2. اوضاع و شرایط بحرانی کشور و اندیشه دولت متمرکز
2. اوضاع و شرایط بحرانی کشور و اندیشه دولت متمرکز شرایط بحرانی و اوضاع آشفته ناشی از تأثیرات جنگ جهانی اول، ناتوانی و ضعف دولت مرکزی در ایجاد امنیت و کنترل مؤثر بر کشور، تاخت و تاز بیگانگان و خطر تجزیه کشور، گسترش فرقه گرایی و داعیه استقلال طلبی مناطق و
2. اوضاع و شرايط بحراني كشور و انديشه دولت متمركز
شرايط بحراني و اوضاع آشفته ناشي از تأثيرات جنگ جهاني اول، ناتواني و ضعف دولت مركزي در ايجاد امنيت و كنترل مؤثر بر كشور، تاخت و تاز بيگانگان و خطر تجزيه كشور، گسترش فرقه گرايي و داعيه استقلال طلبي مناطق و ولايات، از جمله عواملي بود كه همه را به فكر چاره جويي براي نجات ايران از آشوب و از هم گسيختگي و هرج ومرج انداخت. اين وضعيت به شكل گيري انديشه ايجاد دولت مقتدر و متمركز انجاميد و استفاده از راه حل نظامي براي متمركز كردن قدرت در ايران مورد توجه كارگزاران كودتا قرار گرفت.
در اين زمان ژنرال آيرونسايد از سوي دولت انگليس به ايران آمد و از طريق نورمن (وزير مختار انگليس در ايران) براي رسيدن به اهداف از پيش تعيين شده كشور متبوع خود، انجام يك كودتاي نظامي را طراحي كرد. طراح اصلي كودتا، يعني ژنرال آيرونسايد در خاطرات خود چنين مي گويد: تصور مي كنم همه مردم ايران بر اين عقيده باشند كه نقشه كودتا را من كشيده و اجراي آن را از پشت پرده نظارت كرده ام و اگر راست مطلب را بخواهم بنويسم، حقيقت هم همين است.
انگليسي ها براي رسيدن به هدف خود در دو جبهه سياسي و نظامي به فعاليت پرداختند. نورمن در تهران در ميان چهره هاي سياسي، سيدضياءالدين طباطبايي (مدير روزنامه رعد) را انتخاب كرد و آيرونسايد نيز در ميان افسران قزاق در قزوين، رضاخان را براي مقصود خود از هر جهت مناسب تشخيص داد. بدون شك ويژگي هاي شخصي و روحيات استبدادي وي كه بعدها نقش مهمي در تحولات بعدي داشته است، در اين انتخاب مؤثر بوده است.
پيش از انتخاب رضاخان، اردشيرجي ريپورتر كه خود و فرزندش از جاسوسان انگليس بودند، به عين الملك مي گويد: از شما خواهشمندم با محفل بهاييان به مشورت بنشينيد و از آنها بخواهيد تا صاحب منصبي بلند قامت و خوش قيافه پيدا كنند و به شما معرفي نمايند و شما آن صاحب منصب را با من آشنا كنيد، اما به دو شرط; اولا، آن صاحب منصب نبايد ژاندارم باشد و حتماً بايد قزاق باشد. ثانياً، شيعه اثني عشري خالص نباشد. پس از آن ملاقات، عين الملك، رضاخان را معرفي مي كند و از طريق اردشيرجي به عوامل مؤثر سفارت انگليس و شركت بريتيش پتروليوم و اينتليجنت سرويس، اطلاع داده مي شود.
پس از مذاكره با سيدضيا و رضاخان، طرح كودتا آماده مي شود و در سوم اسفند 1299 ش. با اشغال تهران توسط قزاق ها به اجرا در مي آيد. روز بعد احمدشاه با فشار انگليسي ها و نظاميان، طي دست خطي، سيدضياءالدين طباطبايي را به رياست وزرايي منصوب مي كند[س ش 2]، و رضاخان (رئيس ديويزيون قزاق) نيز با اعلام حكومت نظامي، اولين بيانيه خود را صادر مي كند[س ش 3].
حكم نخست وزيري سيدضيا توسط احمدشاه
نظر به اعتمادي كه به حسن كفايت و خدمتگزاري جناب ميرزا سيدضياءالدين داريم، معزي اليه را به مقام رياست وزراء برقرار و منصوب فرموده و اختيارات تامه براي انجام وظايف رياست وزرايي به معزي اليه مرحمت فرموديم.
جمادي الاخري 1339
(سند شماره 2)
شير و خورشيد
حكم مي كنم
ماده اول. تمام اهالي شهر تهران بايد ساكت و مطيع احكام نظامي باشند.
ماده دوم. حكومت نظامي در شهر برقرار و از ساعت هشت بعدازظهر غير از افراد نظامي و پليس مأمور انتظامات شهر كسي نبايد در معابر عبور نمايد.
ماده سوم. كساني كه از طرف قواي نظامي و پليس مظنون به مخل آسايش و انتظامات واقع شوند، فوراً جلب و مجازات سخت خواهند شد.
ماده چهارم. تمام روزنامه جات، اوراق مطبوعه تا موقع تشكيل دولت بكلي موقوف و برحسب حكم و اجازه كه بعد داده خواهد شد، بايد منتشر شوند.
ماده پنجم. اجتماعات در منازل و نقاط مختلفه بكلي موقوف، در معابر هم اگر بيش از سه نفر گرد هم باشند با قوه قهريه متفرق خواهند شد.
ماده ششم. در تمام مغازه هاي شراب فروشي و عرق فروشي تأتر و سينما فتوگرافها و كلوپهاي قمار بايد بسته شود و هر مست ديده شود به محكمه نظامي جلب خواهد شد.
ماده هفتم. تا زمان تشكيل دولت تمام ادارات دواير دولتي غير از اداره ارزاق تعطيل خواهد بود; پستخانه، تلفونخانه، تلگرافخانه هم مطيع اين حكم خواهند بود.
ماده هشتم. كساني كه در اطاعت از مواد فوق خودداري نمايند به محكمه نظامي جلب و به سخت ترين مجازاتها خواهند رسيد.
ماده نهم. كاظم خان به سمت كمانداني شهر انتخاب شد و معين مي شود و مأمور اجراي مواد فوق خواهد بود. 14 جمادي الثاني 1339
رئيس ديويزيون قزاق اعليحضرت اقدس شهرياري و فرمانده كل قوا ـ رضا
(سند شماره 3)
در همين زمان رضاخان با اتكا به ارتش و انجام پاره اي تحركات، از جمله سركوب استقلال طلبان و لغو برخي قراردادها با بيگانگان، خود را به عنوان تجسم ملي گرايي ايراني و نماد استقلال ايران از نفوذ روس و انگليس معرفي مي كند.