1ـ3 دوره ی رکود تجددگرایی
1ـ3 دوره ی رکود تجددگرایی نوگرایی دینی به عنوان یک نیاز اجتماعی هم زمان با پیدایش منورالفکری احساس می شود و اولین شعارهای مربوط به آن را برخی از منورالفکران که تغییر و تحول مفاهیم و معانی دینی را بعد از پیدایش رنسانس در غرب مشاهده کرده&nbs
1ـ3 دوره ي ركود تجددگرايي
نوگرايي ديني به عنوان يك نياز اجتماعي هم زمان با پيدايش منورالفكري احساس مي شود و اولين شعارهاي مربوط به آن را برخي از منورالفكران كه تغيير و تحول مفاهيم و معاني ديني را بعد از پيدايش رنسانس در غرب مشاهده كرده اند، با عنوان پروتستانيسم اسلامي مطرح مي كنند. نيروي مذهبي نيز كه در آغاز آشنايي چنداني با مباني انديشه ي سياسي غرب ندارد، از جهت همراهي با منورالفكراني كه در ستيز با او هم داستان شده اند، گام هاي نخستين را براي توجيه ديني نظام مشروطه برمي دارد. ولي دخالت همه جانبه ي رهبران ديني براي اجراي فقه سياسي و قضايي تشيع و اصرار منورالفكران براي حاكميت نظام سياسي متأثر از غرب، ناسازگاري بين دو انديشه ي ديني و منورالفكرانه را به زودي آشكار مي كند و كار با نزاعِ خونين مشروطه پايان مي يابد.
نيروي مذهبي با احساس اين نكته كه منورالفكران به توجيه ديني شعارهاي خود راضي نيستند و توجيه منورالفكرانه ي دين را خواهانند و هم چنين بعد از مشاهده ي دشمني و بي توجهي اين گروه نسبت به مباني ديني، به دليل شناخت و ايمان عميقي كه به سنت هاي ديني خود داشتند، با بي اعتمادي به جريان منورالفكري كه اينك فضاي سياسي و اجتماعي طبقه ي حاكمه ي جامعه را شكل مي داد، به انزواي سياسي و فرهنگي تن دادند. منورالفكران نيز كه سرمست از پيروزي هاي خود بودند با همه ي امكانات در جهت حذف نيروي مذهبي و آموزش هاي ديني برآمدند.
بي توجهي و عناد منورالفكران به مذهب در اين شرايط، زمينه ي هرگونه حركت نوگرايانه را كه به صورت يك جريان اجتماعي قدرت دوام داشته باشد، از بين برد و تنها حركت هاي تجدد گرايانه اي كه بيش تر به صورت فردي باقي مانده; يا به عنوان پل در خدمت جريان هايي قرار مي گرفتند كه در ستيز آشكار با دين بوده اند، در سال هاي پاياني اين مقطع; يعني در دهه ي آخر سلطه ي رضاخان، توسط شريعت سنگلجي و كسروي شكل مي گيرد. اين دو كه در اوج فشار رضاخان نسبت به مذهب از حمايت او برخوردار بودند، حتي براي بخشي از منورالفكران نقش محوري نداشتند; زيرا فضاي ضدديني منورالفكران تندتر از آن بود كه به پوشش ديني راضي شوند; بنابراين كسروي كه داعيه ي پاك ديني دارد، به انكار تشيع و حتي انكار برخي از مسلمات ديني مبادرت ميورزد. آثار او و كساني كه در رديف او قرار مي گيرند، بيش از آن كه سخني در جهت بازسازي ديني داشته باشد، به انتقاد از مذهب سنتي جامعه مي پردازند و تمام هم خود را صرف متهم كردن مذهب به عنوان عامل اصلي بازماندن از قافله ي تمدن غرب مي سازد. برجسته ترين كار فكري نيروي مذهبي در برابر تلاش هايي از اين قبيل، كتاب كشف الاسرار امام خميني (ره) است .
ترويج انديشه هاي غربي از سال 1320 به بعد، با فعاليت حزب توده به صورت ترجمه هايي چند اوج گرفت و به صورت دو جريان چپ و راست جوانان جامعه را به سوي خود جذب مي كرد. نيروي مذهبي كه بعد از مشروطه هيچ مجالي براي گفتوگو با رقيب نمي يافت، با مشاهده ي جبهه ي جديدي كه با ورود انديشه هاي غربي بخش وسيعي از جوانان جامعه را آسيب پذير ساخته بود، فرصت تازه اي براي بهره گيري از سنگرهاي اعتقادي خود يافت، به ويژه كه در اين سال ها استبداد بيست ساله اي كه از وسيله اي جز زور براي اجراي سياست هاي ديكته شده ي خود استفاده نمي كرد، در هم شكسته شده بود و مانعي از اين گونه زمينه ي گفتوگو با رقيب را تهديد نمي كرد.
