نظریه پردازان سیستم اقتصاد جهانی (WORLD ECONOMIC SYSTEM)

نظریه پردازان سیستم اقتصاد جهانی (World Economic System) یکی دیگر از گروه هایی که از انقلاب اسلامی تأثیر پذیرفتند نظریه پردازان اقتصاد جهانی بودند. این گروه، از ادامه دهندگان راه مکتب وابستگی و تئوریسین های امریکای لاتین محسوب می شوند. افرادی همچون احمد

نظريه پردازان سيستم اقتصاد جهاني (World Economic System)

يكي ديگر از گروه هايي كه از انقلاب اسلامي تأثير پذيرفتند نظريه پردازان اقتصاد جهاني بودند. اين گروه، از ادامه دهندگان راه مكتب وابستگي و تئوريسين هاي امريكاي لاتين محسوب مي شوند. افرادي همچون احمد اعجاز (پاكستاني) حمزه علوي (مسندي) و فورن از اين گروهند. فورن در ضمن كتابي، آغاز ادغام ايران در نظام بين المللي را در دوران صفويه، تا زمان وقوع انقلاب اسلامي بررسي كرده است. پس از انقلاب اسلامي، در ديدگاه اين افراد، عناصري همچون فرهنگ، ايدئولوژي، رهبري و دين، برجستگي و اهميت بيشتري پيدا كرد. در كتابي به نام قرن انقلاب كه اخيراً توسط فورن ويرايش شده، مقالات گوناگوني از نويسندگان مختلف به چشم مي خورد كه بيشتر درباره بازگشت مجدد فرهنگ به عرصه تئوري انقلاب است ـ نكته اي كه از نظر ايشان در تئوري پردازي انقلاب ها از آن غفلت شده است.

ميشل فوكو و انقلاب اسلامي

همان گونه كه در آغاز اين مقال ذكر شد، انقلاب اسلامي براي برخي از جامعه شناسان اجتماعي پديده اي مبطل بود. اما برخي ديگر آن را مؤيد نظريات خود دانستند، كه پست مدرن ها از اين جمله اند. ميشل فوكو، نظريه پرداز پست مدرن است. او در اواخر سقوط رژيم شاهنشاهي سفري به ايران انجام مي دهد و نتيجه مشاهدات خود را طي مقاله اي به رشته تحرير در مي آورد. از آن جا كه پست مدرن ها به شدت ضد ساختارند و شالوده شكن constructionist) (deمحسوب مي شوند، به مؤلفه هاي فرهنگي اهميت بيشتري مي دهند. از نظر ايشان، ساختارها به تدريج در اسيد مدرنيته ذوب مي شوند و در تحولات آتي جهاني، ديگر فاكتورهاي ساختاري نقشي نخواهند داشت. تئوري فوكو درباره قدرت حايز اهميت است. او چهره نويني از قدرت را ترسيم مي كند. از نظر او، همگان قدرت را عنصري مي دانند كه از بالا اعمال مي شود (چه از سوي رهبران انقلاب و چه از سوي ديكتاتورها و مخالفين آن). اما فوكو به اين نتيجه مي رسد كه قدرت اساساً پديده اي است كه از پايين به بالا اعمال مي گردد، و اصولا در همه عوامل اجتماعي پخش و منتشر است و به موقع، خود را نشان مي دهد. از نظر او، شاه، تمامي قدرت هاي معارض داخلي را حذف كرده بود. هيچ حزب سياسي در داخل كشور با او معارض نبود. قدرت هاي بين المللي نيز براي او خطري به حساب نمي آمدند. اما در مدتي كوتاه قدرت مردم انباشته شده و بسيج مي شود. اين قدرت بسيج شده كه در تك تك عناصر اجتماعي پخش بوده به اهرمي مبدل مي گردد تا بنيادي 2500 ساله را بر اندازد. در ديدگاه او، روشنفكرها يا احزاب سياسي هيچ نقشي در اين ماجرا نداشتند. اين خود توده ها بودند كه روشنفكران را به دنبال خود كشيدند و نقش پيشتاز را ايفا كردند. اكبر احمد كه از اين زوايه به انقلاب اسلامي پرداخته مي گويد، انقلاب ايران، اولين انقلاب پست مدرن جهان است; زيرا به هيچ وجه نمي توان آن را تحليل ساختاري كرد. انقلاب ايران، ساختار شكن بود. همچنين، افرادي همچون منگل بيات، انقلاب اسلامي را متكي بر شكل جديدي از مدرنيته مي دانند كه با مدرنيته مبتني بر عقلانيت محاسبه گر تفاوت دارد.


| شناسه مطلب: 79170