3. استادمطهری و بسط تفکر اسلامی
3. استادمطهری و بسط تفکر اسلامی شهیدمطهری که پرورده فکری و همراه استادش علامه طباطبایی است، بسیاری از مباحث فلسفی علاّمه را در حوزه های اخلاق، اجتماع و سیاست، شرح و بسط می دهد و اندیشه جدیدی را مطرح می کند. وقتی که شهیدمطهری بنابر مقتضیات خاص، در سال 1331
3. استادمطهري و بسط تفكر اسلامي
شهيدمطهري كه پرورده فكري و همراه استادش علامه طباطبايي است، بسياري از مباحث فلسفي علاّمه را در حوزه هاي اخلاق، اجتماع و سياست، شرح و بسط مي دهد و انديشه جديدي را مطرح مي كند. وقتي كه شهيدمطهري بنابر مقتضيات خاص، در سال 1331 به تهران مهاجرت مي كند، در عرض دو سال، مقدمه، شرح و پاورقي جلداوّل و دوم اصول فلسفه و روش رئاليسم را به اتمام مي رساند و سال بعد هم عضو هيأت علمي دانشكده الهيات دانشگاه تهران مي شود.(3) از آن زمان به مدت 20 سال در كنار تعليم و تدريس در دانشگاه، همزمان در مدرسه مروي و نيز جلسات خصوصي و جلسات
1. ر.ك به: جواد طباطبايي، زوال انديشه سياسي در ايران، صص 190، 199 ـ 197، 283 و 287.
2. داوري، دفاع از فلسفه، صص 33ـ32.
3. سيري در زندگاني استاد مطهري، ص 32.
[245]هفتگي در منازل افراد، علوم مختلف اسلامي بخصوص فلسفه اسلامي را تدريس مي كند. دوره اقامت وي در تهران، پربارترين دوره حيات ايشان است و تمامي خدمات ارزنده ايشان از تحقيق و تدريس و تأليف گرفته تا خطابه، وعظ، تبليغ و كوشش در حل مشكلات و نابساماني هاي اجتماعي در اين دوره است.(1)
با اين وجود در دهه 1330، به جز اصول فلسفه و روش رئاليسم و يكي دو كتاب ديگر، هيچ اثري از وي منتشر نمي شود و تمام وقت و تلاش وي صرف تحقيق و مطالعه در مباني فكري اسلامي، تربيت، تهذيب روحي جوانان و ساختن افراد مي شود. استادمطهري با همين پشتوانه فكري و اسلامي، در دهه 1340 كه جولانگاه انديشه ها و جريانهاي فكري است، با تمام قوا به صحنه مي آيد و ضمن نقد و ردّ جريانها و انديشه هاي مادي و التقاطي، طرح گسترده معارف اسلامي را ارائه مي دهد.
وي كه در بنيادهاي فلسفي پيرو استادش علاّمه طباطبايي و بر مشرب صدرايي است، به مقتضاي زمان، مسايل و مشكلات نسل جوان مشي مي كند و در زمينه احساس تكليف و رسالتش، چنين مي نويسد:
اين بنده از حدود بيست سال پيش كه قلم به دست گرفته، مقاله يا كتاب نوشته ام تنها چيزي كه در همه نوشته هايم آن را هدف قرار داده ام، حل مشكلات و پاسخگويي به سؤالاتي است كه در زمينه مسايل اسلامي عصر ما مطرح است.(2)
با اينكه كتابها و آثار ايشان در موضوعهاي گوناگون و در شرايط متفاوت نوشته شده، به تعبير خودش هدف كلي همه آنها يك چيز بوده است و آن اينكه دين اسلام ناشناخته است و حقايق آن در اثر تعليمات غلط، براي مردم واژگونه جلوه مي كند و استاد وظيفه خود مي داند كه در اين ميدان وارد شود و انجام وظيفه كند.(3)
شهيدمطهري در تهران علاوه بر تدريس و تحقيق، با مجامع اسلامي و روشنفكران مبارز مانند انجمنهاي اسلامي مهندسين، پزشكان و دانشگاهيان آشنا بود و برايشان سخنراني مي كرد. جمع همفكران وي مانند شهيدبهشتي، شهيد باهنر، آيت الله طالقاني و
1. همان، ص 33.
