منابع موجود

منابع موجود علی رغم گذشت دو دهه از پیروزی انقلاب اسلامی و خیل انبوه نوشته ها و تحقیق ها و آثار متنوع، هنوز تبیین و تحلیل جامع و قابل قبولی در مورد انقلاب اسلامی وجود ندارد و ابعاد و زوایای تاریک و ناشناخته آن بیش از نقاط مکشوف است. شاید ذات پدیده های انسا

منابع موجود

علي رغم گذشت دو دهه از پيروزي انقلاب اسلامي و خيل انبوه نوشته ها و تحقيق ها و آثار متنوع، هنوز تبيين و تحليل جامع و قابل قبولي در مورد انقلاب اسلامي وجود ندارد و ابعاد و زواياي تاريك و ناشناخته آن بيش از نقاط مكشوف است. شايد ذات پديده هاي انساني و ويژگي هاي منحصر به فرد انقلاب اسلامي، به خصوص قداست و مكتبي بودن آن، امكان رسيدن به يك تبيين متفق عليه را تا ابد غيرممكن سازد و به مصداق شعر مولوي: هر كسي از ظن خود شد يار من هر محقق و نويسنده اي مطابق وضع و حال خود تحليلي ارائه دهد.

واقعيت اين است كه همه آثار موجود، چه داخلي و چه خارجي در اين زمينه از ارزش علمي و تحقيقي برخوردار نيستند و بخش عمده تحقيقاتي كه انجام شده، متعلق به كساني است كه يا به دليل ناآشنايي با فرهنگ و بافت اجتماعي مردم ايران و يا به سبب عدم حضور در متن تحولات و جريان هاي پيش از انقلاب اسلامي، نتوانسته اند به درك درست و واقع بينانه اي از انقلاب اسلامي برسند.

1. منابع داخلي

قسمت عمده كتاب هايي كه در داخل نوشته شده اند، به دليل فقدان مباني نظري و معرفت شناختي متقن به وقايع نگاري و توصيف خصوصيات انقلاب اسلامي، به ويژه وجه شيعي و مذهبي آن پرداخته و در حد توصيف متوقف شده اند و يا به دليل اتكاء و ابتنا بر چارچوب هاي نظري وارداتي و عدم سنخيت اين چارچوب ها با مباني فكري انقلاب اسلامي، تحليل هاي غيرواقع و سست ارائه داده اند.

اغلب منابع داخلي از يك ضعف روش شناختي رنج مي برند; به گونه اي كه در چارچوب نظري و معرفت شناختي خاصي قرار نمي گيرند. البته اين ضعف ناشي از نقص اساسي كل علوم انساني ماست كه هنوز مبتني بر نظام معرفت شناختي خودي نيست و كاربرد معرفت شناسي و چارچوب هاي تئوريك غربي نيز به التقاط و تناقض در مبادي و مسايل مي انجامد. بدين لحاظ، غالب نويسندگان داخلي به دليل احتراز از چنين مشكلي، ترجيح مي دهند كه در قالب غيرعلمي كار كنند، ولي چارچوب معرفت شناختي غرب را به كار نبرند.

بنابراين، مشكل اساسي در تبيين انقلاب اسلامي فقدان يك چارچوب نظري مبتني بر نظام معرفت شناسي خودي و اسلامي است و تنها چنين مباني معرفت شناختي و نظري است كه توان حمل و انتقال مفاهيم انقلاب اسلامي را خواهد داشت.

آثار داخلي، علي رغم نقص معرفت شناختي، اطلاعات فراواني در مورد ابعاد و زواياي مختلف انقلاب اسلامي ارائه مي دهند و اين قابليت را دارند كه روزي تحت چارچوب نظام مندي قرار گيرند. برخي از اين آثار با شيوه اي تاريخي و مذهبي به بررسي متون تفكر سياسي اسلام و به خصوص نظريه سياسي شيعه از صدر اسلام تاكنون و سير مبارزات ائمه و روحانيت شيعه پرداخته و انقلاب اسلامي نتيجه طبيعي و منطقي تفكر شيعه و در تداوم سيره انبيا و ائمه و علماي بزرگ شيعه دانسته اند.

