د . آیت اللّه کاشانی و استعمار انگلیس
د . آیت اللّه کاشانی و استعمار انگلیس پس از شهریور 1320 و سقوط رضاخان، شرایط داخلی و بین المللی به گونه ای بود که ایران در مقابل تهاجم گسترده سیاسی و فکری ایدئولوژی های بیگانه قرار گرفت و به لحاظ ضرورت هایی که نسبت به مقابله عملی و فیزیکی با استعمار انگلی
د . آيت اللّه كاشاني و استعمار انگليس
پس از شهريور 1320 و سقوط رضاخان، شرايط داخلي و بين المللي به گونه اي بود كه ايران در مقابل تهاجم گسترده سياسي و فكري ايدئولوژي هاي بيگانه قرار گرفت و به لحاظ ضرورت هايي كه نسبت به مقابله عملي و فيزيكي با استعمار انگليس وجود داشت، جريان اسلامي در طول دهه 1320 كارفكري و نظري چشمگيري نكرد و همه فعاليتهايش متمركز در مبارزات سياسي عليه استعمار خارجي بود.
در اين دهه، هم ايدئولوژي ماركسيستي در قالب حزب توده به راحتي نشر مي يافت، هم افكار نوگرايانه و ليبرالي غربي و هم اينكه يك جريان ملي و ناسيوناليستي ضداستعماري بر ايران حاكم بود و جريان اسلامي هم تحت يك ضرورت تاكتيكي همراه و همگام با جريان ملي گرايي بود و به عمل سياسي مي پرداخت. شخصيت مطرح جريان اسلامي در اين دهه، آيت الله كاشاني بود كه چند نوبت به زندان افتاد و تبعيد شد(4) و در بعد فكري و نظري نهضت كاري نتوانست انجام دهد.
بر اين اساس، جريان اسلامي همگام با جريان ملي در دو جبهه ضداستعماري و ضد استبدادي، مبارزه سياسي مي كرد و عمل گرايي سياسي به حدّي بود كه گروهي از
1. ر.ك به: محمدحسن نائيني، تنبيه الامة و تنزية الملّة.
2. امام خميني، كشف الاسرار، ص 239.
,idabamjan henasfa .
tic.po .012.p ,
4. ر.ك به: رجبي، پيشين، صص 149 ـ 148 و نيز حسن آيت، پيشين، صص 137 ـ 136.
[156]مريدان آيت اللّه كاشاني با نظر مساعد وي به مبارزه قهرآميز و انقلابي و ترور مسئولين درجه اول مملكت و خائنين به آرمان ملت، روي آورده بودند و با ايجاد رعب و وحشت در بين سران رژيم و حاميان خارجيش، هدفهاي سياسي نهضت را پيش مي بردند. ترور احمدكسروي، قتل هژير و رزم آرا از سوي فدائيان اسلام در همين راستا بود.
آيت اللّه كاشاني، قانون اساسي و مشروطيت را در مفهوم تحديد حدود اختيارات شاه، تفكيك قوا، غيرمسئول بودن شاه و احترام به حقوق عامه مردم پذيرفته بود. بر همين اساس، هنگام تشكيل مجلس مؤسسان و زمزمه تغيير قانون اساسي در سال 1328، با اينكه در تبعيد بود، در پيام خود به ملت، تغيير قانون اساسي را گامي به سوي ديكتاتوري مطلقه قانوني و مضرّ به دين و مملكت قلمداد كرد.(1) گرچه وي همانند ملي گرايان، اعتقاد و التزامي به مبادي ناسيوناليسم و مشروطيت نداشت، ولي هنگام مطرح شدن لايحه اختيارات ويژه براي دكتر مصدق در مجلس، به منظور مقابله با ديكتاتوري، مشروطيت را مبتني بر روح اسلام و تعاليم پيامبر و ناشي از آيه شريفهو امرهم شوري بينهم دانست و درخواست اختيارات را نوعي تجاوز به حقوق عامه، تجاوز به حريم قانون اساسي و اصول مشروطيت شمرد و با آن مخالفت كرد.(2)
براين اساس، مي توان گفت آيت اللّه كاشاني در آن شرايط، مبارزه خود را به طريق سياسي در چارچوب مشروطيت دنبال مي كرد و مشروطه را نسبت به ديكتاتوري، يك گام به اسلام نزديك تر مي دانست. در جريان رفراندوم انحلال مجلس نيز، با اينكه قدرت در دست ائتلاف ملي ـ مذهبي (دولت مصدق) بود، آيت اللّه كاشاني به طور صريح با دكتر مصدق مخالفت كرد و در تحريم رفراندوم اطلاعيه داد:
...توجه داريد كه عمل به آن ] رفراندوم [ چه ضررهايي براي ديانت و ملت و مشروطيت و مملكت در بردارد، با اين حال دوران خود را دوره انقراض ديانت و استقلال مملكت و ملت قرار ندهيد و طوق رقّيت و اسارت و بندگي را به گردن خود نگذاريد. شركت در رفراندوم خانه برانداز كه با نقشه اجانب طرح ريزي شده مبغوض حضرت ولي عصر(عج) و حرام است; البته هيچ مسلمان وطن خواهي شركت نخواهدكرد.(3)
1. حسن آيت، پيشين، صص 150 ـ 148.
