بخش 4

مهمان ناخوانده    میزان سنجش عقل    نزدیک ترینان به پیامبراعظم    نفرین ستم دیدگان    نگاهی به دنیا،نگاهی به آخرت    نماز    نماز شب    نماز صبح در مسجد    نیکوکاری    وساطت در ازدواج    وصیت نامه    وظایف والدین    وفای به عهد    هدیه    هدیه معنوی    هم نشینی با فقیران    هم نشینی با نیکان    یادداشت دانستنی ها    یاد کرد نیکی مردگان    یتیم نوازی    فصل اول: خوشه های نور    ارزش عمر    بریدن سخن دیگران    به دنبال مال حلال    تکریم سالمندان    توبه در جوانی    خلوت انس    خودشناسیوخداشناسی    دانشوری    دشمن ترین دشمن ها    دوای نادانی    راست گویی    زن شایسته    سربار جامعه    سودمندترین مردم    طمع ورزی    عزت مؤمن    مسافرت    هدیه نیکو    فصل دوم: 85 مروارید    محمدی(صلی الله علیه وآله)    1. ادای حق    2. امانت داری    3. انتظار فرج    4. بخشندگی    5. بخل و بدزبانی    6. بدگمانی    7. بهترین اخلاق    8. پرسشگری    9


صفحه 151


كه با او هم عقيده نيستند يا از آنها شرم دارد، بايد با صلابت به پاخيزد و كارش را بدون شرم و ملاحظه كاري انجام دهد.

پيامبر اعظم(صلي الله عليه وآله)فرمود:

لا تَعْمَلْ شَيْئاً مِنَ الْخَيْرِ رِياءً وَ لا تَدَعْهُ حَياءً.(1)

هيچ كار خيري را براي ريا انجام مده و هيچ كار نيكي را به سبب خجالت كشيدن رها مكن.

 

مهمان ناخوانده

برخي مردم با آنكه از وضع مالي خوبي برخوردارند، ولي مي كوشند بدون دعوت به خانه اين و آن بروند و در اين راه، چه بسا اعضاي خانواده يا دوستانشان را نيز با خود همراه مي سازند. اين كار پسنديده نيست; زيرا صاحب خانه را به زحمت مي افكنند و بي اطلاع ميزبان، او را غافل گير و در برابر مهمان ناخوانده، شرمسار مي كنند. بنابراين، بدون هماهنگي و دعوت، به خانه كسي نرويم; چون اين كار در هر مكتب و مرامي ناشايست و خلاف اخلاق است. پيامبر گرامي اسلام در يكي از هشدارهاي شديد مي فرمايد:

مَنْ مَشي إِلي طَعام لَمْ يُدْعَ إِلَيْهِ فَقَدْ دَخَلَ سارِقاً وَ خَرَجَ مُعَيِّراً.(2)

هر كه بي دعوت به طعامي رود، دزد مي رود و ننگين بيرون مي آيد.

 

ميزان سنجش عقل

عقل چيست و عاقل كيست؟ هر كسي، عقل را بر اساس فهم و خرد خود معني مي كند. ازاين رو، ممكن است برداشت بعضي افراد، با تفسيري كه پيشوايان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. تحف العقول، ص 58.

2. نهج الفصاحه، ش 2767.



صفحه 152


ديني از عقل و خرد دارند، متفاوت باشد. چه بسا كساني از نظر افراد معمولي، عاقل شمرده مي شوند، ولي بر اساس معيارهاي معصومين(عليهم السلام) در شمار افراد عاقل قرار نگيرند.

آورده اند: مردي نصراني از اهل نجران به مدينه آمد. او مردي خوش بيان، باوقار و با فضيلت بود. مردم به رسول الله(صلي الله عليه وآله) گفتند: اين مرد نصراني چقدر با عقل و خرد است. پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) پس از شنيدن اين سخنان، معيار داوري براي انسان خردمند را چنين بيان فرمود:

مَهْ اِنَّ العاقِلَ مَنْ وَحَّدَ اللّهَ وَ عَمِلَ بِطاعَتِهِ.(1)

دست نگه دار! خردمند كسي است كه خدا را به يگانگي بشناسد و به فرمان او عمل كند.

 

ن

 

نزديك ترينان به پيامبر اعظم(صلي الله عليه وآله)

رسول رحمت و هدايت آمد تا چراغ راه آدميان به سوي خير و نيك بختي باشد. ايشان براي رسيدن انسان به كمال و سعادت، دستورهايي داده است كه انسان ها با عمل به آنها، خود را به خلق و خوي محمدي خواهند آراست.

انسان ها اگر چنين كنند، در سايه لطف پيامبر قرار مي گيرند و از آسيب هاي روز واپسين در امان مي مانند. در اين صورت، در آخرت نيز از ياران و نزديكان آن حضرت خواهند بود. در مقابل، كساني كه دستورهاي نبوي را ناديده بيانگارند و در دنيا، خود را از نبي مكرم اسلام جدا سازند، در آخرت نيز از ايشان دور خواهند بود. بنابراين، چه خوب است كه با آراسته

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. تحف العقول، ص 54.



صفحه 153


شدن به اوصاف نبوي، خود را مشمول رحمت الهي و قرين عطوفت محمدي قرار دهيم كه آن پيامبر مهرپرور مي فرمايد:

اَقْرَبُكُمْ مِنّي غَداً فِي الْمَوْقِفِ اَصْدَقُكُم لِلْحَدِيثِ وَ آداكُم لِلاَمانَةِ وَ اَوْفاكُم بِالْعَهْدِ وَ اَحْسَنُكُم خُلْقاً وَ اَقْرَبُكم مِنَ النّاسِ.(1)

نزديك ترين شما به من در فرداي قيامت، آن كسي است كه بيش از همه سخن راست بگويد، اداي امانت كند، به پيمان وفا كند و اخلاق وي نيكوتر و به مردم نزديك تر باشد.

 

نفرين ستم ديدگان

مظلومان، دل هاي پراندوه و خاطري افسرده از ستم بيدادگران دارند و مباد كه دست دعا به نفرين بلند كنند; زيرا آتش دل سوختگان، ويراني ها به بار مي آورد و از اين آتش سوزان، گريزي نيست. اصولا واژه اي زيباتر از عدالت وجود ندارد و اين مهم، از اهداف عالي پيامبران و امامان معصوم(عليهم السلام) بوده است. چگونه انسان مي تواند گلبانگ عدالت را نشنيده انگارد و به سوي ستم و تعدي ره پويد. منادي قسط و عدل و مبارزه با جور و ستم مي فرمايد:

اِتَّقُوا دَعْوَةَ الْمَظْلُومِ فَاِنَّها تَصْعَدُ اِلي السَّماءِ كَأَنَّها شَرارَةٌ.(2)

از نفرين ستم ديده بترسيد; كه چون شعله آتش به آسمان مي رود.

 

نگاهي به دنيا، نگاهي به آخرت

انسان به كلي نمي تواند از علاقه به دنيا پرهيز كند; زيرا در طبيعت رشد كرده است و به مسائل طبيعي علاقه خاصي دارد. البته نبايد آن چنان در دنيا

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. همان، ص 46.

2. نهج الفصاحه، ش 47.



صفحه 154


فرو برود و اسير تعلق ها شود كه تمام فكر و ذكرش به آنها مشغول باشد و براي آخرت خود كوچك ترين گامي برندارد. انسان عاقل كسي است كه در عين بهره مندي از طيّبات دنيا، ره توشه آخرت را نيز فراهم مي آورد و بخشي از ذهن و روح خود را با مسائل معنوي پر مي كند; زيرا اگر جز اين باشد، چيزي جز زيان متوجه او نخواهد شد. دنيادوست، به تدريج از انسانيت، تهي و به درنده اي انسان نما تبديل خواهد شد. چنين فردي چنان در منجلاب دنيا فرومي رود كه جز به تأمين منافع شخصي نمي انديشد. پيامبر گرامي اسلام مي فرمايد:

لا تَشْغَلُوا قُلوبَكُمْ بِذِكْرِ الدُّنْيا.(1)

دل هاي خود را فقط با ياد دنيا پر نكنيد.

 

نماز

ترك نماز، بزرگ ترين گناه است. نماز براي تربيت و تكامل روحي انسان ها واجب شده است، ولي برخي افراد براي گريز از انجام تكليف و پيروي از هواي نفس يا تنبلي و كسالت، آن را انجام نمي دهند. اين بندگان به جاي شكرگزاري به درگاه حق و همراهي و هم نوايي با برگ درختان سبز و زمين و زمان و پرندگان و خزندگان در مدح خداي روزي رسان، به بهانه هاي گوناگون از زير بار اين مسئوليت انسان ساز مي گريزند. گاهي مي گويند: «خداوند به نماز ما احتياج ندارد». در پاسخ بايد گفت نخستين چيزي كه در قيامت از مسلمان مي پرسند، درباره ستون دين است و براي ترك كنندگان نماز، عذاب دردناكي مقرّر شده است. آيا شايسته است انسان به دليل تنبلي و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. نهج الفصاحه، ش 2459.



صفحه 155


كسالت، در دسته ناسپاسان قرار گيرد و از به جا آوردن نماز كه وظيفه بندگي است، سرباز زند؟ پيامبر اعظم(صلي الله عليه وآله) در اين باره مي فرمايد:

اَوَّلُ ما يُحاسَبُ بِهِ الصَّلوةُ.(1)

نخستين چيزي كه از آن حساب رسي مي كنند، نماز است.

