1ـ1. زمینه های منورالفکری و اولین فراماسونرها

1ـ1. زمینه های منورالفکری و اولین فراماسونرها غرب زدگی در هر یک از مراحل خود با تمرکز در بخش های مناسب عناصر خاصی را جذب می کند. دو عامل اساسی در تعیین زمینه ها و شرایط جذب قشرها و گروه های مختلف اجتماعی نقش دارند: عامل اول

1ـ1. زمينه هاي منورالفكري و اولين فراماسونرها

غرب زدگي در هر يك از مراحل خود با تمركز در بخش هاي مناسب عناصر خاصي را جذب مي كند. دو عامل اساسي در تعيين زمينه ها و شرايط جذب قشرها و گروه هاي مختلف اجتماعي نقش دارند:

عامل اول : آشنايي و برخورد با غرب و عامل دوم غيبت تفكر و معرفت ديني و ضعف يقين و به دنبال آن فتور و سستي در ايمان و اعتقاد به سنت هاي الهي و آسماني.

در اغلب جوامع غيرغربي، به ويژه در جوامع اسلامي و از جمله در ايران، دو عامل ياد شده بيش تر در ميان رجال سياسي و دربار حضور دارد.

اقتدار سياسي در ايران به صورت استبداد ايلي، علي رغم تأثيري كه از آموزه هاي مذهبي پذيرفته است و با همه ي كنترلي كه مذهب به حسب مراتب شدت و ضعف خود بر آن اعمال مي كند، به عنوان رقيب تاريخي نيروي مذهبي كم تر جذب تعاليم ديني مي شود و بيش تر در ستيز با مذهب است. از طرف ديگر عناصر و نيروهاي موجود در اين بخش كه همان رجال سياسي مي باشند، بيش و پيش از ديگر بخش هاي جامعه در معرض رويارويي با غرب قرار مي گيرند; بعد از رجال سياسي، ديگر قشرهاي شهري و قبل از همه بازار در مواجهه ي با غرب قرار مي گيرد; زيرا بازار در كار تجارت بوده و از امكانات مالي و رفاهي مناسب هم برخوردار است.

عالمان ديني اگرچه در خط مستقيم برخورد با غرب قرار ندارند; ولي از طريق دو بخش ياد شده و اغلب به وساطت رفتار و گفتار آن ها با غرب و در حقيقت با كساني كه تحت تأثير غرب قرار گرفته اند، آشنا مي شوند. و به اين ترتيب آن ها ابتدا آثار سوئي را كه آميزش با غرب در رفتار و زندگي ديني جامعه برجاي مي گذارد، احساس مي كنند و اين در حالي است كه اين گروه بيش از ديگر گروه هاي اجتماعي با معرفت و فرهنگ ديني انس داشته و در آن جذب شده اند.

با نظر به اين گروه ها و طيف هايي كه در بين آن ها قرار مي گيرد، مي توان مستعدترين بخش براي نفوذ غرب و هم چنين مقاوم ترين گروه هاي اجتماعي را شناسايي كرد.

رجال سياسي به جهت تماس با غرب، مناسب ترين افراد براي لژهايي هستند كه قصد جذب نيرو دارند; مانند سفيران، وزيران امور خارجه، اشراف زادگان و دربارياني كه براي اولين بار جهت كسب مهارت ها و علوم غربي راهي غرب شده اند. از سوي ديگر نقشي كه رجال سياسي در اجراي سياست هاي غربي مي توانند برعهده گيرند، عامل ديگري است كه نظر لژها را قبل از همه متوجه خود مي كند.

ميرزاعسكرخان ارومي افشار از اولين ايرانياني است كه به عضويت لژهاي ماسوني درآمد; او به عنوان سفير ايران از طرف فتحعليشاه به دربار ناپلئون فرستاده شد تا بين ايران و فرانسه بر عليه دشمن مشترك آن ها; يعني روسيه اتحاد بر قرار كند. لژ فراماسونري انگليس در فرانسه، به دليل اين كه انگليس متحد روسيه و با ناپلئون درگير بود، از طريق ارتباطي كه با ميرزا عسكرخان برقرار كرد، او را با فعاليت لژ به عنوان مركز اصلي تمدن غرب آشنا كرد و به سرعت او را به عضويت لژ درآورد. او در يك سخنراني، شمشير خود را به لژ تقديم مي كند و مي گويد: با اين شمشير در بيست و هفت جنگ براي وطن خود خدمت كرده ام.(108) لژ در در مدت كوتاهي رتبه ي استادي را به او اعطا مي كند و بدين ترتيب مراتبي كه درون لژ در طول چند سال بايد طي شود، او در زمان كوتاهي مي پيمايد و در مقابل صندوقچه اي مرصع به لژ تقديم مي كند.

تقديم شمشيري كه تا آن زمان در خدمت وطن به كار رفته بود، نماد گويايي از نقش لژها در خلع سلاح كردن كساني است كه در حكم محافظان وطن بايد در برابر هجوم استعمار غرب مقاومت كنند; هم چنين تقديم صندوقچه اي كه محل نگهداري و حفظ اسرار و اشياي قيمتي است، نشانه اي آشكار از خيانت كساني است كه با عضويت در لژهاي ماسوني مملكت خويش را به بيگانه تقديم مي كنند. در حقيقت كسي كه از فرهنگ و تمدن خود بريده و به لژ وارد شده است، ديگر سر و رازي ندارد تا نيازمند به صندوقچه اي براي حفظ آن باشد و نيز وطني ندارد تا نيازمند به شمشير جهت حراست از آن باشد، پس همان بِهْ كه شمشير و گنجينه ي گوهرين او نيز به لژ واگذار شود.

ميرزاابوالحسن خان ايلچي از رجال ديگر قاجار است; او هنگامي كه سفير ايران در انگليس بود، به عضويت لژهاي ماسوني درآمد و هنگامي كه سرگرداوزلي - از اساتيد اعظم فراماسونري - به عنوان سفير انگليس در ايران معرفي مي شود، همراه او به ايران باز مي گردد و سيوپنج سال بالاترين مشاغل رسمي; از جمله وزارت امورخارجه را بر عهده مي گيرد. هم چنين قرارداد تركمن چاي و گلستان به امضاي او رسيد و بيش ترين اسنادي كه درباره ي حقوق بگيران انگليس منتشر شد، مربوط به اوست. او در نامه اي تقاضاي ادامه ي مستمري براي فرزند خود را مي كند. كتابي به نام حيرت نامه نوشته است و در آن ضمن بيان دلباختگي هاي خود به انگليسي ها مي نويسد: به اعتقاد خاطي و محرر اين دفتر آن كه اگر اهل ايران را فراغت حاصل شود و اقتباس از كار اهل انگليز نمايند جميع امور روزگار ايشان بر وفق صواب گردد.(109)

از ديگر فراماسونرها، ميرزاصالح شيرازي است كه عباس ميرزا او را براي تحصيل به فرنگ فرستاد; او در انگليس به عضويت لژهاي ماسوني درآمد و در بازگشت به ايران اولين چاپخانه را در ايران داير كرد; هم چنين اولين روزنامه به نامِ كاغذ اخبار ـ ترجمه ي ناقص

News paper

ـ را منتشر كرد. او در سفرنامه اي كه نوشت از انگلستان با عنوان ولايت آزادي ياد مي كند.(110)


| شناسه مطلب: 79247