استبدادِ استعماري كه از لوازم استقبال منورالفكران از استعمار است، از موانع اصلي تفكر در مقطع حاكميت خود است. درهم شكستن استبداد زمينه اي شد تا نيروي مذهبي همراه با مقابله با انديشه هاي نويني كه براي اولين بار از غرب به صورت مكتوب در سطح عموم قرار مي گرفت، به دفاع از اتهاماتي بپردازد كه در طول سال هاي استبداد به گونه اي يك سويه به مذهب به عنوان عامل شكست مليت و يا وسيله ي پيروزي اعراب باديه نشين بر تمدن باستاني ايران و يا علت عقب ماندگي از تمدن غرب نسبت داده مي شد. بدينسان سال هاي بعد از 1320، در كنار مسائل دشوار سياسي، سال هاي سخت و ناهمواري براي حركت فكري تشيع مي باشد.
حفظ و گسترش آموزش هاي فقهي و اصولي كه از مشروطه به بعد در محدوده ي آموزش هاي ديني در انزوا به سر برده بود و دفاع از اتهام ها و مقابله با هجوم هاي فكري كه در سال هاي مذكور مهجور و غريب مانده بود، از وظايف عمده ي نيروي مذهبي به شمار مي رود. در اين ميان، بخش اول; يعني بسط و توسعه ي آموزش هاي فقهي به دليل استمرار و تداومي كه در گفتوگوهاي داخلي نيروي مذهبي يافته بود، آسان تر مي نمود; زيرا در طي نيمه ي سده ي گذشته فقيهان توانمندي در متن آموزش هاي فقهي، بيش تر در تبعيد گاه نجف و كم تر در انزواي قم، تربيت يافته بودند و اما در بخش دوم كه صحنه ي برخورد و رويارويي با هجوم هاي فكري بيگانگان است، نيروي مذهبي راهي دشوار و ناهموار در پيش داشت. دشواري راه از يك سو به سكوت سي ياچهل ساله اي باز مي گردد كه بعد از پيدايش منورالفكري و بي اعتنايي آنان نسبت به هرگونه تفكر و انديشه اي كه رنگ غيرغربي دارد، به وجود آمده است و از ديگر سو به انديشه هاي جديدي باز مي گردد كه بعد از نيم سده كه از پيدايش منور الفكري و بيست سال كه از استبداد استعماري مي گذرد، براي اولين بار ترجمه و براي عموم منتشر شده است و به صورت آموزش هاي منظم دانشگاهي و پيش دانشگاهي در جهت بازسازي ذهنيت بخش جوان جامعه به خدمت گرفته مي شود.
حالت رواني اي كه در درون نيروي مذهبي در سال هاي انزوا و تبعيد نسبت به رفتار و گفتار منورالفكران به وجود آمده است، بر اين دشواري مي افزايد; زيرا در تمام اين سال ها ـ كه جريان منورالفكران با جاذبه هاي مادي و سياسي خود و بدون آن كه نقش فكري شايسته اي داشته باشند، بخش جوان و ناآزموده و يا عناصر متزلزل و بي ثبات و كم ايمان نيروي مذهبي را جذب كرده و به خدمت مي گرفتند. حربه ي تكفير و دوري از دشمني كه حرفي براي گفتن و وسيله اي جز زور نداشت، كارآمدترين عامل براي حفظ و بقاي نيروي داخلي بود; اما بعد از شهريور بيست حضور در جبهه ي جديد مقتضيِ نزديكي و آشنايي عناصر زبده و كارآمد اين نيرو، با گفته ها و انديشه هاي رقيب بود و اين نزديكي و آشنايي امري است كه با وسيله ي پيشين كه مقتضي دوري و گريز از دشمن بود، ناسازگار است و به همين دليل از سوي كساني كه بخش اعظم عمر خود را در فضاي پيشين گذرانده و از ژرف انديشي و بينش لازم برخوردار نيستند، مورد تعرض و هجوم قرار مي گيرد.
مجموعه عوامل فوق موجب مي شود تا حضور در ميدان جديد و استفاده از سلاح نوين تنها در توان مردان آزموده و ژرفي باشد كه ضمن آشنايي با مسائل كلامي فلسفي و عرفاني تشيع كه لازمه ي مقابله و رويارويي با دشمني است كه سنگرهاي اعتقادي ديانت را مورد هجوم قرار داده است، از وجهه و توان حوزوي قوي نيز برخوردار باشند تا بدينوسيله مورد اعتماد نيروهاي مذهبي اي باشند كه نسبت به گذر از چهارچوب رسمي مبارزه - كه بيش تر شكل يك مبارزه منفي را دارد - چندان خوش بين نيستند. راهي كه توسط اين گروه تعقيب مي شود، در مرحله ي اول توجه دوباره به آموزش هاي اعتقادي و فلسفي شيعي براي تربيت نسلي است كه توان رويارويي با تفكرات فلسفي غرب را داشته باشند; بنابراين، اين گونه آموزش ها كه با از دست دادن كاربرد اجتماعي خود، از صورت يك جريان عمومي به صورت جرياني ضعيف در بخشي از آموزش هاي مذهبي به حيات خود ادامه مي دهد، ديگر بار مورد استقبال قرار گرفت. بدين سان در حوزه، بهويژه در بخش داخلي آن كه در قم مستقر است و حوادث روزانه ي جامعه ي شيعي و پي آمدهاي آن را از نزديك احساس مي كند، در كنار فعاليت هايي كه در متن تعاليم حوزوي در جهت بسط و توسعه ي آموزش هاي فقهي و اصولي جريان دارد، حركت هاي دفاعي نويني از نوع مذكور شكل مي گيرد.