 

نماز شب

اسلام به جز نمازهاي واجب، بر اداي بعضي نمازها به دليل آثار بسيار مهم تربيتي كه در پي دارند، تأكيد كرده است. در اين ميان، نماز شب از اهميت بيشتري برخوردار است. وقت اين نماز، از نيمه هاي شب تا نزديك نماز صبح است و سحرخيزان و شب زنده داران با راز و نيازهاي شبانه خود، به حال و هواي معنوي ويژه اي دست مي يابند. اينان در خلوت رباني خود، محو ديدار معشوق حقيقي مي شوند و جز خدا، همه چيز را به فراموشي مي سپارند. رمز موفقيت بسياري از علما و اولياي الهي را در اداي نافله نماز شب دانسته اند. پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) در ترغيب به اداي نماز شب مي فرمايد:

مَنْ كَثُرَتْ صَلوتُهُ بِالّلَيْلِ حَسُنَ وَجْهُهُ بِالنَّهارِ.(2)

هر كس در شب، نماز بسيار بخواند، در روز، چهره اش نوراني مي شود.

 

نماز صبح در مسجد

آن گاه كه تاريكي همه جا را فرا گرفته و سكوتي سنگين بر زمين حاكم است، بندگان صالح خدا از بستر برمي خيزند و براي به جا آوردن نماز صبح، به سوي مسجد مي روند. اين حركت و خيزش به سوي مساجد، صفاي خاصي دارد. در فضاي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. همان، ش 979.

2. همان، ش 2813.



صفحه 156


سراسر ملكوتي مساجد و در اين تماشاگه راز، بندگان خاص خدا را در حالت هاي گوناگون مي توان ديد. يكي در حال ركوع، ديگري با چشمان گريان از خدا طلب عفو مي كند و با او در راز و نياز است و آن ديگر، غرق در تفكر و تعمق. چه زيباست همراه شدن با اين جماعت عاشق. در آن سو مي بينيم كه گروهي بي خبر از عالم معنا در خوابي عميق فرو رفته اند و به دور از اين غوغاي ملكوتي، تنها به اين مي انديشند كه پاسي از صبح گذشته از خواب برخيزند و زندگي تكراري فردا و فرداها را آغاز كنند. رسول الله(صلي الله عليه وآله)در بشارتي نيكو به سحرخيزان مي فرمايد:

بَشِّرِ الْمَشّائينَ فِي ظُلَمِ اللَّيْلِ إِلَي المَساجِدِ بالنُّورِ التّامِ يَوْمَ القِيامَةِ.(1)

به آنان كه در ظلمات شب به سوي مساجد مي روند، بشارت بده كه در روز رستاخيز، روشني كامل دارند.

 

نيكوكاري

هر كاري مي تواند آثار مثبت يا منفي دربرداشته باشد. خداوند بزرگ به انسان، حق انتخاب داده است و انسان هاي شايسته كساني هستند كه راه هاي مفيد را مي پيمايند. اينان فرصت هاي الهي را از دست نمي دهند و با نيت خداپسندانه، براي رفع نياز خود و ديگران مي كوشند. بر عكس، انسان هاي ناسپاس، نعمت هاي الهي را به رايگان از دست مي دهند و در برخورد با نيازمندان، آنان را به تمسخر مي گيرند. اينان مي گويند: «اگر خدا مي خواست به فقيران روزي مي داد و به كمك ما نيازي نيست.» اين گونه افراد نمي دانند كه كمك به نيازمندان، انسان را از سقوط به پستي ها و حوادث ناگوار و ناگهاني در امان نگاه مي دارد. نيكوكاري و صدقه پنهاني و آشكار از كارهايي است كه مايه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. نهج الفصاحه، ش 1090.



صفحه 157


سپيدرويي انسان در جهان آخرت خواهد شد. پيامبر گرامي اسلام در توصيه به اين عمل پسنديده مي فرمايد:

صَنائِعُ الْمَعروفِ تَقِي مَصارِعَ السُّوءِ.(1)

نيكوكاري، انسان را از مرگ هاي ناگوار در امان نگاه مي دارد.

 

و

 

وساطت در ازدواج

در فرهنگ اسلام اين كار از ارزشمندترين وساطت ها به شمار آمده است. البته اين كار به دليل اهميت و حقانيتش نيازمند تجربه و دقت و امانت داري است. فرد ميانجي بايد ويژگي هاي دو طرف را به خوبي و بدون كم و كاست براي يكديگر بيان كند و زمينه شناخت آن دو را فراهم آورد. در اين صورت است كه مي تواند زمينه سعادت و آرامش دو جوان را فراهم كند و فرد ميانجي را نيز به پاداش الهي برساند. ازاين رو، پيامبر خدا، محمد مصطفي(صلي الله عليه وآله) در اين باره مي فرمايد:

مِنْ اَفْضَلِ الشَّفاعَةِ أَنْ تَشْفَعَ بَيْنَ اثْنَيْنِ في النِّكاحِ.(2)

از جمله بهترين وساطت ها اين است كه ميان دو نفر در ازدواج، وساطت كنيد.

 

وصيت نامه

بي شك، همه موجودات، طعم تلخ مرگ را خواهند چشيد جز ذات لايزال الهي كه هميشه بوده و خواهد بود. مخلوقات دير يا زود، از اين جهان فاني خواهند رفت، ولي نياز به سفارش پس از مرگ، بسيار ضروري است تا نظام

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. همان، ش 1852.

2. همان، ش 3073.



صفحه 158


خانوادگي و روابط اجتماعي دچار مشكل نگردد. چه بسا انسان هايي كه بدون وصيت، از اين جهان رفته اند و پس از مرگ آنان، اختلاف هاي شديد مالي ميان اعضاي خانواده اتفاق افتاده است يا اشخاص بيگانه، ادعاي طلب كاري داشته اند. آيا بهتر نيست انسان با نوشتن وصيت نامه، از رخ دادن اين غايله ها پيش گيري كند و خداي نكرده زير دَين ديگران قرار نگيرد و سبب اختلاف خانواده نيز نشود. پيامبر اسلام مي فرمايد:

تَرْكُ الْوَصيَّةِ عارٌ فِي الدُّنْيا وَ نارٌ وَ شَنارٌ فِي الاْخِرَةِ.(1)

وصيت نكردن، مايه ننگ اين جهان و آتش آن جهان است.

 

وظايف والدين

خانواده، نخستين و مهم ترين خاستگاه تربيتي فرزندان است. پدران و مادران بايد براي تربيت صحيح فرزندان، سرمايه گذاري كنند تا اين گل هاي زندگي شكوفا شوند و باقيات صالحاتي باشند براي والدين; زيرا به يادگار نهادن فرزندان صالح از نعمت هاي الهي است. پدر و مادر در آشنا كردن فرزندان با هنجارهاي اجتماعي، نقش اساسي دارند. ازاين رو، بايد آنان را به گونه اي پرورش دهند كه با اصول ديني و مباني اعتقادي آشنا شوند. نام گذاري نيكو و پسنديده يكي از اين موارد است; زيرا تأثير رواني بسزايي بر فرزند دارد. پيامبر بزرگوار اسلام در توصيه اي به والدين، پاره اي از وظايف آنان را چنين  برمي شمارد:

حَقُّ الْوَلَدِ عَلَي الْوالِدِ اَنْ يُحَسِّنَ اسْمَهُ وَ يُحَسِّنَ مَوْضِعَهُ وَ يُحَسِّنَ اَدَبَهُ.(2)

حق پسر بر پدر آن است كه نام نيكو بر او نهد و بر جايگاه نيكو نشاند و ادب نيك بياموزد.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. نهج الفصاحه، ش 1141.

2. همان، ش 1393.



صفحه 159


وفاي به عهد

وفاي به عهد و پيمان، نشان دهنده طبع والا و فضايل اخلاقي آدمي است. از انسان مسلمان انتظار مي رود كه اگر توان انجام كاري را ندارد، با عذرخواهي و پاسخ صريح، ناتواني خود را اعلام كند تا درخواست كننده، تكليفش را بداند و با بهره گيري از وسايل ديگر، آن نياز را برآورد. متأسفانه گاهي با افرادي روبه رو مي شويم كه وعده هاي بيهوده مي دهند و چه بسا به دليل از دست رفتن فرصت، سائل نيز به مطلوب خود نمي رسد. پيامبر بزرگ اسلام، عهدشكنان را در شمار بي دينان شمرده است و مي فرمايد:

لا دينَ لِمَنْ لاعَهْدَ لَهُ.(1)

هر كه پيمان نگاه ندارد، دين ندارد.

 

هـ

 

هديه

هديه، محبت ميان انسان ها را افزايش مي دهد. در حقيقت، هديه دهنده با اين كار، علاقه و محبت خود را بيان مي كند. قيمت و ارزش بالاي هديه، معيار و ملاك جلب محبت نيست; زيرا ممكن است هداياي غيرمادي كه نشان دهنده حسن نيت و صداقت اهدا كننده است، بسيار كارسازتر باشد. در اسلام، نفس و اصل عمل مورد توجه است. بنابراين، تهيه هداياي گران بهاي مادي را خردمندانه نمي داند.

اصالت هر هديه، مفيد و معنوي بودن آن است و ارزش مادي آن اهميتي ندارد. از سوي ديگر، اگر هديه پر قيمت باشد، طرف مقابل نيز براي جبران آن گرفتار سختي و دردسر مي شود. گاهي اوقات، تهيه هديه اي هم سنگ هديه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. همان، ش 2497.



