ب. مبارزه سیاسی ـ اجتماعی

ب. مبارزه سیاسی ـ اجتماعی همان گونه که در مباحث نظری گفتیم، هر انقلاب اجتماعی و به طور کلی هر اقدام و مبارزه سیاسی باید پشتوانه ای از نهضت فکری و فرهنگی داشته باشد(2) و جنبش ملت مسلمان ایران در اوایل دهه 1340، متکی و مستظهر به چنین پشتوانه بود. در شرایطی

ب. مبارزه سياسي ـ اجتماعي

همان گونه كه در مباحث نظري گفتيم، هر انقلاب اجتماعي و به طور كلي هر اقدام و مبارزه سياسي بايد پشتوانه اي از نهضت فكري و فرهنگي داشته باشد(2) و جنبش ملت مسلمان ايران در اوايل دهه 1340، متكي و مستظهر به چنين پشتوانه بود. در شرايطي كه ملت مسلمان ايران، روي باورهاي سنتي و قديمي خود، سالها زمزمه تفكيك جدايي دين از سياست و قباحت دخالت در امور سياسي راتجربه كرده بودند و برايشان قابل تصور نبود كه يك مرجع تقليد، از مسايلي كه كمترين ارتباطي با سياست داشته باشد، دم بزند، در سايه تلاشها و روشنگريهاي جريان فقاهتي ـ ولايتي و بخصوص حضرت امام خميني(قدس سره)، چنان انقلاب فكري و تحول بينشي در جامعه ايجاد شد كه در جريان لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي، امام(قدس سره)به طور صريح با مردم سخن گفت و دخالت در امور سياسي و سرنوشت كشور را با مسايل اسلام پيوند داد و مردم را به صحنه آورد.(3)

كار فكري و فرهنگي جريان فقاهتي ـ ولايتي، نه تنها موضع و بينش رهبران نهضت و علماي مذهبي را به نفع انقلاب تغيير داد، بلكه جامعه را نيز آماده پذيرش بسياري از مسايل كرد كه مجموعه آنها انقلاب اسلامي را شكل داد. اولين ثمره و نتيجه تلاشهاي فكري دهه 1330 به صورت اوليه و ابتدايي در قيام 15 خرداد متجلّي شد; گرچه اين قيام به لحاظ واقع شكست خورد، ولي موجب اصلاح موضع گيري و ارزيابي جديد جريان

1. سيري در زندگاني استاد مطهري، صص 14ـ12.

2. مطهري، بررسي اجمالي نهضتهاي اسلامي در تاريخ صد ساله اخير، ص74.

3. سيدحميد روحاني (زيارتي)، بررسي و تحليلي از نهضت امام خميني، ج 1، ص 179.

[248]

فقاهتي ـ ولايتي هم گرديد. يكي از دلايلي كه براي ناكامي قيام 15 خرداد وجود داشت، عدم تكميل و عدم كفايت كار فكري بود كه بايد حلقه آخر آن نيز مي آمد تا به كمال برسد. اين امر در سالهاي پس از خرداد 1342 واقع شد و به عنوان يك تحول عمده فكري ـ فرهنگي مورد نظر ما محسوب مي شود كه در شرايط خاص اوايل دهه 1340 تحقق يافت.

در دهه 1340، علاوه بر اينكه كار فكري و فرهنگي با مبارزه سياسي درآميخت، توسعه و گسترش بيشتري هم يافت;(1) به طوري كه مدارس اسلامي زيادي در تهران و شهرستانها تأسيس شد، گروهها و انجمنهاي اسلامي در دانشگاه و بيرون دانشگاه بهوجود آمد، تعداد قابل توجهي از روحانيون وارد دانشگاه و مراكز آموزش عالي شدند، مجالس اسلامي متعدّدي در كشور ايجاد شد كه به تبليغ و نشر مكتب اسلام و پاسخ به پرسشهاي فلسفي و اجتماعي جوانان مشغول بودند و كتابهاي زيادي پيرامون ابعاد اجتماعي و فلسفي اسلام به زبان روز و متناسب با فهم جوانان توسط متفكرين مسلمان نوشته و ترجمه شد كه اسلام را به عنوان نظام كامل فلسفي و اجتماعي معرفي و مطرح مي كردند.

در اين كار فكري و فرهنگي گسترده، جريان فقاهتي ـ ولايتي نقش مهمّي داشت كه دو پايگاه مهم آن قم و تهران بودند. در قم حضرت امام خميني (تا قبل از تبعيد در سال 1343) و شاگردان و مريدانش و در تهران نيز شهيدمطهري و دوستانش. حتي شايد بتوان گفت كه در تهران كار فكري و نظري عميق تر و گسترده تر و در اوايل دهه 1340 در قم انقلابي تر و مبارزتر بود. شهيدمطهري در تهران ارتباط نزديكي با انجمنهاي اسلامي برقرار مي كند; به طوري كه به ابتكار او و دوستانش، كنگره انجمنهاي اسلامي در سالهاي 1341 و 1342 تشكيل مي شود و شهيدمطهري عضو دبيرخانه كنگره مي گردد.(2) در قيام 15خرداد نيز شهيدمطهري در هدايت قيام مردم تهران و مرتبط كردن آن با رهبري حضرت امام(قدس سره) در قم نقش مهمّي ايفا كرد; به گونه اي كه در شب 15خرداد سخنراني مهمّي عليه شاه انجام داد و بلافاصله پس از آن دستگير شد.(3)

1. محمدحسن رجبي، پيشين، صص 270ـ269.

2. جاويد موسوي، پيشين، صص 144ـ143، مصاحبه واعظ زاده.

3. همان، صص 91ـ90، مصاحبه آيت الله انواري و نيز سيري در زندگاني استاد مطهري، ص 65.

[249]


| شناسه مطلب: 79042