الف) تحولات اساسی در داخل کشور

الف) تحولات اساسی در داخل کشور با پیروزی انقلاب اسلامی، دگرگونیهای مهمی در عرصههای مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور بهوجود آمد که در اینجا به بیان فهرست آنها بسنده میکنیم. 1. استقرار نظام جمهوری اسلامی: بهدلیل تأمین حقوق ملت با رعایت اصول اسلامی ـ که

الف) تحولات اساسي در داخل كشور

با پيروزي انقلاب اسلامي، دگرگونيهاي مهمي در عرصههاي مختلف سياسي، اقتصادي و اجتماعي كشور بهوجود آمد كه در اينجا به بيان فهرست آنها بسنده ميكنيم.

1. استقرار نظام جمهوري اسلامي: بهدليل تأمين حقوق ملت با رعايت اصول اسلامي ـ كه خواست مردم بود ـ و تلفيق اسلاميت و جمهوريت در شكل يك نظامِ اسلامي و مردمي، بزرگترين ارمغان انقلاب است.

2. تدوين و تصويب قانون اساسي: براي اين كار از تجارب پيشرفته در حوزهي انديشهي سياسي معاصر، منطبق با مباني و موازين اسلامي استفاده شد و نظام سياسي كشور، به صورتي قانونمند درآمد.

3. تشكيل مجلس قانونگذاري اسلامي: منظور از آن يافتن شيوههاي اجرايي مترقي، براي عمليكردن خواستههاي مشروع مردم و اجراي قوانين اسلامي، همآهنگ با شوراي نگهبان ـ حافظ اصل انطباق قوانين با موازين اسلام و قانون اساسي ـ است.

4. اعطا و گسترش آزاديهاي مشروع در قانون و عمل: اين موضوع موجب حضور بيشترمردم در صحنهي مديريت كشور شده است و ملت در سايهي اين موهبت بزرگ، ارادهي جمعي و ملي خود را در انتخابات گوناگون به ظهور رسانده است.

5. احياي امامت در قالب امامت نيابي (ولايت فقيه جامع الشرايط): بر اين اساس نظام سياسي كشور توسط امام راحل(قدس سره) و جانشين فرزانهاش حضرت آيتالله خامنهاي، منتخب خبرگان ملت، رهبري شده است.

6. اسلاميشدن نظام سياسي و قوانين كشور و متعهدشدن مسئولان كشور به اسلام و خدمت به مردم.

7. ايجاد تحول در ساختار نظام و سازوكار استقلال قوا، جلوگيري از مداخلهي هر قوه در مسئوليتهاي قواي ديگر.

8. تنظيم روابط قواي سهگانه جهت پيشگيري از اختلاف قوا و تمركز آن در مسئوليتهاي رهبري.

9. ايجاد همآهنگي در تصميمگيري و اجرا در همهي مسائل كشور توسط سياستگذاري كلان از سوي مقام رهبري.

10. پيشبيني بنبستهاي قانوني، اجرايي و حتي شرعي نظام، و انتخاب بهترين شيوه براي رهايي از آنها از طريق ايجاد مجمع تشخيص نظام.

11. مردميكردن نظام، انتخاب رهبر و واگذاري آن به خبرگان منتخب مردم در سراسر كشور.

12. شكوفايي معنويت و گرايش به ارزشهاي اسلامي در سطح كشور.

13. ارتقاي منزلت تقوا و نيكي و ملاك قرارگرفتن آن در گرفتن مسئوليتهاي كليدي و گزينشها.

14. حضور فعال مردم در صحنههاي سياسي و سرنوشتساز كشور، سپردن انتخاب مسئولان به مردم، تكيه به آراي عمومي در تمامي امور كشور و اهتمام به مشاركت مردم در مديريتها.

15. احياي مراسم سياسي ـ عبادي نماز جمعه و گسترش آگاهيهاي سياسي در ميان قشرهاي عمومي مردم و كشاندن شعور سياسي به اعماق جامعه.

16. بازگشت مساجد به دوران صدر اسلام، در انجام نقش مؤثر براي بسيج مردم در امور اجتماعي (در كنار عبادت و به عنوان عبادت).

17. بالارفتن مقام علم و منزلت دانشگاه و حضور فعال دانشگاهيان در صحنههاي سرنوشتساز كشور.

18. فعالشدن حوزههاي علميه، انجام نقش اساسي در صحنههاي مختلف اجتماعي توسط طلاب و اساتيد حوزه، مشاركت حوزه با مراكز تصميمگيري و تلاش براي گسترش تفكر فقهي در زمينههاي سياسي و اقتصادي كشور.