صفحه 160


آشنايان، از عهده فرد خارج است. ازاين رو، به ناچار از او فاصله مي گيرد. در اين حالت، هديه نه تنها محبت را افزون نكرده، بلكه رشته هاي مودت و دوستي پيشين را نيز از هم گسيخته است. بر اين اساس، براي تقويت رشته هاي محبت بايد شئون و توانايي طرف مقابل در نظر گرفته شود. پيامبر گرامي اسلام مي فرمايد:

تَهادَوْا تَحابُّوا.(1)

به يكديگر هديه دهيد تا رشته هاي محبت تان استوار گردد.

 

هديه معنوي

گاهي افرادي را مي بينيم كه وقتي سخن خوبي را مي شنوند يا مطلب سودمندي را در كتابي مي خوانند و آن را سودمند مي يابند، بي درنگ يادداشت مي كنند تا در زمان مقتضي، به اطلاع دوستان و آشنايان و ديگران برسانند. اين كار، شيوه بسيار پسنديده اي است و در طول تاريخ، بسياري از انسان ها، از همين راه به آگاهي هاي بسيار ارزشمندي دست يافته اند. چه بسا اگر اين كار انجام نمي شد، امروز بسياري از دانستني هاي ما وجود نداشت. پس بكوشيم سخنان و گفتار سودمند را به آگاهي همگان برسانيم تا با ثبت و ضبط آن در حافظه ها و عمل به آن، راه هدايت را بپيماييم. حضرت محمد(صلي الله عليه وآله) درباره هداياي كلامي مي فرمايد:

نعم العَطِيَّةُ كَلِمَةُ حَقٍّ تَسْمَعُها ثُمَّ تَحْمِلُها اِلي اَخ لَكَ مُسْلِم.(2)

چه نيكو عطايي است كلمه حقي كه آن را مي شنوي، سپس به برادر مسلمانت مي رساني.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. نهج الفصاحه، ش 1189.

2. همان، ش 3127.



صفحه 161


هم نشيني با فقيران

بعضي افراد هميشه از فقيران و نيازمندان فاصله مي گيرند تا مبادا از ايشان چيزي بخواهند يا اينكه شأن خود را از آنان بالاتر مي دانند. اين در حالي است كه ارزش هر كسي با تقواي او محك زده مي شود و چه بسا فقيري با جامه مندرس، در پيش گاه الهي صاحب مقام و موقعيت والا باشد. هم نشيني با فقيران و رسيدگي به آنان در سيره تابناك اولياي الهي كاملا نمايان است. آنان همواره با فقيران نشست و برخاست داشتند و كساني را كه از فقيران فاصله مي گرفتند، به شدت نكوهش مي كردند. پيامبر عظيم الشأن اسلام درباره دوستي با فقيران مي فرمايد:

اِتَّخِذُوا عِنْدَ الْفُقَراءِ أَيادِيَ فَاِنَّ لَهُمْ دَوْلَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ.(1)

با فقيران دوستي كنيد; زيرا آنان در روز قيامت، منزلت بزرگي دارند.

 

هم نشيني با نيكان

انسان هميشه نيازمند آموختن مسائل اخلاقي و تربيتي است تا راه كمال و پويايي را در پيش گيرد. يكي از راه هايي كه آدمي را در پيمودن نردبان قرب و تهذيب نفس ياري مي كند، هم نشيني با خوبان است. نيكان كساني هستند كه فضايل و تجربه كافي دارند و انسان با خيال آسوده مي تواند به آنان اعتماد كند; از گفتار و رفتارشان، توشه سفر، فراهم آورد و روح و روان خويش را پالايش كند. آن گاه هم چون فرشته اي سبك بال، با عطر صفا و محبت، پروازي دل نشين را بيازمايد و از لذت علم و عمل بهره مند شود. پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) درباره معاشرت با نيك منشان مي فرمايد:


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. همان، ش 29.



صفحه 162


جالِسُوا الْكُبراءَ وَ سائلِوُا الْعُلَمَاءَ وَ خالِطُوا الْحُكَماءَ.(1)

با بزرگان هم نشين شويد، از دانشمندان بپرسيد و با حكيمان ارتباط داشته  باشيد.

 

ي

 

يادداشت دانستني ها

يكي از بهترين كارها اين است كه انسان، آموخته هاي خود را يادداشت كند. بعضي افراد به اين مسئله توجهي ندارند و فكر مي كنند كه مي توانند آن اندوخته ها را در حافظه خود نگه داري كنند، ولي به تدريج، معلومات خود را به فراموشي مي سپارند. همه انسان ها ذهن قدرت مندي چون ابن سيناها ندارند و مانند ماشين حساب و رايانه نيز نيستند كه اگر چنين هم بود به دليل اختلال و نقص، همه حافظه خود را از دست مي دادند. انسان براي نگه داري اندوخته هاي خود به ناچار بايد آنها را ثبت و ضبط كند. پيامبر اعظم(صلي الله عليه وآله) نيز به اين امر توجه كرده و فرموده است:

قَيِّدوُا الْعِلْمَ بِالْكِتابِ.(2)

دانش را با نوشتن ثبت كنيد.

 

ياد كرد نيكي مردگان

چون انسان معصوم نيست، خواه ناخواه در طول زندگي مرتكب اشتباه و خطا مي شود. پس همه در پرونده كار خود، رفتار نيك و بد دارند. با اين حال

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. نهج الفصاحه، ش 1300.

2. همان، ش 2105.



صفحه 163


شايسته است پس از درگذشت آنان، رفتارهاي خوبشان را بازگو كنيم و از بدي هاي آنان سخني نگوييم; زيرا:

1. شايد خداوند، وي را به دليل كارهاي نيكش، آمرزيده باشد.

2. اينك او درگذشته است و زنده نيست تا از خود دفاع مي كند.

3. اين كار، بازماندگانش را بسيار ناراحت مي كند.

4. در آموزه هاي اسلامي آمده است كه از درگذشتگان به نيكي ياد كنيم.

پيامبر وارسته اسلام مي فرمايد:

اُذكُروا محاسِنَ مَوْتاكُمْ وَ كُفُّوا عَنْ مَساويهِم.(1)

نيكي هاي مردگانتان را ياد كنيد و از بدي هايشان چشم بپوشيد.

 

يتيم نوازي

كودكان يتيم به مهر و محبت، بسيار نياز دارند و مهرورزي به آنان مي تواند تا اندازه اي، غم جان كاه از دست دادن والدين را جبران كند. ازاين رو، اسلام توصيه مي كند كه مسلمانان، چتر محبت و مهرباني را بر سر آنان بگسترانند و مانند آنچه را براي فرزندان خود مهيا مي كنند، براي آنان نيز فراهم آورند. بي ترديد، كساني كه به اين وظيفه انساني بي توجه باشند يا مايه آزار آنان شوند، به خشم پروردگار دچار خواهند شد. رسول گرامي اسلام درباره ارزشمندي اين رفتار نيكو و پسنديده مي فرمايد:

خَيْرُ بُيُوتِكُمْ بَيْتٌ فيهِ يَتِيمٌ مُكَرَّمٌ.(2)

بهترين خانه هاي شما، خانه اي است كه يتيمي در آن گرامي داشته شود.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. همان، ش 249.

2. همان، ش 1511.



صفحه 164




صفحه 165


 

 

 

 

 

 

 

بخش دوم

 

 

 

 

 

 

 

سيري در گلستان نبوي(صلي الله عليه وآله)

 

 



صفحه 166




صفحه 167


 

 

 

 

 

فصل اول: خوشه هاي نور

سعدي از تربيت يافتگان و شاگردان مكتب اسلام و از شيفتگان و ارادتمندان خاندان نبوت و اهل بيت عصمت و طهارت(عليهم السلام) است. وي بسياري از پندها و اشعار خود را متأثر از آيه ها و روايت ها سروده است. استاد مطهري در اين باره مي گويد: «سعدي نصايح بسيار بسيار سودمندي دارد كه از متن اسلام گرفته شده است».(1)

در سالي كه با نور نام محمد(صلي الله عليه وآله) تابيدن آغاز كرده، بسيار شايسته است تا با يادكردي از اين شاعر توانا، اشعاري را كه برگرفته از سخن تابناك و انسان ساز پيامبر اعظم(صلي الله عليه وآله) است، زينت بخش اين نوشتار سازيم.(2) باشد كه نور محمد(صلي الله عليه وآله)فرا راهمان را همواره فروزان و دست يابي به راه كمال را بر ما آسان گرداند.

 

ارزش عمر

پيامبر اعظم(صلي الله عليه وآله) فرمود:

كُنْ عَلَي عُمْرِكَ اَشَحَّ مِنْكَ عَلَي دِرْهَمِكَ وَ دِينارِكَ.(3)

بر عمر خويش بخيل تر باش تا بر درهم و دينار خود.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. مرتضي مطهري، فلسفه اخلاق، ص 89 .

2. اين مطالب با استفاده از سعدي در گلستان حديث آل محمد(صلي الله عليه وآله)، نوشته: سيد عبدالوهاب محصل، با تغيير و تلخيص تنظيم شده است.

3. بحارالانوار، ج 77، ص 76.



صفحه 168


قيمت عمر اگر بداند مرد *** پس بگريد بر آنچه ضايع كرد

طفل را سيبكي دهند به نقش *** بستانند از او نگين بدخش(1)

جوهري را كه اين بصيرت هست *** ندهد بي بهاي خويش از دست

 

بريدن سخن ديگران

رسول الله(صلي الله عليه وآله) فرمود:

مَنْ عَرَضَ لاَِخِيهِ الْمُسْلِمِ فِي حَدِيثِهِ فَكَاَنَّما خَدَشَ وَجْهَهُ.(2)

هر كه در ميان سخن برادر مسلمانش بدود، مانند اين است كه چهره اش را خراشيده باشد.