2. مطهري، عدل الهي، ص 8.
3. همان.
[246]برخي از روشنفكران مذهبي با هم، جلسه ها و نشستهايي داشتند. در دهه 1330 جلسات ماهانه اي تحت عنوان گفتار ماه تشكيل مي شد(1) كه اغلبِ سخنرانيهاي سطح بالا بود و حاصل آن سه جلد كتاب به نام گفتار ماه بود كه با تفكر و مطالعه زياد تهيه شده بود.(2) حتي كتاب بحثي پيرامون مرجعيت و روحانيت نيز مجموعه مقالاتي است كه حاصل هم فكري جمعي است و در جلسات و گردهمائي هاي علمي و مذهبي و با طرح و برنامه مشخص تدوين شده است.(3)
با اين برنامه هاي متراكم و فشرده، شهيدمطهري بين قم و تهران رفت و آمد مي كرد و ضمن زيارت امام خميني(قدس سره) و علامه طباطبايي، حلقه اتصال و ارتباط مجامع اسلامي و روشنفكري مخالف رژيم با قم بود و با همفكرانش در قم نيز همكاري مي كرد. در سال 1336، آقاي هاشمي رفسنجاني به همراه جمعي ديگر از فضلاي حوزه علميه قم، نشريه اي علمي ـ اجتماعي به نام مكتب تشيع منتشر مي كنند كه شهيدمطهري از تهران براي آن مقاله مي فرستد و روند آن را زيرنظر دارد.(4) در سال 1337 نيز و ديني درسهايي از مكتب اسلام با همكاري جمعي ديگر از علما و فضلاي حوزه منتشر شد(5) كه مقاله هاي خوبي در زمينه مسايل اسلامي داشت و مورد تأييد و حمايت آيت الله بروجردي بود. اين مجلّه هم دور از نگاه تيزبين شهيدمطهري نبود و وي ضمن اظهار مسرّت از انتشار آن، مقاله هاي آن را به دقت زيرنظر داشت و گاه در جلسه هيأت تحريريه آن شركت مي كرد. در همين ايام، شهيد مطهري، كتاب داستان راستان خود را منتشر مي كند و داستانها و سرگذشتهاي اسلام را به بياني شيوا و شيوه اي بديع مطرح مي كند.
بنابراين، همكاري و همفكري علما و روحانيون كه شخصيتهاي وزين علمي و اجتماعي بودند، موجب نشر هرچه بيشتر افكار اسلامي مي شد و در شرايطي كه رژيم پهلوي در سالهاي پس از كودتا، مشغول تحكيم مواضع نظامي و پليسي خود و سركوب
1. جاويد موسوي، پيشين، ص 143، مصاحبه واعظ زاده، ص 219، مصاحبه شهيد بهشتي و نيز دواني، پيشين، ص 25 و سيري در زندگاني استاد، ص 65.
2. دواني، پيشين، ص 25.
3. جاويد موسوي، پيشين، صص 220ـ219، مصاحبه شهيد بهشتي.
4. همان، ص 58، مصاحبه هاشمي رفسنجاني و نيز سيري در زندگاني استاد مطهري، ص 12، مقاله هاشمي رفسنجاني.
5 . علي دواني، پيشين، صص 27 ـ 26.
[247]مخالفان بود، جريان فقاهتي ـ ولايتي در سايه رهبري امام و شخصيتهاي متفكر و انديشمندي همچون شهيد مطهري و به كمك انتشارات نوپاي مكتب تشيع و مكتب اسلام و تلاشهاي استادان و دانشجويان متدين و طلاب جوان، فعاليتهاي سازنده اي داشتند كه آثار اين تلاشهاي فكري در جريان انقلاب اسلامي (در دهه هاي 40 و 50) آشكار شد.(1) مردم در اثر اين تعليمات، نشاط مي گرفتند و با تحليلهاي متناسب با زمان، براي پذيرش مسئوليت ايجاد نهضت اسلامي آمادگي و پرورش پيدا مي كردند كه آثار آن در سال 1341 با شروع مبارزه امام خميني(قدس سره) تجلّي كرد.