الف. منشأ و سابقه

الف. منشأ و سابقه پس از پیروزی انقلاب بلشویکی در شوروی، گروهی از تحصیل کردگان ایرانی که با اروپا در تماس بودند و پیشرفتهای علمی و صنعتی غرب را به دیده حسرت می نگریستند، و همین طور جوانان پرشور و روشنفکرانی که از ظلم و بی عدالتی حاکم بر جامعه رنج می بردند،

الف. منشأ و سابقه

پس از پيروزي انقلاب بلشويكي در شوروي، گروهي از تحصيل كردگان ايراني كه با اروپا در تماس بودند و پيشرفتهاي علمي و صنعتي غرب را به ديده حسرت مي نگريستند، و همين طور جوانان پرشور و روشنفكراني كه از ظلم و بي عدالتي حاكم بر جامعه رنج مي بردند، تحت تأثير ماركسيسم ـ لنينيسم، حركت هاي چپ گرايانه را در ايران پايه گذاري كردند;(1) به طوري كه از همان ابتداي تشكيل اتحاد جماهير شوروي، حزب كمونيست در ايران شكل گرفت و جمعي به عنوان هيأت مؤسس آن مطرح شدند كه افراد ديگر از راه طرفداري و ارتباط با آن با افكار كمونيستي آشنا مي شدند.(2) ملك الشعراي بهار،

1. منوچهر محمدي، پيشين، ص 77.

2. سيف اللّه وحيدنيا، خاطرات و اسناد، ج 1، صص 165 ـ 159.

[138]

تأثير انقلاب شوروي را در تشكيل گروهها و احزاب تندرو چنين ياد مي كند:

دو دشمن از دو سو ريسماني بر گلوي كسي انداختند كه او را خفه كنند. هر كدام يك سر ريسمان را گرفته و مي كشيدند و آن بدبخت در ميانه تقلاّ مي كرد. آنگاه يكي از آن دو خصم سر ريسمان را رها كرد و گفت: اي بيچاره! من با تو برادرم و مرد بدبخت نجات يافت، آن مرد كه ريسمان گلوي ما را رها كرد لنين بود.(1)

بدين لحاظ، با احساس آزادي ناشي از انقلاب كمونيستي شوروي، حزب سازي در ايران شروع شد و انقلاب بلشويكي مايه اميد برخي از روشنفكران و احزاب ايران گرديد. هنوز ايران، دولت شوروي را به رسميت نشناخته و روابطي با آن نداشت كه افرادي از بادكوبه براي تبليغات كمونيستي، به طور قاچاق وارد شمال ايران و حتي تهران شدند. برخي از اينها مأموريت داشتند تا حزب كمونيست را در ايران تشكيل دهند و يكي از آنها از تشكيلات حزب كمونيست كه توسط جمعي از معلمين تأسيس شده بود، بازديد كرد.(2) حتي در كنگره نمايندگان احزاب كمونيست در قفقاز و تفليس، نمايندگاني از حزب كمونيست ايران شركت كردند.(3) در همين راستا، روزنامه خلق توسط حسين اميد منتشر شد كه در مورد مسايل حزبي و اتحاديه هاي كارگري بحث مي كرد.(4)

اين روزنامه، ارگان حزب كمونيست بود و شعار آن رنجبر روي زمين اتحاد بود، با اين وجود، تشكيلات حزب مخفي و بي تظاهر بود.(5) در اوج بحران ايران و خرابي اوضاع، نماينده لنين با وعده و وعيدهاي بسيار، وارد ايران شد و جرايد حزب دمكرات به اميد كمك وي، از انقلاب لنين تمجيد و تحليل كردند.(6)

با پيدايش و استقرار ديكتاتوري رضاخان و امحاي اصول مشروطيت و دمكراسي، به تعبير ملك الشعراي بهار، مرگ آزادي فرا رسيد و روشنفكران ايراني به اصول تقليديه صرف روي آوردند و مسلك سوسياليسم را اتخاذ كردند.(7) اين امر، با توجه به استقرار

1. ملك الشعراي بهار، پيشين، ج 2، ص 15.

2. سيف اللّه وحيدنيا، پيشين، ج 1، صص 167 ـ 166.

3. همان، صص 189 ـ 179.

4. همان، ص 196.

5 . همان، ص 200.

6 . ملك الشعراي بهار، پيشين، ج 1، ص 29.

7. همان، ج 1، صص 320 ـ 317.

[139]

ارتش بلشويكها در شمال ايران و وجود روشنفكران و احزاب طرفدار لنين در ايران، و نيز ارتش منحصر بفرد ايران كه قزاقهاي روسي بودند و حتي تشكيل حزب سوسياليست كه در مجلس چهارم جزو اقليت بود،(1) بيشتر اهميت مي يابد و موجب مي شود كه ملك الشعراي بهار احساس كند كه خطر كمونيزم ساعت به ساعت نزديك مي شود.(2)

يكي از دلايل نضج اين افكار، سرخوردگي از ليبراليسم و ناسيوناليسم و ديكتاتوري رضاخان بود، ولي مبلّغان اين افكار، از همان ابتدا با حربه آزادي به انتقاد و مبارزه عليه ارتجاع و اشرافيت دست زدند و جرايد آنها به آخوندبازي و كهنه پرستي حمله كردند و آنها را انگوفيل ناميدند،(3) در آن شرايط خلأ ايدئولوژيك و انحصار ايدئولوژي ليبراليستي، ماركسيسم به عنوان تنها ايدئولوژي انقلابي مطرح بود(4) و همسايگي شوروي با ايران و حمايت علني از اين تفكرات و جريانها موجب مي شد كه اين جريانها سعي كنند به شيوه هاي مختلف در صدد تغيير جامعه ايران و ايجاد نظام سوسياليستي برآيند.

