النّاسِ مَنْ غَلَبَ هَواهُ.(1)
شجاع ترين مردم كسي است كه بر خواسته هاي نفساني چيره شود.
مدارا با بدهكاران
چون برخي افراد، امكانات مالي بسياري ندارند، ممكن است در پاره اي موارد، وام بگيرند، ولي از بازپرداخت آن در زمان تعيين شده، ناتوان باشند. در اين حال، برخورد وام دهندگان متفاوت است. گروهي با سعه صدر و واقع نگري، درصدد تمديد بازپرداخت برمي آيند يا حتي در پاره اي موارد، آن را مي بخشند كه البته از پاداش فراواني برخوردار خواهند شد. گروهي ديگر با سرسختي و لجاجت بسيار تلاش مي كنند كه به هر شكل ممكن، حتي با آبروريزي و فشار و سخت گيري بر بدهكار، طلب خود را باز پس بگيرند كه كار بسيار نكوهيده اي است. به يقين، اگر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. همان، ش 299.
صفحه 146 |
كسي با بزرگواري و درك موقعيت طرف مقابل، با بدهكار مدارا كند، در پيش گاه خداوند روسپيد خواهد بود. بر اين اساس، رسول الله(صلي الله عليه وآله)مي فرمايد:
مَنْ نَفَّسَ عَنْ غَريمِه أَوْ مَحي عَنْهُ كانَ في ظِلِّ الْعَرْشِ يَوْمَ الْقِيامَةِ.(1)
هر كه به بدهكار خويش مهلت دهد يا قرض او را ببخشد، روز قيامت در سايه عرش الهي خواهد بود.
مدارا با مردم
برخي مي پندارند كه خواسته هاي آنان بايد همواره بي كم و كاست اجرا شود. ازاين رو، انتظار دارند تا ديگران به بهترين صورت ممكن، به كمك آنان بشتابند و زماني هم كه به مطلوب نمي رسند، ديگران را مقصر مي دانند و به ناسازگاري و بداخلاقي با آنان مي پردازند. بعضي نيز روح گذشت و بخشش ندارند و كوچك ترين لغزش ديگران را با شديدترين شيوه ممكن، مجازات مي كنند. اينان بسيار خودخواهند و از مردم، توقع زيادي دارند. اينان با چنين روحيه اي، پايگاه خود را در ميان مردم از دست مي دهند و به زيان هاي جبران ناپذير دچار مي شوند. حضرت رسول در توصيه به مدارا با هم نوعان مي فرمايد:
اَعْقَلُ الناسِ أَشَدُّهُمْ مُداراةً لِلنّاسِ.(2)
خردمندترين مردم كسي است كه با مردم بيشتر مدارا كند.
مداراي مشروط
تا آنجا كه مي توان و شريعت به ما اجازه داده، نرمش و مدارا با مردم پسنديده است. در حقوق شخصي و امور جاري، بايد از لغزش ديگران چشم پوشيد و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. نهج الفصاحه، ش 2849.
2. همان، ش 358.
صفحه 147 |
با گذشت، باآنان روبه رو شد. البته مدارا با مردم آن گونه نيست كه در صورت آسيب ديدن دين، حيثيت و عزت آدمي با ديگران كنار بياييم; زيرا كوتاه آمدن در اين موارد، رفته رفته از ارزش و اهميتشان مي كاهد و آنها را به اموري معمولي و ابتدايي تبديل مي كند. اگر قرار باشد آدمي در برابر حق كشي يا حق گريزي، در برابر ديگران كنار بيايد، چگونه مي توان دوام و قوام ارزش ها را انتظار داشت.
ارزش ها حساسند و واكنش مدافعانه در برابر آنها لازم و ضروري است، ولي همان گونه كه گفته شد، در برابر چيزهاي كم ارزش و غيراصولي نبايد سخت گيري نشان داد; زيرا با گذشت مي توان ديگران را نسبت به شخصيت خود و دستورهاي اخلاقي و ظريف پيامبر گرامي اسلام متمايل ساخت. حضرت محمد(صلي الله عليه وآله) درباره نوع مدارا با مردم مي فرمايد:
رَأسُ الْعَقْلِ بَعْدَ الاِْيمانِ بِاللّهِ مُداراةُ النّاسِ فِي غَيْرِ تَرْكِ حِقٍّ.(1)
عاقلانه ترين كارها پس از ايمان به خداوند، مدارا كردن با مردم است، به گونه اي كه حقي ضايع نشود.
مداومت بر كار خير
هرگاه انسان در حال انجام دادن كار خير از دنيا برود، با رضايت الهي روبه رو خواهد شد; چون بنده اي فرمان بردار بوده است، ولي اگر كسي در حال انجام دادن معصيت از جهان فاني رخت بربندد، در جهان ديگر نيز با خشم و غضب پروردگار روبه رو مي شود; زيرا حق بندگي را به جا نياورده است. هرچند ممكن است او نيز در نهايت از رحمت ومغفرت الهي برخوردار شود، ولي شرمندگي در پيش گاه او را چگونه تحمل خواهد كرد؟ آيا بهتر نيست انسان در محضر خدا گناه نكند و خود را براي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. تحف العقول، ص 42.
صفحه 148 |
روزي آماده سازد كه هيچ چيز حتي مال و فرزند نمي توانند پشتيبان او باشند؟ پيامبر ارجمند اسلام در توصيه به انجام كارهاي پسنديده مي فرمايد:
مَنْ ماتَ عَلي خَيْر عَمِلَهُ فَارْجُوا لَهُ خَيْراً وَ مَنْ ماتَ عَلي شَرٍّ عَمِلَهُ فَخافُوا عَلَيْهِ وَلا تَيأَسُوا.(1)
هر كس بر خيري كه انجام داده است، بميرد، برايش اميدوار باشيد و هر كس بر شري كه انجام داده است، بميرد، برايش بيم ناك باشيد، ولي نااميد نشويد.
