2.نیروهای اجتماعی ایران از 1332 تا 1342

2.نیروهای اجتماعی ایران از 1332 تا 1342 1ـ2 استبداد آمریکایی بیستوهشت مرداد 1332، نقطه ی عطف دیگری در کیفیت نیروهای سه گانه و نیز جایگاه اجتماعی آن هاست و وضعیتی که در این مقطع ایجاد می شود، تقریباً به گونه ای یکسان تا سال 1342

2.نيروهاي اجتماعي ايران از 1332 تا 1342

1ـ2 استبداد آمريكايي

بيستوهشت مرداد 1332، نقطه ي عطف ديگري در كيفيت نيروهاي سه گانه و نيز جايگاه اجتماعي آن هاست و وضعيتي كه در اين مقطع ايجاد مي شود، تقريباً به گونه اي يكسان تا سال 1342 ادامه مي يابد. موقعيت هر يك از نيروهاي سه گانه در اين مقطع از تاريخ ايران به صورت زير ترسيم مي شود:

ابتكار عمل براي تغيير نسبت نيروها در واقع در دست استبداد بود كه با كودتاي زاهدي به قدرت رسيد و از آن جا كه اين كودتا پس از مدتي تشنج بين نيروهاي اجتماعي ايران، با حمايت امريكا به موفقيت رسيد; استبدادي نيز كه از اين طريق قدرت مي يافت، در چهارچوب موقعيت استعماري امريكا عمل مي كرد. حوادث بعد از جنگ دوم جهاني كه به برتري موقعيت امريكا در ميان بلوك غرب انجاميد، پيش بيني جايگزيني امريكا را نسبت به كشورهايي كه از شبكه هاي نفوذ انگليسي برخوردار بودند، ممكن و ميسر مي ساخت و تنش و تزلزل استبداد دهه ي قبل بيش از آن كه حاصل اين انتقال باشد، نتيجه ي حضور قدرت نظامي و سياسي شوروي و نيز اوج گيري فعاليت هاي نيروي مذهبي بود.

صف بندي و تقسيمات سياسي كلي تري كه در سطح معادلات جهاني بين بلوك شرق و غرب شكل مي گرفت، ايران را در قلمرو نفوذ غرب قرار داد و همين مسئله سبب حذف يكي از عوامل اصلي تضعيف استبداد از صحنه ي سياسي ايران شد. با حذف شوروي، حزب توده نيز كه در عملكرد خود تابع آن بود، به سكوت، سازش و يا تبعيد مجبور شد.

بخش فعال نيروي مذهبي; يعني آيت الله كاشاني كه از عوامل اصلي سقوط دولت هاي بعد از شهريور بيست شمرده مي شد، در عملكرد اخير جبهه ي ملي، زمينه هاي فعاليت خود را از دست داده بود و اين مجموعه عواملي بود كه حاكميت استبداد امريكايي را در طي كودتايي كه بسيار ارزان تمام شد، ممكن و ميسر ساخت.

موقعيت استبداد، در سال هاي 1332 - 1342 به دليل وابستگي به امريكا، تابع موقعيت جهاني و سياست هاي خارجي امريكا بود; به همين دليل استبداد تا سال 1340 با خشونت تمام همه ي نيروهاي رقيب را در انزواي كامل قرار داد و پس از آن به دليل قدرت گرفتن دموكرات ها و سياست خارجي جديدي كه رئيس جمهور وقت آمريكا، كندي تعقيب مي كرد، تحولاتي در خط مشي استبداد حاصل شد.

سياست كندي دو هدف عمده را در كشورهاي تحت نفوذ آمريكا تعقيب مي كرد:

1. تخريب كامل ساختار اقتصادي و فرهنگي اين كشورها در جهت تأسيس بازارهاي مصرف و ديگر نيازهاي اقتصادي امريكا.

2. اعطاي نوعي دموكراسي كنترل و هدايت شده ي امريكايي جهت پيش گيري از نارضايتي هايي كه ناگزير به سوي مقاومت هاي قهرآميز پيش مي رفت.

مجري اين سياست ها در ايران، ابتدا علي اميني و بعد از آن شخص شاه بود و انقلاب سفيد شاه حركتي بود كه براي تحقق اهداف فوق بايد انجام مي شد. برخي از اصول انقلاب سفيد، جهت گيري فرهنگي و برخي ديگر نتيجه ي اقتصادي داشت. از اصولي كه هدف فرهنگي انقلاب سفيد را تعقيب مي كرد، اصلي بود كه با پوشش گرفتن از عنوان آزادي زنان به منظور ترويج فساد و فحشا، با موج جديدي از تبليغات فيلم ها و نشرياتي كه الگوي مصرفي غرب را براي زن تبليغ مي كردند، همراهي مي شد و از جمله اصولي كه هدف اقتصادي سياست كندي را تأمين مي كرد، اصلاحات ارضي بود. نتايجي كه اصلاحات ارضي در حيات اقتصادي جامعه ي ايران به همراه داشت، عبارت بود از:




| شناسه مطلب: 79279