بدين لحاظ، آنها ضمن نفي ارزشهاي جامعه اسلامي و بويژه معيارهاي مذهبي، خرافاتي دانستن آنها، در جستجوي ايجاد جامعه اي سوسياليسيتي مشابه شوروي بودند و افكار مادي و الحادي را تبليغ مي كردند.(5) اما در دوره رضاخان و حاكميت انگلستان برمقدّرات ايران، به لحاظ تقابل منافع شوروي و انگلستان، چنين افكار و جريان هايي توانايي بروز و ظهور نداشتند و رضاخان با شعار ناسيوناليسم فرهنگي و با هدف مقابله با افكار خطرناك كمونيستي، همه آنها را به بند كشيده بود و فرصت نفس كشيدن به آنها نمي داد.

گروه دكتر اراني يكي از گروههايي بود كه به اين اتهام، روانه زندان شد. دكتر اراني كه از روشنفكران ماركسيست و در واقع پدر ماركسيسم ايران است، يك گروه مطالعاتي از ميان روشنفكران تحصيل كرده تشكيل داده بود كه ماترياليسم ديالكتيك را به زبان ساده براي مردم

1. همان، صص 59 ـ 51 .

2. همان، ص 45.

3. همان، ص 24 و 133.

4. منوچهر محمدي، پيشين، ص 106.

5 . همان، صص 78 ـ 76.

[140]

بيان مي كردند و به دنبال اصلاحات سياسي ـ اجتماعي بودند. پس از تصويب قانون ممنوعيت فعاليتهاي كمونيستي در سال 1310، فعاليت گروه مزبور محدود شد تا اينكه در سال 1316، اعضاي آن دستگير و روانه زندان شدند و در زندان، كلاسهاي آموزش ماركسيسم تشكيل دادند.(1) اين گروه با آنكه رهبر خود، اراني را در زندان از دست داده بودند، آماده مي شدند تا در شرايط مناسب، افكار و آموزشهاي نظري خود را عملي كنند.

با سقوط ديكتاتوري رضاخان، مانع داخلي فعاليت هاي كمونيستي رفع شد. به علاوه، در شرايط دهه 1940، كشش و جاذبه شوروي به عنوان يك الگوي توسعه،(2) افزايش حيثيت جهاني شوروي، چين و ساير كشورهاي سوسياليست و بهويژه محبوبيت آنها در ميان مسلمانان به لحاظ مواضع ضدامپرياليستي،(3) موجب گرايش هرچه بيشتر به سوي ماركسيسم شد.

با تغيير فضاي سياسي كشور پس از شهريور 1320 و آزادي باقيمانده گروه معروف به 53 نفر كه از روشنفكران چپ گرا بودند، زمينه فعاليتهاي مجدد كمونيستي فراهم شد. تبلور سازماني اين افكار و انديشه ها، در حزب توده ايران بود كه در مهرماه 1320 تشكيل شد و با شعارهاي دمكراتيك و ضد استعماري خود را نشان داد. قصد بنيانگذاران آن، انتخاب اسمي بود كه بتوانند معناي كمونيستي را هم از آن افاده كنند(4) و چون مي خواستند داخل مردم كار كنند و نيز به دليل حساسيت مردم نسبت به احزاب كمونيست و با صلاحديد شوروي،(5) عنوان حزب توده را براي خود برگزيدند و تحت حمايت و هدايت كامل شوروي بودند.

وجهه ضد فاشيستي حزب هم بسيار قابل تأمل بود و آن را مورد حمايت انگلستان
نيز قرار داد. حزب توده براي گرفتن امتياز روزنامه مردم از دولت ايران، به اهرم

1. براي اطلاعات بيشتر در زمينه سابقه حزب توده، ر.ك به: الهه كولايي، تأثير استالينيسم بر حزب توده ايران، پايان نامه، صص 66 ـ 61.

,idabamjan henasfa .

tic.po .602 .p ,

3. حميد عنايت، پيشين، ص 242.

4. سيف اللّه وحيدنيا، پيشين، ج 4، ص 41.

5. احسان طبري، كژراهه: خاطراتي از حزب توده، ص 43.

[141]

ضدفاشيست بودن متوسل شد(1) و بدين ترتيب، روزنامه مردم ضدفاشيست را منتشر ساخت كه البته اين اسم و عنوان با هماهنگي و موافقت شوروي بود. بعدها نيز از كمك هاي مالي و فني شوروي و انگليس براي اداره روزنامه كمك گرفت(2) و البته همه اين مسايل در شرايط جنگ جهاني و ضرورت اتحاد ميان شوروي و انگليس توجيه مي شد.




| شناسه مطلب: 79012