19. حضور فعال زنان در انقلاب، بالارفتن منزلت آنان در پذيرش نقش سياسي، مشاركت در همهي امور كشور، افزايش چشمگير دختران دانشآموز و دانشجو و زنان معلم، استاد و شاغل، در سطوح مختلف، اعم از قانونگذاري، اجرايي و ساير سمتهاي حساس كشور.

20. تشكيل بسيج ميليوني و حضور فعال جوانان و نوجوانان در صحنههاي سياسي و نظامي كشور.

21. تشكّل و انسجام بيشتر روحانيت مبارز جهت انجامدادن نقش تاريخي خود و تلاش جمعي آن براي انجام وظايف اجتماعي و اسلامي، در سطوح مختلف مديريت كشور.

22. حمايت يكپارچهي مردم از رهبري انقلاب و نقش ولايت امري رهبر.

23. ناكامماندن توطئههاي شرق و غرب، ريشهكنشدن گروهكهاي وابسته به استكبار و رويارويي مردم با اين گروهها.

24. شكلگيري وحدت حوزه و دانشگاه، تبادل فكري، علمي و پژوهشي از سوي دو جناح علم و معرفت بشري و همكاري مستمر و فعال در امر آموزش و تحقيق.

25. اهتمام به عدالت اجتماعي در جهتگيريها و سياستگذاريها در عرصههاي قانونگذاري، اجرا و قضاوت.

26. تحول معيارهاي سنجش در مديريتها و تلاش براي گزينش بر اساس ايمان و مهارت.

27. تحكيم خانواده و بازگرداندن عواطف خانوادگي از راه قانون و مبارزه با مفاسد اخلاقي.

28. تبديل قدرت به حسن مسئوليت و مفهوم رياست به خدمت كه مديريتها را در سطوح مختلف دگرگون ساخت.

29. ارتقاي سطح تواناييهاي نظامي در برابر عوامل تهديدكنندهي استقلال و تماميت كشور كه نمونهي آن در هشت سال دفاع مقدس ملت ايران ديده شد.

30. دگرگوني نظام آموزشي كشور ـ در دو سطح آموزش و پرورش و آموزش عالي ـ در زمينهي سياستهاي علمي، آموزشي، پژوهشي و فرهنگي كشور كه انجام بخش مهم آن برعهدهي شوراي عالي انقلاب فرهنگي بوده است.

31. راهيابي اسلام به همهي عرصههاي زندگي اجتماعي جامعهي ايران و گشودهشدن تدريجي زواياي ناشناخته در دو بُعد انديشه و عمل به روي تفكر ناب اسلامي.

32. بالابردن سطح مطالبات مردم، با ايجاد و رشد بينش سياسي ـ اجتماعي، در ميان اقشار محروم جامعه و اعطاي فرصتهاي مناسب براي ابراز خواستهها در بيان و انتخاب.

33. اصلاح رسانههاي جمعي و توجهدادن آنها به سمت خواستههاي مردم، بهجاي تملقگويي از مسئولان و تبديل آن به ابزار قدرت.

34. ايجاد و توسعهي احزاب و سازمانهاي سياسي، هدايت آنها به سوي ارائهي انديشه و برنامهي بهتر و معرفي نامزدهاي شايستهتر براي سطوح مختلف مديريت كشور.

35. تلاش همهجانبه براي يافتن راهحلهاي اصولي جهت رهايي از تنگناهاي اقتصادي ـ بهرغم فشارهاي اقتصادي خارجي ـ و ساماندهي بر اساس دو محور توسعه و عدالت اجتماعي، جهت تأمين اشتغال و رفاه عمومي.

موارد بالا در واقع، نمونههايي از دستآوردهاي بيشمار انقلاب اسلامي است. با اين حال، بايد اعتراف كرد اهداف انقلاب اسلامي در كشور، فراتر از اين دستآوردهاست، چنانكه بررسي علل دستنيافتن به برخي اهداف و تحليل موانع گوناگوني كه بر سر راه هر كدام از آنها وجود داشته و يا ايجاد شده است، خود فرصت ديگري را ميطلبد.

از سوي ديگر، در مقابل دستآوردهاي با شكوه بايد پيآمدهايي را در نظر گرفت كه در حقيقت بهايي بودهاند نه كه ملت براي انقلابش پرداخت.(302)

 




| شناسه مطلب: 79493