ساختارگرایی، ایدئولوژی و رهبری
ساختارگرایی، ایدئولوژی و رهبری نظر اسکاچپول در مورد غیر ارادی بودن و جبرگرایی ساختاری از زمان انتشار کتابش، دولتها و انقلابهای اجتماعی تغییر کرده است. نقل قولهای زیر به خوبی تغییر نظر او را منعکس می کند. از لحاظ علل اهمیتی ندارد که چه شکل از انقلابهای اج
ساختارگرايي، ايدئولوژي و رهبري
نظر اسكاچپول در مورد غير ارادي بودن و جبرگرايي ساختاري از زمان انتشار كتابش، دولتها و انقلابهاي اجتماعي تغيير كرده است. نقل قولهاي زير به خوبي تغيير نظر او را منعكس مي كند. از لحاظ علل اهميتي ندارد كه چه شكل از انقلابهاي اجتماعي ممكن است در آينده به وقوع پيوندد (به عنوان مثال در يك جامعه صنعتي و ليبرال دموكرات) حقيقت امر اين است كه از نظر تاريخي هيچ انقلاب اجتماعي موفقي با بسيج توده ها و مسلماً با جنبشهاي انقلابي ساخته نشده است.(135) انقلاب ايران به يكباره اتفاق نيفتاد بلكه به شكل سنجيده و بهم پيوسته اي ساخته شد بويژه در مراحل اوليه، يعني براندازي رژيم سابق.(136) به عنوان تفسيري از نظريه كارل ماركس، انقلابها در نهايت توسط انقلابيون ساخته مي شوند امانه با اراده آزاد نامحدود و زمينه هاي سياسي كه انقلابيون خود انتخاب مي كنند، بلكه در انواع خيلي خاصي از زمينه هاي سياسي كه براي تمامي كساني كه مي خواهند انقلاب نمايند يكسان نيست [تأكيد از من است].(137) اسكاچپول در مقاله اش دولت تحصيل دار و اسلام شيعه در انقلاب ايران مي نويسد كه درك وي از نقش ممكن نظامهاي عقيدتي و مفاهيم فرهنگي در شكل دادن به كنشهاي سياسي تعميق يافته و اين امر به دليل نقش رهبري و ايدئولوژي در انقلاب ايران بوده است. نقش علما در بسيج منابع كليدي چون مساجد، شبكه گسترده روحانيون، تاريخ و ايدئولوژي شيعه و غيره و همچنين نقش امام خميني قدس سره در انقلاب ايران به عنوان نيروي متحدكننده جماعت متفرق و با علايق متفاوت به قدري واضح است كه هيچ كس نمي تواند از آن سرباز زند يا آن را كوچك شمارد. امام خميني قدس سره با داشتن سابقه انقلابي و مبارزاتي، و برخوردار بودن از رفيعترين جايگاه مذهبي (مرجعيت) و شهرت گسترده، توانست خشم و نارضايتي يك جامعه چند دسته اي را به سوي يك هدف واحد متمركز كند. وي خط مشي هايي را براي مبارزه با رژيم بر مي گزيد(138) و علما از طريق مساجد و شبكه هايشان، و با كمك دانشجويان و دانش آموزان توانستند به اين خط مشي ها جامه عمل بپوشانند. اسلام و تاريخ شيعه الگوي آشنايي براي مردم فراهم كرده بود كه علما توسط آن با مردم ارتباط برقرار مي كردند. بر مبناي آموزه هاي ايدئولوژي اسلامي، علما خواهان منتهاي فداكاري از مردم مي شدند، انجام اعمال ويژه اي را عليه رژيم پيشين مجاز مي دانستند، و توده ها را به انتخاب اسلام به عنوان يك مكتب جامع و راه زندگي تشويق مي كردند. ايرانيان با وجود داشتن درجات اعتقادي مذهبي مختلف با يكديگر متحد شدند، زيرا تشيع و رهبري بيّن و سازش ناپذير و معنوي امام خميني قدس سره راهي بومي و ملي پيش پاي آنها قرار مي داد تا از طريق آن نارضايتي عمومي خود عليه سلطنت را كه به شدت وابسته به بيگانگان تلقي مي شد، ابراز دارند.(139) به علت نقش مهم و بديهي امام خميني، علما و اسلام در انقلاب ايران، اسكاچپول نظر خود را راجع به نقش ايدئولوژي و رهبري در انقلابهاي اجتماعي تعديلكرد.(140) سهم اصلي مقالات اخير اسكاچپول در درك انقلابها در تأكيد وي بر نقش دولت، قبل و بعد از انقلاب است. در ايران و احتمالاً در تمام كشورهاي جهان سوم دولت مهمترين نهاد براي تغيير شكل جوامع است. در اين جوامع دولت نه تنها تصميم گيرنده اصلي در جوانب مهم زندگي است، بلكه تصميمات و سياستهاي جزيي تر نيز توسط آن اتخاذ مي گردد. دولت ايران نقش اصلي را در آغاز نوسازي، اصلاحات ارضي، تعليم و تربيت گسترده، شهر نشيني و صنعتي شدن ايفا كرد. دولت زير ساختهاي اجتماعي ـ اقتصادي مناطق روستايي و شهري را تأسيس كرد، آرايش طبقاتي را دگرگون نمود و رابطه دولت ـ طبقات اجتماعي را مجدداً سازماندهي كرد.