4. آسیب های فرهنگی و اخلاقی

4. آسیب های فرهنگی و اخلاقی در زمان حیات پیامبر(صلی الله علیه وآله) خصلت های پستِ فرهنگ بدوی و قبیله ای، از جامعه محو شد و کینه توزی به برادری مبدل گشت. بی بند و باری های اخلاقی از بین رفت و زنان که موجوداتی پست به شمار می آمدند، در جامعه مسلمین از مرتبه

4. آسيب هاي فرهنگي و اخلاقي

در زمان حيات پيامبر(صلي الله عليه وآله) خصلت هاي پستِ فرهنگ بدوي و قبيله اي، از جامعه محو شد و كينه توزي به برادري مبدل گشت. بي بند و باري هاي اخلاقي از بين رفت و زنان كه موجوداتي پست به شمار مي آمدند، در جامعه مسلمين از مرتبه والايي برخوردار شدند و شخص پيامبر به دختر خويش مباهات مي كرد. اسلام به جامعه بشري و به ويژه اعراب كه در غرقاب فساد و تباهي به سر مي بردند شخصيت و هويت انساني داد و با ارزش هاي متعالي از عرب عصرجاهليت، جامعه اي ساخت كه ايمان به خدا، عدالت اجتماعي و برابري، آزادي انسان از سلطه ديگران، مهم ترين ويژگي هاي آن به شمار مي آمد. با گسترش همين معيارها بود كه دين الهي توانست در درون انسان ها و هم چنين در محيط اجتماعي آنان تحول ايجاد كند و از يك طرف قبايل پراكنده عرب را متحد سازد و با ايجاد يك حكومت مركزي در مقابل دو امپراطور روم و ايران بايستد و از طرف ديگر جذبه و كشش دروني و فطري انسان ها را بر انگيزد و از مناطق دور و نزديك، انسان ها را گروه گروه به سوي اسلام حقيقي فراخواند. اما بعد از رحلت رسول اكرم با بروز فرهنگ بدوي و هواهاي نفساني مجدداً روحيه برتري جويي، مال اندوزي و راحت طلبي بر جامعه اسلامي مستولي شد و هنگامي كه بني اميه بر شبه جزيره عرب حاكميت يافتند به تدريج ارزش ها و اصول اخلاقي اسلام از جامعه حذف شد و قيام امام حسين(عليه السلام) وقتي آغاز شد كه امويان آشكارا و بدون هيچ ملاحظه اي به هتك حرمت هاي الهي مي پرداختند و روحيات و اخلاق اعراب دوران جاهليت را احيا مي كردند و روحيه تملق و ذلت را در بين مردم گسترش مي دادند. معاويه براي اين كه بتواند از فردي همانند زيادبن ابيه در حاكميت خود استفاده كند، مجلسي بر پا مي كند و در انظار مسلمين او را برادر نسبي خود مي خواند و يزيد در حضور مردم به ميگساري مي پردازد و فسق و فجور را در بين مردم رواج مي دهد و در هنگامي كه در كربلا، فرزندان رسول خدا را به شهادت مي رساند و خاندان نبوت را به اسارت مي كشاند كينه توزي بدوي و قبيله اي خود را در نعره اي جاهلانه نمايان مي سازد كه: اي كاش آنان كه از قبيله من (بني اميه) در جنگ با محمد به قتل رسيده اند، مي بودند و آگاه مي شدند كه چگونه انتقام آن ها را از بني هاشم گرفتم. شرايط اخلاقي و فرهنگي جامعه در آستانه قيام امام خميني(رحمه الله) نيز به گونه اي بود كه هيچ تناسب با ضوابط و اصول اخلاقي اسلام نداشت. حكومت فاسد و وابسته شاهنشاهي با توجه به نوعي از خودباختگي فرهنگي و فرنگي مآبي كه دچار آن شده بود در تخريب ارزش هاي اخلاقي و فرهنگي جامعه از هيچ گونه تلاشي مضايقه نمي كرد و جامعه را لهو و لعب و هرزگي ها فرا گرفته بود.(89) جوانان مسلمان از اخلاق اسلامي تهي مي گشتند و به مراكز فساد كشانده مي شدند. زن به گونه اي جديد، ملعبه اي بود براي بازيگران صحنه هاي تجارت و اشاعه فساد در جامعه. روحيه ذلت و سلطه پذيري و بي تفاوتي در جوانان تقويت مي شد و به انحاء مختلف زمينه هايي فراهم مي شد تا نيروي انساني از بين برود و جوان هاي ما تلف شوند. امام خميني(رحمه الله)اين را يك آسيب اساسي مي داند و مي فرمايد: اينها نيروهاي انساني ما را خراب كردند نگذاشتند رشد كنند، خرابي هاي مادي، جبرانش آسان تر از خرابي هاي معنوي است، اينها نيروهاي انساني را از بين بردند.(90)


| شناسه مطلب: 79114