3. فضای باز نظام مند جهانی

3. فضای باز نظام مند جهانی امریکا به دنبال کودتای 1953، به عنوان قدرت اصلی و بلامنازع در ایران ظاهر و عملا جانشین بریتانیا گردید. در دهه 1950 و 1960 میان دو کشور بر اساس ویژگی های اقتصادی، سیاسی و استراتژیک ایران به عنوان یکی از صادر کنندگان اصلی نفت در

3. فضاي باز نظام مند جهاني

امريكا به دنبال كودتاي 1953، به عنوان قدرت اصلي و بلامنازع در ايران ظاهر و عملا جانشين بريتانيا گرديد. در دهه 1950 و 1960 ميان دو كشور بر اساس ويژگي هاي اقتصادي، سياسي و استراتژيك ايران به عنوان يكي از صادر كنندگان اصلي نفت در جوار مرزهاي شوروي، روابطي ويژه، محكم و استوار پديد آمد. اين روابط كه با كمك هاي امريكا، درآمدهاي نفتي و سرمايه گذاري تحكيم شده بود، در دهه 1970 به دنبال دكتراي نيكسون مبني بر نظارت دقيق بر متحدان منطقه اي جهت تأمين فضاي اقتصادي و سياسي مطلوب در مناطق مختلف جهان سوم، به سطحي تازه ارتقا يافت. در يك توافق نهاني در ماه مه 1972 نيكسون متعهد شد كه امريكا تأمين كليه تسليحات غير هسته اي ايران را تقبل مي كند، سطحي نابرابر از همكاري كه به فروش 10 ميليارد دلار تسليحات در 1977 و تجارت دو جانبه 40 ميليارد دلاري انجاميد كه براي 80-1976 برنامه ريزي شده بود. جيمي كارتر به طرق مقتضي، پس از 1976، اين اتحاد را دگرگون ساخت. ولي به عنوان نامزد رياست جمهوري، سياست تسليحاتي امريكا در قبال ايران را مورد انتقاد قرار داد و بعدها به عنوان رئيس جمهور چنين اعلام كرد كه سياست خارجي امريكا بيشتر بر پايه احترام به حقوق بشر استوار خواهد بود و به وزارت خارجه امريكا دستور داد كه جهت تعديل سياست هاي سركوبگرانه شاه با سازمان هاي حقوق بشر همكاري كند. شاه وقايع را جدي گرفته بود... در 1977، شاه با آزاد ساختن برخي زندانيان سياسي، به ايجاد اندك فضاي باز سياسي اقدام نمود. اين فضاي جديد به تشويق بر نوشتن نامه هاي سرگشاده از سوي روشنفكران مخالف و گردهمايي ها و تظاهراتي كه نخستين نشانه هاي بروز يك انقلاب بود، انجاميد. به رغم اين، ايران هنوز از نظر اقتصادي و استراتژيك آن چنان مهم بود كه نمي شد آن را رها ساخت. سيل تسليحات با وجود برخي مخالفت ها و محدوديت هاي كنگره ادامه يافت. كارتر در يك اقدام دور از ذهن در 31 دسامبر 1977 يعني يك هفته پيش از شروع برخوردهاي جدي در توسعه جدي روابط شخصي با شاه چنين اظهار نمود كه ايران تحت رهبري مقتدرانه شاه به عنوان جزيره ثبات در يكي از آشوب زده ترين مناطق جهان به شمار مي رود. اعليحضرت، اين ستايشي عظيم براي شما، رهبري شما و تحسين و علاقه اي است كه ملت ايران به شما ابراز مي دارند. اواخر ماه مه 1978، ويليام سوليوان سفير امريكا در ايران چنين گزارش داده بود كه ايران هنوز از ثبات برخوردار بوده و مسئله اي جدي ميان دو كشور وجود ندارد. در سپتامبر همان سال و به دنبال كشتار جمعه خونين، كارتر طي تماسي تلفني حمايت خود را از شاه اعلام نمود. به هرحال شاه كه در اين زمان از بيماري سرطان رنج مي برد، نسبت به حمايت كامل امريكا از وي در اين بحران، دچار ترديد شد. اين كشش متقابل با وخيم تر شدن پيامدهاي انقلاب ادامه يافت. ويليام سوليوان به رغم پندار سايروس ونس در پاييز 1978 به قدرت انقلاب اذعان داشت و برژينسكي مشاور امنيت ملي طرفدار سرسخت سركوب بود. جورج بال ـ گزارشگر ويژه ـ در دسامبر 1978 به كارتر چنين اعلام داشت كه كار شاه به پايان رسيده است و برژينسكي، ژنرال رابرت هايزر را در اوايل 1979 براي سر و سامان بخشيدن به ارتش و اقدام به كودتا در صورت لزوم در جهت حفظ و نجات نظام، اعزام داشت. اين نظر و احساس كارتر نسبت به شاه در نهايت وي را از عمل بازداشت... . عدم تحرك مهمترين قدرت خارجي در معادله ايران درها را براي تعادل كامل نيروهاي داخلي گشود و با زير سئوال بردن مشروعيت شاه به پيروزي قطعي انقلاب كمك نمود. نظام جهاني نيز به سود پيروزي انقلاب بود، بدين معني كه قدرت اصلي طرف معادله عملي خشونت بار جهت جلوگيري از وقوع آن مرتكب نشد. ممكن است ادعا شود كه انقلاب بهرحال پيروز مي شد ولي نكته در اين جا است كه ممكن بود تلفات انساني بسياري به همراه داشته باشد و يا جايگزين هاي غير قابل پيش بيني نظير كودتا، مداخله، ائتلاف هاي گوناگون داخلي و... بروز نمايند.


| شناسه مطلب: 79178