3. نظریه مدرنیزاسیون

3. نظریه مدرنیزاسیون طبق این نظریه، برنامههای مدرنیزه کردن ایران توسط شاه از دهههای 40 به بعد، به دلیل شتابزدگی و عدم سازگاری با فرهنگ سنتی جامعه، تعارضهایی در پی داشت و سرانجام اسباب تغییر رژیم را فراهم آورد. این نظریه ـ که درکتاب ریشههای انقلاب ایران ا

3. نظريه مدرنيزاسيون

طبق اين نظريه، برنامههاي مدرنيزه كردن ايران توسط شاه از دهههاي 40 به بعد، به دليل شتابزدگي و عدم سازگاري با فرهنگ سنتي جامعه، تعارضهايي در پي داشت و سرانجام اسباب تغيير رژيم را فراهم آورد. اين نظريه ـ كه دركتاب ريشههاي انقلاب ايران اثر نيكي كدي مشاهده ميشود ـ بر دو پيشفرض استوار است: نخست آنكه شاه در صدد مدرنيزهكردن ايران بود; و دوم آنكه گروههاي سنتي و مذهبيتر مردم ايران، مخالف برنامههاي مدرنيزاسيون مورد نظر شاه بودند. همايون كاتوزيان در كتاب اقتصاد سياسي ايران ، سالهاي 57 ـ 1340 را سالهاي استبداد نفتي ميداند و به ظهور پديده شبه تجدد در اين دوران اشاره ميكند كه با فرهنگ، سنت و ارزشهاي مورد نظر ايرانيان تعارض داشت. اسكاچپل نيز، هرچند به عواملي همچون اسلامزدايي واستبداد شاه ـ كه مبناي دو نظريه آتي است ـ اشاره ميكند، انقلاب را نتيجه رشد سريع و روبنايي اقتصاد و افول توسعه سياسي ميداند (نظريه توسعه ناموزون).

4. نظريه مذهب

گروهي، ضمن پذيرش دخالت عوامل مختلف در تكوين انقلاب اسلامي، اسلامخواهي مردم و اسلامزدايي شاه را عامل اصلي آن ميدانند. (1) براين اساس، استبداد شاهي معلول مخالفت او با مذهب بود و به تنهايي نميتواند عامل اصلي انقلاب اسلامي معرفي گردد، چنانكه عواملي مانند مدرنيزاسيون و فضاي باز سياسي سال 1356 نيز تنها شتابدهنده تحقق انقلاب شمرده ميشود. بر اين اساس، قيام امام خميني (ره) در آغاز دهه 40، نقطه آغاز انقلاب است.

اموري مانند حذف قيد اسلام و قسم به قرآن در شرايط كانديداهاي انجمنهاي ايالتي و ولايتي،

ــــــــــــــــــــــــــــ

1. رك: عميد زنجاني، انقلاب اسلامي ايران و ريشههاي آن ، ص 572 و منوچهر محمدي، تحليلي بر انقلاب اسلامي ، ص88.

[23]

مخالفت با روحانيت و تغيير تاريخ هجري به تاريخ شاهنشاهي، مظاهر سياست اسلامزدايي شاه بهشمار ميآيد. (1)




| شناسه مطلب: 79538