مردم آزاري
مردم آزاري در اجتماع نمودهاي گوناگوني دارد. براي مثال، همسايه اي با بي مبالاتي و سر و صداي زياد، كارمندي با بي پاسخ گذاشتن خواسته ارباب رجوع، راننده اي با بوق هاي زدن هاي ممتد و بي جا و نيز ديگران با صدها كردار خلاف و دور از نزاكت، سبب رنجش خاطر اطرافيان مي شوند. از آن بدتر وقتي است كه در برابر هرگونه اعتراض، خود را بي گناه و حتي صاحب حق مي دانند. آيا پسنديده است كه آسايش و آرامش ديگران را به هم بريزيم و خود را بي گناه نيز بدانيم؟ پيامبر اعظم(صلي الله عليه وآله) در نكوهش اين رفتار ناپسند مي فرمايد:
كُلُّ مُوذ فِي النَّار.(2)
هر آزارگري در دوزخ است.
مزد كارگر
بنا بر وظيفه اخلاقي و انساني، انسان بايد حق كارگر را با احترام به او بپردازد و حتي اگر پرداخت مزد بدون درخواست كارگر انجام گيرد، پسنديده تر است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. نهج الفصاحه، ش 2831.
2. همان، ش 2171.
صفحه 149 |
بعضي افراد نه تنها پس از انجام كار، قدرداني نمي كنند، بلكه با منّت نهادن، حقوق كارگر را مي پردازند كه اسلام، اين كار را بسيار نكوهش كرده است. همچنين بسيار شايسته است اگر كارگري بيش از مقدار كارش، تلاش كرد و كار را به خوبي به پايان رساند، مزد بيشتري به او پرداخت شود. پرداخت مزد نيز بايد در زودترين وقت ممكن انجام شود. پيامبر گرامي اسلام، دست كارگران را مي بوسيد و به آنان بسيار احترام مي گذاشت. ايشان مي فرمايد:
... اَعْطِ الاَْجيرَ حَقَّهُ قَبْلَ اَنْ يَجُفَّ عَرَقُهُ.(1)
... پيش از اينكه عرق كارگر خشك شود، حق او را بپردازيد.
مشاركت در كارِ خانه
برخي مي پندارند خدمت در خانه منحصر به همسران است و مردان كوچك ترين وظيفه اي در اين زمينه ندارند. ازاين رو، به اصطلاح دست به سياه و سفيد نمي زنند و خانه را با مهمان خانه اشتباه مي گيرند. انجام دادن كارهاي خانه، وظيفه اي است مشترك ميان زن و مرد و اداره نيكوي خانه به وسيله زن، وظيفه شرعي واخلاقي او نيست، بلكه تلاش خالصانه اي است كه وي براي محبت به همسر و فرزند انجام مي دهد. نبايد پنداشت كه زن موظف است همه كارهاي خانه را انجام دهد; زيرا وجود رابطه همسري، هرگز به معناي خدمت گزاري براي مرد نيست. بنابراين، زن و مرد بايد با مشاركت و هم ياري به كارهاي خانه بپردازند و نظام خانواده را اصلاح كنند. حضرت ختمي مرتبت در اين باره مي فرمايد:
خِدْمَتُكَ زَوْجَتَكَ صَدَقَةٌ.(2)
خدمت تو به همسرت، صدقه است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. همان، ش 347.
2. همان، ش 1435.
صفحه 150 |
مشورت
انسان در هر مرتبه از آگاهي و دانش قرار داشته باشد، هرگز از مشورت بي نياز نخواهد شد. تجربه ثابت كرده است كه گاهي انسان در مسائل ساده نيز دچار اشتباه و غفلت مي شود، در حالي كه اگر با افراد آگاه و با تجربه مشورت مي كرد، به اين اشتباه دچار نمي شد. هنگامي كه انسان با كسي مشورت مي كند، فكر او را با فكر خود شريك مي سازد. در حقيقت، نيروي فكري او قوي تر مي شود و بدين ترتيب، از اشتباه در امان مي ماند. پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) در توصيه به مشورت مي فرمايد:
لا مُظاهَرَةَ اَوْثَقُ مِنَ الْمُشاوَرَةِ.(1)
پشتيباني مطمئن تر از مشاوره نيست.
ملاحظه كاري
اخلاص و خدامحوري در انجام دادن كارها سبب موفقيت و ذخيره سازي پاداش آن براي جهان آخرت مي شود. اخلاص، اكسيري است كه در برخورد با كار و تلاش، آن را پربها و مانا مي سازد و در جريده عالم ثبت مي كند; همان گونه كه ريا و خودنمايي از ارزش كار مي كاهد و آن را مانند كف روي آب، زودگذر و بي دوام مي سازد. بنابراين، مغز كارها، اخلاص و انجام عمل براي خداوند است و بايد به كارها رنگ خدايي زد تا ماندگار شود. وقتي كاري مورد رضايت الهي است، هرگز نمي توان آن را براي ملاحظه يا خوشامد خلق رها كرد. چگونه مي توان رضايت مخلوق را بر رضاي خدا ترجيح داد يا بر اثر شرم و حياي نكوهش شده، از انجام كاري طفره رفت. از اين رو اگر كسي در جمعي است
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1. نهج الفصاحه، ش 2506.