سخن را سر است اي خردمند و بن *** مياور سخن در ميان سخن

خداوند تدبير و فرهنگ(3) و هوش *** نگويد سخن تا نبيد خموش

به دنبال مال حلال

پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) فرمود:

اِنَّ اللّهَ يُحِبُّ اَنْ يَرَي عَبْدَهُ تَعِباً فِي طَلَبِ الْحَلالِ.(4)

خداوند دوست دارد كه بنده اش را در جستوجوي مال حلال، خسته ببيند.

چو خورد شير شرزه در بن غار؟ *** بازِ افتاده را چه قوت بود؟

گر تو در خانه صيد خواهي كرد *** دست و پايت چو عنكبوت بود


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. ولايتي در افغانستان كه در كوهستان آن لعل فراوان يافت مي شود.

2. الكافي، ج 2، ص 660.

3. صاحب نظر.

4. كنز العمال، ج 4، ص 2.



صفحه 169


تكريم سالمندان

پيامبر اعظم(صلي الله عليه وآله) فرمود:

مِنْ اِجْلالِ اللّهِ اِجْلالُ ذِي الشَّيْبَةِ الْمُسْلِمِ.(1)

از جمله تجليل خداوند، بزرگداشت مسلمان سپيد موي است.

دلم مي دهد وقت وقت اين اميد *** كه حق شرم دارد ز موي سپيد

عجب دارم ار شرم دارد ز من *** كه شرمم نمي آيد از خويشتن

 

توبه در جواني

حضرت محمد(صلي الله عليه وآله) فرمود:

اَلتَّوْبَةُ حَسَنٌ وَ لكِنْ فِي الشَّبابِ اَحْسَنُ.(2)

توبه نيكوست، ولي در جواني نيكوتر است.

جوانا! ره طاعت امروز گير *** كه فردا جواني نيايد ز پير

فراغ دلت هست و نيروي تن *** چون ميدان فراخ است، گويي بزن

قضا روزگاري ز من در ربود *** كه هر روزي از وي شبي قدر بود

من آن روز را قدر نشناختم *** بدانستم اكنون كه در باختم

به غفلت بدادي ز دست، آب پاك *** چه چاره كنون جز تيمم به خاك

چو از چابكان در دويدن گرو *** نبردي هم افتان و خيزان برو

گر آن بادپايان برفتند تيز *** تو بي دست و پاي از نشستن بخيز


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. كافي، ج 2، ص 658; وسائل الشيعه، ج 12، ص 97.

2. كنز العمال، ح 44168.



صفحه 170


خلوت انس

پيامبر اعظم(صلي الله عليه وآله) فرمود:

لِي مَعَ اللّهِ وَقتٌ لا يَسَعُني فِيهِ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَ لا نَبِيٌّ مُرْسَلٌ.(1)

براي من با خداوند وقتي است كه در آن وقت، نه فرشته مقربي و نه پيامبر مرسلي مي گنجد.

يكي پرسيد از آن گم كرده فرزند(2) *** كه اي روشن گهر پير خردمند

ز مصرش بوي پيراهن شنيدي *** چرا در چاه كنعانش نديدي؟

بگفت احوال ما برق جهان است *** دمي پيدا و ديگر دم نهان است

گهي بر طارم اعلي نشينم *** گهي در پيش پاي خود نبينم

اگر درويش در حالي بماندي *** سر دست از دو عالم برفشاندي

 

خودشناسي و خداشناسي

پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) فرمود:

مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ.(3)

كسي كه خود را بشناسد، خدايش را شناخته است.

نزيبد تو را با چنين سروري *** كه سر جز به طاعت فرود آوري

به انعام خود، دانه دادت، نه كاه *** نكردت چو اَنعام، سر در گياه

وليكن بدين صورت دل پذير *** فريبا مشو، سيرت خوب گير

ره راست بايد، نه بالاي راست *** كه كافر هم از روي صورت چو ماست


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. بحارالانوار، ج 79، ص 343.

2. حضرت يعقوب.

3. بحار الانوار، ج 2، ص 32; غررالحكم، ص 232.



صفحه 171


تو را آن كه چشم و دهان داد و گوش *** اگر عاقلي، در خلافش مكوش

گرفتم كه دشمن بكوبي به سنگ *** مكن باري از جهل، با دوست، جنگ

خردمند طبعان منت شناس *** بدوزند نعمت به ميخ سپاس

 

دانشوري

رسول خدا(صلي الله عليه وآله) فرمود:

طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَي كُلِّ مُسْلِم وَ مُسْلِمَة.(1)

فراگرفتن علم بر هر مرد و زن مسلمان واجب است.

طلب كردن علم شد بر تو فرض *** اگر واجب است از پِي اَش قطع ارض

برو دامن علم گير استوار *** كه علمت رساند به دارالقرار

 

دشمن ترين دشمن ها

پيامبر اعظم(صلي الله عليه وآله) فرمود:

اَعْدي عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ.(2)

دشمن ترين دشمنانت، نفس توست.

مبارزان طريقت كه نفس بشكستند *** به زور بازوي تقوا و للحروب رحال

مراد نفس ندادند از اين سراي غرور *** كه صبر پيش گرفتند تا به وقت مجال

قفا خورند و ملامت برند و خوش باشند *** شب فراق به اميد بامداد وصال


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. مستدرك الوسائل، ج 17، ص 49.

2. بحارالانوار، ج 67، ص 36.



صفحه 172


دواي ناداني

پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) فرمود:

اِنَّما شِفاءُ الْعَمَي السُّؤالُ.(1)

شفاي ناداني، پرسش است.

اميد عافيت آن گه بود موافق عقل *** كه نبض را به طبيعت شناس بنمايي

بپرس هر چه نداني كه ذُلّ پرسيدن *** دليل راه تو باشد به عِزّ دانايي

 

راست گويي

رسول اعظم(صلي الله عليه وآله) فرمود:

اَلصِّدْقُ مَبارَكٌ.(2)

راست گويي، فرخنده است.

دلا راستي گر كني اختيار *** شود دولتت همدم و بخت يار

نپيچد سر از راستي هوشمند *** كه از راستي نام گردد بلند

دم از راستي گر زني صبح وار *** ز تاريكي جهل گيري كنار

مزن دم به جز راستي زينهار *** كه دارد فضيلت يمين بر يسار

به از راستي در جهان كار نيست *** كه در گلبن راستي خار نيست

 

زن شايسته

حضرت محمد مصطفي(صلي الله عليه وآله) فرمود:

مِنْ سَعَادَةِ الْمَرءِ الزَّوْجَةُ الصّالِحَةُ.(3)

داشتن زن شايسته از خوشبختي مرد است.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. مواعظ العدديه، باب اول، فصل سوم.

2. بحارالانوار، ج 76، ص 60.

3. كافي، ج 5، ص 327.



صفحه 173


زن خوب فرمانبر پارسا *** كند مرد درويش را پادشا

برو پنج نوبت(1) بزن بر درت *** چو ياري موافق بود بر درت

همه روز اگر غم خوري، غم مدار *** چو شب غمگسارت بود در كنار

چو مستور باشد زن و خوبروي *** به ديدار او در بهشت است شوي

كسي بر گرفت از جهان كام دل *** كه يك دل بود با وي آرام دل

 

سربار جامعه

پيامبر گرامي اسلام فرمود:

مَلْعُونٌ مَنْ اَلْقَيَ كَلَّهُ عَلَي النّاسِ.(2)

از رحمت خدا دور است كسي كه بار زندگي خود را بر دوش ديگران  مي نهد.

به چنك آر و با ديگران نوش كن *** نه بر فضله ديگران گوش كن

بخور تا تواني به بازوي خويش *** كه سعي ات بود در ترازوي خويش

چون مردان ببر رنج و راحت رسان *** مخنث(3) خورد دسترنج كسان

بگير اي جوان دست درويش پير *** نه خود را بيفكن كه دستم بگير

خدا را بر آن بنده بخشايش است *** كه خلق از وجودش در آسايش است

كرم ورزد آن سر، كه مغزي در اوست *** كه دون همتانند بي مغز و پوست

كسي نيك بيند به هر دو سراي *** كه نيكي رساند به خلق خداي


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. پنج نوبت نقاره زدن به علامت جاه و جلال سلطنت در گذشته مرسوم بوده است.

2. تحف العقول، ص 37.

3. نامرد.



صفحه 174


سودمندترين مردم

پيامبر اعظم(صلي الله عليه وآله) فرمود:

خَيْرُ النّاسِ مَنِ انْتَفَعَ بِهِ النّاسُ.(1)

بهترين مردم كسي است كه مردم از او بهره مند گردند.

اگر نفع كس در نهاد تو نيست *** چنين گوهر و سنگ خارا يكي است

غلط گفتم اي يار شايسته خوي *** كه نفع است در آهن و سنگ و روي

چنين آدمي مرده به ننگ را *** كه بر وي فضيلت بود سنگ را

نه هر آدمي زاده از دد به است *** كه دد ز آدمي زاده بد به است

به است دد، از انسان صاحب خرد *** نه انسان كه در مردم افتد چو دد

 

طمع ورزي

رسول الله(صلي الله عليه وآله) فرمود:

عَزَّ مَنْ قَنَعَ وَ ذَلَّ مَنْ طَمَعَ.(2)

عزيز كسي است كه قناعت كند و خوار است كسي كه طمع ورزد.

