خلاصه و جمع بندی
خلاصه و جمع بندی نتیجه ای که از فصل جریان فقاهتی ـ ولایتی و اندیشه انقلاب اسلامی به دست می آید، این است که جریان مذکور با پشتوانه سازندگی فردی و تأمل نظری و با استفاده از شرایط و اوضاع مساعد اوایل دهه 1340، به یک سکوی پرشی رسید که از آنجا برای طرح اندیشه
خلاصه و جمع بندي
نتيجه اي كه از فصل جريان فقاهتي ـ ولايتي و انديشه انقلاب اسلامي به دست مي آيد، اين است كه جريان مذكور با پشتوانه سازندگي فردي و تأمل نظري و با استفاده از شرايط و اوضاع مساعد اوايل دهه 1340، به يك سكوي پرشي رسيد كه از آنجا براي طرح انديشه انقلاب اسلامي گام برداشت و مبتكر تدوين بنيادهاي فكري و نظري انقلاب اسلامي شد. جريان مذكور، از متن اسلام، نظريه جامع و منسجمي ارائه داد كه در قالب آن، تفكر و انديشه عقلاني وانتزاعي و پرداختن به كارهاي فرهنگي و اخلاقي، اساس كار بود.
نظريه انقلاب و طغيان عليه وضع موجود هم به دليل اثبات عدم مشروعيت سلطنت، در چارچوب آن وجود داشت و داراي طرح حكومت هم بود. اگر اصول تفكر و انديشه هاي اين جريان فكري را بر مدل آرماني انديشه انقلاب اسلامي تطبيق دهيم،اين نتيجه به خوبي به دست مي آيد و فرضيه تحقيق را اثبات مي كند.
1. جريان فقاهتي ـ ولايتي، تأملي نظري، فلسفي و كلامي در مشكل جامعه داشت و هيچ گاه به ديده جامعه شناختي مسايل جامعه را مورد توجه قرار نداد. آنچه در جامعه وجود داشت، ريشه و منشأ آن در جاي ديگري غير از نهادهاي سياسي ـ اجتماعي و اقتصادي جستجو مي شد، مسأله به خود فرد، درون انسان، فكر و انديشه باز مي گشت. بر همين اساس، اين جريان سعي كرد از طريق طرح مسأله در فلسفه و اخلاق به حل نظري مشكل جامعه بپردازد.اين بود كه با تكيه بر اخلاق و تهذيب فردي و تربيت نيرو، يك دوره سازندگي فردي را پشت سر گذاشت و به تحكيم و تقويت بنيادهاي فكري و اخلاقي مردم همت گماشت.در همين راستا امام(رحمه الله)تعريف اخلاقي از سياست ارائه داد كه به مفهوم تكيه بر اخلاقيات در حل معضلات اجتماعي بود.
2. مهمترين وجه مشخصه اين جريان،خلوص ايدئولوژيك آن بود و همان گونه كه ديديم،حساسيت عجيبي نسبت به التقاط و ماديگري داشت و در اين زمينه كوچكترين مصلحت و ملاحظه اي را جايز نمي ديد. تأكيد بر جامعيت اسلام و استغناي آن از ساير ايدئولوژيها و ارائه طرح گسترده اي از معارف اسلامي، همه به اين منظور بود كه از متن اسلام و فقط اسلام ناب محمدي (صلي الله عليه وآله) به همه مسايل و مشكلات پاسخ دهد و هيچ گاه به خط قرمز بين اسلام و غيراسلام نزديك نشود.
3. نفي وضع موجود را به بهترين شكل ممكن انجام داد و علاوه بر اعلام عدم مشروعيت سلطنت و لزوم براندازي و سرنگوني آن،جريانها و انديشه هاي رقيب همانند جريانهاي التقاطي را نيز مردود شمرد و به مباني و اساس آنها خدشه اساسي وارد نمود.
4. در بعد ايجابي قضيه نيز، جريان فقاهتي ـ ولايتي با ارائه طرح گسترده اي از عقايد و معارف اسلامي، ضمن اثبات قواعد شريعت اسلام و امكان كاربست آن در شرايط جديد و براي حل مسايل موجود، نظريه اي بديع و كاملا جديد در حكومت ارائه نمود كه مورد تبعيت پيروان و انقلابيون قرار گرفت.
5. خاستگاه انديشه اين جريان فكري، كاملا داخلي و خودي بود و به همراه امتيازات ديگر، موجب افزايش مقبوليت مردمي و پايگاه اجتماعي آن مي شد.رهبري قوي و كارآمد و شبكه ارتباطي سراسري، حلقه محاسن اين جريان را تكميل كرد و شايسته آن ساخت كه مبتكر انديشه انقلاب اسلامي باشد.