انواع انقلاب
انواع انقلاب اصطلاح انقلاب، بهدلیل همراهی با دگرگونی شدید و ناگهانی، کاربردهای مختلف دارد; مانند انقلاب صنعتی، انقلاب سیاسی، انقلاب اجتماعی، انقلاب فکری و انقلاب سبز; ولی در این کتاب، انواع خاصی از واژگونیهای بزرگ در جوامع بشری مورد نظر است. این پدیده،
انواع انقلاب
اصطلاح انقلاب، بهدليل همراهي با دگرگوني شديد و ناگهاني، كاربردهاي مختلف دارد; مانند انقلاب صنعتي، انقلاب سياسي، انقلاب اجتماعي، انقلاب فكري و انقلاب سبز; ولي در اين كتاب، انواع خاصي از واژگونيهاي بزرگ در جوامع بشري مورد نظر است.
اين پديده، با توجه به ميزان و نوع تغييراتي كه به ويژه در داخل كشور پديد ميآورد، به دو نوع اجتماعي (انقلاب كبير) و سياسي قابل تفكيك مينمايد. آراي پژوهشگران در باره انقلابهاي سياسي و اجتماعي مختلف است. يكي از نظريهپردازان مينويسد:
انقلاب سياسي با تغيير حكومت بدون تغيير در ساختارهاي اجتماعي همراه است. اما انقلاب اجتماعي عبارت است از انتقال و دگرگوني سريع و اساسي حكومت و ساختارهاي اجتماعي و تحول در ايدئولوژي غالب كشور. (3)
ــــــــــــــــــــــــــــ1. درباره معناي واژه انقلاب در گذشته و حال رجوع كنيد به: هانا آرنت، انقلاب، ص 36.
,)sde( nworB dna yllek:ni "secnabrutsiD lanretnI fo snoitautculF" nikoroS miritiP:eeS .. etats eht ni selggurtS .821p ,
,lopcokS adehT :eeS .. snoituloveR laicoS dna setatS .33 p .
همچنين در اين زمينه رك: تدا اسكاچپول، حكومت تحصيلدار و اسلام شيعي در انقلاب ايران در: عبدالوهاب فراتي (گردآورنده)، رهيافتهاي نظري بر انقلاب اسلامي ، صص 186 ـ 185. [14]برخي از محققان بر نقش طبقات پايين در انقلاب اجتماعي تأكيد ميورزند:
انقلاب سياسي سبب ايجاد تغييراتي در وضعيت قدرت و افراد دولت ميگردد. اين انقلاب تا زماني كه كنترل و قدرت انحصاري قديمي شكسته شود و يك گروه جديد قدرت حاكم دولتي را مجدداً سازماندهي كند ادامه مييابد. اين امر ممكن است به يك قيام متقابل و گاه بازگشت مجدد قدرت به وضع قبلي انجامد. انقلابهاي اجتماعي ـ كه بسي كمتر اتفاق ميافتد ـ به ميان آورنده انتقالهاي سياسي و اجتماعي، نزاع طبقاتي و فشار براي تغييرات راديكال از سوي طبقات پايين است ... اين انقلابها، براساس وضع و موقعيت عاملانشان، به صورتهاي گوناگون تجربه ميشود. (1)
نظريهپردازي ديگر ميزان تغيير در طبقه حاكم را مورد توجه قرار ميدهد و مينويسد:
انقلاب سياسي موجب ورود گروههاي جديد به درون طبقه حاكم ميشود، در حالي كه انقلاب اجتماعي، كل طبقه حاكم را تغيير ميدهد. (2)
البته تفكيك انقلاب سياسي و اجتماعي نبايد به مشتبه شدن انقلاب سياسي با اموري مانند كودتا ـ كه تحولات ساده در ساخت قدرت است ـ انجامد. همچنين انقلابهاي كوتاهبرد و سياسي مشكل بتوانند از دخالت در امور اجتماعي و اقتصادي اجتناب كنند. (3)
مراد از انقلاب دراين كتاب انقلابهاي اجتماعي يا بزرگ است. انقلاب اسلامي ايران، چنان كه نويسندگان متخصص و مشهور گفتهاند، در شمار انقلابهاي اجتماعي يا كبير جاي دارد; (4) زيرا از يك سو، سبب تغيير در اساس و نوع حكومت گرديد و از سوي ديگر به تحول در ايدئولوژي غالب و رسمي كشور و خطمشيهاي اجتماعي، اقتصادي و سياسي در ابعاد داخلي و خارجي انجاميد.