قناعت سرافرازد اي مرد هوش *** سر پر طمع برنيايد ز دوش

طمع، آبروي توقّر بريخت *** براي دو جو، دامني دُر بريخت

چو سيراب خواهي شدن ز آب جوي *** چرا ريزي از بهر برف، آبروي؟


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. بحارالانوار، ج 75، ص 23.

2. معراج السعاده، ص 304.



صفحه 175


مگر از تنعم شكيبا شوي *** وگرنه ضرورت به درها شوي

برو خواجه كوتاه كن دست آز *** چه مي بايدت ز آستين دراز

كسي را كه درج طمع در نوشت *** نبايد به كس عبد و خادم نبشت

توقع براند ز هر مجلست *** بران از خودش تا نراند كست

 

عزت مؤمن

پيامبر اعظم(صلي الله عليه وآله) فرمود:

عِزُّ الْمُؤمِنِ اِسْتِغْناؤُهُ عَنِ النّاسِ وَ فِي الْقَناعَةِ الْحُرِّيَّةُ وَ الْعِزُّ.(1)

عزت مؤمن در بي نيازي از مردم است و آزادگي و عزت در قناعت نهفته  است.

دلا گر قناعت به دست آوري *** در اقليم راحت كني سروري

اگر تنگ دستي، ز سختي منال *** كه پيش خردمند هيچ است مال

ندارد خردمند از فقر عار *** كه باشد نبي را ز فقر افتخار

غني را ز سيم و زر آرايش است *** وليكن فقير اندر آسايش است

قناعت به هر حال اولي تر است *** قناعت كند هر كه نيك اختر است

ز نور قناعت برافروز جان *** اگر داري از نيك بختي نشان


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. تنبيه الخواطر، ص 169.



صفحه 176


مسافرت

پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) فرمود:

سافِرُوا فَاِنَّكُم اِنْ لَمْ تَغْنَمُوا مالاً اَفَدْتُم عَقْلاً.(1)

مسافرت كنيد; زيرا اگر مالي هم به دست نياوريد، بر عقلتان افزوده  مي شود.

تا به دكان و خانه در گروي *** هرگز اي خام، آدمي نشوي

برو اندر جهان تفرج كن *** پيش از آن روز كز جهان بروي

هديه نيكو

پيامبر اعظم(صلي الله عليه وآله) فرمود:

خَيْرُ اِخوانِكُمْ مَنْ اَهْدي اِلَيْكُم عُيُوبَكُم.(2)

بهترين برادر شما كسي است كه عيبت هايتان را به شما هديه كند.

از صحبت دوستي برنجم *** كه اخلاق بدم، حَسَن نمايد

عيبم، هنر و كمال بيند *** خارم، گل و ياسمن نمايد

گو دشمن شوخ چشم(3) ناپاك *** تا عيب مرا به من نمايد؟

* * *

آيين برادري و شرط ياري *** آن نيست كه عيب من هنر پنداري

آن است كه گر خلاف، شايسته روم *** از غايت دوستي ام، دشمن داري ام

 


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. مكارم الاخلاق، ج 1، ص 513.

2. تنبيه الخواطر، ج 3، ص 123.

3. گستاخ.



صفحه 177


 

 

 

 

 

 

فصل دوم: 85 مرواريد محمدي(صلي الله عليه وآله)

1. اداي حق

اِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْجَوادَ فِي حَقِّهِ.(1)

همانا خداوند كسي را كه در پرداخت حقش سخاوتمند باشد، دوست دارد.

 

2. امانت داري

اَلاَْمانَةُ تَجْلِبُ الرِّزْقَ وَالْخِيانَةُ تَجْلِبُ الْفَقْرَ.(2)

امانت داري، روزي مي آورد و خيانت كاري، نداري.

 

3. انتظار فرج

اَفْضَلُ جِهادِ اُمَّتِي اِنْتِظارُ الْفَرَجِ.(3)

بهترين كوشش امت من، انتظار فرج است.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. تحف العقول، ص 35.

2. همان، ص 45.

3. همان، ص 31.



صفحه 178


4. بخشندگي

اَلاَيْدِي ثَلاثَةٌ: سَائِلَةٌ وَ مُنْفِقَةٌ وَ مُمْسِكَةٌ وَ خَيْرُ الاَيْدي الْمُنْفِقَةُ.(1)

دست ها سه گونه اند: خواهنده، دهنده و بازدارنده و بهترين دست ها، دهنده است.

 

5. بخل و بدزباني

اَبْعَدُكُم بِي شِبْهاً الْبَخِيلُ الْبَذِيُّ الْفاحِشُ.(2)

بخيل، بد زبان و ناسزاگو، دورترين (بيگانه ترين) شما از من است.

 

6. بدگماني

اِحْتَرِسُوا مِنَ النّاسِ بِسُوءِ الظَّنِّ.(3)

بپرهيزيد از بدگماني نسبت به مردم.

 

7. بهترين اخلاق

اَلا اَدُلُّكُم عَلَي خَيْرِ اَخْلاقِ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ؟ تَصِلُ مَنْ قَطَعَكَ وَ تُعْطي مَنْ حَرَمَكَ وَ تَعْفُو عَمَّنْ ظَلَمَكَ.(4)

آيا شما را به بهترين اخلاق در اين جهان و آن جهان راهنمايي نكنم؟ بپيوندي با كسي كه از تو ببرد و ببخشي به كسي كه از تو دريغ دارد و بگذري از كسي كه به تو ستم كرده است.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. تحف العقول، ص 44.

2. همان، ص 43.

3. همان، ص 53.

4. همان، ص 43.



صفحه 179


8. پرسشگري

اَلْعِلْمُ خَزائِنُ وَ مَفاتِيحُهُ السُّؤالُ، فَاسْأَلُوا رَحِمَكُمُ اللّهُ، فَاِنَّهُ تُؤجَرُ اَرْبَعَةٌ: اَلسَّائِلُ وَ الْمُتِكَلِّمُ وَ الْمُسْتَمِعُ وَ الْمُحِبُّ لَهُم.(1)

دانش، گنجينه ها است و كليدهايش، پرسش است. خداوند شما را رحمت كند، بپرسيد; زيرا چهار كس مزد دارند: پرسشگر، سخن گو، شنوده و دوست دار آنان.

 

9. پرهيزگاري

فَضْلُ الْعِلْمِ اَحَبُّ اِلَيَّ مِنْ فَضْلِ الْعِبادَةِ وَ اَفْضَلُ دِينِكُم الْوَرَعُ.(2)

فضيلت علم نزد من از فضليت عبادت محبوب تر است و برترين ]عمل در[ دين شما پرهيزگاري است.

 

10. پستي دنيا

وَ لَوْ كانَتِ الدُّنْيا تَعْدِلُ عِنْدَ اللّهِ مِنَ الْخَيْرِ جَناحَ بَعُوْضَة مَا سَقي فيها كافِراً شَرْبَةَ ماء.(3)

اگر دنيا نزد پروردگار به اندازه بال مگسي ارزش داشت، جرعه اي آب به كافر نمي نوشانيد.

 

11. پشيماني از گناه

اَلنَّدَمُ تَوْبَةٌ.(4)

پشيماني، خود توبه است.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. تحف العقول، ص 39.

2. همان، ص 39.

3. همان، ج 73، ص 87 .

4. تحف العقول، ص 55.



صفحه 180


12. تراشيدن شارب (سبيل)

لا يُطَوِّلَنَّ اَحَدُكُمْ شارِبَهُ فَاِنَّ الشَّيْطانَ يَتَّخِذُهُ مَخْبَأً يَسْتَتِرُ بِهِ.(1)

شارب (سبيل) خود را بلند نكنيد; چون شيطان آن را پناه گاه خود قرار مي دهد و در آن پنهان مي شود.

 

13. ترك ازدواج

شَرارُ اُمَّتي عُزّابُها.(2)

بدترين افراد امتم، كساني هستند كه تجرد را برمي گزينند.

 

14. ترك جهاد

فَمَنْ تَرَكَ الْجِهادَ اَلْبَسَهُ اللّهُ ذُلاًّ وَ فَقْراً فِي مَعِيشَتِهِ.(3)

كسي كه جهاد را ترك كند، خداوند لباس خواري به او مي پوشاند و او را در زندگي تهي دست مي گرداند.

 

15. ترويج فساد

مَنْ اَذاعَ فَاحِشَةً كانَ كَمُبْتَدِيها وَ مَنْ عَيَّرَ مُؤمِناً بِشَيء لَمْ يَمُتْ حَتّي يَرْكَبُهُ.(4)

كسي كه فحشا و منكرات را منتشر كند، مانند كسي است كه آن را آغاز كرده است و كسي كه مؤمني را به چيز ناشايستي سرزنش كند، نمي ميرد تا اينكه خودش نيز به آن گرفتار شود.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. بحارالانوار، ج 76، ص 112.                                                                       

2. مستدرك الوسائل، ج 2، ص 531.                                                                       

3. وسائل الشيعه، ج 11، ص 5.

4. محجة البيضاء، ج 3، ص 377.



صفحه 181


16. تقويت حافظه

يا عَلِيُّ ثَلاثٌ يَزِدْنَ فِي الْحِفْظِ وَ يُذْهِبْنَ السُّقْمَ اَلِلِّبانُ وَ السِّواكُ وَ قِرائَةُ الْقُرْآنِ.(1)

اي علي! سه چيز سبب زيادي حافظه و از ميان رفتن بيماري مي شود: استفاده از كندر، مسواك كردن و قرآن خواندن.

