ب. مفهوم سیاسی انقلاب

ب. مفهوم سیاسی انقلاب به لحاظ سیاسی، انقلاب به معنای تغییر نهاد سیاسی و نظام و سمبلهای حاکمیت است.(1) بر همین اساس، استن تیلور انقلاب را عبارت از تلاش هایی به منظور تغییر در ساختارها و نهادهای سیاست و تغییر پرسنل رژیم ها و یا سیاستهای حکومتی می داند که ای

ب. مفهوم سياسي انقلاب

به لحاظ سياسي، انقلاب به معناي تغيير نهاد سياسي و نظام و سمبلهاي حاكميت است.(1) بر همين اساس، استن تيلور انقلاب را عبارت از تلاش هايي به منظور تغيير در ساختارها و نهادهاي سياست و تغيير پرسنل رژيم ها و يا سياستهاي حكومتي مي داند كه اين تلاش ها اصولا يك پديده سياسي را شكل مي دهند.(2)

توماس گرين با جمع بندي عقيده اكثريت قريب به اتفاق نويسندگان، انقلاب را عبارت از تغيير در پرسنل، ساختار، اسطوره حاكم و كاركردهاي دولت از طريق روش هاي غيرمجاز مي داند كه اين شيوه هاي غيرمجاز همواره شامل اعمال خشونت و يا تهديد به اعمال خشونت عليه نخبگان سياسي، شهروندان و يا هردوي آنها است.(3)

يك تعريف ديگر از انقلاب در وجه سياسي آن، عبارت است از: تلاش براي كسب قدرت دولت از سوي نيروهاي سياسي كه مخالف علني نظم اجتماعي موجود به عنوان يك كل (نه صرفاً رژيم موجود) هستند.(4)

بدين ترتيب، اگر بخواهيم يك دسته بندي از كاربرد لفظ انقلاب داشته باشيم، بايد بگوييم در علوم سياسي، انقلاب به چند صورت به كار رفته است; برخي از نظريه پردازان انقلاب، بخصوص نظريه هاي جامعه شناسانه، انقلاب را در قالب مقوله هاي عام تر، مثل خشونت سياسي يا عمل جمعي بررسي مي كنند(5) و مفهومي محدود و غيرمستقل به انقلاب مي بخشند. مثلا رابرت گار، انقلاب را تحت عنوان خشونت سياسي طبقه بندي مي كند و به عنوان تغييرات سياسي اجتماعي همراه با خشونت تعريف مي كند.(6)

1. محمدي، پيشين، ص 27.

,rolyt .

tic.po .411.p ,

,neerg samoht .

,stnemevom yranoitulover evitarapmoc .31.p

evitcelloc fo sledom gnitsartnoc :gniredisnocer noiulover fo seiroeht" ,aya dor .

,ecneloiv,yteicos dna yroeht .34.p

5. بشيريه، پيشين، پيشگفتار.

,rrug trebor det .

leber nem yhw detiuq ;0791 ,sserp .nu notecnirp :notecnirp ,nameerf:yb,tic.po .82.p

[49]

مورد ديگر كاربرد لفظ انقلاب آن است كه هر نوع تغيير و تحول سياسي ـ اجتماعي حاكم بر جامعه را انقلاب تلقي مي كند. مانند آرتور باوئژ كه انقلاب ها را عبارت از تلاش هاي موفق يا ناموفق كه به منظور ايجاد تغييراتي در ساخت جامعه از طريق اعمال خشونت انجام مي گيرد،(1) مي داند. اين تعريف محدوده انقلاب را خيلي وسيع در نظر مي گيرد; به طوري كه هر نوع تغيير و تحول سياسي اجتماعي را شامل مي شود.

برخي نيز انقلاب ها را نوع خاصي از تحولات تحت عنوان انقلاب كبير يا انقلاب تاريخ ساز مي دانند كه شامل مفهوم عميق و وسيع دگرگوني و تغييرات بنيادي در همه ارزشها و نهادهاي مسلط جامعه مي شود(2) و به عبارتي ديگر، موجب ورق خوردن تاريخ، پيدايش توسعه اقتصادي و يا نگرشها و ارزشهاي كاملا متفاوت مي شود.(3)اين گونه تعريف ها، حتي مفهوم انقلاب را در محدوده اي تنگ تر از دسته اول به كار مي برند، منتهي امتياز اين تعريفها آن است كه بعد سياسي هم دارند و جامعه شناختي صرف نيستند.




| شناسه مطلب: 78983