نهضت مشروطیت
نهضت مشروطیت پیروزی جنبش تحریم تنباکو به رهبری میرزای بزرگ شیرازی، دو جریان مهم تاریخی را بهوجود آورد. نخست، ظهور قدرت بیرقیب مراجع دینی در صحنهی سیاسی کشور و رهبری علما در بسیج تودهها، که به شکستهشدن استبداد و از هم پاشیدن قدرت استعمار در ایران کشید. و آ
نهضت مشروطيت
پيروزي جنبش تحريم تنباكو به رهبري ميرزاي بزرگ شيرازي، دو جريان مهم تاريخي را بهوجود آورد.
نخست، ظهور قدرت بيرقيب مراجع ديني در صحنهي سياسي كشور و رهبري علما در بسيج تودهها، كه به شكستهشدن استبداد و از هم پاشيدن قدرت استعمار در ايران كشيد. و آنان را به عنوان مظهر آرمانهاي ملي مطرح كرد.
دوم، رشد افكار سياسي، براي فراهم آوردن زمينهي تحولات بنيادين در نظام اداري و سياسي ايران، و شكلگيري نهضتي بزرگتر در قالب قيام مشروطيت.
ناصرالدين شاه در آستانهي جشن پنجاهمين سال سلطنت خود در سال 1313 هـ . ق.، هنگامي كه از زيارت حضرت عبدالعظيم باز ميگشت، به دست ميرزا رضا كرماني ترور شد.
انديشههاي سياسي ميرزا رضا كرماني (كه مدتي با سيدجمالالدين افغاني در ارتباط بود، و با نهضت، همسويي داشت) و انگيزهي وي از اقدام به قتل را ميتوان از لابهلاي گفتوگوهايش در محاكمات بهدست آورد.(133)
حادثهي ترور شاه در حقيقت، نقطهي پيوند نهضت مشروطه با انديشههاي سياسي سيدجمالالدين افغاني بهشمار ميرود.
پس از آنكه ناصرالدين شاه به قتل رسيد، مظفرالدين شاه (با ضعفهاي بسياري كه داشت) بر تخت سلطنت نشست. در زمان وي اوضاع مملكت رفته رفته وخيمتر شد.(134)دامنهي مبارزات ملت، گستردهتر و زمينه براي آگاهكردن مردم فراهم شد. واعظان و سخنرانان نيز در گوشه و كنار، مردم را به حقوق خود آشنا، ظلمها و فساد حكومت را بازگو، و آنها را به مبارزه و پيوستن به نهضت دعوت ميكردند.(135)
مردم كه از حكومت استبداد با عنوان ضل اللّه به ستوه آمده بودند، و ضل الشيطان بودن آن را از زبان علماي دين ميشنيدند، و به چشم خود ظلمهاي مقامات كشوري و لشكري بهخصوص شاهزادگان و رجال وابسته به دربار را ميديدند، دست به شورش زدند. قيام آنان در چندين شهر، به خاك و خون كشيده شد(136) و سرانجام مردم تهران به رهبري جمعي از روحانيون برجستهي شهر در سال 1323 هـ . ق. به سوي حرم حضرت عبدالعظيم حسني روانه شدند و ضمن اعلام تحصن، خواستار اجراي قوانين اسلام و تأسيس عدالتخانه،(137) جهت رسيدگي به درخواستها و شكايات مردم شدند.
اين تحصن بزرگ با وجود توطئههايي كه براي شكستن آن سامان يافت، مظفرالدين شاه را مجبور كرد به درخواست مردم تن دردهد و در ذيقعدهي 1323 هـ . ق. دستخطي خطاب به صدراعظم (عينالدوله)، براي تأسيس عدالتخانهي دولتي، صادر كند.(138) اين دستخط يكي از اسناد نهضت مشروطيت است كه ماهيت اسلامي نهضت در آغاز آن را ثابت ميكند.
اين فرمان اگر چه اختيارات شاه را محدود نميكرد، ولي بهخاطر اينكه اصل تساوي طبقات مختلف را در برابر قانون و محاكم اعلام ميكرد، متحصنان را بعد از يك ماه بر آن داشت به تهران بازگردند،(139) ولي سرپيچي دولت از اجراي دستخط و وعدههاي شاه و دستگيري و تبعيد عناصر نهضت، موجب گسترش قيامهاي مردمي از تهران به سوي شهرستانها شد.(140)
اين بار جمعي از افراد نهضت، همراه چندتن از علماي بزرگ، راه قم را پيش گرفتند(141) و در حرم حضرت معصومه(عليها السلام) متحصن شدند. جمع كثيري نيز ناآگاهانه در سفارت انگليس بست نشستند(142) و اعطاي قانون اساسي، افتتاح مجلس شوراي ملي و بركناري عين الدوله از مقام صدارت اعظمي را خواستار شدند.
مظفرالدين شاه هم بهناچار پس از عزل عينالدوله، در تاريخ 14 جمادي الثاني 1324 هـ . ق. فرماني خطاب به صدراعظم صادر كرد و دستور داد، مجلسي مشورتي از منتخبين شاهزادگان، علما، اعيان و اشراف، ملاّكين، تجار و اصناف تشكيل گردد، و در امور دولتي و مصالح عامه مشاوره به عمل آورده و آراء خود را توسط دولت به عرض شاه برسانند، كه پس از توشيح به مورد اجراء گذاشته شود.(143)
مردم كه خواستههاي خود را در اين فرمان نمييافتند، دست از تحصن نكشيدند. شاه نيز مجبور شد در 16 جمادي الثاني 1324 هـ . ق. فرمان ديگري در تكميل فرمان قبلي صادر كند. طبق دستخط جديد، دولت مأمور برگزاري انتخابات و تشكيل مجلس شوراي اسلامي شد بدين ترتيب علما از قم به تهران بازگشتند و متحصنان سفارت نيز از تحصن خارج شدند و آرامش نسبي برقرار شد.(144)
از نكات قابل توجه در فرمانهاي مظفرالدين شاه كه بر اثر فشار مردم و اوجگرفتن نهضت، مجبور به صدور آنها شد، اين است كه در دستخط اوّل وعدهي تشكيل مجلس شوراي ملي را داده بود، ولي در دستخط دوم به دليل خواست مردم مجبور شد دستور تشكيل مجلس شوراي اسلامي را صادر كند.(145) اين خود نشان از تأكيد مردم، نمايندگان نهضت و صفوف اوّل مبارزه بر خواستههاي اسلامي دارد كه البته با كارشكنيهاي كارگزاران دربار و فرنگرفتهها، در عمل دچار تحريف شد.
تأكيد بر اسلاميبودن مجلس شورا از آنجا ناشي ميشد كه هدف از نهضت مشروطيت، آنچنان كه از تلگرافها، شب نامهها، بيانيهها و سخنرانيها آشكار بود، بهوجودآوردن نظام اسلامي بر پايهي قوانين الهي و شريعت اسلام بود و بيشك تحريف و تبديل خواستهي ملت مسلمان به يك نظام با مدل غربي، خيانتي نابخشودني نسبت به آرزوها و انقلاب ملتي بود كه در راه آرمانهايش رنج فراوان كشيده بود.