 

17. تفرقه افكني ميان زن و شوهر

مَنْ عَمِلَ فِي فُرْقَة بَيْنَ امْرَئَة وَ زَوْجِها عَلَيْهِ غَضَبُ اللّهِ وَ لَعْنَتُهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ.(2)

هر كس براي جدايي زن و شوهري قدمي بردارد، مورد غضب و نفرين خداوند در دنيا و آخرت قرار مي گيرد.

 

18. تنبلي

مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ اَلْقَيَ كَلَّهُ عَلَي النّاسِ.(3)

نفرين شده است كسي كه بار زندگي خود را بر عهده ديگران مي گذارد.

 

19. توبه كار

عَلامَةُ التّائِبِ اَرْبَعَةٌ: اَلنَّصِيحَةٌ لِلّهِ فِي عَمَلِهِ وَ تَرْكُ الْباطِلِ وَ لُزُومُ الْحَقِّ وَ الْحِرْصُ عَلي الْخَيْرِ.(4)

نشانه توبه كننده چهار چيز است: كردار براي رضاي خدا، ترك باطل، پيروي از حق و شوق به انجام دادن كار خير.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. خصال، ج 1، ص 62 .

2. وسائل الشيعه، ج 14، ص 27.

3. تحف العقول، ص 32.

4. همان، ص 20.



صفحه 182


20. توكل

مَنْ اَحَبَّ اَنْ يَكُونَ اَقْوَي النّاسِ فَلْيَتَوَكَّل عَلَي اللّهِ.(1)

هر كس مي خواهد نيرومندترين مردم باشد، بايد بر خدا توكل كند.

 

21. تهمت

لا يَزالُ الْمَسْرُوقُ مِنْهُ فِي تُهْمَةِ مَنْ هُوَ بَريءٌ حَتّي يَكُونَ اَعْظَمَ جُرْماً مِنَ السّارِقِ.(2)

دزدزده، پيوسته در حال تهمت زدن به بي گناهان است تا جرمش از دزد بزرگ تر شود.

 

22. ثروت طلبي

اَلدِّينارُ وَ الدِّرْهَمُ اَهْلَكَا مَنْ كانَ قَبْلَكُمْ وَ هُما مُهْلِكاكُم.(3)

دينار و درهم، انسان هاي پيش از شما را به هلاكت رساند و با شما نيز چنين خواهد كرد.

23. حب و بغض

اِنَّ اللّهَ جَعَلَ قُلُوبَ عِبادِهِ عَلَي حُبِّ مَنْ اَحْسَنَ اِلَيْها وَ بُغْضِ مَنْ اَساءَ  اِلَيْها.(4)

به راستي كه خدا، دل بنده هاي خود را به دوستي كسي كه به آن ها احسان كند و به دشمني كسي كه بدان ها بد كند، سرشته است.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. تحف العقول، ص 27.

2. همان، ص 35.

3. خصال، ج 1، ص 43.

4. همان، ص 52.



صفحه 183


24. حقيقت بي نيازي

لَيْسَ الْغِني عَنْ كَثْرَةِ الْعَرَضِ وَ لكِنَّ الْغِني غِني النَّفْسِ.(1)

توانگري به داشتن كالاي بسيار نيست، بلكه توانگري، بي نيازي دل است.

 

25. حيا

اَلْحَياءُ مِنَ الاِْيمانِ.(2)

حيا از ايمان است.

 

26. خدمت رساني

دَخَلَ عَبْدٌ الجَنَّةَ بِغُصْن مِنْ شَوْك كانَ عَلَي طَريقِ الْمُسْلِمينَ فَاَماطَهُ بِهِ.(3)

بنده اي داخل بهشت مي شود; چون شاخه چوبي را از سر راه مسلمانان برمي دارد تا افراد به راحتي بتوانند رفت و آمد كنند.

 

27. جاودانه ها

اَرْبَعَةٌ لا تَبْلَي: اَلاَْنْبِياءُ وَ الشُّهَداءُ وَ الْعُلَماءُ وَ حَمَلَةُ الْقُرْانِ.(4)

چهار دسته اند كه از بين نمي روند (هميشه جاويدند): پيامبران، شهيدان، دانشمندان و حاملان قرآن.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. همان، ص 56.

2. همان، ص 55.

3. خصال، ج 1، ص 32.

4. مواعظ العدديه، ص 125.



صفحه 184


28. جايگاه عقل

اِنَّما يُدْرَكُ الْخَيْرُ كُلُّهُ بِالْعَقْلِ وَ لا ديْنَ لِمَنْ لا عَقْلَ لَهُ.(1)

همانا هر كار نيك و خيري با عقل سنجيده مي شود و آن كه عقل ندارد، دين ندارد.

 

29. خشم

وَ قالَ رَجُلٌ: اَوْصِنِي، فَقالَ: لا تَغْضَبْ، ثُمَّ اَعادَ عَلَيْهِ فَقالَ: لا تَغْضَبْ ثُمَّ قالَ: لَيْسَ الشَّدِيدُ بِالصَّرْعَةِ، اِنَّمَا الشَّدِيدُ الَّذِي يَمْلِكُ نَفْسَهُ عِنْدَ الْغَضَبِ.(2)

مردي به پيامبر گفت: به من سفارشي كن. فرمود: خشم مكن. باز درخواست كرد، فرمود: خشم مكن. سپس فرمود: پهلواني، به زمين زدن حريف نيست، بلكه پهلوان كسي است كه هنگام خشم، خوددار باشد.

 

30. خودنمايي

لا تَعْمَلْ شَيْئاً مِنَ الْخَيْرِ رِئاءً وَ لا تَدَعْهُ حَياءً.(3)

هيچ كار خيري را براي خودنمايي مكن و از انجام آن به خاطر شرم و حيا دست مكش.

 

31. خوش خلقي

اِنَّ اَكْمَلَ الْمُؤمِنينَ اِيْماناً اَحْسَنُهُمْ اَخْلاقاً.(4)

كامل ترين مؤمنان در ايمان، خوش اخلاق ترين آنان است.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. تحف العقول، ص 53.

2. همان، ص 47.

3. همان، ص 57.

4. همان، ص 47.



صفحه 185


32. خويشتن داري

مَنْ كَفَّ نَفْسَهُ عَنْ اَعْراضِ النّاسِ اَقالَهُ اللّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ.(1)

هر كس خود را از آبرو و ناموس مردم دور نگاه دارد، خداوند، او را در قيامت در پناه خود مي گيرد.

 

33. دانشوري

سائِلُوا الْعُلَماءَ وَ خاطِبُوا الْحُكَماءَ وَ جالِسُوا الْفُقَراءَ.(2)

از دانشمندان بپرسيد و با حاكمان گفتوگو كنيد و با فقيران هم نشين شويد.

 

34. دروغ و خيانت

يَطْبَعُ الْمُؤمِنُ عَلَي كُلِّ خِصْلَة وَ لا يَطْبَعُ عَلَي الْكِذْبِ وَ لا عَلَي الْخِيانَةِ.(3)

مؤمن به هر خصلتي خو كند و بر دروغ و خيانت خو نكند.

 

35. درهاي نيكي

ثَلاثٌ مِنْ اَبْوابِ الْبِرِّ: سَخاءُ النَّفْسِ وَ طِيبُ الْكَلامِ وَ الصَّبْرُ عَلَي الاَْذيَ.(4)

سه چيز از دروازه هاي نيكي است: سخاوتمندي دل، شيرين سخني و شكيبايي بر آزار.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. وسائل الشيعه، ج 11، ص 287.                                                     

2. تحف العقول، ص 39.                                                                   

3. همان، ص 44.                                                                            

4. همان، ص 9.



صفحه 186


36. ذكر

ذِكْرُ اللّهِ اَفْضَلُ مِنَ الصَّدَقَةِ.(1)

ذكر خداوند از صدقه بهتر است.

 

37. رحمت الهي

مَنْ وَعَدَهُ اللّهُ عَلي عَمَل ثَواباً فَهُو مُنْجِزٌ لَهُ وَ مَنْ اَوْعَدَهُ عَلي عَمَل عِقاباً فَهُوَ بِالْخِيارِ.(2)

خدا به هركه وعده ثواب در كاري داده است، بدان وفا مي كند و به هر كه تهديد كيفر در كاري كرده است، اختيار دارد.

 

38. رضايت همسر

وَيْلٌ لاِمْرَئَة اَغْضَبَتْ زَوْجَها وَ طُوبي لاِمْرَئَة رَضِيَ عَنْها زَوْجُها.(3)

واي بر زني كه شوهرش را خشمگين كند و خوشا به حال زني كه موجب شادي و خشنودي شوهرش شود.

 

39. روزي

لا تَهْتَمَّ لِرِزْقِ غَد فَاِنَّ كُلَّ غَد يَأتِي رِزْقُهِ.(4)

غم روزي فردا مخور; زيرا روزي هر فردايي مي رسد.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. تحف العقول، ص 42.                                                                                                

2. همان، ص 48.                                                                                                

3. وسائل الشيعه، ج 14، ص 56.                                                                                                

4. تحف العقول، ص 15.                                                



صفحه 187


40. زهد

اَلزُّهْدُ فِي الدُّنْيا قَصْرُ الاَْمَلِ وَ شُكْرُ كُلِّ نِعْمَة وَ الْوَرَعُ عَنْ كُلِّ ما حَرَّمَ اللّهُ.(1)

زهد در دنيا، كوتاه كردن آرزو است و شكر هر نعمت و خودداري از آنچه خدا حرام كرده است.

