فصل سوم : جریانهای فکری التقاطی ایران57 ـ 1332
فصل سوم : جریانهای فکری التقاطی ایران57 ـ 1332 گفتار اوّل: کلیات گفتار دوم: جریان التقاطی اصلاح طلب گفتار سوم: جریان التقاطی رادیکال [164] [165] مقدمه همان گونه که در فصل پیش گفتیم، در دوره قبل از سال 1332 شمسی، پارادیم غالب فکری، اندیشه ها و جریانهای غی
فصل سوم : جريانهاي فكري التقاطي ايران57 ـ 1332
گفتار اوّل: كليات
گفتار دوم: جريان التقاطي اصلاح طلب
گفتار سوم: جريان التقاطي راديكال
[164] [165]مقدمه
همان گونه كه در فصل پيش گفتيم، در دوره قبل از سال 1332 شمسي، پاراديم غالب فكري، انديشه ها و جريانهاي غيرمذهبي بودند كه به منظور حلّ مشكل عقب ماندگي ايران به ايدئولوژيها و آموزه هاي بيگانه و وارداتي متوسل شده و دين را عامل عقب ماندگي مي دانستند. كودتاي 28 مرداد، نقطه پايان اين پاراديم فكري و تجلّي بحران نظري و شكست عملي اين انديشه ها در عرصه سياسي ـ اجتماعي ايران بود. عدم موفقيت و بي اعتباري بينشها و جريانهاي مادي و غيرمذهبي، عملاً ميدان را براي آلترناتيو ديگري هموار كرد. جريان انديشه اسلامي كه در دوره قبل از 1332، كمرنگ بود و موضع انفعالي و دفاعي داشت، به موضع اثباتي روي آورد و به پاراديم غالب تبديل شد. در مقايسه با دوره قبل از 1332 كه جريان اسلامي ضمن مقابله با ايدئولوژيها و آراي ضد اسلام، در صدد دفاع از تماميت دين بود، دوره 57 ـ 1332 عصر احياي اسلام و بازگشت به اسلام است; به گونه اي كه ديگر نام و اثري از جريانهاي غيرمذهبي نيست.
سرخوردگي از شكست تلخ تجربه هاي ناسيوناليستي، ليبراليستي و ماركسيستي، افزايش فشارها و تهديدهاي خارجي، آگاهي انديشمندان و متفكران اسلامي، تمركز مداوم رژيم شاه در اثبات مباني فرهنگي و تاريخي مشروعيت براي نظام سلطنتي، تحولات بين المللي و سير كلي تفكر در جهان سوم و جهان اسلام، از جمله عوامل اين تغيير پاراديم مي تواند تلقي شود.
آنچه مهم است و به بحث ما در اين جا مربوط مي شود، موج گسترده احياي اسلام
[166]است كه اولين جوانه هاي آن در سالهاي بعد از كودتاي 28 مرداد آغاز شد.(1) ريشه آنچه امروزه اصول گرايي اسلامي خوانده مي شود، به همين مقطع برمي گردد. گرچه مرحوم عنايت، محمل اصل گرايي و پناه بردن به انديشه حكومت اسلامي را به دهه اول قرن چهاردهم شمسي امتداد مي دهد(2)، ولي به لحاظ اينكه مقطع جنبش ملي شدن صنعت نفت افول تفكر اسلامي در تاريخ معاصر است، موج اسلام خواهي بعد از كودتا كاملاً طبيعي و منطقي مي نمايد.
گفته مي شود كه آرنولد توين بي، مورخ معروف انگليسي تنها كسي بوده كه در دهه 1320 شمسي تجديد حيات و عظمت تمدن اسلام و برقراري حكومت اسلامي را تحت عنوان پان اسلاميسم پيش بيني كرده(3) و در سال 1947 نوشته بود:(4)
پان اسلاميسم خوابيده است، با اين حال ما بايد اين امكان را كه اگر پرولتارياي جهان غربي مآب بر ضد سلطه غرب به شورش برخيزد و خواستار يك رهبري ضدغربي شود، اين خفته بيدار خواهد شد، در نظر بگيريم، بانگ اين شورش ممكن است در برانگيختن روح نظامي اسلام ـ حتي اگر اين روح به قدر خفتگان هفتگانه در خواب بوده باشد ـ اثر روحي محاسبه ناپذيري داشته باشد; زيرا كه ممكن است پژواكهاي يك عصر قهرماني را منعكس سازد... اگر وضع كنوني بشر به يك جنگ نژادي منجر شود، اسلام ممكن است بار ديگر براي ايفاي نقش تاريخي خود قيام كند.
1. صادق زيباكلام، پيشين، ص 83 .
2. حميد عنايت، پيشين، ص 129.
3. منوچهر محمدي، پيشين، ص 17 مقدمه.
4. آرنولد توين بي، تمدن در بوته آزمايش، ترجمه ابوطالب صارمي، صص 200 ـ 199.
[167]