3ـ2. قدرت بالقوه ی نیروی مذهبی

3ـ2. قدرت بالقوه ی نیروی مذهبی دولت کودتا در ابتدا تلاش بسیاری برای گریز از درگیری با نیروی مذهبی کرد; ولی نواب صفوی در اولین برخورد بعد از کودتا، در اعلامیه ی شدیداللحنی با غیرقانونی خواندن دولت، آن ها را به اجرای منشور فداییان اسلام

3ـ2. قدرت بالقوه ي نيروي مذهبي

دولت كودتا در ابتدا تلاش بسياري براي گريز از درگيري با نيروي مذهبي كرد; ولي نواب صفوي در اولين برخورد بعد از كودتا، در اعلاميه ي شديداللحني با غيرقانوني خواندن دولت، آن ها را به اجراي منشور فداييان اسلام ملزم ساخت. دولت زاهدي با خويشتن داري، از پاسخ به اين درخواست خودداري كرد و حتي مانع شركت آن ها در كنفرانسِ اسلامي اردن نشد و بعد از بازگشت از اين سفر، شاه توليت آستان قدس رضوي را به شرط عدم دخالت در سياست، به رهبر فداييان اسلام پيشنهاد كرد; ولي فداييان اسلام با پاسخ بسيار تندي اين پيشنهاد را رد كردند.

اجراي پيمان نظامي سنتو در جهت منافع امريكا از ديدگاه فداييان اسلام، يك خيانت بزرگ تلقي مي شد; لذا براي ممانعت از مسافرت حسين علاء كه جهت امضاي پيمان عازم بود، به ترور ناموفق او اقدام كردند و بعد از اين اقدام بيش تر رهبران فداييان اسلام دستگير و جمعي از آن ها اعدام شدند.

آيت الله كاشاني كه به دليل شرايط بعد از سي تير، به مقدار زيادي توان سياسي خود را از دست داده بود، پس از اولين اطلاعيه اي كه جهت برقراري روابط بين ايران و انگليس صادر شد، به موضع گيري شديد مي پردازد و در يك مصاحبه ي مطبوعاتي مي گويد:

ملت شريف ايران هرگز تن به اين ذلت نخواهد داد، هر روزي كه دولت اعلان تجديد رابطه بدهد، روز عزاي ملي است و بايد مردم نوار سياه به سينه ي خود نصب كنند و بعلاوه هر مغازه به خط درشت به مغازه ي خود بنويسد و اظهار تنفر از انگليسي ها و مساعدين آن ها، چه خارجي و چه عمال داخلي بنمايند.(179)

استبداد پس از پايان محاكمات رهبران جبهه ملي و تحكيم قدرت، امكانات خود را در جهت محدوديت و كنترل آيت الله كاشاني به كار برد و سرانجام پس از دستگيري فداييان اسلام، آيت الله كاشاني را نيز به جرم حكم به قتل رزم آرا كه به وسيله ي فداييان اسلام اجرا شده بود، دستگير كردند. حمايت آيت الله بروجردي و ديگر مراجع از عتبات عاليات گرچه مانع اعدام ايشان شد; اما او تا پايان عمر، يعني تا سال 1340 از هرگونه امكان براي تداوم حركت سياسي خود محروم ماند.

قدرت و توان ديني آيت الله بروجردي در سال هاي بعد از 1332 هم چنان باقي است و ايشان در اين سال ها با پرهيز از حركت سياسي فعال اهداف پيشين را تعقيب مي كند و حضور ايشان هم چنان دربار را ناگزير به رعايت حريم بسياري از مسائل مذهبي مي كند. با شدت گرفتن قدرت استبداد مواضع آيت الله بروجردي نيز به تندي مي گرايد، تا آن جا كه حتي از پذيرفتن هيئت هايي كه از دربار به قم آمده بودند، خودداري مي كند، يا كمك شاه را براي ساختن مسجد اعظم رد مي كند.

با رحلت آيت الله بروجردي كه در سال 1340 واقع مي شود، قدرت توانمند و قوي نيروي مذهبي كه مانع اجراي بسياري از سياست هاي ضد ديني رژيم است، فرو مي پاشد و دربار اولين برخورد را در جهت انتقال مرجعيت از ايران به نجف انجام مي دهد و پس از آن براي اجراي سياست هايي كه وجود آيت الله بروجردي مانع آن شمرده مي شد، بسيج شدند.

حذف برخي از خصوصيات از متمم قانون اساسي، براي افرادي كه جهت انجمن هاي ايالتي و ولايتي انتخاب مي شدند; نظير تدين، يا سوگند به قرآن، از اولين حركت هايي بود كه با هدف فوق آغاز شد. اعتراض علما و مراجع ديني در مخالفت با اين عمل، با پاسخ هاي تحقيرآميز شاه مواجه شد و حركت هاي بعدي آن ها نيز نتيجه اي نبخشيد. نيروي مذهبي هرگاه پيش از اين، اعتراض و حركت هايي از اين قبيل انجام مي داد، با عقب نشيني سريع دربار مواجه مي شد، ولي اين بار با مقاومت دربار نزاع صورت جدي تري پيدا كرد.

مقاومت همه جانبه ي مراجع ديني كه با حضور جدي امام خميني همراه بود، سرانجام رژيم را ناگزير به تسليم كرد; ولي رژيم از اين حركت وسيع كه در سطح مرجعيت شيعه انجام شد و نيز از حضور گسترده ي مردم در تشييع جنازه ي آيت الله بروجردي و آيت الله كاشاني، درس لازم را در شناخت قدرت مذهب فرا نگرفت و تعرضات بعدي خود را هم چنان ادامه داد.

اقدام شاه جهت اجراي سياست كندي كه با عنوان انقلاب سفيد ناميده شد، موج ديگري را سازمان داد كه در نهايت به بسيج مردمي و حركت خونين پانزده خرداد و شهادت پانزده هزار نفر منجر شد. استبداد بعد از كشتار وسيعي كه نسبت به حركت مذهبي انجام داد، راه را براي گام هاي بعدي هموار ديد و طبق ماده واحده اي به نام كاپيتولاسيون، مصونيت اتباع امريكا را نسبت به قوانين ايران به تصويب رسانيد و با اين كار استقلال قضايي و سياسي ايران را پايمال كرد و ايران را آشكارا به صورت مستعمره درآورد.

امام خميني كه بعد از حوادث پانزده خرداد به تازگي آزاد شده بود، بار ديگر با موضع گيري شديد خود در برابر اين اصل، همگان را به مقاومت و رويارويي با آن فراخواند.

برجستگي و حضور چشمگير امام در اين مقطع از تاريخ تشيع كه به تبعيد امام به تركيه و عراق منجر شد، موجب گرديد تا اين حركت در مسير تصميمات، خطابه ها و پيام هاي ايشان رهبري شود. رهبري امام خميني نسبت به حركت سياسي تشيع كه پيش از اين نيز مورد انتظار و توجه آيت الله كاشاني بود، نقطه ي عطفي را براي حركت اجتماعي شيعه و موقعيت آن نسبت به دو نيروي ديگر پديد آورد.

به دليل خصوصيات جديدي كه نيروي مذهبي و به تبع آن ديگر نيروهاي اجتماعي، همراه با تحولات سال 1342 پيدا مي كنند، اين مقطع را مي توان سرفصل نويني از تاريخ ايران در نظر گرفت كه به انقلاب اسلامي ايران و حوادث بعد از آن منجر مي شود.




| شناسه مطلب: 79286