خلاصه
خلاصه ایل ستیزی و دین ستیزی آشکار، دو ویژگی استبداد بعد از مشروطه و از جمله استبداد رضاخانی است. استبداد بعد از مشروطه به دلیل رسالتی که داشت، نمی توانست با دین جز به عنوان یک حرکت تاکتیکی سازش کند. شباهت استبداد قبل و بعد از مشروطه در بی&
خلاصه
ايل ستيزي و دين ستيزي آشكار، دو ويژگي استبداد بعد از مشروطه و از جمله استبداد رضاخاني است. استبداد بعد از مشروطه به دليل رسالتي كه داشت، نمي توانست با دين جز به عنوان يك حركت تاكتيكي سازش كند. شباهت استبداد قبل و بعد از مشروطه در بي ضابطه بودن يا خصلت ديسپوتي آن است.
رضاخان پس از حاكميت در جهت تأمين خواسته ها و نيازهاي انگلستان، ساخت اجتماعي ايران را دگرگون ساخت.
منورالفكران گرچه از استبداد قبل از مشروطه كه منشأ اجتماعي آن ها بود، روي برگردانده و مخالف آن بودند; ولي بنيانگذار استبداد استعماري هستند، آن ها علي رغم همه ي جناح بندي ها و اختلافات بيش ترين همراهي و همكاري را با رضاخان داشتند.
اسكندر ميرزا، تقي زاده و داور در كابينه هاي رضا خان بودند.
ننگين ترين قرارداد دوران رضاخان به دست تقي زاده امضاء شد. ذكاءالملكفروغي اول و آخر و وسط كابينه هاي رضاخان حضور دارد. او همان كسي است كه واقعه ي مسجد گوهرشاد در كابينه ي دوم او اتفاق افتاد. عارف كه در هنگام قدرت رضاخان در منزل اشراف به نفع جمهوري رضاخاني نمايش بازي مي كرد، در آرزوي زوال اسلام و وصول به ملك داراب به هجو عالمان ديني پرداخت.
مشيرالدوله ـ حسن پيرنيا ـ تاريخ ايران باستان مي نوشت، كسروي كتاب سوزاني مي كرد و دشتي مأمور سانسور ديكتاتور شده بود. استبداد استعماري رضاخان چيزي جز بسيج منورالفكران براي تتميم و تكميل كاري كه در مشروطه آغاز كردند، نبود.
استبداد رضاخان بعد از به قدرت رسيدن همه ي حملات خود را متوجه نيروي مذهبي كرد. نيروي مذهبي در سال هاي به قدرت رسيدن رضاخان به دليل انزواي مرجعيت از سطح رهبري حركت سياسي تشيع چند قطبي عمل مي كرد.
مدرس بعد از مشروطه، قطب فعال سياسي ـ مذهبي بود و او با شناخت كاملي كه نسبت به مهره هاي فعال استعمار بهويژه انگلستان داشت، توان شگفت سياسي خود را براي رويارويي با جرياني كه به حاكميت سياسي بيگانه مي انجاميد، به نمايش گذاشت.
نهضت جنگل در سال هاي پس از مشروطيت، با جهت گيري ضد استعماري قوي و براي كوتاه كردن دخالت بيگانگان به قدرت رسيد و درست زماني كه پايه هاي يك اقتدار و هجوم بزرگ نسبت به مذهب در ايران شكل مي گرفت، بذرهاي انديشه و تفكري كه رسالت مقاومت را بايد به دوش مي كشيد در قم زميني كه خالي از زرع و آباداني بود، به كشت مي نشيند و حوزه علميه ي قم تأسيس مي شود.