دلواپسی از عاقبت
سیره پیامبر اعظم r 16 ولکم فی رسول الله اسوة حسنة علی اصغر عطاران طوسی attarantoosi@gmail.com دلواپسی از عاقبت پاسی از شب را برای عبادت و راز و نیاز ب
سيره پيامبر اعظم r 16 ولكم في رسول الله اسوة حسنة علي اصغر عطاران طوسي attarantoosi@gmail.com
دلواپسي از عاقبت پاسي از شب را براي عبادت و راز و نياز با پروردگار بيدار مي ماند. دلواپسي او از عاقبت خويش، خواب را از چشمانش مي ربود و با عشق و شور زائد الوصف خدايش را در سحرگاهان مي خواند. همچون معمول شبهاي ديگر، نيمه شبي در خانه همسر خويش - امّ سلمه - از بستر برخاست و در نقطه تاريكي به عبادت خدا پرداخت. صداي گريه و ناله وي، امّ سلمه را متوجه خويش ساخت. در پي صدا، پيامبر r را مشاهده نمود كه در گوشه اي ايستاده و دستهاي مباركش را به سوي آسمان دراز نموده و با حال تضرع از خداي متعال مي خواهد: خدايا ! نعمتهايي كه به من ارزاني داشتي، از من مگير. خدايا ! مرا مورد شماتت دشمنان قرار مده و انسانهاي حسود را بر من مسلّط مگردان. خداوندا ! مرا به بديها و مكروه هايي كه از آنها نجاتم دادهاي، برمگردان. خدايا ! مرا لحظهاي به خود وامگذار و خودت مرا از شرّ آفات محافظت كن. ام سلمه، گريان به بستر خويش بازگشت. پيامبر r صداي ناله وي را شنيدند و از وي علّت آنرا جويا شدند. در پاسخ گفت: اشك و ناله شما مرا به گريه واداشت. در عجبم كه از چه روي گريان هستيد؟ وقتي شما با آن عظمت و جايگاه ارزشمند در نزد پروردگار ، چنين از خدا مي ترسيد و از او طلب ميكنيد حتي به اندازه يك چشم بر هم زدن، شما را به خودتان وامگذارد، پس واي بر حال ما ! پيامبر گرامي اسلام r فرمودند: " اي امّ سلمه! چگونه از عاقبت خويش نهراسم و ناله نكنم، و به خود و مقام و منزلت خويش خاطر جمع باشم در حالي كه خداوند، لحظه اي حضرت يونس را به حال خود واگذارد و به سرش آمد آنچه نبايد مي آمد! [1] ". اصولاً حجم تلاشهاي ارزنده و خدمات خالصانه انسان ديندار و خداترس در طول دوره حيات، به اندازه اي قابل توجه هست كه بر خود ببالد و از عملكرد خويش خشنود و مشعوف باشد، ليكن آموزههاي نبوي به ما چنين ديكته ميكند كه در هر سطح و لايه از لايه هاي جامعه هستيم، خويش را مصون از لغزش ندانيم. چه بسا تندبادهايي كه درختان پير و كهنسال را از پاي در آورده و چه بسيار سيلابهايي كه در مسير خود، همه چيز را شستشو داده و با خود به همراه مي برند. در واقع، تنها دعا و راز و نياز خالصانه بنده در پيشگاه پروردگار، و خواست متضرعانه وي به كمك اراده قوي و پولادين اوست كه وي را در كشاكش ايام و حوادث گوناگون زندگي، باصلابت و استوار نگاه مي دارد. مهم آنست كه سوابق درخشان و توانمندي هاي متنوع، وي را غرّه نسازد و او را مصون و مأمون از لغزشها جلوه ندهد. بدون ترديد، اميد انسان به رحمت بيمنتهاي پروردگار، و الحاح و تضرع وي به درگاه ايزد منّان، تنها وسيله براي تضمين خوشبختي و نيكفرجامي به شمار مي رود و انتخاب ديگر گزينه ها، جز بيراهه رفتن، سودي در برنخواهد داشت. سيره پيامبر اعظم r ، گوياي توجه كامل حضرت به مبدأ لايزال هستي در لغزشگاههاست كه در سخن نخست، گوشه اي از خواستِ همراه با تضرع وي از درگاه باريتعالي براي تضمين عاقبت خويش را مورد اشاره قرار داديم. كنكاشي افزونتر در حيات نوراني آن حضرت، نمونه هاي فراوان ديگري را آشكار و برملا خواهد كرد.
[1]-
حضرت يونس، از جانب خداي متعال به رسالت مبعوث شد و در شهر نينوا به
تبليغ و ارشاد قوم خويش پرداخت. مردم، زير بار دعوت وي نرفتند و از اين
رو، وي خشمگينانه شهر و مردم آنرا ترك گفت. در ادامه مسير به ساحل دريا
رسيد. در كنار دريا به كام ماهي گرفتار آمد. آنگاه متوجه گرديد كه
نبايد صحنه را پيش از دستور الهي ترك مي نمود. شايد با قدري تحمل و
پشتكار، دلهايي حقيقتجو، پيام الهي وي را بر جان دل ميخريدند و
به وي مي گرويدند. لذا در شكم ماهي به مناجات پروردگار پرداخت و نجات
خويش را از درگاه وي طلب نمود. از اين رو، خداي متعال نيز خواسته وي را
اجابت نمود و وي را از آن ظلمت سرا نجات بخشيد. بحار الانوار،
جلد 16، صفحه217.
|