2. فراگیری و پوشش دادن به حرکت های سیاسی موجود

2. فراگیری و پوشش دادن به حرکت های سیاسی موجود طبیعی است که حضور مرجعیت شیعه مانع چند قطبی شدن نیروی سیاسی مذهبی شده و موجب بسیج مردمی این نیرو به گونه ای فراگیر و همه جانبه می شود. بسیج مردمی و فراگیری حرکت، حرکت های سیاسی دیگر را نیز

2. فراگيري و پوشش دادن به حركت هاي سياسي موجود

طبيعي است كه حضور مرجعيت شيعه مانع چند قطبي شدن نيروي سياسي مذهبي شده و موجب بسيج مردمي اين نيرو به گونه اي فراگير و همه جانبه مي شود. بسيج مردمي و فراگيري حركت، حركت هاي سياسي ديگر را نيز تحت الشعاع قرار مي دهد و جاذبه ي سياسي هر حركتي را كه هم آهنگ با آن نباشد، كم رنگ و ضعيف مي كند.

اگر قبل از سال هاي 42 حركت هاي سياسي اي كه معارض با استبداد بود، در قالب هاي مختلف روشنفكري و يا ديني سازمان مي يافت و نيروي مذهبي در عرض نيروي روشنفكري قرار مي گرفت، اينك با حضور امام در صحنه ي سياست، نيروي مذهبي با احاطه و گستردگي خود ديگر نيروها را پوشش مي دهد و نيروهاي ديگر نيز ناگزير با پوشش گرفتن از اين حركت دوام و بقا مي يابند. اين ويژگي نيز از خصوصياتي است كه پس از انقلاب مشروطه نيروي مذهبي فاقد آن بود.

3. رويارويي با اصل نظام شاهنشاهي

رويارويي با اصل نظام خصوصيتي است كه هيچ يك از حركت هاي سياسي قبل واجد آن نيست. البته عدم رويارويي با اصل نظام به معناي مقبول يا مشروع دانستن نظام شاهنشاهي نيست، بلكه به اين معناست كه نيروهاي سياسي موجود، اعم از مذهبي يا غير مذهبي اين هدف را در دسترس نمي ديدند و در آن مقطع از حركت خود، آن را به عنوان شعار مطرح نمي كردند; براي مثال حزب توده به عنوان يك حزب ماركسيست، سياستي جز تحقق يك نظام سوسياليستي، يا كمونيستي تعقيب نمي كرد; ولي اين حزب در تاريخ مبارزات خود هرگز حذف نظام را به عنوان شعار سياسي خود انتخاب نكرد; بلكه در طول آن سال ها مدعي مبارزه در چهارچوب قانون اساسي مشروطه بود. نيروي مذهبي نيز، هر حاكميتي را كه در زمان غيبت از نظارت فقيه جامع الشرايط برخوردار نباشد غيرمشروع و ظالمانه مي داند; بنابراين مشروطه را نيز حاكميتي شرعي نمي دانست و دليلي كه ميرزاي نائيني در دفاع از مشروطه اقامه مي كند، بر اين اصل متكي است كه دفع افسد به فاسد لازم است; يعني اگر حاكميت استبدادي شاه، فسادي عظيم است و اين حاكميت را ما نمي توانيم به طور كامل نابود كنيم، وظيفه داريم تا آن جا كه ممكن است در جهت كنترل و محدوديت شرعي آن اقدام كنيم.

حركت امام در سال 42، موجب شد تا رويارويي با اصل نظام به عنوان يك شعار جديد براي نيروي مذهبي و ديگر نيروهاي سياسي كه در جامعه وجود داشتند، مطرح شود. علاوه بر درايت و نبوغ سياسي امام، موضع گيري تند استبداد نسبت به مذهب بعد از رحلت آيت الله بروجردي زمينه ي مقبوليت اين شعار را فراهم ساخت.

امام در خطابه هاي اوليه ي خود در صدد پيش گيري برخي از حركت هاي ضد ديني رژيم و كنترل آن بود، ولي بعد از آن كه دربار حملات همه جانبه ي خود را آغاز كرد و با كشتار پانزدهم خرداد و سخنراني هاي شاه پس از آن و تصويب كاپيتولاسيون، نشان داد كه حريم استقلال و هويت ديني جامعه را نگه نمي دارد، نيروي مذهبي متوجه شد كه درگيري او با شاه نزاعي نيست كه در حدي خاص متوقف شود، بلكه جنگي است كه تنها با بودو نبود يكي از آن دو پايان خواهد يافت.




| شناسه مطلب: 79293