 

41. سخن چيني

اِحْذَرِ الْغيبَةَ وَ النَّمِيمَةَ، فَاِنَّ الْغيبةَ تُفْطِرُ وَ النَّمِيْمَةَ تُوجِبُ عَذابَ الْقَبْرِ.(2)

از غيبت و سخن چيني بر حذر باش; زيرا غيبت، روزه را بشكند و سخن چيني مايه شكنجه در گور است.

 

42. سرمايه عمر

كُنْ عَلَي عُمْرِكَ اَشَحَّ مِنْكَ عَلي دِرْهَمِكَ وَ دِيْنارِكَ.(3)

بر عمر خود، بخيل تر از درهم و دينارت باش.

 

43. سلام

سَلِّمْ عَلَي مَنْ لَقيتَ يَزِيدُ اللّهُ فِي حَسَناتِكَ وَ سَلِّمْ فِي بَيْتِكَ يَزِيدُ اللّهُ فِي بَرَكَتِكَ.(4)

به هر مسلماني برخورد كردي، سلام كن; چون خداوند بر حسنات تو مي افزايد و به اهل منزلت سلام كن; زيرا خداوند بركت هايش را به تو افزايش مي دهد.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. همان، ص 57.

2. همان، ص 14.

3. بحارالانوار، ج 77، ص 76.

4. همان، ج 76، ص 3.



صفحه 188


44. شكرگزاري

اَلطّاعِمُ الشّاكِرُ اَفْضَلُ مِنَ الصّائِمِ الصّامِتِ.(1)

آنكه بخورد و شكر كند، بهتر است از روزه دار خاموش.

 

45. صبر و شكر

اَلاِْيمانُ نِصْفانِ: نِصْفٌ فِي الصَّبْرِ وَ نِصْفٌ فِي الشُّكْرِ.(2)

ايمان دو نيم است; نيمي صبر است و نيمي شكر.

 

46. صلوات

مَنْ نَسِيَ الصَّلاةَ عَلَيَّ اَخْطَأ طَرِيقَ الْجَنَّةِ.(3)

هركس صلوات فرستادن بر من را فراموش كند، راه بهشت را گم خواهد كرد.

47. صله رحم

صِلَةُ الرَّحِمِ تَزِيدُ فِي الْعُمْرِ.(4)

صله رحم، عمر را طولاني مي كند.

 

48. عامل كوري و كري

اِيّاكُم وَ الْهَوي فَاِنَّ الْهَوَي يُعْمي وَ يُصِمُّ.(5)

از هواي نفس خود بر حذر باشيد; زيرا آدمي را نابينا و ناشنوا مي سازد.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. تحف العقول، ص 48.

2. همان، ص 47.

3. وسائل الشيعه، ج 4، ص 221.

4. تحف العقول، ص 9.

5. نهج الفصاحه، ش 1001.



صفحه 189


49. عبرت

كَفي بِالْمَوْتِ واعِظاً وَ كَفي بِالتُّقي غَنِيًّ.(1)

مرگ براي پندآموزي و پرهيزگاري براي توانگري بس است.

 

50. عطابخشي

مُرُوءَتُنا اَهْلَ الْبَيْتِ الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمنا وَ اِعْطاءُ مَنْ حَرَمَنا.(2)

جوان مردي خاندان ما، گذشت از كسي است كه به ما ستم كند و عطابخشي به كسي است كه از ما دريغ دارد.

 

51. عفو و گذشت

اَوْصانِي رَبِّي بِاَنْ اَعْفُوَ عَمَّنْ ظَلَمَنِي.(3)

پروردگارم به من سفارش كرده است كه از كسي كه به من ستم كند، درگذرم.

52. عيب پوشي

مَنْ سَتَرَ عَوْرَةَ اَخِيهِ سَتَرَهُ اللّهُ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ.(4)

كسي كه عيب برادرش را بپوشاند، خداوند در دنيا و آخرت، عيب هايش را پنهان مي دارد.

 

53. غفلت

عَلامَةُ الْغَافِلِ اَرْبَعَةٌ: اَلْعَمي وْ السَّهْوُ وَ اللَّهْوُ وَ النِّسْيانُ.(5)

نشانه غافل چهار چيز است: كوري، سهو، لهو و فراموشي.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. تحف العقول، ص 34.

2. همان، ص 37.

3. همان، ص 35.

4. محجة البيضاء، ج 3، ص 327.

5. تحف العقول، ص 23.



صفحه 190


54. فال بد

اِذَا تَطَيَّرْتَ فَامضِ وَ اِذَا ظَنَنْتَ فَلاَ تَقْضِ وَ اِذَا حَسَدْتَ فَلاَ تَبْغِ.(1)

چون فال بد زدي، پيش برو; چون گماني بردي، داوري مكن و چون حسد بردي، تجاوز نكن.

 

55. فضيلت امام علي، امام حسن و امام حسين(عليهم السلام)

اَلْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ سَيِّدا شَبَابِ اَهْلِ الْجَنَّةِ وَ اَبُوهُما خَيْرٌ مِنْهُما.(2)

حسن و حسين(عليهما السلام) دو سرور اهل بهشت هستند و پدر ايشان علي(عليه السلام)بهتر از آنها است.

56. كسب حلال

اَلْعِبادَةُ سَبْعَةُ اَجْزاء اَفْضَلُها طَلَبُ الْحَلالِ.(3)

عبادت هفت بخش است و برتر از همه كسب حلال است.

 

57. كمال دين

يا عَلِيُّ! اَرْبَعٌ مَنْ يَكُنْ فِيهِ كَمُلَ اِسْلامُهُ:اَلصِّدْقُ وَ الشُّكْرُ وَ الْحَياءُ وَ حُسْنُ الْخُلْقِ.(4)

يا علي! چهار چيز در هر كس باشد، اسلامش كامل است: راستي، شكرگزاري، شرم و خوش رفتاري.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. تحف العقول، ص 50.

2. عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 33.

3. تحف العقول، ص 36.

4. همان، ص 10.



صفحه 191


58. كمال عقل

قَسَّمَ اللّهُ الْعَقْلَ ثَلاثَةَ اَجْزاء فَمَنْ كُنَّ فِيهِ كَمُلَ عَقْلُهُ وَ مَنْ لَمْ يَكُنْ فَلا عَقْلَ لَهُ: حُسْنُ الْمَعْرِفَةِ لِلّهِ وَ حُسْنُ الطّاعَةِ لِلّهِ وَ حُسْنُ الصَّبْرِ عَلَي اَمْرِ اللّهِ.(1)

خداوند خرد را سه بخش كرده است. هر كه همه را دارد، خردش تمام است و هر كه هيچ از آنها ندارد، خردي ندارد: خوب شناختن خدا، خوب طاعت كردن براي خدا و خوب صبر كردن بر كار خدا.

 

59. كم خوري

مَنْ اَجاعَ بَطْنَهُ عَظُمَتْ فِكْرَتُهُ وَ فَطِنَ قَلْبُهُ.(2)

كسي كه شكمش را خالي نگه دارد، زيرك و هوشيار و خوش استعداد خواهد شد.

 

60. كنترل زبان

اَفْضَلُ الصَّدَقَةِ حِفْظُ اللِّسانِ.(3)

بهترين صدقه، كنترل زبان است.

 

61. گناهان كوچك

اِنَّ اِبْلِيسَ رَضِيَ مِنْكُم بِالْمُحَقَّراتِ.(4)

چه بسا شيطان به انجام دادن گناهي كوچك از شما راضي شود.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. همان، ص 53.

2. محجة البيضاء، ج 5، ص 154.

3. نهج الفصاحه، ش 404.

4. بحارالانوار، ج 73، ص 363.



صفحه 192


62. گشاده رويي

حُسْنُ الْبِشْرِ يَذْهَبُ بِالسَّخِيمَةِ.(1)

خوش رويي، كينه را از بين مي برد.

 

63. لج بازي

اِيّاكَ وَ اللَّجاجَةَ فَاِنَّ اَوَّلَها جَهْلٌ وَ آخِرَها نَدامَةٌ.(2)

از لج بازي بپرهيز; كه آغازش، ناداني و پايانش، پشيماني است.

 

64. مبارزه با هواي نفس

جاهِدُوا اَهْوائَكُمْ تَمَلِكُوا اَنْفُسَكُم.(3)

با هواهاي نفساني خود مبارزه كنيد; چون مالك نفستان خواهيد شد.

 

65. مصلحت انديشي در گفتار

ثَلاثٌ يَقْبَحُ فِيهِنَّ الصِّدْقُ: اَلنَّمِيمَةُ وَ اِخْبارُكَ الرَّجُلَ عَنْ اَهْلِهِ بِما يَكْرَهُ وَ تَكْذِيبُكَ الرَّجُلَ عَنِ الْخَيْرِ.(4)

راستي در سه چيز، زشت است: سخن چيني، خبر ناراحت كننده دادن به مردي از زنش و تكذيب مردي كه دعوي نيكوكاري مي كند.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. تحف العقول، ص 44.                                                                       

2. تحف العقول، ص 15.                                                                       

3. نهج الفصاحه، ش 1302.                                                                       

4. تحف العقول، ص 10.



صفحه 193


66. مهريه

اَفْضَلُ نِساءِ اُمَّتِي اَصَحُّهُنَّ وَجْهًا وَ اَقَلُّهُنَّ مَهْراً.(1)

بهترين زنان امتم، كساني هستند كه از همه زيباتر و مهريه شان از ديگران كمتر باشد.

