ب. اندیشه ها و اصول فکری

ب. اندیشه ها و اصول فکری حزب توده، مشکل عقب ماندگی ایران را ناشی از ساخت اقتصادی سرمایه داری جهانی می دانست که موجب تسلط قدرتهای امپریالیستی بر ایران و تبعیت ایران از آنها شده بود.(3) بر همین اساس، حزب با ارائه تحلیلی اقتصادی از مشکل جامعه، از بحران سرمای

ب. انديشه ها و اصول فكري

حزب توده، مشكل عقب ماندگي ايران را ناشي از ساخت اقتصادي سرمايه داري جهاني مي دانست كه موجب تسلط قدرتهاي امپرياليستي بر ايران و تبعيت ايران از آنها شده بود.(3) بر همين اساس، حزب با ارائه تحليلي اقتصادي از مشكل جامعه، از بحران سرمايه داري جهاني و نيز طبقات كارگر و دانشجو بحث مي كرد كه مي بايست جبهه عظيم ضدامپرياليستي را براي مقابله با امپرياليسم و ارتجاع تشكيل دهند.

بدين لحاظ، حزب توده، به عنوان يك سازمان ضدامپرياليست، كار خود را با حمله به فاشيسم شروع كرد و در روزنامه مردم ضد فاشيست، به تبيين و تشريح خطر فاشيسم و توسعه طلبي آن همت گماشت و به مخالفت با هر گونه مداخله خارجي پرداخت.(4)البته اينجا منظور از مداخله خارجي، بيشتر مداخله آلمان و در مقابل گرايش رضاخان به آلمان در اواخر حكومت خود بود و نه حتي انگليس كه متحد شوروي محسوب مي شد. بر همين اساس، مخالفت خود را با ديكتاتور اعلام كرد و همواره نسبت به رجعت ديكتاتوري ديگري همانند رضاخان، هشدار مي داد و در روزنامه سياست مردم را به اتحاد عليه آن دعوت مي كرد.(5)

ارگانهاي تبليغي حزب توده، آن را متشكل از عناصر آزاديخواه ايران و بزرگترين ضامن دمكراسي در ايران(6) مي ناميدند كه طرفداري از آزادي فكر و عقيده(7) را وجهه

1. وحيدنيا، پيشين، ج 3، صص 43 ـ 42.

2. همان، صص 45 ـ 44.

, idabamjan henasfa .

tic.po .702 .p ,

4. الهه كولايي، پيشين، ص 65 .

5. همان، ص 66 .

6. روزنامه رهبر، ص 829 ، (10/7/1325)، ص 1.

7. روزنامه سياست، ش 1، (4/12/1320)، ص 1.

[142]

همت خود ساخته اند. بدين لحاظ، حزب توده خود را محافظ مشروطيت و به عبارتي حزب مشروطه طلب دمكرات معرفي مي كرد(1) و در مورد تبعيت از قانون اساسي، داد سخن مي داد و همواره اتهام مخالفت با مشروطه را رد مي كرد.

حزب توده، با رهنمودهاي سفارت شوروي و با توجه به اتفاق نظرشوروي و انگليس در اوائل دهه 1320، يك برنامه اصلاحات اجتماعي ـ اقتصادي را در چارچوب قانون اساسي موجود اختيار كرده بود(2) و در قالب قانون اساسي مبارزه مي كرد. به همين علت، در كابينه قوام، 3 وزير، و در مجلس 8 نماينده داشت(3) و در كنار اين مواضع اعتدالي، بر مواضع شوروي پسندانه خود نيز تأكيد مي كرد و خود و سياستهايش را در خدمت اهداف و منافع شوروي، به عنوان اولين خاستگاه سوسياليسم قرار مي داد. در واقع، حزب توده خود را مدافع جبهه دمكراسي،(4) تحت قيادت و رهبري شوروي مي دانست و منافع مشروع دولتهاي بزرگ را محترم مي شمرد.(5) بر همين اساس، مي توان هدف حزب توده را در تئوري چنين بيان كرد: محو سلطه كشورهاي سرمايه داري غربي و استبداد دولتهاي دست نشانده آنها از ايران در مرحله اول و برپايي يك انقلاب سوسياليستي در مرحله دوم.(6)

با اينكه حزب توده، متأثر از ايدئولوژي ماركسيسم ـ لنينيسم بود و نحوه تشكيل حزب، تشكيلات و عضوگيري و رهبري آن و نيز موضع گيريهاي حزب حاكي از اعتقاد صريح آن به ماركسيسم ـ لنينيسم بود،(7) از راههاي تند انقلابي و طرح شعارهاي تند كمونيستي پرهيز مي كرد و سياست مسالمت آميز و اصلاح طلبانه خود را براساس شرايط سياسي ـ اجتماعي آن روز ايران و نيز براساس روابط شوروي با غرب، تنظيم كرده بود.(8) بدين لحاظ، بيشتر به

1.روزنامه رهبر، ش 257، (3/1/1323)، ص 1. در زمينه مشي سياسي حزب توده، ر.ك به: كولايي، پيشين، صص 90 ـ 85 .

2. ناصر ايراني، پيشين، صص 64 ـ 63 .

3. حسن آيت، پيشين، صص 33 ـ 32.