2. همان، صص 261 ـ 260.
3. همان، ص 299.
[157]بُعد استعماري و مخالفت با امتيازهاي نفتي انگليس و نيز مقابله فكري و عملي با ماركسيسم شوروي، دقت و مصلحت انديشي آيت اللّه كاشاني را آشكار مي كند. در شرايطي كه هجوم همه جانبه ايدئولوژيهاي بيگانه همراه با نفوذ و حضور استعماري انگليس، شوروي و امريكا، ملت ايران و دين اسلام را تهديد مي كرد، توسل به ملي گرايي و مشروطيت، آن هم مقابله با استبداد و استعمار، كاملا توجيه پذير بود و حتي رنگ شرعي به خود مي گرفت.
بر همين اساس، آيت اللّه كاشاني از ملت تقاضا كرد كه در اين جهاد اكبر حاضر شوند و به استعمار ثابت كنند كه ذلت را نخواهند پذيرفت.(1) بُعد سياسي و ضداستعماري مبارزه وي چنان پر رنگ بود كه در اوايل دهه 1320 كنگره جهاني اسلام را دعوت كرده، سخن از ارتش بيست ميليوني مسلمان در مقابل استعمار به ميان آورد.(2)
علما و روحانيوني كه در اين دهه حضور داشتند، فقط به حفظ احكام و مقررات اسلامي در چارچوب نظام موجود مشروطيت فكر مي كردند و در جريان تشكيل مجلس مؤسسان و زمزمه تغيير قانون اساسي، چون احساس مي كردند كه اين موضوع در مقدّرات آينده كشور و مصالح ديني و ملي و اجتماعي مؤثر است، از آيت الله بروجردي، مرجع تقليد شيعه تعيين تكليف مي خواستند.(3) مسلماً منظور آنها از مصالح ديني چيزي جز مواد مربوط به امور ديني و احكام اسلامي در قانون اساسي نبود.
برهمين اساس، آيت اللّه بروجردي نيز در جواب آنها، به طور صريح مي نويسد كه در مورد تغييرمواد مربوط به امور ديني به شاه تذكر داده است و او نيز اطمينان داده كه تنها در موارد مربوط به ديانت تصرفي نخواهد شد. به عبارت ديگر، مرجع تقليد شيعيان نيز به شرط عدم تغيير مواد مربوط به ديانت در قانون اساسي، با تغيير و تبديل آن مخالفتي نداشت.
آيت اللّه بروجردي به عنوان مرجع تقليد شيعيان حتي به همان كارهاي سياسي كه آيت الله كاشاني انجام داد، روي چندان موافق نشان نمي داد و صرفاً به تعليم اصول و
1. همان، ص 212.
2. همان، صص 290 ـ 289.
3. همان، صص 148 ـ 147.
[158]مباني ديني و تربيت شاگردان مي پرداخت. با آنكه ايشان، جز در موارد ضرورت از سياست پرهيز مي كرد، با همين كارهاي فرهنگي و معنوي خود، ميراث گرانبهايي به جاي گذاشت كه بعدها حضرت امام خميني(ره) از آن بهره برد. تجدد سازماندهي حوزه، استقرار شبكه ارتباطي وسيع براي پخش و نشر معارف اسلامي در سراسر ايران، تأمين استقلال اقتصادي و مالي روحانيت و ايجاد شبكه تشكيلاتي و ارتباطي روحانيت در همه ايران، همه ميراث دوره آيت اللّه بروجردي بود.(1)
علي رغم اين امر در دهه 1320 جريان اسلامي موضع اثباتي و فعّال فكري و نظري نداشت و همراه با جريان ملي، به يك عمل گرايي سياسي و حتي قهرآميز براي پيشبرد هدفهاي ملي و دمكراتيك راضي شده بود. از آنجا كه نهضت ملي اين دهه، حول محور نفت و مبارزه با انگليس بود، نهضتي مادي و سياسي (و نه يك نهضت اصيل اسلامي) مي نمود كه فاقد هدفها، آرمانها و روش هاي متعالي اسلامي بود(2) و حركتي براي ايجاد يك انقلاب و تشكيل نظام سياسي اسلامي محسوب نميشد.
يكي از انتقادهاي اصولي كه به آيت اللّه كاشاني وارد بود و از سوي امام(ره) هم در آن موقع به ايشان يادآوري شد، آن بود كه وي به جاي تعميق و باروري جنبه هاي ديني نهضت (از حيث محتوي و صورت) به جنبه هاي سياسي نهضت پاي بند بود و حتي در كردار سياسي خود نيز همين رويه را در پيش گرفت و همه چيز را تحت الشعاع جنبه سياسي نهضت ملي قرارداد.(3) بر همين اساس، پس از كسب موفقيت در مرحله، سياسي، اختلاف بين جناح ملي و مذهبي نهضت آشكار شد و نهضت ملي در شرايطي كه قدرت را به دست گرفته بود و شاه هم در خارج به سر مي برد، در يك تجربه خيلي ساده شكست خورد.