ج. سرانجام حزب توده

ج. سرانجام حزب توده با اینکه حزب توده به لحاظ سازمانی و تشکیلاتی، قوی ترین گروه بود و اعضا و هواداران و کادرهای آزموده و روزنامه ها و هفته نامه های بسیاری داشت،(4) در تأثیرگذاری بر روند تحولات ایران، ناموفق تر از بقیه جریانهای فکری بود و در عرصه مبارزات س

ج. سرانجام حزب توده

با اينكه حزب توده به لحاظ سازماني و تشكيلاتي، قوي ترين گروه بود و اعضا و هواداران و كادرهاي آزموده و روزنامه ها و هفته نامه هاي بسياري داشت،(4) در تأثيرگذاري بر روند تحولات ايران، ناموفق تر از بقيه جريانهاي فكري بود و در عرصه مبارزات سياسي ـ اجتماعي ايران، منشأ اثري نشد. مقداري از اين عدم موفقيت، ناشي از كاستي ها و نقاط ضعف ذاتي حزب بود كه موجب شد پس از كودتاي 28 مرداد 1332 و به دنبال ضربات سنگين سال 1333، از هم بپاشد و ديگر به دوران اقتدار دهه 1320 برنگردد.

ماهيت الحادي و اساس مادي حزب توده، با طبيعت جامعه ايران و اعتقادات مذهبي

1. حسن آيت، پيشين، ص 143.

2. نامه مردم، ش 1، دوره پنجم، (15/10/1325)، به نقل از: كولايي، پيشين، ص 85 .

3. كولايي، همان، ص 90.

4 . زيباكلام، پيشين، ص 219.

[145]

مردم در تضاد بود(1) و هيچ سنخيت و پايگاه فرهنگي و مقبوليت مردمي در ايران نداشت و آنهايي هم كه در ايران به دنبال گرايش هاي ماركسيستي بودند، اساساً در پي اصلاحات سياسي ـ اجتماعي به اين مرام گرويده بودند و بيشتر ظلم ستيزي ماركسيسم مورد نظرشان بود واز طرح و تبليغ مباني عقيدتي و الحادي آن يا بي اطلاع بودند و يا براساس ملاحظات مذهبي، از طرح آنها خودداري مي كردند.(2)

علاوه بر اين، ضعف و كاستي در مبادي نظري و فلسفي آن كاملا هويدا بود. رهبران و بنيانگذاران حزب توده، با اقتباس و تقليد از ايدئولوژي ماركسيستي، صرفاً در پي يافتن وسيله و ابزاري براي مبارزات اجتماعي بودند و كمتر به مبادي و مباني آن مي پرداختند. ماركسيسم در زادگاه خود يك ايدئولوژي بي بنيان بود و وقتي به ايران وارد شد، رهبران حزب توده، با توجه به شرايط ايران تفسيري از آن ارائه كردند و نوعي ماركسيسم ايراني را التقاط نمودند كه دچار تناقض و تضاد دروني بود. تطبيق روبناهاي سياسي و اجتماعي ايران با ماترياليسم ديالكتيك، خيلي سطحي و بي اساس مي نمود.

وابستگي عملي و فكري حزب توده به شوروي با توجه به سوابق تلخ روابط ايران و روسيه،(3) آنها را بازيچه دست بيگانه و يك مقلّد طوطيوار كرده بود كه هيچ استقلال و ابتكاري از خود (حتي در فكر كردن) نداشتند. مواضع شوروي پسندانه حزب به قدري روشن بود كه حزب علي رغم مخالفت با حضور بيگانگان در ايران، حضور ارتش شوروي را در شمال ايران، به نفع منافع ملي ايران و مخالفان اين حضور را مدافعان مرتجع امپرياليسم مي دانست به تعبيري، واژگان مكالمه سياسي انقلابي و لذا كل نظام فكري و شيوه بحث و استدلال چپ عمدتاً بهوسيله حزب توده از روسيه وارد ايران شده بود و روشنفكران ايران نيز با شور و اشتياق آن را پذيرفته بودند.(4)

همه اين مسايل، به اضافه قدرت مطلقه و خفقان آور حكومت و موج قلع و قمع حزب توده و نيز مجموعه عملكرد ضعيف و بي تحركي و سياست تسليم طلبانه آن در مقابل

1. محمدي، پيشين، ص 106.

2. كولايي، پيشين، صص 175 ـ 174.

3. محمدي، پيشين، ص 106.

4. ايراني، پيشين، ص 72.

[146]

كودتاي 28 مرداد، سبب شد كه حزب توده محبوبيت خود را ميان روشنفكران و جريانهاي راديكال مخالف رژيم از دست بدهد(1) و چراغ آن به افول گرايد. حزب توده علي رغم ادعاهاي ضد امپرياليستي در مسأله ملي شدن صنعت نفت، فقط بر لغو امتياز بيگانگان (يعني فقط انگلستان) تأكيد داشت و در نهايت هم صرفاً ملي كردن نفت جنوب (نه همه كشور) را خواستار بود.(2) بر همين اساس، به شدت با جبهه ملي مقابله كرد و آن ها را عامل امريكا قلمداد نمود و در جريان كودتاي 28 مرداد، كاملا سكوت رضايت آميز در پيش گرفت.

1. زيباكلام، پيشين، ص 220.

2. حسن آيت، پيشين، ص 183.

[147]


| شناسه مطلب: 79014