ج) شیخ عبدالرحمن کواکبی (1271 ـ 1320 ق.)
ج) شیخ عبدالرحمن کواکبی (1271 ـ 1320 ق.) کواکبی متفکری ضد استبداد بود و با استبداد ترکان عثمانی که بر سوریه حکومت داشتند، سخت مبارزه میکرد. او افکارش را با انتشار دو کتاب; طبایعالاستبداد و امالقری مطرح کرد.(96) او همچون سید برای مهار غول استبداد، تغییر رژ
ج) شيخ عبدالرحمن كواكبي (1271 ـ 1320 ق.)
كواكبي متفكري ضد استبداد بود و با استبداد تركان عثماني كه بر سوريه حكومت داشتند، سخت مبارزه ميكرد. او افكارش را با انتشار دو كتاب; طبايعالاستبداد و امالقري مطرح كرد.(96)
او همچون سيد براي مهار غول استبداد، تغيير رژيم را كافي نميدانست و آگاهي سياسي را بنياد تحوّلات ميديد. از همين رو بالابردن شعور سياسي مردم را، نسبت به ساير برنامههاي اصلاحي، داراي اولويت ميدانست و معتقد بود شعور سياسي را با كمك گرفتن از شعور ديني ميتوان بيدار كرد.
وي توحيد را استوارترين سنگر ضد استبداد و استعمار ميدانست و براي بُعد سياسي و عملي جملهي لا اله الا اللّه اهميت فوقالعاده قائل بود. كواكبي سوء استفاده از مفاهيم اصيل و شعائر مقدس اسلامي را از برّندهترين حربههاي دشمنان تلقي ميكرد و تنها راه خنثيكردن آن را بالابردن شعور ديني و سياسي مردم ميدانست.
وي در بحث رابطهي نظم و آزادي، آزادي را مقدم ميدانست و به اين دليل برخي از علماي پيشين اسلام ـ از اهل تسنن ـ را بهخاطر اينكه به نظم و امنيت، بيش از حد بها ميدادند و عدالت و آزادي را فداي نظم و امنيّت ميكردند و به بهانهي نظم و امنيت، مانع رشد آزادي ميشدند، محكوم ميكرد و اين روش را از ويژگيهاي استبداد و مستبدّان ميدانست.
كواكبي كه اهل سوريه، متولّد حلب و از نسل شيخ صفيالدين اردبيلي و بني اعمام سلاطين صفويه بود، جامع فرهنگ تركي، فارسي و عربي بود. وي نخستين كار سياسي خود را از بيست سالگي و بهطور مستقل با انتشار مجلهي الشهباء آغاز كرد و با حملات تند به استبداد و خلفاي عثماني و دفاع از حقوق سياسي و اجتماعي مردم عرب ـ بهطور عموم ـ و هموطنان سورياش ـ بهطور خاص ـ محبوبيتي مردمي كسب كرد; و در لباس وكالت كوشيد مظلومان را پناه دهد و در دادگاههاي تركان عثماني از آنان حمايت كند.
تلاش بيست و هفت سالهي كواكبي پس از انتشار نخستين شمارهي الشهباء، در محيط استبدادزدهي سوريه تأثير چنداني نبخشيد و او به ناگزير در چهل و هفت سالگي به قاهره رفت. در آنجا دو كتاب معروف خود را به پايان رساند و در مسير تداوم نهضت سيدجمالالدين اسدآبادي و شيخ محمدعبده، با سيد رشيدرضا همكاري كرد.
نوشتههاي كواكبي بهويژه طبايعالاستبداد در بيداري مسلمانان عرب و حتي در نهضت مشروطيت ايران تأثير زيادي داشت. او در عين تأكيد بر اصل پيوستگي دين و سياست ـ بنا بر تعريف خود از استبداد ـ هشدار ميداد كه مستبدان همواره از دين براي استواركردن پايههاي حكومت سوء استفاده كردهاند و از زور و زر به عنوان سلاحي برّنده براي به سكوت واداشتن مردم و به ضعف كشاندن آنان سود بردهاند.
كواكبي در نوشتههاي خود اصرار داشت كه قدرت همچنان در دست مردم بماند و بزرگان و برگزيدهها به نمايندگي از آنان و بهصورت شورايي، حكومت را اداره كنند. وي استبداد و دانش را ضدّ هم و غيرقابل جمع با توحيد ميدانست. بهرهكشي اقتصادي را خميرمايهي استبداد ميشمرد و معتقد بود طبيعت استبداد با روح عدل سازشپذير نيست. وي از آزادي به عنوان داروي شفابخش همهي دردهاي اجتماعي ياد ميكرد.
كواكبي در نوشتههايش به تز سيداحمدخان هندي ـ ايجاد سازگاري بين علم و دين ـ تمايل نشان ميداد و برخي كشفيات جديد را از اشارات قرآني استنباط ميكرد.
وي كه مهمترين مسئلهي كشورش را رهايي از استبداد عثماني ميدانست، راهي را پيشنهاد كرد كه با تز او در زمينهي پيوستگي دين و سياست همسو نبود; او گفت: خليفه بايد به رهبري ديني مسلمانان بپردازد و در سياست دخالت نكند.
يكي ديگر از ويژگيهاي انديشهي كواكبي اصرار بر جدايي اعراب از تركهاست. وي تأكيد فراواني به مبارزهي جمعي اعراب داشت و از ناسيوناليسم عرب نيز، بهطور ضمني، حمايت ميكرد.(97)