كتاب انقلاب اسلامي و ريشه هاي آن كه منبع درسي براي انقلاب اسلامي بوده، با چنين ديدگاهي نوشته شده است. اين اثر با انبوهي از اطلاعات و با طرح علل و عوامل نظري، فاعلي، عقيدتي، تاريخي، عيني و ساختاري انقلاب اسلامي از زواياي مختلفي به انقلاب اسلامي پرداخته و همه علل و عوامل مؤثر در انقلاب اسلامي را به يك عامل اساسي يعني ايمان و اعتقاد مردم ارجاع داده است. بر همين اساس، علت اصلي و درجه اول انقلاب اسلامي را اعمال سياست اسلام زدايي شاه قلمداد كرده است.(5)

كتاب نهضت روحانيون ايران با بررسي حوادث تاريخي و اسناد و مدارك مكتوب، به مبارزات و نقش برجسته روحانيت شيعه در تحولات سياسي ـ اجتماعي ايران پرداخته و آن را در تداوم حركت مبارزاتي روحانيت شيعه دانسته است. مطابق اين اثر، روحانيت شيعه در همه انقلابها و تحولات و نهضتهاي ملي و ديني ايران همواره پيشرو و پيشگام و داراي نقش درجه اول بوده است.

كتاب بررسي و تحليلي از نهضت امام خميني هم سير تاريخي و وقايع نگاري توصيفي انقلاب اسلامي را از سال 1341 به بعد با جزئيات و تفصيل بيان كرده است. از نويسندگان خارجي، حامد الگار در كتاب انقلاب اسلامي در ايران ، ريشه تاريخي انقلاب را در تشيع جستجو مي كند و با طرح نظريه سياسي شيعه و عدم مشروعيت حكومتهاي دنيوي در عصر غيبت، امام خميني (قدس سره) را تجسم سنت علماي پيشين مي داند.

برخي از منابع داخلي نيز با شيوه علمي تر و با هدف نظريه پردازي به بررسي انقلاب اسلامي پرداخته اند; از جمله كتاب تحليلي بر انقلاب اسلامي كه سعي كرده با ارائه يك چارچوب نظري به تحليل قابل قبولي از انقلاب اسلامي دست يابد و در اين زمينه تا حدودي هم موفق بوده است.(6) اين كتاب ضمن تحليل جامعه شناختي انقلاب اسلامي، به برخي از مباحث فكري و مسايل رو در روي انقلاب اسلامي نيز پرداخته است.

كتاب مقدمه اي بر انقلاب اسلامي هم با ديدگاهي كاملا جامعه شناختي و ساختاري به نقد و بررسي چهار نظريه عمده پيرامون انقلاب اسلامي پرداخته و پس از ردّ آنها، نظريه ديگري را ارائه داده است كه مطابق آن، انقلاب اسلامي واكنشي در مقابل فقدان توسعه و ايجاد اصلاحات در ساختار سياسي ايران تلقي مي شود.(7) نويسنده، انقلاب اسلامي را در حقيقت، انقلابي عليه استبداد و ديكتاتوري معاصر مي داند كه ريشه هاي آن در دل تاريخ معاصر است. كتاب با شيوه استقرايي و جزئي نگري خيلي زياد، بخش بسيار كوچكي از فرايند انقلاب را تحليل كرده و بينش كاملا يك سويه دارد. اين اثر و نيز كتاب انقلاب ايران در دو حركت(8) سعي دارند با تعبير انقلاب اسلامي به عنوان واكنش همگاني ملت ايران عليه استبداد و فقدان دمكراسي، اسلامي بودن انقلاب را پديده اي مربوط به بعد از پيروزي انقلاب اسلامي قلمداد كنند.

كتاب پيرامون انقلاب اسلامي علي رغم اينكه به صورت سخنراني بوده و مباحث پراكنده اي در مسايل مختلف انقلاب اسلامي مطرح كرده است، جنبه نظريه پردازي و ارزش معرفت شناختي هم دارد(9) و نويسنده سعي كرده با مفهوم بندي دقيق انقلاب در فرهنگ اسلامي و قرآني به تعريفي نظري از انقلاب برسد. شهيد مطهري پس از نقد و تشريح علل و ماهيت اقتصادي و سياسي انقلاب ها به تأثير عوامل اعتقادي در ايجاد انقلاب اشاره مي كند و ضمن بررسي نقش مردم و رهبري در پيروزي و تداوم انقلاب اسلامي، سهم عمده و اصلي انقلاب اسلامي را به دوش روحانيت مي داند.(10) اين كتاب علاوه بر اينكه به برخي از مباني فكري و نظري انقلاب اسلامي پرداخته، حاكي از آن است كه افرادي مثل شهيد مطهري در سالهاي قبل از انقلاب، به مباحث نظري انقلاب پرداخته و در تدوين مباني آن تلاش كرده اند.




| شناسه مطلب: 78975