4. احسان طبري، الفباي مبارزه، صص 50 ـ 49، به نقل از: كولايي، پيشين، ص 88 .

5 . نامه مردم، ش 1، دوره 5 (5/10/1325)، به نقل از: كولايي، پيشين، ص 87 .

6 . الهه كولايي، پيشين، ص 174.

7 . براي مطالعه بيشتر در اين ر.ك به: كولايي، همان، صص 172 ـ 105.

8 . همان، صص 90 ـ 89 .

[143]

طرح مسايل اقتصادي، اجتماعي و رفاهي طبقه محروم و مبارزه اي براي كسب آزادي هاي فردي و اجتماعي مي پرداخت.

بر همين اساس، حزب توده، در جذب نيرو موفقيت شاياني كسب كرد و محل ابراز وجود اقشار مختلفي شد كه براي به دست آوردن حقوق سياسي و اجتماعي خود، كه تا آن روز از آنان دريغ شده بود، وارد مبارزه اي پي گير و همه جانبه با هيأت حاكمه ايران شده و خواستار بهبود شرايط اقتصادي و كاري و تأمين حقوق صنفي و اجتماعي بودند.(1) اين اعتبار و محبوبيت، ربطي به موقعيت سياسي و يا جاذبه ايدئولوژيك حزب توده در ايران نداشت، بلكه مديون عوامل بين المللي و ژئوپوليتيك(2) و نيز مسايل سياسي داخلي ايران بود; زيرا حزب توده آشكارا پيرو خط فكري طرفداري از شوروي بود و نفرت مردم از استعمار انگليس، به جاذبه حزب توده مي افزود. از آنجا كه شوروي در آن مقطع در ذهن ايرانيان به عنوان يك رژيم سوسياليست و مترقي كه پرچمدار مبارزه عليه فاشيسم و سرمايه داري جهاني است، مطرح بود، رابطه حزب با شوروي و حتي طرفداري آن از منافع شوروي، چندان سؤال برانگيز نبود.

علاوه بر اين، حزب براي اينكه وجهه اجتماعي خود را حفظ كند، بيشتر روي مبارزات سياسي، اجتماعي و اقتصادي تأكيد مي كرد و وارد مقولاتي همچون متافيزيك، ماترياليسم تاريخي و به طور كلي مباحث نظري و فلسفي نمي شد; زيرا يك ايدئولوژي معطوف به عمل بود و بعد فلسفي و نظري عميقي نداشت. از اين رو، تأكيد اصلي روي عمل گرايي سياسي بود تا كار نظري و فكري.

از اين گذشته، به طور كلي نويسندگان آثار ماركسيستي و ماترياليستي هم در ظاهر به پژوهش علمي (همانند روش علمي غرب) اهميت نمي دهند; زيرا آثاري كه بايد متضمن دستورالعمل باشد و صورت ايدئولوژي دارد، نمي تواند صرف معقولات باشد(3) و خود ماركسيسم هم اساساً يك ايدئولوژي سياسي ـ اجتماعي معطوف به عمل بود و برخي حتي كاربرد عنوان فلسفه را براي آن جايز نمي دانند.(4)

1. زيباكلام، پيشين، ص 217.

2. ناصر ايراني، بحران دمكراسي در ايران و دوازده مقاله ديگر، ص128.

3. رضا داوري، شمه اي از تاريخ غربزدگي ما، ص 98.

4. رضا داوري، دفاع از فلسفه، ص 14 و 19.

[144]

يك توجيه ديگر هم وجود دارد كه چرا حزب توده، در پي كارهاي سياسي ـ اجتماعي بود و چندان به مباني نظري و اصول اساسي ماركسيسم نمي پرداخت. برخي معتقدند كه حزب توده از همان ابتدا مي دانست كه در ايران، نظام كمونيستي مستقر نمي شود;(1) زيرا قدرتهاي بزرگ آن روز، در كنفرانس يالتا به يك توافق اساسي در تقسيم جهان رسيده بودند و بنا نبود كه در ايران نظام كمونيستي برپا شود. حزب توده هم در محاسبات خود، همواره اين توافق را در نظر داشت و صرفاً مي خواست از منافع شوروي در ايران دفاع كند و انتظار داشت پس از توقيت خود و مساعدت شرايط و مقتضيات جهاني، به چنين كاري دست زند.

گرچه حزب توده، ابتدا تمايلات ماركسيستي خود را آشكار نكرد، اما از همان ابتدا، اصول ماركسيسم ـ لنينيسم در آموزش هاي حزبي آن، مورد تدريس و تعليم قرار مي گرفت. منتهي براي جلب توجه مردم، با توجه به شرايط اجتماعي، فرهنگي و بافت مذهبي جامعه ايران، هيچ گاه اين تمايلات را آشكار نكرد و در ارگانهاي تبليغي خود، حتي خود را طرفدار مذهب و بخصوص احترام به اسلام معرفي مي كرد.(2) تنها در سال 1339 بود كه ماهيت واقعي خود را نشان داد و خود را حزب طبقه كارگر و جهان بيني خود را ماركسيسم ـ لنينيسم خواند كه به دنبال ايجاد جامعه اي سوسياليستي و تحولات عميق در نظام اجتماعي ايران است.(3)




| شناسه مطلب: 79013