13. نفی استکبار و وابستگی به آن

13. نفی استکبار و وابستگی به آن قرآن، خودبزرگبینی، سلطهجویی و به یوغکشیدن دیگران را گناهی در حدّ شرک و ریشهی کارهای شرکآلود، ارتکاب ظلم و جرایم ضدّانسانی و رودررویی با خدا و خلق میشمارد. از دیدگاه قرآن استکبار خصلتی است که در هر فرد و جامعهای بروز کند، آن

13. نفي استكبار و وابستگي به آن

قرآن، خودبزرگبيني، سلطهجويي و به يوغكشيدن ديگران را گناهي در حدّ شرك و ريشهي كارهاي شركآلود، ارتكاب ظلم و جرايم ضدّانساني و رودررويي با خدا و خلق ميشمارد.

از ديدگاه قرآن استكبار خصلتي است كه در هر فرد و جامعهاي بروز كند، آن را ـ با وجود شايستگيها و ارزشهاي والا ـ به ضد خدا و دشمن خلق تبديل ميكند. از اين منظر، استكبار هرگز موضع حق ندارد و همواره از هواهاي نفساني و خواستههاي شيطاني سرچشمه ميگيرد.

بزرگترين خطر استكبار، در حيات سياسي ملتها ظاهر ميشود. استكبار آباديها را ويران و نسلها را تباه ميسازد، و با زورگويي و زير پا گذاردن حق، امكانات، نيروها و ارزشهاي بشري را در خدمت هواهاي نفساني و خواستههاي شيطاني فرد و يا گروه خاص قرار ميدهد و مردم مستضعف را به پيروي خود ميكشاند.(48)

 

14. استضعافزدايي

استضعافزايي ويژگي استكبار است; به اين صورت كه با گرفتن توان ضعيفان، آنها را وادار به اطاعت از خود ميكند از اينرو در منطق قرآن، استضعاف از عوامل انقلاب عليه مستكبران است و خداوند نويدهاي بسياري به مستضعفان، براي بيرون آمدن از يوغ اسارت مستكبران داده و از كساني هم كه نيرويي در اختيار دارند، خواسته است در رهايي مستضعفان مشاركت كنند.(49)

 




| شناسه مطلب: 79387