3ـ1 روشنفکری، اضطراب و تأثیرپذیری

3ـ1 روشنفکری، اضطراب و تأثیرپذیری عمده ترین اثر حرکت امام متوجه روشنفکران بود و حرکت های روشنفکران از دو جهت سیاسی و فکری تحت تأثیر حرکت مذهبی قرار گرفت. حرکت مذهبی سال 42، از جهت سیاسی در چهارچوب سیاست های مرسوم روشنفکران نمی گنجید;

3ـ1 روشنفكري، اضطراب و تأثيرپذيري

عمده ترين اثر حركت امام متوجه روشنفكران بود و حركت هاي روشنفكران از دو جهت سياسي و فكري تحت تأثير حركت مذهبي قرار گرفت.

حركت مذهبي سال 42، از جهت سياسي در چهارچوب سياست هاي مرسوم روشنفكران نمي گنجيد; زيرا گروه هاي سياسي موجود در طي سال هاي گذشته، علاوه بر آن كه حركت سياسي مذهب را به عنوان رقيب خود به حساب مي آوردند، در چهارچوب مبارزه ي قانوني، سياست صبر و انتظار را دنبال مي كردند و اينك، بعد از فضاي جديدي كه در سال 1340 ايجاد شده بود، اين انتظار را تمام شده تلقي مي كردند. خصلت ديني حركت سياسي امام و جهت گيري تند آن دو عامل عمده ي بي توجهي آن ها نسبت به اين حركت بود. از اين رو رهبري جبهه ي ملي علي رغم فعاليت ها و پيام هاي مختلفي كه در اين مقطع صادر مي كرد، با سكوت كامل از كنار حوادث سياسي موجود گذر كرد; و به مناسبت هاي گوناگون اعتراض خود را به شيوه اي كه منجر به از دست رفتن فضاي باز سياسي شده بود،
اعلان كرد. شدت و تندي حركت امام كه با برخورداري از حركت بي نظير مردم، موج عظيمي را ايجاد كرده بود و خشونت دربار را نيز به دنبال داشت، ابتدا مورد انتقاد مشترك تمام گروه هاي روشنفكر قرار گرفت.

از طرف ديگر موقعيت جديدي كه استبداد براي مقابله با حركت گسترده ي مردمي پيدا كرده بود، علي رغم موفقيتي كه در سركوب حركت داشت جاذبه ي شيوه هاي سياسي گذشته را از بين برد; بنابراين اصرار رهبران دهه ي گذشته براي ادامه ي خط مشي سياسي سابق به انزواي سياسي آن ها دامن مي زد.

نسل جواني كه در دامن آموزش هاي چپ و راست روشنفكران تربيت شده بودند، تحت تأثير جاذبه هاي جديدي كه حركت سياسي امام ايجاد كرده بود، ناگزير به سوي سياست هاي تندتري كه هم چنان مورد عناد رهبري گذشته بود، گرويدند. اين جريان به ايجاد برخي از تشكل هاي سياسي چريكي كه بيش تر از حركت هاي چپ دهه هاي پنجاه و شصت ميلادي در كشورهاي آسياي جنوب شرقي و يا امريكاي جنوبي الهام مي گرفت، روي آوردند و در نهايت نسل گذشته آن ها در صورت بركنار ماندن از ارگان هاي مختلف نظام، با پافشاري بر سياست هاي پيشين در انزواي كامل به سر بردند.

اثري كه حركت امام بر زمينه هاي فكري روشنفكران گذاشت، از اهميت بيش تري برخوردار است. حركت سال 42، با نشان دادن قدرت مذهب و شعارهايي كه به مراتب از شعارهايي كه در فضاي روشنفكري جريان داشت قوي تر بود، روشنفكران را كه از صدر مشروطه چشم ديدار مذهب را نداشتند، ناگزير از توجه به مذهب كرد.

روشنفكران پس از گذراندن يك دهه استبداد كه تمامي نفس ها را حبس كرده بود و مشاهده ي ضعفِ توان مردمي خود، اينك حركت عظيمي را مشاهده مي كردند كه با گسيل بي سابقه ي مردم، دل و جان آن ها را به صحنه ي مبارزه مي كشاند.

بخشي از روشنفكران با حفظ مواضع پيشين خود، با ارتجاعي قلمداد كردن حركت موجود با استبداد هم صدا شدند; ولي اين عمل نمي توانست مانع توجه و نگاهي باشد كه گريزي از آن نبود. نگاه روشنفكران به مذهب، موج اجتماعي جديدي را ايجاد كرد كه از آن به تجدد گرايي ديني يا نوگرايي و روشنفكري ديني ياد مي شود; در بخش بعد به تفصيل درباره ي آن بحث خواهد شد.




| شناسه مطلب: 79299