3ـ2 از غرب زدگی تا تئوری های توسعه و انحطاط
3ـ2 از غرب زدگی تا تئوری های توسعه و انحطاط با فراموشی غرب مسئله ی استعمار نیز از بحث های روشنفکری بیرون می رود و به موازات آن دو مسئله ی دیگر، یعنی توسعه و انحطاط مطرح می شود. عنوان توسعه تابلویی می شود که روشنفکرا
3ـ2 از غرب زدگي تا تئوري هاي توسعه و انحطاط
با فراموشي غرب مسئله ي استعمار نيز از بحث هاي روشنفكري بيرون مي رود و به موازات آن دو مسئله ي ديگر، يعني توسعه و انحطاط مطرح مي شود. عنوان توسعه تابلويي مي شود كه روشنفكران سيماي آرماني جامعه ي خود را در آن ترسيم مي كنند. در مباحث توسعه شاخص هاي بين المللي رشد در پيش چشم سمينارها، كنفرانس ها و نشرياتي قرار مي گيرد كه با مديريت و يا نفوذ جريان هاي روشنفكري و با هزينه هاي دولتي شكل مي گيرند و مشكلات فرهنگي اي كه مانع وصول به آن شاخص هاست و يا شيوه هاي تعديل يافته اي كه راه وصول را هموار مي كند، جستوجو مي شود.
تئوري انحطاط روي ديگر مباحث توسعه است كه به موازات آن در محيط هاي روشنفكري جاذبه پيدا مي كند. آثاري كه به بحث از انحطاط و زوال مي پردازند، همه ي شكوفايي و رشدي كه در سده هاي اخير در زمينه هاي فلسفي، عرفاني، فقهي، اصولي و ادبي به طور فزاينده اي وجود داشته است و فرصت هاي نويني كه مذهب در واقعيت اجتماعي ايران تا صفويه و بعد از آن براي خود ايجاد كرده است، ناديده انگاشته مي شود و يا آن كه تكامل در انحطاط خوانده مي شود و در واقع تاريخ ايران از سده ي پنجم به بعد دوران انحطاط معرفي مي گردد و كوشش مي شود تا رمز اين انحطاط و دليل عقب ماندگي كشف شود; نتيجه ي مشترك اين كشفيات نيز از قبل قابل پيش بيني است. اموري مانند: سنت گرايي ايرانيان و فقدان روح تجدد، حضور ديدگاه هاي فلسفي و عرفاني، حاكميت ديدگاه هاي فقهي، ناآشنايي با فلسفه هاي علمي دنياي غرب، نهادينه نشدن علم تجربي ـ در معناي سده ي نوزدهم و بيستم آن ـ حضور استبدادهاي تاريخي كه صورتي ديني داشته اند و فقدان تساهل ديني و نبودن آزادي در معناي ليبراليستي آن و... از دلايل عقب ماندگي به شمار مي آيند.
در مباحث انحطاط سخن از همه ي عوامل مي تواند باشد، از حمله ي مغول تا هجوم ديگر ايلات ترك، از شرايط طبيعي ايران تا زمينه هاي مختلف فرهنگي و اعتقادي آن و تنها بخشي كه فرصت بروز پيدا نمي كند، غرب و استعمار است; زيرا فرض بر اين است كه قبل از حضور غرب انحطاط تحقق يافته است و غرب; تنها زمينه ي توجه به آن را پديد آورده است.
جستوجو درباره ي غرب و هجوم نويني كه همه ي ذخيره هاي فرهنگي و ديني جامعه ي ايران را در آستانه ي يك تحول بنيادين به غارت مي برد و تحقيق درباره ي ارزش ها و مفاهيم عميقي كه پايمال ابعاد فرهنگي اين هجوم مي شود و تحليل جريان ها و شبكه هاي فكري و سياسي مختلفي كه ناگزير در شرايط اجتماعي جديد و در مزبله ي اين هجوم شكل مي گيرد و تبيين عفونت هاي شديدي كه حيات يك فرهنگ و تمدن را در معرض زوال قرار مي دهد و توصيف مقاومت شگفت و شكوهمندي كه فرهنگ شيعي از خود بروز مي دهد، نه تنها مطلوب نيست; بلكه به گونه اي سطحي و خام در قالب تئوري توطئه ي پوپر محكوم مي گردد.