خلاصه

خلاصه حاکمیت غاصبان خلافت و ولایت الهی از آن جا که در جهت مخالف خواسته ها و نیازهای فطری آدمی گام بر می دارد; دیر یا زود به بازگشت به سنت های راستین و یا عصیان و انکار حقایق الهی منجر می شود. رنسانس که با نسیان کامل واقعیت الهی عالم و

خلاصه

حاكميت غاصبان خلافت و ولايت الهي از آن جا كه در جهت مخالف خواسته ها و نيازهاي فطري آدمي گام بر مي دارد; دير يا زود به بازگشت به سنت هاي راستين و يا عصيان و انكار حقايق الهي منجر مي شود.

رنسانس كه با نسيان كامل واقعيت الهي عالم و آدم همراه بود، دو جريان فكري نوين; يعني عقل گرايي و حس گرايي را پديد آورد.

ويژگي بارز عقل گرايي بعداز رنسانس، انكار معرفت فراعقلي و نفي يا ترديد در ابعادي از هستي است كه فراتر از ادراك عقل انساني باشد.

روشن شدن هستي براي فكر و روشنفكري ـ در معناي اصطلاحي آن ـ به منزله ي انكار هر نوع واقعيت و حقيقتي است كه به صورت راز و رمز براي عقل انساني باشد.

عقل بعد از قطع ارتباط با حقايق محيط بر آن در دو سده ي هفدهم و هجدهم، به سرعت راه افول را طي كرد و جاي خود را به جريان حس گرايي داد.

با رشد حس گرايي ابعاد عقلاني انسان و جهان مورد انكار قرار مي گيرد و تمام گزاره هايي كه در مقام دلالت و حكايت از حقايق فوق طبيعي و متافيزيكي مي باشند، از لحاظ علمي و نيز جهان شناختي مهمل و بي معنا خوانده مي شوند. گزاره هاي علمي نيز كه در دايره ي هستي هاي محسوس به صورت آزمون پذير ساخته مي شوند راهي به سوي حقيقت نمي برند و در وادي شك و ترديد به بازي و ملاعبه روزگار مي گذرانند.

بدون شك اگر حس گراها قضايايي; نظير مبدأ عدم تناقض را كه نسبت به گزاره هاي حسي و تجربي پيشين است، فاقد اعتبار بدانند تمام گزاره هاي علمي نيز به دليل اتكا به آن ها بي اعتبار خواهند شد.

بنابراين هر شناخت حسي خود دليل بر وجود يك شناخت عقلي است كه از طريق حس به دست نمي آيد.

در نقد ديدگاهي كه معرفت مفهومي عقلي را سقف معرفت بشري مي داند و آگاهي برتر او را انكار مي نمايد، از سوي كساني كه به دريافت حضوري انبيا و اولياي الهي باور دارند، براهيني اقامه شده است.

امام خميني (ره) در نامه به گورباچف علاوه بر تصريح بر هويت عقلاني برخي از مفاهيم بشري، به دو برهان شيخ اشراق مبني بر معرفت حضوري و شهودي انسان كه متوجه نقاط كور تفكر و فرهنگ غرب است، اشاره مي كند.

اگر كسي حقيقت خود را به علم حضوري دريابد، خود را نشانه اي از نشانه هاي خداوند و كلمه اي از كلمات او مي يابد.

از آن جا كه وجه الهي بي كران است، فردي كه با آن آشنا شود، به هر سو نظر كند او را آشكارا خواهد ديد.

انساني كه با فراموشي خداوند خود را فراموش مي كند، در دايره ي ساخته ها و بافته هاي ذهني و يا عملي خود در جست و جوي حقيقت خود برمي آيد.




| شناسه مطلب: 79225