 

67. ميانجي گري

اِصْلاحُ ذاتِ الْبَيْنِ اَفْضَلُ مِنْ عامَةِ الصَّلوةِ وَ الصَّوْمِ.(2)

برقراري صلح و سازش بين افراد بهتر از يك سال نماز و روزه (مستحبي)  است.

 

68. ناسزاگويي

اِنَّ اللّهَ حَرَّمَ الْجَنَّةَ عَلَي كُلِّ فَاحِش بَذِيٍّ قَلِيلِ الْحَيَاءِ لاَيُبالِي مَا قَالَ وَ لا مَا قِيلَ لَهُ.(3)

همانا خداوند بهشت را حرام گردانده است بر هر ناسزاگويي كه كم حيا باشد و بي باكانه هر چه از دهانش در آمد، بگويد و هر چه شنيد، ناراحت نشود.

 

69. نشان منافق

عَلامَةُ الْمُنافِقِ اَرْبَعَةٌ: فاجِرٌ دَخْلُهُ يُخالِفُ لِسانُهُ قَلْبَهُ وَ قَوْلُهُ فِعْلَهُ وَ سَرِيرَتُهُ عَلانِيَتَهُ، فَوَيْلٌ لِلْمُنافِقِ مِنَ النّارِ.(4)


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. بحارالانوار، ج 23، ص 55.

2. امالي طوسي، ج 2، ص 135.

3. بحارالانوار، ج 79، ص 212.

4. تحف العقول، ص 22.



صفحه 194


نشانه منافق چهار چيز است: نهادش هرزه است; زبان و دلش دو تا است; گفتارش جز كردارش است و باطنش جز ظاهر او است. واي بر منافق از آتش دوزخ.

 

70. نشانه اخلاص

عَلامَةُ الْمُخْلِصِ اَرْبَعَةٌ: يَسْلَمُ قَلْبُهُ وَ تَسْلَمُ جَوارِحُهُ وَ بَذَلَ خَيْرَهُ وَ كَفَّ شَرَّهُ.(1)

نشانه مخلص چهار چيز است: دلش درست است; اعضايش بي آزار است; خيرش به ديگران مي رسد و از بدكردن خودداري مي كند.

 

71. نشانه بدبختي

اَرْبَعُ خِصال مِنَ الشَّقاء: جُمُودُ الْعَيْنِ وَ قَساوَةُ الْقَلْبِ وَ بُعْدُ الاَْمَلِ وَ حُبُّ الدُّنْيا مِنَ الشَّقاءِ.(2)

چهار خصلت از بدبختي است: خشك چشمي، سخت دلي، درازي آرزو و دوست داشتن دنيا.

 

72. نشانه راست گويان

عَلامَةُ الصّادِقِ فَاَرْبَعَةٌ: يَصْدُقُ فِي قَوْلِهِ وَ يُصَدِّقُ وَعْدَ اللّهِ وَ وَعيدَهُ وَ يُوفِي بِالْعَهْدِ وَ يَجْتَنِبُ الغَدْرَ.(3)


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. تحف العقول، ص21.                                                                                                                                                            

2. همان، ص 13.                                                                                                                                                            

3. همان، ص 9.



صفحه 195


صادق چهار نشانه دارد: راست گويي، باور داشتن خوف و رجا، وفاي به عهد و كناره گيري از مكر.

 

73. نشانه فاسق

عَلامَةُ الْفاسِقِ اَرْبَعَةٌ: اَللَّهْوُ وَ اللَّغْوُ وَ الْعُدْوانُ وَ الْبُهْتانُ.(1)

نشانه فاسق چهار چيز است: بازيگري، بيهوده گويي، تجاوزگري و تهمت و بهتان زدن.

 

74. نفاق

اِيّاكُمْ وَ تَخَشُّعَ النِّفاقِ وَ هُوَ اَنْ يُري الْجَسَدُ خاشِعاً وَ الْقَلْبُ لَيْسَ بِخاشِع.(2)

مبادا خشوع منافقانه كنيد و آن اين است كه تن، خاشع باشد و دل، خاشع نباشد.

 

75. نگارش

قَيِّدُوا الْعِلْمَ بِالْكِتابِ.(3)

دانش را در بند نگارش كشيد.

 

76. نگاه مهربانانه فرزند

نَظَرُ الْوَلَدِ اِلَي وَالِدَيْهِ حُبّاً لَهُما عِبادَةٌ.(4)

نگاه فرزند به پدر و مادرش از روي محبت و دوستي، عبادت است.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. همان، ص 23.

2. همان، ص 59.

3. همان، ص 35.

4. همان، ص 38.



صفحه 196


77. نماز جماعت

مَنْ مَشي اِلَي مَسْجِد يَطلُبُ فِيهِ الْجَمَاعَةَ كَانَ لَهُ بِكُلِّ خُطْوَة سَبْعُونَ اَلْفَ حَسَنَة وَ يُرْفَعُ لَهُ مِنَ الدَّرَجَاتِ مِثْلُ ذَلِكَ.(1)

كسي كه براي اقامه نماز جماعت به سوي مسجد حركت كند، براي هر قدمي، هفتاد هزار حسنه و هفتاد هزار درجه و مقام برايش خواهد بود.

 

78. نماز جمعه

فَما مِنْ مُؤمِن مَشَي اِلَي الْجُمُعَةِ اِلاّ خَفَّفَ اللّهُ عَلَيْهِ اَهْوالَ يَوْمِ الْقِيمَةِ ثُمَّ يَأمُرُ بِهِ اِلَي الْجَنَّةِ.(2)

هر مؤمني به سوي نماز جمعه حركت كند، خداوند، سختي هاي قيامت را از او برطرف مي گرداند و آن گاه به بهشت راهنمايي مي شود.

 

79. نيرنگ

اِيّاكَ وَ الْمَكْرَ فَاِنَّ اللّهَ قَضي «لا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِيءُ اِلاّ بِاَهْلِهِ».(3)

مبادا نيرنگ ببازي كه خدا حكم كرد نيرنگ بد، جز به نيرنگ باز، برنمي گردد.

 

80. نيرنگ

لَيْسَ مِنّا مَنْ غَشَّ مُسْلِماً اَوْ ضَرَّهُ اَوْ ما كَرَهُ.(4)

از ما نيست كسي كه به مسلماني دغلي و دورنگي كند يا زيان رساند يا نيرنگش زند.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. وسائل الشيعه، ج 17، ص 372.

2. همان، ج 5، ص 4.

3. تحف العقول، ص 34.

4. همان، ص 41.



صفحه 197


81. وفاي به عهد

مَنْ كانَ يُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَلْيَفِ اِذا وَعَدَ.(1)

هر كه به خدا و روز جزا عقيده دارد، بايد به وعده خود وفا كند.

 

82. ولايت محوري

يا عَلِيُّ! لا يُبْغِضُكَ مُؤمِنٌ وَ لا يُحِبُّكَ مُنافِقٌ.(2)

اي علي! هيچ مؤمني تو را دشمن ندارد و هيچ منافقي تو را دوست ندارد.

 

83. هديه

اَلْهَدِيَّةُ عَلي ثَلاثَةِ وُجُوه: هَدِيَّةُ مُكافَاة وَ هَدِيَّةُ مُصانَعَة وَ هَدِيَّةٌ لِلّهِ.(3)

هديه بر سه گونه است: هديه با عوض، هديه ساخت و ساز (كار راه اندازي) و هديه براي خدا.

 

84. هم نشيني

مُجالَسَةُ اَهْلِ الدِّينِ شَرَفُ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةَ.(4)

دوستي و هم نشيني با افراد دين دار سبب شرافت دنيا و آخرت است.

 

85. ياد خدا

وَ مَنْ اَكْثَرَ ذِكْرَ اللّهِ اجَرَهُ اللّهُ.(5)

و هركه بسيار خدا را ياد كند، خدا جزايش مي دهد.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. همان، ص 44.

2. نهج البلاغه، دشتي، كلمات قصار، ش 45.

3. تحف العقول، ص 49.

4. خصال، ج 1، ص 5.

5. تحف العقول، ص 45.



صفحه 198




صفحه 199


 

 

 

 

 

كتاب نامه

 

1. اصفهاني، رضا، اخلاق براي همه (جلد 1)، تهران، مؤسسه اطلاعات، چاپ دوم، 1374.

2. پاينده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، انتشارات جاويدان.

3. حراني، ابومحمد حسن، تحف العقول، تهران، مكتبة الصدوق، 1376 هـ .ق.

4. حكيم، سيد محمد تقي، پيام پيامبر، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1374.

5. سجادي، محمد صادق و مرتضي فريد، اخلاق از ديدگاه قرآن و عترت، دفتر نشر و فرهنگ اسلامي، چاپ ششم، 1368.

6. صالحي، عبدالله، زندگي و سخنان چهارده معصوم(عليهم السلام)، قم، دارالنشر، چاپ سوم، 1370.

7. صبحي، صالح، نهج البلاغه، بيروت، چاپ اول، 1387 هـ . ق.

8. صدوق، خصال، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، چاپ دوم، 1403 هـ .ق.

9. طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، مؤسسه اسماعيليان، 1392 هـ .ق.

10. فيض كاشاني، ملا محسن، المحجة البيضاء، تهران، چاپ خانه حيدري، 1340.

11. ـــــــــــــــــــــــــــ ، وافي، اصفهان، 1324 هـ .ق.

12. قمي، شيخ عباس، سفينة البحار، تهران، چاپ افست مروي، بي تا.

13. كليني، اصول كافي، دارالكتب الاسلاميه، چاپ سوم، 1388 هـ .ق.


| شناسه مطلب: 78825